یک جلسه برو پیش مشاور و همه حقیقت را برای مشاور بگو
به مشاور بگو که اگر همسرت تحمل این زندگی را نداره و دونستن حقیقت اذیتش می کنه، حاضری بی سر و صدا جدا بشی
جلسه بعد هم همسرت را ببر تا مشاور خودش اصل موضوع را بهش بگه
بعد هم بذار تصمیم بگیره می خواد چکار کنه.
مرداد عزیز،
تا زمانی که چنین فشاری روی روح و ذهن ایشون هست
نمی تونی ازش انتظار رفتار بهتر از این داشته باشی.
شوهرت توی این موضوع گیر کرده. توان بیرون کشیدن خودش را نداره.
و شما برای این وضعیتی که پیش اومده مقصری.
اون چیزی هم که از رابطه هاش می گه به همین دلیل هست.
حتی شاید دروغ می گه و اغراق می کنه تا شما عذاب بکشی تا یه کم از ناراحتی خودش بخاطر رابطه قبلی شما کم بشه.
نمی شه از همه انتظار داشت همیشه معقول و منطقی باشند.
واقعا باید در شرایط ایشون بود، تا بشه فهمید چه زجری می کشه از شرایطی که شما پیش آوردین.
البته ایشون هم اشتباه کرده که وقتی شما بهش گفتید جدا نشده و این بازی را همینطور داره ادامه می ده.
مشاور می تونه کمکتون کنه. خودتون دو تا به جایی نمی رسید. تنهایی هم اگر راستش را بگی، شاید خطرناک باشه.
طبق حرفهایی که این جا زدی هم مدرکی برای تجاوز نداری.
رفتی شکایت کردی که یکی من را دزدید برد و با قمه و تهدید بهم تجاوز کرد.
دادگاه شما را برای معاینه ارجاع داد پزشک قانونی و اونها هم توی نامه نوشتن که بکارت نداری اما اثری از تجاوز ندیدن!
خب همسرت دیگه چی را باور کنه که می گی بیا بریم دنبالش.
دنبال چی؟ کی؟ کجا؟
همسرت نمی تونه با این دروغی که بهش گفتی کنار بیاد.
راستش را بگو و راحتش کن. تا ابد که نمی تونید با هم بجنگید.
برو یه مشاور خوب پیدا کن که باهاش صحبت کنه.
اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
مادر ترزا
علاقه مندی ها (Bookmarks)