به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 32
  1. #11
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    من نمی دونم میزان ارتباط شما به چه شکل بوده و چقدر به هم نزدیک بودین.
    ایشون دوست پسر شما بوده و هر روز با هم درتماس بودین، یهو تماسهاش بی دلیل قطع شده و غیبش زده،
    یا این که خواستگار رسمی بوده چند جلسه ای صحبت شده و بدون مشخص کردن وضعیت شما، جلسات را قطع کردند.

    به هر حال اگر امکانش هست دلیل رفتارش را بپرسید، شاید براتون قابل قبول بود.
    گرچه به احتمال خیلی زیاد غیب شدن ناگهانی و چند ماه خبر ندادن، خیلی نمی تونه دلیل موجهی براش پیدا کرد
    اما آقایون گاهی این رفتارها را دارند. مخصوصا اونهایی که ضعیف تر هستند، وقتی به مشکلی برمی خورن، نمی گن نمی تونم،
    فرار می کنند.
    تاپیک خانم "شین" را بخونید. دوست پسر ایشون بعد از مدتها رابطه و قول ازدواج و ... الان می گه پدرم بیماره و مادرم پیره و .... ول کرده رفته !!
    واقعا برای من که زن هستم، این همه ضعف قابل درک نیست. اما بعضی مردها انگار خیلی ضعیفند.

    به هر حال اگر آمد جلو، دلیلش را بپرس. شاید برات قابل قبول باشه.

    اما این که مرتب تکرار می کنی، بین غرورم و خوشبختی با این آقا موندم،
    می خوام بپرسم چرا فکر می کنی با این مرد خوشبخت می شی؟

    آدمی که اینقدر راحت شما را بلاتکلیف رها کرد و غیب شد، به نظرت قابل اعتماده و قراره تو را خوشبخت کنه؟؟
    یا بی مسئولیته، یا فرصت طلبه، یا ضعیف و ترسو هست ... بالاخره یه ایرادی داره که این رفتار را با شما داشته.

    سوالت اینه که من با این آدم خوشبخت می شم
    اما غرورم را شکسته
    بین این دو چطور انتخاب کنم.

    من میگم شما مطمئنی با این آدم خوشبخت می شی؟ یعنی از قسمت اول سوالت مطمئنی؟ می شه یه کم توضیح بدی چرا؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  2. 5 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (پنجشنبه 01 خرداد 93), meinoush (جمعه 02 خرداد 93), sanjab (پنجشنبه 01 خرداد 93), toojih (جمعه 02 خرداد 93), خانوم شین (پنجشنبه 01 خرداد 93)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 مهر 93 [ 16:40]
    تاریخ عضویت
    1392-12-23
    نوشته ها
    82
    امتیاز
    687
    سطح
    13
    Points: 687, Level: 13
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    68

    تشکرشده 205 در 73 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز ضمن تایید حرف های شیدا جان من در مورد مساله خودم یک چیزی رو براتون میگم شاید کمکی کرد. چون دقیقا همین حالت سردرگمی که شما الان دارید رو من هم داشتم و دارم حتی با علامت سوال های بیشتر. طرف مقابل من همه چیز پدر و مادر پیر و مریضش و همه کاره خونشون بود و کلا از اولش نتونست بین وجود من در زندگیش و زندگی خانوادگیش تعادل برقرار کنه و توی یکی از بحران های زندگیش( پدرشو جواب کردن دکترا) منو گذاشت کنار! گفت نمیتونم چند تیکه کنم خودمو.... هرچند من از اطرافیان میشنیدم که حالش خیلی بده و خیلی گریه و زاری میکنه بعد از جداییمون، ولی چه فایده؟؟ ضربه ای که به من خورد هنوز جاش درد میکنه و هنوز پس لرزه هاش با منه. شما میگید که تونستید کنار بیاید حتی به خواستگار دیگه ای فکر کنید. تحسینتون میکنم. دقت کنید دوست عزیز. حتی اگر میخواید فرصت دوباره ای بدید سعی کنید اکت عاطفی نداشته باشید باهاشون. موفق باشید.

  4. 3 کاربر از پست مفید خانوم شین تشکرکرده اند .

    toojih (جمعه 02 خرداد 93), دنیای وارونه (پنجشنبه 01 خرداد 93), شیدا. (جمعه 02 خرداد 93)

  5. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 10 اردیبهشت 95 [ 00:03]
    تاریخ عضویت
    1393-2-31
    نوشته ها
    35
    امتیاز
    947
    سطح
    16
    Points: 947, Level: 16
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    25

    تشکرشده 80 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از شیدا و خانم شین عزیز

    شیدای عزیز

    اگه میگم باهاش خوشبخت میشم به خاطر شناختی هست که ازش داشتم ببینید ما ازهمون اول فقط به قصد ازدواج آشنا شدیم اولش هردومون به خاطری دوری راه خیلی مردد بودیم ولی کم کم با شناخت بیشتر این مسئله واسه هردومون مخصوصا من حل شد بیشتر ارتباطمون با اینترنت و اس ام اس بود تلفنی فقط چند بار .من از هر فرصتی استفاده میکردم که بشناسمش البته به طور غیر مستقیم بیشتر کلا تو هر زمینه ای چه اخلاقی کاری علمی و غیره عالی هست حتی زیاد از حد مسئولیت پذیر بود و هرکاری از دستش برمی اومد برای دیگران انجام میداد این را کامل بهش رسیدم البته برای خودش هم وقت کافی میذاشت کلا خانواده و فامیل خوب و باشخصیتی هم داره واسه همین به خاطر کارش شوکه شدم.به خودم میگم پس من دیگه باید به کی اعتماد کنم ؟؟من که این آقا را خودم پیدا نکردم بلکه یه معرف خیلی مطمئن دلسوز که هردومون را خوب میشناخت معرفی کرده پس کجا اشتباه کردم؟؟من که دیگه با 29 سال سن میتونم خوب و بد را تشخیص بدم و بقیه را هم تو زندگی نصیحت میکردم چرا باید اینجوری بشه؟من با اینکه تو روابطمون احساس را هم خیلی دخیل کردم ولی خیلی سعی کردم رفتارهاش را خوب تحلیل کنم و به شناخت دقیقی برسم ولی واقعا به این جمله ایمان آوردم که هیچ چیز از هیچ کس بعید نیست
    مخصوصا تو این دوره زمونه که آدما خواهی نخواهی هفت رنگ میشند متاسفانه!!
    من که فرقی با دخترای نوجون که تو خیابون دوست پیدا میکنند نکردم آخه!!!!
    چقدر تو این دنیا باید محتاط و مواظب بود آخه!!!البته شما درست میگید واقعا من نمیتونم و نباید با اطمینان صددرصد بگم باهاش خوشبخت میشم به هرحال من طبق اطلاعات خودم گفتم ولی همیشه تو زندگی باید احتمال هرچیزی را داد.

    خانم شین من تاپیکتون را با دقت دنبال میکردم و خیلی دوست داشتم به یه نتیجه ای واسه خودم برسم ولی متاسفانه شما هم تکلیفتون روشن نشد من خیلی براتون ناراحت میشدم و درکتون میکردم البته میگفتم بازم به طرف شما که یه علت و دلیلی آورده من که خیلی ناگهانی بود و کاملا شوکه شدم.اینجوریش را دیگه شما دیده بودید ؟؟
    البته مورد من در عین عاطفی بودن تو تصمیم گیری مستقله و انتخاب من مشکلی از این لحاظ براش درست نمیکرد خانوادش خیلی خوشحال میشدند که ازدواج کنه و گفته بودند هر کی را انتخاب کنی کاملا قبولش داریم .
    البته فکر کنم از اون آدمایی هستش که یا صفرند یا صد یا کاری را عالی انجام میدند یا اصلا طرفش نمیرند قبلا هم گفتم ایده ال گرا بود که من بهش میگفتم این رفتار بهت ضربه میزنه ومنتظر نباش همه شرایطت عالی بشه بعد زندگی را شروع کنیم نمیدونم آیا همین کمال گرایی علت رفتارش بود؟؟؟؟اگه کسی بیشتر در مورد افراد کمال گرا شناخت داره ممنون میشم راهنمایی کنه.
    خانم شین شما هم اگه سعی کنید بیشتر و بیشتر رو خودتون کار کنید و از زندگی لذت ببرید میتونید تا حد زیادی امادگی فکر کردن روی موردهای دیگر را پیدا کنید.

  6. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 10 اردیبهشت 95 [ 00:03]
    تاریخ عضویت
    1393-2-31
    نوشته ها
    35
    امتیاز
    947
    سطح
    16
    Points: 947, Level: 16
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    25

    تشکرشده 80 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط haahaa نمایش پست ها
    با اجازه اساتید
    منم یه شرایطی مثل شما داشتم.
    الان اون اقا برگشته؟و شما شرط خاستگاری گذاشتید؟
    میشه از خودتون و ایشون یکم بگید؟
    و دلیل قطع رابطه ایشون رو؟
    دوست عزیز میشه تجربیات خودتون را بیان کنید
    از بقیه دوستان هم میخوام که توی بحث شرکت کنند تا به نتیجه برسم چون فکر میکنم خیلی ها تو این شرایط بودند و تصمیم مهمی در زندگی هستش
    من واقعا میخوام بفهم میشه به چنین افرادی دوباره اعتماد کرد؟
    ممنون

  7. #15
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 فروردین 96 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1392-6-10
    نوشته ها
    834
    امتیاز
    8,579
    سطح
    62
    Points: 8,579, Level: 62
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 171
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    785

    تشکرشده 2,768 در 697 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    96
    Array
    سلام دنیای وارونه عزیز میخواستم نظر بذارم گفتید آقایون نظر بدن.

    دوست عزیز شما باید اول به سوال های ذهنیتون در این رابطه پاسخ بدید وگرنه هر زندگی رو که شروع کنید این پرونده بسته نشده باشه شما اذیت میشین.





    • اعلام حضور براي ختم قرآن در ماه رمضان سال1435قمري


    http://www.hamdardi.net/thread-32764.html


    خداوندا؛هدایتم کن تا به این باور برسم؛
    که جواب برخی دعاهایم؛
    «صبر» و «انتظار» است ...






  8. 2 کاربر از پست مفید صبوری تشکرکرده اند .

    toojih (جمعه 02 خرداد 93), دنیای وارونه (جمعه 02 خرداد 93)

  9. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 10 اردیبهشت 95 [ 00:03]
    تاریخ عضویت
    1393-2-31
    نوشته ها
    35
    امتیاز
    947
    سطح
    16
    Points: 947, Level: 16
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    25

    تشکرشده 80 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط صبوری نمایش پست ها
    سلام دنیای وارونه عزیز میخواستم نظر بذارم گفتید آقایون نظر بدن.

    دوست عزیز شما باید اول به سوال های ذهنیتون در این رابطه پاسخ بدید وگرنه هر زندگی رو که شروع کنید این پرونده بسته نشده باشه شما اذیت میشین.
    صبوری عزیز من از نظرات خواهرای گلم هم به شدت استقبال میکنم منظورم این بود که از دید آقایون هم این رفتار بررسی بشه ببینم توجیه داره این کار یا نه؟

    بله صحبت شما کاملا درسته و من اکیدا به همه دوستان تاکید میکنم به قول دوستمون تا سر سفره عقد نرفته و بله را نگفتید به هبچ کس هیچ کس(حتی اگه به نظرخودتون و بقیه بهترین آدم دنیاست) دل نبندید و هر احتمالی را درروابطتون بدید.چون این شکست ها خیلی سنگینه و تاوان بدی باید واسش داد.

    میدونید من اوایل که شوکه بودم با پیاده روی صبحگاهی توی یه پارک شروع کردم و حتی توی قدم زدن هام هم گریه میکردم ولی اون قدر با ورزش (واقعا معجزه میکنه)و فعالیت های دیگه تمرین ذهنی کردم که تا حدی رسیدم که همون طور که گفتم حتی تونستم روی خواستگار دیگه ای تمرکز کنم و بهش فکر کنم هرچند کمی عذاب وجدان واسش داشتم.
    و نکته دیگه اینکه ما اصلا نباید تو این موارد اعتماد به نفس کاذب و غرور بیجا داشته باشیم و فکر کنیم بلایی که سر بقیه میاد واسه ما اتفاق نمیافته و ما میتونیم هر رابطه ای ر درست کنترل کنیم نه واقعا اتفاقات غیر قابل پیش بینی زیادی اتفاق میافته.

    خانوم شین گلم:من خواهرانه صادقانه و از صمیم قلب ازت میخوام که حتما روی بقیه خواستگارات فکر کنی و زندگیت را جلو ببری .میدونی ما که آدمای ظاهر بینی نیستیم و بیشتر جذب خصوصیات اخلاقی و رفتاری آدما میشیم پس اگه این خصوصیات را درشخص دیگه ای پیدا کردید حتما روش فکر کنید چون هیچ آدم بینظیری وجود نداره و یه سری خصوصیات خوب را خیلی ها دارند ما تا جایی که تونستیم تعهد و صداقت خودمون را ثابت کردیم پس بیش از اون دیگه معنی نداره و فقط به خودمون ضربه میزنیم .



  10. 2 کاربر از پست مفید دنیای وارونه تشکرکرده اند .

    toojih (جمعه 02 خرداد 93), شیدا. (شنبه 03 خرداد 93)

  11. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 06 تیر 93 [ 06:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-22
    نوشته ها
    523
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,312

    تشکرشده 1,508 در 444 پست

    Rep Power
    63
    Array
    سلام خانم دنیای وارونه،

    چیزی که من از نوشته های شما متوجه شدم یک رابطه دوستی دختر و پسر بوده که مثل اکثر موارد اینچنینی از سمت دختر خانم جدی گرفته شده. معمولا توی همچین مواردی دختر خانم فکر خودش، علاقه خودش و توجه و عشق خودش را به آقا پسر هم تعمیم میده و حرفها و حرکات اونرو بر اساس همین تمایلاتش تفسیر میکنه. یعنی از جملاتی مثل به همدیگه خیلی علاقه داشتیم، از نظر فکری همدیگه رو قبول داشتیم، به فکر ازدواج با هم بودیم، .... و یه همچین جملاتی با فعل جمع استفاده میکنه چون هر رفتار اون آقا پسر رو سعی کرده یه جوری به همین افکار خودش که دوست داره ربط بده و بالاخره توی این مسیر تلاش برای ربط دادنش موفق هم میشه و آخرش یه چیزی از توش پیدا میکنه که بتونه خودش رو متقاعد کنه که نگه من خیلی دوستش داشتم، بگه همدیگه رو خیلی دوست داشتیم.

    این موردی که شما شرح دادین به نظر من اصلن نیاز به توضیح از سمت آقا نداره. یعنی هیچ توضیحی از سمت ایشون نمیتونه قابل قبول باشه. آقا پسر بعد از مدتی تصمیم گرفته این رابطه دوستی و لذتهاش رو ول کنه و بره سراغ زندگی واقعیش. که این میتونه به خاطر دیدن یک دختری که برای ازدواج میپسندیده باشه یا پیدا کردن یک دوست دختر بهتر و نزدیک تر.

    به ایشون فکر نکنید مخصوصا الان که هیچ خبری هم ازش نیست و فقط حدس و گمان های شما و دوست تان هست آنهم وقتیکه خبر دست به دست شده. زندگی تون رو و افکارتون رو به پای همچین آدمهایی تلف نکنید.

    فوقش اینه که اگه خیلی دلتون پیشش گیر هست، اگر روزی اومد و پیشنهاد ازدواج داد و خیلی اصرار داشت و خواست اقدام کنه اونوقت ازش بپرسید چرا بی جواب گذاشت رفت و بعد یک تاپیک بر اساس اون بزنید. ولی الان فکرتون رو صرف چیزهای بهتر و قشنگ تر کنید.

  12. 6 کاربر از پست مفید toojih تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (دوشنبه 05 خرداد 93), hanie_66 (شنبه 03 خرداد 93), meinoush (جمعه 02 خرداد 93), sanjab (جمعه 02 خرداد 93), بی نهایت (دوشنبه 05 خرداد 93), شیدا. (شنبه 03 خرداد 93)

  13. #18
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    دنیا جان همه پستا رو نخوندم. شاید جوابم دقیق نباشه.
    من ندیدم ایشون هیچوقت ازت خواستگاری کرده باشن توی پستات. انگار معرف بوده شما رو معرفی کرده بعدش به جای اینکه روال درست خواستگاری سنتی رو طی کنین رفتین دوستی کردین. معرف که معرفی کنه دونفرو تا جایی که می دونم واسه ازدواج و خواستگاری رسمیه. البته مگه اینکه یه دوست با هم اشناتون کرده باشه واس دوستی که دیگه متفاوت میشه.

    حالا اون اقا که خواستگاری نکرده. یه دفعه ای هم رفته. نمی دونی چرا. منم نمی دونم چرا. تو می دونی چرا توی این فیلم خارجی ها سر عروسی توی کلیسا وقتی عروس واستاده با لباس و گل و مهمونا هستن ولی اقا نمیاد چرا؟؟؟ منم نمی دونم. شاید ترسه از مسوولیته وقتی که واقعا حسش کنه این مسوولیتو شایدم هر چیز دیگه ای که واقعیت اینه که مهم نیست دلیلش. مهم اینه که اقا موجود نیست! همین. اگه موارد بهتری داری شروع کن به بررسی اونا.

    نوشتی که اگه بخوای بذاری بیاد خواستگاری به غرورت بر می خوره. اون که نیومده و نخواسته که بیاد خواستگاری از کجا می دونی که می خواد بیاد؟ نوشتی که از طریق معرفه گفته می خواد بیاد. والا من نمی دونم مغزم درست کار نمی کنه ولی اگه رابطه دوستی داشتین چند ماه و با هم تلفنی حرف زدین و بیرون رفتین و کلا همدیگه رو انقدر شناختین که می گی خوشبختت می کنه خوب زبون که داره خودش بیاد دم خونه اتون بگه که می خواد باهات ازدواج کنه بگه معذرت می خواد من نمی دونم یه کاری خودش باید بکنه دیگه. معرف خالی؟

    به فرض هم که ایشون می خواد واقعا بیاد خواستگاری. تو ببین می تونی دوسش داشته باشی می تونی اونو قبول کنی. تا حالا که دو تا ویژگی بد داشته. اینکه بی خبر رفته. (البته من نفهمیدم چرا. شاید یه مشکلی بین شما پیش اومده بوده یه ناراحتی ای که دلگیر شده و رفته اینا رو نگفتی) و اینکه حالا که می خواد برگرده فقط معرفو انداخته جلو. خودش هم باید بیاد جلو علاوه بر معرف. حالا با این اوصاف اگه می خوایش بذار بیاد جلو مثل بقیه خواستگارات دقیق بشین از اول بررسیش کن انگار که نمی شناسیش.

    اگه خواستیش بعد این بررسی دقیق مجدد باهاش ازدواج کن. اگه هم نخواستیش بازم ببخشید من حالم بده مخم کار نمی کنه ولی اگه خیلی رو اعصابت اومده و واقعا اینطور که می گی مظلوم واقع شدی و هیج ازاری در حقش نکردی و بی دلیل و بدون اینکه بدونی چرا رفته و بی دلیل و بدون اینکه بدونی چرا یه دفعه ای برگشته و در عین حال اعصاب نداری و اون غرور و کینه ای که می گی رو داری می تونی اگه نخواستیش توی این بررسی دوم خواستگاری همون بلایی که سرت اورده رو سرش بیاری که حداقل به سزای اعمالش برسه ! تنها و بی جواب اونم بعد از یه مدت خوش خلقی رهاش کنی!!

    اما در مجموع فکر کنم کلا سر کاری. خواستگاری ای نبوده. خودت فکر کردی بوده. شایدم یه کاری کردی یا یه رفتاری داشتی یا هر چی که طرف رفته خوشش نیومده اومده با دلخوری. کلا تا جایی که من دیدم دخترا و پسرا همه اشون خدای اعتماد به نفسن. پسرا که فکر می کنن همه دنبالشونن یه سوال بپرسی یا یه خوبی کنی بهشون فکر می کنن یا می خوای باهاشون دوست شی یا می خوای لاس بزنی و دنیا فقط اونا رو انداخته از اسمون پایینو فقط اونان که همه دورشون می چرخن و تیپ و اخلاق حرف نداره. دخترا هم که خدای اعتماد به نفسن تا یه پسری یه کم راه بده بهشون اندکی به مصرف و سودشون بخواد برسه درجا راه می دن. احمقی هم مثل من که علاف دو دنیا.

    کلا هر کاری می خوای بکنی بکن هر بلایی هم می خوای سرش بیاری بیار فدای سرت ولی خیلی فکر و ذهنتو سر این چیزا نذار. اگه هم اومد جلو واسه خواستگاری می تونی تبیهشو این بکنی که از اول دوباره دقیق بررسیش کنی.

    موفق باشی.

  14. 5 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (دوشنبه 05 خرداد 93), hanie_66 (شنبه 03 خرداد 93), toojih (یکشنبه 04 خرداد 93), دنیای وارونه (جمعه 02 خرداد 93), شیدا. (شنبه 03 خرداد 93)

  15. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 10 اردیبهشت 95 [ 00:03]
    تاریخ عضویت
    1393-2-31
    نوشته ها
    35
    امتیاز
    947
    سطح
    16
    Points: 947, Level: 16
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    25

    تشکرشده 80 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان عزیز ممنون از پاسختون
    قصد توجیه ندارم ولی واقعا اینطوری نبود .اتفاقا این آقا بسیار مصر و جدی و مشتاق بود و درمورد هر موضوعی با دقت زیادی صحبت میکرد .و خیلی با برنامه بود.من اصلا خیلی تعجب میکردم که چطور همه چیز را درنظر میگره.

    ما به وسیله یه معرف باهم اشنا شدیم ولی به خاطر دوری راه تردید این آقا و خودم در ابتدا و مشکلات شغلی که واسش پیش اومد خواستگاری رسمی مدام به تعویق افتاد که من هم اصلا راضی نبودم و قبلا هم گفتم اشتباه کردم که فکر کردم همه چیز درست میشه.وگرنه من خودم هم اصلا نمیتونم درک کنم چطور دخترا و پسرا باهم دوست میشند بدون درنظر گرفتن آینده و هدف مشخص.
    من توی کارای کوچیک هم تا حد ممکن خودم را به بقیه تحمیل نمیکنم مثلا اگه خواهر خودم هم مایل نباشه یه ساعت باهام بیرون بیاد اصراری نمیکنم و دوست ندارم بدون میل خودش باهام بیاد.و مایلم همه چیز دوطرفه باشه.دیگه تو ازدواج که اصلا.آخه کمبود محبت ندارم که بخوام کسی را به طرف خودم بکشم حالا هرکی میخواد باشه.تو ازدواج واقعا همه چیز باید دوطرفه باشه وگرنه هیچ ارزشی نداره.این خیلی دیگه واضح و بدیهیه.

    حتما وقتی که به نتیجه ای رسیدم توی تاپیک مطرح میکنم تا حداقل بقیه استفاده کنند.فعلا که چیزی به ذهنم نمیرسه
    ممنون
    ویرایش توسط دنیای وارونه : جمعه 02 خرداد 93 در ساعت 22:51

  16. 2 کاربر از پست مفید دنیای وارونه تشکرکرده اند .

    meinoush (جمعه 02 خرداد 93), toojih (یکشنبه 04 خرداد 93)

  17. #20
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    دنیا جان اخه اطلاعات دقیق و کامل ندادی واسه همینم ادم باید حدس بزنه و از ابعاد مختلف به قضیه نگاه کنه تا یکیش به دردت بخوره. اصلا ننوشته بودی که این اقا دقیقا تو چه وضعیتی بوده در روابط با شما. حالا این پستهایی که دوستان برات گذاشتن اصلا منظور این نیست که شما کمبود محبت داشتی یا خودتو تحمیل کردی و این چیزا. چون اطلاعات روشن نداده بودی حداقل من که سعی کردم از جهات مختلف بررسی کنم که شاید یکیش به یه دردیت بخوره. پست ها رو بخون هر کدومش که با وضع شما سازگاری داشت همونو اگه می تونی و برات مفیده استفاده کن.
    موفق باشی.

    - - - Updated - - -

    راستی من این روزا اعصابم خورده شاید درست و دقیق ننویسم. ولی حداقل مطمنا ملایم نمی نویسم. اگه ناراحتت کردم ببخشید..... این روزا باید در نظر بگیرم حالمو با احتیاط نظر بدم. مغزو فکرم درست و نرمال کار نمی کنه. عزیز منی. خوشبخت شی

  18. 3 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    toojih (یکشنبه 04 خرداد 93), دنیای وارونه (جمعه 02 خرداد 93), شیدا. (شنبه 03 خرداد 93)


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بهم کمک کنید چجوری قهر پدرم و همسرم رو به آشتی تبدیل کنم؟؟خیلی ناراحتم و ناامید
    توسط منیر غریب در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: سه شنبه 06 مهر 95, 12:15
  2. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 اسفند 93, 13:28
  3. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: شنبه 27 اردیبهشت 93, 01:55
  4. نمیدونم؟؟این همه سردی !چرا؟
    توسط maryam2008 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 58
    آخرين نوشته: دوشنبه 21 اردیبهشت 88, 21:13

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:11 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.