به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 23
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 12 دی 93 [ 13:59]
    تاریخ عضویت
    1393-2-11
    نوشته ها
    268
    امتیاز
    1,216
    سطح
    19
    Points: 1,216, Level: 19
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    291

    تشکرشده 1,029 در 261 پست

    Rep Power
    38
    Array
    سلام
    اصلا چه دلیلی داشت صیغه بخونید!

    میل و عطش جنسی ذهن شما برای رسیدن به خواسته هاش خیلی خوب کارش رو بلد بوده و به نحو احسن شما رو به پایین یک پرتگاه و دره پرت کرده بدون اینکه ذره ای احساس بد به شما دست بده


    اولین زمزمه ذهنی شما بعد دیدن عکس اون دختر این بوده که تو تنهایی و آدم متدینی هستی این دختر مذهبیه و مشهده هیچ ایرادی نداره که با اون حرف بزنی و دردل کنی توکه نمیخوای گناه کنی

    بعد از اوننوبت به زمزه بعدی میرسه : که بحث به مسائل عاطفی کشیده شده مدام ذهنت اینطور استدلال میکرده که تو که خیانت نمیکنی اون مثل خواهرته پس در مورد مسائل عاطفی راحت باش و اگه ابراز علاقه میکنه دلشو نشکن چه ایرادی داره اون که یه شهر دیگست

    بعد از اون :وقتی سفر کرده این تفسیراتی که خودت گفتی برات تداعی شده که اون دختر این وقت شب کجا بمونه من که کاری بهش ندارم و به چشم خواهرم بهش نگاه میکنم ممکنه بیرون اتفاق ناگواری براش بی افته خونه من باشه بهتره

    بعدش: حالا که خونه منه صحیح نیست من با یک زن نامحرم تنها باشم پس صیغه بخونیم که گناه نباشه کنار هم بودنمون و من که هدفی از این صیغه خوندن ندارم

    مدت اندکی بعد :حالا که ما صیغه هستیم اگر ارتباط عاطفی داشته باشیم فقط در حد بغل کردن هیچ ایرادی نداره

    و حالا که ما صیغه هستیم و اون دختر خیلی بهم ابراز علاقه میکنه و گناه داره بذار رابطه جنسی برقرار کنم تا دلشو نشکونم هیچ اتفاقی نمی افته و...

    ذهن شما یک سقوط بزرگ رو انجام داده ولی پله به پله و مرحله به مرحله
    اگر اون دختر زمانی که مشهد بود میگفت بیا با هم ارتباط جنسی برقرار کنیم شما اصلا قبول نمیکردید و همونجا کات میکردید

    یا حتی اگر وقتی خونه شما اومده بود صیغه محرمیت نمیخوندید احساس گناه شدیدی شما رو فرا میگرفت و دیگه کار به مسائل جنسی نمیکشید (یعنی اگر آدم مذهبی بودید ولی صیغه خوندن بلد نبودید)

    ولی انحرافی که در ذهن شما ایجاد شده بود کار خودشو کاملا بلد بود و بطور ناخودآگاه و بدون احساس گناه تا آخرین درجه ممکن جلو رفتید

    حتی صحبت کردن با زن دیگری بجز همسرتون در مورد مسائل عاطفی خودش خیانته

    فکر کردید همه خیانت ها چطوری شکل میگیرن در مرحله اول همه دلشون میخواد از زندگی روزمره ای که دارن کمی جدا بشن و اولین پله این روند نزولی همین مسئله است که رابطه عاطفیتون رو با زن دیگری بجز همسرتون اشتباه ندونید


    همه هم اولش دنبال صحبت های خواهر برادری هستند

    و همینطوری پله به پله پایین میرید تا به ته پرتگاه میرسید


    چیزی که ما نمیدونیم اینه که چرا اون دختر با این سرعت اونجا اومده و براحتی خودش رو در اختیار شما قرار داده

    آیا هدفش سر کیسه کردن شماست بطوری که بخواد از شما باج بگیره؟
    یا چون بکارتش رو از دست داده میخواد با یک مرد متاهل ازدواج کنه و واقعا عاشق شما شده ؟
    یا هر چیز دیگه ای

    مهم اینه که در هر حالتی که رخ بده زندگی شما در خظر خواهد بود

    شما باید مسئولیت اینکاری رو که کردی بپذیری

    من اگر جای شما بودم هیچ حرفی در این خصوص به همسرم نمیزدم و از خدا طلب بخشش میکردم و توبه میکردم و خیلی صریح به طرف مقابل حقیقت رو میگفتم که فقط بخاطر دلسوزی اینکار رو انجام دادم و اصلا هیچ لذتی نبردم و بهش میگفتم بخاطر اینکاری که انجام دادم بشدت در عذاب هستم و احساس گناه و خیانت میکنم و خیلی حس بدی دارم و ازش میخواستم از زندگی من بره بیرون
    و تبعات کاری که کردم رو هم میپذیرفتم
    یعنی این احتمال هست که اون دختر به همسرتون بگه و ...

    شما در حال حاظر میتونید به حال دو گروه دلسوزی کنید و مسیر زندگیتون رو تغییر بدید
    یا برای همسر و بچه اتون یا برای این زن که سه روزه میشناسیدش انتخاب با خودتونه

    اگر به این زن بگید که هیچ تمایلی بهش ندارید چون مدت زیادی از رابطه تون نمیگذره چندان دل طرف آزرده نمیشه
    اما به این فکر کنید که اگه همسرتون در جریان اشتباه بزرگ شما قرار بگیره چه اندوه و غم بزرگی پیدا میکنه

    شما در هیچ کدوم از سلسله اشتباهاتی که انجام دادید محکم نبودید و به این مرحله رسیدید اما بازم به نظر میرسه که نمیخواهید دست از این روند بردارید و قدم های بعدی رو خواهید برداشت
    مثلا اینکه روابط بعدی رو با این زن تجربه کنید با این تفسیر که شما با هم صیغه هستید یا دلتون براش میسوزه پس بهتره همسر دومتون باشه و ازدواج موقت کنید یا آب که از سر شما گذشته و ...

    و اگه همینطور از پله ها پایین برید ممکنه زن های دیگری هم پاشون به زندگی شما باز بشه

    و حتی کم کم به این نتیجه برسید که از همسرتون جدا بشید و این روابط رو در سطح وسیعتری انجام بدید

    موفق باشید

  2. 14 کاربر از پست مفید معاون کلانتر تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), asemaneabi222 (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), del (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), hojati (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), maryam240 (سه شنبه 13 مرداد 94), pasta (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), sara 65 (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), toojih (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), واحد (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), هم آوا (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), zendegiye movafagh (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), دختر بیخیال (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), شیدا. (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), شایسته89 (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93)

  3. #12
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    خیلی متاسفم براتون خدا به انسانها عقل داده تا افسار غریزه شونو به دست بگیرند و اگه اینکارو نکنند چه فرقی با حیوانات دارند ؟ ( خیلی عذر میخوام ولی خیلی عصبانیم من اگه جای همسر شما بودم یه لحظه هم تحملتون نمیکردم ) حالا اگه قادرید افسار غریزه تونو به دست بگیرید خودتون میدونید چکار باید بکنید وگرنه .... امیدوارم شانس اورده باشید و اون زن خیابانی خونه تونو بلد نباشه . ( یه زن معمولی تو سه روز نمیره خونه مرد غریبه پس شک نکن که اون اینکاره بوده ) چون ادرس خونه رو بلد باشه که احتمالش هم زیاده بیچاره ات میکنه . دوم اینکه امیدوارم ایدزی چیزی نگرفته باشید چون اکثر این زنا الوده ان .

  4. 12 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), asemaneabi222 (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), hojati (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), maryam240 (سه شنبه 13 مرداد 94), pasta (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), toojih (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), هم آوا (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), zendegiye movafagh (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), دختر بیخیال (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), ستیلا (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), شیدا. (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), شایسته89 (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93)

  5. #13
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 آبان 95 [ 01:43]
    تاریخ عضویت
    1392-1-31
    نوشته ها
    326
    امتیاز
    4,077
    سطح
    40
    Points: 4,077, Level: 40
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 73
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,507

    تشکرشده 858 در 268 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    45
    Array
    سلام
    حیف همسر شما که تخت خوابش بستر .... بماند من نگم بهتره دوستان همه جوره اشاره کردن.
    آقای محترم شما کلا توی زندگیت تعهد جایی نداره،و با قید وبند هم بیگانه ای سطر به سطر تایپیکتون هم توجیه خودتون بود اول از مشکلات زندگی گفتید متنها باید اشاره کنم مشکلات دلیل موجه ای برای خیانت نیست ،بعدش هم همچین خودتون رو بی تقصیر نشون دادید که عذاب وجدانتون رو کم کنید در حالی که قدم اول اشتباهتون این بود چون همسرتون رفته سفر شما الان آ؛زادید هرکاری دلتون میخواد بکنید که خیلی خوووب و به سرعت هم انجام دادید،فکر شما کلا به سمت این موضوع بوده 100% چون اگه نبود توی سایتها و ... دنبال چه هم صحبتی ،میگشتید؟؟؟؟؟ میگن خانما باید برای تن خودشون ارزش قائل بشن منتها من میگم مردها هم برای خودشون باید ارزش بذارن،دختر بی قید و بندی که صبح مخ شمارو میزنه شب توی تخت خوابتون هست ارزش کثیف کردن تنتون رو داشت؟؟؟یا از موقعیت نمیتونستید بگذرید؟؟؟؟؟

    الان تنها کسی که میتونه به شما کمک کنه خودتون هستید که اینقدر ضعیف نباشید،و به کلی قطع ارتباط کنید،نگران احساسات ایشون هم نباشید ممکنه الان شهر دیگه ای تشریف برده باشن.

    ترجیحا شما خونه تنها نمونید و بهتره به همسرتون بگید سفر طولانی بدون شما نره

  6. 7 کاربر از پست مفید asemaneabi222 تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), hojati (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), toojih (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), zendegiye movafagh (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), دختر بیخیال (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), ستیلا (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), شیدا. (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93)

  7. #14
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    با سلام

    خب فکر کنم بهتره نبش قبر نکنیم ، دیگه خودتون بهتر از ماها میدونین که دلایلی که آوردین اسمش دلیل نیست بهانه و توجیه است!

    پست طولانی عواقب کار هم که سایر دوستان براتون زیاد گذاشتن.

    فقط یه چیزی بگم اگه تو این دو هفته که خانومتون از همه جا بی خبر رفتن خونه پدر و مادرشون ! به فکر احساس خانومتون نبودین و به فکر احساس اون دختر خانوم بودین

    به نظرم اگه واقعا پشیمونین و بقول خودتون خیانت ناخواسته داشتین! و نمیخواین دیگه خیانت کنین !

    دیگه وقتشه احساس خانومتون بیاد جلو چشمانتون
    و اون دختر خانوم و برای همیشه رهاشون کنین !
    خیلی منطقی بهشون بگین من متاهل هستم ، من زندگیمو دوست دارم! من اشتباه کردم با شما رابطه برقرار کردم ! من بخاطر حس ترحم و دلسوزی اینکارو کردم و اگه ابراز علاقه ای نکردین بگین من که ابراز علاقه ای نکردم و نخواستم شما بیاین تهران خودتون اومدین ! تمام!!!!! بدون احساس ! کاملا خشن و منطقی ! صحبت کنین!


    اینجاست که میتونین بگین واقعا پشیمون شدین.

    آقای محترم ، من که یک دختر مجرد هستم و هنوز حس تعهد و زندگی متاهلی تجربه نکردم از شدت ناراحتی اشک تو چشام جمع شد وقتی پستتونو خوندم ! چه برسه به خانومتون ! میدونین چقدر داغون میشن؟؟؟؟ نه نمیدونین ! چون اگه میدونستین این رابطه ای که هیچ لذتی هم براتون نداشته و سریعا رها میکردین !
    اگه میدونستین بجای احساسات و اون دختر خانوم احساسات همسرتون جلو چشمانتون بود.
    اگه میدونستین که الان تمام فکر و ذکرتون احساسات آسیب دیده همسرتون بود نه اون دختر خانومم



    اون دختر میدونست شما متاهلین
    اون دختر خودش اشتباه کرد
    ااون دختر خودش گناه کرده
    پس حقشونه که آسیب بببینن ! باید سزای کار اشتباهشون و بدن!

    اون دختر میدونست دارن زندگی یک زن و بچه دیگه و خراب میکنن ،(نگین نمیدونستن که باور نمیکنم چطور پا تو خونه ی شما گذاشتن و عکس زن و بچه شمارو ندیدن و عذاب وجدان نگرفتن ؟؟؟ چطور روی تخت همسر شما با شما همبستر شدن؟؟؟؟ )

    پس الان وقتشه سزای کاری که کردن و ببینن! احساساتشون آسیب میبینه ، ببینه !!باید احساساتشون آسیب ببینه!!

    همین جا من از همه همجنسانم عذر خواهی میکنم که خیلی بی رحمانه اینارو میگم، اما باور کنین لازمه چون اگه این دختر همین الان اگه آسیب نبینه ، اگه همین الان ، همین امروز ، در همین لحظه ، و هرچه زودتر سزای کار اشتباهیی که کرده و نبینه ، باز هم تو زندگیش از این اشتباهاات میکنه!!! وقتشه وجدان اون دختر بیدار بشه! )


    شاید خیلیا الان دلشون برای همسر این آقا بسوزه ، اما من دلم برای اون دختر میسوزه که عزت نفسشو زیر پا گذاشت!

    باید یاد بگیره که عزت نفسشو حفظ کنه! این کار میسر نمیشه مگه قطع رابطه کردن شما ! همین الان اینکارو بکنین !
    *****براشون بنویسین که هیچ حسی ندارین و همش حس دلسوزی محض بوده ! بگین اشتباه کردین و الان میخواین فقط فقط بفکر همسرتون باشین!! بگین واقعا خوشبخت هستین و همسرتون و خیلی دوست دارین!!!!****

    آقای محترم یک کلمه اضافه تر با ایشون حرف زدن و ابراز و علاقه کردن حتی به اسم خواهر و برادر بودن اشتباهه محضه و اسمش خیانت ، و از این لحظه به بعد خیانت شما خیانت خواسته است نه نا خواسته!!!!! چون الان دیگه بقول خودتون فهمیدین که خیانت کردین و اگه ادامه بدین یعنی خیانت خواسته شده!!!! حتی اگه گریه و زاری کردن ، فقط فقط اشکای همسرتون جلو چشماتون باشه نه اوشون ! دلتون براشون نسوزه ! حس شما تمام و کمال مطلق همسرتونه! یادتون باشه اگه تو این مدت شما تنها بودین ایشون هم تنها بودن! ایشون هم همدمی نداشتن!


    همسر شما گناهی نداره که ، لطفا و خواهشا تمام غمتونو در این لحظه بذارین روی احساس آسیب دیده همسرتون! (ایشون نمیدونن اما شما که میدونین خیانت کردین!)

    خواهشا به اوشون اصن فکر نکنین ! فقط همسرتون هستن که لیاقت اینو دارن که فکر و ذهنتونو مشغولشون کنین.

    بذارین اگه حتی فهمیدن ، بهشون بگین که من هیچ احساسی نداشتم تا متوجه اشتباهم شدم قطع رابطه کردم و تحت هیچ شرایطی ادامه ندادم حتی دلمم براشون نسوخت !!! برای اشکهای ریخته شده ذره ای دلم نسوخت!! ولی اگه شما دلتون برای اون دختر بسوزه نتیجه اش میشه رابطه بیشتر !!! و دوری بیشتر از همسر! و عذاب وجدان بیشتر!!


    و یادتون باشه حتی اگه اون دختر خانوم تهدیدتون کردن که به خانومتون میگن بازم بواسطه این تهدید رابطه ای نداشته باشین! چون هیچ نتیجه مطلوبی برای شما نخواهد داشت!

    با تهدید ادامه دادن رابطه حس عذاب وجدان و در شما بیشتر زنده میکنه ، از یطرف اون دختر خانوم متوجه میشن که احساس شما واقعی نیست

    بنابراین یا تصمیم میگیرن که به خانومتون بگن ، که در این صورت شما مدت زمان رابطه تون بیشتر شده و خانومتون بیشتر ناراحت میشن و آسیب میبینن!

    یا اینکه اصلا نمیگن و خانومتون خودشون بو میبرن ، غریزه خانوم ها بالاست مطمعن باشین لو میرین ، پس بهیچ عنوان ، تحت هیچ شرایطی با اون دختر خانوم دیگه رابطه ای برقرار نکنین.

    رابطه ای که قرار باشه لو بره و بخانومتون گفته بشه همون بهتر با همون تهدید اول گفته بشه، مطمعن باشین ادامه رابطه بهرشکلی عواقبش به مراتب بدتر از الانه!


    الان بهترین راه قطع رابطه است و فکر کردن روی احساس خانومتونه نه اون دختر خانوم!!!


    بازم تکرار میکنم ، بزرگ هم مینویسم که بشه ملکه ذهنتون ،
    اگه تو این دو هفته احساسات یک دختر غریبه مشغولیت ذهنیتون شده ، دیگه وقتشه احساسات خانومتون و ببینین !!!!!

    احساس خانومتون و انتخاب میکنین یا اون دختر خانوم ؟؟؟
    (ببینین چکار کردین که احساس خانومتون چقدر از جایگاهش اومده پایین که در حدی قرار گرفته که با احساس یک دختر غریبه که هیچ مسولیتی نسبت بهشون ندارین ؛ داره مقایسه میشه!!!!)

    یادتون باشه شما یک مرد متاهل و مسئول احساس
    همسرتون و پسرتون هستین ، اونها هستن که اولویت زندگی شما هستن نه اون دختر نه اون دختر نه اون دختر!!!!

    مراقب وسوسه های شیطان باشین.
    همین!
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **

    ویرایش توسط دختر بیخیال : چهارشنبه 31 اردیبهشت 93 در ساعت 14:12

  8. 7 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), asemaneabi222 (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), del (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), hojati (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), toojih (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), زن امیدوار (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), شیدا. (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93)

  9. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 02 خرداد 93 [ 16:51]
    تاریخ عضویت
    1393-2-30
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    62
    سطح
    1
    Points: 62, Level: 1
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    7

    تشکرشده 11 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من سلام میکنم خدمت همه شماها سروران محترم
    باید بگم تمامی حرف هایی که (معاون کلانتر ) گفتند واقعال خیلی نزدیکه به چیزی بود که اتفاق افتاد ولی نه بخاطر هوای نفسانی بیشتر بخاطر یک دلسوزی احمقانه که الان برای خودم هم مسخره هست (حق به همه شماها میدم که این موضوع براتون باور کردنی نباشه چون از حرف های رد و بدل شده بین ما خبر ندارین ) و من رو طوری به این بدبختی سوق داد که الان فکرش رو میکنم باورم نمیشه من این کار رو کرده باشم . پله به پله اشتباه کردم . من کاملا تاکید میکنم کاملا از غلطی که کردم آگاهم و بسیار پیشیمون و نمیدونم از کجای حرفای من شماها احساس کردین من میخوام این رابطه پار برجا باشه در حالی که من فقط طریقه درست کات کردن در سریع ترین زمان ممکن رو میخواستم راهنمایی بکنید که کمترین آسیب رو در پی داشته باشه .
    قطعا میشد خیلی خیلی محکم مبارزه میکردم که کار به اینجا نکشه ولی من هم انسانم و در این چند روز بسیار از نظر روحی حال مساعدی نداشتم و متاسفانه همسرم در این روزها در کنارم نبودن و من به این عمل کثیف سوق داده شدم . باور کنید طوری به من ابراز علاقه میکردن که اگر به سنگ هم میکرد عکس العمل نشون میداد ولی میدونم اختیار نهایی دست خودم بوده و باید قبول کنم در هر حالتی میتونستم جلوی این عمل رو بگیرم
    من دیشب با اون خانوم تلفنی صحبت کردم و گفتم اصلا نمیتونم این رابطه رو ادامه بدم . اون هم قبول کرد ولی میخواست که کامل رابطمون قطع نشه ولی من اینبار محکم ایستادم و گفتم کاملا باید کات بشه و اون هم قبول کرد. حال فقط توکلم به خداست ، نمیدونم چی میخواد پیش بیاد ، از خودم خیلی متنفرم ، به خدا خودم رو لایق مردن میدونم
    من کسی بودم که میگفتم زیباترین و خوش چهره ترین زنهای دنیا هم باشن ، یک تار موی همسرم رو با اونها عوض نمیکنم ولی الان چی ؟
    حتی تو رابطم هیچ لذتی نمیبردم و فقط فکرم مشغول بود چون دلم به هیچ وچه با این کار نبود. من حتی به خودم اجازه ندادم و کراهت داشتم تو اتاق همسرم این کار کثیف رو انجام بدم
    --کاش همه اینها خواب بود ، با این حال که من اصلا دنبال این قضیه نبودم و خیلی از این کارها به من تحمیل شد ولی مقصر اصلی منم و میتونستم محکم جلوی این کار رو میگرفتم
    هر دقیقه با خودم میگم من این کار رو کردم واقعا موندم چطور ممکنه ، هر چی هم شماها بگین حق دارین ، دیگه جایی برای حرف باقی نزاشتم

    ولی همه شماها رو قسم میدم حداقل این مورد من براتون تجربه بشه ،جسارت نباشه ولی شاید یکی از دلایل اصلی این اتفاق این بود همیشه مغرورانه به خودم اعتماد داشتم که از این کارا نمیکنم ولی چنان شیطان در من رخنه کرد و من رو به این سمت کشوند که بجز افسوس و پشیمانی چیزی برام باقی نموند به علاوه کلی استرس و اضطراب برای آیندم

    حتی اگر همسرم هم متوجه نشه من یک عمر باید عذاب بکشم . فقط امیدم به خداست ، دارم دیوونه میشم

  10. 10 کاربر از پست مفید hojati تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), alireza198 (سه شنبه 15 اردیبهشت 94), del (پنجشنبه 01 خرداد 93), deljoo_deltang (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), maryam240 (سه شنبه 13 مرداد 94), shirin_a (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), نیمه پنهان ماه (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), zendegiye movafagh (پنجشنبه 01 خرداد 93), رویای پر کشیدن (پنجشنبه 13 آذر 93), شیدا. (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93)

  11. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 تیر 97 [ 14:07]
    تاریخ عضویت
    1392-5-19
    نوشته ها
    312
    امتیاز
    8,869
    سطح
    63
    Points: 8,869, Level: 63
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 181
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    480

    تشکرشده 882 در 242 پست

    Rep Power
    60
    Array
    قابل توجه خانمهایی که همسراشون رو تنها میذارن و مسافرت طولانی مدت یا قهر و ... می رند

    حالا همه اینها به کنار
    خانم های عزیز این نتیجه تنها گذاشتن طولانی مدت مرداست .
    مردها مثل بچه هستن. نباید تو خونه تنهاشون گذاشت.
    چون خرابکاریه که به بار می آرند.

    (با عرض معذرت از آقایون استثنا)

    - - - Updated - - -

    راستی آقای حجتی حتما برید یه آزمایش ایدز و هپاتیت بدین. تا وقتی نتیجه آزمایشتون نیومده با همسرتون به هیچ عنوان رابطه جنسی برقرار نکنید.
    فکر می کنم یک هفته بعد از این رابطه خطرناک باید آزمایش رو بدید (دوستان اگه اطلاعات بیشتری دارن در مورد زمان آزمایش بگن)

  12. 4 کاربر از پست مفید veis تشکرکرده اند .

    del (پنجشنبه 01 خرداد 93), omid65 (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), خیال (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), شیدا. (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93)

  13. #17
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array
    خوشحالم که تونستید محکم تصمیم بگیرید و عمل کنید.
    امیدوارم این استحکام و جرات ورزی بتونه مشکلاتتون رو حل کنه. راستی سعی کنید کمی نگاهتون رو به جامعه اصلاح کنید. به نظرم خیلی ساده به این مساله نگاه کردید و خیلی زود به ادمها اعتماد می کنید. اینکه ایشون شما رو خیلی دوست داره و یا قبلا متارکه کرده و یا از مشهد پای دردو دل یک مرد نشسته و یا یک روزه خودش رو به شما رسونده ..... اینها همش خیلی دور از عقل و غیر قابل باوره. اینها رو برای این گفتم که با تماس بعدی ایشون با دید باز عقلتون رو به کار ببرید و باز هم محکم باشید و دوباره احساساتتون کنترل زندگیتون رو در دست نگیرند.
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  14. 5 کاربر از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), del (پنجشنبه 01 خرداد 93), maryam240 (سه شنبه 13 مرداد 94), زن امیدوار (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), شیدا. (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93)

  15. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 03 خرداد 97 [ 16:29]
    تاریخ عضویت
    1392-5-05
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    3,573
    سطح
    37
    Points: 3,573, Level: 37
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    24

    تشکرشده 32 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز از نظر بنده، باور کردن این مطلب که ایشون با چند کلمه چت خاطرخواه شدن و از مشهد کوبیدن اومدن تهران!!! امکان پذیر نیست. و با توجه به اینکه فکر می کنید ایشون متارکه کردن، بنده احتمال میدم همچین قضیه ای نباشه.
    بلکه در اصل احتمالاً ایشون یک زن به اصطلاخ "خراب" هستن که کارشون تور کردن افراد و بعد اخاذی از آن ها باشه.

    به همین دلیل به نظر من اصلاً فکر احساسات نداشته ی ایشون نباشید! اگر باز هم خواستن با شما به هر نحوی در هر فضایی تماس بگیرن، به شدت ولی آرام برخورد کنید. دقت کنید هم باید قاطع باشید هم باید طوری برخورد کنید که ایشون تصمیم به لجبازی با شما نگیرن.

    و از این به بعد، در همه ی مواقع حتی اگر همسرتون هزاران کیلومتر با شما فاصله داشتن، تصویر ایشون رو جلوی چشمتون داشته باشید و خدا رو همیشه شاهد بر همه ی اعمال ببینید. البته زبانی گفتن راحته ولی عملی سخت هست ...

  16. 2 کاربر از پست مفید Darkness تشکرکرده اند .

    omid65 (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), شیدا. (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93)

  17. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 مرداد 93 [ 07:28]
    تاریخ عضویت
    1392-12-15
    محل سکونت
    حوالی کوچه امید
    نوشته ها
    51
    امتیاز
    615
    سطح
    12
    Points: 615, Level: 12
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    121

    تشکرشده 124 در 44 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز
    خدارو شکر که کات کردید.
    حتما آزمایش بدید. یک دارو هست که تا 72 ساعت (از ساعتش خیلی مطمئن نیستم) بعد از انتقال ویروس ایدز قابلیت جلوگیری از ابتلا به این بیماری رو داره که در مراکز مشاوره رفتاری موجوده. انشالا که مشکلی نباشه.
    فقط اینو بدونید که کسی که با یک روز حرف زدن انقدر گرم ابراز علاقه میکنه حتما یه ریگی به کفشش هست.
    برای دوست داشتن شناخت لازمه.
    برای یک زن بدنش مقدسه و حاضر نیست هر غریبه ایی رو به حریمش راه بده. مگر کسی که اینکار واسش عادی باشه.

  18. 5 کاربر از پست مفید زن امیدوار تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), maryam240 (سه شنبه 13 مرداد 94), meinoush (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), رویای پر کشیدن (پنجشنبه 13 آذر 93), شیدا. (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93)

  19. #20
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 12 دی 93 [ 13:59]
    تاریخ عضویت
    1393-2-11
    نوشته ها
    268
    امتیاز
    1,216
    سطح
    19
    Points: 1,216, Level: 19
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    291

    تشکرشده 1,029 در 261 پست

    Rep Power
    38
    Array
    دوست من
    لغزش در یک آن و یک لحظه اتفاق می افته
    ناگهان همه اتفاقات بد دست در دست هم میده و زمان و مکان لازم هم فراهم میشه تا بدترین اتفاق ممکن رخ بده

    من اگر روندی رو که شما نوشتید رو بهتر از بغیه دوستان درک کردم چون خودم هم در موقعیتی مثل شما قرار گرفته بودم و تا اخرین مرحله پایین رفتم ولی در آخرین قدم یه نه محکم به همه چیز گفتم

    هر چند رابطه جنسی برقرار نکردم ولی خیلی خودم رو سرزنش میکنم که چرا در اون شرایط قرار گرفتم ولی پای تبعات اشتباهی که انجام دادم ایستادم و امیدوارم خدا منو ببخشه

    اما بعد از اون اتفاق تا حالا بارها این شرایط برای من محیا شده و همون اول کار یه نه محکم به همه چیز گفتم و نگذاشتم زنجیره اتفاقات تشکیل بشه

    بعبارتی هیچوقت پامو روی پله اول نذاشتم چون اگه پاتو روی پله اول بذاری تا آخرین پله رو میری اینو مطمئن باش
    و بدی اینکار اینه که اگر بعد از چند پله بخوای برگردی بالا خیلی کار سختی در پیش داری و بعبارتی پایین رفتن راحت تر از بالا اومدنه

    پس اگر همون لحظه اول که این افکار در ذهنت شکل میگیره یه تابلوی ایست و ورود ممنوع جلوی راهشون بذاری دیگه هیچ اتفاق بدی برات نمی افته

    این اتفاقت عجیب و غریب و مهیا شدنشون به این شکل و اینکه به طرز باور نکردنی و زنجیر وار به هم متصل شدند همگی چیزی جز این نیست که شما مورد امتحان خدا قرار گرفتید

    فکر میکنید طبیعیه که همسرتون به سرش بزنه که بره مسافرت بعد اتفاقی با یه خانم آشنا بشید بعد اون خانم بیاد شهرتون و همه چیز برای گناه فراهم باشه و ...



    شما متاسفانه این اشتباه رو مرتکب شدید ولی همیشه راه برگشتی برای هر اشتباه وجود داره

    اگر توبه بکنید و هر وقت به اینکار فکر بکنید احساس پشیمانی بهتون دست بده و بنا رو بر این بذارید که دیگه هیچوقت اینکار رو انجام ندید میتونید این اتفاق رو نادیده بگیرید و قطعا خدا هم اون رو نادیده میگیره

    بشر جایز الخطاست ولی فرق انسان با سایر موجودات اینه که هر انسان از اشتباهاتی که داشته تجربه بدست میاره و در شرایط مشابه اونها رو تکرار نمیکنه

    اما در مورد اون خانم شاید در شرایط روحی نامناسبی قرار داشته
    مسئله طلاق مسئله کوچکی نیست و با یک شکست عشقی ضربات روحی بدی به افراد وارد میشه طوری که دیگه هیچ ارزش اخلاقی براشون باقی نمیمونه و شخصیت و کرامتشون رو براحی از دست میدن

    همونطوری که شما گفتید و از نوشته هاتون مشخصه اصلا باورتون نمیشد که یه روزی همچین اتفاقی برای شما بی افته

    به دوستان عزیز و دختر خانم های گرامی تالار هم توصیه میکنم خیلی بیرحمانه به این اتفاقی که افتاده حمله نکنند چون اگر هر کدوم از ما در چنین شرایطی مورد امتحان خدا قرار بگیریم مطمئنا درصد ناچیزی سربلند بیرون میان

    نوشتن خیلی راحته ولی عمل کردن خیلی سخته

    فکر نکنم که اون دختر یک زن بدکاره بوده به نظرم اون دختر تحت شرایطی قرار گرفته که هویت خودش رو از دست داده
    بحر حال از اینکه خیلی قاطع با اون دختر حرف زدید خیلی خوشحالم و بازم اگر تماس گرفت همین روال رو در پیش بگیرید


    و مهمتر از همه اینکه اگر این افکار دوباره در ذهنتون شکل گرفت در همون مرحله اول خیلی محکم و با اراده ظاهر بشید ویه نه محکم و بزرگ و با صدای بلند بهشون بگید و نذارید این تفکرات در ذهن شما رشد کنند

    موفق باشی

  20. 4 کاربر از پست مفید معاون کلانتر تشکرکرده اند .

    del (پنجشنبه 01 خرداد 93), sara 65 (پنجشنبه 01 خرداد 93), shirin_a (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), شیدا. (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: یکشنبه 10 آبان 94, 19:18
  2. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: چهارشنبه 11 تیر 93, 10:16
  3. پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: یکشنبه 27 بهمن 92, 14:10

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:31 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.