به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 18 , از مجموع 18
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 مهر 93 [ 10:33]
    تاریخ عضویت
    1392-11-13
    نوشته ها
    70
    امتیاز
    889
    سطح
    15
    Points: 889, Level: 15
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    93

    تشکرشده 105 در 44 پست

    Rep Power
    0
    Array
    یکی از دوستان حدس زد که شما باید اصفهانی باشید احتمالا
    منم همچین حدسی میزنم و دلیلشو نمیدونم که چرا انقدر مادرای اصفهانی به پسرشون وابسته هستن و دلشون میخواد پسرشون تا آخر عمر وابسته به مادر باشه
    واقعا این واستون در آینده مشکل ساز میشه. شما حتی اگه به میل خودتون هم ازدواج کنید مادرتون همچنان به این کارشون ادامه میدن و ممکنه دخالت های مخربی کنن
    این خیلی بد هست علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد
    لطفا تا زمانی که رابطه ی اشتباهتون با مادرتون رو اصلاح نکردید و از نظر فکری مستقل نشدید اقدام به ازدواج نکنید
    چون بنده دارم چوب رابطه ی مخرب همسرم با مادرش رو میخورم و نمیتونم با ایشون ادامه بدم
    مادرتون چون پدرتون رو از دست دادن ناخودآگاه به شما خیلی وابسته هستن و از اینکه شما رو از دست بدن ترس پنهان دارن
    با یک مشاور و یک روان درمانی میتونید این رابطه رو اصلاح کنید. اینطوری هم شما و هم مادرتون میتونید از زندگی بیشتر لذت ببرید
    موفق باشید
    درضمن اگر اصفهانی هستید من یک روان درمانگر خوب می

  2. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 آبان 95 [ 19:37]
    تاریخ عضویت
    1393-1-03
    نوشته ها
    71
    امتیاز
    2,112
    سطح
    27
    Points: 2,112, Level: 27
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    35

    تشکرشده 174 در 61 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mohammad b نمایش پست ها
    ممنون از راهنماییتون

    - - - Updated - - -



    ممنون از راهنمایت
    من اصلا حرف های مشکوکی نمیزنم دارم با دوستم در مورد درس حرف میزنیم بهم اینارو میگه
    یا بعضی موقع ها که سره گوشیم هستم مادرم گوشیما میگیره ببینه دارم چیکار میکنم
    این صرفا یک مثال بود و منظورم این بود که به دنبال این باش که چه چیزهایی حساسیت مادرتون رو افزایش و یا برعکس اعتماد ایشون نسبت به شما رو بیشتر میکند

  3. #13
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سعی کن یه برنامه بذاری و با مادرت بری پیش مشاور.
    اگر مادرت اینقدر شما را کنترل می کنه و به شما وابسته است، بهتره درمان بشن.

    برای این منظور باید بگی که برای مسائل خودت نیاز به مشاوره داری.
    یه موضوعی که فکر می کنی ایشون راحت تر بپذیرن مطرح کن وبگو باید برم برای درمان.
    ایشون هم حتما همراهتون می آن ( این قسمتش خوب هست که برای بردن مامانتون دیگه لازم نیست خواهش و تمنا کنید)

    باید یه بار تلفنی یا زمانی که مادرتون بیرون اتاق هستند، مشکل اصلیتون را به مشاورتون بگید.
    بقیه اش را دیگه مشاور بلد هست که چطور مدیریت کنه.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  4. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 02 خرداد 93 [ 15:11]
    تاریخ عضویت
    1393-2-21
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    55
    سطح
    1
    Points: 55, Level: 1
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط negar1987 نمایش پست ها
    یکی از دوستان حدس زد که شما باید اصفهانی باشید احتمالا
    منم همچین حدسی میزنم و دلیلشو نمیدونم که چرا انقدر مادرای اصفهانی به پسرشون وابسته هستن و دلشون میخواد پسرشون تا آخر عمر وابسته به مادر باشه
    واقعا این واستون در آینده مشکل ساز میشه. شما حتی اگه به میل خودتون هم ازدواج کنید مادرتون همچنان به این کارشون ادامه میدن و ممکنه دخالت های مخربی کنن
    این خیلی بد هست علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد
    لطفا تا زمانی که رابطه ی اشتباهتون با مادرتون رو اصلاح نکردید و از نظر فکری مستقل نشدید اقدام به ازدواج نکنید
    چون بنده دارم چوب رابطه ی مخرب همسرم با مادرش رو میخورم و نمیتونم با ایشون ادامه بدم
    مادرتون چون پدرتون رو از دست دادن ناخودآگاه به شما خیلی وابسته هستن و از اینکه شما رو از دست بدن ترس پنهان دارن
    با یک مشاور و یک روان درمانی میتونید این رابطه رو اصلاح کنید. اینطوری هم شما و هم مادرتون میتونید از زندگی بیشتر لذت ببرید
    موفق باشید
    درضمن اگر اصفهانی هستید من یک روان درمانگر خوب می
    ممنون
    بله من اصفهانی هستم
    ممنون میشم بهم بگید کجا برم ؟
    من مشاوره دانشگاه میرفتم ولی وقتی مادرم فهمید در مورد مشکلات خودمون دارم میگم مادرم بهم گفت چنین مشاوره ها خوب نیستن و بهم گفت پیش مشاوره نرم نمیدونم چیکار کنم
    دارم دیوونه میشم از بس تحت فشارم
    مثلا امروز یه عکس از بچگیام گذاشتم روی صفحه گوشیم مادرم بهم میگه چرا عکستو گذاشتی میخواستی به کسی نشون بدی ؟!
    مادرم اگه کسی مخالف نظرش حرف بزنه بهم میگه دیگه نرم پیش اون آدم و منو از اون دور میکنه
    نزدیکه 2 ماه است نمیزاره تنها تو اتاقم بخوابم بهم میگه برم پیشش بخوابم
    اگه یه شب دیر بخوابم و سره درسام باشم بهم سر میزنه ببینه دارم درس میخونم یا نه مدام چکم میکنه
    هر هفته اتاقمو میگرده نمیدونم واقعا چرا !!!؟؟؟

    - - - Updated - - -

    راسیاتش من کسی رو دوست دارم و به طوره تصادفی باهم آشنا شدیم و به هم علاقه مند شدیم الان 8 ماه هست باهم در ارتباط هستیم
    حتی اون به مادرش هم گفت که منو دوست داره ولی من از ترسم به مادرم چیزی نگفتم و کاره اشتباهی کردم وقتی مادرم فهمید حساسیتش زیاد شد
    و بهم گفت من خانومتو انتخاب میکنم و بهم گفت به هیچ عنوان نمیزاره با اون دختر ازدواج کنم
    آخه منم آدمم و انتخابی دارم واسه خودم
    من اشتباه خودم رو قبول دارم و ابراز پشیمانی کردم
    ویرایش توسط mohammad b : پنجشنبه 25 اردیبهشت 93 در ساعت 22:35

  5. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 تیر 93 [ 16:48]
    تاریخ عضویت
    1393-1-16
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    434
    سطح
    8
    Points: 434, Level: 8
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    35

    تشکرشده 55 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مامانت داداش بزرگت رو قبول داره؟
    رابطه اش با اون بهتره تاتو؟
    چرا؟مگه اون چهطور رفتار هایی داره تا شما؟
    شما چه جور رفتار هایی داری که اون نداره؟
    در اقوام واشنایان پسر یا مردی هست که مادرتون خیلی قبولش داشته باشه؟چرا؟مگه چیکار میکنه یا چه جوررفتار هایی داره؟
    اون اقا با شما در چه زمینه هایی فرق داره؟

    سعی کن ایراد رو در خودت پیدا کنی نه مادرت.من فکر میکنم احتمالا به خاطر نقطه ضعف هایی که در شما هست مادرتون بهتون نمیتونه اعتماد کنه.



    هر وقت اعتماد مادرت رو به دست اوردی و سر پرستش شدی یا بهتره بگم رابطه تون از این حالت در اومد وعوض شد اون موقع مطمعن باش رابطه زناشویی خوبی خواهی داشت.
    وگرنه همسر اینده ات اگر خانم پخته ای باشه ازمامانت یاد میگیره وشوهرت میشه واگه مهارت زندگی بلد نباشه دائم بهت نغ میزنه که مامانت این کارو کرد مامانت بهم دستور داد مامانت دلمو شکوند و... وتو اون موقع نمیدونی با مامانت باشی یا طرف زنت رو بگیری.

    از حالا تکلیفتو روشن کن.

  6. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 مهر 93 [ 10:33]
    تاریخ عضویت
    1392-11-13
    نوشته ها
    70
    امتیاز
    889
    سطح
    15
    Points: 889, Level: 15
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    93

    تشکرشده 105 در 44 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نمیدونم خلاف قانون سایت هست یانه.ولی امیدوارم خلاف قانون نباشه چون من واقعا اطلاع ندارم
    آقای نصیری خیابان شمس آبادی 2345662
    و همینطور کلینیک رایین خیابان نظر شرقی
    واقعا خیلی بده.لطفا تا رابطه ی خودتون و مادرتون اصلاح نشده ازدواج نکنید.
    شاید مادرتون وسواس فکری داشته باشن
    منم اسیر همچین خانواده ای شدم متاسفانه

  7. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 02 خرداد 93 [ 15:11]
    تاریخ عضویت
    1393-2-21
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    55
    سطح
    1
    Points: 55, Level: 1
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط negar1987 نمایش پست ها
    نمیدونم خلاف قانون سایت هست یانه.ولی امیدوارم خلاف قانون نباشه چون من واقعا اطلاع ندارم
    آقای نصیری خیابان شمس آبادی 2345662
    و همینطور کلینیک رایین خیابان نظر شرقی
    واقعا خیلی بده.لطفا تا رابطه ی خودتون و مادرتون اصلاح نشده ازدواج نکنید.
    شاید مادرتون وسواس فکری داشته باشن
    منم اسیر همچین خانواده ای شدم متاسفانه
    خیلی ممنون

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط barania نمایش پست ها
    مامانت داداش بزرگت رو قبول داره؟
    رابطه اش با اون بهتره تاتو؟
    چرا؟مگه اون چهطور رفتار هایی داره تا شما؟
    شما چه جور رفتار هایی داری که اون نداره؟
    در اقوام واشنایان پسر یا مردی هست که مادرتون خیلی قبولش داشته باشه؟چرا؟مگه چیکار میکنه یا چه جوررفتار هایی داره؟
    اون اقا با شما در چه زمینه هایی فرق داره؟

    سعی کن ایراد رو در خودت پیدا کنی نه مادرت.من فکر میکنم احتمالا به خاطر نقطه ضعف هایی که در شما هست مادرتون بهتون نمیتونه اعتماد کنه.



    هر وقت اعتماد مادرت رو به دست اوردی و سر پرستش شدی یا بهتره بگم رابطه تون از این حالت در اومد وعوض شد اون موقع مطمعن باش رابطه زناشویی خوبی خواهی داشت.
    وگرنه همسر اینده ات اگر خانم پخته ای باشه ازمامانت یاد میگیره وشوهرت میشه واگه مهارت زندگی بلد نباشه دائم بهت نغ میزنه که مامانت این کارو کرد مامانت بهم دستور داد مامانت دلمو شکوند و... وتو اون موقع نمیدونی با مامانت باشی یا طرف زنت رو بگیری.

    از حالا تکلیفتو روشن کن.
    من چند روز پیش با مادرم بحث کردم در مورد خواسته هام
    مادرم بهم گفت به هیچ عنوان نمیزاره با اون خانم ازدواج کنم
    من کلا تصمیم گرفتم مجرد بمونم چون نمیتونم به کسی خیانت کنم و من این کارو خیانت میدونم
    از اون روز همیشه گوشیم دست مادرم هست و هرکی زنگ بزنه یا پیام بده اول مادرم میبینه بعد من

    مادرم بهم میگه چون من با اون خانم در ارتباط بودم مخالف هست و به شدت منو تحت فشار قرار داده
    تو این چند روز زیاد حال ندارم و نه کارامو انجام میتونم بدم نه درس بخونم

    یه مشکلات جسمی هم واسم پیش اومده مثل کمتر شدن وزنم که 4 کیلو کم شدم
    میل به غذا ندارم و فقظ مایعات میخورم

  8. #18
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    اگه افسرده شدی برو روانپزشک. اگه عاشق شدی و نمی تونی به کسی که دوسش داری برسی یه مدت از تکنیک توقف فکر استفاده کن. کلا نذار فکرت بیکار بمونه که به اون و مشکلاتت فکر کنی. هر کاری که دوست داری بکن. ورزش کن یا کتاب صوتی دانلود کن گوش بده یا هر کاری دیگه ای که فکرت بیکار نمونه. بعد یه مدت کمتر میشه این حس ازار دهنده. اگه مشکلت اینه که نمی تونی با مادرت دقیق و درست صحبت کنی اون دو تا تاپیک جراتمندانه رفتار کردنو که توی همین تاپیکت گذاشته بودم بخون. بعدم شروع کن به تمرین کردن. موفق باشی.

  9. کاربر روبرو از پست مفید meinoush تشکرکرده است .

    barania (شنبه 03 خرداد 93)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:38 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.