به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 16 , از مجموع 16
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 05 تیر 93 [ 00:07]
    تاریخ عضویت
    1391-3-24
    نوشته ها
    208
    امتیاز
    2,250
    سطح
    28
    Points: 2,250, Level: 28
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    319

    تشکرشده 338 در 136 پست

    Rep Power
    32
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط tonio_m2000 نمایش پست ها
    سلام

    من تازه عضو این سایت شدم و وقتی داشتم برای پیدا کردن راه حل مشکلم می گشتم این سایت رو دیدم و تصمیم گرفتم بیام و مشکلم رو همینجا مطرح کنم، مشکلی که تو دنیای واقعی از بیان کردنش ترس دارم.

    بله! متاسفانه من هم گرفتار مشکل خیانت شدم، اما بر خلاف همیشه که مردها بیشتر عامل این ظلمند، اینبار من قربانیم.

    می خوام فراموش کنم اونچه که خوندم، می خوام باور نکنم که زنی که همه زندگیم رو وقفش کردم و از صمیم قلبم دوسش دارم به کس دیگه ای فکر می کرده و من ساده لوحانه دل خوش بودم به خانه، که شاید سرای ارامشم باشه، ولی چقدر ساده بودم چون به سادگی تمام ان ارامشی که داشتم ازم گرفته شد.

    داستان از اونجا شروع شد که من حدود یکسال پیش بصورت کاملا اتفاقی و نه از روی تجسس متوجه ایمیلی از یکی از بستگان دور شدم که برای همسرم فرستاده بود و بیشرمانه در اون ایمیل به همسرم گفته بود که چون خودت خواستی دیگه از ساعت 6 عصر به بعد بهت پیام نمی دم و از همسرم خواسته بود شماره تلفنش رو براش بفرسته و قول داده بود که بچگی نکنه، شاکی شده بود که چرا در فلان مجلس عروسی از او روی برگردونده بوده و نهایتا گفته بود، بیشتر بیا اینجا تا با هم حرف بزنیم، آن زمان علیرغم اینکه معلوم بود همسرم با اون اینترنتی چت می کرده مسئله رو بزرگ نکردم و گفتم حتما طبق روال معمول مزاحمت اما اینبار از بستگان باشه، چند روزی با این مسئله کلنجار رفتم و خودخوری کردم نهایتا تصمیم گرفتم خیلی خونسرد از ایشون قضیه رو بپرسم، دخترم مشغول تلویزیون دیدن بود، ازش خواستم به اتاق بیاد و خیلی اروم بهش گفتم این پسره کیه؟ چی می خواد؟ برا چی باهاش صحبت کردی و به من نگفتی؟ ولی دریغ از جواب، فقط سکوت حتی کتمان هم نکرد، گفتم صحیح نیست تو فامیل فردا می پیچه هر چی بوده همینجا تمومش کن خوبیت نداره و ... سکوت ... ! کوتاه اومدم نخواستم سر وصدا راه بندازم تا حرف ازش بکشم، بلد نیستم از اینکارا کنم، می ترسیدم دخترم متوجه بشه، خودم گفتم و ازش خواستم تکرار نکنه، اما نه تایید کرد نه رد، نه قولی داد نه حرفی زد، هیچ! مثل همیشه سکوت!

    پیش خودم فکر میکردم تمام شده، اما بعد از یک مدتی پنهان کردن گوشی تلفنش و اس دادن های مداوم پیش اومد، که هربار به شوخی و کنجکاوی ازش می پرسیدم کیه؟ می گفت به تو کار نداره و از جواب دادن طفره می رفت من هم خو ب می گفتم ادم که به زنش شک نمی کنه احمق تو چه بد دلی ... و روزگار می گذشت و من خوش خیال فکر می کردم تمام شده تا اینکه روزی اتفاقی به من گفت نرمافزار واتساپ رو روی گوشیش نصب کنم من هم نصب کردم و ... بدنم یخ کرد متن صحبتهاش با خواهرش که مدتی بود به طور کاملا عجیبی از هم قهر کرده بودن بالا اومد که در اون خواهرش بهش نصیحت کرده بود که دست برداره از ارتباط با اون پسره و شوهرت از لحاظ قیافه و اخلاق چیزی کم نداره و بترس که بفهمه، مطمئن باش بچه ات رو ازت می گیره، زندگیتو خراب نکن و ... نگو قهر اینا سر این بوده که خواهرش چیزای می دونسته که نباید می دونست و به روش اورده بوده، من هم چون کلا تو مسائل خانواده خانمم دخالت نمی کنم اون موقع پیگیری نکرده بودم قهرشون واسه چیه!

    فهمیدم که بعد از اون جریان اول ارتباطش هنوز بر قرار بوده ... اما نمی دونم تا چه حد؟

    به خودش چیزی نگفتم، پیش خودم گفتم شاید کم توجهی کردم ، شاید محبتم کم بوده، شاید درگیر کار بودم ازش فاصله گرفتم، شروع کردم به توجه بیشتر اما الان دلم اروم نیست
    همش فکرم میره به این سمت که چرا؟ چرا برای من؟ من چی نداشتم که اون داشت؟ الان به همه اتفاقاتی که از قبل برامون افتاده یه علامت سوال ایجاد شده! الان همش می گم نکنه اصرارش به اینکه بچه رو بفرستم مهد برای این بوده که خودش راحت باشه، نکنه می گفتم من میرم ماموریت چند روز نیستم برو خونه بابات اینا و نمیرفت واسه این بوده که راحت بتونه باهاش حرف بزنه! دلم نمی خواد به این فکر کنم که به کار به جاهای دیگه کشیده، یعنی می ترسم، از ابرو ریزیش، از اینکه بی عرضه جلوه کنم، خدایا چرا اینکارو با من کرد؟ برام تعجبه که اونی که باهاش حرف می زد متاهله! خدایا با این مشکل چه کنم؟
    میگم برم پرینت تلفنش رو بگیرم دلم نمیاد چون خیلی دوسش دارم، حتی با این ظلمی که در حقم کرد دلم نمیاد مچشو بگیرم، دلم نمی خواد کوچیکش کنم، حتی دلم نمی خواد سرش داد بزنم، چون دوسش دارم، من مستاصلم کمکم کنید!
    علت رفتارهای همسرتان می‌تواند از دو حالت خارج نباشد؛
    1. چه بسا، رفتار و اخلاق شما در خانه با همسرتان به گونه‌ای نبوده که همسرتان را به شما متعهد کند و از آنجایی که احساس کمبود می‌کرد، این کمبود را از طریق رابطه با فرد دیگر جبران می‌کند.
    2. شاید هم این رفتار همسرتان باعث تنوع طلبی ایشان شده باشد، به طوریکه از رفتار ناردست خود پشیمان نشده باشند.
    اگر مورد دوم ثابت شود، چاره‌ای جز جدایی و ... نیست؛ زیرا اگر به همین رفتار خود ادامه دهد، نه تنها آینده فرزند شما را نمی‌‎‌‎سازد بلکه خراب نیز می‌شود. اما در مورد نوع طلاق و اینکه چگونه این کار انجام شود نیاز به مشاوره حقوقی دارد.
    با این حال مسأله اساسی این است که بتوان تشخیص داد که علت رفتارهای همسرتان چیست؟
    ولی اگر مورد اول ثابت شود، در این صورت این مسأله قابل حل است و با کمی مدیریت و تحمل، می‌توان همسرتان را به زندگی عادی برگردانید. از این‌رو لازم است تمام گذشته را مرور کنی و ریشه یابی کنید و ببینید چه برخوردهایی باایشان داشتید و چه قدر به خواسته‌های ایشان توجّه کرده‌اید؟ چه مقدار اختلاف نظر و سلیقه داشتیه‌اید و شما چه مقدار از خواستهای خودتان کوتاه آمدید؟ و ... برای این مسأله حتی می‌توانید از مشاوره حضوری نیز بهره ببرید.
    از سویی دیگر؛ در کنار آن، باید اطلاعات خودتان را در مورد روحیات جنس مخالف افزایش دهید تا بتوانید رفتارهای اشتباه از درست را از هم جدا کنید؛ زیرا یک زن از جهت احساسی به راحتی تحت تاثیر قرار می‌گیرد و به راحتی غرق محبت می‌شود.
    تنها کافی است که شما راهش را بلد باشید. همچنین توجّه داشتن به زن از اهیت زیادی برخوردار است؛ به طوری که خیلی از مشکلات زناشویی ناشی از توجّه نداشتن مردان به همسرشان می‌باشد. اینکه زنی با داشتن همسر خوب و ایده آل، باز هم دنبال مرد دیگری باشد، قاعدتا علّت خاصی دارد و بی دلیل نیست و اگر هم چنین زنانی باشند انگشت شمارند.
    بنابراین، احتمال دوم خیلی ضعیف است و باید بیشتر همّت خود را برای احتمال اول خرج کنید. لذا قدم اول شما این است که تمام تلاش خود را برای درست کردن زندگیتان انجام دهید.

    با آرزوی موفقیت
    ویرایش توسط mostafavi9090 : یکشنبه 21 اردیبهشت 93 در ساعت 13:32

  2. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 مهر 93 [ 15:41]
    تاریخ عضویت
    1393-2-20
    محل سکونت
    اصفهان
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    82
    سطح
    1
    Points: 82, Level: 1
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    0

    تشکرشده 36 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز

    نظرات دوستان را خوندم همه تقریبا میگند چرا شما اینقدر خونسردانه با این موضع برخورد کردید...این حرکتتون را پای خوب بودن و منطقی بودن خودتون نذارین یا اینکه چون خانومتون را دوست دارین اینقدر آروم عمل کردید..نــــــــــــــه این راهش نیست...وقتشه مردونگی و غیرتت را نشون بدی..از چی میترسی؟به قول دوستمون خانم شین طلاق آخرین راهه..حالا مگه کسی گفت خانومت را طلاق بده که میگی دوستش دارم...ما میگیم مسال هرا باز کن هر زنی باشه و بدونه داره به شوهرش خیانت میکنه و شوهرش سکوت میکنه خب معلومه به این روند ادامه میده...کمی به خودت بیا دوست عزیز
    از گل وا شده در دورترین نقطه‌ی دشت

    به تو ای دوست :سلام

    حالت آیا خوب است؟...

    روزگارت آبیست؟....

    همه اینجا خوبند...نی لبک می‌خواند....قاصدک می‌رقصد..

    .........باد عاشق شده است........

    ....فکر من باش که من فکر توام............

  3. کاربر روبرو از پست مفید Sadaf68 تشکرکرده است .

    خانوم شین (یکشنبه 21 اردیبهشت 93)

  4. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 مهر 93 [ 16:40]
    تاریخ عضویت
    1392-12-23
    نوشته ها
    82
    امتیاز
    687
    سطح
    13
    Points: 687, Level: 13
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    68

    تشکرشده 205 در 73 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط samanft نمایش پست ها
    ببخشید کار بد چه توجیهی داره که شما خودتون دارید براش نسخه میپیچید؟؟؟؟ایا ادمی که گرسنه هستش به نظر شما باید بره دزدی کنه؟؟؟؟؟؟ ایشون حتی اگر از لحاظ عاطفه هم برا خانمش کم گذاشته باشه(که طبق گفته خودش نذاشته) باید خانمش پای کس دیگه رو به زندگیشون باز کنه؟؟؟؟خانم ایشون حتی با وجود اینکه فهمیده شوهرش بو برده از کارش بازم دست از کارش بر نداشته ،ایا برای چیزی به این بدیهی بازم نسخه پیچیدن نیازه؟؟؟؟؟؟؟ میگید از روی جهل و نادانی رفته؟؟؟؟پس حکم عقل چی میشه این وسط؟؟؟؟؟اونم برای موردی به این وازهی،اون طفل معصومی که ازش نام میبرید اگز مادرش فکرش بود به شوهرش اصرار نمیکرد که ببرش مهد کودک بذارش و بعد خودش....جای اون وقتش میذاشت برای تربیت اون و رسیدگی به شوهرش!!!!خانم محترم هوس توجیه نداره،کار نادرست توجیه نداره و نادرسته،شما میدونید امثال خانم ایشون باعث شدن من به شخصه از زن گرفتن میترسم و نمیتونم به کسی اعتماد کنم،چون اوقدر دارم میبنم این چیزها رو که دیگه انگیزه ای برای ازدواج برام نمونده،مردی که میره سر کار از صبح تا شب ایا باید دلش قرص باشه یا نه که یه وقت زنش با کسی نره؟؟؟؟؟؟ خانم ایشون که خوبن ،من کسی رو میشناسم که با داشتن 3 تا بچه با کس دیگه ای ریخته رو هم،ایا این چیزها ترس نداره؟؟؟؟؟؟؟؟ ادم میشناسم تو عقد که بهترین دوران زندگی هست رفته با کس دیگه،خب این ادم هدفش از ازدواج چیه؟؟؟؟برای یه مرد هیچی بدتر از این نیستش که بفهمه ناموسش با کس دیگه ارتباط داشته،حتی اگر اون مرد بدترین ادم دنیا باشه،من نظرم اینه ادم توی زندگی اگر مشکلی داره همه تلاششو میکنه تا زندگیشو درست کنه و اگر نشد به عنوان اخرین راه طلاق میگیره،نه اینکه نون ونمک کس دیگه رو بخوری قلبت و فکرت پیش کس دیگه باشه،جالبه خیلیها تو زندگی مشکلی ندارن و باز هم میرن سراغ این چیزها،این آیا نیاز به نسخه پیچیدن داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!
    منم عرض کردم توجیح نداره ولی شاید قابل گذشت باشه!! من ترجیح میدم زیر پست کسی که به قصد کمک گرفتن اومده اینجا و خودش به اندازه کافی آشفتگی ذهنی داره با شما بحث نکنم. ولی این نکته رو بگم که من مطمئنم اگر خدای نکرده صاحب تاپیک شما بودید هرگز اینجوری یک طرفه قضاوت نمیکردید و حکم صادر نمیکردید! درضمن " واضح" درسته نه "وازه". به غیر از ادبیات صحبت کردنتون رو املاتون هم بیشتر کارکنید بد نیست آقای قاضی.
    ویرایش توسط خانوم شین : دوشنبه 22 اردیبهشت 93 در ساعت 00:04

  5. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 آبان 93 [ 23:46]
    تاریخ عضویت
    1393-1-08
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    356
    سطح
    7
    Points: 356, Level: 7
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 36 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط toojih نمایش پست ها
    سلام، برداشت من فقط از همین یک پست شما هست. از بیرون که ماجرای شما رو میخونم راستش من هم زیاد ازتون خوشم نیومد. یه جورایی به خانمتون حق دادم که شما رو نخواد! هرچند این دلیلی برای اینکارش نمیشه.

    من فکر میکنم که آدمها در مقابل دیگری فقط در یک حالت از خودشون ضعف نشون میدن و اونهم وقتی هست که دیگری نسبت به اونها خیلی بالاتر باشه و خودشون هم آگاهانه یا ناآگاهانه توی وجود خودشون به این موضوع اعتراف داشته باشند. توی همچین موقعیتی برای سرپوش گذاشتن به این ضعف و اینکه کمی آروم بشند از هر توجیهی استفاده میکنند. از اینکه طرف مقابل رو چون خیلی دوست دارند اینطوری رفتار میکنند تا اینکه مثلا بچه شون رو بهونه میکنند یا پدر و مادرشون یا آبروشون یا .... خلاصه هر بهانه ای که کمکشون کنه تا خودشون رو توجیه کنند که ضعیف نیستند بلکه آدم خوبی هستند که اینطور رفتار میکنند.

    ماجرای شما به من میگه که خانمت خیلی ازت سرتره و به همین خاطر در مقابلش ضعف نشون میدی. به او هم حق میدم که همچین شوهری رو نخواد هر چند این کارش خیلی اشتباهه و از نظر من غیرقابل بخشش. ولی دلم براش سوخت که به خاطر یک ازدواج غلط چرا باید یک عمر با یک آدم ضعیف زندگی کنه که ازش خیلی پایین تره؟ به خاطر ترحم؟! به خاطر حس مسئولیت؟! به خاطر بچه اش؟! آبروش؟! به خاطر کدومیک از این بهانه های قشنگی که شما می یاری؟

    برادر من، آستینها رو بالا بزن، همت کن. کمی روی خودت کار کن. مرد شو، قوی شو که بهت افتخار کنه نه اینکه ازت فراری باشه. یک مرد اینقدر ضعیف که ببینه زنش داره خیانت میکنه چشمهاش رو ببنده که بعدن پیش خودش اینطور توجیه کنه که من ندیدم!
    دوست عزیز لحن صحبت شما اصلا خوب نیست. شما از کجا می دونید خانم ایشون ازشون بالاتره!!. ای کاش دوستان قبل از نظر دادن کمی فکر می کردند!! چرا با رووحیه بنده خدا بازی می کنید به اندازه کافی خوودش مشکل داره. نی تونید نظر بدهید اجازه بدید کارشناسان و افراد با تجربه تر ایشون رو رهنمایی کنند

  6. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 06 تیر 93 [ 06:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-22
    نوشته ها
    523
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,312

    تشکرشده 1,508 در 444 پست

    Rep Power
    64
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط tanhai2 نمایش پست ها
    دوست عزیز لحن صحبت شما اصلا خوب نیست. شما از کجا می دونید خانم ایشون ازشون بالاتره!!. ای کاش دوستان قبل از نظر دادن کمی فکر می کردند!! چرا با رووحیه بنده خدا بازی می کنید به اندازه کافی خوودش مشکل داره. نی تونید نظر بدهید اجازه بدید کارشناسان و افراد با تجربه تر ایشون رو رهنمایی کنند
    خانم تنهایی عزیز، اینجور پستها که الان من هم یکی از همونها رو دارم میزارم باعث به حاشیه رفتن تاپیک میشه. چیزی که من برای ایشون نوشتم در مورد شما صدق نمیکنه. من تاپیک شما رو خوندم. نظر من در مورد شما چیزی نیست که من برای ایشون نوشتم.

    کارشناسان و افراد باتجربه معمولا نگران وجهه شخصیتی هستند که پشت نام کاربری شون هست به همین خاطر هرچیزی رو نمیتونند بنویسند حتی اگه نوشتنش مفید باشه. ولی توجیه هیچ علاقه ای به محبوبیت نداره! چیزی که نوشتم لازم بوده. لطفا شما هم نظرات بقیه رو توی جاهای مختلف با شرایط خودتون مقایسه نکنید و اونها رو به خودتون نگیرید.

  7. کاربر روبرو از پست مفید toojih تشکرکرده است .

    فرشته اردیبهشت (سه شنبه 23 اردیبهشت 93)

  8. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 08 خرداد 99 [ 15:45]
    تاریخ عضویت
    1391-10-02
    نوشته ها
    399
    امتیاز
    8,219
    سطح
    61
    Points: 8,219, Level: 61
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 231
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 833 در 318 پست

    Rep Power
    58
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط خانوم شین نمایش پست ها
    منم عرض کردم توجیح نداره ولی شاید قابل گذشت باشه!! من ترجیح میدم زیر پست کسی که به قصد کمک گرفتن اومده اینجا و خودش به اندازه کافی آشفتگی ذهنی داره با شما بحث نکنم. ولی این نکته رو بگم که من مطمئنم اگر خدای نکرده صاحب تاپیک شما بودید هرگز اینجوری یک طرفه قضاوت نمیکردید و حکم صادر نمیکردید! درضمن " واضح" درسته نه "وازه". به غیر از ادبیات صحبت کردنتون رو املاتون هم بیشتر کارکنید بد نیست آقای قاضی.
    خانم معلم (اونم از نوع ادبیاتش) من اگر خدایی ناکرده میخاستم جای صاحب تاپیک باشم تاپیکی نمیزدم چون برای خیانت عملی که باید انجام بشه معلومه دیگه نیازی به راهنمایی و مشاوره نیست،ضمنا من هر چی نوشته هامو خوندم جایی ندیدم کمله وازح رو به کار برده باشم که شما ازم غلط املایی گرفتید
    حرف من اینه شما اگر بدترین زن و شوهر دنیا رو هم داشته باشید نباید خیانت کنید اخرین راه طلاقه بعدش اگر ه کسی علاقه اشتید برید سمت اون نه اینکه همزمان!!!!!!!!!!!!!!!!!مشکلی که دردناکه اینه که ادمها تنوع طلب دن و این اماری که میگن بیشتر خیانتا به خاطر مشکل توی زندگی افراد هستبش اشتاهه،خیلیا مشکلی هم ندارن اما...
    ویرایش توسط samanft : سه شنبه 23 اردیبهشت 93 در ساعت 13:49

  9. کاربر روبرو از پست مفید samanft تشکرکرده است .

    پونیو (سه شنبه 23 اردیبهشت 93)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. با این ازدواج غلط افسرده و داغونم
    توسط raha69 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 32
    آخرين نوشته: پنجشنبه 27 خرداد 95, 22:49
  2. یک هفته از طلاقم میگذره خیلی داغون شدم
    توسط مینا 66 در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: شنبه 13 تیر 94, 22:36
  3. چی جوری با غول بدخوابی مبارزه کنم؟
    توسط سپیده سحر در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: شنبه 07 بهمن 91, 19:19
  4. داغونم کمکم نمی کنید؟
    توسط من تنهام در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: یکشنبه 24 دی 91, 23:21

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:42 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.