به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 40
  1. #21
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    شما متن هایی که دوستان براتون می نویسند رو می خونید ؟؟؟
    راه حلها نوشته شده
    تفریح ورزش ادامه تحصیل اشتغال شرکت تو جمع های خانوادگی یا دوستانه
    فکر نکردن به اون شخص
    یه شبه فراموش نمیشه به مرور زمان
    و البته اگر خودت بخوای و به گذشته فکر نکنی امکانپذیره

  2. #22
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 شهریور 93 [ 17:23]
    تاریخ عضویت
    1393-1-24
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    530
    سطح
    10
    Points: 530, Level: 10
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 14 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط zendegiye movafagh نمایش پست ها
    شما متن هایی که دوستان براتون می نویسند رو می خونید ؟؟؟
    راه حلها نوشته شده
    تفریح ورزش ادامه تحصیل اشتغال شرکت تو جمع های خانوادگی یا دوستانه
    فکر نکردن به اون شخص
    یه شبه فراموش نمیشه به مرور زمان
    و البته اگر خودت بخوای و به گذشته فکر نکنی امکانپذیره
    سلام ممنون ازبیگیریتون

    قبلاهم گفتم تواوج کارهم بیادشم...

    مشکل من اینه که باوجودتوم بدبودناش بازم زده نشده ازش..یکیرومیبینی وقتی میبینه

    عشقش اون

    که فکرمیکرده نبوده ازش متنفرمیشه ....کاری که درتوان من نیست....

    ولی من باوجودتموم بدیاش هنوزعاشقشم توتموم لحظه ها چ مهمونی چه بیکاری هرچی.

  3. #23
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مهمان 93 میشه لطفا با یک کلمه جواب بدید میخواید با این آقا با همین وضعیت بمانید یا میخواید تمامش کنید؟

    خواهش کوتاه جواب بدید آره یا نه
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  4. کاربر روبرو از پست مفید khaleghezey تشکرکرده است .

    مهمان93 (یکشنبه 14 اردیبهشت 93)

  5. #24
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 مرداد 95 [ 15:24]
    تاریخ عضویت
    1393-1-24
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    3,922
    سطح
    39
    Points: 3,922, Level: 39
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 73.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    94

    تشکرشده 539 در 149 پست

    Rep Power
    41
    Array
    سلام دوست عزیز
    منمتو همین مدتی پیش رابطه ای تموم شده داشتم. اون چیز که بیشتر آدمو آزار میده همین احساس نیاز زوحی و اینکه دیگه مثل این شخص پیدا نمیشه و این حرفاست. من الان خودم با گذشت کمتر از 1 ماه به سطح خوبی رسیدم. شما اولین کار به نظر من اینه که قبول کنی این اقا نیست. حالا شاید آدم خوبی از دید بقیه نباشه واسه شما بهترین بوده از نظر خودت. در هر صورت بپذیر نیست. یعنی تصمیم بگیر فقط تصمیم بگیر تموم کنی. در مرحله بعد راحت به خودت وقت بده ناراحت باشی اگر گریت گرفتم گریه کن.. اما بعد چند روز راحت میشی و میپذیری و تموم میکنی ...مطمئن باش مهمترین چیز خودتی اگر خودتو دوست داشته باشی زود به زندگی عادی برمیگردی الان حس معلق بودن داری میدونم ...

  6. کاربر روبرو از پست مفید ida bahrami تشکرکرده است .

    مهمان93 (یکشنبه 14 اردیبهشت 93)

  7. #25
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 شهریور 93 [ 17:23]
    تاریخ عضویت
    1393-1-24
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    530
    سطح
    10
    Points: 530, Level: 10
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 14 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Icon17

    ممنون ازت آیداجون امیدوارم ازبسش بربیام

    =======================

    واماجواب سوال شمااقای خالقی ذی...

    لحظه ای که سوالتونوخوندم نمیدونم چنددقیقه به مانیتورماتم برد؟.......ولی بعدش یه دل سیرگریه کردم...به هق هق

    افتادم.....طوری که اهالی خونه هراسون اومدن بببینن چیشده...

    بگذریم............

    باخودم خییلی فک کردم...ولی ..

    حس میکنم...بااین احساسم باهیچکس دیگه ای نمیتونم باشم...

    ازطرفی....

    میدونم باین اقامشکلات زیادی خواهم داشت...تازه اگه ازدواجی رخ بده..که محاله هضم همچین قضیه ای

    براخونواده م...چه..

    برسه به موافقتشون...نمیدونم تونستم جوابتونوبدم یانه بهرحال...توبدبرزخی گیرافتادم....

    حالانمیدونم...چه کنم

    قاعدتاادم وقتی میفهمه عشقش بهش دروغ گفته تازه بعدش بدخلقی میکنه...بایدبذاره بره...

    ولی متاسفانه درموردمن

    باگذشت2سال

    احساس ازبین نرفته...

    خییلی دلم میخوادقصه تونوراجع به عشقتون...در"گذشته" چون الان مهدیه کوچولووخانومتونه..

    دوس دارم بشنوم..من شماروفردموفقی میدونم.....


    لطفاکمک کنین.....

  8. #26
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 اردیبهشت 93 [ 00:35]
    تاریخ عضویت
    1393-2-08
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    49
    سطح
    1
    Points: 49, Level: 1
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registered
    تشکرها
    5

    تشکرشده 21 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببین خواهر من اینکه بگی نمیتونم فراموش کنم از نظر من فقط داری خودتو گول میزنی،انسان اراده داره.میتونه هرکاریو که بخواد انجام بده پس توهم میتونی فراموشش کنی اما باید اول ازهمه خودت بخوای،اینکه اینجا ازبقیه کمک بخوای اما ته دلت هنوزم به اون فرد فک کنیو دلت بهت اجازه نده که فراموشش کنی هیچ کمکی بهت نمیکنه هرچقدرم بقیه راه حل خوب بزارن جلوی پات تا وقتی خودت نخوای غیرممکنه که فراموشش کنی.پس اول بشین باخودت فکر کن تکلیف خودتو باخودت روشن کن،ببین اکثریت اینجا دارن میگن این اقارو فراموش کن چون با همه تعریفایی که کردی همه ما به این پی بردیم که این اقا واقعا بدرد شما نمیخوره پس بهتره بفکر خوشبخت کردن خودت باشی چرا راهیو میری که شک داری بش؟از کجا مطمئنی خوشبختت میکنه؟یعنی شما نمیتونی موقعیت بهتر از این پیدا کنی؟کی میگه پسرا نمیتونن دخترارو درک کنن ولی این اقا از بین این همه پسر از اسمون اومده زمینو میتونه درکت کنه؟!اگر یکم بادید بازتری به زندگی نگاه کنی میفهمی که همه ادما مثل هم نیستن همه ادما بد نیستن همه ادما یه جور نیستن...خدا وقتی زن و مردو افرید برای هرکدوم خصوصیت هایی رو گذاشت که اون یکی نداره ولی هرکدوم از این دو جنس میتونن باتوجه به خصوصیت های خودشون مکمل هم دیگه باشن،زن ها موجودات احساساتی هستن و مردها هم قدرت اینو دارن که این احساساتو درک کنن و جنس ضعیف تر از خودشونو بفهمن حالا بعضیا از خصوصیت وجودیشون خوب استفاده میکنن و بعضیام سرکوبش میکنن اینکه بگیم ادم خوب پیدا نمیشه و این فرد تنها کسیه که منو درک میکنه یه حرف کاملا غیر منطقیو از روی احساساته...لطفن بیشتر فکر کنو بفکر ایندتو خوشبختیت باش...هیچ چیزی توی دنیا نیست که چاره نداشته باشه...بجز مرگ

  9. کاربر روبرو از پست مفید دخترشرق بهشت تشکرکرده است .

    مهمان93 (سه شنبه 16 اردیبهشت 93)

  10. #27
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مشکل اصلی شما بیماری است که به آن دچار هستید. بله مشکل شما افسردگی شما است. باید بدانید این حالتی که گرفتار آن هستید اختلال (وسواس ) . وسواس انواع مختلفی دارد. طبق پژوهش های روانپزشکی وسواس گاهی همراه با افسردگی بروز می کند و گاهی ناشی از بیماری افسردگی است.
    شما نیاز به درمان های دارویی دارید. بعد از مدتی درمان دارویی می توانید از یک روانکاو کمک بگیرید. همچنین می توانید از روانشناس بالینی کمک بگیرید.
    به هر حال باید هر چه سریعتر به یک روانپزشک مجرب مراجعه کنید و همه حالت های روحی و جسمی خود را دقیقا برایش شرح دهید.
    باید مدام با پزشکتان در ارتباط باشید تا دوز دارو را تنظیم کند.

  11. 2 کاربر از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده اند .

    toojih (پنجشنبه 18 اردیبهشت 93), مهمان93 (سه شنبه 16 اردیبهشت 93)

  12. #28
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 شهریور 93 [ 17:23]
    تاریخ عضویت
    1393-1-24
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    530
    سطح
    10
    Points: 530, Level: 10
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 14 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام به همه...

    ممنون ازشمادخترشرق بهشت ونوبوبابت راهنماییهاتون...

    آره حقیقتابایدخودم بخوام.......ولی عقلم میخواد....ولی حقیقتاجلوداراحساسم نیست........

    مشکل اصلی منم همینه...........

    درموردروانبزشک بایدبگم5سالی میشه که دارومصرف میکنم.....وعلت اصلی برنگشتنم به زندگی همین مساله ست.......



    بازم میگم که موقعیت خونوادگی ومهمترازهمه ...دخترخوبی هستم..............چیزی برایه ازدواج موفق

    ندارم.........ازخودتعریف نباشه البته!!!!!!!!!!!!!!!!

    ولی اگه این مشکلم حل بشه....!

    تواین سایت...

    آدمابعددیدن حقیقت طرفشون...

    زجرمیکشنومدتی خودشونوسرزنش میکنن...

    بعدش تموم...

    اگه هم یادش بیفتن شایدانزجارباشه احساسشون..

    ولی من متاسفانه هنوزبیش ازبیش دوستش دارم...

    واحساسم عوض نشده.........

    2سال زمان کمی نیست براتغییراحساس...........

    واقعابریدم دیگه.......................................... ....

  13. #29
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 شهریور 93 [ 17:23]
    تاریخ عضویت
    1393-1-24
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    530
    سطح
    10
    Points: 530, Level: 10
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 14 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Bow

    سلام همدردای عزیز

    امروزوالان که دارم تایب میکنم.............

    حالم بینهایت خرابه...........

    بغضی توگلومه.....که نمیترکه.............

    بخداخسته م..........

    ازخودم که اینقدضعیفم............گاهی فک مبکنم کاش ضربه مغزی بشم.....حافظموازدست بدم....لیسانسمم بخوره

    توسرم..............

    آخه اینم زندگیه که من دارم!!!!!!!!!

    عین یه تیکه آشغال منواززندگیش برت کردبیرون...ولی هنوزعاشقشم...........

    اونم عاشق باشه یانباشه که نیست........

    رسیدن محاله...

    میگیددخترخوب بخوای میتونی فراموششش کنی......

    فکرمیکنید نخواستمونمیخوام!!!!!!!!!!!!!دیگ خسته ترازاونیم که حتی نفس بکشم.........

    میگیدبرومشاور.روانبزشک5سال ه دارومصرف میکنموهیچ هیچ هیچ...........

    چراکسی صدامونمیشنوه...........

    دارم تاوان چیروبس میدم خدااااااااااااااااااااااب سمه..............

    20سال احساس توزندگیم تعطیل بود.....یکی ازراه میرسه...........اونم کی...........یکی که میدونمست شرایط روحیم

    چقدداغونه...ولی بابیرحمی تمام.........ترحم نخواستم ازش...ولی چرابارآخراومدوقول دارددلخوشم

    کردویک هفته بعدبراهمیشه ..انداختم دور...........وهنوزدیوانه واردوستش دارم........

    سهم من اززندگی اینه خداااااااااااااااااا...

    توروکمکم کنید...بریدم دیگه
    ویرایش توسط مهمان93 : چهارشنبه 17 اردیبهشت 93 در ساعت 23:16

  14. #30
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 اردیبهشت 93 [ 00:35]
    تاریخ عضویت
    1393-2-08
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    49
    سطح
    1
    Points: 49, Level: 1
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registered
    تشکرها
    5

    تشکرشده 21 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    برای شما واقعا متاسفم که هنوز هم حرف خودتو میزنی این همه دوستان راه حل خوب پیش پای شما گذاشتن اما شما هنوز هم اصرار داری روی حرف خودت وایسی،میگی تاوان چیو پس میدم؟من میگم ،شما تاوان بی خردی خودتو پس میدی ببخشید که اینطور مینویسم امیدوارم ناراحت نشی ازم چون میخوام بخودت بیای اینطور میگم ولی شما توی گذشته از روی کم تجربگی و بی خردی یه اشتباهی کردی پس لطفا به خودت بیا و اشتباهتو بپذیر این حرفو که میگی نمیتونم ،نه تنها من بلکه هیچ انسانی قبول نداره چون انسان اراده داره عقل داره میتونه تصمیم بگیره پس ناپختگی خودتونو تقصیر تقدیر بد و سرنوشت بدی که خدا برات درنظر گرفته ننداز این حرفا فقط برای تبرئه کردن خودته که فقطم خودت قبولش داری مقصر اصلی توی هر مشکلی خود انسانه که یه جایی رو اشتباه رفته تازه امتحان الهی روهم باید درنظر گرفت که شاید خدا میخواد شما از این طریق و از طریق دعای بیشتر برای حل مشکلت بهش نزدیکتر بشی،اگر یکم فکر کنی و به گذشته برگردی میبینی که مقصر فقط و فقط خودت بودی که نباید اعتماد میکردی و کردی حالاهم چیزیو از دست ندادی که بخاطرش اینطوری از زندگی سیری ادم هست مشکل خیلی بدتر از شما داره هنوز سرجاش ایستاده و داره تلاش میکنه مشکلش حل بشه مطمئنا هم میتونه مشکلشو حل کنه حالا هرچقدرم تواین راه شکست بخوره،همین که خدارو داره و دوباره سعیشو میکنه برای حل مشکلاتش،خدا هم خودش هواشو داره...امیدوارم دیگ حرف نا امید کننده ای ازت نشنوم،خداروشکر کن از امکاناتی که توی زندگیت هست و خیلی ها این امکاناتو ندارن

  15. 3 کاربر از پست مفید دخترشرق بهشت تشکرکرده اند .

    meinoush (جمعه 19 اردیبهشت 93), toojih (پنجشنبه 18 اردیبهشت 93), رویاا (پنجشنبه 18 اردیبهشت 93)


 
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نمیتونم از حق خودم دفاع کنم.
    توسط Pooh در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 خرداد 94, 00:32
  2. چه طوری میتونم بخشی از حافظه مو پاک کنم
    توسط ribbon در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: چهارشنبه 03 مهر 92, 17:59
  3. نه میتونم ادامه بدم نه جدا بشم
    توسط sheidajojo در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: چهارشنبه 16 مرداد 92, 10:57
  4. با خانواده افسرده ام چه کار میتونم کنم؟
    توسط pardis 1995 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: شنبه 15 مهر 91, 05:48
  5. هرچی به شوهرم میگم میگه نمیتونم!خوب منم نمیتونم چیکار کنیم؟؟؟؟؟؟
    توسط matra در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: شنبه 29 بهمن 90, 22:27

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:05 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.