به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 40
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 شهریور 93 [ 17:23]
    تاریخ عضویت
    1393-1-24
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    530
    سطح
    10
    Points: 530, Level: 10
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 14 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط meinoush نمایش پست ها
    من اینجا تو پست 5 یه بار جوابتونو دادم http://www.hamdardi.net/thread-33035.html
    الان یه طور دیگه می گم.
    شما عاشق بودین باشه. اما عاشق کی؟ عاشق کسی که فکر می کردین اون اقاست بودین. اما الان که می بینین انقدر بهت زده این الان که می بینین که همه چی براتون عجیبه معنیش اینه که اون اقا رو نمی شناختین. و نمی شناسینش. پایه ی هر عشقی یه حدی از شناخته. پس این عشق رو رها کنین چون معشوقتون واقعی نیست تصور خودتون بوده. پس نمی خواد برین دنبالش نمی خواد اس ام اس بزنین نمی خواد بهش فکر کنین نمی خواد سوال بپرسین چون واقعیت اینه که ایشون ناشناسن. به اندازه ی ادمای غریبه ای که هر روز ممکنه توی خیابون ببینین براتون ناشناسن. پس دلتونو بیشتر از این ازار ندین. کسی رو دوست دارین که وجود خارجی نداره. خیلی از ما هم این اتفاق برامون می یفته که یکدفعه ای می بینیم برداشت هامون غلط بوده.
    به عبارت دیگه شما دارین سر قبری گریه می کنین که کسی توش نیست. واسه عشقی اشک می ریزین که معشوقش نیست و از اولم نبوده. پس خودتونو ازار ندین.

    مورد دیگه اینکه در مواقعی که مشکل برای ادم پیش میاد یهترین کار اینه که در همون لحظه بدون قضاوت و فکر کردن بدون اینکه ادم تلاش کنه دنبال دلیل بگرده بدون هیچ قضاوت و سوال جوابی اون لحظه رو بپذیره. حتی اگه درد داری هم اونو در اون لحظه بی رنج بیشتر بپذیر. بعد از این مشکل از این درد رها می کنی خودتو با این پذیرش بدون سوال و جواب بدون درگیری فکر. و حالا فکرت یه فکری می شه که چون ازادش کردی از مشکل می تونه واقعا بهت راهکار خوب بده.

    اگه هم هیچکدوم این دو تا پاراگرافم و اون پست قبلیم کمکی به شما نکرده عشقو با عشق جایگزین کن. با هر عشقی به جز عشق به ادمی دیگه. می تونی عاشق خودت بشی عاشق کارت بشی عاشق طبیعت بشی و ... . الان عشقو با عشقی جایگزین کن که اصلا به ادم دیگه ای ربطی نداشته باشه.

    امیدوارم تونسته باشم کمکی بکنم.
    موفق باشید.
    ایناهمش قبول بخدااونقدرابی منطق نیستم...بارهابدیاشوگذاشتم جلوچشام...ولی چندروز بیشتردووم نیوردم...وباززنگوزنگوزمگوا صاب خوردی

  2. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 شهریور 93 [ 17:23]
    تاریخ عضویت
    1393-1-24
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    530
    سطح
    10
    Points: 530, Level: 10
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 14 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    همش وسوسه میشم بهش زنگ بزنم واس بدم بااینکه اصلاوابداجواب نمیده....نمیتونم جلوخودموبگیرم.......خسته م.....داغونم............کمک............. ............

  3. #13
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    در تعجبم چرا به چنین شخصی علاقمند شدید
    اگر خوب بود که همسر اولش با یه بچه ازش جدا نمیشد
    شما فقط وابسته شدید . سعی کنید با تفریحات سالم مثل شنا کوهنوردی یا شرکت تو جمع های فامیلی و دوستانه و ... به چیزای دیگه فکر کنید تا یواش یواش ازفکرش بیرون بیایید .
    اگر خودتون بخواهید راحت میتونید فراموشش کنید. چون ویژگی های خوب و ایده آلی برای ازدواج نداشته و بعها موجب سرافکندگی شما تو فامیل و .. میشد .
    تکید میکنم اگ خودتون بخواهید راحت میتونید فراموشش کنید

  4. 3 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 11 اردیبهشت 93), meinoush (چهارشنبه 10 اردیبهشت 93), بالهای صداقت (چهارشنبه 10 اردیبهشت 93)

  5. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 شهریور 93 [ 17:23]
    تاریخ عضویت
    1393-1-24
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    530
    سطح
    10
    Points: 530, Level: 10
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 14 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    همسرقبلیش پرخاشگربودوبای پسرمجردرابطه داشت ک بالافاصله بعدطلاقشون بااون ازدواج کرد.....درسته خییلی شرایط ایده الی نداشت...ولی خیییلی درکم میکردمنم همینطور..بسیارشنونده خوبی بود.....خیلی دقیق بودوقتی پیشم بودتازه میفهمیدم...چقدهمه چیزمومیفهمه.....بخداخسته م خیللی ازمرداسرازحرفای ی دخترواحساسشون درنمیارن.....این تنهاویزگی مثبتش بوددرکش ازعمق احساسم منوشوکه میکرد...درضمن مطمئنم براازدواج بود....فقط من خراب کردم...تازه حتی اگه اینکارورونمیکردم رسیدن محال بودبخاطرخونواده من........ولی چیکارکنم مهرش ازدلم نمیره بااینکه باتمام توانش میخواست ازش متنفربشم...

  6. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 31 شهریور 94 [ 16:18]
    تاریخ عضویت
    1393-1-19
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    1,247
    سطح
    19
    Points: 1,247, Level: 19
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    28

    تشکرشده 17 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیزم درکت میکنم
    میدونم الان عقلت اصلا یاری نمی کنه خیلی کنترل احساس سخته
    اما با این شرایط بیا اینجوری فک کن شاید الان داره سر یکی دیگه رو عین تو شیره میماله
    تو خاستگار داری احساستم که درگیر اون اقاس،من جای تو بودم با عقل باقی موندم یکی از این خواستگارامو که رایطش خوبه رو انتخاب میکردم
    بهترین راه فراموشی اومدن یکی تو زندگیته اما به صورت شرعی و قانونی.عزیزم همونطر که اون داره زندگیشو میکنه بهتره توم زندگیتو بکنی.ازدواج کن تا دیر نشده و زندگیت پوچترازاین نشده

  7. کاربر روبرو از پست مفید jojo135 تشکرکرده است .

    zendegiye movafagh (چهارشنبه 10 اردیبهشت 93)

  8. #16
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    ایشون گفته همسرم پرخاشگر بود شما که تحصیلکرده هستید چرا باور کردید؟
    یعنی وافعا انتظار داشتید بیاد بگه همسرم خانم فداکار و دلسوزی بود چون اعتیادم رو ترک نکردم ازم جدا شد ؟؟
    خب عزیز من دیده شوهرش ترک نمی کنه ، جدا شده و بعد از یه مدت مثل هر دختر مجردی ازدواج کرده تا خوشبخت بشه...
    شما باور نکن که پرخاشگر بوده .. هر کسی که همسر معتاد داشته باشه و سعیش رو بکنه که همسرش ترک کنه اما همسر ترک نکنه حتما دعوا و مشاجره پیش میاد این که دلیل نمیشه رو مردم عیب گذاشت
    شما همین که بری سراغ تفریحات و ... اولین گام رو برداشتی
    ما هم دعا میکنیم موفق باشی

  9. 2 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 11 اردیبهشت 93), واحد (پنجشنبه 11 اردیبهشت 93)

  10. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 شهریور 93 [ 17:23]
    تاریخ عضویت
    1393-1-24
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    530
    سطح
    10
    Points: 530, Level: 10
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 14 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    [
    QUOTE=zendegiye movafagh;327736]ایشون گفته همسرم پرخاشگر بود شما که تحصیلکرده هستید چرا باور کردید؟
    یعنی وافعا انتظار داشتید بیاد بگه همسرم خانم فداکار و دلسوزی بود چون اعتیادم رو ترک نکردم ازم جدا شد ؟؟
    خب عزیز من دیده شوهرش ترک نمی کنه ، جدا شده و بعد از یه مدت مثل هر دختر مجردی ازدواج کرده تا خوشبخت بشه...
    شما باور نکن که پرخاشگر بوده .. هر کسی که همسر معتاد داشته باشه و سعیش رو بکنه که همسرش ترک کنه اما همسر ترک نکنه حتما دعوا و مشاجره پیش میاد این که دلیل نمیشه رو مردم عیب گذاشت
    شما همین که بری سراغ تفریحات و ... اولین گام رو برداشتی
    باورکنیدرمق هیچ کاری روتواین فصل ندارم اینجاگرم ترین استان کشوره والان ک فصل بهاره دمای40روداریم تجربه میکنیم...کلاادم کم تحرکیم......حتی اگه تواوج مشغله باشم بازم فراموشمم نمیشه همش تومغزمه....
    اگه میشه ب فرشته مهربان ومدیرهمدردی اقای خالق ذی وبقیه قدیمی هابگین بیان نظربدن...منتظرم واقعابنظرخودم نسبت به بقیه مشکلم من اونقدراحادنیست..مثلارابطه جنسی و...ولی همین مشکل هم منوفلج کرده...امتحان ارشدموخراب کردم....زندگیم راکدراکده...هیچ انگیزه ای براآینده ندارم شغل و...دارم ازازدواج بیزارمیشم مشکلات زنوشوهرهاروهم کموبیش میخونم....تاربطش بدم به اینده خودم بااون اقا...گاهی جوگیرمیشمومیگم عمرابهش زنگ واس بزنم...بعددوباره دپرسوداغون میشم...ونمیتونم خودموکنترل کنم.....خاطره ها یادم میادو........همش چشمم به گوشیمه هرچنذتواین2سال حتی 1بارپیشقدم برااشتی نشد....گوشیمومیبینم اعصابم خراب ترمیشه...
    ویرایش توسط مهمان93 : پنجشنبه 11 اردیبهشت 93 در ساعت 00:02

  11. #18
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    برای این تحملش براتون سخته که رابطه از طرف ایشون کات شده و مطمئنم اگر از طرف شما کات شده بود لحظه ای این حس و حال رو نداشتید
    کما اینکه خودتون هم اوایلش همش بهش جواب رد میدادید و میگفتید محاله .
    الان فقط وابستگیه همین
    هیچ چیز دیگه ای نیست
    کاری کن بعدها خودتو سرزنش نکنی که بهترین روزهای عمرت رو هدر دادی
    پاشو برو کارهایی که همیشه آرزو داشتی رو انجام بده و به هدفهات فکر کن و تلاش کن تا موفق شی...

  12. 2 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 11 اردیبهشت 93), واحد (پنجشنبه 11 اردیبهشت 93)

  13. #19
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود

    اول یه موضوع لطفا با آرامش بنویسید انگار تیکه های یه لباس را به هم دوخته باشیم هیچیش معلوم نباشه اونجور یمینویسید شما.طرز نوشتن شما خیلی کمک میکنه تا دوستان بهتر راهنمایی بکنند

    لطفا آرامش خودتان را حفظ کنید.
    الان شما یه لطفی کن و برای من و بقیه دوستان این موضوع را روشن کنید.
    1.آیا میخواهید با این آقا به همین روش با همین شرایطی که دارن خصوصیات خوب و بد ادامه بدید یا خیر؟با این علم که تغییر نمیکنن و امکان داره یا به ازدواج ختم بشه یا اصلا به ازدواج ختم نشه
    اینم احتمال بدین شاید به مراحل برقراری رابطه جنسی بکشه و دردسرای بعدش

    2.اگر هم میخواید ادامه ندید اعلام کنید تا مراحل لازم را با کمک هم طی بکنیم.

    فقط جواب بدید ولی قبلش تصمیم بگیری ادامه میدید یا نه تمامش میکنید.بشین خوب فکراتو کن اگه میخوای باهاش بمونی باید بدونی همینیه که میبینی همینجوریه عوض نمیشه اگرم میخوای تمومش کنی هرچی زودتر بهتر.اگه یه مرد معتاد باشه اگه بهترین اخلاقم داشته باشه پولدارترینم باشه بازم نمیتونی کنارش دووم بیاری توی آشناهای ما هستند دیدم که بهت میگم بقرآن حیفی دختر خودتو جوونیتو زندیگتو حرام نکن ما واسه خودت میگیم میدونم چقدر داری درد میکشی من خودمم توی وضعیت شما بودم اینکه با یکی باشی بعد وابسته بشی و بعد تازه متوجه حقیقت بشی از درون داغون میشی یکهو خالی میشی ولی من تمامش کردم الانم حتی به اندازه سر سوزنی پشیمون نیستم.تصمیم با خودته بانو



    پ.ن:من یکی موندم این بنده خدا مدیر همدردی و بانو فرشته مهربان دیگه با چه زبانی به این دخترا بگن وارد این ارتباطاط احساسی و سراسر غلط نشید.خواهر من به پیر به پیغمبر به والله قسم به هرچی میپرستی تمامش کن تمامش کن این رابطه ای که تهش هیچی معلوم نیست و هرچی جلوتر میری بیشتر عذاب میکشی بکن این دندون لق را بانو.وجود شما برای ما تک تک بچه های همدردی باارزشه خواهشا ازت التماس میکنم به خودت بدی نکن دختر خوب بخدا حیفی.
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  14. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 شهریور 93 [ 17:23]
    تاریخ عضویت
    1393-1-24
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    530
    سطح
    10
    Points: 530, Level: 10
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 14 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    اگه بدمینویسم بخاطرداغون بودن حالمه...دوم بخاطراینه ک هیچ کس رازبدبودن

    حالموتواطرافم نمیدونه...وحتی یک درهزارهم احتمال نمیده بدبودم وضعیت روحیم

    بخاطرمساله احساسیه... درسته دربدوورودبه دانشگاه به خاطردوری ازخانواده

    دچارافسردگی شدم وتاالان دارومصرف میکنم ...ولی به جرات میتونم بگم اگه این اتفاق

    نمیفتادخیلی وقت بیش به زندگیم برمیگشتم....


    موردی ک گفتین معتاده...ایشون1ساله توترکه...

    درموردموند ن یانموندن باایشون...راستش دوستش دارم قدجونم باوجودتموم کنبودااش

    وضعیت خونوادگیش تحصیلاتش مطلقه بودنش بابندنبودن به بعضی مسایل ازجمله خوردن

    مشروب...بارهاوقتی دیوانه واربهش زنگ میزنموردتماس میزنن! یاخاموش یااصلاجواب

    نمیدن.. وقتی دیگه دستام توانشونوبراتماس گرفتن ازدست میدن... میشینم ذره ذره

    وجودشونوزیرسوال میبرم.. ظاهرباطن هردوش...بعدمیگم ولش کن...بعدیه مدت خییلی کم

    دوباره احساسم فوران میکنه..وبعدهمه چی یادم میره وروزازنوروزی ازنو...بعضی مواقع

    کاربه تهدیدکشیده میشه ...ومن برامدت کم بی خیال میشم ولی وقتی عصبانیت ایشون
    فروکش کرددوباره زنگ.زنگ .زنگ
    ....

    خودم میدونم حتی اگه همه چیش خوب میبود..بااین اصرارهاوسماجتهای من بعدازدواج

    سرکوفت خواهم شنید...وکلاازدواج باایشون محاله.. واگه هم بشه شرایط سختی

    روبایدتحمل کنم...چون خواهرش بارهامیگفت تلفنی خودتواینقدحقیرنکن....این

    ازاین...حالابراانجام گرفتن ازدواج بایدبگم جزمحالاته خونواده قبول کنن...دوستی....

    وباورکردنش براشون سخته که من رفاقت کردم...وحتی اگه خواستگاری بیان..برامن

    بدمیشه
    ..

    مشکل من اینه که احساسموایشون خوب درک میکنن...حرفاموهم همینطور...دیگه ویزگی

    خاصی ندارن یه چیزدیگه ایشون تاحالاباکسی رفاقت نکردن...وخونواده ش میگفتن وقتی

    باتوحرف میزده شوکه میشدن..چون تونخ این چیزانبود..من دوس دارم شوهراینده م

    بایندباشه..متاسفانه بسرایی که توذانشگا ه دیدم اصلااینجورنبودن...اگه ازخودم تعریف

    نباشه ازلحاظ ظاهرباطن وقاراصالت خونواده گی و...هیچ چیزبرایه ازدواج خوب کم

    ندارم...خودم معیارهای خوبی براازدواج داشتم ولی بااین احساس کشنده که2سال منوبه

    بایین ترین سطح شخصیت رسونده همه معیارامونادیده گرفتم...فک میکنم ادمی که

    اینقداحساسموبفهمه وبابندباشه برام بیدانمیشه...وبسرای ایدوره زمونه هرچقدهم خونواده

    داروتحصیل کرده باشن ازین لحاظ به باش نمیرسن..تواین تالاربسرای زیادی بودن که

    مذهبی وخونواده داروتحصیل کرده بودن ولی رابطه جنسی نامشروع داشتن
    ...

    دوس دارم باتموم وجودازشون دل بکنم تموم زورمم میزنم ولی اثرش موقتیه ودوباره به

    سمتش میرم...بایدبگم رابطه به رابطه جنسی نمیرسه ...چون دیگه همدیگه رونمیبینیم من

    شهرخودمم واون کیلومترهااونطرفتره...فقط بگین چیکارکنم به زندگیم برگردم واقعابریدم


    بارهاخودموباکسایی که خدای ناکرده عزیزشونوازدست میدن مقایسه میکنم..تابفهمم

    مشکل حادی ندارم که نشه حلش کرد.یاحتی اوناکه عشقشونویااوناکه بعدعقدبه هم

    میخوره رابطه شون...یاحتی بعدازدواج...میگم اوناروببین.. بعد..مدتی خوبم ولی دوباره

    احساسم امونمومیبره وزنگ زدنام شروع میشه...


    راستی واقعاشماهم شکست عشقی داشتین...والان براتون همه چی آرومه...من 2ساله

    تلخیای ایشونودیدم ولی بازولش نکردم..یعنی میرسه روزی که ازش متنفربشم؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    عقلم خیلی وقته میگه تمومش من...این احساس لعنتی مه که ول کن نیست

    راستی درست میگین آدم اول بایدتوازدواج بزاره عقل بیادوسط به که اوکی دادبذاره احساس بیا..چون

    اگه ول احساس بیاددیگه نمیذاره عقل کارشوبکنه
    ویرایش توسط مهمان93 : پنجشنبه 11 اردیبهشت 93 در ساعت 14:28


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نمیتونم از حق خودم دفاع کنم.
    توسط Pooh در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 خرداد 94, 00:32
  2. چه طوری میتونم بخشی از حافظه مو پاک کنم
    توسط ribbon در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: چهارشنبه 03 مهر 92, 17:59
  3. نه میتونم ادامه بدم نه جدا بشم
    توسط sheidajojo در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: چهارشنبه 16 مرداد 92, 10:57
  4. با خانواده افسرده ام چه کار میتونم کنم؟
    توسط pardis 1995 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: شنبه 15 مهر 91, 05:48
  5. هرچی به شوهرم میگم میگه نمیتونم!خوب منم نمیتونم چیکار کنیم؟؟؟؟؟؟
    توسط matra در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: شنبه 29 بهمن 90, 22:27

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:27 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.