به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 50
  1. #41
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array
    من گاهی عکس دوست های دختری که می شناسمو به مادرم نشون می دمو حتی ازش در مورد ظاهرشون نظر می خوام.یا یه روز در مورد تفاوت شخصیتی دختر هایی که می شناسمشون با مادرم صحبت می کنم.مادرمم بسیار صمیمی منو همراهی می کنه.اما خب همه ی اینارو می ذاره به حساب جوونی و ارتباطای مختلفو به این حساب که اول باید این روابطو تحربه کنمو بعد از اینکه به پول رسیدم یکیو انتخاب کنم.اصلا تو فاز جدی شدن روابطم نیست.
    خودش وقتی میاد تو اتاقم می بینه دارم با یک دختر تلفنی صحبت می کنم میره از اتاق بیرون که راحت باشم.
    این کار تو مثل آبمیوه می مونه که یه آدم تشنه بخوره.اینجوری بیشتر احساس تشنگی می کنه.

    هر چند اون لحظه شاید احساس تری تو گلوش کنه ولی بعد ولعش به آب بیشتر می شه.چون هیچ

    نوشیدنی جای آبو نمی گیره.


  2. کاربر روبرو از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده است .

    فرشته مهربان (سه شنبه 27 خرداد 93)

  3. #42
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 دی 93 [ 18:45]
    تاریخ عضویت
    1393-2-07
    نوشته ها
    300
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsSocial3 months registered
    تشکرها
    806

    تشکرشده 750 در 251 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    یه سوال ازت دارم،

    اگر بعد از 5 سال که با کسی بودی و آرامش گرفتی و زندگیت به ثبات مد نظرت رسید،
    رفتی خواستگاری دختری
    و بهت بگه من 5 سال همسر موقت کسی بودم که با هم آرامش داشته باشیم و ایشون به ثبات برسه
    قبولش کنی؟

    نکته دیگه این که
    دختری که قراره کنارش به آرامش برسی، فکر کردی خرج نداره؟ توقع نداره؟
    یه دختر همسن و سال شما، اگر عاقل و سالم باشه، هیچوقت وارد بازی شما نمی شه (5 سال رابطه بی هدف)
    مگر این که مشکل دار باشه. فکر کردی که رابطه با آدم مشکل دار چه بلایی به سر روح و روانت می آره؟

    راستش اون آرامشی که شما مد نظرتون هست و اینجا تعریف کردید در چنین رابطه ای پیدا نمی شه.
    شما نمی تونی به دختری بگی بیا 5 سال به من آرامش بده بعد هم برو دنبال زندگیت.
    چیزی از زندگی اون دختر نمی مونه که بره دنبالش. شما پسر هستی و در 30 سالگی، حتی با داشتن چنین رابطه ای،
    شانس ازدواج خوب داری (بخاطر شرایط متفاوتی که پسرها و دخترها دارند، از نظر فرهنگ جامعه، احساسی و ... )
    اما دختری که 5 سال همسر غیررسمی شما باشه و بعد خداحافظ ... خودش می دونه که این یعنی نابود کردن زندگیش.
    پس اگر عاقل باشه قبول نمی کنه.
    شیدا خانم حتما نباید شرایط و راهی که من رفتم با طرفم یکی باشه.من همین الان هم دختریو می شناسم که برای برقراری ارتباط با یک پسر مشکلی نداره.یک سال و نیم هم با یک نفر بود و زندگی کرده و بعد هم جدا شدن.ایده اش هم اینه که من قرار نیست هیچوقت ازدواج کنم پس هیچ مشکلی نمی بینم مثلا خودمو در اختیار کسی که دوستش دارمو دوستم داره قرار بدم.
    فکر می کنین چنین آدمی اسیب می بینه ؟
    این آدم خودش راه خودش رو انتخاب کرده و شما هم نمی تونین براش تعیین تکلیف کنین.اگه یه پسر قبول نکنه باهاش باشه و فاصله بگیره، اون طی مدتی یه پسر دیگه رو پیدا می کنه که باهاش دوران خوش بگذرونه.
    ماشالله پسر هم کم نیست واسه این کارا.
    در ضمن زیبا و تحصیلکرده هم هست.گرچه من شرایط ارتباط با ایشونو ندارم.اما دخترایی که چنین عقایدی دارن کم نیستن.

    این هم اضافه کنم که این دختر خودش مشغول کار هستو خودش خرج خودشو می ده.
    از طرفی حتی اگه ارتباط با این فرد خرج هم داشته باشه (مثلا برای رفتن به یک مسافرت)، این خرج ذره ای قابل مقایسه با توقع عروسی و مهریه ی خانواده ی عروس و یا سنگینی مسئولیت یه کار ثابت نیست.

    در مورد بلایی که ممکنه سر روح و روانم بیاد بگم که همین الانشم داره بلا میاد.همین الان که نگاهم روز به روز بیشتر از قبل داره جنسی می شه و تمام فکرم شده اینکه چرا تنهام و اینقدر روی قلبم احساس سنگینی و بی تابی می کنم.
    این بلا به مراتب بزرگتر و سنگین تره و آسیب بیشتری به من و زندگیم تو این برهه می زنه.برهه ای که توش احتیاج به تمرکز رو زندگیم دارم.نیاز به آسودگی و عدم تنهایی دارم.این بلا نیست ؟


    نقل قول نوشته اصلی توسط مصباح الهدی نمایش پست ها
    آقای سینا
    تعداد پست هاتون زیاد شد.
    لطفا الان بگید که تا حالا به چه جمع بندی رسیدین و چه سوالاتی براتون باقی مانده تا دوستان راهنمایی های بهتری به شما بکنند.
    قشنگ دسته بندی کنید.
    الان فکر کنم از اینکه وارد رابطه با یک دختر بشید انصراف دادین.درسته؟
    فقط مونده تمرکز زدایی؟ و راضی کردن خانواده برای ازدواج؟
    الان نظر شخص خودتون برای اقدام به ازدواج تو 1 سال و نیم بعد،بعد از سربازی درست شد؟
    و اما خانم هدی.
    بنده الان پیش خانواده و مادرم نیستم.و تا یک سالو نیم آینده هر دو ماه می تونم 4 روز برم پیششونو برگردم. به فرض اینکه پیششون بودم راضی کردنشون شاید 2 سال طول می کشید.و اون دو سال فقط صرف صحبت نمی شد.یعنی من باید شرایط خودمو به سمتی می بردم که مثلا تا حدی پول جمع کنم که یه ماشین بخرم تا مادرم متوجه بشه که کم کم وقتشه.وگرنه تو این سن با بی پولی من خودمو بکشم اون می گه وقتش نیست.
    پس تا زمانی که من می دونم حمایت خانوادمو ندارم، فکر ارتباط به عنوان یک آلترناتیو از ذهنم بیرون نخواهد رفت.
    این هم بگم که شرایطم طوری نیست که بخوام به روند درامد زایی خودم سرعت ببخشم.یه روندیه که یه زمانیو می طلبه و منم دارم قدم به قدم اونو طی می کنم از راه درستش.
    حالا اگه سوال و پیشنهاد یا فکری دارین که می تونه کمکم کنه خوشحال میشم بدونم.


    نقل قول نوشته اصلی توسط فرهنگ 27 نمایش پست ها
    این کار تو مثل آبمیوه می مونه که یه آدم تشنه بخوره.اینجوری بیشتر احساس تشنگی می کنه.

    هر چند اون لحظه شاید احساس تری تو گلوش کنه ولی بعد ولعش به آب بیشتر می شه.چون هیچ

    نوشیدنی جای آبو نمی گیره.
    در مورد روابط هم بگم به شما که گرچه این روابط آرامشی که مد نظرمه بهم نمی دن و خودم جدیشون نمی کنم که اوها آسیب نبینن.اما تا حدی موثرن تو رفع تنهایی های روزانه و افسردگی و بی تابی.
    من قبلا به قدری تنها و افسرده بودم که روزی یک ساعت گریه می کردم.
    دانشجو بودم تو یک شهر دیگه و پیش دوست دکتر مشاور خودم می رفتم که کارشون آنچنان جالب نبود.ایشون وقتی دید وضعیت من شدید تر از این حرفاست که با گفتار درمانی جواب بده منو فرستادن پیش یک روانپزشک تا در موازات گفتار درمانی ، دارو درمانی هم تجربه کنم.
    که البته بسیار خوب جواب دادو من بعد یکی دو ماه مصرف قرص واقعا حالم خوب شد و قرص هارو گذاشتم کنار.
    اینو می گم بدونین این که بخواین منو از این روابط ریز و کوچیک دور کنین ممکنه آسیب های بزرگی بهم وارد کنه.
    ویرایش توسط pasta : جمعه 12 اردیبهشت 93 در ساعت 10:36

  4. #43
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    امروز [ 12:05]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,422
    امتیاز
    287,206
    سطح
    100
    Points: 287,206, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,082 در 7,004 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و احترام
    به نظرم این تاپیک بیشتر جنبه انجمن آزادی دارد و تجزیه و تحلیل و مباحثه.
    به خاطر این هم تعداد پستها اینقدر زیاد شده است.
    همانطور که فرشته مهربان هم گفتند جای بحث ها و ارائه تجزیه و تحلیلها در مورد روابط دختر و پسر و مسائل اجتماعی، مذهبی و ارتباطی آنها در انجمن آزاد است.

    به هر این تاپیک 42 پست دارد خواهشمند است از صاحب تاپیک که طی چند پست دیگری که در این صفحه تا 50 پست مانده است ، سعی کنند نظرات را جمعبندی کنند.

    گفتنی هست تاپیکهای مشاوره ای و درخواست مشاوره ای ، محل مباحثه و دفاع از نظرات تئوری نیست.
    مراجع درخواست و مشکلش را مطرح می کند و سایر اعضاء نظراتشون را اعلام می کنند. و مدیران هم نظرات صحیح را تایید یا خودشان پاسخ می دهند.
    مراجع هم هر کدام را خواست عمل می کند یا نمی کند که به خودش بستگی دارد.
    اما برای مباحثه و رد کردن نظرات دیگران و دادن نظر و .... نیاز هست که دو نفر یا چند نفر کارشناس موضوع باشند و در انجمن خصوصی بحث کنند.
    اینجا فرض اینست که مراجع کمک گیرنده هست. و نه مشاوره دهنده و نظر ساز. که بخواهد مباحثه کند.
    البته دقت کنید، سوء تفاهم نشود. نظر دادن حق هر کسی هست. اما باید در جای خودش باشد. در تاپیکی که درخواست کمک کردید. کمک دیگران را مشاهده کنید اگر کمک کننده بود انجام دهید و اگر نخواستید و صحیح ندانستید ، انجام ندهید. اما بحث های تئوری و نظری جایش در انجمن های مشاوره نیست.
    خواهش می کنم در پست های بعدی صرفا جوابهای خود را جمعبندی کنید یا اگر درخواست کمکی هنوز دارید بیان کنید.

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  5. 10 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    e-lampard (یکشنبه 14 اردیبهشت 93), Esssssi (جمعه 19 اردیبهشت 93), khaleghezey (جمعه 12 اردیبهشت 93), pasta (جمعه 12 اردیبهشت 93), sanjab (جمعه 12 اردیبهشت 93), فرهنگ 27 (جمعه 12 اردیبهشت 93), فرشته مهربان (شنبه 13 اردیبهشت 93), مصباح الهدی (جمعه 12 اردیبهشت 93), بابک 1369 (جمعه 12 اردیبهشت 93), شیدا. (جمعه 12 اردیبهشت 93)

  6. #44
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 دی 93 [ 18:45]
    تاریخ عضویت
    1393-2-07
    نوشته ها
    300
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsSocial3 months registered
    تشکرها
    806

    تشکرشده 750 در 251 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    0
    Array
    جناب مدیر ممنونم که این مسئله رو متذکر شدین.
    اما مشکل اینجاست که برای کمک به من دوستان ابتدا باید آسیب شناسی کنند و همینن مسئله موجب بحث و تحلیل های مختلف شد.
    اما این تحلیل ها و آسیب شناسی ها همه و همه در جهت کمک و حل مشکل و درخواست کمک بنده است.شما از اعضای این تاپیک نظر بدون تحلیل رو انتظار دارین ؟
    درسته که دوستانی که نظر دادن، تحصیلات مورد نظر جهت بررسی علمی این آسیب ها رو ندارن اما من از اساتیدی که امکان تحلیل علمی اون رو دارند هم درخواست کمک می کنم.
    هدف من اینه که اینجا کمک بگیرم.حالا دوستان نظروشون متفاوت هست و داریم مباحث رو از دیدگاه خودمون تحلیل می کنیم.
    اگه شما متمایلید کمکی به این تاپیک بکنید ممنون میشم در صورت امکان وارد مباحثه بشین و یا از بستن تاپیک یا انتقال اون به جایی که ما رو به جواب نمی رسونه جلوگیری کنید.
    به هر حال آدم بدون تحلیل و بدون آسیب شناسی و ریشه یابی که نمی تونه اقدام به حرکت بزرگی کنه.می تونه ؟
    ممنون میشم اینهارو در نظر بگیرین.

  7. #45
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    برادر خوبم هر وسیله ای روش استفاده مخصوص به خودش رو داره برای همین کارخانه سازنده برای وسایل مهم و پیچیده یک دفترچه درست میکنه و طرز استفاده اونو به کاربر توضیح میده و مواردی که باید انجام بده و نباید انجام بده رو در اونجا تشریح میکنه . کارخانه سازنده انسان که خداوند متعال میباشد در دفترچه ای که همراهش کرده اینطور تشریح کرده که ازدواج تنها راه ارضای غریزه جنسی و عاطفی هست . خیلیها سعی کردند راهی غیر از این پیدا کنند ولی نشده . چون کارخانه سازنده جز این تعریف نکرده . مثل اینه که مثلا کارخانه ای خودرو تولید کرده ولی شما به عنوان قایق میخوای ازش استفاده بکنی . مادرتون درست تشخیص میدهند ازدواج میتونه سرعت شما رو برای پیشرفت بگیره ولی اسیبهایی که روابط خارج از ازدواج به شما میزنه خیلی بیشتره . ولی اگه ازدواج با گزینه خوبی انجام بگیره نه تنها اسیب زا نیست و جلو پیشرفت رو نمیگیره بلکه میتونه اونو تسریع کنه . اینطور نیست که همه دخترا به فکر مهریه بالا و عروسی های انچنانی و زرق و برق باشند . دخترایی هم هستند که صداقت و تعهد و دوست داشتن واقعی از میلیارد براشون با ارزشتره . ولی پیدا کردن همچین دختری اسون نیست و شما از همین حالا اگه شروع کنید تا چند سال وقتتون رو میگیره . البته اینو هم بگم که فوران احساسات و غرایز شما تو همون سن 20 22 سالگیه و شما اگه خود دار باشید کم کم فروکش میکنه و اجازه میده منطقی تر فکر کنید . ( کاش همه دخترهایی که با لباس تنگ و ارایش زننده بیرون میان این تایپک رو ببینند و باور کنند که این اتش جهنمه که به تن کردند و لباس نیست .) هر موقع هر دختری رو با این هیبت مشاهده کردید اونو به چشم یه دختر نبینید بلکه اون ابلیسه رجیمه که به این شکل ظاهر شده .

  8. #46
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 دی 93 [ 18:45]
    تاریخ عضویت
    1393-2-07
    نوشته ها
    300
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsSocial3 months registered
    تشکرها
    806

    تشکرشده 750 در 251 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    0
    Array
    ببینین ازدواج برای خودش شرایط و آمادگی هایی می خواد.
    و اگه طرفین اون شرایط رو نداشته باشن و ازدواج کنن یک یا دو مشکلشون حل میشه اما 100 تا مشکل اضافه میشه.
    خواهش می کنم اینو درک کنین و در نظر بگیرین که ازدواج اینطوری نیست که من بگم فلان دخترو می خوامو همه چی جور شه.پس این همه آدمهایی که با همین تفکر ازدواج می کننو طلاق می گیرین چی میشه ؟ بنده به شما توضیح دادم که امکانش هست بعد از سربازی ایران نمونم.این احتمال 50% هستش.بیرون از اینجا می تونم حقوقی تا 10 برابر اینجا داشته باشم و موقعیت کاری جوره با توجه به تخصصی که این همه سال واسش وقت گذاشتم.و من هیچوقت آسایش و رفاهی که می تونم برای خودمو خانواده ی خودمو فرزندان آینده ی خودم مهیا کنم از دست نخواهم داد.
    خدا وقتی میگه ازدواج کنین منظورش اینه که پسر حداکثر 18 سالگی ازدواج کنه.
    خدا تو این دفترچه هیچوقت نگفت پسر باید مثلا تو یه خونه ای جدا از پدر و مادرش زندگی کنه.
    هیچوقت نگفت باید عروسی با اون همه خرج بگیره.
    هیچ وقت نگفت باید مهریه ای که نداره رو بده.
    اما کدوم یک ازین آدمها به اون دفترچه ی خدا و دستور عمل هاش توجه می کنن که شما از من انتظار داری توجه کنم ؟

    من می بینم یک بازیگر بسیار معروف و پولدار آمریکایی در کنار شوهرش با یک لباس سفید بسیار ساده لب دریا در حضور یک کشیش عقد می کنن و دست در دست هم میرن پی زندگیشون.
    مطمئن باشین اون عروسی بسیار زیباتر و موندگار تر از این عروسی های مجلل و پرگناه و بیچاره کننده ایرانی ها است.
    مطمئن باشین می تونستن چند میلیون دلار پول جشن تو ارشه کشتی رو بدن و عروسی بگیرن که ...
    اما چرا اونها که می تونن اینقدر ساده می گیرن و ما که نمی تونیم اینقدر سخت ؟

    من دارم تو این جامعه زندگی می کنم.تو این شرایط تو این محیط تو این زمانه. با توجه به همین شرایط هم باید عمل کنم.این شرایط منو به این سمت سوق میده که تو این سن ازدواج نکنم.
    با این حال اینو می گم که اگه دوستان ایده ای بدن من استقبال می کنم.ایده ای در مورد حل مشکلم با خانوادم یا هرچیز دیگه.
    اما این که بیایم بحثو فلسفی کنیمو بگیم خدا چی گفته و چی نگفته جاش اینجا نیست دوست من.اینجا راه حل عملی با توجه به شرایط جامعه سازگاره نه چیز دیگه.

    در ضمن بنده هم همین الان دختر هایی رو می شناسم که عروسیو مهریه براشون در اولویت نیست.
    اما آیا خانوادشون به حرفشون توجه می کنن ؟ آیا وقتی اون دختر بگه پدر من راضی به عروسی نیستم پدرش میگه باشه عزیزم هرچی تو بگی ؟
    خیر. میگه دختر تو بچه ای عاشقی حالیت نیست.این یک واقعیته که باید پذیرفت.

    - - - Updated - - -

    دوستان یه مطلبیو من اصلاح کنم که احیانا بد متوجه نشین.
    وقتی گفتم حاضر نیستم آسایشو رفاهی که می تنم مهیا کنم و ول کنم ازدواج کنم منظورم تو این شرایط کلی بود.تو شرایط کلی که جناب واحد می گن ازدواج بهترین راه حله من حاضر نیستم.
    اما اگه ازدواج به همراه راهکاری باشه که بتونه منو به سمت از اهدافم دور نکنه و همینطور موجب پیشرفت من بشه خیلیم ازش استقبال می کنم.
    مشکل اینجاست که امکان ایجاد چنین شرایطی بسیار پایینه.و اگه می گین ازدواج کن لطفا به بررسی جزئی تر این مطلب بپردازین.ازدواج در حالت کلی یعنی پسرفت.ممنوونم

    - - - Updated - - -

    دوستان یه مطلبیو من اصلاح کنم که احیانا بد متوجه نشین.
    وقتی گفتم حاضر نیستم آسایشو رفاهی که می تونم مهیا کنم رو ول کنمو ازدواج کنم، منظورم تو شرایط کلی بود.تو شرایط کلی که جناب واحد می گن ازدواج بهترین راه حله من حاضر نیستمو امکان شکست بالاست
    اما اگه ازدواج به همراه راهکاری باشه که بتونه منو از اهدافم دور نکنه و همینطور موجب پیشرفت من بشه خیلیم ازش استقبال می کنم.
    مشکل اینجاست که امکان ایجاد چنین شرایطی بسیار پایینه.و اگه می گین ازدواج کن لطفا به بررسی جزئی تر این مطلب بپردازین.ازدواج در حالت کلی یعنی پسرفت.ممنوونم
    ویرایش توسط pasta : جمعه 12 اردیبهشت 93 در ساعت 12:46

  9. #47
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    برادر خوبم مطلبی که من مطرح کردم بحث فلسف نیست فقط میخواستم کلیت مطلب دستتون بیاد که احساس میکنم خود شما به اندازه کافی اگاهی دارید و نیازی به فلسفه بافی نیست . اگه گشت کوتاهی تو همین تالار بزنید نمونه های فراوانی از زندگیهایی رو مشاهده میکنید که راههای غیر از ازدواج رو رفتند و به بن بست های لاینحلی رسیدند . نمونه های عینی هستند که نیاز به توضیح اضافی ندارند . اونایی که قبل از ازدواجشون و در دوران مجردی به سراغ گزینه های متعدد رفتند علاوه بر اسیبهایی که به خود و طرف مقابل زدند بعد از ازدواج دلخواهشون هم روی ارامش و خوشبختی رو ندیدند و همسرشون رو هم نتونستند خوشبخت کنند . شاید یه جورایی تنوع طلب شدند یا همسرشون رو دائما با قبلیا مقایسه میکنند و چون با همسرشون وارد زندگی واقعی شدند و به تعبیری هر دو روی سکه رو دارند میبینند در حالی که در ارتباطهای قبلی فقط یک روی سکه در معرض دید بود . فردی که به عنوان دوست با یکی در ارتباط باشه برای اینکه ایشون رو جذب کنه و در رابطه نگه داره همیشه خوش رو و خوش اخلاق و خوش لباس و خوش برخورد ه و لی در زندگی واقعی شخص نمیتونه همیشه نقش بازی کنه و با خود واقعیش زندگی میکنه . در هر حال من احساس میکنم شما همه اینها رو میدونید چرا که کسایی که اهل اینجور روابط هستند دیگه سبک و سنگین نمیکنند و چون اگه اهل سبک و سنگین کردن بودند هیچوقت به مرحله اجرا نمیرسیدند . درسته که خداوند غرایزی رو در وجود انسان قرار داده ولی این توان رو هم در وجود انسان قرار داده که بتونه غرایز خودش رو کنترل کنه واین وجه تمایز انسان با سایر حیوانات شده . پس غریزه رو میشه کنترل کرد تا زمانی که شرایط محیا بشه . مثلا شما قادرید یک ماه تمام حتی بیشتر روزه بگیرید . یا مثلا وقتی گرسنه اید خودتون رو نگه میدارید تا به منزل برسید و غذای خوشمزه مادرتونو نوش جان کنید در صورتیکه سر راهتون هر غذای دیگه ای رو میتونید بخورید . حتی غذای الوده ای رو ممکنه روی زمین ببینید ولی حتی فکرش رو هم نمیکنید که بهش دست بزنید چرا که به الوده بودنش اطمینان دارید . البته غریزه جنسی با غریزه گرسنگی قابل مقایسه نیست . چون گرسنگی رو چند روز بیشتر نمیشه تحمل کرد ولی غریزه جنسی رو تا چند سال هم میشه کنترل کرد . درسته الان تو جامعه ما تشریفات دست و پا گیر مد شده و عملا دست و پای جوونا رو برای ازدواج بسته . مخصوصا تو قشر مرفه خودم به عینه دیدم که بریز و بپاش بیدادمیکنه . و تنها با هزینه لباس عروس دو تا جوون دیگه میتونن ازدواج کنند . اگه طرز تفکر جوانان ما تغییر کنه . طرز عملشون هم تغییر میکنه . در اونصورت مطمئنم خانواده ها هم حرف منطقی رو قبول میکنند . برای ازدواج دوتا راه هست یا شما به اندازه کافی رشد و پیشرفت کنید و زمانی که در اوج قرار گرفتید (از لحاظ مالی و شغلی و...) اونوقت با دختری که همون مراحل رو طی کرده ازدواج میکنید . راه دوم این هست که ابتدا با دختری که باهاتون همفکره ازدواج میکنید و به کمک هم این مراحل رشد و ترقی رو طی میکنید . درسته که خانواده ها ممکنه در ابتدا با راه دوم مخالف باشند ولی هدف اونا خوشبختی بچه هاشونه . و شما میتونید متقاعدشون کنید . من خودم یه مادرم و زمانی که پسرم به سن شما برسه و تفکر شما رو داشته باشه نه تنها مخالفت نمیکنم بلکه سعی ام رو میکنم تا به خواسته اش برسه . گرچه سختی هایی داره ولی هر دونفر به سختیهای این راه واقفند و با اگاهی پای در این راه میگذارند . دوتا پزشک متخصص رو میشناسم که تو 38 سالگی با هم ازدواج کردند زمانی که هر دو تو اوج بودند . دوتا پزشک متخصص رو هم میشناسم که بیست سالگی با هم ازدواج کردند زمانی که هر دو به تازگی وارد دانشگاه شده بودند . نمیشه گفت کدوم خوشبختره . چون هر کدوم طرز فکر خودشون رو دارند .

  10. 2 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    pasta (شنبه 13 اردیبهشت 93), فرهنگ 27 (شنبه 13 اردیبهشت 93)

  11. #48
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 دی 93 [ 18:45]
    تاریخ عضویت
    1393-2-07
    نوشته ها
    300
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsSocial3 months registered
    تشکرها
    806

    تشکرشده 750 در 251 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    0
    Array
    دوستان یه خبر بسیار خوب.
    چند روز پیش بعد از صحبت با مادرم یه سری مسائل رو بهش توضیح دادم.
    اینکه در صورتی که وارد روابط دیگه بشم خانواده ی آیندم آسیب می بینن و اینکه الان عاشق کسی نیستمو می تونم با چشم باز یه انتخاب خوب داشته باشمو با کسی ازدواج کنم که در نهایت خودشو خانوادش باهام راه بیان.
    خلاصه مادرم در پایان گفت رو من حساب کن.

    امروز هم باز بهم پیام داد که تو این چند روز خیلی فکر کردو در هر زمانی که من بخوام می پذیره.

    قبلا اینقدر جدی باهاش راجع به این مسئله صحبت نکرده بودمو واقعا وقتی فهمیدم حمایتم می کنه خیلی لذت بردم از منطقو انعطاف پذیری فکری اش.


    الان با این که کسیو قطعی تو ذهنم ندارم اما یه انگیزه ی خوب واسه زودتر مستقل شدن یا کسب دارمد کردن هم پیدا کردم.

  12. 3 کاربر از پست مفید pasta تشکرکرده اند .

    meinoush (جمعه 19 اردیبهشت 93), واحد (یکشنبه 21 اردیبهشت 93), مصباح الهدی (جمعه 19 اردیبهشت 93)

  13. #49
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    بسیار براتون خوشحال شدم
    ان شاالله اول یکمی تو این سایت مطالعه کنید و روی کمک مادرتون هم حساب کنید.
    دیدین در مورد مادرتون زود قضاوت می کردین؟ چقدر مادرتون با شما راه اومد!
    فقط اینکه خودتون هم اشاره کردین؛نباید با احساسات جلو برید چون ممکنه ضربه بخورید.با منطق جلو برید و احساسات هم در حد به دل نشستن در نظر بگیرید.وقتی همه چیز منطقی قطعی شد دیگه خیلتون راحت میشه و احساساتتون را برای همسرتون نگه داشتین نه یک دختر غریبه.

    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه

  14. 3 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    meinoush (جمعه 19 اردیبهشت 93), pasta (جمعه 19 اردیبهشت 93), واحد (یکشنبه 21 اردیبهشت 93)

  15. #50
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 دی 93 [ 18:45]
    تاریخ عضویت
    1393-2-07
    نوشته ها
    300
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsSocial3 months registered
    تشکرها
    806

    تشکرشده 750 در 251 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم.آره واقعا فکر نمی کردم اینقدر راحت نظرش عوض شه.
    اما به هر حال روند پیدا کردن یه نفر حداقل 2 سال طول میکشه.حالا باز هم تاپیک می زنم راجع به ادامه اش.
    ممنونم از کمکتون.دوستان.از همگی ممنون

  16. 3 کاربر از پست مفید pasta تشکرکرده اند .

    meinoush (جمعه 19 اردیبهشت 93), واحد (یکشنبه 21 اردیبهشت 93), مصباح الهدی (جمعه 19 اردیبهشت 93)


 
صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چه جوری این کابوسو تمومش کنم که کسی نشکنه؟؟!!
    توسط elham.e در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 07 آبان 93, 19:45
  2. آیا کسی در مورد این کار اطلاعاتی داره؟؟
    توسط nosh nosh در انجمن مسائل واخبار اعضاء و تالار
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: دوشنبه 27 خرداد 92, 09:24
  3. ارتباط جنسی به خاطر دوست داشتن قبل ازدواج؟؟
    توسط ramin00 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: سه شنبه 12 مهر 90, 19:53
  4. * آهای آدمها ، کسی مرا یادش هست ؟ ؟؟ *
    توسط m.mouod در انجمن داستان و حکایت آموزنده
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: یکشنبه 27 شهریور 90, 14:57
  5. الان چه حسی داری.....؟؟
    توسط حسین پور در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: شنبه 04 آبان 87, 19:25

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:02 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.