به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 10 نخستنخست 12345678910 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 99
  1. #11
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 مرداد 00 [ 08:55]
    تاریخ عضویت
    1392-5-14
    نوشته ها
    202
    امتیاز
    10,223
    سطح
    67
    Points: 10,223, Level: 67
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 227
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 260 در 112 پست

    Rep Power
    34
    Array

    Eh S

    سلام به همه
    اول یه اتفاق خوب!
    پریشب شوهرم تا ساعت سه بیرون بود. بهش پیام دادم که دوست داشتم امشب کنارت باشم جواب داد باشه واسه فرداشب انشاءاله. (درصورتی که همیشه این مدل پیامام رو معمولا جواب نمیداد) دیشب زودتر اومد خونه. موقع خواب خودش اومد سمتم و هرچی نوازشش کردم و کناش بودم غر نزد!! خیلی تو اون ساعت حال خوبی داشتم حتی امروز هم انرژی خوبی دارم. خدا کنه پایدار باشه نمیخوام بازم از هم دور بشیم. هرچند قراره واسه دانشگاه چند روز نباشه. ولی نمیخوام بازم ازش دور بشم.میخوام روابط رو مدیریت کنم. امیدوارم مادرش هرچی زودتر خوب بشه. قرار بود بعد از اینکه مادرش برگشت خونه من تکلیفمو روشن کنم ولی بازم صبر می کنم و ایندفعه تلاش مثبت و مستمر.

    ---
    زندگی موفق جان
    ممنونم که راهنمایی می کنی من با دیدن خانمی مثل شما انگیزه پیدا می کنم.
    نمیشه باهاش حرف زد یعنی من نمیتونم تا شروع میکنم به حرف زدن میگه بس کن میگه از این مدل حرفات بدم میاد. و من متهم میشم. اول باید روی خودم کار کنم که چی باید بگم و چجوری بگم بعد ازش بخوام. اگ مادرش مریض نبود میخواستم بطور جدی باهاش حرف بزنم ولی خدا کنه مادرش زود خوب بشه...
    ---
    ممنون گل شب بو جان لطف داری
    ----
    ممنون میشل جان
    سعی می کنم تغییر کنم بدون چشمداشت. قبلا من اگر کاری واسه شوهرم انجام میدادم منتظر بودم که اونم همون کار رو انجام بده و اگر انجام نمیداد متوقع میشدم ناراحت و عبوس می شدم و در نهایت گریه. ولی توی این یکسال یاد گرفتم که منتظر اون نباشم . من خدا رو به این بزرگی دارم خودش جواب منو میده. الان هم باید بدون در نظر گرفتن اون باید تلاش کنم تا اخلاقای بدم رو کم کنم کم کم ترکشون کنم. بخاطر خودم که قابل احترام و اعتماد باشم.
    ----
    شمیم بهار جان
    من ازش میخواستم که منو با خودش ببره خونه دوستش ولی میگه اونها دهاتی ان فرهنگشون با ما نمی خونه!!! منو نمی بره چون میخواد اونجا باهاشون راحت باشه چون میدونه من حساسم به روابط صمیمانه اونا.
    الان دیگه روابطش با دخترمون خوب شده البته خودم هم خیلی تلاش کردم هر وقت دخترم نگاش میکنه بهش یادآوری می کنم یا هر حرکتی کرد بهش میگم یا گاهی ازش میخوام تنهایی ببرش بیرون در کل الان باهاش خیلی بهتر شده.
    با دختر عموش راحت بود ولی قبل از اومدن دخترعموش من خیلی حساس بودم که الان اگر ببینش باز یادش به گذشته میاد و ... ولی رفتارای شوهرم زیاد غیرعادی نبود. باهاش صمیمی بود ولی جوری نبود که عاشقانه باشه. نمیدونم منظورم رو چجوری بگم.
    دیگه پیش اون مشاور نمیرم خیلی وقته نرفتم. شما درست میگی وقتی میرفتم اونجا بشدت بهش وابسته بودم اگر اون هرچی گفته بود انجام میدادم حتی خودش هم بهم گفت نذار زیاد وابسته بشی. (مشاور خانم بود)

  2. 7 کاربر از پست مفید دلسا تشکرکرده اند .

    del (چهارشنبه 10 اردیبهشت 93), khaleghezey (سه شنبه 09 اردیبهشت 93), negaran (جمعه 12 اردیبهشت 93), paiize (سه شنبه 09 اردیبهشت 93), گل شب بو (چهارشنبه 10 اردیبهشت 93), حسين40 (چهارشنبه 10 اردیبهشت 93), شیدا. (چهارشنبه 10 اردیبهشت 93)

  3. #12
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    سلام عزیزم
    خیلی خوشحال شدم که اتفاق خوبی تو زندگیت افتاده و خوشحال تر و پرانرژی تر هستی
    فقط میخواستم بگم اگه یه کم سردی ازش دیدی دوباره ناامید نشو این راه یه کم فراز و نشیب داره اما اگه تصمیمتو گرفته باشی بلاخره به موفقیت میرسی
    الان اوج بامزگی دخترت هست که این خیلی میتونه زندگیتونو پررنگ تر شادتر کنه
    برات دعا می کنیم ان شا الله زودتر روابطتون خوب شه

  4. 5 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 09 اردیبهشت 93), negaran (جمعه 12 اردیبهشت 93), paiize (سه شنبه 09 اردیبهشت 93), گل شب بو (چهارشنبه 10 اردیبهشت 93), شیدا. (چهارشنبه 10 اردیبهشت 93)

  5. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 آبان 93 [ 18:27]
    تاریخ عضویت
    1393-1-23
    نوشته ها
    34
    امتیاز
    451
    سطح
    9
    Points: 451, Level: 9
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    269

    تشکرشده 65 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیز دلم

    فقط میتونم بگم خیلی خیلی از این خبر خوبت خوشحال شدم.
    افرین بر شما

  6. 4 کاربر از پست مفید گل شب بو تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 10 اردیبهشت 93), negaran (جمعه 12 اردیبهشت 93), paiize (پنجشنبه 11 اردیبهشت 93), شیدا. (چهارشنبه 10 اردیبهشت 93)

  7. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 آبان 93 [ 23:46]
    تاریخ عضویت
    1393-1-08
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    356
    سطح
    7
    Points: 356, Level: 7
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 36 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من این مدت پست ها رو می خوندم و الان از صمیم قلب برات خوشحالم. موفق باشی ..

  8. 5 کاربر از پست مفید tanhai2 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 11 اردیبهشت 93), paiize (پنجشنبه 11 اردیبهشت 93), گل شب بو (شنبه 13 اردیبهشت 93), zendegiye movafagh (پنجشنبه 11 اردیبهشت 93), بابک 1369 (سه شنبه 06 خرداد 93)

  9. #15
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    چه خبر خانومی ؟ منتظر شنیدن خبرای خوبت هستیم

  10. 3 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    negaran (جمعه 12 اردیبهشت 93), paiize (پنجشنبه 11 اردیبهشت 93), گل شب بو (شنبه 13 اردیبهشت 93)

  11. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 14 اردیبهشت 93 [ 16:58]
    تاریخ عضویت
    1390-8-17
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    1,822
    سطح
    25
    Points: 1,822, Level: 25
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 78
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من هم اميدوارم اين تغيير رفتار شوهرت دائمي باشه اما باتوجه به اينكه خودم هم مرد هستم و مردها را خوب مي‌شناسم زياد روي اين تغيير رفتار حساب باز نكن

  12. #17
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 مرداد 00 [ 08:55]
    تاریخ عضویت
    1392-5-14
    نوشته ها
    202
    امتیاز
    10,223
    سطح
    67
    Points: 10,223, Level: 67
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 227
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 260 در 112 پست

    Rep Power
    34
    Array
    سلام به همه دوستان عزیز
    ممنونم زندگی موفق جان، گل شب بو، تنهایی، آقای رازدان و بقیه دوستان که پیگیری می کنین.
    هنوزم روابط خوب بوده.
    سه روز نبود ولی روزی دو سه بار تماس می گرفت در صورتی که قبلا یه بار به هزور زنگ میزد. با جاریم رفته بود. داره باهاش خیلی صمیمی می شه واین نگرانم می کنه. ما رو که برده بود شهر دیگه اول که م رو نبرد صداش هم طبق معمول رفت بالا و با گفته دختر عموش به زور منو برد بیرون یه دور داد ولی اونو با میل شخصیش برده بود واسه خریدایی که داشته ... این صمیمیت بیش از حد بین اونا منو حساس می کنه . حساسیتم رو به اون نشون نمیدم ولی خواه ناخواه تاثیر داره ناراحت میشم که مثلا شام رو میره خونه اونها و اونوقت منو دخترم باید تا 11 شب تنها باشیم. یه جورایی حس می کنم زن داداشش معیارهای موردنظر اونو داره و همسرم خیلی خوشش میاد از هم صحبتی با اون.
    می دونم که منم زیادی حساسم. یه روز روابط دخترعموش یه روز زن دوستش یه روز زن داداشش ولی دست خودم نیست اگر واسه من کم نمیذاشت شاید برام عادی میشد ولی رفتارش با اونا و رفتارش رو با خودم که مقایسه می کنم تمام کمبوها رو توی خودم می بینم و میگم شاید مشکل از من باشه.
    ممنون آقای رازدان نکته خوبی گفتی منم می ترسم که این تغییر رفتارش پایدار باشه . قبلا هم ازین تغییرا داشته ولی محدود بوده و شاید من هم توی از بین رفتن تغییرات نقش داشتم.
    امروز ظهر از اون شهر رسیده شب هم قراره با دوستاش بره بیرون احتمالا تا ساعت 3 نیاد. بازم خدا رو شکر .

  13. 2 کاربر از پست مفید دلسا تشکرکرده اند .

    negaran (جمعه 12 اردیبهشت 93), گل شب بو (شنبه 13 اردیبهشت 93)

  14. #18
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 مرداد 95 [ 11:31]
    تاریخ عضویت
    1392-7-29
    نوشته ها
    211
    امتیاز
    3,415
    سطح
    36
    Points: 3,415, Level: 36
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    320

    تشکرشده 515 در 170 پست

    Rep Power
    33
    Array
    دوست عزیز سرگذشت زندگیتو خوندم در ابتدا بابت تغییرات جزئی که پیش اومده برات خوشحالم امیدوارم با تلاش بیشتر شاهد تغییرات بیشتر باشیم
    نکته ای که من از رفتارهای همسرت متوجه شدم اینه که توی هر برهه ای از زمان سعی میکنه کمبود محبت و یا رابطه خودش با شما رو با زنی دیگه پر کنه این صرفا به این معنا نیست که با جاری شما رابطه عاشقانه داره مهم اینه که جاری شما ، همسر دوستش و دختر عموش حسی رو در ایشون ایجاد می کنن که شما ایجاد نمی کنی!!
    حتی بعدها ممکنه این صمیمیت رو مادرش و یا خواهرش پر کنن
    یه نکته مهم در مورد خودت یا همسرت هست که نگفتی
    حس میکنم یه جای کار می لنگه
    همسرت اون هیجان و احساسی رو که باید از شما دریافت کنه نمی گیره و مجبور میشه جایگزین پیدا کنه این هیجان و احساس قرار نیست احساس عاشقانه باشه میتونه "تایید کردن" یا "تحسین کردن" و "تشویق کردن" و یا هر حس مشابه دیگه ای باشه
    من موردی مشابه شما در بستگان دیدم که با وجود همسرش ، رابطه صمیمی با خانم های فامیل داره و البته این رابطه در حد و مرز قرار داره
    وقتی بیشتر به رابطه اون آشنامون فکر میکنم می بینم که همسرش هیجانی نیست و باهاش همفکر نیست هوش هیجانی بالایی نداره
    من حس میکنم آقایون هنگام هم صحبت شدن با خانم ها به دنبال بازخورد عاطفی و احساسی و هیجانی می گردن و اگر این بازخورد رو از همسرشون دریافت کنن چه بسا زندگی قشنگی خواهند داشت ولی اگر دریافت نکنن میشه مثل زندگی شما
    اما اصلا نا امید نشو چون خیلی راحت می تونی روی خودت کار کنی و خودت رو تغییر بدی
    باید شخصیت شوهرت رو بیشتر بشناسی و بدونی از چه چیزهایی خوشش میاد توی رفتار دختر عموش و جاری خودت دقت کن ببین در مقابل صحبت های همسرت چه عکس العملی نشون میدن و چه رفتاری دارن
    باید رفتارها رو تحلیل کنی و سعی کنی خودت در راستای اون رفتارها تغییر کنی (ضمنا فقط تغییرات مثبت!)
    توصیه می کنم لینک های زیر رو بخونی مطالب مفیدی در اختیارت میذاره
    http://www.hamdardi.net/thread-268.html
    درباره هوش هیجانی چه می دانید؟(به همراه تست هوش هیجانی)
    http://www.hamdardi.net/thread-13416.html
    جهت مطالعه بیشتر در مورد نقش هوش هیجانی در موفقیت انسان اینجا را کلیک فرمایئد.در ضمن کتاب ذیل حاوی ترجمه 2 کتاب هست

    ضمنا مطالب بالا در مورد هوش هیجانی هست و البته ممکنه شما نیاز به آموزش مهارت ارتباطی داشته باشی چون که بین صحبتهات نوشتی هر وقت میخوای با همسرت صحبت کنی طفره میره

    - - - Updated - - -

    دوست عزیز سرگذشت زندگیتو خوندم در ابتدا بابت تغییرات جزئی که پیش اومده برات خوشحالم امیدوارم با تلاش بیشتر شاهد تغییرات بیشتر باشیم
    نکته ای که من از رفتارهای همسرت متوجه شدم اینه که توی هر برهه ای از زمان سعی میکنه کمبود محبت و یا رابطه خودش با شما رو با زنی دیگه پر کنه این صرفا به این معنا نیست که با جاری شما رابطه عاشقانه داره مهم اینه که جاری شما ، همسر دوستش و دختر عموش حسی رو در ایشون ایجاد می کنن که شما ایجاد نمی کنی!!
    حتی بعدها ممکنه این صمیمیت رو مادرش و یا خواهرش پر کنن
    یه نکته مهم در مورد خودت یا همسرت هست که نگفتی
    حس میکنم یه جای کار می لنگه
    همسرت اون هیجان و احساسی رو که باید از شما دریافت کنه نمی گیره و مجبور میشه جایگزین پیدا کنه این هیجان و احساس قرار نیست احساس عاشقانه باشه میتونه "تایید کردن" یا "تحسین کردن" و "تشویق کردن" و یا هر حس مشابه دیگه ای باشه
    من موردی مشابه شما در بستگان دیدم که با وجود همسرش ، رابطه صمیمی با خانم های فامیل داره و البته این رابطه در حد و مرز قرار داره
    وقتی بیشتر به رابطه اون آشنامون فکر میکنم می بینم که همسرش هیجانی نیست و باهاش همفکر نیست هوش هیجانی بالایی نداره
    من حس میکنم آقایون هنگام هم صحبت شدن با خانم ها به دنبال بازخورد عاطفی و احساسی و هیجانی می گردن و اگر این بازخورد رو از همسرشون دریافت کنن چه بسا زندگی قشنگی خواهند داشت ولی اگر دریافت نکنن میشه مثل زندگی شما
    اما اصلا نا امید نشو چون خیلی راحت می تونی روی خودت کار کنی و خودت رو تغییر بدی
    باید شخصیت شوهرت رو بیشتر بشناسی و بدونی از چه چیزهایی خوشش میاد توی رفتار دختر عموش و جاری خودت دقت کن ببین در مقابل صحبت های همسرت چه عکس العملی نشون میدن و چه رفتاری دارن
    باید رفتارها رو تحلیل کنی و سعی کنی خودت در راستای اون رفتارها تغییر کنی (ضمنا فقط تغییرات مثبت!)
    توصیه می کنم لینک های زیر رو بخونی مطالب مفیدی در اختیارت میذاره
    http://www.hamdardi.net/thread-268.html
    http://www.hamdardi.net/OLD/post-49599.html
    http://www.hamdardi.net/thread-13416.html
    جهت مطالعه بیشتر در مورد نقش هوش هیجانی در موفقیت انسان اینجا را کلیک فرمایئد.در ضمن کتاب ذیل حاوی ترجمه 2 کتاب هست

    ضمنا مطالب بالا در مورد هوش هیجانی هست و البته ممکنه شما نیاز به آموزش مهارت ارتباطی داشته باشی چون که بین صحبتهات نوشتی هر وقت میخوای با همسرت صحبت کنی طفره میره

  15. 2 کاربر از پست مفید mis-marjan تشکرکرده اند .

    negaran (جمعه 12 اردیبهشت 93), گل شب بو (شنبه 13 اردیبهشت 93)

  16. #19
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 مرداد 00 [ 08:55]
    تاریخ عضویت
    1392-5-14
    نوشته ها
    202
    امتیاز
    10,223
    سطح
    67
    Points: 10,223, Level: 67
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 227
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 260 در 112 پست

    Rep Power
    34
    Array
    سلام دوستان.
    من توی این مدت که اینجا نمی نوشتم (هر روز به سایت سر می زنم) روی خودم تقریبا کار کردم. بهتر تونستم احساسمو کنترل کنم. هنوز هم روابطمون تقریبا خوبه. هفته قبل از من خواست که برم نزدیکش بخوابم ولی بازم مثل قبل دستوراتش رو داشت. (این کارو نکن اون کارو نکن از این کار خوشم نمیاد و ...) انتظار داره من مثل مجمسمه باشم . رابطه زناشویی نداشتیم ولی اون خودشو ارضا کرد. بهش گیر ندادم. بعدش علیررغم ناراحتی به روی خودم نیاوردم.
    هنوزم هر وقت میریم خونه مادرش من رو نمی بینه. طرف صحبتش ما نیستیم ولی بازم رفتارش نسبت به قبل 10 پله صعود داشته.
    دیروز توی ماشینش یه شاخه گل تزئین شده دیدم که خشک بود. قبلا ندیده بودمش یا شاید دقت نکرده بودم. ازش پرسیدم گل داری توی ماشین؟ گفت دوهفته قبل که رفته بوده دانشگاه توی دانشگاه از یکی خریده 2 تومن. حس خوبی ندارم. خیلی بده بخوای در ظاهر اعتماد کنی ولی در باطن با خودت جنگ داشته باشی.
    ممنونم خانوم مرجان از راهنماییتون. توی اون تستا من هوش احساسی بسیار بالایی داشتم. مقالات هم کم و بیش مطالعه کردم ممنونم از نکاتتون. منم قبول دارم که هیجانی نیستم و سردم.

  17. 2 کاربر از پست مفید دلسا تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 27 اردیبهشت 93), شیدا. (شنبه 27 اردیبهشت 93)

  18. #20
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    صبور باشید بانو دلسا موفق میشید ایشالله

    راستی یه لینک توپ پیدا کردم قدیمیه از مدیر همدردی ولی خیلی مفیده مطالعش کن بدردت میخوره

    استقبال از شوهر، چرا؟

    و دوم در تکمیل لینک بالا نوشته های مدیر همدردی عزیز

    وابستگی همسرم به خانواده اش

    صبور باشید بانو.راستی پیشگویی کردن ممنوع.ان شاء الله که حدس شما اشتباهه

    - - - Updated - - -

    اینم بگم بعضی از آقایون واقعا بلد نیستن رابطه صحیح و کامل زناشویی برقرار بکنن متاسفانه ضعف دارن بعلت های مختلف اگه خواستید اطلاعات بگیرید به سایت های زیر مراجعه کنید

    http://tanzimkhanevadeh.ir/

    http://tanzimkhanevadeh.ir/
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  19. کاربر روبرو از پست مفید khaleghezey تشکرکرده است .

    شیدا. (شنبه 27 اردیبهشت 93)


 
صفحه 2 از 10 نخستنخست 12345678910 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. از فردی که برای ازدواج در ارتباطیم دوروزه بيخبرم و دلواپس چه باید بکنم ؟
    توسط Goldennight در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: دوشنبه 10 فروردین 94, 01:08
  2. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: پنجشنبه 11 اردیبهشت 93, 09:49
  3. تغییر نظر خواستگاران پس از اطلاع از مشکلم
    توسط saba24 در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: شنبه 20 اسفند 90, 18:10
  4. آیا تنها راه نجات زندگی ام تغییر خودم است؟ این تغییر یعنی چی؟
    توسط خاموش در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: چهارشنبه 24 فروردین 90, 12:55
  5. معرفی ودانلودكتب روانشناسی کاربردی درحوزه تغییرات فردی،خودشناسی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن معرفی کتب روانشناسی
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: دوشنبه 06 دی 89, 14:43

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:09 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.