به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 52
  1. #31
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 17 خرداد 04 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,994
    امتیاز
    35,222
    سطح
    100
    Points: 35,222, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 32.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,429

    تشکرشده 6,478 در 1,819 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام میدونی "اثرتباین" چیه؟

    این یک نکته در روانشناسی هست که برات توضیح میدم البته مثالها رو ایرانی میکنم تابهترمتوجه بشی :


    فرض کن رفتی بنگاه یه ماشین بخری اونجا اقسام ماشینها ۲۰۶ ،سمند سورن ،زانتیا وپژو هست. حالافرض کن پژو ۴۰۵اونجاست که اطرافش ضرب دیده وصافکار یه جوری ماستمالیش کرده موتورش تنظیم نیست تودوزی وصندلی هاش که تو ذوق میزنه.


    حالا این ماشین رو درکنارزانتیا وپارس و۲۰۶شیک درنظربگیراصلا نگاش هم نمیکنی تازه شاکی هم میشی که چرا اینجا گذاشتنش.


    حالا فرض کن همین ماشین رو درقبرستان ماشینها کنار چندتاپراید تصادفی وپژوی بدترازخودش وماشینهای قدیمی ترگذاشتن،درخشش خاصی دراین ماشین می بینی که تقریبا همون حسی که از زانتیاوپژو پارس وسورن میگرفتی اینجا ازاین ماشین میگیری.

    به این پدیده میگند "اثرتباین".


    مقایسه این دوپسر مثل مقایسه چندتاماشین داغون توی قبرستان ماشین هاست.منطق پسراول رو نگاه کن اول که بهت توهین وبی احترامی میکنه حالا منطقش شده گریه وتهدیدبه مرگ.بحث ازدواج سه ماه یاچهارماه دیگه نیست چطورمیخای با این خصوصیات زیریه سقف زندگی کنی چندبارهم که متوجه شدی با دخترهای دیگست.


    پسر دوم هم ازاین بهترنیست(کسی که خارج ازچارچوب باکسی دوست شد یاقبلادوست داشته یاهمزمان یااستعداش رو داره خیلی ببخشیدمثل الان خودت که درگیر دورابطه هستی).


    مسأله اصلی نگرشت به زندگی مشترک،نداشتن معیارهای صحیح برای ازدواج،احساسی بودن وگیرکردن در روابط به هرکسی علاقمندشدی میل به دیدن بدیهاش نداری. باسرنوشت خودت رودربایستی نکن، میخوای خودتو پیداکنی که کی هستی از زندگی چی میخوای هزینه ش روبده هزینه ش قطع این روابط هست.


    بعدش ببین کی ازکانال مشروع میادسراغت درخونه ت رومیزنه بدون علاقه مندی اولیه ودرگیرکردن احساس معیارها روچک میکنه.


    هزینه ای که الان میدی خیلی کمترازهزینه ای هست که در زندگی مشترک با این نگرش خواهی داد.زنجیره ی افکارو رفتارهات رو دراین ۸سال نگاه کن انتخاب هرکدوم ازاین دوپسردرامتداد همون زنجیره هست سرنوشتت تغییر چندانی نخواهدکرد.چون هنوزنمی خوای شجاعانه خودت باشی ،.
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  2. 8 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (سه شنبه 10 تیر 93), khaleghezey (سه شنبه 10 تیر 93), mohammad6599 (سه شنبه 10 تیر 93), paiize (سه شنبه 10 تیر 93), reihane_b (چهارشنبه 11 تیر 93), فرهنگ 27 (سه شنبه 10 تیر 93), مصباح الهدی (سه شنبه 10 تیر 93), شمیم الزهرا (چهارشنبه 11 تیر 93)

  3. #32
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    791
    Array
    آقای امین من یک سوال دارم.

    گاهی می بینم توی تالار مشاوره ها همه یک جهت ثابت و مشخص داره. مگر نه این که باید متناسب شرایط و حال مراجع باشه؟

    همین مورد خاص را توضیح می دم. ایشون از 18 سالگی با یک آقایی دوست بودند. رابطه بسیار نزدیک و حتی خانواده ایشون را خانواده شوهرم (مادرشوهرم ...) و خود ایشون را هم "شوهرم" خطاب می کردند. برداشت من از تاپیکهاشون هم اینطور بود. حتی وقتی اون آقا خیانت کرد و با کسی دوست شد، خانواده ها واسطه شدند تا دوباره بین این دو نفر آشتی برقرار بشه.

    حالا ایشون تاپیکی باز کردند در مورد علاقشون به فرد دیگه ای و ...

    دوستان می گن هر دو را بذار کنار و برو بشین تو خونه تا برات خواستگار بیاد.
    به نظر شما کدوم پسری ممکنه بره خواستگاری دختری که هشت سال شوهر غیررسمی داشته؟
    بعد از هشت سال رابطه، به اون پسر خیانت کرده؟
    و ....

    اون چیزی که شما می گید ایده آل هست، ولی آیا همه می تونن به اون ایده آل برسن؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  4. 7 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (سه شنبه 10 تیر 93), paiize (سه شنبه 10 تیر 93), reihane_b (چهارشنبه 11 تیر 93), مصباح الهدی (سه شنبه 10 تیر 93), veis (سه شنبه 10 تیر 93), zendegiye movafagh (سه شنبه 10 تیر 93), آزرم (سه شنبه 10 تیر 93)

  5. #33
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 17 خرداد 04 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,994
    امتیاز
    35,222
    سطح
    100
    Points: 35,222, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 32.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,429

    تشکرشده 6,478 در 1,819 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط elnaz67 نمایش پست ها
    همدیگرو خیلی دوست داشتیم(ما حتی نامزد هم نیستیم فقط دوستیم " که همه در جریان رابطمون هستن)راستش از اول وشروع رابطه من هیچ وقت خودم نبودم..! همیشه جوری بودم که اون دوست داشته باشه ...جرات هم ندارم بگم من دوست دارم چه جوری باشم چون می دونم واکنش بدی می بینم... اون مدیر منه .. همیشه جلوی دیگران بهم بی احترامی میکنه ایشون مدام منو متهم به سرد بودن می کنه و همش در حال مقایسه من با بقیه دختراس...چندین بار فهمیدم سر و گوشش می جنبه ..میگه محبت همیشه باید از سمت زن باشه...مدام ایراد ی گیره از رفتارای خانواده من از همه کارام ایراد می گیره و یکبار هم تشکر نکرده که بهم دلگرمی بده همیشه یه ایراد کوچیک رو میگیره همه مشکلات مارو به خانوادش میگه جتی آب و تابشم زیاد می کنه در مورد شرایط ازدواج واسه خودشون بریدن و دوختن که ما مهریه بده نیستیم.. بدون مشورت با ما نظرشونو از قبل گفتند..در مواقع عصبانیت نمی تونه خشمش رو کنترل کنه ممکنه منجر به در گیری فیزیکیش با من بشه(بارها این اتفاق افتاده)سر کوچکترین مسائل عصبانی میشه و پرخاش می کنه...با سرکار نیومدن من به شدت مخالفه و میگه باید همیشه بیای سر کار و حق نداری جای دیگه ای هم بری سر کار!بارها تو دعوا بهم گفته ما بهم نمی خوریم برو دنبال زندگیت فرداش که آروم شده گفته نه من بدون تو میمیرم اگه تو بری من بد ترین اتفاقا رو رقم می زنم.

    ....
    خانم شیداشماواکنش پسراول روبعدازاینکه این دخترتایه حدودی روابطش رو باهاش کم کردببینید


    نقل قول نوشته اصلی توسط elnaz67 نمایش پست ها
    اما کیس اول ولم نمی کنه شده مثه یه بچه میگه من تورو نمی زارم برم فقط مرگم تورو از من می گیره :(((هیچ منطقی در این رابطه نداره ترو خدا بگید من چی کار کنم؟؟جلو خانوادم گریه کرده گفته من اینو می خام:


    (
    .

    کسی که از در میاد خیلی فرق داره با کسی که از پنجره میاد حتی اگه ماخودمون بهش اجازه داده باشیم.


    وقتی خانم الناز این رویه ی احساسی روکناربذاره وبه پسراول هم بگویدمن ازاین رویه پشیمونم ۸سال اشتباه کردم. تازه اگر دوباره اون پسربخاد بره خواستگاریش با احترام از درخونه ش میره داخل .اینباربادختری که بیدارشده میخاد ازدواج کنه نه دختری که باهاش رابطه داشته این دوتفکر درذهن ناهشیارپسرباقی میماند وچه بخاد چه نخاد روی رفتارش در زندگی مشترک تأثیرمیذاره.

    منم درگیریه رابطه بودم بدون گناه اضافه کاملامیدونم چطورازاولش آدم خودشو فریب میده.حرف من اینه روابط روقطع کنه تاخودش ازفازاحساس بیادبیرون جلو چشاش بازبشه.

    حتی هنوزمتوجه نشده فرد دوم کیه وچقدرصداقت داره حرفاش اغواکننده ست


    :
    نقل قول نوشته اصلی توسط elnaz67 نمایش پست ها
    البته مورد دوم بهم گفته که واقعا دوستم داره اما به خاطر شرایطش که مهاجرت به خارج از کشوره فعلا نمی خواد روی این رابطه آینده نگری کنه اما بهم میگه ازدواج هم نکن اگه خواستگار داریاما من دوسش دارم.....
    سه عامل منفی برای خانم
    النازهست

    ۱_گیرکردن در روابط احساسی۲_گرفتن اثرتباین درتصمیم گیری که گمراه کننده هست۳_عزت نفس پاییین.حالابنظرشمانباید پاش رواز دورابطه بکشه بیرون تا اول خودش روپیداکند؟
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  6. 7 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (پنجشنبه 12 تیر 93), khaleghezey (سه شنبه 10 تیر 93), paiize (سه شنبه 10 تیر 93), واحد (پنجشنبه 19 تیر 93), مصباح الهدی (سه شنبه 10 تیر 93), zendegiye movafagh (سه شنبه 10 تیر 93), شیدا. (سه شنبه 10 تیر 93)

  7. #34
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    219
    Array
    آیا احساس الانت شبیه به این حس نیست که خودت گفتی ؟
    سلام
    من النازم.
    23 سال دارم
    5 سال پیش با نامزدم آشنا شدم
    خیلی هم دیگرو دوست داشتیم
    ط
    وری که عشق ما بین همه مثال زدنی بود. و نامزد بنده به خاطر من همه کاری می کرد و از هیچ چیزی برام کم نمیزاشت چه مادی و چه معنوی همیشه از نظر رفاهی تامین بودم(چون وضعیت مالی خوبی داره)
    ما باهم یه جا کار می کنیم . یعنی من تو شرکت اون کار می کنم و ایشونم مدیر من هستن
    .

    - - - Updated - - -

    به نظر من هم به جای دو نفر هر شخص دیگه ای هم بود شما همین تاپیکو می زدید
    بهتره رو خودتون کار کنید تا تفاوت عشق رو با احساسات زودگذر تشیص بدید
    پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا, و در آن باغ کسی می خواند, که خدا هست، دگر غصه چرا ؟

  8. 5 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    ammin (سه شنبه 10 تیر 93), paiize (سه شنبه 10 تیر 93), reihane_b (چهارشنبه 11 تیر 93), واحد (پنجشنبه 19 تیر 93), شیدا. (سه شنبه 10 تیر 93)

  9. #35
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 17 خرداد 04 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,994
    امتیاز
    35,222
    سطح
    100
    Points: 35,222, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 32.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,429

    تشکرشده 6,478 در 1,819 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خانم الناز

    مطمئنا اعضا خوبی که اینجا هستندبه شما راهنمایی درموردانتخاب کدوم فرد رومیدهندمن روی او قسمت سوالت تمرکزنمیکنم.


    این پست آخرمه که برات میذارم:

    تأکیدمن روی نگرشت به زندگی مشترک هست نگرشی که آرمایانگرایانه وفانتزی بنظرمیرسه

    : زندگی مشترک یعنی" ‏:زندگی درکنارکسی که وقتی صبح ازخواب بیدارشد به جذابیت روزاول آشنایی وبوی عطر روزاول نیست.اخلاق واقعی آدمهاست که بوی عطرمیده؛اینو در دوران رمانتیک دوستی وآشنایی خارج ازقائده متوجه نمیشی


    زندگی مشترک یعنی همسرت رو دربستربیماری باسوندی نه چندان خوش بو،لبهای خشک وصورت بی روح ببینی ولی احساس کنی هنوزخیلی دوستش داری


    .زندگی مشترک یعنی سروصدای بچه،عوض کردن لباسش ودغدغه تربیتش در سنین مختلف


    زندگی مشترک یعنی نشستن کنارخانواده همسرودیدن تفاوتها وبعضی حرفهای ناخوشایند اماقوی،پخته،هنرمندانه رفتارکردن واحترام به خودت واونها


    زندگی مشترک یعنی نشست وبرخاست بامردم جامعه وشرکت درمراسم عروسی وعزای اونهانه فقط خزیدن به یه گوشه دنج


    زندگی مشترک یعنی آمادگی برای رخدادهای بد زلزله سیل بیماری جنگ فقرودرعین حال آرامش داشتن نه درجازدن


    زندگی مشترک یعنی زندگی باوام وقرض ودغدغه پرداخت اونها(این واقعیت اکثرجامعه ماست)


    زندگی مشترک یعنی توانایی متفاوت فکرکردن وقتی تمام درهاروبسته می بینی.


    من بارؤیا وآرمان مخالف نیستم اونها به انسان آرامش وخلاقیت میدن اماتجربه زندگی پدرومادرهای ما اجدادما داستانهای واقعی وتجربه متأهلین این تالارمیگه زندگی مشترک همش رویاهای فانتزی وآمیزش کنارآهنگ لایت وگفتن حرفهای قشنگ نیست اینهافقط بخشی ازساعتهای زندگی هست.


    لابه لای ورقهای زندگی حرفهای دیگه ای هست.بنابراین اول بایدخودت روبرای شرایط بدتری آماده کنی تا اگرپسری حرفهای زیرروبهت زد سریع اغواء نشی.


    نقل قول نوشته اصلی توسط elnaz67 نمایش پست ها
    تا اینکه با بکی دبگه آشنا شدم (حدودا 6 ماه پیش)رفتارش با من مثل یه پرنسس ‏ " می مونه و دقیقا همون کارایی رو می کنه که هر دختری رو می تونه دیوونه ‏" کنهالبته مورد دوم بهم گفته که واقعا دوستم داره ..اما من دوسش دارماون دقیقا همونیه که هر دختری آرزوشو داره همونجوری بهم محبت می کنه که تو این 8 سال انتطار داشتم و ندیدم .....

    میتونی سه تامقاله ی مهم این بخش رومطالعه کنی:

    معیارهای ازدواج
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  10. 8 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    meinoush (چهارشنبه 11 تیر 93), mohammad6599 (سه شنبه 10 تیر 93), reihane_b (چهارشنبه 11 تیر 93), setare sorbi (چهارشنبه 11 تیر 93), واحد (پنجشنبه 19 تیر 93), مصباح الهدی (سه شنبه 10 تیر 93), بی نهایت (سه شنبه 10 تیر 93), شیدا. (چهارشنبه 11 تیر 93)

  11. #36
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 تیر 93 [ 19:32]
    تاریخ عضویت
    1389-10-20
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    2,955
    سطح
    33
    Points: 2,955, Level: 33
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    4

    تشکرشده 10 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    من به نکته ای رو بگم
    راستش درسته اینکه من رابطه شماره یکم رو به طور کامل قطع نمی کنم به چند دلیله اینکه نمی تونم یه دفعه زهرمو به کسی بریزم می خام خود اون طرف متوجه این موضوع بشه که ما جفت هم نیستیم و بکنه و بره
    نمی خوام یه تصویر سیاه از دخترا تو ذهنش باشه می خام اونم مثل من بتونه دوباره این حس قشنگ رو تجربه کنه
    و در ضمن اینکه من به اقای شماره 2 هرچی تو زندگیم بوده رو گفتم جتی کیس شماره 1 رو بهشن گفتم
    می خوام ایندفعه خودم باشم می خوام طرف خود منو انتخاب کنه نه کسی که دارم نقشش رو بازی می کنم
    بهش گفتم یه کسی تو زندگیم بوده که باهم رابطه خانوادگی هم داشتیم
    ایشونم قبول کردن و گفتن از الان به بعدت برای من مهمه نه گذشتت
    من واقعا این آقا رو دوست دارم
    چون وقتی با همیم من خود خودمم نیازی نیست نقاب به صورتم بزنمو بشم یکی دیگه
    اونم منو می خواد چون با خانوادش صحبت کرده و منتظره وضعیت مالیش اوکی بشه تا بیاد جلو

    کیس اولم همش گریه می کنه به پام افتاد التماس کرد که نرم ما با هم خوشبخت میشیم
    تهدید می کنه التماس می کنه گریه می کنه
    بخدا کلافه شدم تصمیم گیری واسم سخته
    همش صورتش و اشکاش جلو چشامه
    بهش میگم ببین مثه شمع دارم آب می شم یه چند وقت بزار تو حال خودم باشم قبول نمی کنه مثل یه بچه 3 ساله شده که منطق نداره و پا می کوبه و گریه می کنه
    می گه خودمو می کشم
    نکنه واقعا این کارو کنه
    خانواده م مسخره م می کنن نگاهاشون سرده بهم تیکه می ندازن و میگن به خاطر یه پسر آس و پاس داره خودتو بدبخت می کنی :(
    مادرم همش فازش منفیه
    میگه آیندتو دارم از الا میبینم که بدبختی و چشمات گریونه
    خواهرام باهام حرف نمی زنن و مسخرم می کنن اون وقت میگید یه دفعه ای بکنم ؟!!!!
    خیلی تحت فشارم
    ترو خدا بگین چی کار کنم
    نمی خوام کم بیارم
    دیگه دارم می برم :(((

    آقای امین من با حرف شیدا موافقم من موقعیت هامو بزارم کنار و بشینم تو خونه که شاید خواستگاری برام پیدا بشه؟؟
    به نظر شما پسری که بخواد سنتی زن بگیره می تونه منو انتخاب کنه؟؟
    من همیشه ملاکم برای ازدواج این بوده که اول عاشق شم بعد برم زیر یه سقف
    واقعا ازدواج بدون عشق معنی نداره

  12. #37
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 11 تیر 93 [ 16:24]
    تاریخ عضویت
    1393-2-19
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    142
    سطح
    2
    Points: 142, Level: 2
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 15 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    - - - Updated - - -







    - - - Updated - - -



    من انتقاد پذیرم
    من همیشه خودم فکر می کردم شدیدا منطقیم شاید واقعا فکرم اشتباه بوده تا به امروز
    من بی اعتماد به نفسم اینو خودم می دونم و همه اطرافیان نزدیکمم بهم میگن
    من میترسم از تموم کردن
    بهم گفته ال می کنم بل می کنم
    می ترسم پدرمو در بیاره
    از حرف مردم می ترسم
    بگن فلانی 8 سال با یکی بود آخرشم تموم شد اونم فامیلای من که حرف در بیارن!
    می ترسم نفرینم کنهه
    می ترسم سیاه بخت شم
    همش فکر می کنم 8 سال با زندگیه یکی بازی کردم
    شایدم الان احساسی شدم دارم اینارو میگم :(

    - - - Updated - - -

    سلام
    خانم محترم 1 جمله میگم:همیشه تو تمام اتفاقات و مراحل زندگی از بین بد و بدتر، بد رو انتخاب کن .اصلا فرض کن تمام اتفاقات بدی که تصور میکنی(هر چند که این ترسو خیلی داری واسه خودت بزرگ میکنی) در اثر تموم کردن این رابطه بیفته، به نظرت اینکه الان بک سری تبعات بد داشته باشه بهتره یا اینکه یک عمر بخوای تحمل کنیو بسوزی و بسازی.ازدواج که یک روز 2 روز نیست یه عمره.پس کاملا منطقیه که اگه رابطه اول اشتباه باشه، تموم کردنش با همه اثرات بدش بهتر از ادامه دادنشه.دلیلشم فقط توجه به این اصله:از بین بد و بدتر، بد رو انتخاب کن
    من شاید خیلی نتونم در مورد رابطه اول تخصصی نظر بدم فقط با خوندن حرفهای شما احساس کردم از تموم کردن میترسید.خواستم بگم شرایط بد رو هر چی زودتر تموم کنید بهتره میخواد بعد از 8 سال باشه یا 80 سال
    اما پیشنهاد میکنم.راهی که به نظرم میرسه اینه که به صورت جدی و با بیان همه ناراحتیهایی که از طرفتون دارید مستقیم این ناراحتیها رو بهش بگید و خیلی جدی ازش بخواید که 1 مدت چند ماهه با هم در تماس نباشید و با خیال راحت همه چیز رو بررسی کنید.اینکه با هم در تماس نباشید و تحت تاثیر احساسات قرار نگیرید میتونه خیلی به منطقی فکر کردنتون کمک کنه.اگه طرفتون قبول نکرد باهاش حدی برخورد کنید و از خواستتون کوتاه نیاید
    در مورد رابطه دوم با اطمینان 90% میگم اون فرد فقط قصد تفریح با شما رو داره و اتفاقا احتمال بالایی رو میدم که روابط زیادی رو تجربه کرده و کاملا جنس خانوما رو میشناسه و میتونه دست رو نقاط حساس احساساتشون بذاره.فقط با این آقا 1 جور میشه رفتار کرد و لاغیر:اگه میخوای به خواستگاریم بیا اگر نه خداحافظظظظظ.مطئنم باهات خداحافظی میکنه.اگر غیر از این بود میشه در موردش فکر کرد.
    از ته دلم واست آرزو میکنم مشکلت حل بشه


    - - - Updated -

  13. 2 کاربر از پست مفید تغییر تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (پنجشنبه 12 تیر 93), واحد (پنجشنبه 19 تیر 93)

  14. #38
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    791
    Array
    الناز جان،

    شاید یه کم در مورد سوال من از آقای امین اشتباه برداشت کردی. منظورم این نبود که شما موقعیت هات را بذاری کنار یا نذاری.

    من گفتم الناز شرایطش خیلی متفاوته با دختری که در شرایط معمولی زندگی کرده.
    الان نمی شه به الناز بگی بیا مثل یک دختر معمولی و خوب منتظر خواستگار باش. چون الناز تجربیات و زندگی ای داره که از این مسیر دورش کرده.


    مثل این که یه نفر ایستاده و می گه تشنه ام، بهش بگیم اطرافت را نگاه کن ظرف آب را پیدا کن و بخور.
    یکی هم آش و لاش افتاده رو زمین می گه تشنه ام، بهش بگیم پاشو وایسا آب پیدا کن؟ من می گم برای نفر دوم نمی شه گفت، محکم بایست، اطرافت را نگاه کن و ظرف آب را ببین. نمی تونه بایسته، نمی تونه بگرده ...

    منظور من این بود که تو اینقدر تو این روابط اشتباه غرق شدی که نمی شه ازت انتظار داشت ایده آل رفتار کنی.
    ولی حداقل می تونی یه تصمیم بهتر بگیری.

    *********************************************

    این آقای دوم که اولش می خواست بره خارج و همه کاراش را هم کرده بود،
    تاکید هم کرده بود که با شما ازدواج نمی کنه،
    یهو نظرش عوض شد و الان فقط پول نداره که بیاد خواستگاری؟

    الناز تو با این آقا رابطه جنسی داری؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  15. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (پنجشنبه 12 تیر 93), واحد (پنجشنبه 19 تیر 93)

  16. #39
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 27 مرداد 96 [ 02:11]
    تاریخ عضویت
    1392-10-28
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    2,892
    سطح
    32
    Points: 2,892, Level: 32
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    94

    تشکرشده 76 در 26 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام
    کوتاه میگویم:
    آقای مورد دوم هدفشان صرفا و قطعا و یقینا سو استفاده و خوش گذرانی موقتی از جسم و روح شما می باشد ولی شما هرگز این سخن من را قبول نخواهی کرد چون احساسات بر شما غلبه کرده و ایشان هم گویا حرفه ای هستن در چرب زبانی و این روابط لذا با ایشان ادامه میدهی و چندی بعد همین جا تاپیک خواهی زد که رفت و خیانت کردو ازین حرفا...
    و من الله توفیق

  17. 3 کاربر از پست مفید nimaaa تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (پنجشنبه 12 تیر 93), واحد (پنجشنبه 19 تیر 93), دختر بیخیال (چهارشنبه 11 تیر 93)

  18. #40
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 تیر 93 [ 19:32]
    تاریخ عضویت
    1389-10-20
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    2,955
    سطح
    33
    Points: 2,955, Level: 33
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    4

    تشکرشده 10 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شیدا جان من به پیشنهاد مشاوره ای که رفتم از آقای شماره 2 فاصله گرفتم
    این آقای شماره 2 می خواست از ایران بره و دنبال کاراش بود(می خواست یه جورایی از محیط خونه فرار کنه چون هم مذهبین و هم خیلی آدمای ساده و معمولین پدر مادرشون اما خودش خیلی امروزیه) البته این فکر منه! اما همیشه از اون اول به من می گفت دوست دارم اما نمی تون باهات باشم فکر کنم دلیل اینکه نمی خواست با من باشه این بوده که دیده نمی تونه از نظر مالی در آینده خیلی منو ساپورت کنه و چون نمی خاسته وابستم کنه گفته من شاید برم
    مشاور به من گفت ازش فاصله بگیر بگو دیگه این رابطه بی سر و ته رو نمی خام اگه اومد جلو اما جدی یعنی واقعا تو رو دوست داره و نمی خاد از دستت بده
    بهم نزدیک شد و گفت دوست دارم اما شرایطم برای ازدواج الان محیا نیست چون می دونم خانوادت تورو با شرایط الان من به من نمی دن
    چند ماه دیگه صبر کنی اوضاعم بهتر میشه
    ایشون گفتن که حتی حاضر الان بیاد و با مامانم آشنا بشه تا نگرانی مامانم برطرف بشه اما من نمی خوام چون مادرم اگه ببینه هیچی نداره دیگه محاله نظرش عوض بشه
    چون مدام شمار 2 رو با 1 مقایسه می کنه از نظر مالی

    با هم رابطه جنسی نداریم
    حتی حرفشم بهم نزده یا تو حرفاش اشاره کوچیکی هم به این موضوع نکرده
    مطمئنم نمی خواد ازم این سو استفاده رو بکنه

    آقای نیما به چه دلیل شما فکر می کنید داره منو بازی میده؟؟
    وقتی به من گفته برو با خانوادت جرف بزن یعنی پسری که قصد بازی دادن داره واقعا خودشو تو این دردسر می اندازه؟؟


 
صفحه 4 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:06 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.