به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 5 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 69
  1. #41
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام صبوری جان.
    برام یک مشکلی پیش اومده که فکر کنم دیگه نتونم حالا حالا ها بیام تالار.
    و احتمالا این آخرین پست من فعلا باشه.
    عیدت هم مبارک.انشا الله همسر و مادر خوبی در آینده بشی.من که الان به جای شادی امروز دلم شکسته.
    پست های دیگه را نخوندم.فقط پست خودت را خوندم. و الان تا اونجا که فکرم اجازه می ده برات می نویسم.

    1)چقدر فكر ميكنيد نقش فرزنديتون رو به نحو احسنت انجام داديد؟؟؟
    من هیچ کاری برای پدر و مادرم نکردم.والان هم حتما اگه ماجرایی که پیش اومده را براش تعریف کنم غصه اش می گیره.
    خدا را شکر می کنم که منو فرزند همچین فرشته هایی قرار داده.و تقریبا جز رنج و زحمت و دلواپسی برای مادرم نداشتم.ولی در عوض مادرم جز خیر و دعا و رحمت و مهربانی برای من نداشتن.همین طور پدرم. و الان خیلی ناراحتم که ممکنه مادرم ناراحت بشه.و همش سعی در مخفی کردن ناراحتیم دارم.ولی می دونم که می فهمه.
    فقط شاید از نظر احترام گذاشتن تلاشم را کردم که اونم وظیفم بوده.دیگه کار خاصی نکردم براشون متاسفانه.

    2)چقدر فكر ميكنيد همسر مناسبي براي همسر آيندتون هستيد؟؟؟

    سعی می کنم مطالعه کنم.ولی نمی دونم چقدر می تونم باشم.تو ذهنم که خیلی چیزها هست ولی تا عمل حتما خیلی فاصله داره.خدا کنه بتونم.

    3)چه مسئوليت هايي رو پذيرفتيد و
    مطمعن(من تو فرهنگ لغات چک کردم دیدم در ستشمطمئنهست)هستيد تونستيد از پسش بربياد ؟؟؟
    الان ذهنم یاری نمی کنه کدوم مسئولیت را درست انجام دادم..ولی الان همین مسئولیت آخرم را نتونستم انجام بدم و الان به شدت دلم شکسته.
    برام دعا کن.

    4)چه رفتارهاي رو دوست داشتيد انجام بديد ولي گفتيد حالا ازدواج كردم بعدا؟؟؟(مثلا من قبلا فكر ميكردم واي چقدر جالبه سفره صبحانه دونفره و صبحانه خوردن بمونه وقتي ازدواج كردم .درصورتي كه من اصلا صبحونه نميخورم وفكر نميكنم بعد ازدواجم هم بتونم اين كار رو انجام بدم)

    کدبانوگری و شیرینی پزی . بقیه کارها را انجام دادم ولی خب کنار همسر حتما مزه اش یک چیز دیگری است.


    5)تو موقعيت هاي حساس خانوادتون نقش شما چي بوده؟؟؟

    تو ازدواج برادرام خیلی کمکشون کردم.و وقتی که مادرم یک بار مریض بود.و همین طور یک بار هم پدرم به شدت مریض بودند،سعی کردم تا بهبودیشون مراقبشون باشم.


    6)چقدر تصميم گيري شما در موقعيت هايي حساس بوده و كل خانواده رو تحت تاثير قرار داده؟؟؟

    در مواردی مثل همین ازدواج برادرم و نحوه برگزاری مراسمشون.ولی موارد حساس که من به تنهایی تاثیر بذارم کم بوده.الان دیگه چیزی یادم نمیاد.

    فعلا خدا حافظ دوست خوبم
    ما شاالله دختر بی خیال عزیز و همین طور سایر دوستان مطمئنا خیلی خیلی بهتر از من راهنمایی می کنند.
    اگه مشکلم حل شد میام.ولی فکر نکنم تا دو ماه دیگه پیدام بشه.
    برام دعا کنید.حداقل برای خوشحالی دل مادرم و ناراحت نشدنش
    بازم عید همگی مبارک


    - - - Updated - - -

    دختر بی خیال جان یکدفعه الان یادم افتاد که تو تو مشهدی خواستم بهت بگم به خاطر مشکلم برام نزد امام رضا دعا کنی.
    که این جمله ات را خوندم:
    قرار که نیست شما رو همه اینجا تایید کنن، ....نیازی نیست همه رو توجیه کنیم مهم اینه که برای خودمون حل شدس و دیگه تکرارش نکنیم و خودمون متوجه کارمون بشیم. همین.
    ولی من واقعا توجیه نمی کردم.داشتم عقیده ام را می گفتم واقعا هم دنبال تایید اصلا نیستم.و واین احتمال را لااقل بده که داشتم راست می گفتم و شاید به خاطر تایید نبوده.حداقل تو این احتمال را بده.احتمالش که صفر نیست.هست؟.حالا نمی دونم شما چرا این قضاوت را کردی.صادقانه هم گفتم.(حداقل از قسمم این احتمال را می دادی)
    .ولی دیگه برام مهم نیست.به قول تو مهم اینه که خودم حرف خودم را فهمیدم.

    هر کس به طریقی دل ما می شکند/بیگانه جدا دوست جدا می شکند
    بیگانه اگر می شکند باکی نیست/من در عجبم دوست چرا می شکند.

    دوست ندارم در حالتی خداحافظی کنم که کسی ازم رنجیده باشه.
    اگه تو این تاپیک ناخواسته باعث رنجشی شدم منو به بزرگواریتون ببخشید.
    منم از هیچ کس رنجشی ندارم.
    صلوات
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه

  2. کاربر روبرو از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده است .

    فدایی یار (جمعه 23 مرداد 94)

  3. #42
    Banned
    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 اردیبهشت 93 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1392-10-22
    نوشته ها
    333
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsOverdriveSocial3 months registered
    تشکرها
    518

    تشکرشده 726 در 247 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    خانم صبوری اینجا به شما توصیه میدن که چون ممکنه سنت بره بالا و بعد ها کسی خواستگاریت نیاد حتی با اینکه به ازدواج هیچ تمایلی نداری خواستگار راه بده
    مطمئنا کسی که تمایل به ازدواج نداره بسختی ممکنه شریک زندگیشو تشخیص بده
    پس اگه از خواستگارت خوشت نیاد باز با اسرار خانواده و دوستان و ... باز هم همین پیشنهاد بهت میشه که ممکنه بعد ها که سنت بره بالاتر کسی نیاد خواستگاریت پس حالا بهتره با این خواستگارت ازدواج کنی

    انقدر از این پیشنهادات و حرفا خوندم که تا ته راه میدونم چه خبره

    یه دومینوی کامل از پیشنهادات غلط
    وقتی هم که متوجه میشی که اون پسر مرد زندگیت نیست باز همین دوستان و آشنایان شروع میکنن به توصیه های مشخصشون مثلا بذار چند سال بگذره یا یک بچه بیارید شرایط زندگیتون عوض میشه

    بعد از اون که چند تا بچه خدا به شما داد بازم توصیه از این قراره که چرا میخوای از همسرت طلاق بگیری چرا فکر بچه هاتو نمیکنی میخوای بچه هات بشن فرزندان طلاق پس با همسرت زندگی کن

    و الی آخر

    شما که تمایلی به ازدواج ندارید پس اصلا نمیتونی انتخاب درست داشته باشی

    ببخشید اگه مثال سطح پایین میزنم ولی برای بهتر بیان کردن حرفام چاره ای ندارم جز زدن مثال های کوچک و قابل درک

    من تا حالا چندین و چند بار این اشتباه رو مرتکب شدم و وارد دو مینو هایی شدم که دیگران برای من ساختند

    مثلا من علاقه ای به تحصیل نداشتم و با اینکه ضریب هوشی خوبی داشتم اما هر وقت به کسی میگفتم علاقه ای به تحصیل ندارم طوری علیه من گارد میگرفتند که یعنی من نادان هستم و با حرف هایی مثل بیسواد و غیره از من استقبال میشد

    چون فرهنگ جامعه ما اینطوریه که اگر کسی مدرک لیسانس نداشته باشه بهش به عنوان کسی که از پشت کوه اومده نگاه میکنن و خوشبختی رو فقط در درس خوندن میبینند (همانطور که اگر کسی تمایلی به ازدواج نداشته باشه به چشم یک انسان مشکل دار بهش نگاه میکنند و خوشبختی رو فقط و فقط در ازدواج میبینند و راه دیگه ای متصور نیستند)

    بگذریم
    در زمانی که من تصمیم به ادامه تحصیل نداشتم پیشنهاداتی مشابه آنچه برای شما ارسال شده به من هم میشد
    و دوست و آشنا و پدر و مادر و فامیل هر وقت که میگفتم تمایلی به تحصیل ندارم مثل دوستای شما آینده رو پیشگویی میکردند که مثلا اگه تو درس نخونی فردا پس فردا کارگر میش و مثلا تو سن 26 سالگی نه کاری داری نه پولی نه خونه نه ماشین و هیچ کس هم باهات ازدواج نمیکنه و از این حرف ها

    درست همانطور که دارند برای شما پیشگویی میکنند که در چند سال آینده دیگه برات خواستگار نمیاد پس حتی اگر تمایل به ازدواج نداری ازدواج کن علاقه بعدا به وجود میاد

    من الان 27 سالمه و با اینکه بهترین رشته تحصیل کردم و به بدترین نوع ممکن بها شو دادم و تا جایی که هر روز تا ساعت 2 شب بیدار میموندم و درس میخوندم اما در حال حاظر هیچ خبری از وعده هایی که به من داده شده بود نیست و میلیونها نفر مثل من هستند و شرایط من رو دارند

    من اشتباه خودم رو پذیرفتم
    من اگر به قلب خودم رجوع میکردم و به تمایلات خودم بها میدادم و به پیشنهادات بدون سند اطرافیانم بها نمیدادم قطعا الان یا فردی بسیار موفق در حوزه مورد علاقه خودم بودم یا حداقل اگر به علاقه خودم بها داده بودم و به هیچ جا نرسیده بودم احساس ندامت و پشیمانی نداشتم چون بر اساس علاقه خودم انتخاب کرده بودم و به تمایلاتم بها داده بودم

    مثال از این دست تا دلتون بخواد دارم

    مثلا جایی حراج لباس بود و با دوستم از کنار اونجا رد میشدیم من نیاز به لباس نداشتم و پولمو برای کار های دیگه ای احتیاج داشتم و برای دوستم رفتیم تا لباس بخریم و دوستم بعد از خرید انقدر حرف زد تا من رو متقاعد کرد که یه لباس انتخاب کنم و تنم کنم مثلا میگفت اگه امروز نخری چند هفته دیگه که این حراج تموم میشه و لباس احتیاج داری حسرت میخوری که چرا نخریدی

    به من میگفت تو چند تا لباس بپوش و امتحان کن اگر خوشت نیومد نمیخری
    منم که اصلا قصد خرید لباس نداشتم چند تا لباس پوشیدم و همون موقع هم حس میکردم که اصلا معیاری ندارم و به لباس مناسب خودم که چه رنگی باشه و چه سایز و از چه جنس فکر نکردم و درنهایت انقدر صاحب مغازه و دوستم حرف زدند تا چند تایی رو خریدم و بعد ها بشدت پشیمان شدم

    از این اتفاقات برای من کم نیوفتاده و قطعا فقط برای من نبوده و برای شما هم بارها و بارها اتفاق افتاده که وقتی که اصلا قصد انجام کاری رو ندارید به پیشنهاد اطرافیان اون کار رو انجام دادید

    البته همیشه این اتفاقات منفی نیست و ممکنه پیشگویی دوستان درست از آب در بیاد و مثلا از چند ماه بعد دیگه کسی خواستگاری شما نیاد
    و این سیستم ال.. بختکی و شانسی که دوستان شما توصیه میکنند به نتیجه هم برسه

    اما موضوع مهم اینه که ازدواج مسئله خیلی مهمیه و خیلی باید روی اون فکر کرد و بهترین تصمیم گیری ممکن رو داشت و اصلا جای کارهای شانسی و قمار بازی نیست

    حتی اگر تا آخر عمر ازدواج نکنید بهتر از اینه که صرفا بخاطر ترس از اینکه در آینده ممکنه خواستگار نداشته باشید جواب مثبت بدید و ازدواج کنید

    و یک سوال رو هم از خودتون دارم

    اگر پسری به خواستگاری شما بیاد و شما متوجه بشید که اصلا قصد ازدواج نداشته و همینطور از روی سرگرمی اومده و وقت و ذهن شما رو به بازی گرفته چه حالی میشید ؟؟؟!!!!!!!!!!!!!
    حتی ممکنه شما از اون پسر خوشتون بیاد و متوجه بشید مورد خوبی برای ازدواجه و وقتی بفهمید طرف مقابل از روی بیکاری و همینطوری اومده ممکنه حتی نظرتون نسبت به سایر افرادی که میان خواستگاری شما عوض بشه و کلا به جنس مخالف با دید بدی نگاه کنید

    خود من وقتی حرفهایی که اینجا زده شد رو خوندم و متوجه شدم که ممکنه خواستگاری دختری برم که خود اون دختر نمیدونه چی میخواد خیلی ناراحت شدم چون این نوع از ازدواج با احتمال بالایی منجر به مشکل خواهد شد

    نمیدونم چرا ولی من از کارهای دیمی متنفرم و هیچوقت اینطوری به نتیجه نرسیدنم هر چند که بیشتر مردم ایران متخصص این کارها هستند و اینطوری به موفقیت های زیادی رسیده اند

    (از طولانی شدن نوشته ام عذر خواهی میکنم ولی تجربه به من ثابت کرده که هروقت نظری دادم و بخاطر هر کلمه اش چند خط توضیح ننوشتم بعدها نوشته من نقل قول شده از طرف .... و دردسر های بعد از اون )

  4. 3 کاربر از پست مفید 1234567 تشکرکرده اند .

    e-lampard (سه شنبه 02 اردیبهشت 93), mansor (یکشنبه 31 فروردین 93), صبوری (دوشنبه 08 اردیبهشت 93)

  5. #43
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 فروردین 96 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1392-6-10
    نوشته ها
    834
    امتیاز
    8,579
    سطح
    62
    Points: 8,579, Level: 62
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 171
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    785

    تشکرشده 2,768 در 697 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    96
    Array
    با تشكر ويژه ازدختر بيخيال و مصباح الهدي عزيز.اميدوارم هر چه زودتر مصباح جان بتونه نتيجه اي رو كه از كارش ميخواد به دست بياره و با لبخند مادر عزيزش تمام خستگي اين مدت از تنش در بياد.

    آخ گفتی صبونه ، اینقده دوست دارم زودتر از همسرم بیدار بشم براش کیک صحبانه درست کنم ، آب پرتقالم بگیرم ، شبر کاکایو گرم کنم براش و.... یه میز صبونه مفصل براش درست کنم ،
    بعدشم برم لباسمو عوض کنم (آخه اشپزی کردم بو کیک گرفته ممکنه هم کثیف شده باشه، سر صبح همسرم بیدار میشه باید ترتمیز باشم
    ) یه لباس ترتمیز خوشگل بپوشم

    بعدشم به خودم یکم برسم.آرایش کنم به موهام برسم
    بعدددد برم بیدارش کنم پاشه بیاد صبونه بخوره.
    (تازه این یه مورد صبونشه دیگه خواب و خیال زیاد داره این دختر بی خیال ، اگه بخوام بگم از حوصله جمع خارجه)



    دختر بيخيال جان وقتي ازين خواب و خيال ها داري احيانا زمان رو هم در نظر ميگيري؟؟؟فكر كن نون تازه هم بخواي بگيري وتمام اين كارها رو انجام بدي و همسرت هم حتما سر ساعت 7:30بايد محل كارش حاضر بشه .اونوقت ساعت چند بايد بيدار بشي تا به همه اين كارها برسي.


    3)چه مسئوليت هايي رو پذيرفتيد و مطمعن هستيد تونستيد از پسش بربياد ؟؟؟


    سوالات داره سخت میشه ها!!!

    من مطمعنم میتونم از پس بچه داری بربیام!
    از همون بچگی در این راستا زیاد به مامانم کمک کردم. ، آخه دختر بزرگ و نوه ارشد خانواده من بودم ، به عبارتی معلم مهد کودک بودم.
    هنوزم هستم البته !! بجه ها رو خیلی دوست دارم


    اما خارج از شوخی باز، منظورت دقیقا چه نوع مسولیتیه؟ خب تو کار خونه همه دخترا کمک میکنن دیگه! البته من خواهر هم دارم ، اونا هم کمک میکنن، تو تمیز کاری داداشمم کمکمون میکنه، وظایف تقسیم میشه دیگه خرید با داداشی ، کار خونه با دخترا!
    اما باز عید که میشه تمیزکاری کلی میشه ، داداشمم کمکمون میکنه. ( اینقده خوش میگذره
    )


    فکر کنم ازدواج کنم برای این مورد دلم تنگ بشه ، اما من تصمیم گرفتم ازدواج که کردیم همه باهم تصمیم میگیریم یروز میایم خونه مامان ، به مامان کمک کنیم بعدا خونه خودمون تمیز کنیم.
    دختر بيخيال فكر كنم درغياب مصباح عزيز كه جاش واقعا خاليه من و شما بتونيم سكان اين كشتي به گل نشسته رو به دست بگيريم و راهي آبهاي آزاد كنيم.

    چون من بچه آخر خانواده هستم و به جز نگهداري از كودكان زير دوسال (استعدادش رو داشتم موقعيتش پيش نيومد) هر كاري بوده در خونه يا بيرون از خونه(مربوط به امور خانه و خانواده) انجام دادم اين رو هم بگم كشتن سوسك رو هم شامل ميشه.پس تجربياتمون رو بذاريم روي هم يه نتيجه اي بلاخره حاصل ميشه.



    سلام
    خانم صبوری اینجا به شما توصیه میدن که چون ممکنه سنت بره بالا و بعد ها کسی خواستگاریت نیاد حتی با اینکه به ازدواج هیچ تمایلی نداری خواستگار راه بده
    مطمئنا کسی که تمایل به ازدواج نداره بسختی ممکنه شریک زندگیشو تشخیص بده
    پس اگه از خواستگارت خوشت نیاد باز با اسرار خانواده و دوستان و ... باز هم همین پیشنهاد بهت میشه که ممکنه بعد ها که سنت بره بالاتر کسی نیاد خواستگاریت پس حالا بهتره با این خواستگارت ازدواج کنی
    سلام جناب 1234567
    من يكي از اخلاق هام قاطعيت در تصميم گيريه شما هم حتما امتحانش كنيد.وبازم يكي از دلايل اين كه نميخوام ازدواج كنم باز هم همين قاطعيت هست چون طبق باور خودم حتما بايد به تصميماتي كه همسر آينده احتماليم ميگيره ايمان داشته باشم و با تمام وجود بپذيرم حتي اگر خودم نظر ديگه اي داشته باشم.چون به فردش اطمينان كامل دارم تصميمش رو هم با وجود عدم توافق خودم بپذيرم. و تازماني كه اون فرد سر راهم نباشه مطمعنا ازدواج نميكنم.

    هميشه از ديدن خانوم هايي كه اقتدار مردشون رو در جمع به خاطر تصميمات آني كه همسرشون در جمع گرفته و اونها موافق نبودن زير پا ميذارند حس بدي داشتم

    از این اتفاقات برای من کم نیوفتاده و قطعا فقط برای من نبوده و برای شما هم بارها و بارها اتفاق افتاده که وقتی که اصلا قصد انجام کاری رو ندارید به پیشنهاد اطرافیان اون کار رو انجام دادید
    نه براي من از اين اتفاقات نيوفتاده اگر هم بوده خيلي كم.من وقتي قصد انجام كاري ندارم پيشنهاد كه چه عرض كنم اجبار اطرافيان هم نتونسته كاري از پيش ببره .(نمونه بارزش همين ازدواج نكردنم ودليلش همون خوان خودم كه گفتم (هفت خوان ازدواجم يكيش مربوط به خودم بود)

    فكر ميكنيد در فاميلي كه دخترانشون در سنين 17 تا 21 يا22 ازدواج ميكنند راحته ارزش هات چيز ديگه باشه و هر بار در جمع ارزش هات بي ارزش شمرده بشه و ازدواج نكردنت رو به پاي اين بذارن حتما خواستگار نداره يا اگر داره منتظر فرد خاصيه (تعلق خاطر به فرد خاص)

    اطرافيان فكر ميكنند اين تصميم گيري هام به خاطر موقعيت خانوادگيم هست (بچه آخر و عزيز بودن).

    در صورتي كه اينطور نيست من در قبال مسئوليت هايي كه در خانواده پذيرفتم (داوطلبانه نه بر حسب شرايط) اختياراتي رو از خواستم كه مورد موافقت قرار گرفته واونها هم با كمال ميل پذيرفتند پس نه تنها در مورد خودم بلكه در مورد خانواده ام تصميماتي كه ميگيرم (در مواردي كه اختيار به من داده شده) و مورد تاييد هست هيچكدوم از خواهر ها و برادرام نميتونه نظر مخالف بده .

    من با والدينم حدود چهل دهه اختلاف سن دارم ولي اونقدر مادرم امروزي فكر ميكنه و به من در مورد كارهام اطمينان ميده اين اختلاف اصلا به چشم نمياد .

    مثلا همين تغيير دكور كه گفتيد تمام تصميم گيري خريد و اجراش با خودم بود با اين كه با مخالفت هاي شديد مواجه شدم ولي نهايتا همون شد كه من ميخواستم. و تمام عواقب اقتصاديش رو هم پذيرفتنم.





    • اعلام حضور براي ختم قرآن در ماه رمضان سال1435قمري


    http://www.hamdardi.net/thread-32764.html


    خداوندا؛هدایتم کن تا به این باور برسم؛
    که جواب برخی دعاهایم؛
    «صبر» و «انتظار» است ...





    ویرایش توسط صبوری : یکشنبه 31 فروردین 93 در ساعت 18:39

  6. 3 کاربر از پست مفید صبوری تشکرکرده اند .

    1234567 (یکشنبه 31 فروردین 93), khaleghezey (دوشنبه 01 اردیبهشت 93), mansor (یکشنبه 31 فروردین 93)

  7. #44
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    یک پیشنهاد عالی به دختران مجرد تالار حتما به مقاله ای که داخل سایت گذاشتم یکسر بزنید خیلی مفیده

    موضوع: "بختگشایی" دختران در تهران قدیم! +عکس

    "بختگشایی" دختران در تهران قدیم! +عکس

    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  8. 2 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    mansor (یکشنبه 31 فروردین 93), صبوری (دوشنبه 01 اردیبهشت 93)

  9. #45
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 فروردین 96 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1392-6-10
    نوشته ها
    834
    امتیاز
    8,579
    سطح
    62
    Points: 8,579, Level: 62
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 171
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    785

    تشکرشده 2,768 در 697 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    96
    Array
    در صورتي كه اينطور نيست من در قبال مسئوليت هايي كه در خانواده پذيرفتم (داوطلبانه نه بر حسب شرايط) اختياراتي رو از خواستم كه مورد موافقت قرار گرفته واونها هم با كمال ميل پذيرفتند پس نه تنها در مورد خودم بلكه در مورد خانواده ام تصميماتي كه ميگيرم (در مواردي كه اختيار به من داده شده) و مورد تاييد هست هيچكدوم از خواهر ها و برادرام نميتونه نظر مخالف بده .
    دوستانم بهم گفتن صحبت هات ايهام داره من قبول نمي كردم اينجا خودم يكيش رو ديدم

    (داوطلبانه نه بر حسب شرايط)

    منظورم اين بود داوطلبانه نپذيرفتم شرايط باعث شد بپذيرم.
    يك ويلگول كم داشت مثل همون جمله بخشش لازم نيست اعدامش كنيد.


    حالا صحبت هاي جديم رو ادامه ميدم.

    حتی اگر تا آخر عمر ازدواج نکنید بهتر از اینه که صرفا بخاطر ترس از اینکه در آینده ممکنه خواستگار نداشته باشید جواب مثبت بدید و ازدواج کنید


    دقيقا نظر منم همينه و هر خواستگاري پيشنهاد ميشه بين ازدواج با اون فرد و احتمال هيچوقت ازدواج نكردن تصميم ميگيرم.اصلا به اميد فرد بعدي يا موقعيت بعدي نيستم .

    و یک سوال رو هم از خودتون دارم

    اگر پسری به خواستگاری شما بیاد و شما متوجه بشید که اصلا قصد ازدواج نداشته و همینطور از روی سرگرمی اومده و وقت و ذهن شما رو به بازی گرفته چه حالی میشید ؟؟؟!!!!!!!!!!!!!
    حتی ممکنه شما از اون پسر خوشتون بیاد و متوجه بشید مورد خوبی برای ازدواجه و وقتی بفهمید طرف مقابل از روی بیکاری و همینطوری اومده ممکنه حتی نظرتون نسبت به سایر افرادی که میان خواستگاری شما عوض بشه و کلا به جنس مخالف با دید بدی نگاه کنید


    من رفتار خودم رو اول ميگم و بعد حالتي كه شما گفتيد رو عنوان ميكنم من در يك دوره زماني كه لازم نميدونم علتش رو باز كنم اصلا به هيچ عنوان تصميم به ازدواج نداشتم و در همون مرحله پيشنهاد رد ميكردم.
    به يك باره يك داييه مهربانتر از مادر بدون هماهنگي من قرار ملاقات نامحسوس گذاشته بود قراري كه اون آقا من رو در محل كار ببينه و در صورت تاييد كار به خانواده ها برسه. من اون لحظه فقط به خاطر حرمتي كه بين من و معرف بود چيزي نگفتم (معمولا محترمانه طرف رو متوجه كار اشتباهش ميكنم ولي صلاح نديدم)و چون قراري كه گذاشته بود غير قابل كنسل كردن بود به دليل محدوديت زماني مجبور شم اين ديدار رو داشته باشم.

    در اون ديدار من با اين كه متوجه شدم همون فرد مورد نظر هست اصلا به روي خودم نيوردم كه متوجه شدم خيلي راحت برخورد كردم و كارشون رو انجام دادم و ايشون رفتن.(شديدا دچار استرس شده بودند)



    - - - Updated - - -

    وبعد از اون ديدار نه به خاطر اينكه قصد ازدواج نداشتم بهانه بيارم بلكه به خاطر اينكه همون فرد و هم معرف بدونند چرا جواب منفي دادم(معرف نميدونست تو اون برهه زماني من اصلا قصد ازدواج ندارم و بيان هم نكردم).

    دلايلم رو عنوان كردم و دلايلم هم كاملا منطقي بود و مورد قبول قرار گرفت.با اين كه من با اون آقا اصلا يك جمله هم راجع به ازدواج صحبت نكرديم من به معرف بعضي از خصوصيات اخلاقيش رو گفتم و معرف تاييد كرد و من گفتم من نميتونم با اين خصوصيات اخلاقي كنار بيام.

    من برخلاف مصباح عزيز كه تجربه جلسات رسمي داشته تجربه جلسات غير رسمي داشتم و اگر جايي لازم ديدم عنوان ميكنم.


    و یک سوال رو هم از خودتون دارم

    اگر پسری به خواستگاری شما بیاد و شما متوجه بشید که اصلا قصد ازدواج نداشته و همینطور از روی سرگرمی اومده و وقت و ذهن شما رو به بازی گرفته چه حالی میشید ؟؟؟!!!!!!!!!!!!!
    حتی ممکنه شما از اون پسر خوشتون بیاد و متوجه بشید مورد خوبی برای ازدواجه و وقتی بفهمید طرف مقابل از روی بیکاری و همینطوری اومده ممکنه حتی نظرتون نسبت به سایر افرادی که میان خواستگاری شما عوض بشه و کلا به جنس مخالف با دید بدی نگاه کنید


    تا حالا كه پسري نتونسته اين كار رو بكنه چون من بر حسب تجربياتم نظر طرف مقابل رو قبل از اينكه به جلسه رسمي برسه فهميدم و مورد هايي كه حس كردم داره پاش رو از گليمش دراز تر ميكنه برخوردي از من ديده كه اصلا فكر نمي كرده من به اون سرعت متوجه منظورش شده باشم. واون برخورد رو داشته باشم.

    اين رو هم بگم من برحسب عقايدم نه رابطه دوستي رو قبول دارم نه رابطه شناخت براي ازدواج.

    - - - Updated - - -



    اول بايد همين جا يك مقدار راجع به سوء تفاهمي كه راجع به صحبت هاي طنز مصباح جان پيش اومد بگم نميخواستم بگم ولي چون هم مصباح جان مدتي نيستند ولي خداشون هست و هم به اين موضوع مربوط ميشه بگم.

    براي همه ما كاملا واضحه كه مصباح به ازدواج چطور نگاه ميكنه و واقعا بعضي از دوستان به اشراف كامل مصباح عزيز به موضوع خواستگار و خواستگاري اعتراف كردند.

    وقتي دختري مثل مصباح(اين رو ميگم براتون شخصيت دختر تداعي بشه)قبول ميكنه خواستگاري به خونشون پا بذاره و هم خانواده خودش هم خانواده اون آقا به زحمت و خرج بيافتند ميدونه چي از زندگي و ازدواج و آيندش ميخواد و مطمئنا اينقدر استرس و نگراني دروني تحمل كرده تا اون مراسم اجرا بشه پس با نيم ساعت صحبت كردن راجع به ازدواج با اون آقايي كه مشخص بوده مصباح طبق معياراش نيست فكر نميكنم باعث حتي كوچكترين كدورتي بشه...مطمعن باشيد اگر دختري بخواد احساسات پسري رو به بازي بگيره اين كار رو در جلسه خواستگاري نميكنه.

    خود من وقتی حرفهایی که اینجا زده شد رو خوندم و متوجه شدم که ممکنه خواستگاری دختری برم که
    خود اون دختر نمیدونه چی میخواد
    خیلی ناراحت شدم چون این نوع از ازدواج با احتمال بالایی منجر به مشکل خواهد شد

    نمیدونم چرا ولی من از کارهای دیمی متنفرم و هیچوقت اینطوری به نتیجه نرسیدنم هر چند که بیشتر مردم ایران متخصص این کارها هستند و اینطوری به موفقیت های زیادی رسیده اند
    ببنيد آقاي1234567 وقتي شما به خواستگاري دختري بريد كه نميدونه چي ميخواد حتما انگشت اشاره به سمت خود شما برميگرده در انتخاب اوليتون براي خواستگاري
    بازم انگشت اشاره به خودتون برميگرده در جلسه اي كه صحبت ميكنيد و نفهميد كه دختر خانوم نميدونند چي ميخواند .
    بازم انگشت اشاره به خودتون برميگرده از اون دختر خوشتون بياد و اسمش به عنوان همسر وارد شناسنامه شما بشه.

    شما كه آقا هستيد من كه يك دختر مجردم وبعضي از خانوم هاي متاهل رو ميبينم ميگم واقعا اين چي فكر كرده متاهل شده .هر چند ميگن هر چي كمتر بفهمي و درك كني كمتر اذيت ميشي.





    • اعلام حضور براي ختم قرآن در ماه رمضان سال1435قمري


    http://www.hamdardi.net/thread-32764.html


    خداوندا؛هدایتم کن تا به این باور برسم؛
    که جواب برخی دعاهایم؛
    «صبر» و «انتظار» است ...





    ویرایش توسط صبوری : یکشنبه 31 فروردین 93 در ساعت 19:32

  10. کاربر روبرو از پست مفید صبوری تشکرکرده است .

    1234567 (دوشنبه 01 اردیبهشت 93)

  11. #46
    Banned
    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 اردیبهشت 93 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1392-10-22
    نوشته ها
    333
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsOverdriveSocial3 months registered
    تشکرها
    518

    تشکرشده 726 در 247 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خانم صبوری بحث رو سیاسی نکنید
    من کجا اسم خانم مصباح الهدی رو آوردم؟؟
    اصلا و ابدا منظور من ایشون نبودن ،به نظرم یکی از دخترای فهمیده و بسیار فهیم این تالاره که نمونه اش در جامعه کم پیدا میشه و الگوی خوبی برای بغیه دختراست .

    منظور من این بود که وقتی دختری تمایل به ازدواج نداره و خواستگار راه میده (بنا به توصیه دیگران که مثلا سنت بالاست و ..) اگر ازدواجی هم شکل بگیره با احتمال زیاد موفق نخواهد بود

    برای من به عنوان یه پسر خیلی ناراحت کننده است که خواستگاری دختری برم که تمایل به ازدواج نداره و فقط به اسرار اطرافیان این خواستگاری شکل گرفته

    یاد اون جک معروف می افتم که تو محیط های مجازی بارها دیدم و احتمالا شما هم این لطیفه رو شنیدید

    :یه پسره میره خواستگاری ، وقتی میرن تو اتاق با هم حرف بزنن دختره میگه من قصد ازدواج ندارم پسره هم کم نمیاره و میگه منم اومدم خونتون موز بخورم

    مطمئنا این جمله خیلی بی معنیه و خیلی تعجب آوره وقتی که قرار خواستگاری میذارید و خواستگاری دختری میرید که قصد ازدواج نداره و خیلی کار زننده و زشتیه چون اون پسر هم هزینه کرده هم کلی با خانوادش صحبت کردن و ذهنشونو در گیر این مسئله کردن و خونواده دختر هم هزینه کردند هم وقتشونو و ذهنشونو در گیر این ماجرا کردن
    مطمئنا اگه هر پسری یکی دوبار با این شرایط مواجه بشه دیگه هیچوقت خواستگاری هیچکس نمیره و اگه بره با بدبینی و اکراه اینکار رو انجام میده

  12. #47
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 فروردین 96 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1392-6-10
    نوشته ها
    834
    امتیاز
    8,579
    سطح
    62
    Points: 8,579, Level: 62
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 171
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    785

    تشکرشده 2,768 در 697 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    96
    Array
    خانم صبوری بحث رو سیاسی نکنید
    من کجا اسم خانم مصباح الهدی رو آوردم؟؟
    اصلا و ابدا منظور من ایشون نبودن ،به نظرم یکی از دخترای فهمیده و بسیار فهیم این تالاره که نمونه اش در جامعه کم پیدا میشه و الگوی خوبی برای بغیه دختراست .
    جناب 1234567من مدتي بود ميخواستم راجع به اون سوءتفاهم صحبت كنم قرعه در تايپييك شما افتاد اصلا منظورم شخص خاص شما نبود.


    چكار كرديد خواهرتون رفت با اون خانوم پرستار صحبت كنه؟؟؟





    • اعلام حضور براي ختم قرآن در ماه رمضان سال1435قمري


    http://www.hamdardi.net/thread-32764.html


    خداوندا؛هدایتم کن تا به این باور برسم؛
    که جواب برخی دعاهایم؛
    «صبر» و «انتظار» است ...






  13. #48
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 فروردین 96 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1392-6-10
    نوشته ها
    834
    امتیاز
    8,579
    سطح
    62
    Points: 8,579, Level: 62
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 171
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    785

    تشکرشده 2,768 در 697 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    96
    Array
    با سلام مجدد.

    چند سوال داشتم كه فكر ميكنم آقايون تالار بتونند جواب بدهند

    1)چه دختري با چه ويژگي هايي براي آقايون مهم هست؟؟؟

    2)آقايون چه انتظاراتي از همسر آيندشون دارند؟؟؟

    3)شاغل بودن يا نبودن همسر مسئله مهم هست و بهتر همسرشون شاغل باشه يا نه؟؟؟

    4)چقدر تعريف ديگران از يك دختر در تصميمشون اثر داره؟؟؟

    5)آينده نگريشون تا چند سال از زندگي مشترك هست؟؟؟





    • اعلام حضور براي ختم قرآن در ماه رمضان سال1435قمري


    http://www.hamdardi.net/thread-32764.html


    خداوندا؛هدایتم کن تا به این باور برسم؛
    که جواب برخی دعاهایم؛
    «صبر» و «انتظار» است ...






  14. کاربر روبرو از پست مفید صبوری تشکرکرده است .

    khaleghezey (سه شنبه 02 اردیبهشت 93)

  15. #49
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    1.با اخلاق.سنگین.باحیا. تحصیلکرده.خانواده دار.خوشگل باشه تا حدودی.خوش هیکل باشه.مهربون باشه.نماز خوان و با ایمان باشه (خانوادشم پولدار باشن و کارمند باشه چه بهتر) اجتماعی هم باشه این خیلی خوبه

    2.درکشون کنه.کنارش احساس آرامش کنن.از نظر جنسی بتواند رضایتش را جلب کنه.قانع باشه.فهمیده باشه و حرف گوش کن.با خانواده پسره هم خوب باشه .یکمم آزاد بزاره مرد زندگیشو

    3.شاغل باشه با یه درامد خوب الان زندگی ها سخت شده ولی بعضی ها هم شاغل نباشه بهتر دوست دارن.
    شاغلم باشه ولی کدبانو باشه بهتره

    4.تاثیرش نه کمه نه زیاد.ما پسرا خیلی احساس غرور میکنیم دست همسرانمان را بگیریم و به دوستایی که داریم و فامیل معرفیش کنیم

    5.ببخشید اینو میگم ولی بعضی زنا کلا آینده نگر نیستن و بقول معروف عقلشون تا نوک دماغشونه.زن قانع خیلی خوبه(ولی بقول همسرم خیلی قانع بودنم خوب نیست)اینو باهاش موافقم خیلی هم قانع نباشید ولی ولخرجی نه اصلا خوب نیست
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
    ویرایش توسط khaleghezey : دوشنبه 01 اردیبهشت 93 در ساعت 19:08

  16. کاربر روبرو از پست مفید khaleghezey تشکرکرده است .

    meinoush (دوشنبه 01 اردیبهشت 93)

  17. #50
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 08 اردیبهشت 03 [ 23:31]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,699
    سطح
    100
    Points: 39,699, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,254

    تشکرشده 6,881 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    سلام صبوری جان
    من هرچی سعی کردم ازین پستای خاستگاری فرار کنم نشد تو گرفتی و به زور اوردیم


    فقط نوشته های خودتو خوندم
    در این حین یاد یه دوره ای از زندگی خودم افتادم که همه چیو فلسفی میکردم و جز به جز بررسیش میکردم
    مثلا میگفتم ازدواج نمیکنم مگر اینکه ادم مناسب خودمو پیدا کنمو بعد قصد ازدواج کنم نه اینکه اول بخام ازدواج کنمو و بعد بشینم چش و ابروی بنده خداهارو بررسی کنم
    حالا فهمیدم زندگی این اقتضا روداره و ادمو مجبور میکنه گاهی هرچند سخت باشه.

    نمیتونم بگم اینکارو نکن چون باید این دوره رو رد کنی و خودت به نتیجه برسی ولی خیلی توش نمون و فلسفیش نکن
    فهمیدم که قضیه رو نباید سخت گرفت
    کارای درست حرفای درست همیشه ساده ترین کارها و حرف ها هستند نباید خیلی دورشون زد (همیشه خط مستقیم زودتر به هدف میرسه )
    وگرنه ادمو گیج و گم میکنن


    اینکه میگی چرا باید ازدواج کنی بحث طویلی هست ولی در کل به تعداد ادما نوع ازدواج داریم مزخرف ترین تا شیرین ترین نوعش حیوانی ترین تا الهی ترین و معنویترین (حیوانی فقط حیوانیه و اما الهیش همه رو دربر داره و رنگ تقدس به خودش میگیره) چون که صد امد نود هم پیش ماست
    بستگی داره خودت چی بخایی


    من میخام ازدواج کنم چون واقعا احساس میکنم که روز به روز خودخاه تر میشم و فقط خودمو میبینم (در عمل اینطور نیستم منظورم احساس درونیمه) ولی از خود گذشتگی برا همسر و فرزندی از جون خودت یه مزه ی دیگه ای داره تو رو عاشقت میکنه
    بهت انگیزه میده سروسامون میگیری ادمای مجردو بی کاشانه میبینم
    دوس دارم ازدواج کنم تا عاشق کسی بشم و از حبس احساس دوست داشتنم خفه نشم کسی باشه که بغلش کنم و احساسمو بی شرم و با افتخار بهش نشون بدم.

    خدا دختر رو زیبا افریده دوس داره یکی زیباییش رو تحسین کنه به روش بیاره قربون صدقش بره نازشو بکشه موهاشو شونه کنه نازو نوازشش کنه
    گاهی خودمو خوشگل میکنم اما اعصابم خورد میشه و زود بهم میزنمش چون دوس ندارم فقط خودم خودمو تحسین کنمو
    انقدر ظریف افریده که نباید خیلی بهش فشار بیاد وگرنه میشکنه خورد میشه ظرافتش رو از دست میده اگه بخاد مردونه زندگی کنه دیگه زن نیست
    کنار این همه لطافت باید یه مرد محکم باشه و این به لطافت و ناز همسر و خانم هم پشتش به مردش محکم بشه زیبایی یه زن در کنار یه مرد واقعی به اوج میرسه ...
    گاهی خودمو خوشگل میکنم اما اعصابم خورد میشه و زود بهم میزنمش چون دوس ندارم فقط خودم خودمو تحسین کنمو

    همه چی تو سن خودش مزه داره و درسته الان سن ازدواجته بهتره موردهایی که بهت پیشنهاد میشه رو قبول کنی فقط به قصد بررسی
    خاستگاری تعهد خاصی نداره که بخایی ازش بترسی و نگران باشی.(من اسم خاستگاری رو گذاشتم نمایشگاه)رسمه دیگه چه میشه کرد

    اگه مشکل مادرته بهتره مستقیم و بی پرده خواسته هاتو بهش بگی
    مثلا چند تا معیار اولیه که برات مهمن رو در نظر بگیر و به مامانت بگو تا موردایی که این ویژگی رو دارن رو راه بدن.
    مثلا سطح تحصیلات و نوع شغل و سن و ...

    خیلی سوال پرسیده بودی منم کارایی خاصی دارم که دوس دارم بعد ازدواج با همسری انجام بدم
    مثلا چند تا کشور هست که دوس دارم ببینمشون دوس دارم تو دوره ی نامزدی عملی بشه
    دوس دارم هر هفته باهش برم دوچرخه سواری (حتما میگی چه ربطی به همسر داره! داره چون دوست ها یا نزدیکان خیلی نمیتونن پایه ات باشن فوقش یه بار میان با منت )
    اما با همسرت میتونی همه کارای مورد علاقه ات رو عملی کنی بی منت (در نوع نرمالش)

    اما اگه دوس داری به ذهنت و خواسته هات نظم بدی سخنرانی دکتر فرهنگ رو گوش کن هرروز بشین خلاصه اش رو هم بنویس خیلی کمکت میکنه
    ازین تاپیک هم خیلی بی نیاز میشی
    دانلود رایگان سخنرانی های روانشناسی - دانلود سمینار ازدواج موفق (دکتر شاهین فرهنگ)

    بازم اگه سوال خاصی داری هستم.



    صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را
    ویرایش توسط فرشته اردیبهشت : دوشنبه 01 اردیبهشت 93 در ساعت 21:02

  18. 4 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    hanie_66 (سه شنبه 02 اردیبهشت 93), khaleghezey (سه شنبه 02 اردیبهشت 93), فدایی یار (جمعه 23 مرداد 94), فرهنگ 27 (سه شنبه 02 اردیبهشت 93)


 
صفحه 5 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:25 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.