موضوع: ازدواج با پسری که بعد از چندسال دوستی حس میکنم نمیشناسمش

فرشته ی مهربان واقعا متشکرم ازتون. خیلی آروم شدم باحرفای همدردی.اگه با همدردی آشنا نشده بودم احتمالا الان بازهم به راه قبل ادامه داده بودم.

میخوام 1 سوال بپرسم که خیلی بی ربط به تاپیکه ولی تواینترنت هرچقدر سرچ کردم جواب درستی پیدانکردم. من دیشب خواب دیدم 8ماهگیم وبغل کردم.یعنی دیدم 1بچه ی تپل(مثل عکس بچگیم)بغلمه ومن میدونم که اون خودمه.من زیادخواب یادم نمیمونه یا نمیبینم ولی وقتی خواب ببینم انگار واقعی بوده.مثلا اگه ببینم میدوام یا ازکوه بالامیرم صبح که پامیشم همه ی عضلات بدنم گرفته و... .تاحالاکسی چنین خوابی دیده؟؟؟؟ بنظرتون تعبیری داره؟؟؟

از کجا فهمیدی هشت ماهگیه؟
اگه مطمئنی هشت ماهگیه شاید به این خاطره که هشت ماهه رابطه جنسیتو تکرار نکردی(آخه گفتی آخریش تابستان قبل بود یعنی همون هشت ماه پیش)

قاب عکس تواتاقم واسه8ماهگیمه(مامانم گفته بود).منم دقیقا همون بچه ی توعکس ودیدم.شماخیلی باهوشید آقای عباس پور.الان که فکرکردم دیدم بله حدود8ماه قبل بود...ممنون

فرشته ی مهربون چه جمع بندی ای انجام بدم آخه؟ این هفته قراره مادر اون آقاتماس بگیره وقرار ملاقات بذاره ومن به راهنمایی احتیاج دارم.میتونم تاپیک جدید ایجادکنم؟؟ راستی اگه امکانش هست تاپیکم روقفل نکنید وحذفش کنید.دیگه نمیخوام چیزی از گذشتم بشنوم یا بخونم.ممنون.بی نهایت ممنون.

من اون پسر واز زندگیم بیرون کردم.نه تنها از زندگیم بلکه ازقلب وذهنم هم پاکش کردم.اون هم وقتی رفت گوشی واز کسی که داده بودم پس بگیره فقط گلایه کردکه من چندسال باهاش بودم واین انصاف نیست و... ولی حرفی از روابطمون(به قصدبردن آبرو)نزد وفقط ناراحت بود.البته فکرکنم تاوقتی ازدواج نکردم کاری بکارم نداشته باشه .جالبه حتی دوستای نزدیکم که وقتی باهاش دوست بودم میگفتن پسرخوبیه وبهم میایدو... حالاکه فهمیدن جداشدیم بهم گفتن قبلا میخواستیم بهت بگیم که لیاقت توبیشتر ازاونه و راه درستی نیست ولی فکرکردیم تصمیمتوگرفتی و ... که حرفی نزدیم!!! شنیدن این حرفا باعث شد بیشتربخودم بیام وبفهمم اون پسر 1اشتباه محض بود.آرامشی که الان دارم ودیگه به هیچ قیمتی نمیخوام از دست بدم.تازه میفهمم خانواده یعنی چی.تازه میفهمم سایه ی پدرومادر وبالای سرداشتن یعنی چی.دیگه نمیدونم چی بگم فقط ازخدامیخوام به کسایی که تواین سایت بهم کمک کردن ومن فقط به اسم کاربری میشناسمشون هرچی میخوان وبه صلاحشونه عطا کنه.

آینده ای بساز ، که گذشته ات جلویش زانو بزند




خداوندا
تو میدانی که من دلواپس فردای خود هستم
مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را
مبادا گم کنم اهداف زیبا را
مبادا جا بمانم از قصار موهبت هایت
خداوندا مرا مگذار تنها لحظه ای حتی . . .