به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 49
  1. #21
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    یه چیز دیگه هم هست. قبل از اینکه این سوالاتو بپرسه تو ازش خوشت میومد؟ به دلت نشسته بود؟
    در مورد مشاوره همونطوری که دوستان گفتن هم اینجا عضو انجمن ازاد شو اینجا راهنمایی بگیر از کارشناسا. هم اینکه یه مشاور خانم خودت پیدا کن مشورت بگیر. این مشاوری که دوست ایشونه که ممکنه به درد تو نخوره اصلا نظراتش.
    منم یه تاپیک داشتم راجع به همین که فکر می کردم نمی تونم رابطه داشته باشم. فرشته مهربون بهم گفتن این یه فیلتر ذهنیه یه واکنش وارونه است.
    اینجا برات بعضی از نوشته ها رو میارم. تاپیکمو از دسترس خارج کردم. برای من دونه دونه ی پست ها مفید بودن. اما من اون تاپیکو کلی زده بودم و فرد خاصی به عنوان خواستگار توی ذهنم نبود. شما یه نفر به اسم خواستگار هست به خاطر همین بعضی از پست ها به دردت نمیخورد نیاوردم.
    در مورد اینکه ببینی خودت چطوری وضعیت رابطه چنسیت می تونی بری متخصص زنان بپرسی. بیشترشو نمی دونم دوستان راهنمایی می کنن.

    -------------------------------------------------------------------------------------------------------
    هیام:
    سلام
    دقیقا درکت میکنم .وضع تو خیلی از من بهتره حداقل قبل از ازدواج به رابطه فکر کردی .
    باور کن وقتی همسرم اومد خواستگاری وما نامزد شدیم من هنوز دوزاریم نیوفتاده بود که بله بالاخره طرف یک سری فکروخیالات تو سرشه
    وای وقتی برای اولین بار من روبوسید احساس میکردم بهم تجاوز شده
    روزای سختی بود تا یه هفته سعی میکردم باهاش تنها نشم .
    تا اینکه بعد چند وقت یخم اب شد.
    واونقدر بهم نزدیک شدیم از نظر عاطفی واحساسی که وبقول معروف شدیم یک روح در دوکالبد که بوسیدن ویا در اغوش گرفتن همدیگه خود بخود ایجاد میشد واصلا وحشتناک نبود.
    در مورد رابطه جنسی هم بد فکر نکن .اصلا خودتو جای یه "پ و ر نو_ استار"نگذار اون یه رابطه کاملا مصنوعیه وبه مقصد تجاری ساخته شده تا مشتریهای خودشو جلب کنه.

    رابطه زناشویی نه تنها باعث تحقیر ویا خجالتت نمیشه بلکه بعدش که توجه و تشکر ورضایت همسرت رو دیدی باعث میشه حس غرور ورضایتی کنی که هیچگاه تجربش نکردی وخودت هم ارامش ذهنی وجسمی پیدا میکنی.

    البته این نظر شخصیه منه نمیدونم درسته یا نه؟؟
    موفق باشی

    ---------------------------------------------------------------------------------------

    ویدا@:
    سلام

    اول بگم که خیلی خوبه راه مشاوره رو انتخاب کردی مطمئنا با شنیدن نظرات مختلف بهتر مشکلت رو سر و سامون میدی

    دوم خیلی درکت میکنم احساست و صحبتات رو میفهمم شاید برای همه ما گاهی این گره ذهنی پیش بیاد!

    نظر من اینه عشق افلاطونی و اینا بطور کل از ذهنت بیرون کن...

    و اینم در نظر داشته باش که فردی که میخواهد یار تو باشه اولین قدمش فوری روابط جنسی نیست!!!

    وقتی با عشق آشنا بشی وقتی محرم کسی بشی روحت آروم آروم با محبتش آشنا میشه و اون موقع با دنیای عجیب و تازه ای در درون خودت مواجه میشوی...
    دنیای خواستن و نیاز!!
    به خودت برچسب نزن و بزار طبیعت کار خودش رو انجام بده و بزار به وقتش....


    دوست عزیز موفق باشی با بهترین آرزوها

    --------------------------------------------------------------------------------------------------------
    فرشته مهربان:
    عزیز

    شما هیچ مشکلی نداری خیالت راحت باشه . اتفاقا ًنیاز جنسی در وقت خودش بطور طبیعی بروز میکنه ، فقط فیلتر داری نسبت به آن ، که باعث نوعی نگرش منفی شده اما این میل طبیعی در مقابل این فیلتر و نگرش منفی با واکنش وارونه خودش رو نشون میده .(فیلتر و نگرش منفی شما در واقع به نوعی القاء فرهنگ محیطی زندگی شما هست و به طرح واره ها برمیگرده )

    لذا نگران نباش و به انکار و نگرش منفی ذهنت توجه نکن که واکنش وارونه هست . بهتره خیلی طبیعی به ازدواج فکر کنی و روی مسائل جنسی چه با نگاه مثبت و چه منفی زوم نکنی ، تمرکز زدایی و توقف فکر برای اینکار تکنیکهای مناسبی هستند .


    موفق باشی

    -------------------------------------------------------------------------------------------------------------

    کیش میش :
    ... سلام
    ...
    خودتو از رابطه جنسی هم نترسون,آدم وقتی بتونه یکی رو دوست داشته باشه همه کار و همچیز طرفت برات خوب میشه
    از خیلی چیزهای طرفش بدش نمیاد
    چطور که تو حالت عادی فرضا آدم چندشش میشه از لیوان مشترک با یکی دیگه آب بخوره, ولی دوتا عاشق اصلا بدشون نمیاد
    ...
    --

    موفق باشی.
    ویرایش توسط meinoush : دوشنبه 25 فروردین 93 در ساعت 20:14

  2. 9 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (سه شنبه 26 فروردین 93), khaleghezey (دوشنبه 25 فروردین 93), mis-marjan (سه شنبه 26 فروردین 93), فرهنگ 27 (دوشنبه 25 فروردین 93), واحد (سه شنبه 26 فروردین 93), مصباح الهدی (دوشنبه 25 فروردین 93), دختر بیخیال (سه شنبه 26 فروردین 93), ساغر2014 (سه شنبه 26 فروردین 93), شیدا. (دوشنبه 25 فروردین 93)

  3. #22
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام ساغر،

    یه چیزی که توی تاپیکت توجه من را جلب کرد اینه که تو فراموش کردی باید اون آقا را ارزیابی کنی و ببینی مرد مورد نظرت هست یا نه.
    تمام تمرکزت رفته روی مسائل جنسی و یک نارضایتی برای ازدواج به طور کلی در حرفات دیده می شه.

    توی صحبت هات گفتی یه لیست بلند بالا سوال ازم پرسید
    خیلی سوال می پرسه
    مثل بازپرس مدام سوالهای تکراری می پرسه
    خیلی دقت داره وسوالهاش را به شکلهای مختلف تکرار می کنه و ....

    اما اصلا نگفتی خودت چی؟
    سوال کردی؟
    بررسیش کردی؟
    شاید هم انجام دادی و چون مشکلی نبوده اینجا مطرح نکردی. ولی اگر نه، بهتره به ملاکها و معیارهات یه نگاهی بندازی.

    شاید به خاطر تاکید و حساسیت شما، و شاید هم واقعا درست فکر کرده باشم، اما به نظرم خواستگارت رگه هایی از وسواس داره.
    این همه دقتی که می گی و سوالهای ریز به ریز و تکراری و به شکلهای مختلف ...


    توی جلسات مشاوره و همینطور با مطالعه شخصی سعی کن نوع شخصیت خواستگارت را بشناسی
    و همینطور نوع شخصیت خودت را
    بعد ببین آیا مناسب هم هستید یا نه
    و هم این که ببین هر کدوم از این شخصیتها در حالت بد و اغراق آمیز خودشون چه ویژگیهایی دارند که ممکنه آزار دهنده باشه.
    آیا تحملشون را داری؟ آیا خواستگارت حالت متعادل اون شخصیت را داره یا حالت اغراق آمیزش را.

    حرفهام تا حدودی بی ربط به ترسهای شما بود،
    اما فکر می کنم لازمه اصل موضوع را هم فراموش نکنی.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : دوشنبه 25 فروردین 93 در ساعت 20:24

  4. 11 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (سه شنبه 26 فروردین 93), khaleghezey (دوشنبه 25 فروردین 93), mehrdad_m (پنجشنبه 28 فروردین 93), meinoush (دوشنبه 25 فروردین 93), mis-marjan (سه شنبه 26 فروردین 93), فرهنگ 27 (دوشنبه 25 فروردین 93), واحد (سه شنبه 26 فروردین 93), ژینا (سه شنبه 26 فروردین 93), مصباح الهدی (دوشنبه 25 فروردین 93), دختر بیخیال (سه شنبه 26 فروردین 93), ساغر2014 (سه شنبه 26 فروردین 93)

  5. #23
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 تیر 94 [ 00:49]
    تاریخ عضویت
    1392-1-16
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    455
    امتیاز
    3,873
    سطح
    39
    Points: 3,873, Level: 39
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    873

    تشکرشده 1,282 در 361 پست

    Rep Power
    58
    Array
    سلام. من میدونم شما هنوز هیچ قدمی برنداشتید اما اجازه بده یک اتفاق که برای یکی از آشنایان افتاد برات بگم.
    خاله دوستم نامزد کرد و با نظر موافق خانواده ها صیغه محرمیت خوندند. این دو نتونستند بر کشش جنسی خود غلبه کنند و اقا پسر رفت جبهه و شهید شد. دختر بنده خدا موند و یک طفل در شکم. خدا میدونه چقدر دوندگی کردن تا برای بچه شناسنامه گرفتند. بعد هم بخاطر حرف این و اون مجبور شد برای همیشه شهرش رو ترک کنه.
    این که شما با هم محرم هستید و زن و شوهر قانونی خواهید بود کاملا صحیح و بجای خود . اما فراموش نکنید خیلی از مواقع اتفاق می افته که زندگی مشترک قبل از عروسی به جدایی میکشه.
    بنابر این خیلی خیلی در این مورد دقت کنید.
    امیدوارم خوشبختی همنشین لحظه لحظه زندگی شما بشه.
    پندار نیک . گفتار نیک . کردار نیک

  6. 3 کاربر از پست مفید majid_k تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 28 فروردین 93), دختر بیخیال (سه شنبه 26 فروردین 93), ساغر2014 (سه شنبه 26 فروردین 93)

  7. #24
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام ساغر جان
    من فکر می کنم از مساله ای که درحال حاضر برات پیش اومده مهمتر اینه که من احساس می کنم تو هنوز با خود مساله ازدواج مشکل داری.
    آیا درست فکر می کنم؟
    مساله دوم این که این آقا آیا انتخاب مناسبی هست یا نه
    و یک مساله دیگه درباره تو اینه که الان به خاطر سوالات این آقا از ازدواج ترسیدی!که من اینو خوب درک می کنم و الان فقط می خام باهات در مورد این حرف بزنم:
    من حرف واحد عزیز را قبول دارم نیاز به ازدواج در خانم ها بیشتر به صورت عاطفی بروز می کنه.
    من خودم قبلا یک خواستگار داشتم که از من (البته خیلی سربسته و خیلی مودبانه) در مورد گرم مزاجی پرسید.من هم اون موقع تازه به ازدواج فکر کرده بودم از اونجایی هم که خیلی پاستوریزه بزرگ شده بودم اصلا نمی دونستم باید چه جوابی بدم.گفتم نمی دونم.
    راستش من تازه اون موقع چون مطالعه نداشتم اصلا نمی دونستم رابطه جنسی بین زن و شوهر یک چیز روتینه.فکر می کردم هروقت می خوان بچه دار بشن این رابطه برقرار میشه!یا نهایت هر ماه.وقتی رفتم سرچ کردم معمولش هفته ای دو باره اصلا همین جوری خشکم زد!
    خیلی ترسیده بودم که انگار من سرد مزاج هستم و دیگه نباید به ازدواج فکر کنم و...
    حالا خیلی چیزها را بعدا من فهمیدم که چقدر اشتباه می کردم و غیره بماند!چون اگه بگم که همه مسخره ام می کنند و ماجراهایی داره.و قابل گفتن نیست.

    اما برون ده نتایجم را سعی می کنم با توجه به وضعیتت بهت بگم:
    1)تو تک دختر هستی و من احتمال می دم که به تو خیلی محبت شده.به خصوص از جانب پدر! برای همین خلا عاطفی را کمتر حس کردی.چون من خودمم تک دخترم و بابام خیلی بهم محبت کرده.این می تونه احساس نیاز به محبت جنس مخالف را به تعویق بیاندازه.
    من تا قبل اینکه برادر بزرگم ازدواج کنه و ببینم چقدر عاطفه ای که بین زن و شوهر هست فرق داره و اینو حس نکرده بودم خیلی نمی فهمیدم که چرا باید ازدواج کنم.
    چون تو خونمون همه چی بود.تفریح بود.محبت بود.ولی من نمی دونستم که با همسر تفریح رفتن یک لذت دیگه ای داره.یا حسش کلا فرق داره.
    ببین اگه دختر با عاطفه ای هستی من بهت قول می دم اگه یکم مطالعه کنی در مورد عشق و... کاملا نظرت عوض میشه.چون خودم تجربه اش را داشتم بهت می گم.
    مثلا من رفتم وبلاگ های زیر را خوندم.دیدم یک سری دختر مجرد چه آرزوهایی برای خودشون دارن.چقدر قشنگ و لطیف دارن به همسر نگاه می کنند.چقدر باحاله اگه آدم یکی را داشته باشه که بهش خوش بگذره!چه چیزهای کوچیکی تو زندگی مشترک وجود داره که اگه آدم دیدش را عوض کنه می تونه ازشون لذت ببره.
    مثلا این وبلاگها را خوندم:
    همین سایت را هم اومدم مطالعه کردم خیلی تاثیر داشت. دیگه بعد یک مدت کوتاهی اصلا دلم یک زندگی مشترک با عشق می خواست.
    الان خودم باورم نمیشه من همونی هستم که قبلا از ازدواج خوشم نمیومد!و تا 24 سالگی یک خواستگار هم راه نمی دادم!

    2)ممکنه پیش خودت بگی که از بدن مردها بدت میاد و....
    اصلا نگران نباش بعضی دخترا این جورین.ولی بعد ازدواج اگه شوهرشون را دوست داشته باشن کلا نظرشون عوض میشه.من اینو از یک مشاور پرسیدم.
    کلا دخترا بعد از اینکه مزه رابطه را بچشن خیلی فرق می کنند.تا قبلش راحتن ولی بعدش...
    می گن زنان از عشق به رابطه جنسی می رسن و مردها از رابطه جنسی به عشق.
    اگه یک زنی محبت نبینه و طرفش را دوست نداشته باشه اصلا نمی تونه از طرفش لذت ببره.برای همین این قدر می گن نوازش و محبت قبل رابطه برای زنان لازمه.

    3)تربیت اشتباه خانواده ها در مورد مسائل جنسی.
    خب این خیلی مهمه.گاهی ممکنه بعضی چیزها به دختر بد جور القا بشه.مثلا این نیاز بده.یا مردها چقدر بدن که این جوری هستن و... اگه این جوری هستی سعی کن نگاهت را عوض کنی.
    من برای کسانی که فرزند دارند توصیه می کنم برای تربیت جنسی فرزندانشون به طور صحیح مطالعه کنند.از خودشون جواب ندن!

    اگه یک موقع سوالاتی تو ذهنت در باره رابطه داشتی و می خواستی از منبع سالمی اطلاع کسب کنی می تونی تو وبلاگ خانواده برتر و وبلاگ خانواده برتر 2(سخنان تایپ شده دکتر فرهنگ را هم داره!)سوالت را بپرسی.
    کلا من الان حس می کنم دچار یک ترس و زدگی از ازدواج شدی و به مرور خوب میشی.
    اگه خواستی یک تست گرم مزاجی و سرد مزاجی بده.حالا تو اینترنت هم هست.ولی بهتره بری طب سنتی.
    اما من شنیدم باز هم همون عاطفی بودن و نیاز عاطفیشون به ازدواج در مورد خانم ها دخیله!

    راستی حتما و حتما تاپیک زیر را هم بخون(پست 8).فکر کنم از جهاتی برات مفید باشه:
    دو مساله دیگه هم باید سر فرصت بررسی بشه.

    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه

  8. 7 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 28 فروردین 93), kiann (پنجشنبه 28 فروردین 93), meinoush (سه شنبه 26 فروردین 93), mis-marjan (سه شنبه 26 فروردین 93), فرشته اردیبهشت (سه شنبه 26 فروردین 93), واحد (سه شنبه 26 فروردین 93), ساغر2014 (سه شنبه 26 فروردین 93)

  9. #25
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 خرداد 97 [ 13:17]
    تاریخ عضویت
    1392-8-26
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    9,405
    سطح
    65
    Points: 9,405, Level: 65
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,386

    تشکرشده 653 در 231 پست

    Rep Power
    53
    Array

    Thumb

    اتفاقا بانو برعکس نظر شما باید بگم اگه انتخاب خوبی داشته باشیا زندگی متاهلی یکروزش بهتر از کل دوران مجردیه.خود من بکشنم دیگه حاضر نیستم مجرد باشم
    خدا شــــــــــــــــانــــــ ــــــس بده والله
    خیلی خوشم اومد که انقده سفت و محکم از زندگی تون راضی هستید براتون دعای خیر توی زندگی مشترک با همسر محترم تون دارم
    انشالله همیشه خوشبخت و سعادتمند باشید
    در ضمن آقایون ببینن بلکم یه کم از آقای khaleghezey یاد بگیرن

  10. 2 کاربر از پست مفید هم آوا تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 28 فروردین 93), ساغر2014 (سه شنبه 26 فروردین 93)

  11. #26
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 اردیبهشت 93 [ 19:01]
    تاریخ عضویت
    1393-1-25
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    254
    سطح
    5
    Points: 254, Level: 5
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 25 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من واقعا متشکرم بابت تموم نظرات جدا مفیدتون واقعا عالی بود ومن تمومشو خوندم،با دقت....
    نمی دونم کدومشو باید جواب بدم ولی اونایی که تو ذهنمه رو سعی میکنم جواب بدم...
    من تک دخترم ولی با 4تا برادر..
    داستان زندگی من یه خورده متفاوته....
    من پدرمو تو بچگی از دس دادم،مادرم هم همون موقع ازدواج کرد ومن پیش خواهرم بزرگ شدم...
    من دختر زن دوم پدرم هستم...
    اون 4برادر 4خواهر زاده من هستند....
    خاستگارام معمولا قصه زندگیمو میشنوند میرند...نمیدونم تربیت اشتباه،زیر دس خواهر بزرگ شدن واین جور تحجر فکریهایشون...
    واسم مهم نیس....
    من خیلی وقته دور ازدواجو خط کشیده بودم...من رشته تحصیلی خوبی دارم وبازار کار خوبی...
    از بچگی مثه یه پسر برزگ شدم،البته احساس خواهربه اونا بیشتر از من بود،گاهی اینو میفهمیدم...
    این خاستگار الانم زندگی گذشته منو زیرورو کرد...این بیشتر عذابم داد...
    اگه جدی منو میخواست چرا اینقد واسش گذشته من مهم بود؟
    راستش داشتم بعد تایپیکم فک میکردم اگه نباشه تو زندگیم ایا حس بدی دارم؟خس میکردم راحت ترم...
    درصد علاقه ام به ایشون 40درصده،20درصدم به خاطر حرفای خواهرم باهم بود...
    نمیخواستم دلشو بشکنم،میگف واسم یه دنیا آرزو داره....واسم واقعا مادری کردش...
    من اساسا دارم رو خودم کار میکنم تو دوست داشتن آدما،یه خورده سخت میشه کسی رو دوست داشته باشم..نمیدونم چرا!به خاطر جو زندگیم،حس ترحم مسخره اطرافیان که متنفرم بودم ازش...
    اساا به جنس مخالف علاقه ای خاص ندارم،یادمه اولین خاستگار دانشگاهی رو میخواستم به برادرزاده هام بگم بیان بزنندش...خخخ-اعصابم خورد شده بود چرا به چش خواهر نگاه نکرده بود...
    دنیای ذهنی مو خودم ساختم...کس خاصی رو زیاد توش راه نمیدم...بدم بادی مثه خودم باشه،مهربون وواقعا عاشق خودم باشه نه چیز دیگه واینو باید حسش کنم ازش...
    اساس این حاستگار فعلی منطقه...ومن زندگی توام با احساس ومنطق رو میخوام نه فقط منطق گرایی محض..
    ....
    من از ایشون درخصوص میزان درکش ارم دراینده به خاطر زندگیم پرسیدم،ضمنا ما تو باب سیاست اختلاف داریم دو جبهه کاملا مخالف همیم،بهشون گفتم به شرطی قبول دارم ازدواجو که به عقایدم احترام بذاری...
    خلاصه.....
    ازدواج من بهونه ای واسه خلاص شون از زندان درونم،کشف دنیای بیرون،وپخته شدنم .....
    مسایل جنسی هم که دیگه جای خودشو داره....
    با گفته های شما ان شالله بتونم منطقی تر به این مسایل فک کنم....میدونم با توکل به خدا تفکرم از این مسایل هم پخته تر میشه....

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط مصباح الهدی نمایش پست ها
    سلام ساغر جان


    من فکر می کنم از مساله ای که درحال حاضر برات پیش اومده مهمتر اینه که من احساس می کنم تو هنوز با خود مساله ازدواج مشکل داری.

    آیا درست فکر می کنم؟

    مساله دوم این که این آقا آیا انتخاب مناسبی هست یا نه


    و یک مساله دیگه درباره تو اینه که الان به خاطر سوالات این آقا از ازدواج ترسیدی!که من اینو خوب درک می کنم و الان فقط می خام باهات در مورد این حرف بزنم:


    من حرف واحد عزیز را قبول دارم نیاز به ازدواج در خانم ها بیشتر به صورت عاطفی بروز می کنه.


    من خودم قبلا یک خواستگار داشتم که از من (البته خیلی سربسته و خیلی مودبانه) در مورد گرم مزاجی پرسید.من هم اون موقع تازه به ازدواج فکر کرده بودم از اونجایی هم که خیلی پاستوریزه بزرگ شده بودم اصلا نمی دونستم باید چه جوابی بدم.گفتم نمی دونم.

    راستش من تازه اون موقع چون مطالعه نداشتم اصلا نمی دونستم رابطه جنسی بین زن و شوهر یک چیز روتینه.فکر می کردم هروقت می خوان بچه دار بشن این رابطه برقرار میشه!یا نهایت هر ماه.وقتی رفتم سرچ کردم معمولش هفته ای دو باره اصلا همین جوری خشکم زد!


    خیلی ترسیده بودم که انگار من سرد مزاج هستم و دیگه نباید به ازدواج فکر کنم و...


    حالا خیلی چیزها را بعدا من فهمیدم که چقدر اشتباه می کردم و غیره بماند!چون اگه بگم که همه مسخره ام می کنند و ماجراهایی داره.و قابل گفتن نیست.



    اما برون ده نتایجم را سعی می کنم با توجه به وضعیتت بهت بگم:


    1)تو تک دختر هستی و من احتمال می دم که به تو خیلی محبت شده.به خصوص از جانب پدر! برای همین خلا عاطفی را کمتر حس کردی.چون من خودمم تک دخترم و بابام خیلی بهم محبت کرده.این می تونه احساس نیاز به محبت جنس مخالف را به تعویق بیاندازه.


    من تا قبل اینکه برادر بزرگم ازدواج کنه و ببینم چقدر عاطفه ای که بین زن و شوهر هست فرق داره و اینو حس نکرده بودم خیلی نمی فهمیدم که چرا باید ازدواج کنم.


    چون تو خونمون همه چی بود.تفریح بود.محبت بود.ولی من نمی دونستم که با همسر تفریح رفتن یک لذت دیگه ای داره.یا حسش کلا فرق داره.


    ببین اگه دختر با عاطفه ای هستی من بهت قول می دم اگه یکم مطالعه کنی در مورد عشق و... کاملا نظرت عوض میشه.چون خودم تجربه اش را داشتم بهت می گم.


    مثلا من رفتم وبلاگ های زیر را خوندم.دیدم یک سری دختر مجرد چه آرزوهایی برای خودشون دارن.چقدر قشنگ و لطیف دارن به همسر نگاه می کنند.چقدر باحاله اگه آدم یکی را داشته باشه که بهش خوش بگذره!چه چیزهای کوچیکی تو زندگی مشترک وجود داره که اگه آدم دیدش را عوض کنه می تونه ازشون لذت ببره.


    مثلا این وبلاگها را خوندم:


    یه شوهرم نداریم!

    یه زنم نداریم !


    همین سایت را هم اومدم مطالعه کردم خیلی تاثیر داشت. دیگه بعد یک مدت کوتاهی اصلا دلم یک زندگی مشترک با عشق می خواست.


    الان خودم باورم نمیشه من همونی هستم که قبلا از ازدواج خوشم نمیومد!و تا 24 سالگی یک خواستگار هم راه نمی دادم!



    2)ممکنه پیش خودت بگی که از بدن مردها بدت میاد و....


    اصلا نگران نباش بعضی دخترا این جورین.ولی بعد ازدواج اگه شوهرشون را دوست داشته باشن کلا نظرشون عوض میشه.من اینو از یک مشاور پرسیدم.


    کلا دخترا بعد از اینکه مزه رابطه را بچشن خیلی فرق می کنند.تا قبلش راحتن ولی بعدش...

    می گن زنان از عشق به رابطه جنسی می رسن و مردها از رابطه جنسی به عشق.


    اگه یک زنی محبت نبینه و طرفش را دوست نداشته باشه اصلا نمی تونه از طرفش لذت ببره.برای همین این قدر می گن نوازش و محبت قبل رابطه برای زنان لازمه.


    3)تربیت اشتباه خانواده ها در مورد مسائل جنسی.


    خب این خیلی مهمه.گاهی ممکنه بعضی چیزها به دختر بد جور القا بشه.مثلا این نیاز بده.یا مردها چقدر بدن که این جوری هستن و... اگه این جوری هستی سعی کن نگاهت را عوض کنی.

    من برای کسانی که فرزند دارند توصیه می کنم برای تربیت جنسی فرزندانشون به طور صحیح مطالعه کنند.از خودشون جواب ندن!


    اگه یک موقع سوالاتی تو ذهنت در باره رابطه داشتی و می خواستی از منبع سالمی اطلاع کسب کنی می تونی تو وبلاگ خانواده برتر و وبلاگ خانواده برتر 2(سخنان تایپ شده دکتر فرهنگ را هم داره!)سوالت را بپرسی.


    کلا من الان حس می کنم دچار یک ترس و زدگی از ازدواج شدی و به مرور خوب میشی.


    اگه خواستی یک تست گرم مزاجی و سرد مزاجی بده.حالا تو اینترنت هم هست.ولی بهتره بری طب سنتی.

    اما من شنیدم باز هم همون عاطفی بودن و نیاز عاطفیشون به ازدواج در مورد خانم ها دخیله!


    راستی حتما و حتما تاپیک زیر را هم بخون(پست 8).فکر کنم از جهاتی برات مفید باشه:


    من از ازدواج کردن میترسم...

    دو مساله دیگه هم باید سر فرصت بررسی بشه.


    واقعا متشکرم از وقتی که واسه من گذاشتید و نظرتونو دادید ان شالله بتونم استفاده لازمو ببرم..ممنون
    ویرایش توسط ساغر2014 : سه شنبه 26 فروردین 93 در ساعت 01:34

  12. 4 کاربر از پست مفید ساغر2014 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 28 فروردین 93), mis-marjan (سه شنبه 26 فروردین 93), هم آوا (سه شنبه 26 فروردین 93), مصباح الهدی (سه شنبه 26 فروردین 93)

  13. #27
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    هر ادمی اول باید خودشو خیلی دوست داشته باشه تا بتونه راحت بقیه رو دوست داشته باشه.
    برای اینکه کسی بتونه عاشقت بشه نیازه تا یه حدی بتونه بشناسه تو رو و اخلاقا و روحیاتتو. وقتی این اجازه رو نمی دی خوب طرف مقابلت مجبور میشه هی سوال جوابت کنه.
    برای اینکه یکی رو دوست داشته باشی نیازه که خودت یه مقدار بشناسیش. وقتی نمی خوای کسی رو بشناسی خوب نمی تونی کسی رو دوست داشته باشی.
    برای اینکه بتونی پیشرفت فردی کنی از نظر روحیات و روابط بین فردی نیازه که به مقدار اون حالت زندان و اون دیواری که بین خودت و ادمای دیگه کشیدی رو کم کنی. نیازه که خودتو از نظر روحی و فکری و احساسی تقویت کنی تا بتونی اون دیوارو برداری بی اینکه از اسیب دیدن بترسی. اسیب هم ادم میبینه اما کم.. بعدش می بینی چیزایی که چند ساله داری دنبال جوابشون می گردی با چند بار صحبت کردن با همون دوستان عبوری و گذرا که میان یه مدت توی زندگی ادم و میرن پاسخشون زود زود پیدا میشه.
    اینا تجربیات من بودن. چیزایی که خیلی طول کشید تا یادشون بگیرم. حتما چیزای بیشتری هم هستن که من هنوز نفهمیدم و نمی دونم.
    موفق باشی.

  14. 6 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 28 فروردین 93), فرهنگ 27 (سه شنبه 26 فروردین 93), هم آوا (سه شنبه 26 فروردین 93), مصباح الهدی (سه شنبه 26 فروردین 93), دختر بیخیال (سه شنبه 26 فروردین 93), ساغر2014 (جمعه 29 فروردین 93)

  15. #28
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 اردیبهشت 93 [ 19:01]
    تاریخ عضویت
    1393-1-25
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    254
    سطح
    5
    Points: 254, Level: 5
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 25 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از توضیحات وراهنمایی های خوبتون
    امروز قراره بیاد جواب سوالاشو بگیره
    توی جواب سوال در مورد مسایل جنسی واین جور چیزا نوشتم:
    طبق دستو رشرع واسلام فکر و برخورد میکنم
    جواب شفاف بش ندادم
    حس کردم این جملم گویای همه چیز هستش...
    ممنون
    سایت شما وتالارتون تفکر بچگونمو یه خورده عوض کرد وبا تحقیقام تونسم فکرمو عوض کنم...
    به مشاور سر میزنم حتما اگه خدا بخواد...
    در موارد دیگه بازم از نظراتتون استفاده خواهم کرد...
    خیلی خیلی ممنون
    ومن اله توفیق

  16. 2 کاربر از پست مفید ساغر2014 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 28 فروردین 93), مصباح الهدی (پنجشنبه 28 فروردین 93)

  17. #29
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    منتظر خبر شما میمونیم ایشالله تمام شد بعدش بیاید توی تالار بزنید چی شد.

    راستی تا یادم نرفته یه دسته گل قشنگ تقدیم به بانو مصباح الهدی مشاور بخش خواستگاری سایت من اگه جدی جای شما باشم یه دفتر مشاوره خواستگاری میزنم






    در مورد این جمله شما:
    من رشته تحصیلی خوبی دارم وبازار کار خوبی...
    فقط اینو میتونم بگم قدر خودتان را بدانید خیلی از دختر خانوم ها با مدرک بالاتر و سن بالاتر از شما و حمایت همه جانبه خانواده و با پارتی یا به موقعیت شما نرسیدن یا تلاش میکنن که برسن از انسان های خودساخته خیلی خوشم میاد واقعا بنظرم من قابل تحسینن و اینکه ازشون الگو بگیری
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
    ویرایش توسط khaleghezey : پنجشنبه 28 فروردین 93 در ساعت 08:51

  18. کاربر روبرو از پست مفید khaleghezey تشکرکرده است .

    مصباح الهدی (پنجشنبه 28 فروردین 93)

  19. #30
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    ممنون آقای خاله قزی بابت دسته گل زیباتون
    مشکلات حین خواستگاری های مختلف باعث شد من این همه تجربه کسب کنم و صد البته مطالعه این سایت و تجربه دوستان.
    اما دیگه فکر می کنم کلکسیون تجربه هام کامل شده.واقعا خسته شدم.دیگه نمی خوام تجربه کنم!!!
    تو این دو سال از بس پخته شدم که دیگه ته دیگ بستم.
    دعا کنید دفعه بعد دیگه همون اصل کاری بیاد چون ممکنه دیگه بسوزم!

    راستی از وقتی که شما مشهد رفتین؛یکی یکی تاپیک های خواستگاری تالار در مورد دختران داره زیاد شده ها!
    مثل اینکه دعاتون در مورد ازدواج دختران داره می گیره!خدا کنه در مورد من هم بگیره

    راستی ساغر جان اگه خواستی تاپیک منو در مورد نحوه سوال کردن در جلسات خواستگاری بخون.تاپیک معیارهام هم شاید به دردت بخوره.
    یک جلسه هم با این آقا بیرون داشته باش و کاملا برخورد ایشون و همین طور احساسات خودت را ارزیابی کن.
    بعدش بیا اینجا توضیح بده.
    هنوز باید روی اینکه این آقا آیا می تونه همسر مناسبی برای تو باشه ؛کار بشه.
    امیدوارم دوستان بتونن به شما کمک کنند.
    موفق باشید
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه

  20. 4 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 28 فروردین 93), فرهنگ 27 (پنجشنبه 28 فروردین 93), واحد (شنبه 30 فروردین 93), هم آوا (جمعه 29 فروردین 93)


 
صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: سه شنبه 02 مهر 92, 00:43
  2. معرفی ودانلودكتب روانشناسی کاربردی درحوزه تغییرات فردی،خودشناسی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن معرفی کتب روانشناسی
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: دوشنبه 06 دی 89, 14:43
  3. +کسی که دوسش دارید؟یا کسی که دوستون داره؟
    توسط محمدرضا در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: شنبه 31 فروردین 87, 09:08
  4. +کسی که دوسش دارید؟یا کسی که دوستون داره؟
    توسط محمدرضا در انجمن ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: سه شنبه 02 بهمن 86, 15:25

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:21 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.