به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 13 , از مجموع 13
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 21 فروردین 94 [ 22:39]
    تاریخ عضویت
    1392-2-24
    نوشته ها
    136
    امتیاز
    1,967
    سطح
    26
    Points: 1,967, Level: 26
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    42

    تشکرشده 182 در 88 پست

    Rep Power
    24
    Array
    با سلام
    به همدردی خوش اومدین .... میدونم که این اتفاق به شدت ناراحت ومتاثرت کرده البته حق هم داری بالاخره سرایه گذاری عاطفی کردی واین موضوعی نیست که براحتی بشه ازش چشم چوشی کرد البته شل قضیه خوب نیست ودوستان بابت مطالبی که عرض کرده اند دلایلی داشه اند که قابل بررسی است ولی همونطورهم که گفتم نمیشه به این سرعت به همهچی خداحافظ گفت ... بهتره برای اینکه موضوع برای خودت هم حل وتا حدودی قابل تجزیه باشه وبتونی تصمیم مناسب تری وبا شناخت بهتری بگیری که بعدها هم افسوسش رو نخوری ....برای این قضیه وقت بذاری وبا هاش صحبت کنی وازش بخواهی کاملا صادقانه ئراین خصوص باهم حرف بزنین بعدهم سوابق موضوع رو هم بررسی کنی واز هرابزاری که میتونه کمکت کنه تا بتونی منصفانه قضاوت کنی بهره بگیر ............اگرچه بهرصورت ورود به این مسایل کارمناسبی نیست ولی متاسفانه ارتباطات فضای مجازی درجامعه ما اپیدمی شده که میتونه باغرض وبی غرض ازاون تعبیرکرد و....................فقط چشمهایت را کاملا بازکن وبدون احساس وکاملا با درایت عمل کن ! امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیری

  2. کاربر روبرو از پست مفید ardeshirk تشکرکرده است .

    مصباح الهدی (شنبه 23 فروردین 93)

  3. #12
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام مارال جان
    میشه بگی دوران آشنایی را برای چی گذاشتن؟
    خب برای اینکه طرف مقابل را به خوبی بشناسیم و منطقی تصمیم بگیریم.
    عزیزم نجواهایی که قبل از عقد می شنوی بعد از عقد به فریاد تبدیل می شن!!!!
    تازه الان به نظر من این ها نجوا نیست.همش فریاده!
    این رفتارهای این آقا می گه:
    1)دروغ گو
    2)تنوع طلب
    3)غیر متعهد نسبت به همسر آینده
    4)نداشتن اخلاق و ایمان

    اصلا شما تو معیارات این خصوصیات جزء کدوم اولویت هایت هست؟

    اگر با ایشون ازدواج کردی یادت باشه حق نداری به خدا شکایت کنی که خدایا چرا همچین سرنوشتی برای من گذاشتی؟ خدایا چرا یک شوهر خیانت کار و تنوع طلب به من دادی؟
    چون خدا می گه: خودت باید چشمت را باز می کردی و تا اونجا که می تونستی تحقیق می کردی؟
    چون خدا میگه من دست اون آقا را با اینکه خودت هم خیلی حواست به تحقیق و شناخت منطقی نبود و همینجوری بدون اینکه اول شناخت پیدا کنی و تحقیق کنی؛احساساتت را درگیر کردی ؛من دلم برات سوخت و دستش را برات رو کردم.خودت باز هم پیگیر احساست شدی!

    ببین الان شما این علاقه ای که داری درواقع کاذب است!
    مگه کدوم آدم عاقلی هست که یک مرد خیانت کار را دوست داشته باشه؟
    شما اگه اول اینو می دونستی ؛می تونستی او را دوست داشته باشی؟
    قطعا نه!
    شما به اون حس رومانتیک و آرامش علاقه داری نه اون آقا!و چون تا الان تنها با اون آقا تجربه کردی؛فکر می کنی اون آقا را دوست داری! به این می گن عشق کاذب!
    عزیزم مگه نمی تونی این احساسات را با یک همسر پاک تجربه کنی؟
    تازه من مطمئنم خیلی هم بهتر می تونی تجربه کنی!
    وقتی تاپیکت را خوندم مو به تنم سیخ شد!
    گفتم خدا چقدر دوست داشته که به فکرت انداخته که بری فیس بوک اون آقا را چک کنی!!!
    خدا کمکت کرد.می تونی کمک خدا را قبول کنی؛می تونی قبول نکنی!
    می تونی منطقی برخورد کنی؛می تونی کاملا احساساتی!
    اما اینو به عنوان یک خواهر از من داشته باش:
    تا وقتی از کسی مطمئن نشدی ؛و هنوز عقد خوانده نشده؛احساساتت را بیشتر از حد به دل نشستن درگیر نکن!
    چون ممکنه تو مرحله شناخت هر اتفاقی بیفته.چون باید کاملا منطقی ازدواج کنی.

    یک انتخاب عاقلانه داشته باش تا بتونی یک زندگی عاشقانه داشته باشی!
    یکم این تاپیک های خیانت را بخون؛تا بفهمی که خدا چقدر دوست داشته.
    امیدوارم تو از اون خانم هایی نشی که فردا تاپیک های این چنینی بزنند.
    جالبه تو بعضی از ای تاپیک ها خانم یا آقا قبل ازدواج نشانه هایی می دیدن ولی بی اهمیتی می کردن.بعد هم می گن چرا خدا گفته مردان پاک برای زنان پاک؟!
    خب وقتی خودمون اشتباه می کنیم؛چرا همه چی را تقصیر خدا میاندازیم.
    وقتی خودمون تحقیق نمی کنیم.وقتی خودمون نشانه ها را جدی نمی گیرم؛وقتی.........

    مارال جان ببخش اگه یکم تند رفتم.
    می خوام به خودت بیای!
    امیدوارم برای یک عمر زندگی و تعیین سرنوشتت بهترین تصمیم را بگیری.
    چون تو لیاقتش را داری.که خدا این قدر هواتو داشته و راه را بهت نشون داده!
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه

  4. 7 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (شنبه 23 فروردین 93), khaleghezey (شنبه 23 فروردین 93), m.reza91 (شنبه 23 فروردین 93), sara 65 (شنبه 23 فروردین 93), فرهنگ 27 (شنبه 23 فروردین 93), هم آوا (شنبه 23 فروردین 93), شیدا. (شنبه 23 فروردین 93)

  5. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 12 اردیبهشت 93 [ 11:57]
    تاریخ عضویت
    1393-1-21
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    27
    سطح
    1
    Points: 27, Level: 1
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    4
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از پاسختون واحد عزیز درسته بعد از ازدواج نمیشه این موضوع رو هضم کرد..

    - - - Updated - - -

    ممنون از پاسخت هم آوا.
    اس ام اسی که به اون خانوم دادن فقط یه قرار واسه سکس بدون هیچ حرف و حدیثی..یعنی مشخص بود فقط واسه این قضیه است..انسان مذهبی نبود همونطور که من نیستم ولی من کاملا به اصول اخلاقی پایبندم..نه این چند سال تا اونجایی که من میدونم فقط با هم بودیم..دوستی البته..ما از محل کارش تو جنوب کامل تحقیق کرده بودیم و خانواده هم...میگم همه چی اوکی شده بود که این اتفاق افتاد...هیچکی فکرشم نمیکنه اینکارو کنه اینقدر که ظاهر سنگین و جدیی داره و البته برخوردش..
    ولی کسی که ده روز مونده به خواستگاری اینکارو میکنه حتما قبلا اینکارو کرده ولی مطمئنم فقط واسه رفع نیازش بوده و به اونها علاقه نداشته ولی چه فرقی میکنه من هیچ موقع نمیتونم مثل اون خانومها نیازشو برآورده کنم..شاید تو زندگی هم من واسش خسته کننده شدم و رفت پیش همونها...گرچه فکر میکنم دلیلش این باشه که اون موقع نه دیگه انرژیشو داره نه پول اضافی نه دنبال دردسر میگرده که یه رابطه پراسترس داشته باشه وقتی زنش خونه است...نمیدونــــــــــــــ ــــم

    - - - Updated - - -

    ممنون از پاسخت سارا جان...عزیزم زیادم عجیب نیست وقتی 5-6 سال از عمرتو با کسی باشی، کنارش قلبت با سرعت 120تا بزنه، وقتی باهم برید خونه آینده اتونو ببینید و تو ذهنت تمام دکور خونه هم بچینی، وقتی هرجا که بری قبلا باهاش رفتی و خاطره داری، وقتی کنار دریاها رو باهاش تموم کرده باشی جنگل و کوهی نمونده باشه که نرفته باشی، وقتی همه آهنگها رو به عشق اون گوش کردی، وقتی روزهارو میشمری تا از جنوب برگرده و یکی دو روز ببینیش، وقتی از اینجا غذا بپزی و واسش بفرستی که معده اش درد نگیره، وقتی واسه به دست آوردنش بهترین موقعیتاتو رد کنی، وقتی همه زندگیت باشه دودل میشی..نگو نه

    - - - Updated - - -

    ممنون اردشیر جان از پاسخت...من که همون موقع قطع ارتباط کردم..خیلی بهم فشار اومد..خیلی کوچیک شدم..
    گرچه میدونم نیاز داره و 35 سالشه و همسن و سالاش بچه هم دارن و من باعثه این بودم که تا الان مجرد بمونه تا شرایط ازدواجو فراهم کنه...و میدونم نمیتونست به من بگه چون من کاری از دستم برنمیومد که براش انجام بدم...هم جنبه مثبتش هم جنبه منفی هم تفکرات هم آوا میاد تو ذهنم هم فرهنگ و سارا و بقیه...
    به نظر شما چطور میشه با صحبت کردن و پرسش و پاسخ این قضیه رو حل کرد؟ من حتی جوابایی که ممکنه رو بده هم میدونم و بالا نوشتم..چی میتونه بگه که قانع بشم؟

    - - - Updated - - -

    ممنون مصباح جان از وقتی که گذاشتی...درسته خودم هم این فکرو میکنم که اگه بعد زندگی اتفاقی بیفته میگه من که یه هفته قبل خواستگاری اینکارو کردم و تو هم فهمیدی و زنم شدی حالا دیگه چی میگی..گرچه همچین آدمی نبود که اینطوری حرف بزنه ولی تا آدم زیر یه سقف نره که نمیفهمه... این که میگی قبل ازدواج وارد احساسات نشو رو منی که الان 27 سالمه میفهمم ولی من 21 سالم بود که وارد این رابطه شدم و پاش موندم...ممنونم از نصیحت خواهرانه ات عزیزم..لطف کردی
    ویرایش توسط maral6 : شنبه 23 فروردین 93 در ساعت 20:18


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تصمیم به طلاق گرفتم درسته تصمیمم؟
    توسط amir59 در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 مهر 95, 22:38
  2. وابستگی به روانکاو و عدم قدرت تصمیم گیری بدون وجود روانکاو
    توسط marria در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 14 خرداد 94, 17:02
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 شهریور 93, 18:36
  4. تصمیمی که گرفتم درسته؟
    توسط mosaferkhaste در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: سه شنبه 20 اردیبهشت 90, 10:17
  5. +براي ما تصميم نگيريد ... بگذاريد مستقل باشيم......
    توسط مريم در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 43
    آخرين نوشته: چهارشنبه 20 شهریور 87, 16:38

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:22 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.