عزیزم البته نظر من کارشناسی نیست و مشاوران حقوقی بهتر میدونن ولی به نظرم وقتی طلاق قطعی صورت گرفته باشه و مهریه تقسیط شده باشه دیگه نمیشه توقیف اموال کرد . توقیف اموال فقط زمانیه که خانم هنوز طلاق نگرفته و مهریه اشو طلب داره .
تشکرشده 3,056 در 916 پست
عزیزم البته نظر من کارشناسی نیست و مشاوران حقوقی بهتر میدونن ولی به نظرم وقتی طلاق قطعی صورت گرفته باشه و مهریه تقسیط شده باشه دیگه نمیشه توقیف اموال کرد . توقیف اموال فقط زمانیه که خانم هنوز طلاق نگرفته و مهریه اشو طلب داره .
asemaneabi222 (شنبه 16 فروردین 93), fariba s (شنبه 16 فروردین 93), khaleghezey (شنبه 16 فروردین 93), mis-marjan (شنبه 16 فروردین 93), دختر بیخیال (شنبه 16 فروردین 93)
تشکرشده 35,995 در 7,403 پست
با سلام
به تالار همدردی خوش آمدی
سال نو بر شما مبارک باد .
می دانم چه احساسی داری . می دانم رویای یک زندگی عاشقانه را ترسیم کردی که به هم ریخت و می دانم و پیداست که در حال حاضر که با ما حرف می زنی کمی بر خودت مسلط شده ای .
کار بسیار خوبی کرده ای که راه مشاوره را در پیش گرفته ای و سعی کن از این فرصت در جهت شناخت بهتر خودت بخصوص درک نقاط آسیب پذیری بهره بگیری تا بتوانی در مسیر تشکیل زندگی مشترک قدم های موفقیت آمیز برداری
عزیزجان بنده مسئله شما را از چند زوایه آنالیز می کنم که نیاز هست با دقت توجه و تعمق کنید :
الف : شما و نقاط آسیب پذیریتان
1 - با توجه به ماجرا و متن نوشته های شما که نگرش و بخشی از افکارتان در آن هویدا هست ، شما دچار بعضی از خطاهای شناختی هستید که در زندگی آسیب رسان هست ، لطفاً جهت اطلاعات بیشتر لینک زیر را مطالعه کنید :
خطاهای شناختی و مشکلات ما
2 - احساس مداری در تصمیم گیری و قضاوتها و واکنش ها یکی دیگر از نقاط آسیب پذیری شما هست . برای نمونه شما هم در ارتباط با این فرد ، هم روند ، هم اظهار نظر در باره همسرش و تلاش برای منصرف کردنش به زندگی دوباره با او و واکنش هایتان در این رابطه و هم واکنش های دفاعی در مقابل پاسخ دوستان و .... این احساس محوری و عقلانی سازیها مشهود هست که در زندگی شما قطعاً موارد دیگر هم هست و در نحوه تشکیل زندگی و ادامه، با هرکس که باشد رخ می نماید و مشکلاتی برای شما رقم خواهد زد. لذا نیاز دارید که آگاهی خود را در خصوص احساس محوری و عقلانی سازی بالا ببرید و خود را در این رابطه مورد بازشناسی قرار دهید ( در همدردی مقالات خوبی در این زمینه داریم که از دوستان تقاضا می کنم لینکهای مفید را برایتان قرار دهند )
3 - به نظر می رسد که شناخت کافی از تیپ شخصیتی و نوع نگرش و تفکرتان بطور اصولی ندارید و لذا معیارهایتان برای ازدواج درست و اصولی تنظیم نشده و از این جهت در معرض آسیب برای انتخاب صحیح هستید . برای نمونه شما صرفاً بر مبنای واقعیتهای موجود در میان فامیل و اینکه در خانواده شما منعی برای ازدواج با فردی که قبلاً متأهل بوده و دارای فرزند هست .... این نوع ازدواج را برای خود بدون مسئله می بینید . اما بنده با توجه به خطاهای شناختی و مختصر نیم رخی که از تیپ شخصیتی شما در میان کلامتان یافتم متوجه شدم شما به راحتی نمی توانید با زندگی با مرد بچه دار سر کنید و ...... لذا شناخت شما از تیپ شخصیتی و سازه های شناختی اتان کافی نیست .
4 - نگرش و منش رمانتیک به زندگی و شکل ازدواج آسیب پذیری شما را بالا می برد چناکه ورود به چنین رابطه ای و امید بستن به ازدواج با طرف دیگر رابطه بر این مبنا ، نشانگر آن است . تصور اینکه زندگی بدون عشق ممکن نیست که در میان گفتار شما بود ، هم خطای شناختی مطلق نگری ( همه یا هیچ ) را دارد ، هم احساس محوری در نگرش و تصمیم را و هم نگاه و روند رمانتیک که در این زمینه هم نیاز هست آگاهیتان را بالا ببرید که آسیب های رمانتیک مداری و نگرش مبتنی بر رمانتیک گرایی را دریابید و در این زمینه تجدید نظر داشته باشید .
ب : این ماجرا و طرف دیگر قضیه
1 - آگاهی و اطلاعات و شناخت دقیق شما از این آقا در واقع در حد هیچ بوده ، دانستن صرفاًیک سری واقعیتها در زندگی فرد و در واقع دریافت اطلاعات معنایش شناخت نیست ، بلکه تنها بستر شناخت هست و شما صرفاً داشتن بستر شناخت را خود شناخت گرفته اید .
اولاً میزان واقعی بودن ماجرای ایشان را شما بر چه مبنا قطعی می دانید ؟ آیا جز گفته های خود ایشان بوده است ؟
دوماً در میان متن شما هرچه نظر کردم هیچ موردی نیافتم که از نزدیک با زندگی ایشان آشنا شده باشید و خود مسائلی را دیده باشید یا شاهدان و شواهدی یقینی برایش داشته باشید و همه آنها بر اساس گفته های ایشان بوده است . ما اگر نخواهیم فرض را یقینی بر چه بسا واقعی نبودن قضیه قرار دهیم اما با توجه به نمونه های فراوان از ماجراهای غیر واقعی در جهت برقراری این نوع روابط ، بر اساس حساب احتمالات و عقلانی نگری ، می گوییم عدم واقعیت ماجرا می تواند محتمل باشد و لذا اینجاست که امتحانی چون اصرار بر اینکه رابطه رسمی و با حرکت ابتدایی خواستگاری و سپس به کمک خانواده ها و مشاور شناخت یافتن ، باید پیش آید و واکنش ها و واقعیت به صورت عینی محک بخورد تاحقیقت آشکار شود .
ثانیاً بر فرض صحت ماجرا و برگشت این خانم به زندگی این فرد ، در این صورت ارتباط ایشان با شما که بدون عواطف نیست و در واقع زمنیه عاطفی دارد و قطعاً از همسرش پنهان هست ، خیانت محسوب می شود
2 - صرف همین ماجرای زندگی وی و نوع ارتباط و واکنشش نسبت به شما و حتی ابراز اینکه می ترسیده شما رهایش کنید بدون اینکه حرف ازدواج در میان باشدو ..... ویژگیها و ضعفهایی از ایشان آشکار می سازد که شما اصلاً به آن توجه نکرده ای ( که دلیل عدم توجه شما در بخش الف این پست مشخص هست ) . حال با احتمال واقعیت نداشتن این ماجرا از زندگیش ضعفها و اشکالات جدی تری آشکار می سازد ، یعنی در هردو صورت انتخاب به اینگونه و انتخاب چنین فردی ریسک بالای شکست در زندگی را برای شما به همراه داشته که اتفاقاً تجربه کرده ای یعنی شکست را متحمل شده ای . چون اگر قبل از اینها به اینجا می آمدی و از ما مشورت می خواستی می گفتیم این رابطه را کات کن و به طرف اعلام کن که خواستگاری بیاید و بعد شناخت و ..... در اینصورت اگر حاضر نشد و بهانه آورد (که نمونه اش همین ماجرای برگشت زنش است ) پس ماجرا از ابتدا واقعیت نداشته و به شما می گفتیم اگر به اینگونه ادامه دهید یا شکست عشقی خواهید خورد و بی سرانجام است یا اگر ازدواج کنید سرنخ های شکست از هم اکنون پیداست ( شکست عشقی در صورت واقعیت نداشتن این ماجرا و صرفاً به دنبال دوستی بودن این آقا ، و شکست در زندگی در صورت واقعیت داشتن و صادق بودن این آقا بخاطر عدم شناخت درست از خودتان و این آقا و واقعیتهایی از زمینه اختلاف و شکست که ما می بینیم و شما نادیده گرفتید ) که شما شانس آوردید شکست در شکل اول را متحمل شدید
ج : نکات قابل توجه :
1 - نحوه آشنایی در ازدواج اتفاقاً مهم هست و به نظر می رسد برای شما از نوع مجازی بوده است که ریسک بالای عدم صداقت و فریب را بخصوص از سوی آقایان دارد حتی اگر کسی معرفی کرده باشد و عقلانی سازیها های شما در این زمینه که در متن بیاناتتان بود شما را آسیب پذیر می سازد و لذا سعی کنید این آسیب پذیریها را رفع کنید تا دیگر دچار این مسائل نشوید .
2 - در میان بیانات شما این بود که از ازدواج بطورمستقیم حرفی نمی زدید و فقط قصد آشنایی داشتید ، در صورتی که هدف واقعی شما ازدواج بوده ، دلیل اینکه نخواستید از ازدواج مستقیم حرفی بزنید چیست ؟ وقتی هدف ازدواج باشد و مستقیم مطرح نشود بسیار اشتباه هست و آسیب رسان و به اشتباه انداختن سیکل رابطه که چنین هم شده بوده . مگر اینکه صرفاً هدف رابطه ای دوستی بوده و از سوی شما امید به ازدواج در ادامه هم وجود داشته که این هم آسیب رسان هست ، لذا در این زمینه هم نیاز هست که خود را واکاوی کنید و آسیب پذیری خود را بیابید و رفع نمایید .
3 - صرف اطلاع داشتن عضوی از خانواده آن هم نه پدر و نه مادر هیچ رسمیتی برای شناخت جهت ازدواج نمی دهد و رسمیت تنها در جایی هست که پدر و مادر در جریان باشند و خواستگاری اولیه صورت پذیرفته باشد که ریسک خطاها و تحریفها را بسیار پایین می آورد . ممکن است که همینکه شما از اینکه با خواهرهایتان صحبت او را داشته اید و بحث ازدواج را به ایشان منتقل کرده اید و دیده است که جدی هستید برای ازدواج . ایشان موضوع بازگشت دوباره همسرش را مطرح کرده باشد تااز این رابطه با این هدف خلاص شود و اگر شما وابسته شده باشید و ادامه دهید دیگر مسئولیتی و قول ازدواجی با ایشان نباشد و خودت خواسته ای که به عنوان دوست با او باشی و .......
4 - واکنشهای دفاعی شما در خصوص این آقا ، این رابطه و ماجراهایش در این تاپیک ، شما را از رسیدن به نقطه ای روشن و بهره برداری بهینه مشاوره ای از این جریان برای رشد بیشتر و عملکرد موفق تر محروم می سازد
موفق و مؤید باشید
asemaneabi222 (شنبه 16 فروردین 93), fariba s (شنبه 16 فروردین 93), hanie_66 (شنبه 16 فروردین 93), khaleghezey (شنبه 16 فروردین 93), meinoush (یکشنبه 17 فروردین 93), mis-marjan (شنبه 16 فروردین 93), کامران (یکشنبه 17 فروردین 93), هم آوا (یکشنبه 17 فروردین 93), veis (شنبه 16 فروردین 93), دختر بیخیال (شنبه 16 فروردین 93)
تشکرشده 6 در 3 پست
علمی صحبت کردن یا مشاوره ای صحبت و... از این چیزا بلد نیستم فقط یه نکترو بگم امیدوارم منظورمو متوجه بشی
اون مرد بچه داره و حق بچس که پدر و مادر خودش بالا سرش باشه حالا به هر دلیلی ایشون طلاق گرفتن بیشترین ضربه هم این وسط بچه میخوره شما بچه های طلاقو ببینید چه از نظر روحی چه عاطفی اینارو بسنجید فرضا شما هم اومدی با این فرد ازدواج میکردی ایا میتونستی اون بچرو به عنوان بچه خودت بدونی و تربیتش کنی؟
اون بچه میتونه شمارو به عنوان مادر قبول کنه؟
اگه از اون فرد بچه دار بشید بین اینا ها فرق نمیزارید؟
این چیزایی که گفتم شاید تو چند سال اول به چشم نیاد و عادی باشه ولی بعد یه مدت که بچه ایشون بزرگتر بشه ممکنه خیلی مشکل ساز بشه (اینارو با چشای خودم دیدم که دارم میگم)
حالا هم اون فرد دوباره زندگیشونو از صفر شروع کردن بهتره شما از زندگی ایشون برید بیرون و فراموششون کنید نه تنها شما حتی اون اگه هم خواست با شما ارتباط داشته باشه اصلا قبول نکنید
موفق باشید
mis-marjan (شنبه 16 فروردین 93), هم آوا (یکشنبه 17 فروردین 93), دختر بیخیال (شنبه 16 فروردین 93)
سلام
سپاس از لطفت
من حالم خوب شده خیلی وقته مرسی
- - - Updated - - -
سلام
سپاس از لطفت
مرسی عزیزم
- - - Updated - - -
سلام
سپاس از لطفتون
اگر یه 15 ثانیه دقیق روی جوابهای من نگاه کنین میبینین که در جواب از همه دوستان تشکر کردم!!!!!!!!!!!!
بازم ممنون از نظرتون
- - - Updated - - -
سلام
سپاس از لطفت
چرا میشه دوست خودم طلاق قطعی گرفت بعد توقیف اموال کرد
تشکرشده 653 در 231 پست
دوست عزیزم شما در ابتدا اومدی و از دوستان نظر خواستی اما علنا "گوش شنوا نداری" و بهت حق میدم چون به آقای علیرضا علاقه وافری داری که مانع دیدن حقایق شده
لطفا منطقی تر زندگی کن ... احساسات صرف ویران کننده است
سال خوبی داشته باشید
khaleghezey (یکشنبه 17 فروردین 93), فرشته مهربان (یکشنبه 17 فروردین 93), دختر بیخیال (یکشنبه 17 فروردین 93)
تشکرشده 244 در 115 پست
توروخدافکر ماهم باشیدکه میخواییم بخونیم مشکلتون رو.چشام دراومدمیشدخلاصه تر باشه دوست عزیز
کسی که تن فروشی میکنه ینی ک واسه خودش هیچ ارزشی قائل نیست وپست ترین ادمهای زمینن اینجورادما
حالا اینکه این 2سال چیکارکرده وایا باکسی بوده رو فقط خدامیدونه ماهم حق نداریم ک درموردکسی قضاوت نابجا کنیم انسان همیشه درحال تغییره شاید واقعا طرف پشیمون شده و فهمیده کارش غلطه وشایدواقعا اون چیزی ک شمامیگید بوده ...بگذریم شمافکر خودت باش جوونی و فرصتهای زیادواسه ازدواج پس این شانسو ازخودت نگیر وفرصتهای زندگیت رو ازدست نده شاید اگه ازدواج میکردی دچار مشکل میشدی چون بالاخره اون ی پدره وممکن بو یه روزی بخوادبچشو خودش بزرگ کنه اونوقت ممکن بود واسه شما سخت باشه
- - - Updated - - -
والا 1000تاسکه تن ادمو میلرزونه طرف از یه لحاظ که بخوای به قضیه فکرکنی زندگیش داشته نابود میشده وتازه 500تاشو پاس میکرده 500تای دیگش چی.مثل ی کابوس میمونه .وای
- - - Updated - - -
دوستمون هم بدنمیگنا چون متن طولانی بود من دقت نکردم به این قضیه چطور 2ساله طلاق گرفتن وبعد مهریه رو گذاشتن اجرا ؟؟؟
ی جای کار نمیلنگه ب نظرشما
هم آوا (سه شنبه 19 فروردین 93), دختر بیخیال (یکشنبه 17 فروردین 93)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)