به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 27 , از مجموع 27
  1. #21
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 فروردین 96 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1392-6-10
    نوشته ها
    834
    امتیاز
    8,579
    سطح
    62
    Points: 8,579, Level: 62
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 171
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    785

    تشکرشده 2,768 در 697 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    96
    Array
    سلام خانوم شين.

    چرا ايشون نميخواد و رابطه رو قطع كرديد؟؟؟

    اگر خودشون خواستن پس چرا دارن اذيت ميشن(به گفته خودشون)؟؟؟





    • اعلام حضور براي ختم قرآن در ماه رمضان سال1435قمري


    http://www.hamdardi.net/thread-32764.html


    خداوندا؛هدایتم کن تا به این باور برسم؛
    که جواب برخی دعاهایم؛
    «صبر» و «انتظار» است ...






  2. #22
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 فروردین 96 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1392-6-10
    نوشته ها
    834
    امتیاز
    8,579
    سطح
    62
    Points: 8,579, Level: 62
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 171
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    785

    تشکرشده 2,768 در 697 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    96
    Array
    سلام خانوم شين.

    تمام تايپيكتون رو خوتدم و همينطور تايپيك قبليتون رو.

    تقريبا تمام نظرات دوستان رو .

    دوستان روي رفتار منفعل ايشون و توجه بيش از حدشون به خواهر و برادرشون گفتند .ولي من به قبل تر برميگردم. شما گفتيد پدرشون 8 سال هست سرطان داره و شروع آشنايي شما سال 91 پس بايد ريشه رو در ابتداي آشنايي ديد. اين آقا زماني كه با شما وارد يك رابطه ي سالم براي آشنايي ازدواج شدند اين مساعل رو نداشتند؟؟؟ بيماري پدرشون وضعيت اقتصادي خودشون شغلشون يكدفه در مهر 92 به صورت خودرو سبز شد؟؟؟ ايشون همون ابتدا نبايد شما رو درگير رابطه براي ازدواج ميكردند شما كه از شرايطشون در ابتدا خبر نداشتيد خودشون خبر داشتند. چرا بايد بريد مشاوره ازدواج در صورتي كه خانوادهاتون خبر نداشتند؟؟؟؟

    من صحبتهاي آقاي 1234567 رو در تايپيك قبلتون خوندم(صرف نظر از صحبتهاشون در اين تايپيك) همينطور صحبتهاي شيدا جان رو اصلا حساب كنيم شرايطشون به صورتيه كه به هيچ عنوان نميتونند براي ازدواج يا حتي اقدام رسمي پا پيش بذارند. ولي ميتونستند بيان براي پدرتون تمام شرايطشون رو بگن و همونجا بگن من حتي نميتونم به خواستگاري دخترتون بيام اونوقت قدرت تصميم گيري رو به شما مي دادند اگر ايشون خوشبختي شما رو ميخواستند با اين كار ميتونستند شما رو در انتخاب منتظر موندن براي خودشون يا انتخاب فرد ديگه آزاد بذارند.

    آدم ها دروغ نمیگن
    اگر چیزی می گویند صرفا احساسشان در همان لحظه ست …
    نباید روش حساب کرد …



    ايشون اون موقع كه شروع كردند فكر نكردند... بعد هشت ماه فكرشون يكدفه به كار افتاد كه دارند چكار ميكنند يكدفه بين عقل و احساس گير كردند و راه عقل رو پيش گرفتند بدون در نظر گرفتن شما.

    در اينجور مواقع بايد مثل خودشون رفتار كرد و بهترين انتقام بي تفاوتي هست شما اون هشت ماه رو در صندوق چه خاطرات متروكتون بذاريو و يك قفل بزرگ بزنيد و كليدش رو دور بندازيد و به هيچ عنوان در احساسي كه خرج شد شك نكنيد در اون صورت شخصيت احساس و عقل خودتون رو زير سوال ميبريد و شرايط بد روحي براتون به ارمغان مياره.و بعد از اون هشت ماه رو كاملا پاك كنيد انگار چيزي نبوده .

    حتي طي يك پيام ميتونيد كلا ايشون رو از آينده مشترك احتماليتون حذف كنيد .با پيام تبريكتون ايشون حس كردند واي بعد 5 ماه هنوزم صداش برام ميلرزه براي همين زيادي خودشون رو بالا گرفتن همينطور دوست مشترك براشون گزارش كار مي بره.

    اين پيامي كه ميگم چند تا مزيت داره

    1)طبق تمايل خودتون براي اتمام و بازگشت به زندگي اين پيام نقطه پايان اين رابطه در ناخودآگاهتون ميشه

    2)براي طرف مقابلتون هم همينطور وقتي بدونند يكدفعه تمام احساستون رو بهش بيخيال شديد يا ايشون هم براشون به طور كامل تموم ميشه يا تلاش مي كنند شما رو از دست ندهند ولي شما روي همون اولي حساب كنيد.

    3) پرونده اين ماجرا به طور كامل بسته ميشه وديگه لازم نيست شما تماس يا پيام يا رفتار با خانوادش يا انفعال در رفتارش رو برسي كنيد.

    اميدوارم اين صحبت هايي كه كردم نوش دارو پس از مرگ سهراب نباشه.

    ولي اگر به فرض محال باز گشتي بود نذاريد دوباره به دور باطل بكشه وسريعا خانواده رو در جريان بذاريد.

    - - - Updated - - -

    خانوم شين گاهي اوقات آدم ها تا موضوعي كاملا براشون شفاف نباشه نميتونند از خير فكر كردن بهش بگذرند . وپروندش رو در ذهنشون مختومه اعلام كنند.

    درسته شما به ايشون علاقه داشتي ولي من حس ميكنم اين حالت هات از متوجه نشدن منظور اون آقا و متناقض بودن رفتارها و صحبتهاش هست كه كمي شما رو كيج و كلافه كرده.

    نه ميتوني موضوع رو با ديد مثبت ببيني نه منفي اگر جايي از اين قضيه برات ابهام داشت ميتوني مطرح كني تا اگر قابل بدوني كمكت كنم.





    • اعلام حضور براي ختم قرآن در ماه رمضان سال1435قمري


    http://www.hamdardi.net/thread-32764.html


    خداوندا؛هدایتم کن تا به این باور برسم؛
    که جواب برخی دعاهایم؛
    «صبر» و «انتظار» است ...





    ویرایش توسط صبوری : چهارشنبه 27 فروردین 93 در ساعت 12:11

  3. کاربر روبرو از پست مفید صبوری تشکرکرده است .

    خانوم شین (چهارشنبه 27 فروردین 93)

  4. #23
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 مهر 93 [ 16:40]
    تاریخ عضویت
    1392-12-23
    نوشته ها
    82
    امتیاز
    687
    سطح
    13
    Points: 687, Level: 13
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    68

    تشکرشده 205 در 73 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط صبوري نمایش پست ها
    سلام خانوم شين.

    تمام تايپيكتون رو خوتدم و همينطور تايپيك قبليتون رو.

    تقريبا تمام نظرات دوستان رو .

    دوستان روي رفتار منفعل ايشون و توجه بيش از حدشون به خواهر و برادرشون گفتند .ولي من به قبل تر برميگردم. شما گفتيد پدرشون 8 سال هست سرطان داره و شروع آشنايي شما سال 91 پس بايد ريشه رو در ابتداي آشنايي ديد. اين آقا زماني كه با شما وارد يك رابطه ي سالم براي آشنايي ازدواج شدند اين مساعل رو نداشتند؟؟؟ بيماري پدرشون وضعيت اقتصادي خودشون شغلشون يكدفه در مهر 92 به صورت خودرو سبز شد؟؟؟ ايشون همون ابتدا نبايد شما رو درگير رابطه براي ازدواج ميكردند شما كه از شرايطشون در ابتدا خبر نداشتيد خودشون خبر داشتند. چرا بايد بريد مشاوره ازدواج در صورتي كه خانوادهاتون خبر نداشتند؟؟؟؟

    من صحبتهاي آقاي 1234567 رو در تايپيك قبلتون خوندم(صرف نظر از صحبتهاشون در اين تايپيك) همينطور صحبتهاي شيدا جان رو اصلا حساب كنيم شرايطشون به صورتيه كه به هيچ عنوان نميتونند براي ازدواج يا حتي اقدام رسمي پا پيش بذارند. ولي ميتونستند بيان براي پدرتون تمام شرايطشون رو بگن و همونجا بگن من حتي نميتونم به خواستگاري دخترتون بيام اونوقت قدرت تصميم گيري رو به شما مي دادند اگر ايشون خوشبختي شما رو ميخواستند با اين كار ميتونستند شما رو در انتخاب منتظر موندن براي خودشون يا انتخاب فرد ديگه آزاد بذارند.

    آدم ها دروغ نمیگن
    اگر چیزی می گویند صرفا احساسشان در همان لحظه ست …
    نباید روش حساب کرد …



    ايشون اون موقع كه شروع كردند فكر نكردند... بعد هشت ماه فكرشون يكدفه به كار افتاد كه دارند چكار ميكنند يكدفه بين عقل و احساس گير كردند و راه عقل رو پيش گرفتند بدون در نظر گرفتن شما.

    در اينجور مواقع بايد مثل خودشون رفتار كرد و بهترين انتقام بي تفاوتي هست شما اون هشت ماه رو در صندوق چه خاطرات متروكتون بذاريو و يك قفل بزرگ بزنيد و كليدش رو دور بندازيد و به هيچ عنوان در احساسي كه خرج شد شك نكنيد در اون صورت شخصيت احساس و عقل خودتون رو زير سوال ميبريد و شرايط بد روحي براتون به ارمغان مياره.و بعد از اون هشت ماه رو كاملا پاك كنيد انگار چيزي نبوده .

    حتي طي يك پيام ميتونيد كلا ايشون رو از آينده مشترك احتماليتون حذف كنيد .با پيام تبريكتون ايشون حس كردند واي بعد 5 ماه هنوزم صداش برام ميلرزه براي همين زيادي خودشون رو بالا گرفتن همينطور دوست مشترك براشون گزارش كار مي بره.

    اين پيامي كه ميگم چند تا مزيت داره

    1)طبق تمايل خودتون براي اتمام و بازگشت به زندگي اين پيام نقطه پايان اين رابطه در ناخودآگاهتون ميشه

    2)براي طرف مقابلتون هم همينطور وقتي بدونند يكدفعه تمام احساستون رو بهش بيخيال شديد يا ايشون هم براشون به طور كامل تموم ميشه يا تلاش مي كنند شما رو از دست ندهند ولي شما روي همون اولي حساب كنيد.

    3) پرونده اين ماجرا به طور كامل بسته ميشه وديگه لازم نيست شما تماس يا پيام يا رفتار با خانوادش يا انفعال در رفتارش رو برسي كنيد.

    اميدوارم اين صحبت هايي كه كردم نوش دارو پس از مرگ سهراب نباشه.

    ولي اگر به فرض محال باز گشتي بود نذاريد دوباره به دور باطل بكشه وسريعا خانواده رو در جريان بذاريد.

    - - - Updated - - -

    خانوم شين گاهي اوقات آدم ها تا موضوعي كاملا براشون شفاف نباشه نميتونند از خير فكر كردن بهش بگذرند . وپروندش رو در ذهنشون مختومه اعلام كنند.

    درسته شما به ايشون علاقه داشتي ولي من حس ميكنم اين حالت هات از متوجه نشدن منظور اون آقا و متناقض بودن رفتارها و صحبتهاش هست كه كمي شما رو كيج و كلافه كرده.

    نه ميتوني موضوع رو با ديد مثبت ببيني نه منفي اگر جايي از اين قضيه برات ابهام داشت ميتوني مطرح كني تا اگر قابل بدوني كمكت كنم.
    سلام صبوری عزیز. مرسی‌ از اینکه به تاپیکم سر زدی و برام نوشتی‌. ر
    راستش شما درست میگی‌، این شرایط از اولش بود، و همچنین ما کلا در طول رابطه، این مشکل رو همیشه داشتیم که ایشون نمیتونست بین توقعات خانوادش و یک شخص سوم مثل من تعادل برقرار بکنه و همیشه یک طرف قضیه از ایشون ناراضی‌ بود. حالا یا من یا خانوادش. ایشون همیشه قبل از این که من بیام تو زندگیش خواسته‌های دیگران رو به خودش ترجیح داده و رضایت مندی افراد از خودش براش خیلی‌ مهم بود. و حالا با اومدن من یک جور عدم تعادل پیش اومده بود. چون تمام وقتی که اختصاص به اون ها میداد، حالا مجبور بود بعضی وقتا به من بده.
    زمانی‌ که رابطه ما کات شد، زمانی‌ بود که دکتر پدرش از پدرش دیگه به کل قطع امید کرد، و کبد و کلیّه پدرش شروع کرد به از کار افتادن، ایشونم مجبور شد موقتاً درسشو رها کنه و به کار پیدا کردن هم که اصلا نمیتونس فکر کنه و خوب هر روز منتظر بود یک اتفاقی برای پدرش بیفته، منم از هیچکدوم از قضایا خبر نداشتم و فقط بهش می‌گفتم چرا پایان نامتو تموم نمیکنی‌؟ چرا دنبال کار نمیگردی؟ چرا به من بی‌ توجهی میکنی‌؟
    این دوست مشترک ما به من گفت که اون، بارها بیش از ۱۰۰۰بار به من گفته که اگر تنهاش گذاشتم به خاطر خودش بوده و از دوست داشتنش بوده. خدا میدونه. در ضمن حدس من این هست که اون دوست مشترک نمیره حرفای من رو منتقل کنه چون ایشون قلبا دوست نداره که ما کنار هم باشیم ، یک مقدار آدم حسودی هستش، خودش یک شکست عاطفی سنگین داشته و دختر مقابلش سریعا ازدواج کرده با کس دیگه، به من بارها گفته که من همیشه( وقتی‌ من و اون آقا هنوز رابطه‌ای با هم نداشتیم) به ...... می‌گفتم که خانوم شین واقعاً تک هست، و بارها خودش به من گفته که تحسینت می‌کنم، و همچنین قبل از ماجرای من و آقای ....، این دوست مشترک یک مقدار سعی‌ کرد با من ارتباط بگیره که نتونست چون من نخواستم. به همه این دلایل بدش نمیا‌د که رابطه ما کات شده، همونطور که تو همه این چند ماه فقط سعی‌ کرد اون رو آروم کنه ولی‌ سعی‌ نکرد که بین ما واسطه بشه، به هر حال ما هر دو دوستاش بودیم و به قول خودش! من دختر ممتازی بودم و باز به قول خودش! آقای.... هم که جواهر از خوبی‌! ولی‌ خوب ایشون کلا آدم حسودی هست. حتا اون موقع که ما همکلاسی بودیم با هم درس می‌خونیم ایشون در موارد جزئی مثل نمره و ...‌ حسادت داشت.
    من منظورتون رو از پیام و ... متوجه نشدم؟

  5. #24
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 فروردین 96 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1392-6-10
    نوشته ها
    834
    امتیاز
    8,579
    سطح
    62
    Points: 8,579, Level: 62
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 171
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    785

    تشکرشده 2,768 در 697 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    96
    Array
    با سلام مجدد خانوم شين.

    اول چند سوال دارم منتظر شدم آنلاين باشيد تا بپرسم.

    شما قلبا ميخوايد اين رابطه نتيجه اش چي باشه؟؟؟

    به صورت منطقي فكر ميكنيد چه نتيجه اي حاصل بشه؟؟؟

    در اون مدت هشت ماه حس كرديد شما بيشتر به اون فرد علاقه داريد يا ايشون به شما؟؟؟


    طبق عنوان تايپيكتون چه واقعيتي رو ميخوايد بپذيريد؟؟؟





    • اعلام حضور براي ختم قرآن در ماه رمضان سال1435قمري


    http://www.hamdardi.net/thread-32764.html


    خداوندا؛هدایتم کن تا به این باور برسم؛
    که جواب برخی دعاهایم؛
    «صبر» و «انتظار» است ...






  6. #25
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 مهر 93 [ 16:40]
    تاریخ عضویت
    1392-12-23
    نوشته ها
    82
    امتیاز
    687
    سطح
    13
    Points: 687, Level: 13
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    68

    تشکرشده 205 در 73 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط صبوري نمایش پست ها
    با سلام مجدد خانوم شين.

    اول چند سوال دارم منتظر شدم آنلاين باشيد تا بپرسم.

    شما قلبا ميخوايد اين رابطه نتيجه اش چي باشه؟؟؟

    به صورت منطقي فكر ميكنيد چه نتيجه اي حاصل بشه؟؟؟

    در اون مدت هشت ماه حس كرديد شما بيشتر به اون فرد علاقه داريد يا ايشون به شما؟؟؟


    طبق عنوان تايپيكتون چه واقعيتي رو ميخوايد بپذيريد؟؟؟
    سلام مجدد صبوری جان:
    -من به این آقا علاقه دارم وقلب من خب هنوز براش میتپه.
    -شواهد امر اینه که رابطه ما تموم شده
    - در اون 8 ماه علاقه ما پایاپای بود و لی ایشون بیشتر این رو ثابت کرد، یه جورایی بیشتر برای ساختن تلاش کرد، من راستش یکم تو سطح رابطه مونده بودم و در عمق نبودم البته نه همیشه.

    - - - Updated - - -

    سوال آخرتون هم این که، من میخوام سعی کنم این آقا رو از إهنم بکنم بیرون. ایشون همه جا و در هر شرایطی با منه. تو فکرمه. باهاش حرف می زنم. هر تصمیمی که میخوان بگیرم با خودم فکر می کنم اگه بودش نظرش چی بود. خب اینا سخته. خیلی سخته.

  7. کاربر روبرو از پست مفید خانوم شین تشکرکرده است .

    صبوری (چهارشنبه 27 فروردین 93)

  8. #26
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 فروردین 96 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1392-6-10
    نوشته ها
    834
    امتیاز
    8,579
    سطح
    62
    Points: 8,579, Level: 62
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 171
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    785

    تشکرشده 2,768 در 697 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    96
    Array
    خانوم شين دوست داشتنت رو فعلا بذار كنار بيا اين رابطه رو مثل كارآگاه برسي كنيم شما گفتيد

    زمانی‌ که رابطه ما کات شد، زمانی‌ بود که دکتر پدرش از پدرش دیگه به کل قطع امید کرد، و کبد و کلیّه پدرش شروع کرد به از کار افتادن، ایشونم مجبور شد موقتاً درسشو رها کنه و به کار پیدا کردن هم که اصلا نمیتونس فکر کنه و خوب هر روز منتظر بود یک اتفاقی برای پدرش بیفته، منم از هیچکدوم از قضایا خبر نداشتم و فقط بهش می‌گفتم چرا پایان نامتو تموم نمیکنی‌؟ چرا دنبال کار نمیگردی؟ چرا به من بی‌ توجهی میکنی‌؟
    پس اين كه گفتيد چي بود؟؟؟

    ۱. طی‌ آخرین صحبتی‌ که ما بعد از ۵ماه در روز اول سال نو با هم داشتیم،ایشون به من گفتند که خیلی‌ منتظر یک خبری از من بودند، گفتند که اون ۲-۳ ماه اول جدایی‌، ایشون برای پایان نامه به‌‌ دانشگاه میومدن، قرار‌هاشون رو با استاد راهنماشون عصر‌ها تنظیم میکردن که احتمال دیدن من توی دانشگاه براشون کمتر باشه که مبادا پاشون بلغزه و تصمیم دیگه‌ای اتخاذ کنند و همچنین گفتند که کّل اسفند ماه رو هر روز اسفند رو،روزی نبوده که به من و اسفند پارسال که رابطه ما شکل گرفت فکر نکنند، و همچنین من وقتی‌ داشتم باهاشون صحبت می‌کردم، صدام می‌لرزید، بهشون گفتم متاسفم که در روز اول سال من با این حال و شرایط با شما صحبت می‌کنم و ایشونم گفتند که من در هر شرایطی با تو حرف بزنم خوشحالم. با توجه به شناختی‌ که من از ایشون دارم معمولا حرفی‌ رو مثل یک تعارف رمانتیک نمی‌زنن. من حتی چند بار از ایشون خداحافظی کردم چوم میخواستم که از زبون ایشون بشنوم خداحافظ! چوم برای نا امید شدن و پذیرش واقعیت احتیاج دارم به خداحافظی از طرف ایشون که خب خداحافظی نکردن با من.
    بلاخره ايشون دنبال درسو پايان نامه بودن يا نه؟؟؟

    يك نكته ديگه واسط بايد امين و بي غرض باشه پس براي هميشه روي واسط و حرفهايي كه زده خط قرمز بكشيد.





    • اعلام حضور براي ختم قرآن در ماه رمضان سال1435قمري


    http://www.hamdardi.net/thread-32764.html


    خداوندا؛هدایتم کن تا به این باور برسم؛
    که جواب برخی دعاهایم؛
    «صبر» و «انتظار» است ...






  9. #27
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 فروردین 96 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1392-6-10
    نوشته ها
    834
    امتیاز
    8,579
    سطح
    62
    Points: 8,579, Level: 62
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 171
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    785

    تشکرشده 2,768 در 697 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    96
    Array
    خانوم شين فكر كنم ظرفيت ارسال سه پست براي شما تكميل شده.
    ولي كلي بهتون بگم تا وقتي نقطه هاي تاريك اين رابطه براتون روشن نشه نميتونيد ايشون رو از فكر و ذندگيتون حذف كنيد.

    اگر تمايل داشتيد با همراهي هم نقاط تاريك رو برسي و به نتيجه مطلوب برسيم اگر هم نخواستيد تصميم با خود شما هست.





    • اعلام حضور براي ختم قرآن در ماه رمضان سال1435قمري


    http://www.hamdardi.net/thread-32764.html


    خداوندا؛هدایتم کن تا به این باور برسم؛
    که جواب برخی دعاهایم؛
    «صبر» و «انتظار» است ...







 
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. با این وضعیت من چیکار کنم با خانواده شوهرم
    توسط روزنه ی امید در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: دوشنبه 08 دی 93, 23:52
  2. مخالفت فقط بخاطر موقعیت مکان زندگی اون دختر
    توسط رضابکرانی در انجمن اختلاف با خانواده در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: یکشنبه 30 تیر 92, 18:48
  3. چطور معیارام رو بهینه کنم از وضعیت سطحی به وضعیت عمقی
    توسط poorhashem در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 دی 91, 00:18
  4. برای موقعیت بهتر صبر کنم؟
    توسط nargol در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: پنجشنبه 04 خرداد 91, 03:24
  5. 15 واقعیت درباره ازدواج
    توسط جوانه؟؟؟ در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد ازدواج
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 12 اردیبهشت 91, 21:12

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:34 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.