سلام خانوم شين.
چرا ايشون نميخواد و رابطه رو قطع كرديد؟؟؟
اگر خودشون خواستن پس چرا دارن اذيت ميشن(به گفته خودشون)؟؟؟
تشکرشده 2,768 در 697 پست
سلام خانوم شين.
چرا ايشون نميخواد و رابطه رو قطع كرديد؟؟؟
اگر خودشون خواستن پس چرا دارن اذيت ميشن(به گفته خودشون)؟؟؟
- اعلام حضور براي ختم قرآن در ماه رمضان سال1435قمري
http://www.hamdardi.net/thread-32764.html
خداوندا؛هدایتم کن تا به این باور برسم؛
که جواب برخی دعاهایم؛
«صبر» و «انتظار» است ...
تشکرشده 2,768 در 697 پست
سلام خانوم شين.
تمام تايپيكتون رو خوتدم و همينطور تايپيك قبليتون رو.
تقريبا تمام نظرات دوستان رو .
دوستان روي رفتار منفعل ايشون و توجه بيش از حدشون به خواهر و برادرشون گفتند .ولي من به قبل تر برميگردم. شما گفتيد پدرشون 8 سال هست سرطان داره و شروع آشنايي شما سال 91 پس بايد ريشه رو در ابتداي آشنايي ديد. اين آقا زماني كه با شما وارد يك رابطه ي سالم براي آشنايي ازدواج شدند اين مساعل رو نداشتند؟؟؟ بيماري پدرشون وضعيت اقتصادي خودشون شغلشون يكدفه در مهر 92 به صورت خودرو سبز شد؟؟؟ ايشون همون ابتدا نبايد شما رو درگير رابطه براي ازدواج ميكردند شما كه از شرايطشون در ابتدا خبر نداشتيد خودشون خبر داشتند. چرا بايد بريد مشاوره ازدواج در صورتي كه خانوادهاتون خبر نداشتند؟؟؟؟
من صحبتهاي آقاي 1234567 رو در تايپيك قبلتون خوندم(صرف نظر از صحبتهاشون در اين تايپيك) همينطور صحبتهاي شيدا جان رو اصلا حساب كنيم شرايطشون به صورتيه كه به هيچ عنوان نميتونند براي ازدواج يا حتي اقدام رسمي پا پيش بذارند. ولي ميتونستند بيان براي پدرتون تمام شرايطشون رو بگن و همونجا بگن من حتي نميتونم به خواستگاري دخترتون بيام اونوقت قدرت تصميم گيري رو به شما مي دادند اگر ايشون خوشبختي شما رو ميخواستند با اين كار ميتونستند شما رو در انتخاب منتظر موندن براي خودشون يا انتخاب فرد ديگه آزاد بذارند.
آدم ها دروغ نمیگن
اگر چیزی می گویند صرفا احساسشان در همان لحظه ست …
نباید روش حساب کرد …
ايشون اون موقع كه شروع كردند فكر نكردند... بعد هشت ماه فكرشون يكدفه به كار افتاد كه دارند چكار ميكنند يكدفه بين عقل و احساس گير كردند و راه عقل رو پيش گرفتند بدون در نظر گرفتن شما.
در اينجور مواقع بايد مثل خودشون رفتار كرد و بهترين انتقام بي تفاوتي هست شما اون هشت ماه رو در صندوق چه خاطرات متروكتون بذاريو و يك قفل بزرگ بزنيد و كليدش رو دور بندازيد و به هيچ عنوان در احساسي كه خرج شد شك نكنيد در اون صورت شخصيت احساس و عقل خودتون رو زير سوال ميبريد و شرايط بد روحي براتون به ارمغان مياره.و بعد از اون هشت ماه رو كاملا پاك كنيد انگار چيزي نبوده .
حتي طي يك پيام ميتونيد كلا ايشون رو از آينده مشترك احتماليتون حذف كنيد .با پيام تبريكتون ايشون حس كردند واي بعد 5 ماه هنوزم صداش برام ميلرزه براي همين زيادي خودشون رو بالا گرفتن همينطور دوست مشترك براشون گزارش كار مي بره.
اين پيامي كه ميگم چند تا مزيت داره
1)طبق تمايل خودتون براي اتمام و بازگشت به زندگي اين پيام نقطه پايان اين رابطه در ناخودآگاهتون ميشه
2)براي طرف مقابلتون هم همينطور وقتي بدونند يكدفعه تمام احساستون رو بهش بيخيال شديد يا ايشون هم براشون به طور كامل تموم ميشه يا تلاش مي كنند شما رو از دست ندهند ولي شما روي همون اولي حساب كنيد.
3) پرونده اين ماجرا به طور كامل بسته ميشه وديگه لازم نيست شما تماس يا پيام يا رفتار با خانوادش يا انفعال در رفتارش رو برسي كنيد.
اميدوارم اين صحبت هايي كه كردم نوش دارو پس از مرگ سهراب نباشه.
ولي اگر به فرض محال باز گشتي بود نذاريد دوباره به دور باطل بكشه وسريعا خانواده رو در جريان بذاريد.
- - - Updated - - -
خانوم شين گاهي اوقات آدم ها تا موضوعي كاملا براشون شفاف نباشه نميتونند از خير فكر كردن بهش بگذرند . وپروندش رو در ذهنشون مختومه اعلام كنند.
درسته شما به ايشون علاقه داشتي ولي من حس ميكنم اين حالت هات از متوجه نشدن منظور اون آقا و متناقض بودن رفتارها و صحبتهاش هست كه كمي شما رو كيج و كلافه كرده.
نه ميتوني موضوع رو با ديد مثبت ببيني نه منفي اگر جايي از اين قضيه برات ابهام داشت ميتوني مطرح كني تا اگر قابل بدوني كمكت كنم.
- اعلام حضور براي ختم قرآن در ماه رمضان سال1435قمري
http://www.hamdardi.net/thread-32764.html
خداوندا؛هدایتم کن تا به این باور برسم؛
که جواب برخی دعاهایم؛
«صبر» و «انتظار» است ...
ویرایش توسط صبوری : چهارشنبه 27 فروردین 93 در ساعت 12:11
خانوم شین (چهارشنبه 27 فروردین 93)
تشکرشده 205 در 73 پست
سلام صبوری عزیز. مرسی از اینکه به تاپیکم سر زدی و برام نوشتی. ر
راستش شما درست میگی، این شرایط از اولش بود، و همچنین ما کلا در طول رابطه، این مشکل رو همیشه داشتیم که ایشون نمیتونست بین توقعات خانوادش و یک شخص سوم مثل من تعادل برقرار بکنه و همیشه یک طرف قضیه از ایشون ناراضی بود. حالا یا من یا خانوادش. ایشون همیشه قبل از این که من بیام تو زندگیش خواستههای دیگران رو به خودش ترجیح داده و رضایت مندی افراد از خودش براش خیلی مهم بود. و حالا با اومدن من یک جور عدم تعادل پیش اومده بود. چون تمام وقتی که اختصاص به اون ها میداد، حالا مجبور بود بعضی وقتا به من بده.
زمانی که رابطه ما کات شد، زمانی بود که دکتر پدرش از پدرش دیگه به کل قطع امید کرد، و کبد و کلیّه پدرش شروع کرد به از کار افتادن، ایشونم مجبور شد موقتاً درسشو رها کنه و به کار پیدا کردن هم که اصلا نمیتونس فکر کنه و خوب هر روز منتظر بود یک اتفاقی برای پدرش بیفته، منم از هیچکدوم از قضایا خبر نداشتم و فقط بهش میگفتم چرا پایان نامتو تموم نمیکنی؟ چرا دنبال کار نمیگردی؟ چرا به من بی توجهی میکنی؟
این دوست مشترک ما به من گفت که اون، بارها بیش از ۱۰۰۰بار به من گفته که اگر تنهاش گذاشتم به خاطر خودش بوده و از دوست داشتنش بوده. خدا میدونه. در ضمن حدس من این هست که اون دوست مشترک نمیره حرفای من رو منتقل کنه چون ایشون قلبا دوست نداره که ما کنار هم باشیم ، یک مقدار آدم حسودی هستش، خودش یک شکست عاطفی سنگین داشته و دختر مقابلش سریعا ازدواج کرده با کس دیگه، به من بارها گفته که من همیشه( وقتی من و اون آقا هنوز رابطهای با هم نداشتیم) به ...... میگفتم که خانوم شین واقعاً تک هست، و بارها خودش به من گفته که تحسینت میکنم، و همچنین قبل از ماجرای من و آقای ....، این دوست مشترک یک مقدار سعی کرد با من ارتباط بگیره که نتونست چون من نخواستم. به همه این دلایل بدش نمیاد که رابطه ما کات شده، همونطور که تو همه این چند ماه فقط سعی کرد اون رو آروم کنه ولی سعی نکرد که بین ما واسطه بشه، به هر حال ما هر دو دوستاش بودیم و به قول خودش! من دختر ممتازی بودم و باز به قول خودش! آقای.... هم که جواهر از خوبی! ولی خوب ایشون کلا آدم حسودی هست. حتا اون موقع که ما همکلاسی بودیم با هم درس میخونیم ایشون در موارد جزئی مثل نمره و ... حسادت داشت.
من منظورتون رو از پیام و ... متوجه نشدم؟
تشکرشده 2,768 در 697 پست
با سلام مجدد خانوم شين.
اول چند سوال دارم منتظر شدم آنلاين باشيد تا بپرسم.
شما قلبا ميخوايد اين رابطه نتيجه اش چي باشه؟؟؟
به صورت منطقي فكر ميكنيد چه نتيجه اي حاصل بشه؟؟؟
در اون مدت هشت ماه حس كرديد شما بيشتر به اون فرد علاقه داريد يا ايشون به شما؟؟؟
طبق عنوان تايپيكتون چه واقعيتي رو ميخوايد بپذيريد؟؟؟
- اعلام حضور براي ختم قرآن در ماه رمضان سال1435قمري
http://www.hamdardi.net/thread-32764.html
خداوندا؛هدایتم کن تا به این باور برسم؛
که جواب برخی دعاهایم؛
«صبر» و «انتظار» است ...
تشکرشده 205 در 73 پست
سلام مجدد صبوری جان:
-من به این آقا علاقه دارم وقلب من خب هنوز براش میتپه.
-شواهد امر اینه که رابطه ما تموم شده
- در اون 8 ماه علاقه ما پایاپای بود و لی ایشون بیشتر این رو ثابت کرد، یه جورایی بیشتر برای ساختن تلاش کرد، من راستش یکم تو سطح رابطه مونده بودم و در عمق نبودم البته نه همیشه.
- - - Updated - - -
سوال آخرتون هم این که، من میخوام سعی کنم این آقا رو از إهنم بکنم بیرون. ایشون همه جا و در هر شرایطی با منه. تو فکرمه. باهاش حرف می زنم. هر تصمیمی که میخوان بگیرم با خودم فکر می کنم اگه بودش نظرش چی بود. خب اینا سخته. خیلی سخته.
صبوری (چهارشنبه 27 فروردین 93)
تشکرشده 2,768 در 697 پست
خانوم شين دوست داشتنت رو فعلا بذار كنار بيا اين رابطه رو مثل كارآگاه برسي كنيم شما گفتيد
پس اين كه گفتيد چي بود؟؟؟زمانی که رابطه ما کات شد، زمانی بود که دکتر پدرش از پدرش دیگه به کل قطع امید کرد، و کبد و کلیّه پدرش شروع کرد به از کار افتادن، ایشونم مجبور شد موقتاً درسشو رها کنه و به کار پیدا کردن هم که اصلا نمیتونس فکر کنه و خوب هر روز منتظر بود یک اتفاقی برای پدرش بیفته، منم از هیچکدوم از قضایا خبر نداشتم و فقط بهش میگفتم چرا پایان نامتو تموم نمیکنی؟ چرا دنبال کار نمیگردی؟ چرا به من بی توجهی میکنی؟
بلاخره ايشون دنبال درسو پايان نامه بودن يا نه؟؟؟۱. طی آخرین صحبتی که ما بعد از ۵ماه در روز اول سال نو با هم داشتیم،ایشون به من گفتند که خیلی منتظر یک خبری از من بودند، گفتند که اون ۲-۳ ماه اول جدایی، ایشون برای پایان نامه به دانشگاه میومدن، قرارهاشون رو با استاد راهنماشون عصرها تنظیم میکردن که احتمال دیدن من توی دانشگاه براشون کمتر باشه که مبادا پاشون بلغزه و تصمیم دیگهای اتخاذ کنند و همچنین گفتند که کّل اسفند ماه رو هر روز اسفند رو،روزی نبوده که به من و اسفند پارسال که رابطه ما شکل گرفت فکر نکنند، و همچنین من وقتی داشتم باهاشون صحبت میکردم، صدام میلرزید، بهشون گفتم متاسفم که در روز اول سال من با این حال و شرایط با شما صحبت میکنم و ایشونم گفتند که من در هر شرایطی با تو حرف بزنم خوشحالم. با توجه به شناختی که من از ایشون دارم معمولا حرفی رو مثل یک تعارف رمانتیک نمیزنن. من حتی چند بار از ایشون خداحافظی کردم چوم میخواستم که از زبون ایشون بشنوم خداحافظ! چوم برای نا امید شدن و پذیرش واقعیت احتیاج دارم به خداحافظی از طرف ایشون که خب خداحافظی نکردن با من.
يك نكته ديگه واسط بايد امين و بي غرض باشه پس براي هميشه روي واسط و حرفهايي كه زده خط قرمز بكشيد.
- اعلام حضور براي ختم قرآن در ماه رمضان سال1435قمري
http://www.hamdardi.net/thread-32764.html
خداوندا؛هدایتم کن تا به این باور برسم؛
که جواب برخی دعاهایم؛
«صبر» و «انتظار» است ...
تشکرشده 2,768 در 697 پست
خانوم شين فكر كنم ظرفيت ارسال سه پست براي شما تكميل شده.
ولي كلي بهتون بگم تا وقتي نقطه هاي تاريك اين رابطه براتون روشن نشه نميتونيد ايشون رو از فكر و ذندگيتون حذف كنيد.
اگر تمايل داشتيد با همراهي هم نقاط تاريك رو برسي و به نتيجه مطلوب برسيم اگر هم نخواستيد تصميم با خود شما هست.
- اعلام حضور براي ختم قرآن در ماه رمضان سال1435قمري
http://www.hamdardi.net/thread-32764.html
خداوندا؛هدایتم کن تا به این باور برسم؛
که جواب برخی دعاهایم؛
«صبر» و «انتظار» است ...
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)