به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 23
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 شهریور 93 [ 16:54]
    تاریخ عضویت
    1392-9-23
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    657
    سطح
    13
    Points: 657, Level: 13
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی ستاره جان از راهنماییت.ولی شوهرم میگه من میرم خونشون چون من بجه شون ام وخوب میشیم ولی دیگ تورو نمیبرم.فردا هم قراره بره واسه پاسپورت شوهرم میگه من تصمیممو گرفتم عروسی نمیگیرم

    - - - Updated - - -

    مجید جان شوهرم فردا میخواد بره واسه پاسپرت بره مکه..میگه من تصمیممو گرفتم.ولی میگه بازم تو عروسی بخوای میگیرم

  2. کاربر روبرو از پست مفید miss yasaman تشکرکرده است .

    واحد (دوشنبه 11 فروردین 93)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 بهمن 99 [ 21:18]
    تاریخ عضویت
    1392-12-19
    نوشته ها
    453
    امتیاز
    13,898
    سطح
    76
    Points: 13,898, Level: 76
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 152
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,320

    تشکرشده 1,329 در 398 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    ولی شوهرم میگه من میرم خونشون چون من بجه شون ام وخوب میشیم ولی دیگ تورو نمیبرم
    سلام.
    یعنی تا چه زمانی می خواهید این قهر و ناراحتی را ادامه بدید؟
    هر چه زودتر جهت دلجویی اقدام کنید, خیلی راحت تره و هر چه بگذره سخت تر.
    به هر حال شما با هم دارید فامیل میشید, یعنی می خواهید دیگه هیچ وقت با خانواده شوهرتون رفت و امد نکنید؟؟؟
    با شوهرتون صحبت کنید و قانعشون کنید که با هم جهت حل مشکل به منزل خانواده شوهرتان بروید.
    و یک بار دیگه پستهای دوستان را بخوانید. همه نظرشون اینه که قبل از هر کاری, مشکل به وجود امده را حل کنید.....

    سعی کنید تا وقتی که آرامش و صلح بین شما و خونواده همسر شکل نگرفته ازدواج نکنید و مراسمو عقب بندازید.امیدوارم موفق شید
    لج نکنید و به اتشی که به پا شده دامن نزنید.....
    متاسفانه با این رویه فعلا ازدواج به صلاح شما نیست. زمانی برای ازدواج اقدام کنید که حمایت هر دو خانواده را بدست آورده باشید.
    نذارید زندگیتون با ناراحتی و داغ گذاشتن به دل یه مادر شروع شه...
    به جای عروسی یا مکه... برین روابط رو درست کنید.


    «آرامش» وقتی به سراغت می آید که «تلاش» کرده باشی.

    « من در رقابت با هیچ کس جز خودم نیستم، هدفم مغلوب نمودن اخرین کاری است که انجام داده ام. »

    « مهم انجام وظیفه است، نه نتیجه »

    http://www.hamdardi.net/imgup/5471954c9081a134ec.jpg


  4. 2 کاربر از پست مفید salehe92 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 16 فروردین 93), شیدا. (دوشنبه 11 فروردین 93)

  5. #13
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 خرداد 97 [ 13:17]
    تاریخ عضویت
    1392-8-26
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    9,405
    سطح
    65
    Points: 9,405, Level: 65
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,386

    تشکرشده 653 در 231 پست

    Rep Power
    53
    Array
    دوستان همه حرفهای لازم رو زدند... دیگه چیزی نمونده که بگم فقط برام عجیبه که شما 20 سالته و کم سن و سال نیستی که نتونی خوب رو از بد تشخیص بدی ... زمانی که من هم سن شما بودم کارشناس مسئول یه اداره بودم که حق امضاء داشتم ... اصلا فکر نمیکردم کسی توی این دوره نتونه خوب رو از بد تشخیص بده
    من با دوستان موافقم بهتره که کدورت ها رو کنار بگذارید و مجددا رابطه رو برقرار کنید... مسئله یکی- دو روز نیست که شما این تصمیم رو گرفتید
    من برای رفع مشکلتون دعا میکنم دوست خوبم
    موفق باشید

  6. 3 کاربر از پست مفید هم آوا تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 16 فروردین 93), واحد (دوشنبه 11 فروردین 93), شیدا. (دوشنبه 11 فروردین 93)

  7. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 مرداد 95 [ 11:31]
    تاریخ عضویت
    1392-7-29
    نوشته ها
    211
    امتیاز
    3,415
    سطح
    36
    Points: 3,415, Level: 36
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    320

    تشکرشده 515 در 170 پست

    Rep Power
    33
    Array
    دوست عزیز من هم با نظر دوستان موافقم
    شما توی این بحث کاملا مقصر بودی حتی اگر هم مقصر نباشی عکس العمل شما در مقابل خانواده ایشون بسیار بد بوده یعنی اونا فحش دادن و شما هم جواب دادی! در واقع شما با اونها هیچ تفاوتی نداری!!!!
    اون خانواده اگر خیلی هم بد باشن پدر و مادر همسرتون هستن و نباید با پدر و مادر خودتون تفاوتی براشون قائل باشید اگر این بحث در منزل خودتون مطرح میشد آیا با والدین خودتون هم همینطور برخورد می کردین؟؟؟!!
    بدتر از شما هم همسرتون که در حضور شما به خواهرشون توهین کرده و مسئله رو به برخورد فیزیکی کشونده
    به نظر من شما پشیمانی خودتون از این مسئله رو به همسرتون اطلاع بدین و ازشون بخواید که ایشون هم فکر کنن و برای دلجویی و عذرخواهی به منزل مادرشون برید
    هرچند که به نظر من اجازه بدین چند روزی بگذره تا از عصبانیت خانوادشون هم کم بشه و به نوعی آتیش این مسئله بخوابه

  8. 3 کاربر از پست مفید mis-marjan تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 16 فروردین 93), واحد (دوشنبه 11 فروردین 93), شیدا. (دوشنبه 11 فروردین 93)

  9. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 21 فروردین 94 [ 22:39]
    تاریخ عضویت
    1392-2-24
    نوشته ها
    136
    امتیاز
    1,967
    سطح
    26
    Points: 1,967, Level: 26
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    42

    تشکرشده 182 در 88 پست

    Rep Power
    24
    Array
    سلام خواهرگرامی
    فکرکنم با مطالعه حرفای دوستان فهمیدی که اشتباه کردی اونم ازنوع بدش ! ازت تقاضا میکنم برگردی وصحبتهای دوستان رو بازم بخونی البته قصدم ملامت نیست جون الان فایده نداره وکمکی نمیکنه فقط دلم میخوادبدونی خواهرمحترم اصلا نمیشه ......... تاکید میکنم نمیشه بدون حمایت وپشتوانه خانواده ها زندگی موفقی داشته باشی ! منظورم مادی نیست بلکه کاملا معنوی وعاطفی ست ...اون مال فیلم هاست که دونفرازدست خانواده های بدخواه وبدجنس فرارمیکنن ومیرن توی کلبه ای و......... زندگی شیرین میشود !!!
    با کاری که شما انجام دادید یک تصوربدومسموم ازخودتون دراذهان همه فامیلای همسرتون گذاشتید واین بدونید همه خویشاوندان همسرتون بخاطررفتارشما وحتی خودشون ایشون رو سرزنش میکنن وشما با هجمه زیادی از افکارمنفی وقضاوت های نامناسب مواجه خواهید شد که به مرور زمان به پایه های زندگی شما آسیب میرسونه وخودش معضلی میشه بین شما وهمسرتون !!!
    پس بجای اینکه به دنبال مکه ویا عروسی باشید ( یعنی فقط یه خودتون فکرکنید ) به دنبال سروسامان دادن این اتفاق بد باشید ونذارید این قضیه عمیق بشه وانتشارپدا کنه ... اگه بدونید این موضوع چقدرمیتونه خوشی های شمارو به تلخی مبدل کنه وچه کینه هایی رو براتون به همراه داشته باشه ! شب خوابتون نمیبره البته خیلی مطالب دیگه هست که به نقد رفتارشما وبی تدبیری شما برمیگرده که من بهش ورود نمیکنم چون به اندازه کافی دوستان بهتون متذکرشدن ! فقط بدونین بدون خانواده وبا داشتن دشمن ویا حتی کدورت اونم ازرف خانواده همسر شما روی آسایش وخوشبختی نخواهید دید ودیری نمیگذره که همسرتونم تحت تاثیر روابط عاطفی خانواده اش قرارمیگیره ومتهم اصلی داستان وتنهای قصه شما خواهی شد دیگه ازاین روشن ترنمیتونم بگم !
    بهترین کاری که میتونی وباید انجام بدی اینه بری پیش خانواده همسرتون وضمن عذرخواهی شدید ازرفتارخودتون وهمسرتون ازشون بخواهین شمارو ببخشن وبرای برگذاری چگونگی جشن تون ازشون اجازه بگیرین ونظربخواهین وبدون سروسامان دادن به قضیه وبدست آوردن دلشون ازاون خونه بیرون نیایین درغیراینصورت این زندگی بسیارآسیب پذیرخواهدشد لطفا فکرکن به حرفام وبدون غرور ولجاجت عاقلانه دشمنی رو اززندگی ات دورکن وفکرنکن همسرت بدون خانواده اش درکنارتوخواهدماند ........... امیدوارم خداوند بهترین راه رو برات مقدرکنه

  10. 4 کاربر از پست مفید ardeshirk تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 16 فروردین 93), واحد (دوشنبه 11 فروردین 93), veis (سه شنبه 12 فروردین 93), شیدا. (دوشنبه 11 فروردین 93)

  11. #16
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    یاسمن جان اگه خواهر شوهرت کنکور داره حتما باید اینو در نظر میگرفتی و عروسی رو میانداختی بعد از کنکور تازه توی خرداد همه امتحان دارن و مطمئن باش همه مهمانهات با اکراه می اومدن و حرف پشت سرت بود . ادم که نباید فقط خودشو در نظر بگیره . دیگه اینکه اگه شما با خونواده شوهرت قطع رابطه کنی یا عروسی نگیری فکر میکنی خیلی حالشون گرفته میشه ؟ نه عزیزم اصلا اینطور نیست این شمایی که حالت گرفته میشه ولی متوجه نیستی . کسی که میخواد حال مادرشو بگیره فردا هم حال تو رو بد جوری خواهد گرفت . نذار اینکارو بکنه . بهش بگو من یه مرد مهربون و متعهد میخوام مردی که به مادرش و خونواده اش احترام بزاره زنش هم دوست داشته باشه . بهش بگو من اشتباه کردم مادرت بی تقصیره و کمکم کن تا درستش کنیم . عزیزم مکه میدونی یعنی چی ؟ یعنی دل شکسته یه مادر . شما روزی مادر میشی میفهمی یه مادر چقدر خون دل خورده تا یه بچه رو به این سن رسونده و داده دست شما . عزیزم دلشو به دست بیار. مکه تو همین جاست .بهش بگو تا ما رو نبخشی و دعامون نکنی ازدواج نمی کنیم . همیشه تحدید ها رو هم میشه به فرصت تبدیل کرد از این فرصت استفاده کن و خودتو برای همیشه تو دل اونا جا کن . مطمئن باش اینطوری همسرت هم صد چندان دوستت خواهد داشت .

  12. 3 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 16 فروردین 93), هم آوا (دوشنبه 11 فروردین 93), شیدا. (دوشنبه 11 فروردین 93)

  13. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 مهر 96 [ 22:35]
    تاریخ عضویت
    1392-3-16
    نوشته ها
    135
    امتیاز
    4,002
    سطح
    40
    Points: 4,002, Level: 40
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 42.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    207

    تشکرشده 148 در 68 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    24
    Array
    خانووم یاسمن عزیز
    چند تا سوال ازت دارم قبل ازینکه بین مکه رفتن و عروسی گرفتن یکیشو انتخاب کنی به سوالاتم فکر کن و اگه دوست داشتی جوابمو بده:
    1- به نظرت لازمه یه ازدواج صحیح.منطقی وعاقلانه چیه؟
    2-فکر میکنی برای زن خوبی بودن.عروس خوبی بودن .مادر خوبی شدن چه مهارتهایی لازمه داشته باشی و چند تاشو داری؟
    3-در مورد راه حل مقابله با بحثهای احتمالی و دعواهای ناگهانی چیزی یاد گرفتی؟
    4-شناختت از مردها.روحیاتشون.علایقشون.ه جاناتشون چقدره؟
    5-چند تا کتاب در زمینه ازدواج و رابطه خوندی؟
    6-چقدر رو خودت کار کردی تا احساساتتو در زمینه های مختلف مهار کنی؟
    7- چقدر مدیریت روی رفتار خودت رو بلدی؟
    اگه دوست داشتی به سوالاتم جواب بده...بعدا برات کلی حرف دارم..
    اینک همه چیز را از نو می سازم.
    ویرایش توسط الهه آذر : دوشنبه 11 فروردین 93 در ساعت 11:51

  14. کاربر روبرو از پست مفید الهه آذر تشکرکرده است .

    شیدا. (دوشنبه 11 فروردین 93)

  15. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 اردیبهشت 98 [ 12:25]
    تاریخ عضویت
    1392-5-25
    نوشته ها
    49
    امتیاز
    4,615
    سطح
    43
    Points: 4,615, Level: 43
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 135
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2

    تشکرشده 61 در 26 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام من هم تو این موقعیت قرار گرفتم برای عروسی برادرم من هم امتحانات پایان ترمم بود و خونمون هم در دست تعمیر یعنی این طور بگم که ما همه وسایلمون توی یه اتاق جمع بود و تعمیرات خونه امون طبق برنامه پیش نرفت و هرچی به تاریخ عروسی نزدیک میشدیم اضطراب ما بیشتر میشد که خدایا اگه مهمون راه دور برامون بیاد چکار کنیم اما برادرم تالار گرفته بود و خلاصه برانامه هاشونو از قبل آماده کرده بودن و شما هم اگه هنوز وقت تالار و آرایشگاه نگرفتی بهتره یه مدت عقب بندازی تا خواهر شوهرت کنکورشو بده و گرنه با صحبت آروم و با احترام می تونی دلشونو بدست بیاری آخه عروسی نهایتش چند روز وقتشونو بگیره بعد دوباره بره درس بخونه ولی کارت واقعا بد بوده نتونستی عصبانیتتو کنترل کنی ؛شما خیلی سخت گرفتین هر دوطرفتون ،همسرت هم اصلا نتونسه جریان رو مدیریت کنه به هر حال این دلخوری پیش اومده ولی بازم میتونی دلشونو بدست بیاری فقط به خاطر آرامش زندگی خودت در آینده
    موفق باشی و پیشاپیش عروسیت مبارک

  16. 2 کاربر از پست مفید بهار480 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 16 فروردین 93), شیدا. (شنبه 16 فروردین 93)

  17. #19
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 07 آبان 01 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1393-1-11
    محل سکونت
    مگه فرقی داره!؟
    نوشته ها
    809
    امتیاز
    24,401
    سطح
    95
    Points: 24,401, Level: 95
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 949
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,979

    تشکرشده 3,495 در 804 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    191
    Array

    سلام
    قضاوت در این موردخیلی سخت است ، ولی به نظر موضوع خیلی بزرگتر از اختلاف سر تداخل تاریخ عروسی با چند تا امتحان و نشون دادن چنین خشونت هایی از جانب مادر شوهر و خواهر شوهر تون هست . به نظر من هر چه سریع تر با خانواده ی شوهرتون وارد یک گفگو بشوید و بررسی کنید در طول مدتی که عقد بوده اید چه رفتارهایی از آن ها باعث ناراحتی شما و متقابلا چه رفتارهایی از شما باعث ناراحتی آن ها شده است . واکنش های شما و آن ها نشان از اختلافی عمیق دارد. با توجه به اینکه پدر شوهر شما در این دعوا می خواسته کمی اوضاع را آرام کند می توانید از ایشان به عنوان میانجی استفاده کنید. ضمنا به این موضوع فکر نکنید که باید با آن ها قطع رابطه کنید و شوهرتان با آن ها رابطه داشه باشد. به روزی فکر کنید که با شوهرتان اختلافی پیدا کرده اید و ایشان نزد مادر و خواهرانش برود، آن وقت خودتان قضاوت کنید! همچنین ایزوله کردن ایشان ازخانواده اش ناممکن است.

  18. 3 کاربر از پست مفید m.reza91 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 16 فروردین 93), هم آوا (دوشنبه 11 فروردین 93), شیدا. (شنبه 16 فروردین 93)

  19. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 16 فروردین 93 [ 16:39]
    تاریخ عضویت
    1392-10-17
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    239
    سطح
    4
    Points: 239, Level: 4
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    40

    تشکرشده 19 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من هم نظرم مثله m.reza91 هست. این پرخاشگری از جانب آن ها بدلیل مشکلاتی است که روی هم جمع شده و الان فوران کرده. من شما را به تنهایی مقصر نمی دانم البته بی سیاستی کردید باید می گفتید نمی دونم حالا اصلا معلوم نیست بعد همسرت تاریخی که شما می خواستید به آن ها از جانب خودش اعلام می کرد نه اینکه وراد یک لج و لجبازی بشوید. خانواده همسرت هم واقعا نوبر هستند. این حرف هایی که به زن برادر خود نسیت دادند وقیحانه و زشت است ای کاش جواب نمی دادید. یا مادر همسری که به شما حمله کنه. واقعا بی اعصاب هستنا!!!!! ولی بگذارید عصبانیت ها فروکش کنه بعدا با همسرتون به دیدن مادرش بروید و از دل او در بیارید. اگر تنها با خواهرش بحثتون شده بود نیاز به رفع کدورت اینقدر نبود ولی مادر رو نمیشه کاری کرد. اینم در نظر بگیر و به خانواده همسرت هم بگو نزدیک مراسم عروسی استرس ها خیلی بالاست و معمولا بحث پیش میاد. من هم همین بحث رو سر تاریخ عقدم داشتم که خرداد بود ولی اصلا هر اعتراضی می شد من سکوت می کردم و همسرم خودش صحبت می کرد (البته من می خواستم عقدم با سالگرد آشناییمون یکی بشه یعنی سر یک سال و وقت ارایشگاه و اتلیه هم گرفته بودیم، دو هفته قبل مراسم اونها می خواستند تغییر بدند). بالاخره گاهی اختلاف بوجود میاد ولی سعی کن این مسئله رو با سر زدن با همسرت به مادرشوهرت حل کنی بعد هم رابطه احترام کامل و بدون صمیمی شدن داشته باشی

  20. 2 کاربر از پست مفید mehrfar تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 16 فروردین 93), شیدا. (شنبه 16 فروردین 93)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. عروسی خواهر یک هفته مانده به کنکور
    توسط گل همییشه بهار در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: دوشنبه 06 اردیبهشت 95, 21:24
  2. قهر خانواده همسرم قبل عروسی و اکنون سعی در برقراری رابطه و آشتی بعد عروسی
    توسط نازگل71 در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 29
    آخرين نوشته: شنبه 22 اسفند 94, 12:20
  3. کمک کنید کامل خودمو عوض کنم و تیپم و رویه ام عوض کنم
    توسط مینای سخن گو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: چهارشنبه 18 شهریور 94, 07:57
  4. با شوهرم سر یه دعوایی که اول عروسی داشتیم حرفم میشه
    توسط kamr در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 27
    آخرين نوشته: دوشنبه 21 مهر 93, 00:28
  5. مشکلات عروسی
    توسط bita65 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: پنجشنبه 12 دی 92, 17:40

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:28 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.