حالا که عقد کردی، دیگه اینقدر سریع به جدایی فکر نکن.
بهتره به فکر اصلاح رابطه تون باشی و با مهارت و مدیریت صحیح زندگیت را پیش ببری.
اون خانم هم سنش کم هست و ممکنه به خاطر سنش و بی تجربگیش گاهی لجبازی و بچگی کنه.
بهتره باهاش صحبت کنی و شرط و شروطهات را بگی. البته چون عقد کردید، یه مقدار شما در شرایطت تخفیف بده و یه مقدار هم ایشون گذشت کنند تا بتونید زندگی بهتری داشته باشید.
حالا که قبلا شرطها را نگفتید الان باهاش صحبت کن.
مثلا برای کار بهش توضیح بده که دوست نداری همسرت توی محیطهای مختلط یا مردونه کار کنه.
اما اگر محیط زنانه و سالمی باشه، می تونید کنار بیایید. مثلا مدرسه و ...
با امر و نهی نگید که بهش بربخوره و لج کنه. بگو من نمی خوام خانومم با کار بیرون و خونه خسته و شکسته بشه.
چند سال دیگه با بچه و کار خونه و ... بدو بدون و مهد و کار و خرید و غذا و ... خسته ات می کنه. من چون دوستت دارم می خوام خودم همه امکانات آرامشت را فراهم کنم.
در مورد ماشین و رانندگی من درست متوجه نشدم.
موضوع خرید و هزینه ماشین هست یا فقط رانندگی؟
ببینید برادر عزیز،
من 18 سالم بود به جای یک شغل، فکر می کردم باید سه تا شغل داشته باشم.
دلم می خواست سه شیفت کار کنم.
الان می گم کاش می شد یکی به جای من بره سرکار، من یه کم به کارایی که دوست دارم برسم!!!
همسرتون سنش کمه، پر انرژیه، پر از آرزو و .... نذار فکر کنه ازدواج و شما، مانع پیشرفتش می شید.
در مورد دخالتهای خواهر و مادرش، اگر حس کنه شما مانعش هستید و یه فرد جدید که برای پیشرفت باید از سدش رد بشه،
در مقابلتون جبهه می گیره. برای رد شدن از این سد هم کمک فکری و روحی می خواد پس متوسل می شه به خواهر و مادرش.
کسانی که بهشون اعتماد داره و می دونه دوستش دارن.
اگه بهت اعتماد کنه و شما را همراه خودش ببینه، نه مانع و در مقابل خودش، کم کم به سمتتون جذب می شه.
فقط حواست باشه بتونی این اعتماد را ایجاد کنی و رابطه تون را درست کنی.
وگرنه این نقش مادرزن و خواهر زن و همسرتون در یک جبهه
و شما در جبهه مقابل، زندگی جفتتون را تلخ می کنه.
اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
مادر ترزا
علاقه مندی ها (Bookmarks)