به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 35 , از مجموع 35
  1. #31
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بر داداش گلم e-lampard

    خوبی فدات شم خوب خواستگاریه دیگه کاریش نمیشه کرد از این موضوعات زیاد پیش میاد بهش بعنوان یه تجربه نگاه کن

    فقط یه گلگی ازت دارم البته چون بچه خوبی هستی و مثل خودم ساده و بی ریا هستی خانوادتم که مثل خودت هستند فقط اینو محض یادآوری بهت میگم.

    می ترسم که با احساسات این دختر خانم بازی کرده باشم
    امیدوارم به دخترشون صدمه روحی نزده باشم.

    بیخیال دادا قربونت بشم اگه منم میخواستم مثل تو فکر کنم و عمل کنم احساسی برم جلو الان روزی 100 مرتبه به غلط کردن میوفتادم اب احساسش بازی شده و شکست عشقی و اینجور چیزا چیه الکی بخودت داری تلقین میکنی.اصلا هم عذاب وجدان نداشته باش اون که با احساس و عواطفش بازی شده تویی نه اونا.

    ولی از طرز فکرت خوش اومد در مورد پدرش بازنشسته است و شبها نگهبانی میرود کار عار نیست مهم اینه پولش حلال باشه.


    در مورد این جمله ای هم که نوشتی :

    .به هم خوردن این رابطه بیشتر به خاطر مادر بی فکر و مغرور ایشون بود... البته همه چی هنوز قطعی نیست شاید هفته دیگه چیز دیگه ای بگم...نمی دونم به خدا. پاک گیج شدم...

    اولا شما رفتید خواستگاری و خانواده دختر هم شرایطش را عنوان کرده بلاخره زوری نیستش که اونا هم برای دخترشان زحمت کشیدن و دوست دارن بهترین فرد را برای دخترشان انتخاب کنند پس گلگی نداره.اینکه رفتارشان غلط بود بله کاملا درسته ولی اسمش روشه خواستگاری یا میشه یا نمیشه

    این جمله قدیمی ها را باید آب طلا گرفت: مادرو ببین دختر بگیر
    الان خانوم من نصف اخلاقش مثل باباشه نصفش مثل مادرشه خداوکیلی هم مادرخانوم و پدر خانومم خیلی خوب هستن.اینکه فکر کنی جدا هستن اشتباه محضه اصلا و ابدا به هیچ عنوان اینجوری فکر نکن که بعدا ضرر میکنی دادا.

    *****************************************
    تجربه شخصی:با اجازه از مدیر تالار همدردی
    نظرم کاملا شخصیه و از تجربه خودم دوستام گرفتم
    توی زندگیم یاد گرفتم همیشه از باجربه و متخصصین توی همون رشته و کار استفاده کنم.دوتا از باتجربه ترین افرادی که توی زندگیم شناختم اینارو بهم یاد دادن.

    1.یکی از دوستان تعریف میکرد یه فامیلی داشتن خوشتیپ خوشهیکل و قدبلند و خوش سرو زبان میگفت باهاش توی خیابان را میرفتیم میگفت من با این بودم با اون دوست بودم و ...... رفیقم میگفت واقعی میگفت میدونی با کی ازدواج کرد:
    با یه خانوم چادری که حجابش جوریه که فقط چشاش معلومه!!

    2.از دومی باهاش پیامک رایگان بود اینو یاد گرفتم میگفتش زنی را انتخاب کن که اگه افتادی هم زندان واسه شش ماه یا یکسال بتواند زندگی را بچرخانه این حرفی را که زد اونموقع متوجه نشدم ولی دقیقا پارسال برای یه نفر که میشناختم همین اتفاق افتاد و زنش کنارش بود و تنهاش نزاشت تازه اونموقع متوجه صحبت دوستم شدم

    من خودم از یه خانواده مذهبی هستم خواهرام همشون چادری هستن مثل خانومم خدایی نکرده قصد نفی یا بی احترامی به بانوان را ندارم اصلا و ابدا فقط تجربه شخصیمو میگم.سری که درد نمیکنه دستمال نبند فدات شم.

    نوشته بانو شیدا را به والله قسم باید روزی 10 بار بخوانی

    مصباح الهدی در یکی از پستهاش نوشته بود کاش می شد به خواستگارهای بگیم اینقدر شیرینی و گل نیارند که آدم معذب نشه بخاطر این که تو هزینه می افتن.
    شما درک این دختر را مقایسه کن با دختری که عملا متوجه شدی اصلا ملاحظه ای در کارش نیست.


    من جات باشم میگردم دنبال یه دختر محجبه خانواده دار تحصیلکرده با اخلاق و باایمان و امروزی از نظر اجتماعی و طرز فکر زیبا و با تناسب اندام مناسب.به جان خودم بگردی خیلی راحت میتونی پیدا کنی.من خودم همسرم اینجوری خدا به سر شاهده هرچی بخوایم بخریم اول ملاحظه جیبمو میکنه به زور میبرمش خرید.
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  2. 3 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    e-lampard (یکشنبه 31 فروردین 93), بی نهایت (دوشنبه 01 اردیبهشت 93), شیدا. (یکشنبه 31 فروردین 93)

  3. #32
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 10 آبان 00 [ 00:10]
    تاریخ عضویت
    1388-2-15
    نوشته ها
    532
    امتیاز
    15,820
    سطح
    80
    Points: 15,820, Level: 80
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience PointsSocial
    تشکرها
    2,510

    تشکرشده 2,960 در 521 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    77
    Array
    سلام دوست عزیز،

    دوستان گفتنی‌ها را گفتند، و این در آخر شما هستید که باید تصمیم بگیرید. من هم چند خطی‌ اضافه می‌کنم:

    نقل قول نوشته اصلی توسط e-lampard نمایش پست ها
    سلام دوباره
    من تصمیم گرفتم محترمانه به گوششون برسونم که بابت حرف خواستگارهای متعدد ناراحتم...
    خودم این جوری گفتم که، شما حق انتخاب دارین و می تونین از بین خواستگارهاتون انتخاب کنین. من عذرخواهی می کنم که این چند وقته مزاحم شما و خوانواده شما شدم. و احساس می کنم فکرش شما رو مشغول کردم و اجازه ندادم درست تصمیم بگیرین. من رابطه م رو با شما تا زمانی که به من جواب بدین که آیا شما هم همون طور که من از بین گزینه هام به شما رسیدم مثل من منو انتخاب کردین برای ادامعه آشنایی یا خیر.
    متاسفانه خیلی بهشون برخورد. اصلا و ابدا تحمل انتقاد رو ندارن من بعد هم گفتم برای این که خوانواده ها در جریان باشن مادرم با مامان شما تلفنی صحبت خواهد کرد
    مادرم تماس گرفت و محترمانه هیمن حرفا رو گفت منتهاش مادرش با لحنی بی ادبانه گفتش که نخیر ما اصلا تماس نمیگریم که نظرمون رو بدیم. همون طوری که گفتم خوانواده ما ساده هستن و منم مثل اونا. خوب هم نمی تونیم حرفمون رو بزنیم مادرم میخ واست کوتاه بیاد که من اشاره کردم سر حرفت بمون و تاکید کن که منتظر تماسیم.لحن مادر ایشون بدتر هم شد و طوری حرف زد که بله ما کلی خواستگار رو به خاطر شما رد کردیم و ممکنه در ظاینده هم موقعیت بهتری پیش بیاد و من قول نمیدم تماس بگیرم ( بعد از کلی صحبت که این حق شماست که انتخاب کنین و مادرم کاملا محترمانه حرف زد )
    .
    اول از همه اینکه، این عدم تحمل انتقاد، و این مشکلات را، همانطور که در ابتدای تاپیک اشاره داشتم جدی بگیرید. این‌ها همه نشانه‌ هست، که وقتی‌ وارد زندگی‌ مشترک شوید بسیار پر رنگ تر خواهند شد. در مورد بیان کدورت، اشتباه کردید که به ایشان و خانواده‌شان القا کرده اید که انتخاب نهایی‌ شما ایشان هست. اتفاقا دختری از آشنایان را می‌شناختم که با اینکه نامزد کرده بودند، همچنان خواستگار راه میدادند!

    به هر حال، جمله شما را اگر من بودم اینطور منتقل می‌کردم، حتی اگر شده از طریق مادر:

    نقل قول نوشته اصلی توسط kamran2007
    ، شما حق انتخاب دارین و می تونین از بین خواستگارهاتون انتخاب کنین. من عذرخواهی می کنم که این چند وقته مزاحم شما و خوانواده شما شدم. و احساس می کنم فکرش شما رو مشغول کردم و اجازه ندادم درست تصمیم بگیرین.من هم مثل شما فکر می‌کنم نیاز به فرصت بیشتری برای انتخاب دارم. اگرچه شخصا فکر نمیکنم برسی‌ چند مورد به طور همزمان کار درستی‌ باشد، به خصوص به جهت سردرگمی که در پروسه انتخاب ایجاد می‌کند، اما به هر حال به تصمیم شما و خانواده شما احترام میگذارم. خانواده من هم مورد‌های دیگر را پیشنهاد داده اند، و فکر می‌کنم خوب باشه، در این مدت که شما خواستگار‌های دیگر را برسی‌ می‌کنید، من هم با مورد‌های دیگری آشنا شوم و آنها را برسی‌ کنم. اگر بعد از این برسی‌‌ها هر دو به این نتیجه رسیدیم که همچنان گزینه مناسب‌تری برای هم هستیم، خوشحال میشوم با شما ادامه مراحل آشنایی و شناخت را طی‌ کنم.
    این انتخاب تو هست و خودت باید تصمیم بگیری. اما، چنین دختری دقیقا به همین دلایلی که دوستان عنوان کردند، نمیتوانست انتخاب من باشد. فکر نکن، رفتار این خانوم در زندگی‌ مشترک بسیار متفاوت تر از رفتار مادرش خواهد بود.

    موفق باشی‌،

    کامران
    عاشق همه سال مست و رسوا بادا

    ديوانه و شوريده و شيدا بادا

    با هوشياري غصه هر چيز خوريم

    چون مست شديم هرچه بادا باد


  4. 4 کاربر از پست مفید kamran2007 تشکرکرده اند .

    e-lampard (یکشنبه 31 فروردین 93), khaleghezey (یکشنبه 31 فروردین 93), بی نهایت (دوشنبه 01 اردیبهشت 93), شیدا. (یکشنبه 31 فروردین 93)

  5. #33
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 16 آذر 99 [ 21:20]
    تاریخ عضویت
    1393-1-08
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    5,082
    سطح
    45
    Points: 5,082, Level: 45
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    240

    تشکرشده 30 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    دوست عزیز،

    به قول خودتون هم شما ساده اید و هم پدر و مادرتون.
    1- شما برای چی تو مراسم خواستگاری اموال و داراییهای پدرتون را براشون شمردین؟ اونها که اموال پدرتون هست، به شما مربوط نیست !!!

    حتی نوع مطرح کردن جزئیات زندگیتون در تالار نشون میده که خیلی راحت همه چیز زندگیتون را بیان می کنید.

    حق با شماست، منم عرض کردم که اشتباه کردم و کاریشم نمیشه کرد. اما به نیمه پر لیوان اگه نگاه کنیم هیمن حرفای من باعث شد که این خونواده محترم ماهیت واقعیشون رو که مادی بودن بیش از حد هستو به من نشون بدن ...
    2-دومین مساله ای که دیده می شه این هست که صریح و دقیق صحبت نکردید باهاشون. علتش هم ساده گرفتن و صادق بودن بیش از حد خودتون هست.
    فکر کردین قراره با صداقت و دوستی بریم جلو. بابام اینو داره و اونو داره، پشت ما را خالی نمی کنه و یا علی !

    اونا می خوان دقیقا بدونن شما چی داری و کدوم از اموال بابا مال شما می شه.
    در ضمن آروم آروم به این هدف برسن. شما وابسته بشی، خواستگاری بیشتر پیش بره و ... بعد بگن خب حالا خونه را به نامش کنید دیگه.
    دو تا ناز و ادا هم بیان و شما کوتاه بیایین.

    به نظرم لازمه با صراحت تمام بهشون بگی می خوای چیکار کنی.
    مثلا لازم نیست بگی بابام شصت میلیون کمک می کنه خونه رهن کنیم ( برام جالب بود که حتی مبلغش را هم توی تاپیک نوشتی، به همین سادگی )

    من و خونوادم کلا تو فامیل این جوری شناخته شدیم که خیلی اطلاعات بیرون نمیدیم. مثلا از دوست و آشنا هیچ کس نمی دونه ما چه چیزایی داریم جز خونه ای که توش ساکن هستیم...منتهاش من فکر می کنم باید تو ازدواج و زندگی مشترک کاملا صادق بود، که الان فکر می کنم این همه صداقتا خوب نیست البته برای دوره آشنایی نه بعد از ازدواج. من خودم برای رسیدن به آرامش و کمال و یه زندگی خوب دارم ازدواج می کنم و آدمی هستم که تلاش می کنم و می تونم پیشرفت کنم بنابراین هیچ وقت تو فکر این نبودم که دختری که می خوام باهاش ازدواج کنه باید ثروت پدرش فلان قدر باشه و ... بگذریم. اگه میبینین اینجا دارم اطلاعات میدم چون یه محیط مجاریه و کسی منو نمیشناسه. پس چه بهتر که اطلاعاتی بدم که بهتر بتونم مشاوره شم. همین طور هم شد و شما چقدر خوب منو راهنمایی کردین و واقعا ممنونم. اصلا هم ناراحت نباشین که ممکنه دو جوون به خاطر حرف شما به هم نرسن. اگه میرسیدن طلاق میگرفتن ! ضمن این که من حرفای شما رو خوندم و بهم کمک کرد بهتر تصمیم بگیرم. و چیزی که مهمه خودم تصمصم گرفتم. باز هم ممنونم.


    به هر حال اگر ملاحظه ات را نمی کنه، بدون که بعدها هم همینه.
    این جور اخلاقها عوض شدنی نیست.
    به این حرفتون هم دایم دارم فکر می کنمو خیلی ها رو تو ذهنم اوردم و مثال های .اقعی برای خودم پیش کشیدم. واقعا همین طوره. این جو.ر اخلاقا عوض شدنی نیست و منم اصلا از این جور اخلاقا خوشم نمیاد. در واقع نقطه مقابل منه. خیلی وقتا ممکنه شرایط زندگی سخت باشه . ولی وقتی من میبینم همسرم از من انتظار داره یه سبد گل یه متری و میلیاردها ریال جوایز غیر نقدی بهش بدم خب ببنییند چه حالی میشم. کل سال باید تو فکر این چیزا باشم ؟ د آخه مگه زندگی به این چیزاست ؟ والله به خدا میشه یه شاخه گل بعضی وقتا هدیه داد که ارزشش از اون همه سبد گل بالاتر باشه.

    این که پدرشون بعد از بازنشستگی می رن نگهبانی ساختمان، از نظر کاری هیچ اشکالی نداره.
    اما من یه نکته منفی توش می بینم.
    مادرش هم اهل هیچ ملاحظه و همراهی با شوهرش نیست.
    واقعا چه حرف قشنگی زدین و باعث شد من کل رابطه رو مرور کنم و واکنش ها و رفتارهاشونو یه بار دیگه بررسی کنم. به همین نتیجه رسیدم .

    شاید همه حرفهام درست نباشه، اما فکر می کنم برای خوش بینی و سادگی و صداقت شما، این گفته ها لازم بود.

    باز هم ممنون. چون دو شب قبل گفتم فردا جواب میدم و ندادم لازم دونستم جواب بدم و تشکر هم کنم.

    در مورد بقیه اش حرفی ندارم. فعلا ناراحت هستید.
    کمی زمان بگذره و آروم تر بشید، بعد تصمیم بگیرید.
    الان چیزی قطعی نگید و اس ام اس های ایشون را هم بهتره کمتر جواب بدید تا بتونید بهتر تصمیم بگیرید.
    ممکنه احساساتی بشید کامل ردش کنید و بعد از چند هفته پشیمون بشید
    یا ممکنه احساساتی بشید و دوباره برگردید برای خواستگاری، در حالی که هنوز مشکل براتون حل نشده.

    اگر ارتباط نباشه، در شرایط بهتری تصمیم می گیرید.
    تصمیم گرفتم کلا ارتباطی نباشه تا این که او ها در مورد خواستگارا جواب بدن که مارو انتخاب کردن یا نه. ولی الان نوشته دوستانو خوندم متوجه شدم باز هم اشتباه کردم...
    من شاید بهتر بود صراحتا نگم نظر روی شماست. حالا باید ب فکر عواقب این حرفمم باشم. حالا اگه اونا تماس بگیرن من می تونم بگم در حال بررسی هستم و فعلا قطعی نیست؟ البته شدنش که میشه اما این که چطور بگم مهمه، یه راهنمایی می کنید دوستان؟

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط khaleghezey نمایش پست ها
    درود بر داداش گلم e-lampard



    من جات باشم میگردم دنبال یه دختر محجبه خانواده دار تحصیلکرده با اخلاق و باایمان و امروزی از نظر اجتماعی و طرز فکر زیبا و با تناسب اندام مناسب.به جان خودم بگردی خیلی راحت میتونی پیدا کنی.من خودم همسرم اینجوری خدا به سر شاهده هرچی بخوایم بخریم اول ملاحظه جیبمو میکنه به زور میبرمش خرید.
    بی نهایت ممنون از شما. من به شما خیلی ارادت دارم حرفارو تو پی ام به شما گفتم.
    برای من که ارتباط زیادی با دخترا ندارم حتی تو دانشگاه هم، رشتم بیشتر برای پسرا بود و یه سری شرایط دیگه باعث شده نتونم خیلی گزینه برای انتخاب داشته باشم. همسر خوب آروزی منه و بهترین موفقیت تو زندگیمه. امیدوارم بتونم این مسیر رو خوب ادامه بدم و انتخاب خوبی داشته باشم. ولی کار خیلی سختیه و سخت چنین دختری پیدا میشه...
    ممنون
    ویرایش توسط e-lampard : یکشنبه 31 فروردین 93 در ساعت 20:44

  6. 3 کاربر از پست مفید e-lampard تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 01 اردیبهشت 93), بی نهایت (دوشنبه 01 اردیبهشت 93), شیدا. (یکشنبه 31 فروردین 93)

  7. #34
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود دادا
    خوب خدا روشکر چشماتو خوب باز کردی و داری عاقلانه تصمیم میگیری.چی بگم نداره فکر کنم خانوادگی خجالتی هستید خجالت نداره دادا مسئله یه عمر زندگیه اینه که میگن خواستگاری وقتی میری چشماتو باز کن واسه اینجور مواقع هستش بنظر من بشخصه ایندفعه با همفکری خانواده برو جلو درسته 25 سالته ولی فکر کنم تا حالا اصلا با دخترا برخورد نداشتی و دوست نبودی تا بشناسی چجور شخصیتی دارن ایراد نداره حداقلش اینه الان واقعا میدونی چی میخوای و دنبال چجور دختری هستی لطفا اگرم زنگ زدن قاطعانه جواب منفی بده.بخدا هرجور نگاه میکنم میبینم حیفه یه جوونی مثل تو خودشو بدبخت کنه.ایشونم میتونن با کسی وصلت کنن که بتواند خواسته های معقول و نامعقولشان را جواب بده.از فکرشم که اومدی بیرون پس بشین سر زندگیت و برنامه ریزی کن واسه آیندت.

    ایشالله خواستگاری بعدی فکر کنم یه روز صلوات رو هم باید اختصاص بدیم بهت تا یه همسر خوب پیدا کنی
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  8. 3 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    e-lampard (دوشنبه 01 اردیبهشت 93), بی نهایت (دوشنبه 01 اردیبهشت 93), شیدا. (سه شنبه 02 اردیبهشت 93)

  9. #35
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 16 آذر 99 [ 21:20]
    تاریخ عضویت
    1393-1-08
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    5,082
    سطح
    45
    Points: 5,082, Level: 45
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    240

    تشکرشده 30 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام مجدد دوستان
    درسته که هنوز رابطه من با دختر خانمی که دربارش تاپیک زدم کامل قطع نیست اما خواستم بیام اینجا و از دوستانی که منو راهنمایی کردین تشکر کنم.
    99.9 درصد به نظر من این ارتباط باید قطع شه چون در حال حاضر بنده اعتماد نسبتا کاملی دارم که با ایشون خوشبخت نمیشم. البته اول از همه ایشون ناراحت خواهد بود و زندگی خوبی با من نخواهد داشت، بعدش هم من. نمی خوام با دلخوری تمومش کنم می خوام اگه شد تو یه دیدار و حضوری دلایل خودم رو بهش بگم و این که فایده نداره ما دو تا با هم ازدواج کنیم اگه هم نشد با اس ام اسو تلفنی. امروز هم شروع کردم و با چند اس ام اس هم خواستم مطمئن شم از تصمیم هم ایشونو آماده کرده باشم که این رابطه باید تموم شه. چند سوال به اصطلاح خبرنگاری هم پرسیدم و دیدم بله واقعا نمیشه در کنار ایشون احساس خوشبختی کرد. در واقع باعث شد ازحسی که این چند وقت اخیر پیدا کرده بودم مطمئن شم.
    مشورت چقدر خوبه. هم با شما دوستان هم همکارم که البته دو برابر من سن دارن ایشون. یه حرفی زد که اروم شدم. چرا این قدر عجله می کنی برای ازدواج ؟مگه کفشه ؟! تازه 25 سالته. بذار سر فرصت. نگو این نشد و سریع دنبال یه نفر دیگه باشی. آهسته آهسته برو. زندگیتو کن و در عین حال به فکر ازدواج هم باش. ( متاسفانه جو تو فامیل ما طوری هستش که انگار من خیلی خیلی دیر شده که باید زودتر ازدواج کنم )

    جا داره از جناب kamran2007 عزیز تشکر کنم
    که اولین پستشون هشدارهای خوبی برای من داشت. جمله هایی که باید تا آخر به خاطر داشته باشم و ازشون برای خواستگاری های بعدی استفاده کنم...گلچینی از صحبت های ایشون؛

    چون شما ارتباط اولت هست به طور ناخودآگاه در چنین جلسات آشنایی مقداری خوشبینی خواهی‌ داشت که البته ممکن هست باعث مشکلات جدی در آینده برای تو بشود.
    اگر خانواده دختر سعی‌ در تحمیل انتظاراتی دارند که بر اساس رسم، رسوم و ... منطقی‌ نیستند، اینها را حتما جدی بگیر، به خصوص موضع گیری خانوم ، اینها همه میتواند به تو سر نخ‌هایی‌ در مورد میزان تاثیر پذیری او در آینده از خانواده بدهد
    من بر خلاف همه دوستان معتقدم، در مرحله شناخت به هیچ عنوان نباید خوشبین باشی‌، بلکه اتفاقا باید بدبین باشی‌، خوشبینی برای بعد از ازدواج هست
    هرگونه خوشبینی بی‌ جا، چشمپوشی از نشانه‌‌هایی‌ که در آینده پتانسیل خراب کردن زندگی‌ تو را دارند و تسامح در
    از دوست عزیزم 1234567 که چند وقت پیش چه حرفای خوبی زد؛
    به نظرم با اینکارت توقعات رو بردی بالا
    شما هیچی نشده قرار مدار عروسی رو هم گذاشتید که کی خرج عروسی رو بده و ...
    یعنی با دو سه جلسه به این شناخت از همدیگه رسیدید ؟
    اونجوری هم که تو درخصوص آینده ات و شغلت و درآمدت حرف زدی هر دختری باشه باهات به تفاهم میرسه
    جناب ذمانح که فرمودن:

    دوران نامزدی یا اشنایی دورانی پر از احساسات هست چنان احساسات فوران میکنه که کنترلش غیر ممکن هست


    جوء گیر نشو و قول الکی نده همون که الان هستی رو تشریح کن
    همین طور مصباح الهدی محترم که چند راهنمایی خیلی خوب کردن که باعث شد من از این راه به خیلی سوالام جواب بدم ...دقت کردن به رفتار مادرشون و خواهرشون...همین طور دلبستگی به خاطر اولین رابطه که همین طورم شده بود...


    )درسته که جلسات آشنایی بیشتر باشه خوبه ولی در مورد شما فکر می کنم بیشتر شدن این جلسات به بیشتر شدن دلبستگی منجر میشه.
    به مادر و خواهر دخترخانم هم از نظر اخلاقی و شخصیتی خیلی دقت کنید.
    و همین طور از دوستان خوبم که این آخر منو راهنمایی کردن که تو انتخاب راه درست خیلی کمکم کردن
    بی نهایت عزیز، سرکار خانم شیدا. khaleghezey بزرگوار خیلی خیلی ممنونم. هیمن طور دوستانی که تاپیک منو پیگیری می کردن دوستانی که چشم هاشونو خسته کردم و... باورم نمیشه این تاپیک 1400 تا بازدید کننده داشته.
    از همگی ممنونم.
    آروزی موفقیت و سلامتی برای همه شما عزیزان رو دارم. فعلا پستی تو این تاپیک نمی ذارم مگر این که خبر و اتفاق خاصی بیفته. البته خودم فکر کنم خیلی زوده برای این کار، ولی خب تا حدود زیادی تکلیف مشخص شده.
    خدانگهدار.
    ویرایش توسط e-lampard : دوشنبه 01 اردیبهشت 93 در ساعت 19:22

  10. 4 کاربر از پست مفید e-lampard تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 01 اردیبهشت 93), بی نهایت (دوشنبه 01 اردیبهشت 93), ذمانح (دوشنبه 01 اردیبهشت 93), شیدا. (سه شنبه 02 اردیبهشت 93)


 
صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. من تو آشنایی با خواستگارم مشکل دارم
    توسط kimia68 در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: دوشنبه 27 مهر 94, 15:52
  2. پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: پنجشنبه 15 آبان 93, 00:49
  3. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 25 تیر 92, 16:45
  4. راهنمایی تو خواستگای4(بهبود یافتن مشکلات)
    توسط بی وفا در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 23
    آخرين نوشته: چهارشنبه 29 خرداد 92, 21:18
  5. راهنمایی می خوام تو خواستگاری2 (انجام صحبت ها و برگزاری مراسم نامزدی)
    توسط بی وفا در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 34
    آخرين نوشته: پنجشنبه 23 خرداد 92, 12:46

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:11 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.