به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 46
  1. #21
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 فروردین 93 [ 16:20]
    تاریخ عضویت
    1392-6-08
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    570
    سطح
    11
    Points: 570, Level: 11
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    47

    تشکرشده 38 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خوب دوستان عزیزم یه جورایی منو غافلگیر کردید

    نشستم حرفاتونو خوب و بادقت خوندم و فکر کردم

    فقط می تونم بگم تشکر تشکر تشکر هزاران بار ...
    کولاک کردید

    یک حرف یا راهنمایی از دید گوینده شاید کوچیک باشه اما از دید شنونده ای چون من خیلی بزرگ و پر اهمیته.

    آره همین جوریه که دوستان می گن.

    راستی چون دوستان پرسیده بودن باید بگم که من ایشون رو با چادر و گاها با روسری منتها پوشیده در خونه شون که صحبت کرده بودم دیدم.

    با توجه به نظرات جامع دوستان می خوام در مورد این مسئله با برادرش که رفیق صمیمی و قدیمیمه صحبت کنم.
    اینکه اگه بشه با خانم برخورد بیشتری داشته باشم . اگه بشه بیرون هم ببینمش و صحبت کنم. بالاخره نظرم یا به سمت مثبت یا منفی متمایل خواهد شد .
    (هر چند می دونم ممکنه با مقاومت خانواده ها روبرو بشم . )

    نظر شما چیه؟ خوبه اینطوری آیا؟

    راستی آیا این به لحاظ احساسی به اون خانم آسیب نمی زنه؟ بالاخره یک عمر زندگیه . هان؟

    من فقط می خوام کار درست رو توی این شرایط انجام بدم
    ویرایش توسط yerahgozar : سه شنبه 27 اسفند 92 در ساعت 21:54

  2. کاربر روبرو از پست مفید yerahgozar تشکرکرده است .

    میشل (چهارشنبه 28 اسفند 92)

  3. #22
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 19 اردیبهشت 93 [ 20:18]
    تاریخ عضویت
    1392-2-24
    نوشته ها
    283
    امتیاز
    1,885
    سطح
    25
    Points: 1,885, Level: 25
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger First Class1000 Experience Points
    تشکرها
    686

    تشکرشده 569 در 244 پست

    Rep Power
    39
    Array
    سلام
    به نظرم شما دچار غرور کاذب شدید.
    البته این یک حدس وبرداشت از جمله شماست که گفتید"ایشون منو پسندیدن اما من هنوز نه"

    به نظرم ایشون نباید نظرشونو ابراز میکردن تا شما بهتر تصمیم بگیرید.
    اما حالا که اینطوری پیش رفتین میشل عزیز درست میگن وباید دختر خانومو در جریان مساله تردیدتون قرار بدید (البته نحوه گفتن مهمه)وبعد از خانواده ها اجازه واسه شناخت بیشتر بخواین.


    تا قبل از اینکه این مساله حل بشه هیچ اقدامی واسه قول وقرار ازدواج انجام ندید.به خانوادتون هم این موضوعو اطلاع بدید.

    موفق باشید...

  4. 4 کاربر از پست مفید earth تشکرکرده اند .

    myl (شنبه 09 فروردین 93), میشل (چهارشنبه 28 اسفند 92), yerahgozar (چهارشنبه 28 اسفند 92), شیدا. (سه شنبه 27 اسفند 92)

  5. #23
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    1- گفتید که آیا ادامه دادن مراحل شناخت و دیدن ایشون خارج از فضای خونه به احساسش لطمه نمی زنه؟
    باید این موضوع را برای خودش روشن کنید که این دیدارها و صحبت ها برای شناخت هست و هر کدوم از شما دو نفر حق دارید که اگر در این مرحله متوجه موردی شدید که مورد پسندتون نیست خواستگاری را مختومه اعلام کنید. این را واضح بهشون بگو که اگر مایل نباشه دیگه به این مرحله شناخت ادامه نده یا ممکنه نوعش را نپسنده. مثلا بتونه خواستگاری و شناخت را تا مدتها و بارها توی منزل قبول کنه، اما نخواد با شما بیرون بیاد. کلا اگر موضوع روشن و واضح باشه خانم می فهمه که نباید امیدوار یا وابسته بشه و راحت تر با منتفی شدن موضوع کنار می آد.

    2- در مورد بچه دار شدن پرسیدید. بیشتر دوستان و آشنایان من فاصله سنی بین دو سه تا بچه شون، از یکسال تا سه سال هست و می دونم که توصیه مشاورین و روانشناسها هم این هست که فاصله بچه ها کمتر باشه بهتر هست برای تربیتشون و ارتباطی که با هم خواهند داشت.
    این را هم در نظر بگیرید که در دنیای امروز سرعت پیشرفت علم و تغییرات اینقدر زیاد هست که فاصله 5 سال را تقریبا به اندازه یک تفاوت نسلی در گذشته تخمین می زنند. پس اگر بچه ها 5-6 سال فاصله سنی داشته باشند انگار متعلق به دو نسل متفاوتند و درک همدیگه براشون سخت می شه. بهتره به هم نزدیک باشند تا راحت تر دنیای هم را درک کنند.

    از نظر سن خانم هم فکر می کنم تا نزدیک چهل سالگی مشکلی نباشه. چون من این روزها زیاد دیدم و خدا را شکر مورد مشکل دار در بچه های متولد شده ندیدم
    اما از نظر امکان بارداری یه مقدار شانس بارداری خانم پایین می آد که اونم با درمانهای فراوان امروزی جای نگرانی نداره.
    همسر شما از سی تا چهل سالگی می تونه راحت دو سه تا بچه داشته باشه. نگران نباشید.

    در مورد مذهبی بودنشون و علاقه تون به ایشون توضیحی ندارم.

    مصباح الهدی عزیز یک سوالی کرده بود،
    مصباح جان من از نظر شخصی خودم می گم اون سه شرط آقای توجیه
    1- تمایل جنسی ، خیر ( در مراحل اولیه تقریبا برای خانمها خیلی این حس ایجاد نمی شه)
    2- احساس خوب داشتن در کنار فرد، تا حدودی (د راولین جلسه معمولا ایجاد نمی شه. ولی بعد از کمی شناخت از کنار بعضی ها بودن راحت ترم)
    3- با هم دیده شدن، بله

    اگر کسی به دلم نشینه، دوست ندارم کسی من را با ایشون ببینه. حتی اگر به اندازه یک بیرون رفتن برای شناخت باشه.
    مصباح جان دقت شما در بررسی خواستگار برام خیلی جالب هست و اولین بار هست خانمی با این دقت در انتخاب همسر می بینم. تاپیکتون را که می خوندم برام واقعا سخت بود چیزی بگم. امیدوارم انتخاب خوبی داشته باشی و انشاله سال بعد این روزهای آغاز سال را کنار همسرت جشن بگیری.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : سه شنبه 27 اسفند 92 در ساعت 23:34

  6. 7 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    1234567 (چهارشنبه 28 اسفند 92), e-lampard (شنبه 09 فروردین 93), فدایی یار (چهارشنبه 27 خرداد 94), میشل (چهارشنبه 28 اسفند 92), مصباح الهدی (سه شنبه 27 اسفند 92), yerahgozar (چهارشنبه 28 اسفند 92), ستیلا (چهارشنبه 28 اسفند 92)

  7. #24
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    بیرون رفتن خیلی در اینکه انسان بفهمه چه حسی نسبت به طرفش داره موثره.چون شما در منزل فقط نشستین ولی در بیرون با هم راه می رین و کلا در موقعیت های مختلف قرار می گیرین.اون موقع خیلی بهتر می تونین در مورد حستون مطمئن شید.


    توصیه می کنم جایی نرین که بعدا به آنجا گذرتان بیفتد.(هم شما و هم اون خانم)چون خاطرات آن جا ها ممکنه در ذهنتان بمونه.کاملا رسمی باشید و مکانتان را عوض کنید.گاهی کنار هم مثلا روی صندلی پارک بنشینید .یا اینکه برین مثلا بستنی بخورید.در موقعیت های مختلف احساستان را کاملا می فهمید.اگر هنوز احساس خوبی نداشتین اون وقت می توننی قاطعانه و بدون عذاب وجدان جواب منفی بدین.

    در ضمن شاید بعد از بیرون رفتن ایشان نظرشون عوض بشه.


    فقط چند نکته:

    1)حتما رسمی برخورد کنید.



    2)حتما اشاره کنید که نظرتون قطعی نیست.چون ممکنه دختر خانم و خانواده اش این بیرون رفتن را به منزله جواب مثبت تقریبی شما بدانند.گفتم اشاره.نه اینکه مستقیم بگید که به طرفتان بربخوره.مثلا اگه بگید من قیافه ات هنوز به دلم ننشسته؛خب من اگه جای اون دختر باشم همونجا جواب منفی می دم.

    مثلا تو صحبت هاتون این طور بگید:

    مثلا:من از مشاوران ازدواج شنیده ام که باید تا لحظه عقد 50-50 به موضوع نگاه کرد و احتمال هرچیز را داد.

    یا بگید:من تو مطالعاتی که در مورد ازدواج انجام دادم به مواردی برخوردم که در طی آشنایی یکی از طرفین متوجه تفاوت هایی شده بود ولی چون همه چیز پیش رفته بود تو رودروایسی آن طرف از آن مورد عبور کرده و به بهانه این که بعد از عقد ان شاالله می شه آن مشکل را حل کرد؛ازدواج کردند و این ازدواج متاسفانه به بن بست خورد و طلاق گرفتند. نظر شما چیست؟

    مثلا من یک بار به یکی از خواستگارام اینو گفتم؛طرفم گفت: نه من هیچ وقت تو رودروایسی ازدواج نمی کنم.حتی تا دم عقد هم اگه متوجه موضوع مهمی بشم ...

    وقتی این را گفت؛خیالم راحت شد که وقتی همچین حرفی در مورد خودش زده پس من بعدا برای جواب منفی عذاب وجدان نخواهم داشت.

    3)احتمالا شما باید محل بیرون را انتخاب کنید.این خیلی می تونه به دختر خانم برای شناخت سلیقه شما کمک کنه.البته من نباید به شما تقلب برسونم ولی اگه خانم مذهبی باشه براش خیلی مهمه که چه جایی را انتخاب می کنید.مثلا زیارتگاه؛کافی شاپ یا ...

    4)تو تاپیکی که خدمتتون معرفی کردم هم فکر کنم تو چند تا پست یک سری نکات گفته بودم.آیا مطالعه کردید؟

    راستی سوالات پست قبلی من را هم جواب ندادین؟

    راستی خیالتون این قدرها هم راحت نباشه که خانم شما را پسندیده.من خودم دخترم و عمرا با 3 جلسه به نتیجه مثبت برسم!!!چون خانم ها خیلی جزئی نگر ترن و شناختشون بیشتر طول می کشه.شما اگه الان فقط برای یک مورد قیافه تردید دارید او الان هزار تا چیز در نظر دارد که می خواهد مطمئن شود.

    ولی توصیه من این است که فقط یک جلسه بیرون برید اگه احساستان تغییر نکرد دیگه ادامه ندین.چون فایده ای نداره و ممکنه دختر خانم و به خصوص خانواده دختر؛به خصوص پدرش برایشان سنگین باشد.



    اگر برای بیرون رفتن مشکلی داشتین می تونید جلسات مشاوره ازدواج را برای بیرون رفتن بهانه قرار دهید.


    موفق باشید و لطفا به ما هم از نتایجتان اطلاع دهید
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه
    ویرایش توسط مصباح الهدی : سه شنبه 27 اسفند 92 در ساعت 23:34

  8. 8 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    e-lampard (شنبه 09 فروردین 93), earth (سه شنبه 27 اسفند 92), فدایی یار (چهارشنبه 27 خرداد 94), فرهنگ 27 (سه شنبه 27 اسفند 92), میشل (چهارشنبه 28 اسفند 92), yerahgozar (چهارشنبه 28 اسفند 92), ستیلا (چهارشنبه 28 اسفند 92), شیدا. (سه شنبه 27 اسفند 92)

  9. #25
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 آذر 94 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1392-8-09
    نوشته ها
    227
    امتیاز
    2,683
    سطح
    31
    Points: 2,683, Level: 31
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,932

    تشکرشده 348 در 164 پست

    Rep Power
    33
    Array
    دوست عزیز من همه نطرات دوستان رو نخوندم ولی به نظرم ایشون به دل شما ننشسته چون انقدر شما رو درگیر نمی کرد...(منظورم از لحاظ ظاهری)
    بچه که مهم نیست مهم اینه که بچه اول زیر 35 سالگی به دنیا بیاد بعدش هم راحت بقیشون به دنیا میاد نگران نباش
    شاید بهتر باشه از خانواده ایشون بخواین که بی حجاب دختر رو ببینید اگه مذهبی هستن این اجازه رو می دن یعنی تو حکم اسلامی اینجوری اومده....
    یه راهکار دیگه این که برید با هم بیرون برید با هم چیزی بخورید تا بیشتر تو محیط احساس کنید که می پسندید ایشون رو یا نه

  10. 3 کاربر از پست مفید کاغذ بی خط تشکرکرده اند .

    myl (شنبه 09 فروردین 93), فرهنگ 27 (چهارشنبه 28 اسفند 92), yerahgozar (چهارشنبه 28 اسفند 92)

  11. #26
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 تیر 99 [ 11:20]
    تاریخ عضویت
    1391-8-08
    نوشته ها
    271
    امتیاز
    10,375
    سطح
    67
    Points: 10,375, Level: 67
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience Points
    تشکرها
    852

    تشکرشده 554 در 206 پست

    Rep Power
    47
    Array
    سلام من تجربه خانواده خودمو برای بچه دار شدن و بچه داری میگم
    ما توی خانواده مون فقط دو تا پسر هستیم. من پسر بزرگترم و یه برادر هم دارم که متاسفانه و متاسفانه فقط یک سال و 6 ماه با هم فاصله زمانی داریم. یعنی من یک سال و نیم از برادرم بزرگترم.
    تمام دوران بچگی و نوجوانی ما با دعوا و بعضا کتک کاری همراه بود. البته توی جمع دوستان و مدرسه هوای همو خیلی داشتیم اما بیشتر اوقات که توی خونه و تنها بودیم همیشه با دعوا سپری میشد. من اصلا راضی نبودم و نیستم که فاصله دو تا بچه انقدر بهم نزدیک باشه. به خصوص که هم جنس و پسر هم بودیم در طول بچگی مون خیلی مشکلات داشتیم. وقتی الان به بچه هایی نگاه می کنم که 3-4 سال با خواهر برادرشون فاصله دارند و می بینم چقدر بزرگتره از کوچیکتره حمایت می کنه و مراقبشه واقعا حسرت می خورم.
    چون وقتی هنوز من شیر خواره بودم و برادرم به دنیا اومد، منو زودتر از شیر گرفتنم و اصلا از همون اول یه رابطه حسادت و خصومت با برادرم داشتیم. البته الان که بزرگ شدیم و به قولی عقل مون کم و بیش کار می کنه دیگه این طور نیست و رابطه مون سازنده تر شده


    از تجربه مادرم هم بگم
    پدر و مادرم به محض اینکه ازدواج کردند تقریبا یک سال بعد من به دنیا اومدم. یعنی خیلی زود بچه دار شدند و مثل زوج های امروزی ، 2-3 سال بعد ازدواج شون بچه دار نشدند. اینم ایراد داره که بلافاصله بعد ازدواج بچه دار بشید. مادرم میگه وقتی الان به مادرهای جوان نگاه می کنم که نوزاد دارند و چقدر از بچه داری شون لذت می برند حسرت می خورم. باز مادرم میگه چون خیلی زود و همون اول زندگی مشترک مون بچه دار شدیم هنوز زندگی مون به ثبات نرسیده بود و خیلی مشکلات داشتیم و زمانی که بچه نوزاد داشتیم همراهش کلی استرس و دغدغه هم داشتیم و اون طور که می باید از نوزاد داری و بچه شیر دادن لذت نبردیم و فقط استرسش الان یادمونه

  12. 7 کاربر از پست مفید بابک 1369 تشکرکرده اند .

    1234567 (چهارشنبه 28 اسفند 92), e-lampard (شنبه 09 فروردین 93), فدایی یار (چهارشنبه 27 خرداد 94), فرهنگ 27 (پنجشنبه 07 فروردین 93), کاغذ بی خط (جمعه 01 فروردین 93), yerahgozar (چهارشنبه 28 اسفند 92), شایسته89 (جمعه 08 فروردین 93)

  13. #27
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 تیر 93 [ 16:36]
    تاریخ عضویت
    1391-7-17
    نوشته ها
    78
    امتیاز
    1,538
    سطح
    22
    Points: 1,538, Level: 22
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    37

    تشکرشده 188 در 61 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به نظر من ظاهر مهمه !
    دوست من لزوما اينطور نيست كه هر كي زيبا باشه دختر بديه ( چيزي كه همه اين جور وقتا ميگن كه زيبايي عادي ميشه و ...)
    همه چي بستگي به اولويت هات داره ببين زيبايي كجاست
    به حرف اين و اونم نظرتو عوض نكن كه فردا پشييمون ميشي.
    اگه خودت واقعا مي بيني به دلت نميشينه به نظر من ادامه نده ولو اون دختر فرشته باشه!
    ضمنا اينكه بعضي دوستان گفتن جذابيت جنسي داشته باشه من موافق نيستم. من يه پسرم و چون رابطه اي نداشتم شايد اكثر دخترا واسم جذابيت جنسي داشته باشن. به نظر من ببين از صورتش و هيكلش نميگم خيلي خوشت بياد ولي بدت هم نياد. مثلا من الان خيلي دخترا رو ميبينم به نظرم قشنگن ولي بعضيا خوشم نمياد ... مطمئنا همسرم نبايد از اون دسته باشه.
    خلاصه تصميم درستي بگير.

    ضمنا اين رو هم توهين به دختر خانم ميدونم كه ايشون بيحجاب بشن تا شما ببينين و بررسي كنيد كه خوشتون اومده يا نه !! به شخصيت دختر توهين ميشه .
    به نظر من اگه با حجاب كلا نپسنديدي بدون حجاب خيلي فرقي نداره.
    بايد بدون حجاب يه جذابيت اوليه واست باشه .

  14. 6 کاربر از پست مفید Mosbatfekrkon تشکرکرده اند .

    e-lampard (شنبه 09 فروردین 93), فرهنگ 27 (چهارشنبه 28 اسفند 92), کاغذ بی خط (جمعه 01 فروردین 93), ژینا (جمعه 08 فروردین 93), yerahgozar (چهارشنبه 28 اسفند 92), شیدا. (چهارشنبه 28 اسفند 92)

  15. #28
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 شهریور 93 [ 15:05]
    تاریخ عضویت
    1392-1-26
    نوشته ها
    67
    امتیاز
    1,125
    سطح
    18
    Points: 1,125, Level: 18
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    178

    تشکرشده 114 در 51 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببخشید من دوباره پست میذارم، ولی مصباح الهدی عزیز به یه نکته ایی اشاره کرد که گفتم من هم تجربه ام رو بگم . من یه بار با یکی از خواستگارام رفته بودم بیرون صحبت کنم . تو ماشین ایشون که نشسته بودم یه نفر پیچید جلوی ماشینشون ، بعد این واسه روکم کنی گاز داد تا به اون برسه و ازش سبقت بگیره . از این کارش اصلا خوشم نیومد ، اون لااقل باید مراعات منو میکرد. من پیش خودم گفتم این شاید از اون شخصیتهایی هست که تو خیابون ممکنه با دیگران درگیر بشه که منم اصلا از این تیپ آدما دوست ندارم. با این که رفتارهای دیگه اش خوب بود. (حالا شایدم من خیلی جزئی نگرم) البته اینکه گفتم به درد دخترا میخوره ولی تو همین بیرون رفتنا میتونید به بعضی از رفتاراشون دقیق بشین ببینین چطوریه.

  16. 11 کاربر از پست مفید aysu تشکرکرده اند .

    e-lampard (شنبه 09 فروردین 93), myl (شنبه 09 فروردین 93), فدایی یار (چهارشنبه 27 خرداد 94), فرهنگ 27 (چهارشنبه 28 اسفند 92), کاغذ بی خط (جمعه 01 فروردین 93), ژینا (جمعه 08 فروردین 93), میشل (چهارشنبه 28 اسفند 92), مصباح الهدی (چهارشنبه 28 اسفند 92), yerahgozar (چهارشنبه 28 اسفند 92), بابک 1369 (چهارشنبه 28 اسفند 92), شیدا. (چهارشنبه 28 اسفند 92)

  17. #29
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 فروردین 93 [ 16:20]
    تاریخ عضویت
    1392-6-08
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    570
    سطح
    11
    Points: 570, Level: 11
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    47

    تشکرشده 38 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شب بخیر
    چند روزی فکر کردم
    و دیروز با هم رفتیم بیرون صحبت کردیم

    نتیجه : به لحاظ باطنی علاقه مندیم بهش بیشتر شد. خیلی به من نزدیکه . نسبت به خانمایی که قبلا رفته بودم خواستگاری خیلی سرتره به لحاظ فکری و ...
    اما ظاهرش برام عادیه . البته در بیرون خوب پوشش تقریبا بسته بود. یعنی مثل این بود که با یکی مثل خودم که خیلی باهم خوبیم دارم حرف می زنم و اون حس همسری نسبت بهش کمرنگ بود برام . گفتم که من حدود 10 ساله که با برادرش رفیق صمیمی هستیم. یعنی اصلا وقتی باهاش حرف می زدم انگار دارم با رفیقم حرف می زنم.

    نمی دونم به احتمال زیاد اقدام کنم برم جلو . الان اینطوریم

    یه جورایی نه برای جلو رفتن اونقدر محکمم و نه می تونم ازش دل بکنم. حرف زدن باهاش بهم روحیه و اعتماد به نفس بیشتر می ده هرچند که من خودم آخر روحیه ام :) و فکر کنم از این خصلت من خیلی خوشش اومده

    من مورد زیاد رفتم . بقیه رو یا اونا گفتن نه و یا من گفتم نه . رد کردن من هم فقط به لحاظ ظاهری نبوده. منتها این یکی واقعا برام عجیب شده.

    تعریف از خود نباشه دیگران منو آدم خوبی می دونن و منم همیشه سعیم بر این بوده که درست باشم و درست رفتار کنم. و سرم توی کار خودم بوده . اما الان گاهی فکر می کنم شاید لیاقت یه همچین کسی رو ندارم که اوضاع اینطوری شده . خلاصه الان ناراحتم و خسته
    اینایی که گفتم درد دل بود ...

    به مصباح :
    مادر و خواهرم ایشونو با حجاب دیدن و البته نظرشون مثبت بود.
    تا جایی که حرف زدم فکر کنم عاطفی باشه . منم بهش گفتم که من آدم احساسی و عاطفی هستم و خیلی جدی بودن رو هم دوست ندارم. تایید کرد حرفمو
    اگه فقط عکسشو ببینم برام عادیه.

    - - - Updated - - -

    ضمنا اینطوری که فهمیدم ایشون از من خوششون اومده (برداشت اینه بعد از 4 جلسه)
    فکر کنم منتظر جواب منه

    وقت زیادی هم ندارم

    ببخشید که وقتتون رو گرفتم

    ممنونم
    ویرایش توسط yerahgozar : پنجشنبه 07 فروردین 93 در ساعت 23:08

  18. #30
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام

    ای کاش مادر و خواهرتون بدون حجاب ایشون را می دیدن!
    من برادرم مثل شما بود.نمی دونست از زن داداشم از نظر ظاهری خوشش میاد یانه.چون دختر خیلی با وقاری بود و خب چادری.برادرم یکم شک داشت.
    اما چون ما قبل از اینکه مراسم خواستگاری را شروع کنیم جهت آشنایی یک بار به منزل ایشان رفته بودیم و من دیدم دخترخانم با ما برخورد گرمی داشت.هیکل و قدش همون جور که برادرم می خواست بود.یعنی قدش بلند بود و لاغر.که برادرم این طور می پسندیدند.
    هروقت تردید می کرد من می گفتم از نظر هیکل خیالت راحت.عالیه و همون جور که تو می خوای ولی قیافه را که خودت داری می بینی دیگه.
    الان برادرم واقعا راضیه و باور نمی کنه که این همون دختره و خیلی گرم و صمیمی هست.
    کلا من حس می کنم دختر خانم جلوی شما باوقار تر هستند.اما اگه مادر و خواهرتون به تنهایی می دیدند از نظر گرمی و صمیمیت مشخص می شد.ظاهرش هم کاملا مشخص می شد.
    الان هم به نظر من به مادر و خواهرتون بگید به بهانه رسم یک جلسه بدون پوشش ایشون را ببینند.و یک نشستی داشته باشند.


    راستی گویا ایشون خواهر دوستتون هستند.خیلی اوقات اخلاق خواهر برادرها از نظر گرمی و صمیمیت مثل هم میشه.این هم یک نکته ای هست.


    در کل همین جاذبه ای که بینتون ایجاد شده خوب هست.



    شما از نظر لاغری و چاقی ایشان را می پسندین؟
    آیا صرف نظر از حس زیبایی و جنسی شما از چهره ایشون حس خوب دریافت می کنید؟
    آیا از کنار ایشون بودن حس خوب دریافت می کنید؟

    آیا الان دلتون کمی تنگ شده و دوست دارید که یک جلسه دیگه هم ادامه بدین؟


    - - - Updated - - -

    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه
    ویرایش توسط مصباح الهدی : پنجشنبه 07 فروردین 93 در ساعت 23:24

  19. 4 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    myl (شنبه 09 فروردین 93), محمد 93 (یکشنبه 21 اردیبهشت 93), yerahgozar (جمعه 08 فروردین 93), شیدا. (شنبه 09 فروردین 93)


 
صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:40 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.