به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 32
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 06 تیر 93 [ 06:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-22
    نوشته ها
    523
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,312

    تشکرشده 1,508 در 444 پست

    Rep Power
    64
    Array
    سلام خانم شین،

    من هم با نظراتی که لایک کردم موافقم. ولی دیدم شما به ایشون گویا علاقه زیادی داری و همونطور که خودت گفتی بیشتر به خاطر ترس از طرد شدن دوباره بهش پیام نمیدی نه دلایل مهم دیگه ای که وجود داره.

    حتی اگه خودش مثلا عید پیام بده و تبریک بگه باز هم به نظر من نشونه هایی هستند که باید بیشتر بهشون فکر کنی تا خدای نکرده بعدن برات مشکلی پیش نیاد.

    به همین خاطر اون قسمتهایی از نوشته ات که برای من جلب توجه کرد و به نظرم نشونه های یک مرد مناسب برای همسری نیست رو انتخاب کردم. همچنین اون قسمتهایی که به نظرم در شما وجود داشت و از نظر من ایراد به حساب اومد.

    نقل قول نوشته اصلی توسط خانوم شین نمایش پست ها

    - ایشون همیشه یک خشمی درون خودش نسبت به خواهر و برادرش داشت که پدرو مادر مریض ول کردن و وقتی‌ هم که میان مثل یک مهمان میان و می‌رن. البته به زبان نمی لورد و من خودم متوجه شدم.

    - توی آخر مهر ماه رابطه ما از طرف ایشون تموم شد! با این توجیه که من الان چون بابامو قطع امید کردن آیندم نه معلومه تاریکه نمیتونم به خودم فکر کنم و دنبال شرایط ازدواج خودم باشم

    - حدود سه‌ هفته پیش ایشون با شماره خودش زنگ زد و من ۴۰ ثانیه میگفتم الو و اون حرف نمی‌زد.

    - من خودم فکر می‌کنم که ایشون شخصیتا هیچ وقت شروع کننده نیست و همیشه من باید جرقه بزنم ایشون ادامه بده.

    - ایشون الان میدونه که متهم هست و اشتباه کرده و پشیمون شده از کارش و چون میترسه که من سرزنشش کنم و برای همین می‌خواد من خودم شروع کننده باشم.

    - این مدت هیچگونه تماسی باهاش نگرفتم و فکر هم می‌کنم یکی‌ از علت‌های پشیمون شدنش این هست که در نبود من فکر کرده. و اگر من بودم و اصرار می‌کردم هیچ وقت از تصمیمش برنمیگشت، این یکی‌ از خصوصیت اخلاقیش هست که نظرش خیلی‌ سخت رو تصمیمی که میگیره عوض می‌شه.

    - اون موقع که دکترا قطع امید کرده بودن از پدرشون و من هم شهر محل سکونت خودم بودم، ایشون فقط تماسشو با من خیلی‌ کم و محدود کرده بود ولی‌ نمی‌گفت چرا به چه دلیل

    - و مساله دیگه این که، ایشون هروقت دلش تنگ می‌شه زنگ میزنه که صدای منو بشنوه، منو تو یه حالت بیم و امید نگاه می‌داره و خوب اذیت میشم


    ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط خانوم شین نمایش پست ها

    - چند روز بعدشم سعی‌ کردم که دوباره راهی‌ باز کنم که ایشون به من راه نداد. و منم غرور و عزّت نفسمو بیشتر از این نتونستم خدشه در بکنم.

    - من میترسم چون اون زنگ زده من عکس العمل نشون ندادم پیش خودش فکر کنه کسی‌ اومده تو زندگی‌ من و اونم سعی‌ کنه کسی‌ رو جایگزین کنه .

    - میترسم که اس‌ م اسی بفرستم و بازخورد مناسبی دریافت نکنم و بیش از پیش به هم بریزم و عیدم خراب اندر خراب بشه و عزت نفسم هم خدشه دار!


    و بالاخره این نکته ای که خانم شیدا بهش اشاره کرده یکی از نکته های خیلی مهمه که معمولا نادیده گرفته میشه:

    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    بعضی آدمها ضعیف و منفعل و ترسو هستند و ما اشتباهی اون را ادب و متانت و ... می بینیم.

  2. 4 کاربر از پست مفید toojih تشکرکرده اند .

    sara 65 (سه شنبه 27 اسفند 92), بی نهایت (دوشنبه 26 اسفند 92), ستیلا (دوشنبه 26 اسفند 92), شیدا. (سه شنبه 27 اسفند 92)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 23 خرداد 99 [ 20:21]
    تاریخ عضویت
    1392-7-21
    نوشته ها
    374
    امتیاز
    9,911
    سطح
    66
    Points: 9,911, Level: 66
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 139
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,128

    تشکرشده 851 در 242 پست

    Rep Power
    50
    Array
    سلام خانم شین.مطالبی که نوشته بودم با قطع شدن سایت پاک شد.

    دوستان خیلی خوب راهنمایی کردند .فقط یه چیز مونده اونم تا زمانیکه ازدواج نکردید احساساتتون و وقتتون رو صرف هر ادم بی مسولیت نکنید.

    کسی که شما رو معلق نگه داشته فرد مسولیت پذیری نیست.سعی کنید از بیرون به قضایا نگاه کنید .تا زمانیکه احساستون درگیر باشه نمیتونید تصمیم درست بگیرید.

    خواستگارهاتون رو به خاطر این اقا که هنوز هیچ چیزی معلوم نیست رد میکنید.فکر نمیکنید فرصتهاتون رو از دست میدید.

    بهترین راه این هست که رابطه رو برای همیشه قطع کنید و به دنبال یک ازدواج موفق باشید.
    فرو افتادن در مقابلِ خدا ؛ تنها راه برخاستن است …

  4. 3 کاربر از پست مفید ستیلا تشکرکرده اند .

    sara 65 (سه شنبه 27 اسفند 92), toojih (دوشنبه 26 اسفند 92), شیدا. (سه شنبه 27 اسفند 92)

  5. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 مهر 93 [ 16:40]
    تاریخ عضویت
    1392-12-23
    نوشته ها
    82
    امتیاز
    687
    سطح
    13
    Points: 687, Level: 13
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    68

    تشکرشده 205 در 73 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    خانم شین عزیز،

    شما اول باید ببینی آدمی با این ویژگیها می تونه فرد مناسبی برای زندگی مشترکتون باشه؟
    ترسهاش را می بینید؟
    ضعفهاش را می بینید؟
    بی مسئولیتیش را در مقابل زندگی خودش و شما می بینید؟
    و ...

    واقعا به نظر شما فرد مناسبیه؟
    شین جان، بعضی آدمها ضعیف و منفعل و ترسو هستند و ما اشتباهی اون را ادب و متانت و ... می بینیم.


    شما قبلا یه تاپیک دیگه توی این تالار داشتید، اگر ممکنه اسم کاربری قبلی یا لینک تاپیکتون با بگید.
    من نتونستم پیداش کنم.
    شیدا جان تاپیک دیگه ای نداشتم.ممنون از راهنمایی ارزشمندشما و همه دوستان.

  6. کاربر روبرو از پست مفید خانوم شین تشکرکرده است .

    شیدا. (سه شنبه 27 اسفند 92)

  7. #14
    Banned
    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 اردیبهشت 93 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1392-10-22
    نوشته ها
    333
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsOverdriveSocial3 months registered
    تشکرها
    518

    تشکرشده 726 در 247 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    من بنا به تمایل آقای مدیر و فرشته مهربان دیگه قصد برگذاشتن پست در تاپیک جدید ندارم (در مورد این ماجرا حرفی ندارم و نمیخوام بحث کنم که موضوع منحرف بشه )

    چون قبلا نظری در این خصوص دادم میخوام ادامه حرفامو تکمیل کنم

    متاسفانه دوستان این فرد رو بی مسئولیت و منفعل و .... مینامند

    خدایی نکرده شما اگر پدرتون مشکل کوچکی براش پیش میومد میتونستید انقدر که از این آقا انتظار مقابله دارید با اون مشکل مقابله کنید

    شما اصلا خودتون رو جای طرف مقابل نمیگذارید
    اگر جلوی چشم شما پدرتون داشت ذره ذره از بین میرفت (خدایی نکرده) و دختر خانمی مدام از شما درخواست ازدواج میکرد شما واکنش این پسر رو انجام نمیدادید؟

    معلومه که این پسر وقتی دیده که با این شرایط سخت نمیتونه فعلا تمام و کمال همراه خانم باشه ازش خواسته که رابطه قطع بشه

    کاری که این پسر کرده کاملا منطقی هستش
    چطوری میتونه وقتی پدرش داره از بین میره با این خانم حرف از عشق و عاشقی بزنه
    یا وقتی مشخص نیست که فردا پدرش زنده هست یا مرده قرار ازدواج بذاره

    (لطفا یه حرف شدنی بگید که حتی نیم درصد احتمال رخدادن اون وجود داشته باشه)

    البته برای شما دوستان عزیز درک این اتفاقات بسیار سخت و غیر ممکن هستش و توقع ندارم بتونید شرایط این پسر رو درک کنید چون شرایط مشابه و حتی خیلی خفیف تر از این موضوع رو تجربه نکردید وگرنه اینطور یکطرفه به قاضی نمیرفتید

    خانم شین من اصلا نمیتونم شما رو درک کنم
    مخصوصا وقتی که عنوان میشه دختر ها احساساتی و پسر ها سنگ دل هستند !!!!!!!!!
    البته همین عنوان کردن موضوع باعث میشه که خوبیها رو فقط برای دختر ها بدونیم و اگر برای پسر هر اتفاق بدی بی افته ما توقع داشته باشیم که براحتی با اون کنار بیاد

    لطفا یکم بیشتر در این خصوص توضیح بدید :
    "از طرف دیگه من میترسم که اس‌ م اسی بفرستم و بازخورد مناسبی دریافت نکنم و بیش از پیش به هم بریزم و عیدم خراب اندر خراب بشه و عزت نفسم هم خدشه دار بشه"

    مگه متن اس ام استون چیه
    از چه بازخوردی میترسید
    چراباید عزت نفستون خدشه دار بشه
    ویرایش توسط 1234567 : دوشنبه 26 اسفند 92 در ساعت 21:58

  8. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 دی 93 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    535
    امتیاز
    3,418
    سطح
    36
    Points: 3,418, Level: 36
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    573

    تشکرشده 935 در 360 پست

    Rep Power
    65
    Array
    سلام
    خانوم شین اول ببینیدبازهم تماس میگیرند پیام میدهند بعدتصمیم بگیرید
    اگرتماس گرفتندیاپیام دادندمحتوای پیام ایشان راببینیدبعدتصمیم بگیرید
    ایشان درشرایط سختی بوده اند وشایدبخاطرشرایطشان تصمیم قطع رابطه راگرفته اند
    حال شمابنشینیدوسبک وسنگین کنیدببینیدمیتوانیدبااخلاق های این اقاکناربیایید چون طوریکه شماتوضیح داده اید دلتان پیش ایشان گیرکرده ودل به ایشان داده اید
    ازدواج بحث یک عمرزندگی است احساساتی تصمیم نگیرید
    یه توصیه دوستانه فرصتهاتون روازدست ندید

  9. کاربر روبرو از پست مفید roseflower تشکرکرده است .

    ستیلا (دوشنبه 26 اسفند 92)

  10. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 مهر 93 [ 16:40]
    تاریخ عضویت
    1392-12-23
    نوشته ها
    82
    امتیاز
    687
    سطح
    13
    Points: 687, Level: 13
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    68

    تشکرشده 205 در 73 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط 1234567 نمایش پست ها
    سلام
    من بنا به تمایل آقای مدیر و فرشته مهربان دیگه قصد برگذاشتن پست در تاپیک جدید ندارم (در مورد این ماجرا حرفی ندارم و نمیخوام بحث کنم که موضوع منحرف بشه )

    چون قبلا نظری در این خصوص دادم میخوام ادامه حرفامو تکمیل کنم

    متاسفانه دوستان این فرد رو بی مسئولیت و منفعل و .... مینامند

    خدایی نکرده شما اگر پدرتون مشکل کوچکی براش پیش میومد میتونستید انقدر که از این آقا انتظار مقابله دارید با اون مشکل مقابله کنید

    شما اصلا خودتون رو جای طرف مقابل نمیگذارید
    اگر جلوی چشم شما پدرتون داشت ذره ذره از بین میرفت (خدایی نکرده) و دختر خانمی مدام از شما درخواست ازدواج میکرد شما واکنش این پسر رو انجام نمیدادید؟

    معلومه که این پسر وقتی دیده که با این شرایط سخت نمیتونه فعلا تمام و کمال همراه خانم باشه ازش خواسته که رابطه قطع بشه

    کاری که این پسر کرده کاملا منطقی هستش
    چطوری میتونه وقتی پدرش داره از بین میره با این خانم حرف از عشق و عاشقی بزنه
    یا وقتی مشخص نیست که فردا پدرش زنده هست یا مرده قرار ازدواج بذاره

    (لطفا یه حرف شدنی بگید که حتی نیم درصد احتمال رخدادن اون وجود داشته باشه)

    البته برای شما دوستان عزیز درک این اتفاقات بسیار سخت و غیر ممکن هستش و توقع ندارم بتونید شرایط این پسر رو درک کنید چون شرایط مشابه و حتی خیلی خفیف تر از این موضوع رو تجربه نکردید وگرنه اینطور یکطرفه به قاضی نمیرفتید

    خانم شین من اصلا نمیتونم شما رو درک کنم
    مخصوصا وقتی که عنوان میشه دختر ها احساساتی و پسر ها سنگ دل هستند !!!!!!!!!
    البته همین عنوان کردن موضوع باعث میشه که خوبیها رو فقط برای دختر ها بدونیم و اگر برای پسر هر اتفاق بدی بی افته ما توقع داشته باشیم که براحتی با اون کنار بیاد

    لطفا یکم بیشتر در این خصوص توضیح بدید :
    "از طرف دیگه من میترسم که اس‌ م اسی بفرستم و بازخورد مناسبی دریافت نکنم و بیش از پیش به هم بریزم و عیدم خراب اندر خراب بشه و عزت نفسم هم خدشه دار بشه"

    مگه متن اس ام استون چیه
    از چه بازخوردی میترسید
    چراباید عزت نفستون خدشه دار بشه
    دوست عزیز،من خیلی‌ دوست داشتم که شما بیایید برای من بنویسید . چون آقا هستید و از دریچه چشم یک مرد به قضیه نگاه می‌کنید ولی‌ چون گفت بودید که از من متنفرید فکر نمیکردم بنویسید. به هر حال خیلی‌ ممنون. راستش من داشتم سعی‌ می‌کردم که اشتباهات خودم و ایشون روی یه کاغذ بنویسم ببینم که کفهٔ کی‌ سنگینتره ؟راستش، منم بی‌ اشتباه نبودم. کم اشتباه هم نبودم. اگرایشون منفعل و ترسو هست به قول دوستان، شاید چون همیشه یک آدم فدایی بوده، همیشه برای بقیه زندگی‌ کرده، و حتی اگر تو خیابون باشه و مثلا تشنه باشه بدون خانوادش یک آب میوه نمیخوره! به نوعی می‌خوام بگم مهارت داشتن یک فرد، یک رابطه را برای خودش رو نداشت.چون هیچوقت هیچ حقی‌ برای خودشقائل نبوده، بقیه هم همینطور. همیشه خودش و بقیه فکر کردن که وظیفشه که فدایی باشه. خب ترکش این مسائل به منم میخورد. .البته سعی‌ میکرد که مدیریت بکنه شرایط رو. ولی‌ خوب یه مهارتی رو که بیست و چند سال نداشته تو ۸ ماه نمیتونست کسب بکنه. منم تا یک جایی‌ تحمل می‌کردم،از یه جایی‌ به بعد بدخلقی می‌کردم،حملهٔ شخصیتی می‌کردم، متهم می‌کردم.....نمیدونم کی‌ بیشتر مقصره راستش. در مورد سه‌ تا سوالی‌ هم که ازم پرسیدید:
    ۱.متن اس‌ م اس‌‌ام فقط یک تبریک عید هست (اگر بفرستم) .
    ۲. نظرم این هست که اگر اون با من کاری داره که به هر دلیل نمیگه و فقط زنگ می‌زنه سکوت می‌کنه، با اس‌ م اس‌ من باید جرات گفتن حرفشو پیدا کنه. راستش میترسم که جوابی‌ به اس‌ م اس‌‌ ام نده( که بعید میدونم).و حتی اگر اینجوری باشه دوست ندارم تو بیم و امید بمونم! همیشه منتظر باشم!
    ۳.خوب اگر جوابی‌ نده به کار من شاید این وسط فقط من بهش القا کردم که با همهٔ لطمه روحی‌ که از جانب شما متوجه من شده، بازم این من بودم که پا جلو گذشتم....:|

  11. کاربر روبرو از پست مفید خانوم شین تشکرکرده است .

    1234567 (دوشنبه 26 اسفند 92)

  12. #17
    Banned
    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 اردیبهشت 93 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1392-10-22
    نوشته ها
    333
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsOverdriveSocial3 months registered
    تشکرها
    518

    تشکرشده 726 در 247 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط خانوم شین نمایش پست ها
    دوست عزیز،من خیلی‌ دوست داشتم که شما بیایید برای من بنویسید . چون آقا هستید و از دریچه چشم یک مرد به قضیه نگاه می‌کنید ولی‌ چون گفت بودید که از من متنفرید فکر نمیکردم بنویسید. به هر حال خیلی‌ ممنون. راستش من داشتم سعی‌ می‌کردم که اشتباهات خودم و ایشون روی یه کاغذ بنویسم ببینم که کفهٔ کی‌ سنگینتره ؟راستش، منم بی‌ اشتباه نبودم. کم اشتباه هم نبودم. اگرایشون منفعل و ترسو هست به قول دوستان، شاید چون همیشه یک آدم فدایی بوده، همیشه برای بقیه زندگی‌ کرده، و حتی اگر تو خیابون باشه و مثلا تشنه باشه بدون خانوادش یک آب میوه نمیخوره! به نوعی می‌خوام بگم مهارت داشتن یک فرد، یک رابطه را برای خودش رو نداشت.چون هیچوقت هیچ حقی‌ برای خودشقائل نبوده، بقیه هم همینطور. همیشه خودش و بقیه فکر کردن که وظیفشه که فدایی باشه. خب ترکش این مسائل به منم میخورد. .البته سعی‌ میکرد که مدیریت بکنه شرایط رو. ولی‌ خوب یه مهارتی رو که بیست و چند سال نداشته تو ۸ ماه نمیتونست کسب بکنه. منم تا یک جایی‌ تحمل می‌کردم،از یه جایی‌ به بعد بدخلقی می‌کردم،حملهٔ شخصیتی می‌کردم، متهم می‌کردم.....نمیدونم کی‌ بیشتر مقصره راستش. در مورد سه‌ تا سوالی‌ هم که ازم پرسیدید:
    ۱.متن اس‌ م اس‌‌ام فقط یک تبریک عید هست (اگر بفرستم) .
    ۲. نظرم این هست که اگر اون با من کاری داره که به هر دلیل نمیگه و فقط زنگ می‌زنه سکوت می‌کنه، با اس‌ م اس‌ من باید جرات گفتن حرفشو پیدا کنه. راستش میترسم که جوابی‌ به اس‌ م اس‌‌ ام نده( که بعید میدونم).و حتی اگر اینجوری باشه دوست ندارم تو بیم و امید بمونم! همیشه منتظر باشم!
    ۳.خوب اگر جوابی‌ نده به کار من شاید این وسط فقط من بهش القا کردم که با همهٔ لطمه روحی‌ که از جانب شما متوجه من شده، بازم این من بودم که پا جلو گذشتم....:|
    ببینید در مورد نوشته اولتون چون کامل توضیح نداده بودید گفتم که کارهاتون تنفر بر انگیز بوده که با توضیح کامل شما نظرم عوض شد (مقصر خودتون بودید چون هم خیلی زیاد نوشته بودید هم توضیحات ضروری رو فراموش کرده بودید ولی اگر ناراحت شدید عذر خواهی میکنم)

    من میخواستم در اون مورد حرف بزنم اما در مورد اینکه چرا مطلبی ننوشتم چون آقای مدیر و خانم فرشته مهربان ترتیبی اتخاذ کرده بودند که نام کاربری من قفل بشه و دیگه نتونستم ادامه حرفامو بگم

    ببینید اطلاق وازه منفعل و ترسو در هر شرایطی صحیح نیست

    شما دارید این دونفر رو باهم مقایسه میکنید:
    نفر اول :رعد و برق میشه و یک نفر با ترس و جیغ و داد از خونه میزنه بیرون
    نفر دوم : زلزله میشه و بخشی از خانه تخریب میشه و یکنفر با ترس و جیغ و داد از خونه میزنه بیرون

    منفعل بودن واژه ای نیست که بشه به هر شخصی اطلاق کرد و در شرایط مختلف تعریف اون متفاوت خواهد بود

    متاسفانه دید جامعه ما به خیلی از مسائل اشتباه هستش
    پدر و مادر و خواهر و برادر هر پسری از گوشت و خون اون پسر هستند و باید هرچه در توان داره برای اونها کم نذاره
    اگر آدم رفیق بازی بود یا برای هرکس که از خیابان رد میشد اینطور باشه حرفی ندارم

    به نظر شما پسری که با خانواده خودش رابطه درست و حسابی نداره و دلش میخواد همه اعضای خانواده اش زیر فشار مشکلات باشند مرد زندگیه اما به نظر من این آدم فردی بی غیرت و بد ترین گزینه برای ازدواج با هر دختری محسوب میشه چون پسری که برای خواهر و پدر و مادر خودش ارزش قائل نباشه و برای اونها به رنج نیوفته برای زن و بچه اش هم همینطوره

    با اجازتون عشق و علاقه این پسر به خانواده اش برای من خیلی قابل احترامه

    این تمایل شماست و باید به تمایل هر فردی احترام گذاشت

    متاسفانه در ایران اولین کاری که هر دختری بعد از ازدواج میکنه کشاندن پسر به سمت خانواده خودش است

    و در این راه از هیچ کاری کوتاهی نمیکنند و مدام با همسرشان جنگ و دعوا راه می اندازند و مدام از مادر و خواهر اون پسر بد میگند و دنبال بهانه هستند تا رابطه پسر با خانواده اش رو از بین ببرندلطفا نگید که من اشتباه میکنم چون به تعداد موهای سرم شاهد این مسائل بودم

    به نظر من شما بزرگترین اشتباه را میکنید
    اگر خواستگاری دارید که یک درصد از این آقا بهتر است به فکر خودتون باشید و بهتره برید دنبال زندگیتون و ازدواج کنید

    من نمیگم که به پای این مرد بسوزید من فقط امیدوارم بتونید شرایط بوجود آمده برای این مرد رو درک کنید و بعلت اتفاقاتی که افتاده آرامش خاطر لازم رو بدست بیارید

    چیزی که من رو ناراحت کرده استفاده از واژه هایی نظیر کدورت ، لطمه روحی و غیره از جانب شماست

    تمام حرف من این بود که طرف مقابل رو بخاطر شرایطی که ایجاد کرده درک کنید
    اما من بازهم شما رو درک نمیکنم . به این مرد علاقه دارید یا وابستگی برای شما ایجاد شده و فقط بهش عادت کردید
    ویرایش توسط 1234567 : دوشنبه 26 اسفند 92 در ساعت 22:56

  13. #18
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    آقای 123456

    خانم شین می گه اون آقا درس و کار و زندگی خودش را ول کرده و بچه های خواهرش را نگه می داره تا اونها برن سفر. کدوم خواهر؟ همون خواهری که مثل مهمان می آد و می ره و هیچ مسئولیتی در مقابل پدر و مادرش حس نمی کنه.

    برادرش هم همسر و نوزادش را فرستاده بود این آقا نگهداری کنه و خودش رفته شهرستان دکترا بخونه!
    کدوم برادر؟ برادری که یادش رفته پدر و مادر پیزی داره که نیاز به توجه و مراقبت دارند.

    و باز می گه که این آقا خشم درونی نسبت به خواهر برادرش و بی مسئولیتی هاشون داره و ... اما بلد نیست چطور باهاشون برخورد کنه.

    رسیدگی به پدر و مادر و کمک به اونها وظیفه است، اما نگهداری از همسر برادر و انجام دادن خریدهاش و پارک بردن بچه خواهر و ... وظیفه ایشونه؟
    کسی که نتونه حدود حقوق و وظایفش را در خانواده خودش مشخص کنه و به همه خدمات رایگان بده و بخواد همه را راضی نگه داره و اولین چیزی که فدا می کنه و راحت می ذاره کنار، احساس و امیدی هست که یه دختر بهش داشته، چرا برای شما اینقدر قابل احترامه؟

    اون آقا به این دختر قول داده، متعهد بوده، مدیون بوده و ... حالا روی کاغذ نوشته نشده، دلیل نمی شه که بگیم نبوده!
    آدمی که راحت زیر قول و قرارش و تعهدش و امیدواری که به کسی داده و ... می زنه، آدمی که می بینه این دختر را به خودش وابسته کرده، روش حساب کرده، برای آینده باهاش برنامه ریخته ... خیلی راحت می گه بابام مریضه، آینده من سیاه شده و تو هم دیگه برو دنبال زندگیت !!!!!!!

    انشاله که پدرشون بهتر بشن و هیچ کس روزهای سخت بیماری پدر و مادر را تجربه نکنه،
    ولی اگر قرار باشه کسی به این راحتی خودش را ببازه و بکشه کنار، دیگه اسمش مرد نیست و توانایی اداره زندگی مشترک را نداره.


    خانم شین گفتن وضع مالی خانواده شون هم خوب هست و خدا را شکر در فشار مالی تامین هزینه های درمان نیستند.

    کسی اینجا نگفت چرا پدر و مادرش را رها نکرده و نیامده سراغ تو،
    اما کسی که در موقعیت های بحرانی، اولین راهی که به نظرش می رسه، فرار هست، می تونه قابل اعتماد باشه برای یک عمر زندگی؟

    ایشون در مرحله شناخت و آشنایی، به خانم شین نشون دادند که در مواقع بحرانی نمی شه روش حساب کرد.
    آدم ضعیفی هست که خودش را زود می بازه!!

    حتی همین حرکتشون که مثل بچه ها زنگ می زنه و حرف نمی زنه !!!!!!!!!!
    مردی گفتن
    ابهتی گفتن
    غروری گفتن !!
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  14. 6 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (سه شنبه 27 اسفند 92), sanjab (پنجشنبه 14 فروردین 93), sara 65 (سه شنبه 27 اسفند 92), toojih (سه شنبه 27 اسفند 92), بی نهایت (سه شنبه 27 اسفند 92), ستیلا (سه شنبه 27 اسفند 92)

  15. #19
    Banned
    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 اردیبهشت 93 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1392-10-22
    نوشته ها
    333
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsOverdriveSocial3 months registered
    تشکرها
    518

    تشکرشده 726 در 247 پست

    Rep Power
    0
    Array
    رابطه برادر و خواهری و اقوام درجه یک رابطه ای نیست که بخواهیم برای انجام هر کاری ازشون پول یا پاداش مطالبه کنیم

    آیا خانم شین در تمام مدت زندگی این آقا حظور داشته

    قطعا برادر و خواهر این آقا که معلومه سنشون بیشتره در حق این آقا کارهایی انجام داده اند و غیر ممکنه این روابط یکطرفه بوده باشه چنین امری توی هیچ خانواده ای ممکن نیست

    در خصوص اینکه برادر و خواهر به پدرشون سر نمیزنن چون متاهل هستند و درگیر کار و بچه مشکلات زندگی هستند و در شهر های دیگه ساکن هستند طبیعی هست . چون دیدند این پسر مجرد هستش نگهداری از پدر و مادر رو بر عهده اون دونستن ولی وقتی که این پسر در شرف ازدواج باشه باید سهیم بشن و وظایف رو تقسیم کنن

    خود من در شرایطی زندگی میکنم که پدرم سکته کرده و مادرم هم قلبش ناراحته و برادر و خواهرم شهر دیگه ای زندگی میکنند و برادر بزرگم با اینکه شهر خودمونه اما بخاطر مشکلاتی که داره خیلی کم وقت میکنه به پدر مادرم سر بزنه

    من درکش میکنم چون از 8 صبح تا 4 عصر باید بره سر کار و بعد از اون اگه بیاد خونه بعد از کمی استراحت باید به بچه اش برسه و در کار خونه به همسرش کمک کنه و خرید انجام بده و ... که فکر نکنم برای اون یک روز از 24 ساعت بیشتر باشه (برخلاف تبلیغ ایرانسل)

    مطمئن باشید اگر برادرم که متاهله میخواست به پدر مادرم رسیدگی کنه الان زنش همینجا یک تاپیک باز کرده بود با این عنوان که همسرم در قبال خانواده اش منفعله و به من و بچه اش نمیرسه و .....
    و در پایان شما دوستان گرامی با نوشتن قطعنامه ای اونو محکوم میکردید و حق رو به همسرش میدادید (غیر از اینه ؟)

    من نمیگم که این خانم به پای این مرد بسوزه و بسازه من تشویقش میکنم که خود خواه باشه و به خودش فکر کنه
    این خانم در این 5 ماه چند تا خواستگار داشتند (هر یک یا دو ماه یک خواستگار)
    شرایط اون پسر دلیل نمیشه که این خانم قهرمان بازی در بیاره برای ازدواج هر کسی باید به خودش فکر کنه

    اون پسر هم انصافا عقلانی ترین کار ممکن رو انجام داده

    شما اگر جای اون پسر بودید چکار میکردید
    فرض میکنیم خانم شیدا یا خانم شین بجای اون پسر هستند و خدایی نکرده پدرشون همون مشکل رو داره
    این وسط دختری توی زندگی شما هست که باید مدام باهاش تماس بگیرید و حرف بزنید و ...
    باید براش کادو بخرید
    باید براش وقت بذارید
    باید یه روز رو برای خواستگاری مشخص کنید و دست پدرتون رو بگیرید و ببرید خواستگاری (پدری که روی تخت بستریه)
    بعد از جلسه خواستگاری با این حال پدرتون و در کمال تعجب در و همسایه و دوست و آشنا باید به فکر برگذاری مراسم ازدواج و اجاره سالن و تهیه مسکن و لباس عروس و حلقه نامزدی و هزار تا مشکل دیگه باشید
    انصافا شما خانم های محترم اگر مرد بودید و این وضعیت رو داشتید میتونستید همچین کاری بکنید؟

    اگر در این دوران کم کاری کنید اون دختر تا پایان زندگیتون هرگز شمارو نخواهد بخشید (خوبه که شما ها دخترید و با این احساسات کاملا آشنا هستید)

    نگید که دخترا کم توقع هستند و مراسم و خونه و از این چیزا نمیخوان
    یا اگه دختری حس کنه پسر بنا به هر دلیل کمتر براش وقت داره اون پسر رو خواهد بخشید

    متاسفانه اکثر دخترا این چیزا رو درک نمیکنن

    اون پسر معقولانه ترین کار ممکن رو انجام داده چون دیده شرایط ازدواج رو نداره همه چیز رو تموم کرده نه منفعل بوده نه ترسو
    با اجازتون این کارش همون رفتار جراتمندانه ای بوده که ازش دم میزنید

    کسی که رفتار منفعلانه داره خانم شین هستش که با این هجوم خواستگار در این چند ماه اقدام درست رو انجام نداده
    ایشون هم باید رفتارشون رو عوض کنن و به فکر صلاح زندگی خودشون باشن

  16. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 مهر 93 [ 16:40]
    تاریخ عضویت
    1392-12-23
    نوشته ها
    82
    امتیاز
    687
    سطح
    13
    Points: 687, Level: 13
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    68

    تشکرشده 205 در 73 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مسلما انسان از روی "عادت" ۵ ماه منتظر یکی‌ نمیمونه! من 2 ساله دلبسته ایشون بودم، 8 ماهشو باهاشوم ارتباط داشتم، 5 ماهه که این رابطه تموم شده. به نظر شما اگر عادت بود نپریده بود؟ من هنوز مثل روز اول جدایی ام. فقط خود دار تر. با حفظ ظاهر. حالا این عادته؟ انسان از روی عادت انقدر برای یک اس‌ م اس‌ زدن وسواس نشون نمیده. من اگر انقدر وسواس دارم چون نمی‌خوام شرایط بدتر از این بشه. ما همیشه به هم احترام گذشتیم. با احترام از هم جدا شدیم، نمی‌خوام مساله‌ای باعث بشه این احترام از بین بره. من نمی‌خوام ایشون از خانوادش جدا کنم. اصلا چنین قدرتی‌ ندارم. ضمناً خودم هم آدم خانواده دوستی‌ هستم. فقط توضیح دادم که ایشون چطوری هستش. به نظر من افراطی هست راستش. آقای ۱۲۳۴۵۶۷ مگر دروغ میگم؟ مگر من لطمه روحی‌ نخوردم؟ من وقتی‌ ایشون به من راه نداد هیچ و هیچ تماسی برقرار نکردم. چرا؟ چون می‌خواستم شرایط بدشو شلوغ تر نکنم. چون می‌خواستم به انتخابش( جدایی از من!) احترام بذارم. هرچند سخت و درد ناک. من ۵ ماه تو شهر غریب با یه عالمه کار که رو سرم ریخته بود بدترین لحظه‌ها رو گذروندم. پر از دلتنگی‌. خیلی‌ وقتا پر از احساس تقصیر. بعضی‌ وقتا پر از دل رنجش. حالا هم رو هوا هستم، احساس می‌کنم به خاطره احساسم به ایشون نمیتونم به کس دیگیی‌ علاقه مند بشم. احساس می‌کنم پسری که میاد خواستگاری من حق داره که من " به خاطر خودش" دوسش داشته باشم نه به خاطره موقعیتش! نه به خاطره فراموش کردن یکی‌ دیگه! نه به خاطره این که این خواستگار بهتری هست! اینا لطمه روحی‌ نیست؟؟
    دوست عزیز 1234567: من توی این 2-3 ندشته اخیر شما احساس کردم اونکه گفتم یک مورد‌هایی‌ داشتم رو مسخره می‌کنید و به نوعی میخواید بگید تو اگه خواستگار دشتی الان معطّل این آقا نبودی:-). من فقط شرایط‌ گفتم که از دوستان راهنمایی‌ شفاف دریافت کنم. وگرنه نه اینجا کسی‌ کسی‌ رو میشناسه که به نوعی بخوام بگم من دختر پر طرفداری هستم و فخر بفروشم ( با فرض عقده‌ای بودن من)، و نه خواستگار داشتن یک دختر نشونهٔ این هستش که اون دختر یک فرقی‌ با بقیه دخترا داره! همچنین دخترایی هم که خواستگار ندران چه بسا که خیلی‌ هم لایق و شایسته باشن ولی‌ چون بعضی‌ پسرا این روزا جنم و جربزه‌ٔ مسئولیت قبول کردن رو ندارن،این اتفاق براشون نیفته. در ضمن من تو پست اولم هم گفتم که من به خاطره رشته‌ام ،یک دونه دختر تو ورودیمون هستم زیاد عجیب نیست که مردیی پیدا بشن. در ضمن بنا به نظر اطرافیان به لحاظه ظاهری خیلی‌ خوبم و پسرا هم که میدونید عقلشون به چشمشونه!( نگید نه که ناراحت میشم!) بنا با این به قول شما " هجوم خواستگار!" زیاد عجیب نیست! دوست عزیز مطمئن باشید کسیی‌ که میان اینجا، از سر استیصال و درماندگی میان! نمیان که کلاس بزارن فخر بفروشن! به کی‌ آخه؟ به کسی‌ که نمیشنسن. دوست عزیز شما ادبیات حرف زدنتون متناسب مشاور بودن نیست. پر از بغض و کینه از جنس مخلفتون. پر از عکس‌العمل تکانشی هست. من خیلی‌ متاسفم. من در مقام قضاوت نیستم. ولی‌ شما هم نیستید. من خیلی‌ امیدوار بودم نظر شما به من کمک کنه. متاسفم.

  17. کاربر روبرو از پست مفید خانوم شین تشکرکرده است .

    veis (دوشنبه 04 فروردین 93)


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:47 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.