موضوع: آیا گرفتن دعا از دعا خوان ها درسته؟

برادر خوبم شما هیچیت نیست اگه این متن هارو خودت مینویسی نشون میده که خیلی نرمالی به خودت تلقین منفی نکن چرا خودت رو با یه بچه مقایسه میکنی شمایی که این مثالو پیدا میکنی و منظورتو مثل یه روان شناس توضیح میدی مشکلی داری؟ به خودت اعتماد کن البته حافظه همه یکسان نیست شاید یکی با دو بار خوندن یاد بگیره یکی با ده بار . اینو خودت باید پیدا کنی که چکار کنی تا بهتر یاد بگیری . ضمنا راههایی برای تقویت حافظه هم هست که میتونی از اینترنت هم سرچ کنی. دیگه اینکه بعضیا تو رشته خاصی موفقن و در رشته دیگه ای نا موفق باید علایق و استعداد خودتو پیدا کنی .

نوشته اصلی توسط khaleghezey

درود دادا

میتونی ادامه بدی از این دعا نویس به اون دعا نویس میتونی مثل آدمایی که میخوان لاغر بشن غرص لاغری بخوری یا پود لاغری یا کمربند لاغری و یا میتونی درست و اصولی مشکلت را حل کنی این لینک رو برو بخون

اعتماد به نفس

- - - Updated - - -

اگه واقعا میخوای یه فرد قوی و محکم و با اعتماد بنفس بالا بشی باید تلاشتو بکنی و بهاش رو هم پرداخت کنی

بهای این کار

سعی و تلاش فراوان
بدست آوردن مهارت لازم(خواندن مقالات مربوطه)
و صبر زیاد

اتخاب با خودته فدات شم

- - - Updated - - -

راستی اینم باید بگم واقعا طرز نوشتنت و کلماتی رو که بکار میبری دوست دارم خیلی زیبا می نویسی و معلومه در تک تک کلماتی که بکار میبری تفکری پشتشه این خیلی عالیه

[/QUOTE]

خیلی ممنون از راهنماییتان
از این دعا خوان به اون دعا خوان راستش خسته شدم یعنی اعتماد به نفس یا شاید بهتره بگم دردم انقد دست و پا گیرم کرده که نمی تونم دیگه به فکر این بیفتم که درمانگرم رو عوض کنم از اون نتیجه نگرفتم درمان گری دیگر
می خوام راه درست و اصولی رو پیش برم اون راه رو هم می دونم چیه ولی ترس دارم شایدم از خودم مطمئن نیستم که بتونم در راه رفتن در راه درست موفق بشوم خود درمان منظورم نیست منظورم اینه که شما مثلا یک هدفی داری مثلا می خای از تهران بری شیراز هیچ خبری از راها و جاده ها و خرابی و ترافیک و باد و بارون و برف خبری نداری ( اخبار و سایت و ... هم نیست که بدونی) و می دونی در شیراز مثلا می تونی خوش بگذرونی
مشکل من هم همینه ترس از این راه ها دارم می ترسم وسط راه یا شروع راه یا آخرای راه منصرف شم یا صبرم لحظه ای باشه و تموم شه و مجبور شم راه رو بی پایان بگذارم بهتره بگم تکیه گاهی ندارم حالا این تکیه گاه می تونه باور به خودم باشه که اینو هم ندارم تکیه گاه می تونه خونوادم باشن که اینو هم واقعا ندارم چون تا به حال از دردم به خانوادم نگفتم یعنی در سطحی نیستند که این جور درد ها رو بتونن عمیقا بفهمن و بگن پسرم دردت اینه راه حلش اینه که بری فلان دکتر .
نمی خوام سنم رو بگم ولی خوب الان سنم 25 هست الان فکر می کنم که واقعا تا حالا اولین انسان روی زمینم که بهای 25 سال حبس ابد رو پرداختم و دیگر واقعا نمی تونم دووم بیارم و حرکتی باید بکنم باید خوب شم دارم پیر میشم ولی هنوز لذت نوشتن زیه زندگی رو نچشیدم اگر یه ذره خیالاتی شد ببخشید
فرض کنید یک انسان لال هستم می شنوم میدونم و می فهمم ولی انقدر می دانم و درکم بالاست از همه چیز ( درک در مورد آموزش خیلی کمتره در حد صفر) ،درک اجتماعی !
ولی به جا آوردنش و مثلا حرف زدن در جمعی که می تونی حرف بزنی و حرفاهایی نه چندان بیشتر عالمانه ولی در حد توانایی های خودم می تونم در جمع بگم ولی نمی تونم چون لالم ولی مغزم داره می ترکه از تفکرات
طرز نوشتنم اینجوریه در حالتی که تک و تنها هستم و دارم می نویسم ولی صحبت نمی کنم
اگر سر صحبت کردن باشد اصلا نمی توانم همچین مطالبی را برای کسی بگویم یا حداقل قانع کنم و به نقطه سر صحبت برسونم
نوشتارم خیلی جلوست ولی گفتارم صفر
شاید این طور انسانها در جامعه ما نیستن یا شاید تا به حالا من با آنها رو برو نشدم که آنچه که خودمم با طرفی حرف بزنم که هم زبون هم دیگر رو بفهمیم و هم در سطح گفتاریم پیشرفت کنم
برای مثال مثلا اگر در زمینه شبکه کامپیوتر چیزی بدونم کسی نیست که در موردش باهاش صحبت خوبی داشته باشم و بگم باد بگیرد و بگه یاد بگیرم یعنی کاملا متقابل باشه
یک آه می کشم ..... چون می نویسم ولی نمی دانم آخر کی تموم میشود و کی مشکلم رو واقعا می تونم بهمونم دقیق برای کسی و واقعا کی خوب می تونم بشم

نوشته اصلی توسط واحد

برادر خوبم شما هیچیت نیست اگه این متن هارو خودت مینویسی نشون میده که خیلی نرمالی به خودت تلقین منفی نکن چرا خودت رو با یه بچه مقایسه میکنی شمایی که این مثالو پیدا میکنی و منظورتو مثل یه روان شناس توضیح میدی مشکلی داری؟ به خودت اعتماد کن البته حافظه همه یکسان نیست شاید یکی با دو بار خوندن یاد بگیره یکی با ده بار . اینو خودت باید پیدا کنی که چکار کنی تا بهتر یاد بگیری . ضمنا راههایی برای تقویت حافظه هم هست که میتونی از اینترنت هم سرچ کنی. دیگه اینکه بعضیا تو رشته خاصی موفقن و در رشته دیگه ای نا موفق باید علایق و استعداد خودتو پیدا کنی .

برای دوست khaleghezey
هم تو متن بالا گفتم نوشتارم قوی یعنی همان طور که شما تشخیص دادین نرمالم در حالی اگر حضوری کسی منو ببینه و بیام توضیح بدم این طوری نیست یعنی حرفی برای گفتن نمی تونم داشته باشم چه در جمع چه رودر رو با کسی .....
نمی دونم واقعا باید چی کار کنم

کاربر " مصباح الهدی " نمی تونید بگذارید چون این نظر شما هم طولانی شد و هم شاید باعث بشه بحث از مشکلی که بنده دارم کاملا منحرف بشه ولی در هر صورت شما نظرتون رو گذاشته اید و امیدوارم جواب نظر شما رو ندن و بیشتر بنده رو راهنمایی کنن که بتونم از تجربیان دوستان استفاده کنم

نوشته اصلی توسط khaleghezey

درود دادا

اولا بهتره مهارت های لازم برای اینکار را بدست بیارید این آدرسی که برات میزارم حتما مطالعه کن

مهارتهای ارتباطی

مهارت های ارتباطی خیلی بهت کمک میکنه.


یه کار ساده ترم میشه کرد توی جمع دوستات صحبت کن نهایت اینه چندبار اول سوتی بدی مهم نیست ما پسرا خوبی که داریم اینه با هم راحت هستیم دو سه بار اینکارو انجام بدی راه میوفتی ولی اگه سختته از مسنجر و نرم افزار های موبایل استفاده کن بهت قول میدم در کمتر از دوماه طوری تغییر کنی که وقتی در یک جمع قرار بگیرید خیلی راحت بتونی حرفات رو بزنی بدون نگرانی

خود من دقیقا همین راه رو رفتم قبل شما

سلام درسته قبول دارم حتی بعضی وقتا این کار رو انجام هم می دهم یعنی سوتی می دهم و بازم سوتی تا اینکه جریان رو کامل تعریف کنم ولی یک یا دوبار شاید ممکن باشه بقیه موارد دوستان اعتماد خود را از من کم می کنن یا بهتره بگم براشون کم رنگ تر و کم رنگ تر می شم مثلا وضع الان من که مثلا با یکی دوست می شم انقد سر صحبت که میشه بیشتر حرفام یا تائید صحبت های مقابل هست بیشتر اینطور شناخته اند وقتی میخوام صحبت کنم توجی نمی کنند به من ... انقدر که دیگه نمی خوام تو جمع صحبت کنم چون 100 درصد مطمئنم کسی توجه نمی کنه و کار به جایی نمی رسه

در ارتباط تلفنی یا چت خیلی قوی هستم یعنی می تونم بگم که اعتماد به نفس فوق العاده دارم حتی کاری می کنم طرف اصلا نتونه حرف بزنه در مورد موضوعی که بینموم مطرح هست
ولی در حضور کاملا برعکس میشه یعنی می دونم که می تونم در مورد چیزی هایی صحبت کنم با طرف مقابل ولی نمی تونم یک چیزی که مانع این کار می شه و از این علت مطمئنم اینه که اگر در مورد اون چیز با طرف صحبت کنم درست نیست چون حس می کنم یه اون موضوع و کش دادن و توضیح دادن آن موضوع برای طرف مقابل از طرف من خسته کنندس ولی اگر طرف مقابل چیزی را دارد توضیح می دهد من بر حسب احترام چه طرف مقابل از من کوچک باشد چه بزرگ حرفش رو گوش می دهم حتی اگر خسته کننده و بی مورد و حرفاش بی ربط و حتی در شان من نباشه که همیچین حرفایی رو از این طرف بشنوم

نوشته اصلی توسط فرشته مهربان

دوستان

لطفاً تاپیک را با بحث نظری در خصوص دعا نویسی و ... به حاشیه نبرید .

جناب بی کس

شما ابتدا باید در خصوص فراموشی خود یک چکآپ خون نزدپزشک بدهید ممکن است علل فیزیکی داشته باشد ، مرحله بعد هم مراجعه به پزشک مغز و اعصاب هست ( دقت کنید می گویم مغز و اعصاب نه روانپزشک ) اگر از این بابت مشکلی وجود نداشت نیاز پیدا می کنید به مراجعه به روانشناس بالینی تا بررسی از این جهت صورت پذیرد

در کل نیاز به تقویت اعتماد به نفس و جرأت ورزی دارید که به کمک مشاور به طور حضوری کمک دریافت کنید .

مطالعه مقالاتی که در زمینه اعتماد به نفس و عزت نفس و رفتار جرأتمندانه در همدردی موجود هست را به شما توصیه می کنم

موفق باشید

جناب فرشته مهربان میشه بپرسم تخصص شما در چیه؟البته جسارت نباشه چون می خواهم ار تجربیات شما استفاده ببرم
منظور شما از چکاب خون چیه؟ مگر امکان دارد با چکاب خون و خدایی نکرده وجود موردی ، فراموشی من از آن باشد!
به پزشک مغز و اعصاب مراجعه بکنم بگم فراموشی دارم شدید؟ایشون نیز چکاپ می کنند بنده رو؟
من از این ها ترسی ندارم و این دو راه رو طی میکنم
مشکل بنده در نحوه انتخاب راه سوم هست چون حس می کنم به این مرحله خواهم رسید و مشکل من در این مرحله هست که باید حل شود ( البته راه اصولی و درستش اینه )اینکه در متن قبلیم توضیح دادم که ترس راه رفتن در این روش دارم که آیا انتخابم کدامین مشاور باشد کدام با تجربه تر هست ؟ درسته بیشتر مشاورین با تجربه هستن ولی یک اخلاق یک مورد دیگر که دارم اینه اگر از راهی که دارک طولانی مدت توش راه میرم اگر نتیجه ای نگیرم یعنی تکیه گاهی نداشته باشم که منو امیدوار کنه که تا ته راه برم که به هدفم برسم که داشتن خود باوری و اعتماد به نفسه ، زود از آن راه پس می کشم و دیگر آن راه را امتحان نمی کنم
برای همین در سومین راه باید انتخابم دقیق باشد اینکه چطور و چجوری نمی دانم !!!

عزیزم من مادری داشتم بسیار خرافاتی که بدون شک باید بگم ماها بیش از هر بشر دیگه ای از اینطور ات و اشغالا به خوردمون داده شده که بعضیاشو فهمیدیم گرسنه بودیم غذا خوردیم بعضیاشم نفهمدیدیم. چیزی نمونده که به سر من نیومده باشه.
یه روانشناس بد یا حتی بی خاصیت = یه فالگیر و فالگیر هم مقدمه ای برای ورود به وادی زیبای دعانویسانه. هر سه سوش هیچ کاری برات نمی کنن به جز اینکه عمرتو و البته پولتو به هدر بدن. پس اینارو ول کن. شرمنده ی همه ولی من قران و این اراجیف دعامانند که به قران هم ربطش می دن و دیدم علنی کتاباشو توی همین بازار بزرگ تهران به صورت های مختلف و انواع متفاوت و بدون هیچ مشکلی می فروشن کنار همین روانشناس بد، فالگیر و دعانویس می ذارم.

تمام چیزی که تو داری خود تو هست. اگه روانشناس واقعا خوب و مجرب پیدا کنی که الافت نکنه و راهکار بهت بده و بتونه مشکل اصلیتو پیدا کنه از گفته هات که عالیه. روانپزشک هم برای مشکلات واقعا خاص به درد می خوره اونم معمولا درمان قطعی نداره و با دارو کنترل می کنه. درباره افسردگی معمولی هم روانپزشک خوبه اگه دارو بهت بسازه کمکت می کنه که خوب شی. دوقطبی هم تا جایی که می دونم درمان نداره قطعی فقط کنترل کننده با دارو. در مواردی مثله استرس های خیلی شدید و وضعیت های اینطوری که باعث مختل شدن کارو بارو زندگی ادم میشه روانپزشک خوب می تونه با دارو کمکت کنه که مهلت بگیری از خودت. در واقع با دارو جراتی پیدا می کنی که کارایی که قبلا نمی تونستی بکنی رو بکنی. بعد هم می بینی که هیچ اتفاق بدی نیفتاد. بعدا کم کم جسور تر میشی. یعنی بازم این خودتی که داری با مهلتی که به وسیله دارو می گیری به خودت کمک می کنی.

دعا و فال و دعاهای قرانی و هر چیز دیگه ای همه اش خرافه است. همش سرابه. مگه اینکه انقدر توی خرافه غرق شده باشی که برات بشه عین واقعیت و یه تلقین قدرتمند. پس اینارو کلا ول کن.

روانشناس خوب واقعا خوب که منم نمی شناسم اگه می شناختم جای ناله هام می رفتم باهاش حرف میزدم که راهنماییم کنه خوبه. مثله یه مادر یا یه پدر یخته است که می تونه وقتی درموندی راهنماییت کنه. وگرنه بقیه اشون پول می گیرن لطف می کنن گوش میدن. اما اگه خوبش پیدا بتونیم بکنیم میشه ارام جان. راهنمای واقعی میشه. اگه کسی میشناسه به منم بگه لطفا.

در همه ی این موارد که من می دونم تنها مشکلم دل و احساساتمه. اگه اینو نداشتم الان حداقل 15 سال از زندگیم جلوتر بودم. محکم بودم و اقتدار کافی داشتم. تو اگه این مشکلو داری اینو نمی دونم چه کار کنی. اما در مورد چرندیات دعا و این چیزا باور کن مثله مادر مادر مادربزرگتم از نظر تجربه. عمر و پولتو سر این چیزا هدر نده.

از من بپرسی می گم حتی خدا هم نیست. یا اگه باشه اونی نیست که گفته میشه.

اگه قدرت عقلت زیاده و از دلت بیشتره. به تنها چیزی که خودتو می تونی با اطمینان بسپری عقلته. و نه هیچ چیز دیگه ای.

موفق باشی.

- - - Updated - - -

متخصص مغزو اعصاب ازت ام ار ای و چیزای مربوطه رو می گیره می گه بهت مشکلی داری یا نه. اگه مشکل جسمی نداشتی میری پیش روانپزشک(همون متخصص اعصاب و روان) که مشکلات روحی رو بررسی می کنه.