به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 38 , از مجموع 38
  1. #31
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 خرداد 93 [ 16:04]
    تاریخ عضویت
    1393-1-16
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    176
    سطح
    3
    Points: 176, Level: 3
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 15 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    قبول نئارم . این چیزا هایی که شما می گید یعنی اسارت . باعث می شه تورو احمق فرض کنند . امام حسین ع فرمودند اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید

  2. #32
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 مهر 93 [ 10:33]
    تاریخ عضویت
    1392-11-13
    نوشته ها
    70
    امتیاز
    889
    سطح
    15
    Points: 889, Level: 15
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    93

    تشکرشده 105 در 44 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان. من به شوهرم گفتم که دوسش دارم و ميخوام خودمونو اصلاح کنيم. و خواسته هامو بهش گفتم.
    مثلا درمورد خرج زن بهش گفتم من الان که شاغل نيستم ممکن هم هست شغلي پيدا نکنم. و انتظار نداشتم که ازم بخواهي که دستم توي جيب خودم باشه.
    درمورد رفت و آمد که قبلا بهم گفته بود دوست نداريم، بهش بازهم گفتم که من بايد با خانوادم رفت و آمد داشته باشم.
    اما اون گفت من برام مهمه که زن بره سر کار و از رفت و آمد خوشم نمياد. وگفت بهترين راه همون پيشنهاد خودته که گفتي طلاق توافقي.
    منم گفتم اوکي .
    اين سري که اومد قرار شد متمدنانه بريم طلاق بگيريم!!!

  3. #33
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    عزیزم شما اگه هدفت جدایی نباشه میتونی درستش کنی نگران نباش طلاق به این راحتییا نیست و پروسه اش زیاده فعلا لازم نیست شما در مورد مسائل مالی و خرج زن و این جور چیزا باهاش بحث کنی فقط بگو دوستت دارم و نمی تونم ازت جدا شم . نمیدونم مسائل مالی چرا برای تو مهمه . اینا که مطرح کردن نداره معلومه که خرج زن با شوهرشه حتی اگه شاغل باشه . و ایشون داره میبینه که شما شاغل نیستی اگه زن شاغل میخواست میتونست زن شاغل بگیره . البته اینم بگم که خود من در دوران نامزدیم هیچ خرجی از همسرم نمیگرفتم . ولی ایشونم برای خرید احتیاجاتم کوتاهی نمیکردن . حتی الان هم که چندین ساله ازدواج کردیم هیچ خرجی ازشون نمیگیرم یعنی این کلمه اصلا برام نا مفهومه چون خرج من و تو نداریم هر درآمدی باشه مال این خونه ست وهر هزینه ای هم باشه مال این خونه ست .

  4. کاربر روبرو از پست مفید واحد تشکرکرده است .

    salehe92 (دوشنبه 25 فروردین 93)

  5. #34
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 شهریور 94 [ 23:38]
    تاریخ عضویت
    1389-12-01
    نوشته ها
    190
    امتیاز
    5,807
    سطح
    49
    Points: 5,807, Level: 49
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,748

    تشکرشده 1,723 در 298 پست

    Rep Power
    33
    Array
    نگار جان،عزیزم ارامشتو حفظ کن، تنها چیزی که میتونم بهت بگم اینه که نذار کسی بجای تو تصمیم بگیره ،اگه فعلا تو این شرایط میل به جدایی نداری،قبول نکن و بگو این تصمیم تو هستش، من ازدواج نکردم که جدا بشم ،هر جور که میتونی راضیش کن که برین مشاوره و تمام تلاشتونو بکنین برای بهبود روابط،اگه شد که شد ،نشد هم که همیشه وقت برای جدایی هست،الان شما یکم سعی کن ملایم تر و مهربون تر باشی و تا اون گفت نمیخامت، تو هم برای اینکه کم نیاری مثل من نگی من بیشتر نمیخامت ،خب دختر چند روز قبل خودت گفتی نمیخای به راحتی از دستش بدی،پس چرا به این راحتی به پیشنهاد طلاقش اکی دادی؟
    لبخند و ریشخند کسی در دلم نماند
    هر کس هر آنچه داد به آیینه، پس گرفت!



  6. #35
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 مهر 93 [ 10:33]
    تاریخ عضویت
    1392-11-13
    نوشته ها
    70
    امتیاز
    889
    سطح
    15
    Points: 889, Level: 15
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    93

    تشکرشده 105 در 44 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببخشید دوستان عزیز. مرسی از همراهی همه. این چند وقت از همه چیز نا امید بودم
    باید متاسفانه بگم که کار ما داره رسما به جدایی میرسه
    از همه جالب تر اینه که شوهرم هیچ تلاشی برای نگه داشتن من نمیکنه
    تقریبا یکماه پیش با اصرار من رفتیم پیش یه مشاور بیرون دانشگاه. اینم بگم چون پیشنهاد من بود گفت باید خودت هزینه مشاوره رو بپردازی
    جاسه ی اول فقط بیست دقیقه طول کشید و مشاور از من پرسید چند درصد به طلاق فکر میکنید؟ منم گفتم 90%
    گفت فردا بیاید برای تست mmpi و neo
    رفتیم و بازهم من هزینه ی تست ها و مشاوره رو پرداختم. مشاور گفت ساختار شخصیتتون به هم نمیخوره و اگر قبل ازدواج اومده بودید من این ازدواجو توصیه نمیکردم
    اما باید تغییرات اساسی توی رابطه تون رخ بده. گفت من کارم روان درمانیه و ایجاد تغییر شدنیه اما من هیچ تضمینی نمیکنم. گفت برید فکراتونو بکنید اگه همین روال رو ادامه بدید آخرش جداییه. اما اگه بخوایید تغییر ایجاد کنید هردوتون باید بپذیرید و علاوه بر خودتون خانواده هاتونم باید موافقت و همکاری کنن. گفت مثلا یک سال قبل از اینکه ازدواج کنید زوج درمانی انجام بدید و بعد از یکسال اگه تغییرات مثبتی بوجود اومد تصمیم به ازدواج بگیرید.
    من گفتم من حاضرم تغییر کنم اما شوهرم گفت من نمیخوام تغییر کنم. ومشاور گفت باید جفتتون بخواید وگرنه نمیشه. گفت برید فکراتونو بکنید.
    از جلسه مشاوره که اومدیم بیرون باهاش کلی حرف زدم که قانع ش کنم اما گفت بهترین راه همون طلاق توافقیه
    قبل از جلسه ی مشاوره هم باز باهم حرف زدیم اما همش دعوا بود و تحقیر از طرف اون و باز همون حرفای خاله زنکی حال بهم زن
    خلاصه بگذریم از اینکه تو این یک ماه اصلا هیچ تماسی از خودش و خانوادش نداشتم
    بهش زنگ زدم و گفتم این سری که از سرکار اومد بیاد واسه طلاق توافقی و اونم قبول کرد

  7. #36
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 23 آذر 98 [ 09:29]
    تاریخ عضویت
    1392-6-02
    نوشته ها
    222
    امتیاز
    7,688
    سطح
    58
    Points: 7,688, Level: 58
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    143

    تشکرشده 338 در 125 پست

    Rep Power
    38
    Array
    سلام عزیزم
    زندگی مشترک زوری نیست
    به جدایی ترغیبت نمی کنم
    ولی اگه نامزدت خواهان ادامه نیست و هیچ تلاشی هم نمی کنه برای لین زندگی به نظرت بهتر نیست قاطعانه برخورد کنی ؟
    اخه این اقایون که به میل و خواسته قلبی خودشون اومدن خواستگاری هنوز هیچی نشده جا زدن
    اگه قرار باشه ما بقیه مسیر رو به زور و نه خواست خودشون ٬ به دنبال خودمون بکشیم شون چه فایده ؟
    فقط دلمون به این خوش باشه که صفحه دوم شناسنامه امون خالی نیست ؟!؟
    اسم یه مرد بالای سرمونه ؟
    ایا این مرد فقط نره. و یا اینکه واقعا مرده ؟؟؟
    عزیزم مردی و مردونگی تعریف دیگه ای داره
    منم شرایطم بدتر از شماست
    هنوز برای طلاق اقدام نکردم و اون ها هم حتی برای توافقی بدون مهریه و بدون هیچ چی نمیان جلو و من بلا تکلیفم
    ولی انگار نامزدم برام مرده
    انگار هیچ وقت تو زندگیم نبوده
    چرا ؟
    چون ارزش و قدر مهر و محبت من رو ندونست
    از اینکه داره از زندگیم میره بیرون بی نهایت خوشحالم
    با اینکه یک سال عاشقش بودم ولی چون ارزش مهر و محبت من رو نداشت و نخواست برای بودن من و ماندن من تو زندگیش هیچ تلاشی بکنه چرا من بخوام حرص اون رو بخورم
    در نهایت نهایت این هست که تا اخر عمر مجرد می مونم
    ولی این تجرد بهتر از این هست که همراه بد داشته باشم

    - - - Updated - - -

    حرف بعضی از بچه ها ی تالار رو قبول ندارم که می گن اگه قصدت ادامه این زندگی باشه و نامزدت قصدش جدایی باشه می تونی موفق این میدون باشی و اون رو از تصمیمش منصرف کنی
    مگه چند سال می تونی تحقیر بشی و دم نزنی ؟
    مگه چند سال می تونی خودتو تغییر بد‌ی به خاطر کسی که ح‌اضر نیست هیچ تغییری بکنه
    مگه چقدر توانایی اینو داری به خاطر چیزی که نامزدت قبول نداری تو از جیب بابات و خودت خرج کنی ؟؟؟
    فکر کردی دست اخر چی برات می مونه
    یه شخصیتی که خودت هم دیگه باهاش غریبه ای
    و بدتر از همه یه شخصیت له شده که اون خودش مصیبت دیگه ای هست مرمت و بازسازیش
    خودتو دریاب نگذار واسه کسی که کوچکترین تلاشی برای داشتن تو نمیکنه داغون بشی

  8. کاربر روبرو از پست مفید دختر 7 تشکرکرده است .

    negar1987 (سه شنبه 23 اردیبهشت 93)

  9. #37
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 مهر 93 [ 10:33]
    تاریخ عضویت
    1392-11-13
    نوشته ها
    70
    امتیاز
    889
    سطح
    15
    Points: 889, Level: 15
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    93

    تشکرشده 105 در 44 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی بابت همدردیت دوست عزیز
    منم دقیقا به همین فکر کردم که پیشنهاد طلاق دادم. چون احساس کردم اونطور که لایقش هستم با من رفتار نمیشه و حتی تحقیرآمیز با من رفتار میکنن و نظر من برای شوهرم هیچ اهمیتی نداره
    مگه انسان چقدر زنده ست که جوونی و عمر خودشو برای آدمایی تلف کنه که اگه دستتو عسلی کنی بذاری دهنشون دستتو گاز میگیرن!

  10. #38
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 23 آذر 98 [ 09:29]
    تاریخ عضویت
    1392-6-02
    نوشته ها
    222
    امتیاز
    7,688
    سطح
    58
    Points: 7,688, Level: 58
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    143

    تشکرشده 338 در 125 پست

    Rep Power
    38
    Array
    دلم می گیره از اینکه به خاطر چه فردی اسم مطلقه روی من می مونه
    و همینطور خوشحالم از اینکه خدایی هست و هوای ما رو داره
    عزیزم امروز با یه مشاور داشتم حرف می زدم
    بهم گفت هیچ کسی در جایگاهی نیست که بخواد تو رو مورد توهین قرار بده
    هیچ کسی در جایگاهی نیست که بخواد کوچک و حقیرت کنه
    چه پدر ٬ چه مادر ٬ چه دوست ٬ چه همسر
    ولی متاسفانه بعضی افراد چون میبینن طرف اندازه خوشون نیست و بالاتره اون رو خورد می کنن و می شکنن تا هم اندازه خودشون بشه
    برای من که اینطور بود
    خوشگل ترین دختر فامیلشون بودم خوشگل و مودب ترین عروس
    بی توقع و برای کوچکترین چیز اینقدر تشکر می کردم برای شوهرم همه کار کردم بهتریت لذت ها رو بهش عرضه کردم
    ولی متاسفانه قدر ندونست

  11. کاربر روبرو از پست مفید دختر 7 تشکرکرده است .

    negar1987 (چهارشنبه 24 اردیبهشت 93)


 
صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تصمیم به طلاق گرفتم درسته تصمیمم؟
    توسط amir59 در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 مهر 95, 22:38
  2. تصمیمم نهایی من ... 6 سال تا تصمیم گرفتن طول کشید
    توسط she در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: یکشنبه 10 مرداد 95, 18:31
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 شهریور 93, 18:36
  4. موندم چه تصمیمی بگیرم؟ کمک کنید...............
    توسط yase sefid در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 شهریور 92, 10:55
  5. چه تصمیمی بگیرم؟
    توسط arah در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 08 تیر 92, 17:52

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:56 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.