قبول نئارم . این چیزا هایی که شما می گید یعنی اسارت . باعث می شه تورو احمق فرض کنند . امام حسین ع فرمودند اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید
تشکرشده 15 در 6 پست
قبول نئارم . این چیزا هایی که شما می گید یعنی اسارت . باعث می شه تورو احمق فرض کنند . امام حسین ع فرمودند اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید
تشکرشده 105 در 44 پست
سلام دوستان. من به شوهرم گفتم که دوسش دارم و ميخوام خودمونو اصلاح کنيم. و خواسته هامو بهش گفتم.
مثلا درمورد خرج زن بهش گفتم من الان که شاغل نيستم ممکن هم هست شغلي پيدا نکنم. و انتظار نداشتم که ازم بخواهي که دستم توي جيب خودم باشه.
درمورد رفت و آمد که قبلا بهم گفته بود دوست نداريم، بهش بازهم گفتم که من بايد با خانوادم رفت و آمد داشته باشم.
اما اون گفت من برام مهمه که زن بره سر کار و از رفت و آمد خوشم نمياد. وگفت بهترين راه همون پيشنهاد خودته که گفتي طلاق توافقي.
منم گفتم اوکي .
اين سري که اومد قرار شد متمدنانه بريم طلاق بگيريم!!!
تشکرشده 3,056 در 916 پست
عزیزم شما اگه هدفت جدایی نباشه میتونی درستش کنی نگران نباش طلاق به این راحتییا نیست و پروسه اش زیاده فعلا لازم نیست شما در مورد مسائل مالی و خرج زن و این جور چیزا باهاش بحث کنی فقط بگو دوستت دارم و نمی تونم ازت جدا شم . نمیدونم مسائل مالی چرا برای تو مهمه . اینا که مطرح کردن نداره معلومه که خرج زن با شوهرشه حتی اگه شاغل باشه . و ایشون داره میبینه که شما شاغل نیستی اگه زن شاغل میخواست میتونست زن شاغل بگیره . البته اینم بگم که خود من در دوران نامزدیم هیچ خرجی از همسرم نمیگرفتم . ولی ایشونم برای خرید احتیاجاتم کوتاهی نمیکردن . حتی الان هم که چندین ساله ازدواج کردیم هیچ خرجی ازشون نمیگیرم یعنی این کلمه اصلا برام نا مفهومه چون خرج من و تو نداریم هر درآمدی باشه مال این خونه ست وهر هزینه ای هم باشه مال این خونه ست .
salehe92 (دوشنبه 25 فروردین 93)
تشکرشده 1,723 در 298 پست
نگار جان،عزیزم ارامشتو حفظ کن، تنها چیزی که میتونم بهت بگم اینه که نذار کسی بجای تو تصمیم بگیره ،اگه فعلا تو این شرایط میل به جدایی نداری،قبول نکن و بگو این تصمیم تو هستش، من ازدواج نکردم که جدا بشم ،هر جور که میتونی راضیش کن که برین مشاوره و تمام تلاشتونو بکنین برای بهبود روابط،اگه شد که شد ،نشد هم که همیشه وقت برای جدایی هست،الان شما یکم سعی کن ملایم تر و مهربون تر باشی و تا اون گفت نمیخامت، تو هم برای اینکه کم نیاری مثل من نگی من بیشتر نمیخامت ،خب دختر چند روز قبل خودت گفتی نمیخای به راحتی از دستش بدی،پس چرا به این راحتی به پیشنهاد طلاقش اکی دادی؟
لبخند و ریشخند کسی در دلم نماند
هر کس هر آنچه داد به آیینه، پس گرفت!
تشکرشده 105 در 44 پست
ببخشید دوستان عزیز. مرسی از همراهی همه. این چند وقت از همه چیز نا امید بودم
باید متاسفانه بگم که کار ما داره رسما به جدایی میرسه
از همه جالب تر اینه که شوهرم هیچ تلاشی برای نگه داشتن من نمیکنه
تقریبا یکماه پیش با اصرار من رفتیم پیش یه مشاور بیرون دانشگاه. اینم بگم چون پیشنهاد من بود گفت باید خودت هزینه مشاوره رو بپردازی
جاسه ی اول فقط بیست دقیقه طول کشید و مشاور از من پرسید چند درصد به طلاق فکر میکنید؟ منم گفتم 90%
گفت فردا بیاید برای تست mmpi و neo
رفتیم و بازهم من هزینه ی تست ها و مشاوره رو پرداختم. مشاور گفت ساختار شخصیتتون به هم نمیخوره و اگر قبل ازدواج اومده بودید من این ازدواجو توصیه نمیکردم
اما باید تغییرات اساسی توی رابطه تون رخ بده. گفت من کارم روان درمانیه و ایجاد تغییر شدنیه اما من هیچ تضمینی نمیکنم. گفت برید فکراتونو بکنید اگه همین روال رو ادامه بدید آخرش جداییه. اما اگه بخوایید تغییر ایجاد کنید هردوتون باید بپذیرید و علاوه بر خودتون خانواده هاتونم باید موافقت و همکاری کنن. گفت مثلا یک سال قبل از اینکه ازدواج کنید زوج درمانی انجام بدید و بعد از یکسال اگه تغییرات مثبتی بوجود اومد تصمیم به ازدواج بگیرید.
من گفتم من حاضرم تغییر کنم اما شوهرم گفت من نمیخوام تغییر کنم. ومشاور گفت باید جفتتون بخواید وگرنه نمیشه. گفت برید فکراتونو بکنید.
از جلسه مشاوره که اومدیم بیرون باهاش کلی حرف زدم که قانع ش کنم اما گفت بهترین راه همون طلاق توافقیه
قبل از جلسه ی مشاوره هم باز باهم حرف زدیم اما همش دعوا بود و تحقیر از طرف اون و باز همون حرفای خاله زنکی حال بهم زن
خلاصه بگذریم از اینکه تو این یک ماه اصلا هیچ تماسی از خودش و خانوادش نداشتم
بهش زنگ زدم و گفتم این سری که از سرکار اومد بیاد واسه طلاق توافقی و اونم قبول کرد
تشکرشده 338 در 125 پست
سلام عزیزم
زندگی مشترک زوری نیست
به جدایی ترغیبت نمی کنم
ولی اگه نامزدت خواهان ادامه نیست و هیچ تلاشی هم نمی کنه برای لین زندگی به نظرت بهتر نیست قاطعانه برخورد کنی ؟
اخه این اقایون که به میل و خواسته قلبی خودشون اومدن خواستگاری هنوز هیچی نشده جا زدن
اگه قرار باشه ما بقیه مسیر رو به زور و نه خواست خودشون ٬ به دنبال خودمون بکشیم شون چه فایده ؟
فقط دلمون به این خوش باشه که صفحه دوم شناسنامه امون خالی نیست ؟!؟
اسم یه مرد بالای سرمونه ؟
ایا این مرد فقط نره. و یا اینکه واقعا مرده ؟؟؟
عزیزم مردی و مردونگی تعریف دیگه ای داره
منم شرایطم بدتر از شماست
هنوز برای طلاق اقدام نکردم و اون ها هم حتی برای توافقی بدون مهریه و بدون هیچ چی نمیان جلو و من بلا تکلیفم
ولی انگار نامزدم برام مرده
انگار هیچ وقت تو زندگیم نبوده
چرا ؟
چون ارزش و قدر مهر و محبت من رو ندونست
از اینکه داره از زندگیم میره بیرون بی نهایت خوشحالم
با اینکه یک سال عاشقش بودم ولی چون ارزش مهر و محبت من رو نداشت و نخواست برای بودن من و ماندن من تو زندگیش هیچ تلاشی بکنه چرا من بخوام حرص اون رو بخورم
در نهایت نهایت این هست که تا اخر عمر مجرد می مونم
ولی این تجرد بهتر از این هست که همراه بد داشته باشم
- - - Updated - - -
حرف بعضی از بچه ها ی تالار رو قبول ندارم که می گن اگه قصدت ادامه این زندگی باشه و نامزدت قصدش جدایی باشه می تونی موفق این میدون باشی و اون رو از تصمیمش منصرف کنی
مگه چند سال می تونی تحقیر بشی و دم نزنی ؟
مگه چند سال می تونی خودتو تغییر بدی به خاطر کسی که حاضر نیست هیچ تغییری بکنه
مگه چقدر توانایی اینو داری به خاطر چیزی که نامزدت قبول نداری تو از جیب بابات و خودت خرج کنی ؟؟؟
فکر کردی دست اخر چی برات می مونه
یه شخصیتی که خودت هم دیگه باهاش غریبه ای
و بدتر از همه یه شخصیت له شده که اون خودش مصیبت دیگه ای هست مرمت و بازسازیش
خودتو دریاب نگذار واسه کسی که کوچکترین تلاشی برای داشتن تو نمیکنه داغون بشی
negar1987 (سه شنبه 23 اردیبهشت 93)
تشکرشده 105 در 44 پست
مرسی بابت همدردیت دوست عزیز
منم دقیقا به همین فکر کردم که پیشنهاد طلاق دادم. چون احساس کردم اونطور که لایقش هستم با من رفتار نمیشه و حتی تحقیرآمیز با من رفتار میکنن و نظر من برای شوهرم هیچ اهمیتی نداره
مگه انسان چقدر زنده ست که جوونی و عمر خودشو برای آدمایی تلف کنه که اگه دستتو عسلی کنی بذاری دهنشون دستتو گاز میگیرن!
تشکرشده 338 در 125 پست
دلم می گیره از اینکه به خاطر چه فردی اسم مطلقه روی من می مونه
و همینطور خوشحالم از اینکه خدایی هست و هوای ما رو داره
عزیزم امروز با یه مشاور داشتم حرف می زدم
بهم گفت هیچ کسی در جایگاهی نیست که بخواد تو رو مورد توهین قرار بده
هیچ کسی در جایگاهی نیست که بخواد کوچک و حقیرت کنه
چه پدر ٬ چه مادر ٬ چه دوست ٬ چه همسر
ولی متاسفانه بعضی افراد چون میبینن طرف اندازه خوشون نیست و بالاتره اون رو خورد می کنن و می شکنن تا هم اندازه خودشون بشه
برای من که اینطور بود
خوشگل ترین دختر فامیلشون بودم خوشگل و مودب ترین عروس
بی توقع و برای کوچکترین چیز اینقدر تشکر می کردم برای شوهرم همه کار کردم بهتریت لذت ها رو بهش عرضه کردم
ولی متاسفانه قدر ندونست
negar1987 (چهارشنبه 24 اردیبهشت 93)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)