به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 39
  1. #11
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,051
    امتیاز
    146,648
    سطح
    100
    Points: 146,648, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,651

    تشکرشده 35,973 در 7,399 پست

    Rep Power
    1091
    Array
    از خانموتون بپرسید آیا اینکه مردم تصور کنند که شما با پسری قرار مدار دارید مسئله ای نیست اما بفهمند شما رسماض نامزد دارید مسئله هست ؟ این دلیل از سوی همسر شما منطقی نیست . اگر هم اصرار دارند می توانید به ایشان جدی و قاطع بگویید یا اینکه همانطور که گفتم درب منزل سوار می کنم و درب منزل پیاده می کنم یا اینکه شما با تاکسی به منزل ما می آیید و از منزل ما با هم بیرون آمده و سوار ماشین می شویم بیرون می رویم و برگشت هم به همین صورت .

    به نظر می رسد که حلقه مفقوده ای در کلام شما هست ، مثلاض اینکه شما رسماض و با خواستگاری رسمی نامزد نیستید و به شکلی که امروزه مد شده دختر رو پسرها با هم دوست می شوند و خود را نامزد هم معرفی می کنند ( حتی به قصد اینکه بعدا خواستگاری اتفاق می افتد ) هستید ؟

    اگر این هست که حرف دیگری هست وروند تاپیک کلاً فرق خواهد کرد .

    لطفاض شفاف بفرمایید که آیا رسماً خواستگاری رفته اید ؟ عقد هستید ؟ اگر همین هست این برخورد و سخن نامزتان مبنی بر اینکه نمی خواهند کسی بداند نامزد کرده است جای تعجب و تأمل دارد . این سخن ایشان در روال طبیعی و عادی حامی از این است که شما خودتون خودتان را نامزد هم می دانید و خواستگاری رسمی اتفاق نیافتاده و ....

    بهترهست با پاسخ دقیق وضعیت را روشن فرمایید تا راهنمایی مناسب دریافت دارید





  2. 11 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (دوشنبه 19 اسفند 92), e-lampard (دوشنبه 18 فروردین 93), Elena1994 (سه شنبه 20 اسفند 92), fariba s (دوشنبه 19 اسفند 92), khaleghezey (دوشنبه 19 اسفند 92), reihane_b (دوشنبه 19 اسفند 92), stream (دوشنبه 19 اسفند 92), فرهنگ 27 (سه شنبه 20 اسفند 92), مصباح الهدی (دوشنبه 19 اسفند 92), بی نهایت (چهارشنبه 21 اسفند 92), دختر بیخیال (سه شنبه 20 اسفند 92)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 آبان 95 [ 01:43]
    تاریخ عضویت
    1392-1-31
    نوشته ها
    326
    امتیاز
    4,077
    سطح
    40
    Points: 4,077, Level: 40
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 73
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,507

    تشکرشده 858 در 268 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    44
    Array
    ببخشید از اول چنین شرطی گذاشته بودن که در خفا با شما باشن؟
    شما باید تا کی صبر کند تا خواهرهای بزرگتر از ایشون ازدواج کنن بعد ایشون شما رو به عنوان همسرش اجازه بده تا درب منزلشون برید؟
    اصلا دلایل درست و قانع کننده ای نیست،یعنی ایشون خودش اذیت نمیشه از اینکه مزاحمش میشن در حالی که همسرش میتونه راحت برسونشون خونه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    اگه با شما چنین شرطی نذاشتن،شما برای رسوندنشون جلوی درب منزلشون برید.
    به نظر من هم نگرانی بی مورده هم داشتن خواهر مجرد.

  4. 3 کاربر از پست مفید asemaneabi222 تشکرکرده اند .

    stream (دوشنبه 19 اسفند 92), فرهنگ 27 (سه شنبه 20 اسفند 92), مصباح الهدی (دوشنبه 19 اسفند 92)

  5. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 مهر 98 [ 13:13]
    تاریخ عضویت
    1392-8-21
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    4,630
    سطح
    43
    Points: 4,630, Level: 43
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    49

    تشکرشده 10 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشته مهربان نمایش پست ها
    از خانموتون بپرسید آیا اینکه مردم تصور کنند که شما با پسری قرار مدار دارید مسئله ای نیست اما بفهمند شما رسماض نامزد دارید مسئله هست ؟ این دلیل از سوی همسر شما منطقی نیست . اگر هم اصرار دارند می توانید به ایشان جدی و قاطع بگویید یا اینکه همانطور که گفتم درب منزل سوار می کنم و درب منزل پیاده می کنم یا اینکه شما با تاکسی به منزل ما می آیید و از منزل ما با هم بیرون آمده و سوار ماشین می شویم بیرون می رویم و برگشت هم به همین صورت .

    به نظر می رسد که حلقه مفقوده ای در کلام شما هست ، مثلاض اینکه شما رسماض و با خواستگاری رسمی نامزد نیستید و به شکلی که امروزه مد شده دختر رو پسرها با هم دوست می شوند و خود را نامزد هم معرفی می کنند ( حتی به قصد اینکه بعدا خواستگاری اتفاق می افتد ) هستید ؟

    اگر این هست که حرف دیگری هست وروند تاپیک کلاً فرق خواهد کرد .

    لطفاض شفاف بفرمایید که آیا رسماً خواستگاری رفته اید ؟ عقد هستید ؟ اگر همین هست این برخورد و سخن نامزتان مبنی بر اینکه نمی خواهند کسی بداند نامزد کرده است جای تعجب و تأمل دارد . این سخن ایشان در روال طبیعی و عادی حامی از این است که شما خودتون خودتان را نامزد هم می دانید و خواستگاری رسمی اتفاق نیافتاده و ....

    بهترهست با پاسخ دقیق وضعیت را روشن فرمایید تا راهنمایی مناسب دریافت دارید
    نه ما اصلا با هم دوست نبودیم..توی دانشگاه با هم اشنا شدیم و بهش ابراز علاقه کردمو اونم با مامانش صحبت کردو اجازه دادند که ما بریم خواستگاری
    ما هم رفتیم خواستگاری و حرفامونو زدیم و جواب مثبتو گرفتیم و در مرحله بعدی انگشترو مامانم خریدو بهشون دادیم ولی عقد رسمی نکردیم..خانوادش شرط گذاشتند تا 3 تا خواهر دیگش ازدواج نکردند ما رسمی عقد نکنیم و ما هم قبول کردیم الان هم خانواده هامون فقط توی بیرون رفت و امد دارند مثلا خانوادگی میریم رستورانو این جور جاها ولی دیگه به خونه هم رفت و امد نداریم...و خانوادش اجازه دادند تا ازدواج اون 3 تای دیگه ما با هم ارتباط داشته باشیم
    ولی صحبتی از این نشد که من تا 20 کیلومتری خونشون دیده نشم....

  6. #14
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود دادا

    ایکاش از اول توضیح کامل میدادی تا دوستان بهتر شما رو راهنمایی کنند

    ببخشید اینو میگم من یکم گیجم و دیر متوجه حرفا میشم.لطف میکنی در این مورد یه توضیح بدی که شما و ایشون باید صبر کنید تا 3 تا خواهرش ازدواج کنند؟!!!! خوب اومد و برای خواهرهاش خواستگار نیومد یا اومد و اونا نخواستن ازدواج کنن اونوقت تکلیف شما دوتا چی میشه؟!!!

    والا من یکی کلا هنگ کردم مخم دیگه جواب نمیده چجوری دوتا خانواده با تجربه اینجوری با زندگی دوتا جوون دارین بازی میکنن.داداش گلم فدات شم دوران عقد و نامزدی برای شناخته و اینکه خانواده دختر بتونن جهیزیه رو تکمیل کنن و آقا پسر بتونه یه سرو سامانی به خودش بده شرایطش رو برای برگزاری مراسم عروسی و خرید طلا و احیانا خرید خانه یا اجاره منزل آماده کنن نه اصلا میگیم یکسال نه زیاد بگیریم دوسال.انصافا خودت میدونی چیکار کردی؟!!

    من یکی هیچ حرفی برای گفتن ندارم.فقط اینو خوب میدونم اینجوری نه شما و نه خانوم طرف مقابلتون نمیتونین خیلی اینت شرایط رو طولانی کنید یا ادامش بدید

    من یکی هنوزم گیجم
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  7. 4 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    e-lampard (دوشنبه 18 فروردین 93), sara 65 (چهارشنبه 21 اسفند 92), stream (دوشنبه 19 اسفند 92), فرهنگ 27 (سه شنبه 20 اسفند 92)

  8. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 مهر 98 [ 13:13]
    تاریخ عضویت
    1392-8-21
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    4,630
    سطح
    43
    Points: 4,630, Level: 43
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    49

    تشکرشده 10 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بله دوست من ما باید صبر کنیم تا اون 3 تای دیگه ازدواج کنند بعد ما عقد کنیم حالا یا 1 سال یا 10 سال متاسفانه همینطوره و روز خواستگاری با این شرط قبول کردند و قرار شد وقتی سومی نامزد کرد ما عقد کنیم....
    پدرشم هیچ جور قبول نمیکنه ما زودتر عقد کنیم....امروز هم خانومم به باباش گفته که من میخوام بیام دم خونه دنبالش باباشم عصبانی شده و زنگ زده به من و یه جورایی تهدیدم کرد که اون طرفا با هم دیده نشید....راستیتش من از تماس امروزش و لحن صحبتش ناراحت شدم

  9. کاربر روبرو از پست مفید stream تشکرکرده است .

    khaleghezey (دوشنبه 19 اسفند 92)

  10. #16
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    خب شما و خانومتون چند سالتون هست؟
    خواهر های این خانم چند سالشون هست؟
    یک فیلمی بود ؛آقای علیرضا خمسه توش بازی می کرد و عاشق یک دختری شده بود.از قضا دختر هفتم خانواده بود و می گفتند تا خواهرهای بزرگ تر ازدواج نکنند نمی شه،شما ازدواج کنید.
    خلاصه مادر اون آقا خودش برای دخترا دنبال خواستگار گشت! و همشون بختشون باز شد!
    شاید این پیشنهادم واقعا خنده دار باشه.اما به نظرتون مادرتون ،شما و دوستانتون و... می تونید خواهرهای این خانم را برای امر خیر معرفی کنید؟
    این طوری خیلی خوب می شه ها!
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه

  11. 5 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (سه شنبه 20 اسفند 92), e-lampard (دوشنبه 18 فروردین 93), khaleghezey (سه شنبه 20 اسفند 92), stream (دوشنبه 19 اسفند 92), فرهنگ 27 (سه شنبه 20 اسفند 92)

  12. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 مهر 98 [ 13:13]
    تاریخ عضویت
    1392-8-21
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    4,630
    سطح
    43
    Points: 4,630, Level: 43
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    49

    تشکرشده 10 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خانومم 19 و خودم 22 سالمه
    خواهراشم به ترتیب 21 / 23 و 26 سالشونه

    این موضوعو که خودم چند نفرو معرفی کنمو قبلا با مادرم درمیون گذاشتم حتی خانومم هم اینو میگه ولی مادرم قبول نکرد گفت نمیشه توی این مسائل پیش قدم شد اگه خوب باشه که هیچی نمیگن تو باعث شدی ولی اگه خدایی نکرده بد باشه همه کاسه کوزه ها سر تو میشکنه....

    اصلا اون موقع به من گفته نشد تا ازدواج اونا من نباید اون طرفا دیده بشم فقط گفتند عقد نکنید

  13. #18
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط stream نمایش پست ها
    خانومم 19 و خودم 22 سالمه
    خواهراشم به ترتیب 21 / 23 و 26 سالشونه

    این موضوعو که خودم چند نفرو معرفی کنمو قبلا با مادرم درمیون گذاشتم حتی خانومم هم اینو میگه ولی مادرم قبول نکرد گفت نمیشه توی این مسائل پیش قدم شد اگه خوب باشه که هیچی نمیگن تو باعث شدی ولی اگه خدایی نکرده بد باشه همه کاسه کوزه ها سر تو میشکنه....

    اصلا اون موقع به من گفته نشد تا ازدواج اونا من نباید اون طرفا دیده بشم فقط گفتند عقد نکنید
    دقیقا به همین دلیل این قدر ازدواج جوانان مشکل شده.و معرف ها کم شده.
    خب شما همون اول اظهار شناخت نکنید.مثلا بگید ما فلانی را از راه دور می شناسیم.به نظرمون پسر خوبی است اما بقیه اش کاملا با شما باشه.تحقیق و بررسی حتما بفرمایید و...
    حتی این حرف مادرتون هم در قالب شوخی بگین:
    مثلا بگین: حاج آقا چقدر دیده شده وقتی زوجی خوشبخت می شن،می گن خدا خواست و بخت دختر ما این بود.ولی وقتی بدبخت می شن می گن معرف بد بوده.
    و خیلی مردم به خاطر ترس از این موضوع این سنت را به جا نمیارن!در صورتی که وظیفه ما در همون حد معرفی است.
    بعد احتمالا پدر خانمتون می گن:بله.درسته.واقعا این سنت ها باید حفظ بشه وگرنه اگه به خاطر ترس از خواستگار بد،کلا هیچ خواستگاری معرفی نشه که ....
    خلاصه خیلی با احترام و آرامش صحبت کنید و در آخر بگین:
    حاج آقا اشکالی نداره با اجازه شما اگر کسی دنبال دختر خوب می گشت،دختران شما را معرفی کنیم؟
    ما که جز خوبی از شما و خانوادتون ندیدیم.دختر خوب هم که کمه.اگه اجازه بدین البته.اما خب حتما بقیه کار را شما تدبیر بفرمایید و یقینا خودتون از هیچ تحقیق و بررسی کوتاهی نمی کنید و ما فقط در حد همین معرفی اقدام می کنیم.
    این طوری تکلیف از رو دوش شما برداشته می شه و فقط به چپشم معرف نگاه می کنند نه تضمین کننده.
    از خانمتون هم می تونید بخواهید که براشون توضیح بدن که شما تضمین نمی کنید و فقط در حد معرفی و شروع یک آشنایی است.
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه

  14. 5 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    1234567 (سه شنبه 20 اسفند 92), asemaneabi222 (سه شنبه 20 اسفند 92), khaleghezey (سه شنبه 20 اسفند 92), stream (دوشنبه 19 اسفند 92), فرهنگ 27 (سه شنبه 20 اسفند 92)

  15. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 21 فروردین 94 [ 22:39]
    تاریخ عضویت
    1392-2-24
    نوشته ها
    136
    امتیاز
    1,967
    سطح
    26
    Points: 1,967, Level: 26
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    42

    تشکرشده 182 در 88 پست

    Rep Power
    24
    Array
    با سلام
    اين چه شرطيه ......................! شما الان روي چي دقيقا سرمايه گذاري عاطفي کردي ! چقدر بايد شما انتظاربکشيد ؟ بعد فکرميکني با طولاني شدن موضوع چقدر دوام ميارين ...! اينطوري شما هردو موقعيت هاي ديگه اي رو ازدست ميدين تازه معلومم نيست با طولاني شدن قضيه کار به اختلاف وناراحتي وخداي نکردي جدايي وبهم زدن نرسه چون رسما شما هيچ تعهدي بهم نداريد .........! اين رسم ورسوم ها مال 50 سال پيشه مگه الان کسي چنين شرايطي تعيين ميکنه !

  16. 4 کاربر از پست مفید ardeshirk تشکرکرده اند .

    e-lampard (دوشنبه 18 فروردین 93), stream (سه شنبه 20 اسفند 92), فرهنگ 27 (سه شنبه 20 اسفند 92), داود.ت (یکشنبه 25 اسفند 92)

  17. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 اسفند 92 [ 21:13]
    تاریخ عضویت
    1392-10-16
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    224
    سطح
    4
    Points: 224, Level: 4
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 28 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    این چ شرطی بود ک پذیرفتین ؟ به نظر خودتون منطقیه ؟ این مشکل شما نیست ک خواهرای نامزدتون خاستگار ندارن و یا ازدواج نکردن . اشتباه کردید پذیرفتید . فکر کردین معجزه میشه ؟ ما نمی گیم هر سه تا شون می گیم یکیشون . حالا دیدیم یکیشون مجرد موند و اصلا موقعیت ازدواج براش پیش نیاد و چند سال طول بکشه . اون وقت شما چ عکس العملی می تونید از خودتون نشون بدید ؟ اصلا می تونید اعتراض کنید ؟ فوقش می گن خواستی قبول نکنی . و راستم می گن . شما شرایطو دیدین و قبول کردین . پس نباید اعتراضی کنید . شما باید صبر حضرت ایوب داشته باشید ک دم نزنید چون اون موقع خودتون متهم میشید .

    بنظر من این شرایط نمی تونه زیاد پابرجا بمونه . مطمئنا شما کم میارید . ربطی نداره نامزدتون چقدر حد و حدودشو رعایت کنه . پذیرفتن این شرایط برای ایشون خیلی راحته و راضیه ( اگه راضی نیود ک اینقدر سختگیری نمیکرد )

    واااااااااااااااااااااااا ااای خدای من اصلا قابل هضم نیست ک چطور خانواده شما هیچ حرفی نزدن و قبول کردن ؟ اگه روزی برادر من بخواد همچین شرایطی رو بپذیره نمی دونم خانوادم چ عکس العملی نشون می دن ؟ شما و نامزدتون الان در این برهه از زمان باید سرشار از انرزی باشیدو ب فکر این چیزا نباشید . پدر منم برای ازدواجم سخت گیری کرد . ولی ن جوری ک من و نامزدم از هم ببریم .

    ما فرض می کنیم ی روز تو همون مسیر همیشگی ک شما دارین پیادش می کنین یا سوارش می کنین یکی از ساکنین همون محله نامزدتون ایشون رو با شما ببین . خب فکر کنن شما نامزدین بهتره ؟ یا دوست دختر و دوست پسر ؟ خب معلومه اولی . تازه می تونن بگن نامزد کرده تا حداقل از بوجود اومدن حرف و حدیث بدتری جلوگیری بشه . اگه ی اتفاقی بیفته بعدا بگن ک بله این دو تا چند ماهه نامزدن دیگه کسی باور نمیکنه و همچنان حرفا وجود دارن . . اگه شانس بیارین و پشت سر نامزدتون ازین حرفای خوشگل نزنن و راحت بپذیرن خیلی خوبه .میدونید ک همچنین موقع ها فرقی نمی کنه تو کدوم منطقه باشید . مردم با حرفاشون ی جوری ب قلبت زخم می زنن ک فکر نمیکنن اصلا ب اونا ربطی نداره . ولی مطمئنا اونموقع با شناخت کوچولویی ک از خانواده نامزدت بدست آوردم بازم مقصر شما میشین . نمیدونم والا . امیدوارم هیچ وقت اتفاقی نیفته ک شرایطتون خیلی بد بشه .

    فقط میدونم با این شرایط شما نمی تونید آروم باشید . چون همین مسائل ریز و کوچیکن ک کم کم بزرگ میشن و تو رابطه ریشه می کنن

    موفق باشید .

  18. کاربر روبرو از پست مفید عشق نوجوانی تشکرکرده است .

    فرهنگ 27 (سه شنبه 20 اسفند 92)


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:44 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.