به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 17 , از مجموع 17
  1. #11
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 25 آبان 98 [ 00:18]
    تاریخ عضویت
    1391-9-15
    نوشته ها
    336
    امتیاز
    7,732
    سطح
    58
    Points: 7,732, Level: 58
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 52.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    626

    تشکرشده 656 در 231 پست

    Rep Power
    46
    Array
    ممنون khaleghezey
    دیروز خیلی ناراحت و عصبی بودم امروز خودم رو آروم کردم خودم هم فعلا دارم بیخیالش میشم ما واسه آینده بچه امون سرمایه گذاری کرده بودیم حالا هم که بچه ام در راهه ... پس سعی میکنم ناراحتش نباشم دیگه این یک تجربه شد واسم خدا رو شکر خدا رو شکر در اوایل زندگیم به این تجربه رسیدم که از این به بعد بدونم از چه راهی برم ... همون فعلا با کم کردن قسط ماشین فکر کنم همون حد وسط رو پیش میگیرم ...

    نی نی ما هنوز اندازه یه تمشکه هنوز معلوم نیست این فرشته دختره یا پسره من خودم دختر دوست دارم همسرم پسر ولی در کل نظرمون اینه که هرچی که باشه سالم و صالح باشه از همه چیز مهمتره ... من خیلی با خودم کلنجار رفتم واسه اضافه کردن یه انسان دیگه به این دنیا قبلا هم یه تاپیک در این مورد باز کرده بودم ... با همسرم که صحبت میکردیم گفتیم ممکنه در آینده پشیمون بشیم که دیگه دیر شده باشه و اون وقت دیگه هیچ کاری نشه کرد واسه همین دلهامون رو زدیم به دریا و الان منتظر نی نیمون هستیم که تو مهر احتمالا به دنیا میاد

    - - - Updated - - -

    الان همسرم بهم زنگ زد گفت رفته از بانک پرسیده که من میتونم سه دنگ سه دنگ این خونه رو به نام بزنم بانک گفته اول باید یه سند قطعی به نام خودش بگیره بعد میتونه انتقال بده از محضر هم پرسیده گفته که باید اول یه مقدار از وام رو تسویه کنه بعد میتونه گفتم ببین الان رفتی پرسیدی منطقی حرف میزنی من قبول میکنم ولی وقتی جبهه میگیری آدم بهش فشار میاد بعد گفت که تو دو روزه با من قهر کردی به خاطر یه سند این حرفهائی که تو زدی مال زن و شوهرهائی که با هم مشکل دارن آره باید حواسشون باشه که اونیکی سر اینکی رو کلاه نزاره ولی من و تو که با هم مشکلی نداریم من گفتم تو خوب اولش قلدر بازی درآوردی من رو به شک انداختی ... گفت که من الان کارهاش رو انجام میدم سند به نام بخوره بعدش میریم اگه نشد سند رو انتقال بدیم به خاطر اینکه خیالت راحت باشه اصلا یه وکالت واسه کل خونه بهت میدم من و تو نداریم که ...

    من هم بهش گفتم حالا که رفتی پرسیدی من قانع شدم میگه که تو اصلا حرف نزدی با من قهر کردی ولی من با هاش حرف زدم و حتی دیروز هم بهش گفتم که بیا خونه با هم حرف بزنیم که خودش گفت میدونم میخوای در مورد چی حرف بزنی و نمیام و مجبور شدیم پشت تلفن حرفهامون رو بهم بزنیم که تلفنی همیشه خوب نیست ...

    من واقعا تعجب کرده بودم از همسرم ولی الان داره همون آدم خوبه رو بهم نشون میده ....

    ولی فکر کنم در مورد قسط ماشین نظرم رو اجرا کنم ... کمتر بابت قسط پرداخت میکنم ...
    همه را دوست میدارم و همه دوستم میدارند

    او که به ظاهر دشمن است، از در دوستی در می آید، بسان حلقه ای طلائی در زنجیر خیر و صلاح من


    فلورانس اسکاول شین

  2. 2 کاربر از پست مفید malakeh تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 19 اسفند 92), کاغذ بی خط (سه شنبه 20 اسفند 92)

  3. #12
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو ملکه

    ایکاش به ایشون اینم میگفتین که من بعنوان یه همسر دوست دارم اگه بهم قولی میدی حتما انجامش بدی اگرم واقعا انجام نمیشه برام توضیح بدی چون بعنوان یه همسر دوست دارم به مردی تکیه کنم که روی قولش میمونه

    خوب حالا از من میشنوی خیلی کشش نده همون قسط ماهی 270 رو فعلا بده خوب چون شما هم یه قولی دادین و یه حرفی زدین خوب نیست زیرش بزنین.بعدشم یه زندگی مشترک خوب و یه خونه گرم رو سعی نکن با این مسئله پول و ملک خرابش کنی.

    ولی خواهشا دفعات بعدی سعی کن منطقی تر برخورد کنی احساساتی نشی و به اندازه خودت سهم داشته باش توی خرج خونه و پرداخت قسط ها
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  4. 3 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (دوشنبه 19 اسفند 92), toojih (دوشنبه 19 اسفند 92), کاغذ بی خط (سه شنبه 20 اسفند 92)

  5. #13
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    سلام بانو ملکه.

    راستش منم نظراتتون و پستاتونو میخونم حس میکنم زیادی رو مسله مالی دارین پافشاری میکنین. حالا نمیدونم قبلا چطوری بودین اما شاید همسرتون هم دیده شما یهو خیلی رو مسله مالی حساس شدین خصوصا بنام زدن املاک، برای همین خودشونم حساس شدن.

    ممکنه ایشون احساس کردن حس مردانگیشون زیر سوال رفته. الانم با وجود حساسیتای شما اگه بیاین و بنام شما بزنن انگار به حرف همسرشون کردن و بیشتر احساس خطر میکنن که انگاری با خودشون میگن " من به حرف زنم کردم"

    شاید این حس براشون خوشایند نباشه.

    پیشنهاد من اینه یه مدت بیخیال این قضیه بشین. شما حرفاتونو و زدین و از حستون هم گفتین الان اوشون تو فکر احساس شما هستن، دیگه بهتره چیزی نگین.

    اگه هم فرصت نکردین از حستون بگین خب یبار از حسستون بگین، بعد از اینکه حال ایشون بهتر شد و از اون تنش دعوای قبلی اومدن بیرون، و رابطتتون معمولی شد.

    بهشون بگین.

    ببین عزیزم من باتوجه به قول هایی که قبلا دادین اما زیر قول زدین که اتفاقا یکی دوتا هم نبودن، یه حس بدی پیدا کردم، انگار همسرم بهم اعتماد نداره، انگار من برای این زندگی زحمتی نکشیدم.انگار زحمتای من دیده نشده و بی ارزش بوده.

    انگار نه انگار خرید اون خونه بدون زحمت ممکن بود به این زودی برای تو میسر نمیشد.

    انگار تلاشهای من برای زندگی دیده نمیشه!

    بگو مسله مالیش مهم نیس ولی من یه حس پوچی و بی ارزشی بهم دست داده. (اینا مثاله ها اگه این حسا بهتون دست نداده که هیچی هر حسی دارین بگین. من خودمو گذاشتم جای شما دیدم اینجوری حس میکنم که انگاری شوهرم وقتی دیده من هم پا به پاش برای پیشرفت زندگیمون تلاش میکنم و نادید میگیره. حس میکنم براش بی ارزشم و اون قدر کارهای منو نمیدونه. )

    چون از من قدردانی نمیشه.

    بهرحال همسر شما هم برای زندگی بهتر تلاش میکنن دیگه. خب شما برای قدردانی از ایشون،

    سعی میکنین محیط خونه رو براشون آماده کنین.
    اون حس آرامشی که نیاز دارن آماده میکنین.
    و سعی میکنین وقتی میاین خونه به بهترین نحو ممکن اون آرامش و حس خوبی انتظار دارن از شما و محیط خونه دریافت کنن.

    حالا با چیدمان دکوراسیون قشنگ و ارامش بخش، با مهربونی و محبت و قدردانی زبانی، یا با درست کردن غداهایی که خیلی دوست دارن.

    کلا اینها میشه نحوه قدردانی کردن یه زن از زحمات و تلاشهای زیاد شوهرش.

    اگه اینکارارو کردین بگین مثلا من اینجوری سعی کردم از شما قدردانی کنم.یعنی با اینکارم نشون دادم تو واسم مهمی،

    من زحمتاتو میبینم واسم ارزش داره. نشون دادم بدون تو من الان صاحب این زندگی نبودم.

    اما وقتی مبینیم من با تمام تلاش هایی که میکنم همسرم باز هم ازم قدردانی نمیکنه یا حداقل اگه خونه ای که باهم گرفتیم نمیاد بگه اینم سهم تو از این خونه حالا میخواد سند یه دونگش باشه یا سند یه آجرش باشه. بهر حال پولی که منم گذاشتم تاثیری داشته در خریدش یا نه؟ بگو وقتی اون حرفایی و میزنن که من ماشین فروختم و چیو فروختم چیو نه ، چه حسی بهت القا کرده انگاری مثلا من زحمتی نکشیدم، من طلا نفروختم و ماشبن نفروختم. حالا هررر چقدرم بوده مهم نیس بهرحال یه مقداری که بوده. ماشین من شاید از ماشین تو بی ارزش بوده اما در خرید اون خوته تاثیری داشته. بگو شما اون خونه رو بدون پول من میتونستی بخری به این زودی؟ اگه آره، چرا پس موقع پس دادن پول من که رسیده میخوای بفروشیش تا پولمو بدی.

    سوتفاهمی که برای وکالت هم براشون ایجاد شده بگو من خواستم همونقدری بهم وکالت داده شه که توش سهیم بودم نه بیشتر. همین ؛ بگو اگه نحوه حرف زدنم باعث سوتفاهم شده عذر میخوام اما من یه راه حل دادم ؛ که این حسایی که بهم دست داده از بین بره فقط همین. چون فکر میکنم تو متوجه نیسی چه حس بدی به من داره دست میده.

    بنظر من با مهربونی باهاش بحرف اگه دیدی وسطش دارن داد و بیداد میکنن بگو من حرف همینجا قطع میکنم تا آرومتر بشی دوباره بقیه اشو در یه فرصت مناسب تر میگم چون نمیخوام دعوا کنم. تا حالا هرچی دعوا کردیم به نتیجه نرسیدیم این دفعه میخوام با منطقتتون منو راضی کنین نه با زور و بازو.
    قول هایی هم که بهت دادن و زیرش زدن و نام ببر بگو ببین که یکی دوتا نبوده برای همین صدام دراومده.

    اما درکل اگه سعی کنی بعد گفتن حست بگی دیگه من حرفو حس مو از کاری که داری میکنی و زدم از این به بعد پای خودت و تصمیم با خودته، میخوای به این رویه همینطوری ادامه بده ولی حواست باشه داری ستون اعتماد زندگیو کج میسازی .

    آخه من معتقدم وقتی دونفر باهم ازدواج میکنم درواقع دوتا مهندسن که تصمیم گرفتن باهم یه خونه بنام زندگی و بسازن. برای
    ساخت هر ستون زندگی هم باید باهم مصالحشو تهییه کنن و بسازن. شما دونفر دارین ستون اعتماد و کج میسازین حواستون باشه که مصالحتون نامرغوبه. مرغوبیتشم از جانب فقط یه نفر تامین نمیشه باید باهم مصالح مرغوب استفاده کنین. نمیشه یکی بگه من این مصالح نامرغوب و تههیه کردم یکی دیگه بگه من مصالحم مرغوبه. در نهایت قراره هردو مصالح باهم بکار بره در ساخت ستون اعتماد زندگی پس باهم مخلوط میشه فایده ای نداره این ستون اینجوری بالا بره ؛ دیر یا زود نامرغوبیت یکی از طرفین کار دستتون میده مممکنه با یه لرزه کوچیک فرو بریزه.

    حواستتون هم باشه که ضرر اینکار و فروریختن ستون اعتماد زندگی تو چشم هردو میره نه فقط یکی از طرفین.


    سال نو پیشاپیش مبارک عزیزم.
    امیدوارم امسالت پربارتر از پارسالت باشه.
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **

    ویرایش توسط دختر بیخیال : دوشنبه 19 اسفند 92 در ساعت 11:53 دلیل: رنگی کردن:)

  6. 5 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (دوشنبه 19 اسفند 92), khaleghezey (دوشنبه 19 اسفند 92), malakeh (دوشنبه 19 اسفند 92), toojih (دوشنبه 19 اسفند 92), کاغذ بی خط (سه شنبه 20 اسفند 92)

  7. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 24 اسفند 92 [ 01:13]
    تاریخ عضویت
    1392-12-08
    نوشته ها
    64
    دستاوردها:
    100 Experience PointsTagger Second ClassOverdrive7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 43 در 29 پست

    Rep Power
    0
    Array
    هر دو تون تقریبا چقدر هزینه کردید
    50-50

  8. کاربر روبرو از پست مفید mosbatman تشکرکرده است .

    toojih (دوشنبه 19 اسفند 92)

  9. #15
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    ملکه گرامی


    شما احساستون و حرفهاتون را هرچند جاهایی بدون مهارت و با دو دوتا چهار تای منطقی گفتید نه عاطفی و احساسی ..... اما گفته شد و همسرتون هم متوجه شد روشش اشتباه بوده و سعی در اصلاح هم دارد . اینکه می گوید شما قهر کردی و حرف نزدی مهم نیست این برای حفظ غرور مردانه اش هست . بجای اینکه ثابت کنی که اینجور نبوده ، خیلی عاطفی بگو اگر نتونستم درست احساسم را بیان کنم عذر میخواهم عزیزم ، اما تو خیلی خوب احساسم را درک کردی و همین خودش خیلی به من احساس امنیت و اعتماد وآرامش می دهد . مهم همین رفتار کنونی تو هست که نشان می دهد من را هم دیده ای و این خیلی برای من شیرین هست . من خودم و تو را دوست دارم کنار هم ببینم و وقتی رفتاری پیش میاید که احساس می کنم من در کنارت دیده نمی شوم آزرده و آشفته می شوم .

    با مهربانی و محبت با او رفتار کن و این موضوع را کش نده و بگو من مدیریت این موضوع را به خودت سپردم و خیالم راحت هست که منطقی هستی .

    حقیقت این هست که همسر شما ویژگیهای خیلی خوبی دارد و باید قدر بدانید و تقویت کنید . پتانسیل ترمیم این احساس هم در ایشون هست و مطمئن باشید اصلاح خواهد کرد بخصوص اگر شما دیگر کش ندهید .

    در مورد اقساط اتوموبیل هم تحلیل منطقی خوب هست اما روش انتقال آن مهم هست . عاطفی بیان کنید و از اینکه فشاری را متحمل خواهید شد و نمی خواهید استرس داشته باشید که به بچه منتقل شود و آسیب ببیند بگویید لذا این تصمیم را گرفته ای و از او نظر بخواه و بگو نظر شما چیه ....

    موفق باشید





  10. 5 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    1234567 (سه شنبه 20 اسفند 92), deljoo_deltang (دوشنبه 19 اسفند 92), khaleghezey (دوشنبه 19 اسفند 92), malakeh (دوشنبه 19 اسفند 92), کاغذ بی خط (سه شنبه 20 اسفند 92)

  11. #16
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 25 آبان 98 [ 00:18]
    تاریخ عضویت
    1391-9-15
    نوشته ها
    336
    امتیاز
    7,732
    سطح
    58
    Points: 7,732, Level: 58
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 52.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    626

    تشکرشده 656 در 231 پست

    Rep Power
    46
    Array
    فرشته مهربون عزیز مرسی که بهم یاد آوری کردی که این حرفها رو به همسرم بگم

    مخصوصا اون قسمت که بهش بگم مدیریت انجام این کار رو سپردم بهش شما انگشت گذاشتید روی موٍثرترین نکته ای که من بهش فکر نکرده بودم ... و برای همسرم خیلی خیلی این حس مهمه ...

    ممنون از شما به خاطر یاد آوریتون ...

    - - - Updated - - -

    وای فرشته مهربون دقیقا همون چیزی که پیش بینی میکردم شد ...

    بعد از صحبتهائی که شما گفتید بهش گفتم اون هم به من گفت که منم تو رو دوست دارم و از اینکه بهش گفتم من بهت اعتماد دارم و مدیریت این کار رو بهت سپردم خیلی ازم تشکر کرد و گفت حالا بعدا که کارها تمام شد میریم دنبالش که انتقال بدم یا اگه نشد همون وکالت رو بده ...

    راستش الان دیگه اون سند و مدرکه واسم مهم نیست مهم همین طرز فکرست ...همون دیده شدنه هست ...

    بازم مرسی
    همه را دوست میدارم و همه دوستم میدارند

    او که به ظاهر دشمن است، از در دوستی در می آید، بسان حلقه ای طلائی در زنجیر خیر و صلاح من


    فلورانس اسکاول شین

  12. 5 کاربر از پست مفید malakeh تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (دوشنبه 19 اسفند 92), khaleghezey (دوشنبه 19 اسفند 92), فرشته مهربان (دوشنبه 19 اسفند 92), کاغذ بی خط (سه شنبه 20 اسفند 92), آویژه (سه شنبه 20 اسفند 92)

  13. #17
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    اثر گذاری این نوع صحبت به خاطر این هست که مرد اعتبار می بیند و این چیزی هست که مردان به آن احتیاج دارند تا حس قدرتمندی آنها حفظ شود و حفظ این حس قدرتمندی در مرد دقیقاً به نفع زن هست چون تأمین امنیت خاطر می کند . لذا وقتی خانمی اقتدار همسرش را با نسنجیدگی و زیر سئوال بردن اعتبارش در هم می شکند در واقع به خودش آسیب می زند .

    می بینی که شما احتیاج به دیده شدن و حس قدردانی از سوی او داشتید و ایشون هم نیاز به مورد تکیه قرار گرفتن و اعتماد و اعتبار از سوی شما ... وقتی این از هر دو برای هم تأمین شود هرکدام از زن و مرد با اشتیاق و بدون چشم داشت هرکاری برای دیگری انجام می دهد .

    با این تفاصیل آموختن مهارتهای ارتباطی و به کار گیری آنها کارایی اش همین است که این نیازها به شکل درست تأمین می شود و همبستگی و مودت بیشتر و بیشتر می شود


    لطفاً همین حرف را که دیگر مهم نیست به نام بزنی یا نه مهم همین حس خوبی هست که با قصد به نام زدن به من منتقل کردی یعنی حس اینکه وجودم برات ارزش داره ، حس اینکه می بینی که من هم همراهت هستم و با هم زندگی را می سازیم . بگو این خیلی برام ارزش دارد


    موفق باشی و خوشحالم که مسئله به اینگونه حل شد





  14. 4 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    1234567 (سه شنبه 20 اسفند 92), malakeh (سه شنبه 20 اسفند 92), کاغذ بی خط (سه شنبه 20 اسفند 92), بی نهایت (چهارشنبه 21 اسفند 92)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:14 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.