به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 30
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 06 تیر 93 [ 06:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-22
    نوشته ها
    523
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,312

    تشکرشده 1,508 در 444 پست

    Rep Power
    64
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط hhanie نمایش پست ها
    از شما بپرسم که آیا باهاش قطع رابطه کنم کامل؟؟؟؟؟؟با این که بخشیدمش....اون شخص برادرم بوده...
    سلام، به نظر من شما باید یک مشاور حضوری خوب برین تا هم مطمئن بشین که چیزهایی که توی تصورتون هست واقعین! و هم اینکه کمکتون کنه اگه اثر بدی از گذشته در شما مونده کمرنگترش کنه. اون مشاور بهتون خواهد گفت که چکار کنین بهتره!

  2. 3 کاربر از پست مفید toojih تشکرکرده اند .

    capitan (یکشنبه 11 اسفند 92), khaleghezey (یکشنبه 11 اسفند 92), meinoush (یکشنبه 11 اسفند 92)

  3. #12
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    خیلی خوشحالم که همسرتون مرد منطقیه وتونسته با شما همدردی کنه چون شما همونقدر بیگناه بودید تو این موضوع که مثلا به بچه ای ماشین بزنه . البته اشاره ای هم کردین که ایشون هم یه بار بهتون خیانت کرده شاید چون شما ایشونو بخشیدین اونم خواسته تلافی کنه این خوبیه شما رو . در مورد برادرتون هم اگه همسرت اینطور میخواد قبول کن تا اعصابش یه کم اروم بشه . بعدشم شاید برادرتون هم اون موقع نوجون و نادان بوده و حالا از کارش پشیمونه. اگه اینطور باشه گذشت زمان مشکلو کمی حل میکنه. یا نه اگه هنوزم فرد غیر قابل اعتمادیه همون بهتر که باهاش کات کنی.

  4. 6 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    capitan (یکشنبه 11 اسفند 92), khaleghezey (یکشنبه 11 اسفند 92), meinoush (یکشنبه 11 اسفند 92), toojih (یکشنبه 11 اسفند 92), کاغذ بی خط (یکشنبه 11 اسفند 92), دختر بیخیال (یکشنبه 11 اسفند 92)

  5. #13
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 آذر 94 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1392-8-09
    نوشته ها
    227
    امتیاز
    2,683
    سطح
    31
    Points: 2,683, Level: 31
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,932

    تشکرشده 348 در 164 پست

    Rep Power
    33
    Array
    [QUOTE
    سلام، به نظر من شما باید یک مشاور حضوری خوب برین تا هم مطمئن بشین که چیزهایی که توی تصورتون هست واقعین! و هم اینکه کمکتون کنه اگه اثر بدی از گذشته در شما مونده کمرنگترش کنه. اون مشاور بهتون خواهد گفت که چکار کنین بهتره!
    ][/QUOTE]
    نفهمیدم منطورتون رو جناب tojihیعنی شما فکر می کنی من تخیلاتم رو تایپ می کنم؟ای کاش واقعا یه تخیل بود باید زجرش رو 20 سال تحمل کنی تا بفهمی که تخیل یعنی چی؟
    واحد عزیز باید بگم که آره منم حس می کنم همسرم خواسته جبران اون خیانتش رو به من بکنه....مشاوره که امروز رفته خیلی بش کمک کرده برا منم وقت گرفته برم ....
    شاید این باور که همسرم تونسته با خودش کنار بیاد سخت باشه ولی همسر من خودش با افرادی در تماس بوده که این موارد رو داشتن ولی باورش نمی شده زنش هم به این روزگار دچار بوده....
    همسرم به من گفت تو با گفتن این حرفا باعث شدی ما به هم بیشتر نزدیک بشیم ولی من چنین حسی ندارم حس ریاده گویی دارم

  6. 4 کاربر از پست مفید کاغذ بی خط تشکرکرده اند .

    capitan (یکشنبه 11 اسفند 92), khaleghezey (یکشنبه 11 اسفند 92), toojih (یکشنبه 11 اسفند 92), دختر بیخیال (یکشنبه 11 اسفند 92)

  7. #14
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    هانیه خانم

    متأثر شدم از سرگذشتت

    این واقعه در لایه های درونی شما آزارش پنهان مانده و اگر فراموش کرده بودی فکر نکن حل شده . لذا همسرت خیلی کار خوب و عاقلانه ای کرده که برات وقت مشاوره گرفته . از او تشکر کن و استقبال کن و ادامه بده و از همسرت بخواه که کمکت کنه تا آزار و رنج روحی این سالها را از ضمیرت پاک کنی .

    آفرین به همسرت که داره بهت کمک می کنه .

    بخاطر زندگیت و بخاطر سلامت خودت ارتباط با برادرت نداشته باش و در جمع خانواده حواست را ازایشان دور کن و در مجاورتش قرار نگیر


    نکته :

    در کودکی شاید شما مقصر نبوده باشید ... اما ادامه آن وقتی بزرگتر شدی اشتباه شما بوده و باید محکم با او برخورد می کردی و با مادرت مطرح می کردی . ترس شما بیجا بوده و این نکمته را در نظشر داشته باش که اگر این نوع ترس همچنان در وجود شما باشد باید به کمک مشاور حل کنی . حتی اگر خانواده با شما بد برخورد می کردند ، حتی اگر برادرت تهدید می کرد که جرأت نکنی بگی . بدان این مواقع محکم جلوی تجاوز گر ایستادن و گفتن موضوع بخصوص به مادر لازم بوده و به شما آرامش وجدان و احساس امنیت می بخشیده .

    اینها گذشته اما گفتم که دیگران بدانند چه باید بکنند . وانگهی برای شما هم اگر ریشه آن ترس درونتان هست آنرا به کمک مشاور حل کنی چون در زندگی مشترک هم می تواند باعث شود شما آسیب ببینی

    موفق باشی





  8. 9 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (یکشنبه 11 اسفند 92), capitan (یکشنبه 11 اسفند 92), khaleghezey (یکشنبه 11 اسفند 92), meinoush (یکشنبه 11 اسفند 92), mohammad6599 (سه شنبه 13 اسفند 92), toojih (یکشنبه 11 اسفند 92), کاغذ بی خط (یکشنبه 11 اسفند 92), خانوم مجرد (یکشنبه 11 اسفند 92), دختر بیخیال (یکشنبه 11 اسفند 92)

  9. #15
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو هانیه

    بازم میگم ایکاش نمیگفتین حداقل کی بود رو نمیگفتین میگفتین یه غریبه بوده

    اولندش خودتون رو مقصر ندونین در مورد اتفاقی که قبلا افتاده چون شما بچه بودین بقول خانم مجرد این پدر و مادرتون بودن که مقصر بودن.ولی ایکاش خودتونم میرفتین پیش مشاور واسه خودت میگم بهتره گرچه هرجور صلاح میدونی رفتار کن

    بنظر من سعی کن رفت و آمدت رو خیلی کم کنی چون شووووهرت الان واقعا ناراحته همسرشی تاج سرشی عشقشی نفسشی زندگیشی نمیتونه ببینه کسی ناراحتت کرده سعی کن هرچی میگه منطقی بودش تا حدودی اجراش کنی بگو چشم.

    راستی حالا که اینقدی گلپسرت خوبه شما بهش چی دادی جایزشو بهش دادی قربون صدقش رفتی بوسش کردی بهش گفتی دوست دارم و بهت افتخار میکنم غذای مورد علاقش رو براش پختی دختر خوب

    شوووهرت خیلی اقاست حواست بهش بیشتر باشه

  10. 4 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    capitan (یکشنبه 11 اسفند 92), toojih (یکشنبه 11 اسفند 92), کاغذ بی خط (یکشنبه 11 اسفند 92), واحد (یکشنبه 11 اسفند 92)

  11. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 بهمن 93 [ 16:12]
    تاریخ عضویت
    1392-2-18
    نوشته ها
    209
    امتیاز
    2,399
    سطح
    29
    Points: 2,399, Level: 29
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    536

    تشکرشده 560 در 192 پست

    Rep Power
    33
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط capitan نمایش پست ها
    امیدوارم روزی برسه این مسائل دیگه واسه هیچ مرد و پسر باغیرتی!!!!! مهم نباشه تا ما علاوه بر گناه قبلی برای حفظ زندگیمون مجبور نباشیم دروغ هم بگیم!!!!!!!!!!!!! و امیدوارم روزی برسه هیچ پسری مجبور نشه از زیر زبون زنش بکشه اگه مثل این مورد هم پسر خوبی بوده باشه خود خانم باید میگفت!
    آقای Mosbatman من این جمله رو تیکه انداختم،منظورم اینه که ما علاوه بر گناهان قبلی مجبوریم دروغ هم بگیم که تو جامعه باب شده متاسفانه، خیلی هم سخته که یه مرد هم غیرت داشته باشه هم بخواد از این مسائل چشم پوشی کنه حتی خانم ها هم این حسو دارن.

    هانیه خانم شاید اگه شما بعد از این مسائل نمیرفتی با پسرا دوست بشی قضیه فرق میکرد. شما باید اون لحظه از پسرا متنفر میشدی نه اینکه بهشون پناه ببری. منظور آقای toojih هم اینه که شاید برادرتون متاسفانه باهاتون شوخی کرده شما هم نباید اینقدر بزرگش کنی و البته نباید اجازه میدادی بیشترش کنه. الانم بشینید با همدیگه صحبت کنید همه چیو تموم کنید که بعدا واسه هیچ کس بهونه ای وجود نداشته باشه.

    راستی خیانت شوهرتون در چه حدی بوده؟؟ بعد از اینکه بهش گفتید این مسائلو و دوست پسرارو یا قبلش بوده؟؟
    ویرایش توسط capitan : یکشنبه 11 اسفند 92 در ساعت 08:12

  12. 3 کاربر از پست مفید capitan تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 11 اسفند 92), toojih (یکشنبه 11 اسفند 92), کاغذ بی خط (یکشنبه 11 اسفند 92)

  13. #17
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببخشید من ندیدم سری دوم نوشته ها توی این صفحه

    دفعه قبلم گفتم استقبال کن از این حرکت شوهرت و حتما برو پیش مشاور.

    بانو فرشته مهربان میشه لطفا در مورد پاراگراف دوم یه توضیح کاملتری بدین اینکه به خانوادشون باید میگفتن؟
    بهتر نبود پیش مشاور میرفتن؟آیا این حرکت باعث ازهم پاشیدگی خانواده از هم نمیشه؟



    میدونم کاپیتان جان برام جالبه خیلی آخه من سایت رو بعنوان یه کلاس و دوره اموزشی بهش نیگاه میکنم.

    اگه وقت کنین یه توضیحی بدن که خیلی سپاسگزارشون میشم
    ویرایش توسط khaleghezey : یکشنبه 11 اسفند 92 در ساعت 08:58

  14. کاربر روبرو از پست مفید khaleghezey تشکرکرده است .

    کاغذ بی خط (یکشنبه 11 اسفند 92)

  15. #18
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 بهمن 93 [ 16:12]
    تاریخ عضویت
    1392-2-18
    نوشته ها
    209
    امتیاز
    2,399
    سطح
    29
    Points: 2,399, Level: 29
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    536

    تشکرشده 560 در 192 پست

    Rep Power
    33
    Array
    خاله قزی عزیز سلام. منظور فرشته مهربان الان نیست، دوران بعد از کودکی منظورشونه

  16. 2 کاربر از پست مفید capitan تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 11 اسفند 92), فرشته مهربان (یکشنبه 11 اسفند 92)

  17. #19
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 آذر 94 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1392-8-09
    نوشته ها
    227
    امتیاز
    2,683
    سطح
    31
    Points: 2,683, Level: 31
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,932

    تشکرشده 348 در 164 پست

    Rep Power
    33
    Array
    سلام فرشته مهربان ممنون که وقتی برای من گذاشتید...من میدونم که بزرگ که شده بودم باید می گفتم ولی حقیقت اینه که آدمی که از کودکی مورد تجاوز قرار می گیره از کودکی هم یاد می گیره نسبت به این مسایل خفه بمونه ..(با توجه به فیلم هیس دختران فریاد نمی زنند)...من مجبور شدم دیشب باز به گذشته تلخم فکر کنم و یه مطلب که بش فکر می کردم این که من شبا با برادرم فیلم خارجی می دیدم ولی مادرم با این که می دونست ما داریم فیلم می بینیم می رفت می خوابید.....من با باز کردن این تاپیک می خوام برون ریزی کنم تا مشکلم حل شه ...من به اجبار اون ماجراها رو فراموش کردم به نا خوداگاهم بردم و هر از گاهی حالات شدید افسردگی دارم به طوری که طرح ریزی شرایط خود کشی رو دارم و این که با چاقو خودم رو اسیب بزنم و وقتی چند وقت پیش دچارش شدم به خودم گفتم که چمه من که زندگیم خوبه همه چیم عالیه چم میشه...تا به مشاور رفتم اونجا حرف زیاد زدم ولی اشارهای به این موضوع نکردم ولی باعث شد ریشش رو گیر بیارم...
    جناب capitan:همسرم در 2 سال اول زندگیم با خواهرم دوست بود و من می دونستم و هی بش تذکر می دادم , بعد با یه دختر 18 ساله در حد پیامک دوست شده بود....
    و این که من می خواستم فرار کنم از این زندگی آشغال. که با کسی دوست می شدم...و یادتون باشه که تجاوز جنسی در کودکی می تونه از یه دختر یه فاحشه بسازه...

  18. 2 کاربر از پست مفید کاغذ بی خط تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 11 اسفند 92), پونه (دوشنبه 12 اسفند 92)

  19. #20
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بانو هانیه

    اولا سپاس از شما بخاطر جراتی که دارین و مشکلتون رو مطرح کردین من یه دختر دارم نه ماهشه باعث شدین با حرفاتون که حواس خودم و همسرم رو جمع کنیم و به این موضوع دقت کنیم بیشتر واقعا ازتون سپاسگزارم

    خواهشا لطف کنین برین پیگیری کنین این موضوع رو از طریق متخصصش نیاز دارین.شما داری هم به خودت هم به شوهرت صدمه میزنی پسفردا هم بچه بیادش احتمال ضربه خوردن ایشونم هستش.خواهشا برین مشاور تا کامل این دوران رو طی نکردین قطع نکنین طول درمانش رو.

    بخدا دختر خوبی هستی و مقصر نبودی توی کودکیت.اتفاقا خیلی هم خانم خوبی هستی که شوهرت انتخابت کرده.بنظر من شما اول این مسئله رو باید حلش کنی از طریق درستش حیف زندگی به این خوبی نیست که تشکیل دادی و براش زحمت کشیدی بخوای خرابش کنی؟

    بانو فرشته مهربان اگه وقت کردینا یه لینکی بدین در این مورد که باید به خانوادش میگفتن.یا اگه لطف کنین وقت داشتین یه توضیح مختصری بدین سپساگزارتون میشم
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  20. 3 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (یکشنبه 11 اسفند 92), toojih (یکشنبه 11 اسفند 92), کاغذ بی خط (یکشنبه 11 اسفند 92)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 18 فروردین 94, 23:01
  2. پاسخ ها: 21
    آخرين نوشته: جمعه 21 شهریور 93, 11:37
  3. حال و احوال هستی
    توسط هستی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: پنجشنبه 30 خرداد 92, 02:14
  4. رابطمو قطع کردم آیا کار درستی کردم و حالم بهتر خواهد شد؟
    توسط ملن در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: پنجشنبه 06 مهر 91, 20:42
  5. +به نظر شما کار درستی کردم؟
    توسط محمد حسین در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: سه شنبه 23 مهر 87, 00:26

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:02 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.