به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 36
  1. #21
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 دی 95 [ 20:43]
    تاریخ عضویت
    1392-12-02
    نوشته ها
    79
    امتیاز
    3,055
    سطح
    34
    Points: 3,055, Level: 34
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 145
    Overall activity: 45.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1

    تشکرشده 57 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من فک میکردم برقراری رابطه جنسی کامل مشکلی نداره ولی متاسفانه کار از کار گذشته و سرزنش کردن زمان و به عقب برنمیگردونه.

    من به این مساله واقفم ک باید رو خودم کار کنم.من تنهام.این یه واقعیته.شوهرم هر دوهفته یه بار میاد و ادعای دلتنگی میکنه ولی اکثر اوقات با دوستاشه و من تنها می مونم.

    بسیار دلشکستم.بسیار زیاد.

    من خودمو می سازم.رو پای خودم وایمیسم.خدا کمکم میکنه.مشکل من با توجه به موقعیتم غیر قابل حله اینو میدونم.در هردوصورت چه جدایی و چه ادامه دادن زندگی عذاب میکشم.

    باید با خودم کنار بیام.اینجا اومدم تا دردودل کنم.تا خالی بشم تا آروم بشم تا همدردی کنید...

    تلاش میکنم برای ساختن دوباره ی خودم.برام دعا کنید...ممنونم.

  2. 2 کاربر از پست مفید atrin تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 17 اسفند 92), ستیلا (پنجشنبه 15 اسفند 92)

  3. #22
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 آذر 94 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1392-8-09
    نوشته ها
    227
    امتیاز
    2,683
    سطح
    31
    Points: 2,683, Level: 31
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,932

    تشکرشده 348 در 164 پست

    Rep Power
    33
    Array
    atrin جان چرا خانواده شما شما رو مجبور به این ازدواج کردن؟؟؟؟؟
    عزیزم کی می خواین عروسی کنین؟کجا می خوای بری زندگی کنی؟منظورم شهر خودته یا همسرته؟

  4. کاربر روبرو از پست مفید کاغذ بی خط تشکرکرده است .

    kiann (شنبه 17 اسفند 92)

  5. #23
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 05 اردیبهشت 95 [ 21:48]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    نوشته ها
    54
    امتیاز
    2,542
    سطح
    30
    Points: 2,542, Level: 30
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 58
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    230

    تشکرشده 223 در 59 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانوم آترین. خوبین؟ امیدوارم که همیشه شاد و خوشحال باشین.
    اگه اجازه بدین من چند تا پیشنهاد براتون دارم:

    چون شما مرحله انتخاب رو رد کردین و بازگشت از این انتخاب میتونه خسارتهای جبران ناپذیری رو داشته باشه پس اول تا جایی که امکان داره نسبت به اصلاح و رفع مشکلات این زندگی مشترک اقدام کنید بعد به راههای دیگه فکر کنید.

    اول باید مشخص کنید که این اشتباهات همسرتون خیانت بوده یا شیطنت ( از روی عادت) ، خیانت یعنی اینکه عشق و محبت واقعی اش رو نثار کس دیگه ای غیر از شما کرده باشه ( اکثر آقایون بیشتر مواقع از روی شیطنت و بازیگوشی دست به چنین کارهای اشتباهی میزنن و معمولا حس خاصی نسبت به شخص ثالث ندارن).
    من مطمعنم که همه انسانها ( غیر از آدمهای بدإات اصلاح ناپذیر) ارزش اینرو دارن که باهاشون یک زندگی مشترک بسازیم ، فقط بعضی ها کمتر ، بعضی ها بیشتر و بعضی ها خیلی بیشتر.
    نوع بشر بشخصه بسیار با ارزش و قابل احترامه ، حالا هر عیب و ایرادی که داشته باشه.
    اشتباه ما اینه که انتظارات زیادی از شریک آینده مون داریم. مثلا انتظار داریم که با اومدن اون همه تنهایی هامون محو و نابود بشن. یا در همه موارد و مواقع کاملا درکمون کنه یا از همه چیز و همه کس بخاطر ما بگذره.
    مفهوم زندگی مشترک برای خیلی از ماها یه تعریف سطحی و رمانتیکه.

    کسایی که برای زندگی مشترک آماده میشن در واقع دارن برای چیزی سخت تر از سخت ترین چیزی که در ذهن دارن آماده میشن.
    علت بیشتر مشکلات ما از اینجا ناشی میشه که اکثریت ما اصلا ارزش و مفهوم عمیق زندگی رو نمی دونیم تا چه برسه به زندگی مشترک.

    زندگی باید چیزی فراتر از زنده بودن ، خوشحال بودن ، در رفاه بودن و تفریح کردن ولذت بردن باشه.
    از کسی که همه عمرش رو فقط با تفریح گذرونده بپرسید که چقدر احساس میکنه که زندگی کرده وقتی به پشت سرش نگاه میکنه.
    و از کسی هم که همه عمرش نهالهای زیادی کاشته و مراقبت کرده بپرسید. مطمعنا وقتی به پشت سرش نگاه میکنه درختان سرسبز زیادی رو میبینه که پر هستند از حس زندگی و قدرشناسی.

    زندگی یعنی :
    سعی در ساختن ، رنج در کاشتن و لذت در برداشتن

    زندگی مشترک یعنی ساختن یک رابطه - ایجاد کردن یک محبت - برپا داشتن صداقت - تجربه از خود گذشتن و رنجِ بخشیدن به جان خریدن.

    یعنی ساختن. ساختن یک خانه ، یک خانواده (با کلی بچه کوچلو حرف گوش کن و گوش نکن)

    اول همسرتون رو ببخشید ، مطمئن باشید نه تنها چیزی از دست نمیدید بلکه به یک آرامش درونی و سطح بالاتری از بزرگی و بزرگواری هم ارتقاء پیدا میکنید. ( ببخشید ولی فراموش نکنید ، از ته قلبتون هم ببخشید).
    تا نبخشید نمیتونید شروع کنید به ساختن.
    بعد شروع کنید به ساختن.
    هر چیزی که در آستانه شکستن بود نجاتش بدید.
    هر چیزی که شکست دوباره بسازیدش. باهم بسازیدش. خمیر مایه زندگی گذشت و از خود گذشتگیه.
    زندگی رو با غمها ، شادیها اشکها و لبخندها ، کاستیها و داشته هاتون بسازید. سخته ولی چیزی باارزش تر از اون نیست که بخواهید بدست بیارید.
    از شادیها و لذتهای کوچیک و از محبتهای کوچیک چشم پوشی نکنید. وقتی خسته میشیم همین چیزهای کوچیک توان ادامه راه رو به ما میدن.
    زندگی کردن سخته ولی چیزی لذت بخش تر از اون نیست.
    پس فرصت زندگی کردن و ساختن یک زندگی رو از خودتون نگیرید.
    واقعیت اینه که دو جنس زن و مرد اصلا برای باهم زندگی کردن ساخته نشدن ولی این بهترین راه برای احساس زندگی کردن و خوشحال و خوشنود بودن تو این دنیاست. بهترین انتخابها برای زندگی همونهایی است که خدا و طبیعت مقدر کرده اند.
    اونهایی که خلاف میل طبیعی و طبیعت وجودیشون عمل میکنند زیاد شانسی برای خوشنودی ندارن.
    کسانی که آماده زندگی مشترک هستن نباید فرصتها رو از دست بدن.
    بیشتر آدمها وقتی بچه شون بدنیا میاد برای اولین بار حسی رو تجربه میکنن که تا قبل از اون هیچوقت تجربه نکردن. همون حس واقعی زنده بودن و زندگی کردنه. حسی که تلفیقی است از ساختن و رنج کاشتن و لذت برداشتن.
    بله ، با ساختن یک زندگی با همه مشکلات و سختیهاش زیباترین حس دنیا رو تجربه کنید.
    مطمئن باشید زندگی ارزش بخشیدن و گذشتن و ساختن رو داره.
    خوشبخت باشید.






    انسانی که هدفش خدمت به خداست ممکن است انسان خوبی باشد
    اما انسانی که هدفش خدمت به انسان باشد حتما انسان خوبی است.


  6. 3 کاربر از پست مفید kiann تشکرکرده اند .

    e-lampard (سه شنبه 19 فروردین 93), khaleghezey (شنبه 17 اسفند 92), کاغذ بی خط (شنبه 17 اسفند 92)

  7. #24
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 دی 95 [ 20:43]
    تاریخ عضویت
    1392-12-02
    نوشته ها
    79
    امتیاز
    3,055
    سطح
    34
    Points: 3,055, Level: 34
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 145
    Overall activity: 45.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1

    تشکرشده 57 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با تشکر از دوستای عزیزم

    hhanieعزیز.خانواده ی من بسیار از همسرم خوششون اومده بود.همسرم هم بسیار مصر بود ک حتما این ازدواج صورت بگیره.من دودل بودم .خانواده همسرم هم بسیار راضی بودن.

    خلاصه همه راضی و من دودل و ب نوعی توان مقابله با خواستشون و نداشتم و بله گفتم.نمی دونم...من توان مقابله در خودم ندیدم...

    ما احتمالا اگه اوضاع مالی خوب پیش بره تا شیش ماه دیگه عروسی می گیریم .همسرم دوس داره زودتر مستقل بشیم.ما تو شهر ایشون ساکن میشیم.


    kiannعزیز،بسیار ممنونم.دخترایی ک با همسرم در ارتباط بودن،معمولا سن بالا داشتن و بسیار ثروتمند بودند...یعنی نسبت ب من سن بیشتری داشتند سی ساله و بیست

    و هشت ساله...نمی دونم.من از نظر عاطفی،ظاهری و جنسی چیزی کم نذاشتم.همسرم ب من علاقه داره میدونم هر موقع هم بحث طلاق میشه بشدت بهم میریزه.

    مغروره ولی تو دعواها معمولا پیشقدم میشه.بسیار ساده و زود باوره.چن روز پیش مادرشوهرم حرفی زده بود ک همسرم بعد چهار ماه بهم گفت و من خیلی ناراحت شدم.

    متهم ب دهن لقی شده بودم.من ب همسرم گفتم ک من این حرفو نزدم و مادرت اشتباه میکنه اونم زنگ زد ب مامانش گفت خانومم میگه تو دروغ میگی!!!و مادر شوهرم قهر شد باهام

    در صورتی ک مقصر هم خودش بود ک ب خاطر اینک رابطه من و پسرش و خراب کنه حرف دروغ و تهمت پشت سرم میزنه.امروز ب مادرش زنگ زدم ناراحت بود.

    من دوس ندارم کسی از من ناراحت باشه.از دروغ و تهمت و غیبت و خاله زنک بازی هم متنفرم.

    شوهرم هم بلد نیست رابطه مادر و زنش و مدیریت کنه و این هم مشکل سازه.

    همسرم ذات خوبی داره.من کاملا با شما موافقم.معمولا توقعات بالا مشکل ساز میشن.من گاهی تصمیم میگیرم مثلا امروز همسرمو فقط ب چشم یه دوست ببینم و شاید باورتون نشه

    اگه بگم بهترین دوست دنیا میشه...چون سطح توقعاتم و از یه همسر پایین اوردم و به چشم یه دوست نگاهش کردم...و چه دوست خوبی بود...وقتی موقع بی پولی میزدم رو شونش

    و میگفتم ناراحت نباش خدا بزرگه برق امید و تو چشاش میدیدم.وقتی ب جای اینکه به خاطر اشتباهاتمون همدیگه رو متهم کنیم با هم میخندیدیم چقد خوب بود و اینطوری بود ک من

    ازش ب عنوان همسر بریدم...دوس دارم همیشه دوستم باشه...نه شوهر.چون ب عنوان شوهر ضربه زده ب روحم. و من نتونسم ببخشمش...

    من همسرمو دوس دارم.خانوادشو دوس دارم.امیدوارم بتونم ببخشمش.باید بتونم با مشکلات زندگی کنار بیام...باید خودمو بسازم.ممنونم ک همراهیم می کنید.به همدردیتون

    نیازمندم تا آروم بشم...

  8. 2 کاربر از پست مفید atrin تشکرکرده اند .

    kiann (شنبه 17 اسفند 92), کاغذ بی خط (یکشنبه 18 اسفند 92)

  9. #25
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 12 تیر 93 [ 18:53]
    تاریخ عضویت
    1392-11-08
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    498
    سطح
    9
    Points: 498, Level: 9
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 2
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    57

    تشکرشده 89 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام .
    مادرشوهرم بهم تهمت زد و دلن شکست...چیکارکنم؟
    عزیزم شما چرا این قد سریع دلت میشکنه ! من چند بار تو حرفات این جمله رو دیدم، نباید این قد حساس باشی ، وگرنه تو زندگی باید هر روز دلت بشکنه، اینکه مادر شوهرت اینجوری گفته دل شکستن نداره دوستم.
    هیچکس نمیتونه اندازه خودت به خودت کمک کنه، مراقب باش، حتی اگه من یه روانشناس متبحر هم باشم با چند تا پست نمیتونم چیزی بگم و شما صد در صد قبول کنی، پس راهنمایی هست .
    ولی واقعا در عذابم.یعنی من برای اون کافی نبودم ؟من نتونستم بهش عشق بدم.من لایق عشقی صادقانه نبودم..خدا کنه بتونم کنار بیام.
    چرا خودت رو متهم میکنی ؟ این باعث آزارت میده، این قد خودت رو هدف قرار نده و رو خودت فشار نیار.

    من تو عمرم سر کسی داد نزدم.حتی دعواهام با شوهرم اس ام اسیه.یعنی وقتی حضوری میبینمش یا صداشو میشنوم زبونم بسته میشه.
    چرا به خودت حق عصبانیت نمیدی؟ چرا نوک پیکان سمت خودته و این باعث میشه به خودت آسیب بزنی.
    شما احتمالا فقط تو خیالات خودت با بقیه با عصبانیت برخورد میکنی ولی در عمل هیچی.
    قدرتِ کلماتت را بالا ببر نه صدایت را؛
    این باران است که باعث رشد گلها میشود نه رعد و برق !!

  10. کاربر روبرو از پست مفید mahtaaab تشکرکرده است .

    کاغذ بی خط (یکشنبه 18 اسفند 92)

  11. #26
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 دی 95 [ 20:43]
    تاریخ عضویت
    1392-12-02
    نوشته ها
    79
    امتیاز
    3,055
    سطح
    34
    Points: 3,055, Level: 34
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 145
    Overall activity: 45.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1

    تشکرشده 57 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مهتاب عزیزم.من بسیار بسیار زود ناراحت میشم و اصلا دست خودم نیست.مشکل اینجاس ک بابت خودم هم ناراحت نمیشم...یعنی من تو قضیه مادر شوهرم از این ناراحتم ک چرا

    به شوهرم گفتم ک مادرت اشتباه کرده و شوهرم ب مادرش گفته ک خانومم میگه دروغ میگی و اینطوری دل مادرشو شکست و مادرش از دست من و همسرم دلخور شد...

    من نمیخوام کسی ناراحت بشه ازم.

    من همیشه دوس داشتم بهترین باشم و همه از من راضی باشن.مادرم میگه این امکان پذیر نیست چون گاهی باید از حقت دفاع کنی و مسلما اونایی ک حق تو رو پایمال میکنن و نادیده

    میگیرن ناراحت میشن.میگه تو زندگی گاهی با آدمایی روبرو میشی ک دوستت نخواهند داشت.به هر دلیلی...تو بابت ناراحتی و دوست نداشتن اونها مسؤول نیسی.

    من خیلی بچه هستم.قبول دارم.سریع دلم میشکنه.با یه بسته شکلات و یه بستنی مدت ها شاد میشم و دیگه چیزی نمیخوام.شایدم چیزی از این دنیا ندیدم به جز دروغ و خیانت

    و نفرت تا بهش دل خوش کنم...به خودم حق عصبانیت نمیدم چون فک میکنم

    ک عصبانیت من جز اینکه دیگران و ناراحت کنه کار دیگه ای انجام نمیده.من بر این مساله واقفم که باید رو خودم کار کنم.ممنونم دوست عزیزم.

  12. #27
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 آذر 94 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1392-8-09
    نوشته ها
    227
    امتیاز
    2,683
    سطح
    31
    Points: 2,683, Level: 31
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,932

    تشکرشده 348 در 164 پست

    Rep Power
    33
    Array
    این که شما دوست داری کسی از دستت ناراحت باشه کمی به کمال گرایی شما بر می گرده
    این که وقتی همسرتون رو می بینید دهنتون قفل میشه به منفعل بودن شما بر می گرده
    پس مقالات در این سایت رو در این موارد پی گیری کنید..
    به نطرم به همسرتون بگید جایی که برای زندگی می رید از خانواده همسرتون دور باشه...
    بعد با همسرتون مهارتهای ارتباطی رو تمرین کنید به نطر ایشون به شما علاقه داره...پس حداقل از علاقش به نفع خودتون بهره ببرید یعنی یه شرایطی بدارید براش...یادت نره گریه کردن و کارهای دیگه برای مرد زود عادی میشه و از چند وقت دیگه این ها هم دل مرد رو نمی سوزونه پس سعی کنید با مهارتهای دیگر همسرتون رو سر به راه کنید ...لان کسانی هستند که می گن هگریه هم می کنم همسرم به من اهمیتی نمی ده....

  13. #28
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 دی 95 [ 20:43]
    تاریخ عضویت
    1392-12-02
    نوشته ها
    79
    امتیاز
    3,055
    سطح
    34
    Points: 3,055, Level: 34
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 145
    Overall activity: 45.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1

    تشکرشده 57 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من مقالات و مطالعه کردم دوست عزیزم و دارم رو خودم کار میکنم.الان بهتر میتونم با همسرم حرف بزنم.

    ب نظر شما وقتی ازش دلخور شدم چطوری رفتار کنم و بهش بگم؟در ضمن شوهرم بسیار رفیق بازه.این دفه ک اومد بیشتر با دوستاش بود و منو یا موقع ناهارشام یا موقع خواب میدید.

    منم ناراحت شدم خب.چطور باید بهش بگم ک بعضی کاراش اذیتم میکنه؟

  14. #29
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 آذر 94 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1392-8-09
    نوشته ها
    227
    امتیاز
    2,683
    سطح
    31
    Points: 2,683, Level: 31
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,932

    تشکرشده 348 در 164 پست

    Rep Power
    33
    Array
    ب نطرم در فضای کاملا عاطفی و فرای هر گونه اختلاف بش بگو بیا در مورد ایندمون حرف بزنیم تو توقعات رو بگو از همسرت و من هم می گم....بعد بگو ایراداتی که به ایشون وارد میشه و برای این که بتونیم زیر یک سقف بریم نیاز به رفع این موارد است و خیلی جدی باش و بگو تا حل نشه شروع زندگی مشترک محال به نر میرسه...
    و یه سوال بپرس این که ایشون این حق رو به شما هم می دن که با پسرهای دیگر دوست باشید و یا دایما با دوستانتان وقت بگذرونید و به او بگویید کسی که در زندگیش این جوری هست باید برای همسرش هم حتما چنین حقی قایل باشه که راحت این کارها رو می کنه....
    راستی کسی هست در خانوادت که با کسی صمیمی باشی؟
    چند تا خواهر برادرید؟
    ببین شما نیاز به یک مشاور داری ما همه فقط در حد عقل مان به شما کمک می کنیم بیشتر هم فکری می کنیم

  15. #30
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 دی 95 [ 20:43]
    تاریخ عضویت
    1392-12-02
    نوشته ها
    79
    امتیاز
    3,055
    سطح
    34
    Points: 3,055, Level: 34
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 145
    Overall activity: 45.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1

    تشکرشده 57 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم دوست خوبم.من فقط یک خواهر کوچیک تر از خودم دارم.با هم زیاد صمیمی نیستیم.من کلا مسایل مربوط ب خودم و همسرمو پیش خونوادم مطرح نمیکنم.ب هیچ وجه.

    من اکثر اوقات تو اتاقم میشینم و فقط برای غذا خوردن بیرون میام و معمولا تنهام.

    گاهی نیاز دارم مدت ها از همسرم دور باشم.مثلا یک ماه.نمی دونم چرا.نیاز ب یه فضای آروم دارم تا مدتی با خودم خلوت کنم.

    من اگه بیخیال باشم،اکه حساس نباشم،اگه خیلی چیزا برام مهم نباشه زندگی خوبی خواهم داشت..و میدونم ک همسرم پدر خوبی خواهد بود.

    به توصیه های شما عمل میکنم دوستم.گرچه بارها تو موقعیت مناسب این حرفا رو زدم...شاید بهتره ک حساس نباشم.

    گاهی واقعا آدم کم میاره...

    ممنون دوست من

  16. کاربر روبرو از پست مفید atrin تشکرکرده است .

    کاغذ بی خط (سه شنبه 20 اسفند 92)


 
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 26 بهمن 94, 19:57
  2. (توهم همه چیز دانی ) استفاده نادرست از شبکه های اجتماعی و توهم دانش
    توسط مدیرهمدردی در انجمن مهارتهای ارتباطی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 10 بهمن 94, 17:26
  3. پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: چهارشنبه 09 مرداد 92, 19:59
  4. +تاریخچهٔ جنسی‌ همسر آیندتون چقدر براتون مهمه
    توسط kamran2007 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 88
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 مهر 88, 11:08

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:19 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.