به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 18 , از مجموع 18
  1. #11
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,051
    امتیاز
    146,648
    سطح
    100
    Points: 146,648, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,651

    تشکرشده 35,973 در 7,399 پست

    Rep Power
    1091
    Array

    جناب فابریک

    عنوان کنونی اخیر را خوب دقت کنید که بنده بنا به درخواستتان با توجه به محتوای تاپیک تنظیم کردم . خواهید دید دقیقاً مسئله اصلی شماست .

    اینکه شما بتوانید عنوانی متناسب با مسئله اصلیتان تنظیم کنید ، یعنی مسئله اصلی خود را خوب تشخیص داده و فهمیده اید و راهنمایی می خواهید .



    ایا این عنوان مسئله اصلی شما نیست ؟ اگر هست از اعضاء بخواهدیدقیقاً مطابق عنوان شما را راهنمایی دهند تا نه آنها و نه شما سرگدان نشوید و بتوانید از تاپیک استفاده درست را ببرید

    موفق باشید





  2. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 اردیبهشت 93 [ 17:08]
    تاریخ عضویت
    1392-7-17
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    691
    سطح
    13
    Points: 691, Level: 13
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    32

    تشکرشده 21 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان
    امیدوارم حالتون خوب باشه و در سلامتی کامل به سر ببرید

    بینهایت معدرت می خوام از همه ی دوستان از کارشناسای خوبمون که درگیرشون کردم با عنوان تاپیک کلا معذرت می خوام

    منو ببخشید بابت این وقفه ی اخیر
    خدا به همه ی عزیزان عمر طولانی عنایت کنه راستیتش یکی از بستگان ما عمرشون داده بود به شما دوستان و به همین دلیل درگیر بودیم و نتونستم بیام اینجا بازم منو ببخشیذ



    عنوان جدید خوبه مرسی ممنونم


    اما در این مدت که نبودم اتفاقاتی افتاد که بی لطف نیست اگه اینجا بازگو کنم

    من درگیر مسائل ختم بودم که بنا به قضایای اخیر باید یه موضوعی رو عنوان می کردم باهاشون این قضییه مربوط به علاقه ی من به ایشون میشد خلاصه این موضوع رو به ایشون میگم در حالی که همچنان درگیر مراسم ختم بودم
    از شانس بد روزگار میزنه این موضوع رو بد متوجه میشه با اینکه حقم داشته چرا که من کارم درست نبوده تو اون شرایط عنوان می کردم این موضوع رو
    ناگهان جبهه میگیره به این موضوع و اینگونه عنوان می کنه:

    اقای ...... من فکر می کنم شما منو مصخره کردید با این حرفایی که میزنید و ......

    این حرف رو زد خیلی ناراحت شدم از دستش و فقط گفتم من درگیر مشکلی بودم همین و کاملا باهاش قطع کردم صحبتمو

    نمی دونم این حرفی که بهم زد نشونه اش چی می تونه باشه ولی من ازش عذز خواهی کردم و خداحافطی کردم تا اینکه گذشت حدود 5روز پیش پیامکی داد و بهم یه خبری داد و منم جوابشونو ندادم چون نمی خواستم بیشتر در مورد من بد فکر کنه

    دیروز هم باهاش تو دانشگاه یه سلام علیک کردم و رفتم یه گوشه نشستم برا خودم
    تو کلاس هم متوجه شدم بهم نگاه می کنه


    دوستان این رفتارش چی معنییه داره به نظرتون؟؟؟
    اگه منو می خواد پس چرا اینکارارو می کنه؟؟؟ من که بهش گفتم می خوام شناخت بین خانواده ها صورت بگیره


    اینجوری گذشت بازم می گم هر جایی که فکر می کنید درست نرسوندم مطلب رو بهم بگید



    اینجا می خوام به سوال دوستامون جواب بدم که بینهایت ممنونشم


    بله من میگم حتما به خانواده ها اطلاع بدی و یه جلسه هم همدیگه رو ببنید(خانوادگی) اینکار خیلی بهتره،و نتیجه ی بهتری هم داره،تا قبل از اینکه احساستتون خیلی درگیر نشده اینکارو انجام بدید،چون با توجه به سنت ممکنه خیلی چیزهای مهم رو چشم پوشی کنی اگه درگیر احساس بشی،هرچقدر هم ریسک دار باشه شما مردونه پای حرف و خواسته ای که داری بمون و از چیزی هم نترس،شما فعلا خوشت اومده ،عااااااشق نشدی،پس تا به اون مرحله نرسیدی بهتره اصولی پیش بری،و مطمئن باش نتیجه ای که میگیری آرامش خیال به همراه داره.شما به زمان نیاز داری که اون بهتره هم از خانواده ی دختر و خود دختر بخوای،نه فقط از خودش،تازه زمانی که خانواده اش بهت میدن برای فراهم کردن شرایط هم شما رو بیشتر متعهد میکنه،هم فشار عجیب و غریب پشتش نیست.


    مرسی از شما که بنده رو یاری رسوندید

    بله علاقه دارم عاشقش نیسم ولی از خانواده ام خجالت می کشم فقط به کسی می تونم بگم مثل عمه ام که از پدر و مادرم خیلی بزرگتره
    از خانواده ام خجالت می کشم می ترسم مصخره ام کنن با اینکه کلی اعتماد به نفسم بالاست بازم می ترسم بگم مرد مردونه مثل حرفایی که به اون خانوم زدم ولی....

    مرسی






    شما خودتون با خانوادتون در میون بذارین ؛ خانواده میدونن چطوری به خانواده اوشون بگن!

    شما اول جواب از خانواده خودتون بگیرین بعد خود خانوواده شما اگه موافق بودن با خانواد ه دختر خانوم صحبت میکنن!

    شاید خانوادتون موافقت نکنن واکنش ها اونطوری نباشه که انتظار داشتین!

    ریسک اونه که دختر خانوم به خانوادش بگه ! چون ممکنه خانواده شما هیچوقت حاضر نشن پا پیش بذارن بعد دختر خانوم جلو خانوادش ضایع بشه!

    ریسک بزرگتر هم اونه که با توجه به شکی که به نظر خانوادتون در مورد ازدواجتون دارین ! هیچی بهشون نگین و بذارین بعد دوسال بگین!!!

    راسی اونجایی که
    گفتم بعد اینکه مدت اشناییتون تموم شد میخواین چکار کنین؟ نوشتین عقد و عروسی میکنیم !

    منظور من به سوال قبلش بود ! که مدت اشنایی و چقدر در نظر دارین آخه معمولا مدت آشنایی ومن شنیدم سه ماه یا شش ماه در بستر خانوادس. نه دوسال بدون خانواده ها!!!!

    مرسی مرسی ولی خجالت می کشم عین دختری که می خواد به خانواده اش بگه




    برادر بزرگ درود بر تو
    به نظر من بزرگترین مشکل کاره ، اگر واقعا کار داری (هر چند موقتی و با حقوق کم ) امید زیادی میتونی داشته باشی
    تو بازارم و شرکت فنی مهندسی مشغولم کارم نیمه وقته یعنی هم به درسم میرسم هم به کارم یه جورایی دستم تو جیبمه


    از کارت بگو (مثلا حقوقش و ساعات کاریت) واز دانشگاهت (مثلا اگه پیام نور باشه بیشتر میتونه بهت کمک کنه)
    دانشگاهی فنی مهندسی می خونم دانشگاه دولتی (سراسری/)
    پیام نور اصلا توصیه نمیشه


    میزان حمایت مالی خانواده از تو در چه حده (مثلا خونه یا پس اندازی برای تو در نظر دارن یا نه ؟ )
    حمایت مالی که دارند ولی من نمی خوام کسی پشتم باشه می خوام از صفر شروع کنم


    نکته مهم دیگه اینه که هنوز از علاقه خودت به این دختر زیاد مطمئن نیستی
    این دختر به دلت نشسته (فقط معیار های عقلی رو داره یا معیار های ظاهری و احساسی و عاطفی تو رو هم داره)
    وقتی برو خواستگاری که هم عقلی هم قلبی از این دختر خوشت میاد

    داداشم نمی خوام به اون میزان شناخت قلبی برسم که از درسم از کارم بیفتم نمی خوام وابسته شم و به همون میزان کسی رو وابسته کنم
    زمانی عاشق کسی میشم که واقعا جدی شده باشه

    من از مطالبی که بیان کردی حس میکنم که به بلوغ فکری لازم برای ازدواج رسیدی برای همینه که بیشترین سوال من در مورد کار کردنت هست

    مطمئن باش این سوالاتی رو که دختر بیخیال و آسمان آبی ازت میپرسن بعد ها دختر مورد نظر یا خانواده اون دختر و حتی خانواده خودت ازت خواهند پرسید
    به این سوالات و جوابی که باید بدی بیشتر فکر کن

    خیلی ماهی مرد بزرگ




    دوستان منو ببخشید خیلی ممنون میشم ه بازم یاری کنید منو هم شما ها هم دوستان دیگر


    سوالی هست بپرسید من اماده ام

  3. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 اردیبهشت 93 [ 17:08]
    تاریخ عضویت
    1392-7-17
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    691
    سطح
    13
    Points: 691, Level: 13
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    32

    تشکرشده 21 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام بر رفیق فابریک
    تسلیت عرض میکنم خدمتتون

    آقا (آغا) چرا رمزی صحبت میکنی
    چه موضوغی رو گفتی چیکار کردی
    چرا کامل همه چیز رو نمینویسی ؟

    اقا من 1% احتمال میدم همون طرف اینو ببینه


    اقا موضوع چی بود:

    من بهش گفته بودم که من قصدم ازدواجه و علاقه ای دارم بهتون و اینا

    این بشر در جواب بهم گفته بود اونم صراحتا که من با پسری در ارتباط نبودم و نخواهم بود و کل موضوعاتی که عرض کردم

    منم برای اینکه روشن کنم براش که قصدم ازدواجه اومدم کلی بهش توضیح دادم که من کیم خانوادم کیه چرا و کجا این علاقه ایجاد شد این حرفا روز به روز کش پیدا کرد تا جایی که من درگیر مراسم ختم شدم
    تو مراسم ختم بودم و اینا یهو فکرم رفت که باهاش تماس بگیرم و اینا تا بیشتر صحبت کنیم در این زمینه مخصوصا اینکه شفاف سازی کنم
    همینجوری که داشتم باهاش حرف میزدم هی خانواده محترمه از من کار میکشیدن و منم همزمان با اون در ارتباط بودم و اینکه کار میکردم تو مجلس ختم این باعث شد که من یه حرفایی رو بزنم که ایشون بد متوجه شن
    وقتی که بد متوجه میشه بهم میگه شما حس می کنم منو دست انداختین منو مصخره کردید و ..... یه جوری عنوان می کرد که انگار این موضوع براش خیلی خیلی خیلی مهم بوده و خیلی خیلی خیلی منو می خواسته و .....


    متوجه شدی برادر؟

  4. #14
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,051
    امتیاز
    146,648
    سطح
    100
    Points: 146,648, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,651

    تشکرشده 35,973 در 7,399 پست

    Rep Power
    1091
    Array

    بهتره از ذهن خوانی دست بردارید که شما را هرچه بیشتر دچار اشتباه می کند . ایشون انتظار خواستگاری رسمی دارند و لذا نوع حرف زدن شما این ذهنیت را ایجاد کرده که قصدتون جدی نیست . باز هم می گویم که راه و روش شما صحیح نیست .


    این تاپیک با نظر به عنوان راهنمایی لازم را دیافت داشته و بیش از این نیاز به ادامه ندارد . به شما روشن و واضح گفته شد که اگر امکان ازدواج ندارید دمیدن در تنور احساس ممنوع و اگر امکانش را دارید رسماً اقدام و سپس مراحل شناخت را طی کنید .

    ضمناً دادن گزارش روزانه و ذکر جرییات خلاف روند مشاوره ای هست .

    دوستان هم دقت کنند که نباید پستی مبنی بر اینکه بیا بگو چه کرده ای ارسال کنند . اینگونه پستها مصداق اسپم هست و دعوت به گرازش و خاطره نویسی روزانه .






  5. 3 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (پنجشنبه 15 اسفند 92), دختر بیخیال (یکشنبه 11 اسفند 92), ستیلا (یکشنبه 11 اسفند 92)

  6. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 اردیبهشت 93 [ 17:08]
    تاریخ عضویت
    1392-7-17
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    691
    سطح
    13
    Points: 691, Level: 13
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    32

    تشکرشده 21 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array

    بهتره از ذهن خوانی دست بردارید که شما را هرچه بیشتر دچار اشتباه می کند .
    ایشون انتظار خواستگاری رسمی دارند و لذا نوع حرف زدن شما این ذهنیت را ایجاد کرده که قصدتون جدی نیست . باز هم می گویم که راه و روش شما صحیح نیست .


    این تاپیک با نظر به عنوان راهنمایی لازم را دیافت داشته و بیش از این نیاز به ادامه ندارد .
    به شما روشن و واضح گفته شد که اگر امکان ازدواج ندارید دمیدن در تنور احساس ممنوع و اگر امکانش را دارید رسماً اقدام و سپس مراحل شناخت را طی کنید .

    ضمناً دادن گزارش روزانه و ذکر جرییات خلاف روند مشاوره ای هست .

    دوستان هم دقت کنند که نباید پستی مبنی بر اینکه بیا بگو چه کرده ای ارسال کنند . اینگونه پستها مصداق اسپم هست و دعوت به گرازش و خاطره نویسی روزانه .

    چکار کنم این ذهنیت ازش جداشه و این حقیقت ذهنی درش بوجود بیاد که قصد من جدیه؟؟؟؟

  7. #16
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,051
    امتیاز
    146,648
    سطح
    100
    Points: 146,648, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,651

    تشکرشده 35,973 در 7,399 پست

    Rep Power
    1091
    Array

    رسماً اقدام کنید تا از این ذهنیت بیرون آید .

    انتظار نداشته باشید ایشون حاضر باشه چند سال به پای شما بنشینه که غیر منطقی و خودخواهانه هست و اگر بخواهد ارتباطی هم در بین باشد جز وابستگی عاطفی ای که اگر ازدواج اتفاق نیافتد منجر به آسیب های جدی می شود نصیبی ندارد


    اگر دختر عاقل و با متانت و حیائی باشد که تا شما رسماً اقدام به خواستگاری نکردید با شما راه نمی آید و حاضر به رابطه نخواهد شد و حاضر به انتظار هم نخواهد شد و اگر شما اینرا خوش ندارید و بعکس اینرا از ایشان انتظار داری پس شما دختر عاقل و با متانت و با حیاء نمی خواهید و ادعای اینکه از شخصیت ایشون خوشتون اومده ادعای عمیقی نیست بلکه اصل این است که احساساتتان در گیر شده . چون یکی از فاکتورهای جذابیت شخصیتی برای یک دختر خوایشتنداری در مقابل پیشنهادهای پسران حتی به قصد ازدواج هست و حفظ وقار و پرهیز از رابطه و مراوده و تأکید بر خواستگاری رسمی ..... و اگر شما اینجور خصوصیاتی برایتان جذاب نیست و ناخشنود کننده است و برعکس آنرا دوست دارید پس به مردانگی و غیرت خود شک کنید .


    موفق باشید





  8. 2 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (پنجشنبه 15 اسفند 92), دختر بیخیال (دوشنبه 12 اسفند 92)

  9. #17
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,051
    امتیاز
    146,648
    سطح
    100
    Points: 146,648, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,651

    تشکرشده 35,973 در 7,399 پست

    Rep Power
    1091
    Array
    در ضمن این همه نگویید قصد من جدی هست ، همه متغیرهای ازدواج دست شما نیست از جمله ، خانواده شما و خانواده ایشان که مطمئن نیستید که راضی خواهند بود شما در واقع روی هیچ اطمینان دارید چون حتی خودتون هم هنوز ثبات کافی ندارید و مطمئن باشدی که به مرور تغییراتی در شما باعث می شود تردید پیدا کنید که آیا اصلاً ازدواج کنید با ایشون یا خیر . پس نگویید قصد من جدی هست ، قصد جدی کافی نیست ، شرایط لازم برای قطعیت ازدواج لازم هست که شما ندارید





  10. 2 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (پنجشنبه 15 اسفند 92), دختر بیخیال (دوشنبه 12 اسفند 92)

  11. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 اردیبهشت 93 [ 17:08]
    تاریخ عضویت
    1392-7-17
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    691
    سطح
    13
    Points: 691, Level: 13
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    32

    تشکرشده 21 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی متوجه شدم ممنونم بسیار زیاد

  12. کاربر روبرو از پست مفید رفیق فابریک تشکرکرده است .

    دختر بیخیال (دوشنبه 12 اسفند 92)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 23
    آخرين نوشته: دوشنبه 07 خرداد 97, 22:10
  2. خواستگاری از همکلاسی
    توسط hamid.cc در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: سه شنبه 17 بهمن 96, 14:59
  3. پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: دوشنبه 12 فروردین 92, 00:01
  4. ازدواج کردن با کسی که هیچ حسی بهش ندارم درسته؟
    توسط بهار.زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: پنجشنبه 22 دی 90, 01:22

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:04 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.