به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 36 , از مجموع 36
  1. #31
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 تیر 93 [ 19:01]
    تاریخ عضویت
    1392-7-17
    محل سکونت
    البرز کرج
    نوشته ها
    105
    امتیاز
    833
    سطح
    15
    Points: 833, Level: 15
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    92

    تشکرشده 184 در 65 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    21
    Array

    Information

    همین تا شروع می کنم با یه پسری یه حرفی بزنم حتی حرف معمولی طرف دستش می لرزه یا صورتش قرمز میشه,
    این دقیقا همون سیگنالی هستش که قبلا گفتم که یکی از دوستانمون رفت جلو شهید شد... خودمون تحقیق کرده بودیم که همدیگرو میخوان طرف هم خودسر بود حرفمون رو گوش نداد.
    Anxiety شما تبدیل به حالت تهاجمی شده که طرف انرژی که از شما میگیره منفی بوده و احساس ترس کرده و حالا حالت چهره شما بیشتر این موضوع رو میتونه انتقال بده.
    از نظر بنده کلاس های فن بیان میتونه باعث بشه که اضطراب خودتون رو کنترل کنید و بتونید توی صحبت ها خوددار تر عمل کنید. اون کاری که بهتون گفتم جلو آینه انجام بدید هم خیلی به درد میخوره.
    در ضمن روی خودت دیگه برچسب نزن، شما مشکلی که من میگم رو ندارید و هی بخودتون نگید من یه چیزیم هست نه عزیزم شما هیچیت نیست از نظر من شما بی خودی ایراد رو خودت میزاری.

    زمانه ای هستش که خیلی از پسر ها هم ازدواج رو توی مرحله اول میبینند و مشکلات بعدی رو در نظر نمیگرند شما هم ساده انگار نکنید، من به دوست خودم هم گفتم طرفت فردا مادر بچه هات میشه بلدی به بچه ها کمک کنی؟ میتونی جای همسرت از خواب بپری کمکش کنی؟ میتونی وقتی که راه رفتن رو یاد گرفت در کنار همسرت تربیتشون رو به عهده بگیری ؟! تشکیل خانواده هم دردسرهای زیادی داره که فعلا بهتره که شما اول روی درس تمرکز کنید و وضعیت تخصص خودتون رو مشخص کنید که میخواید بعد از عمومی چی بخونید.

    من خودم برنامه 6 7 سال پیش برای ازدواج خودم داشتم، کور بودم چیزی رو نمیدیدم بعد که رفتم تو دیوار متوجه خیلی از جریان ها شدم و فهمیدم که وقت خودم رو با این چیز ها تلف نکنم.
    یه motto برای خودم هم دارم، قلب تو بیرون دانشگاه و محل کار بذار.

    @مصباح الهدی:
    من پریروز تو مترو یک خانمی را دیدم.(اتفاقا یکم ته دلم از وضعیتی که داشتم ناراحت بودم.به حرفای بچه های تالار در مورد کار کردن زن فکر می کردم و اینکه بعضی خواستگارای من چرا با کار من مخالفت دارن)
    اکثر دیدگاه رفقای ما هم همینه متاسفانه، به این دلیل هستش که این افراد اعتماد به نفس فوق العاده پایینی دارند و از مستقل بودن و دست تو جیب بودن زنشون میترسند. دلیل داره، یکی اینکه فردا که با هم جر و بحث شد مرد خونه از نظرمالی رو نمیتونه به زنش فشار بیاره، دوم بعضی ها فکر میکنند تو محیط کار (خب بستگی به زن هم داره) با بقیه مردها عذر میخوام میریزند البته در ناموس دزد بودن بعضی از افراد شکی نیست ولی اینقدر ها هم زن و مرد نباید بی خیال باشند که کسی بیاد زندگیشون رو بریزه به هم اینها که عرض کردم مال خانواده حزب اللهی هستش ناسلامتی البته چند نفری هم داشتیم که مثل این رده فکر نمیکردند و قبول داشتند که دختر هم کلی درس خونده توی این وضعیت اشتغال، شغل مناسب داره چرا باید جلوشو بگیره ؟ بره توی خونه بشینه در رو دیوار رو نگاه کنه؟ البته شرط هم کردند که زمانی که بچه دار شدند اگر میتونند 2 3 سال اول پیش بچه باشند یا اگر در سازمانی کار میکردند به همون میزان مرخصی بدون حقوق بگیرند و غیره...
    اگر طرف کار شما رو هم دوست نداره بهتره که اصلا باهاش وصلت نکنید. شرمنده قصد توهین هم به کسی ندارم ، بعضی ها طرز فکر های زیر خاکی دارند.

  2. کاربر روبرو از پست مفید Less Than Nothing تشکرکرده است .

    مصباح الهدی (پنجشنبه 01 اسفند 92)

  3. #32
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 بهمن 93 [ 16:12]
    تاریخ عضویت
    1392-2-18
    نوشته ها
    209
    امتیاز
    2,399
    سطح
    29
    Points: 2,399, Level: 29
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    536

    تشکرشده 560 در 192 پست

    Rep Power
    33
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط dokhtare tanha نمایش پست ها
    سلام دوستای گلم بازم ممنون از این همه لطف و همدردی.خب راستش من وقتی یه پسری نگام میکنه از اونجایی که کلن خیلی آدم استرسی هستم دستپاچه میشم که حتی دوستام گاهی اوقات این موضوع و واکنش های منو سوژه می کنن و می خندیم مثلا تو این شرایط من اخم می زنم سرمو هبه طرفی برمیگردونم که طرف صورتمو نبینه یا اینکه شروع میکنم حرف زدن با دوستام که ذهنمو منحرف کنم!در صورتی که بیچاره فقط داره نگاه می کنه همین! واسه همین تا شروع می کنم با یه پسری یه حرفی بزنم حتی حرف معمولی طرف دستش می لرزه یا صورتش قرمز میشه,... یعنی این اتفاق واقعا واسم افتاد یه موردش همین دیروز. بعد یه موضوع دیگه هم اینه که من تو شرایط خودم هستم شما که می فرمایین بشین تو مترو خودتو با بقیه دخترا مقایسه کن انسان که نمی تونه خودشو با همه مقایسه کنه باید با امثال و اطرافیان خودش مقایسه کنه و من وقتی این مقایسه رو انجام می دم به نتایجی که گفتم میرسم.اخه من چطور خودمو با یه دختری تو خیابون مقایسه کنم ک هیچی در موردش نمی دونم...

    تقریبا 90% استرسهای ما رو اطرافیانمون متوجه نمیشن، پس شما هم بزرگش نکن، یه دختر خوب هم پیدا شد داره اینجوری میکنه. اعصابموووووو خرد کردی دختر(اینو داد زدم). من فکر نمیکنم شما خجالتی باشی فقط زوووووووم کردی رو اینکه چرا پسری بهم توجه نمیکنه همین باعث شده اینجوری بشی، این جملاتی که بزرگش کردم مثل تیری زهرآگین به قلبه یه پسره خدا میدونه با اینکار چندتا پسرو عاشق کردی به موقعش میان جلو. فقط صبر کن کسی بیاد جلو که مرد باشه.

    خیلی از دوستان من وقتی با اینجور دخترا برخورد دارن حتی ممکنه هیچ ارتباطی هم با دختره نداشته باشن چون دختره اصلا نگاشونم نمیکنه ولی همیشه بعنوان یه دختر خوبو قابل احترام ازشون یاد میشه. البته اینکه یه دختر بخواد مورد توجه باشه اصلا ایرادی نداره چون تو ذات یه دختر هست این مساله و همین نشونه سلامت شماست. شما هم اگه میخوای میتونی سطح روابطتو بیشتر کنی ولی نگرانیت بابت این عدم توجه ها یکم بی مورده چون خودت نخواستی!!!

  4. 2 کاربر از پست مفید capitan تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (شنبه 17 اسفند 92), مصباح الهدی (جمعه 02 اسفند 92)

  5. #33
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    عزیز اون پسری که قرمز شده دستش لرزیده فقط یه نفر بوده دیگه؟ فکر نمی کنم بیشتر از یه نفر بوده باشن با این وضعیت. اون بنده خدا هم یه مقدار هم جوونه و بی تجربه هم اینکه خجالتی.
    خودت رفتارت چطوری بوده در اون لحظات صحبت کردن؟ مثلا ممکنه یه دفعه ای برگشتی و شروع کردی به صحبت اون بیچاره غافلگیر شده و اینطور شده. یه مقدار با ارامش و ملایمت شروع کنی صحبت رو مثلا یه چند قدم دورتر اگه هستی از اون ادم با لبخند ملایم و مهربون و با ارامی به طرفش برو حرف بزن که دیگه نلرزه.

    موفق باشی.

  6. 3 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    1234567 (پنجشنبه 01 اسفند 92), abi.bikaran (شنبه 17 اسفند 92), مصباح الهدی (جمعه 02 اسفند 92)

  7. #34
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 اسفند 92 [ 02:36]
    تاریخ عضویت
    1392-11-29
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    67
    سطح
    1
    Points: 67, Level: 1
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 9 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    واقعا ممنون از نظراتوو باید بگم که خیلی مدیونتون هستم چون واقعا کمکم کردین...اون پسر اتفاقا آدم پررویی هستن ایشون واسه همین من از ایشون خواستم کمکم کنند واسه یه کار اداری...ولی در کل رفتار همشون اینجوریه... این یه نمونش بود...ولی چیزی که مهمه اینه که من واقعا با خوندن کامنتاتون تغییرو تو خودم احساس می کنم و از تک تکتون متشکرم و فهمیدم که باید یخورده مثبت اندیشتر باشم و بیشتر لبخند بزنم ولی نحوه و میزان ارتباطم رو تغییر نمیدم چون من شخصیتم اینجوریه و از اونجایی که خوشم نمیاد همسر ایندم ارتباطای خیلی گسترده با جنس مخالفش داشته باشه خودمم میخام همینجوری باشم

  8. 4 کاربر از پست مفید dokhtare tanha تشکرکرده اند .

    1234567 (پنجشنبه 01 اسفند 92), abi.bikaran (شنبه 17 اسفند 92), capitan (جمعه 02 اسفند 92), مصباح الهدی (جمعه 02 اسفند 92)

  9. #35
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 تیر 93 [ 19:01]
    تاریخ عضویت
    1392-7-17
    محل سکونت
    البرز کرج
    نوشته ها
    105
    امتیاز
    833
    سطح
    15
    Points: 833, Level: 15
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    92

    تشکرشده 184 در 65 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    21
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط dokhtare tanha نمایش پست ها
    واقعا ممنون از نظراتوو باید بگم که خیلی مدیونتون هستم چون واقعا کمکم کردین...اون پسر اتفاقا آدم پررویی هستن ایشون واسه همین من از ایشون خواستم کمکم کنند واسه یه کار اداری...ولی در کل رفتار همشون اینجوریه... این یه نمونش بود...ولی چیزی که مهمه اینه که من واقعا با خوندن کامنتاتون تغییرو تو خودم احساس می کنم و از تک تکتون متشکرم و فهمیدم که باید یخورده مثبت اندیشتر باشم و بیشتر لبخند بزنم ولی نحوه و میزان ارتباطم رو تغییر نمیدم چون من شخصیتم اینجوریه و از اونجایی که خوشم نمیاد همسر ایندم ارتباطای خیلی گسترده با جنس مخالفش داشته باشه خودمم میخام همینجوری باشم
    همینجوری هم نحوه ارتباطت رو با جنس مخالف حفظ کن، ضرر نمیکنی نگران نباش ( اینجا آدم احساس خوبی بهش دست نمیده و فقط برای کسب تجربه اینجا هستم ، نظر شخص خودمه )

    ولی یادت نره برای زندگی موفق باید حتما ارتباط گفتاری و شنیداری رو فراموش نکنی و بهتره که داخل خانواده تمرین کنی و حتما با مادرت بیشتر از قبل ارتباط برقرار کن.

    مطمئن باش مادر کسی هستش که خوبی بچه اش رو میخواد نه بد شو و همه کاری براش میکنه.
    اشتباه من رو نکن.
    ویرایش توسط Less Than Nothing : پنجشنبه 01 اسفند 92 در ساعت 23:52 دلیل: خ.ت

  10. کاربر روبرو از پست مفید Less Than Nothing تشکرکرده است .

    abi.bikaran (شنبه 17 اسفند 92)

  11. #36
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 تیر 93 [ 19:01]
    تاریخ عضویت
    1392-7-17
    محل سکونت
    البرز کرج
    نوشته ها
    105
    امتیاز
    833
    سطح
    15
    Points: 833, Level: 15
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    92

    تشکرشده 184 در 65 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    21
    Array
    2ام اسفند هم داره تموم میشه و تا 5ام اسفند که روز مادر هست فاصله زیادی نیست، اگر روز مادر که به یادتون بوده که هیچ، اگر نه که میتونید از زحمات مادرتون در این روز تشکر کنید که میتونه مقدمه ای باشه برای ارتباط های بیشتر در آینده با مادرتون که راحتتر در مورد مسائلی که دارید موضوع رو باز کنید
    منتظر نتیجه هم هستیم.
    .(5ام اسفند در تقویم ایرانی روز مادر هستش)
    ویرایش توسط Less Than Nothing : جمعه 02 اسفند 92 در ساعت 23:36 دلیل: سرعت پایین لود سرور

  12. 2 کاربر از پست مفید Less Than Nothing تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (شنبه 17 اسفند 92), فرهنگ 27 (شنبه 03 اسفند 92)


 
صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:51 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.