موضوع: شوهرم رو از خونه بیرون کردم حالا خودم موندم و تردیدو دوراهی و یه عالمه سوال

سالی که نکوست از بهارش پیداست اونم چه پیدایی !بغض گلومو فشار میده.حتی سال تحویلم نیومد. نمیدونم چرا نمیتونم ازش طلاق بگیرم.روزای عمرم و جوونیم هدر میره. یعنی میشه مشکلات حل شه هم من تغییر کنم هم اون!؟

امیدوارم سالی پر از شادی پیش روتون باشه عزیم متاسفم ولی مردا غرور دارن اگه میخوای زندگیتو حفظ کنی باید شما قدم پیش بذاری . عزیزم اون شوهرته غریبه نیست به خاطر خودت و بچه ات تلخی های گذشته رو در گذشته جا بذار . از نو شروع کن . باهاش تماس بگیر و بگو تو این سال نو بیا از نو شروع کنیم . اگه بخوایین میتونین حتما میتونین مطمئنم میتونین . عزیزم بعضی چیزا رو ما نمی تونیم عوض کنیم ولی به خاطر اون موضوع نباید روزگار خودمونو سیاه کنیم راهش اینه که از گیر دادن و زوم کردن روی موضوع دست برداریم شرایط رو اونجور که هست بپذیریم اینجوری خیلی از مسائل خود به خود حل میشه . بعضی مسائل رو بهتره به دست زمان بسپاریم تا خدا حل کنه . ما مسئول حل همه مسائل نیستیم .

ای بابا این همه نوشتم کجا رفت؟؟؟! موضوع مهم ترو مینویسم. نمیدونم فردا برم پیش شوهرم یانه. باتوجه به اینکه یکی از بستگان نزدیکش هم فوت کرده و زنگ زد گفت بیاین. و اگه نمیای بچه رو با یکی بفرست. وقتی رفتم چه رفتاری باید داشته باشم مخصوصا این که برادر شوهرام خواهرشوهرام وجاری هام هم هستند. وقتی میبینم برادر شوهرام به خانم هاشون احترام میذارن و من باید مثل یک غریبه بشینم کنار عصبانی میشم. چیکار کنم همینجور به حالت قهر بمونم یا باهاش صحبت کنم؟

- - - Updated - - -

باسلام/ باورنمی کنید از صبح حالم خیلی بد بود ولی با خوندن پست های واحد عزیز و مدیر گرامی حالم بهتر شد/ با خوندن صحبتاتون یا وقتی مطلب یا کتابی میخونم انرژی میگیرم ولی بعد یه مدت نمیدونم چرا به حالت قبل برمیگردم//خودمم میدونم بهترین تصمیم برای من اینه که بمونم و برای بهبود روابطمون تمام تلاشمو بکنم//کمتر رفتارای بچه گانه داشته باشم///ولی وقتی یاد بدیهاش میفتم میگم بهتره ازین زندگی خارج شم////اصلا نمیدونم چرا زندگی من اینطوری شد/ با خدا که حرف میزنم میگم من که بدی نداشتم اهل گناه و این مسائل هم نبودم/یعنی اصلا این موارد روابط قبل از ازدواج یا خانم هایی که به شوهراشون خیانت میکنن برای من قابل هضم نیست***** داشتم مقاله <خوب هایی که از زندگی لذت نمیبرند (تیپ شخصیتی کمال گرا)>رو که hadieh عزیز تهیه کرده بودند ومدیر محترم معرفی کردند میخوندم ودیدم دقیقا خصوصیات من با اون افراد منطبقه//البته در اون حدی که گفتن خیلی مذهبی هستن من نیستم//ولی تو بقیه موارد خیلی نزدیکم به اون ویژگیها ///ایرادگیر و کنترل گر هستم حیلی به شوهرم ایراد میگرفتم و به قول معروف از کاه کوه میساختم.همش دوس داشتم مطابق میل من باشه.الان که خودمو جای اون میذارم میبینم اگه اون این همه گیر به من میداد من اصلا نمیتونستم تحمل کنم.****** یکی از همکارام میگفت من از خوردن غذا لذت میبرم.باخودم فکرکردم دیدم من از هیچ چیز این دنیا لذت نمیبرم.///////واقعا این رفتارام روی دخترم هم تاثیر گذاشته. اونم مثل من تبدیل شده به یک آدم بی حال و بی نشاط.********* مدیر گرامیدرمورد چیزهایی که باازدست دادنشون دنیام تیره میشه حتما یکیش سلامتیمه. ومطمئنم با این همه استرس و فشار روحی اون رو هم از دست میدم.////با خوندن اون مقاله فهمیدم تیپ شخصیتیم اینطوره یعنی کمالگرا ایرادگیر ریزبین سخت گیر کنترل گر بانظم البته بچه نمونه!رتبه عالی در کنکور......//////باید خیلی رو خودم کارکنم خیلی.//////دوست دارم امسال شایسته دیگه ای باشم ولی..... راه درازی در پیش دارم.****** ممنون میشم در مورد پست قبلیم راهنمایی کنید. از همه دوستان سپاسگزارم.

- - - Updated - - -

باسلام/ باورنمی کنید از صبح حالم خیلی بد بود ولی با خوندن پست های واحد عزیز و مدیر گرامی حالم بهتر شد/ با خوندن صحبتاتون یا وقتی مطلب یا کتابی میخونم انرژی میگیرم ولی بعد یه مدت نمیدونم چرا به حالت قبل برمیگردم//خودمم میدونم بهترین تصمیم برای من اینه که بمونم و برای بهبود روابطمون تمام تلاشمو بکنم//کمتر رفتارای بچه گانه داشته باشم///ولی وقتی یاد بدیهاش میفتم میگم بهتره ازین زندگی خارج شم////اصلا نمیدونم چرا زندگی من اینطوری شد/ با خدا که حرف میزنم میگم من که بدی نداشتم اهل گناه و این مسائل هم نبودم/یعنی اصلا این موارد روابط قبل از ازدواج یا خانم هایی که به شوهراشون خیانت میکنن برای من قابل هضم نیست***** داشتم مقاله <خوب هایی که از زندگی لذت نمیبرند (تیپ شخصیتی کمال گرا)>رو که hadieh عزیز تهیه کرده بودند ومدیر محترم معرفی کردند میخوندم ودیدم دقیقا خصوصیات من با اون افراد منطبقه//البته در اون حدی که گفتن خیلی مذهبی هستن من نیستم//ولی تو بقیه موارد خیلی نزدیکم به اون ویژگیها ///ایرادگیر و کنترل گر هستم حیلی به شوهرم ایراد میگرفتم و به قول معروف از کاه کوه میساختم.همش دوس داشتم مطابق میل من باشه.الان که خودمو جای اون میذارم میبینم اگه اون این همه گیر به من میداد من اصلا نمیتونستم تحمل کنم.****** یکی از همکارام میگفت من از خوردن غذا لذت میبرم.باخودم فکرکردم دیدم من از هیچ چیز این دنیا لذت نمیبرم.///////واقعا این رفتارام روی دخترم هم تاثیر گذاشته. اونم مثل من تبدیل شده به یک آدم بی حال و بی نشاط.********* مدیر گرامیدرمورد چیزهایی که باازدست دادنشون دنیام تیره میشه حتما یکیش سلامتیمه. ومطمئنم با این همه استرس و فشار روحی اون رو هم از دست میدم.////با خوندن اون مقاله فهمیدم تیپ شخصیتیم اینطوره یعنی کمالگرا ایرادگیر ریزبین سخت گیر کنترل گر بانظم البته بچه نمونه!رتبه عالی در کنکور......//////باید خیلی رو خودم کارکنم خیلی.//////دوست دارم امسال شایسته دیگه ای باشم ولی..... راه درازی در پیش دارم.****** ممنون میشم در مورد پست قبلیم راهنمایی کنید. از همه دوستان سپاسگزارم.

امسال بدترین سال تحویل عمرم رو گذروندم. میخوام فردا برم ولی هنوز تصمیم نگرفتم چطور رفتار کنم. خودمم از رفتارای تکراری و بچگانم خسته شدم. برام دعا کنید رفتار درستی داشته باشم.

با سلام چند باره ! چشمم به مانیتور خشک شد! با عرض معذرت از مدیر گرامی بابت غر
چندباره! دوست دارم مثل برنامه (هزار راه نرفته) 1000 تا راهو برم بعد بگم من تلاشمو کردم ولی نشد. ولی نه هزار تا راه بلدم نه میدونم که انجام دادنشون در توانم هست یا نه. خدایا چرا من انقدر بی سیاست و بی مهارتم

میشل عزیزم ممنونم. کلا احساس گیجی و گنگی میکنم شاید جدیدنا هوش و ذهنم هم کم شده. آخه در طول 12 سال مدرسه شاگرد اول بودم رتبه خیلی خوب تو کنکور آوردم. تو دانشگاه شاگرد دوم بودم. ولی الان مطالبو دیر میگیرم. مطالعه داشتم ولی هنوز راه های عملی رو یاد نگرفتم. از مدیر گرامی و بقیه دوستان ممنونم. چند سال پیش تاپیک های بالهای صداقت عزیز رو خوندم اگه اشتباه نکنم مشابهت های زیادی بین زندگی من و اون بود. ولی ببینید اون به کجا رسیده از راهنماییها خوب استفاده کرده و الان شده مدیر سایت. ولی من همچنان اندر خم یک کوچه ام.......

شایسته عزیزم در اینکه توانمند و شایسته ای شکی نیست عزیزم خیلی هم خوبه فقط اینو بدون که قرار نیست همه چیزو تو روبراه کنی همه بار دنیا رو رو دوشت نذار . بار گرانی که رو دوشته بذار زمین نفسی تازه کن ..... حالا اونی که مال توئه فقط اونو بردار . درسته تو این دنیا مشکلات خیلی زیاده ولی عزیزم تو که مسئول حل همه مشکلات نیستی . پس خدا چی ؟ اونه که توان حل همه مشکلات رو داره نه من و شما . پس شما فقط قراره یه مادر خوب و یه همسر خوب باشی . فقط . حالا که فرصتی پیش اومده برای اینکه بری به طرف همسرت این فرصت رو از دست نده خدا رحمت کنه اون فامیلتونو که بانی خیر شده . مطمئنم قدرت محبت از قویترین اهن رباها هم قویتره . حتما میتونی شک نکن و شایستگیتو نشون بده . خدا تنهات نمیذاره.