ممنون آویژه عزیز
حالم خوش نیست چون زندگی روی خوشی بهم نشون نداده
همیشه تا خاستم فراموش کنم دوباره یه دروغش یا خیانتش یااشتباهش رو شده واسم
دیگه حالی نمونده
خیانتشم که ثابت شد اما من به روش نیاوردم که پررو نشه و قضیه عادی نشه
واسه من یه کار خوب توی یه شهر دیگه پیدا شده
بنظرتون برم اونجا واسه خودم زندگی کنم و اون همینجا بمونه بهتر نیست؟
فکرمیکنم تایکی دو سال دیگه که من بتونم انتقالی بگیرم و برگردم اینجا اونم هرچی که عقدش تو دلش مونده باشه رو انجام میده و آدم میشه و بالاخره به زندگی برمیگرده
علاقه مندی ها (Bookmarks)