به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 33
  1. #21
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 بهمن 92 [ 16:54]
    تاریخ عضویت
    1392-11-14
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    134
    سطح
    2
    Points: 134, Level: 2
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    100 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 9 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط HaD نمایش پست ها
    با سلام. به ایشون جوری تفهیم کنین که فقط از طریق ازدواج میتونن اقدام کنن :)

    - - - Updated - - -

    گفتین موقعیت ازدواج ندارین!! من خودم 23 سالمه و در شرف ازدواجم :)
    نمیدونم چرا دهه شصتی ها اینقدر سخت گیر هستن

    - - - Updated - - -

    و اما نحوه گفتن :

    " من از داشتن روابط چنینی و دوستی های بدون پشتوانه و هدف هستم. دوست دارم از طریق خانواده و کاملا اخلاقمندانه واسه آیندم تصمیم بگیرم. ممنون میشم دیگه رابطه رو تمومش کنین و دیگه جوابم ندین "

    دقیقا این جمله رو بگین تا منت کشی هم نباشه! بگمی خدا نگهدار بهم ایمیل و اینا هم ندین. کاملا رسمی بهش بگین

    - - - Updated - - -

    خوشحال میشم اینجا هم سری بزنین: http://www.hamdardi.net/thread-32030.html#post316462
    سلام
    تشكر دوست عزيز
    دهه شصتى ها سختگير ترند ، چون پخته ترند
    منم چند سال پيش از روى ناپختگى گرفتار اين مسأله شدم كه اگر به الآنم بود هرگز راضى به دوستى با پسرى نميشدم

  2. #22
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 مهر 96 [ 22:05]
    تاریخ عضویت
    1392-11-18
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    2,883
    سطح
    32
    Points: 2,883, Level: 32
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به نظر من سخت گیری ربطی به پختگی نداره. دلیلش حرص و طمع بیشتر و عدم اعتماده. این اتفاق هم که افتاده شاید قسمت شما بوده باشه. من اینارو 4 سال قبل شما تجربه کردم درکتون میکنم!
    امیدوارم مشکلتون به زودی حل بشه

  3. #23
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 بهمن 92 [ 16:54]
    تاریخ عضویت
    1392-11-14
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    134
    سطح
    2
    Points: 134, Level: 2
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    100 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 9 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط HaD نمایش پست ها
    به نظر من سخت گیری ربطی به پختگی نداره. دلیلش حرص و طمع بیشتر و عدم اعتماده. این اتفاق هم که افتاده شاید قسمت شما بوده باشه. من اینارو 4 سال قبل شما تجربه کردم درکتون میکنم!
    امیدوارم مشکلتون به زودی حل بشه
    شايد دليل عدم اعتماد باشه اما حرص و طمع ندارم
    منم كه به قسمت فكر ميكنم از بهم زدن و جدا شدن پشيمون ميشم
    دوست دارم بيشتر درباره جزئيات رابطه 4سال پيش شما بدونم و درباره چگونه به اينجا رسيدنش
    البته اگر ممكنه
    ممنون اميدوارم شما هم به آرزواتون برسين

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط HaD نمایش پست ها
    به نظر من سخت گیری ربطی به پختگی نداره. دلیلش حرص و طمع بیشتر و عدم اعتماده. این اتفاق هم که افتاده شاید قسمت شما بوده باشه. من اینارو 4 سال قبل شما تجربه کردم درکتون میکنم!
    امیدوارم مشکلتون به زودی حل بشه
    شايد دليل عدم اعتماد باشه اما حرص و طمع نيست ، عدم اعتماد هم بدليل تجربه آدمها از محيطه كه با چشم باز ميبينننميشه به هيچ انسانى اعتماد كرد
    .منم كه به قسمت فكر ميكنم از بهم زدن و جدا شدن پشيمون ميشم
    دوست دارم بيشتر درباره جزئيات رابطه 4سال پيش شما بدونم و درباره چگونه به اينجا رسيدنش
    البته اگر ممكنه
    ممنون اميدوارم شما هم به آرزواتون برسين

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط HaD نمایش پست ها
    به نظر من سخت گیری ربطی به پختگی نداره. دلیلش حرص و طمع بیشتر و عدم اعتماده. این اتفاق هم که افتاده شاید قسمت شما بوده باشه. من اینارو 4 سال قبل شما تجربه کردم درکتون میکنم!
    امیدوارم مشکلتون به زودی حل بشه
    شايد دليل عدم اعتماد باشه اما حرص و طمع نيست ، عدم اعتماد هم بدليل تجربه آدمها از محيطه كه با چشم باز ميبينن نميشه به هيچ انسانى اعتماد كرد
    .منم كه به قسمت فكر ميكنم از بهم زدن و جدا شدن پشيمون ميشم
    دوست دارم بيشتر درباره جزئيات رابطه 4سال پيش شما بدونم و درباره چگونه به اينجا رسيدنش
    البته اگر ممكنه
    ممنون اميدوارم شما هم به آرزواتون برسين

  4. #24
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 مهر 96 [ 22:05]
    تاریخ عضویت
    1392-11-18
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    2,883
    سطح
    32
    Points: 2,883, Level: 32
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    و اما داستان ما

    4 سال پیش بود من 18 سال داشتم تو نت با یک دختر خانم آشنا شدم. با اخلاق و رقتاری متین و خیلی خوش برخورد بود. ماه رمضان بود زمان آشناییمون. بعد اینکه بیشتر حرف زدیم از خودمون آشنا در اومدیم یجورایی، مادرم قبلا معلمش شده بود و برادرش همکلاسیم. مادرش هم با مادرم آشنا بودن. به هم دلبسته شدیم کاملا پاک. قرار گزاشتیم همو ببینیم. خیلی به دلم نشست. یه دختر چادری . ما دو سال هم موندیم تا اینکه مادرمامون مخالفت کردن. ما قول و قرارامونو گزاشتیم واسه دو سال بعد. و من به مادرمجریان رو گفتم و رفتن خواستگاری. امشب پدرامونم باهم حرف میزنن با مادرم میرن خونه دختر خانم. ولی منو نمیبرن دیگه فوق سنتی شد. میخوان اولش اوکی شه بعد من عروس خانوم رو ببینم. دعا کنین کنار بیان تا دیگه منم ببرن با خانوم حرف بزنم

    - - - Updated - - -

    اضافه میکنم منم میرم. مادرش خواسته منو ببینه :)

    موفق باشید

    یا حق

  5. #25
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 بهمن 92 [ 16:54]
    تاریخ عضویت
    1392-11-14
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    134
    سطح
    2
    Points: 134, Level: 2
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    100 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 9 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط HaD نمایش پست ها
    و اما داستان ما

    4 سال پیش بود من 18 سال داشتم تو نت با یک دختر خانم آشنا شدم. با اخلاق و رقتاری متین و خیلی خوش برخورد بود. ماه رمضان بود زمان آشناییمون. بعد اینکه بیشتر حرف زدیم از خودمون آشنا در اومدیم یجورایی، مادرم قبلا معلمش شده بود و برادرش همکلاسیم. مادرش هم با مادرم آشنا بودن. به هم دلبسته شدیم کاملا پاک. قرار گزاشتیم همو ببینیم. خیلی به دلم نشست. یه دختر چادری . ما دو سال هم موندیم تا اینکه مادرمامون مخالفت کردن. ما قول و قرارامونو گزاشتیم واسه دو سال بعد. و من به مادرمجریان رو گفتم و رفتن خواستگاری. امشب پدرامونم باهم حرف میزنن با مادرم میرن خونه دختر خانم. ولی منو نمیبرن دیگه فوق سنتی شد. میخوان اولش اوکی شه بعد من عروس خانوم رو ببینم. دعا کنین کنار بیان تا دیگه منم ببرن با خانوم حرف بزنم
    پس اينطور...
    خيلى كار خوبى كردى كه با خانوادت درميون گذاشتى ولى اى كاش ميبردنت ، انشاله كه به نتيجه خوبى برسن
    درضمن خبر بدين

  6. #26
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 مهر 96 [ 22:05]
    تاریخ عضویت
    1392-11-18
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    2,883
    سطح
    32
    Points: 2,883, Level: 32
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اضافه میکنم منم میرم. مادرش خواسته منو ببینه :)

    امشب مراسم خواستگاریه و شرایطامونو مطرح میکنیم
    موفق باشید

    یا حق

  7. #27
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 بهمن 92 [ 16:54]
    تاریخ عضویت
    1392-11-14
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    134
    سطح
    2
    Points: 134, Level: 2
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    100 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 9 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مديران گرامى يا دوستان عزيز كه دسترسى به حذف مطالب دارن، (((لطفا اين تاپيك را حذف كنيد)))

    تشكر

  8. #28
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 بهمن 92 [ 16:54]
    تاریخ عضویت
    1392-11-14
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    134
    سطح
    2
    Points: 134, Level: 2
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    100 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 9 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مديران گرامى يا دوستان عزيز كه دسترسى به حذف مطالب دارن، (((لطفا اين تاپيك را حذف كنيد)))

    تشكر

  9. #29
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 06 تیر 93 [ 06:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-22
    نوشته ها
    523
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,312

    تشکرشده 1,508 در 444 پست

    Rep Power
    64
    Array
    سلام، باید مشترک آزاد سایت بشین و بعد تاپیک تون رو ببرین مخفیش کنین!

    از اینجا میتونی بری: پرداخت اشتراک

  10. #30
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 بهمن 92 [ 16:54]
    تاریخ عضویت
    1392-11-14
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    134
    سطح
    2
    Points: 134, Level: 2
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    100 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 9 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون همين مشترك اسير خوبه !


 
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دلم واسه دخترم میسوزه...خیلی عذاب وجدان دارم نسبت بهش
    توسط خورشید30 در انجمن طــــرح مشکلات کودکان: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: دوشنبه 18 آبان 94, 10:34
  2. پدرم مریضه.... دلم برای مامانم میسوزه...
    توسط ترانه ی عشق در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: چهارشنبه 24 مهر 92, 23:24
  3. از یه طرف بهش مضنون هستم _ از یه طرف دلم براش میسوزه
    توسط shadow در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: پنجشنبه 07 دی 91, 16:17
  4. پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: جمعه 15 اردیبهشت 91, 00:10

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:55 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.