به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 20
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 16 فروردین 93 [ 16:39]
    تاریخ عضویت
    1392-10-17
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    239
    سطح
    4
    Points: 239, Level: 4
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    40

    تشکرشده 19 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    باید سعی کنم دیگه به همسرم غر نزنم سر این مسائل و خودم بهشون بگم. راستش می خواستم همون شب مادر شوهرو رو صدا کنم تو اتاق و بگم راستش مامان من ناراحت شدم بهتره الان صحبت کنیم تا سو تفاهم نشه ولی همسرم گفت بذار خودم بگم فردا بهشون. البته انصافا مادر شوهر زن خوبی و آرومیه. من واقعا دوسش داشتم. الان ولی نه چون فکر می کردم وقتی بفهمن من ناراحتم از دلم در میارن ولی دیدم رفتن وقهر کردن. یه حس بدی هم دارم اینکه گریه کرده همش میگم نکنه دلش واقعا شکسته و فیلم نبوده کارش... ولی خوب منم دلم شکسته. الان تو دلم یه بلوایی بهپاست. به همسرمم گفتم زنگ بزن ببین رسیدن باهاشون صحبت کن توجیهشون کن بگو اتاق خواب نامرتب بوده چون درسم داشته مرتب نکرده قفل کرده که اگه یه موقع دختر عمو دوباره رفت زشت نشه و اصلا هم فکر نمی کرده شما برید در اتاقشو باز کنید که بفهمید قفله. حالا اونا گفتن ما ناراحتیم چون مگه ما دزدیم که در رو قفل کرده و به ما برخورده. آخه اگه من منظرم این بود که شما دزدید که 10 روز در رو باز نمی ذاشتم یهو ببندم.
    متاسفانه من قدرت نه گفتن ندارم. اون مقاله در مورد رفتار جراتمندانه و منفعلانه رو هم خوندم. یعنی با اینکه خیلی خیلی ناراحت بودم اونشب اگه میومدن می پرسیدن از ما ناراحتی می گفتم نه ناراحت نیستم. خستم فقط. البته اونا اصلا نپرسیدن. حتی واسشون مهم نبود که من 2 لقمه بیشتر سر سفره غذا نخوردم و رفتم درس بخونم.
    باید تمرین کنم خودم هر موقع ناراحتم کردن یا به منظور یا بی منظور با ملایمت بگم بهشون حتی وقتی خواهر همسرم میاد خونمون و تیکه می ندازه و من فقط لبخند می زنم و نهایت عکس العملم اینه که خودم رو به نشنیدن می زنم و بی تفاوتی همون موقع بگم بهش منظورت چیه. یا ناراحت شدم.
    من دیگه در مورد این قضیه اصلا نه با همسرم نه با خانوادش حرف نمی زنم و کشش نمی دم. امیدوارم فقط این همه ناراحتی باعث شده باشه که یاد بگیرن.
    دوستای خوبم ممنون که اینجا اومدید اهمیت دادید و کمکم کردید.
    خیلی ممنون

    - - - Updated - - -

    باید سعی کنم دیگه به همسرم غر نزنم سر این مسائل و خودم بهشون بگم. راستش می خواستم همون شب مادر شوهرو رو صدا کنم تو اتاق و بگم راستش مامان من ناراحت شدم بهتره الان صحبت کنیم تا سو تفاهم نشه ولی همسرم گفت بذار خودم بگم فردا بهشون. البته انصافا مادر شوهر زن خوبی و آرومیه. من واقعا دوسش داشتم. الان ولی نه چون فکر می کردم وقتی بفهمن من ناراحتم از دلم در میارن ولی دیدم رفتن وقهر کردن. یه حس بدی هم دارم اینکه گریه کرده همش میگم نکنه دلش واقعا شکسته و فیلم نبوده کارش... ولی خوب منم دلم شکسته. الان تو دلم یه بلوایی بهپاست. به همسرمم گفتم زنگ بزن ببین رسیدن باهاشون صحبت کن توجیهشون کن بگو اتاق خواب نامرتب بوده چون درسم داشته مرتب نکرده قفل کرده که اگه یه موقع دختر عمو دوباره رفت زشت نشه و اصلا هم فکر نمی کرده شما برید در اتاقشو باز کنید که بفهمید قفله. حالا اونا گفتن ما ناراحتیم چون مگه ما دزدیم که در رو قفل کرده و به ما برخورده. آخه اگه من منظرم این بود که شما دزدید که 10 روز در رو باز نمی ذاشتم یهو ببندم.
    متاسفانه من قدرت نه گفتن ندارم. اون مقاله در مورد رفتار جراتمندانه و منفعلانه رو هم خوندم. یعنی با اینکه خیلی خیلی ناراحت بودم اونشب اگه میومدن می پرسیدن از ما ناراحتی می گفتم نه ناراحت نیستم. خستم فقط. البته اونا اصلا نپرسیدن. حتی واسشون مهم نبود که من 2 لقمه بیشتر سر سفره غذا نخوردم و رفتم درس بخونم.
    باید تمرین کنم خودم هر موقع ناراحتم کردن یا به منظور یا بی منظور با ملایمت بگم بهشون حتی وقتی خواهر همسرم میاد خونمون و تیکه می ندازه و من فقط لبخند می زنم و نهایت عکس العملم اینه که خودم رو به نشنیدن می زنم و بی تفاوتی همون موقع بگم بهش منظورت چیه. یا ناراحت شدم.
    من دیگه در مورد این قضیه اصلا نه با همسرم نه با خانوادش حرف نمی زنم و کشش نمی دم. امیدوارم فقط این همه ناراحتی باعث شده باشه که یاد بگیرن.
    دوستای خوبم ممنون که اینجا اومدید اهمیت دادید و کمکم کردید.
    خیلی ممنون

  2. 2 کاربر از پست مفید mehrfar تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 14 بهمن 92), دختر بیخیال (دوشنبه 14 بهمن 92)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 مهر 93 [ 00:49]
    تاریخ عضویت
    1391-8-22
    نوشته ها
    603
    امتیاز
    2,846
    سطح
    32
    Points: 2,846, Level: 32
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    884

    تشکرشده 793 در 374 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    72
    Array
    یه چیز دیگه وقتی کسی باهات قهر کرد چه همسرت چه خانواده اش چه خانوادت چه هر کسی تا شروعش از طرف تو نباشه هیچ وقت به

    آشتی کردن اقدام نکن. بذار هر کی قهر کرده خودش هم پیش قدم بشه واسه آشتی. مگر اینکه مطمئن بشی مقصر اصلی تو بودی.

  4. 3 کاربر از پست مفید kamr تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 15 بهمن 92), mehrfar (سه شنبه 15 بهمن 92), دختر بیخیال (سه شنبه 15 بهمن 92)

  5. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 17 مهر 93 [ 19:20]
    تاریخ عضویت
    1392-10-11
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    680
    سطح
    13
    Points: 680, Level: 13
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    390

    تشکرشده 100 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    خانم مهرفر من خودم مجردم ، نمی دونم این حرفم در مورد خونواده ی همسر هم صدق میکنه یا نه . وقتی کسی از وسایل شخصیتون استفاده میکنه مثلا همون رژ لبتون ، بهتره با یه لحن مهربانانه بهش بگین دوس ندارین چیزیو مشترک استفاده کنین و بحث اجازه گرفتن یا نگرفتن نیست و این شامل کل وسایلتون میشه. اینجوری خواهر شوهرتون یا کلا اطرافیانتون ، نهایتش فکر میکن شما وسواس داری ولی خوبیش اینه که موضع شمارو میدونن و لازم نیست بابت هر وسیله ای یه ماجرا داشته باشین . و مدام در حال معذرت خواهی باشین.

  6. کاربر روبرو از پست مفید ayda86 تشکرکرده است .

    mehrfar (سه شنبه 15 بهمن 92)

  7. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 16 فروردین 93 [ 16:39]
    تاریخ عضویت
    1392-10-17
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    239
    سطح
    4
    Points: 239, Level: 4
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    40

    تشکرشده 19 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آیدا جان، موضوع واقعا رژ و اینا نیست. یعنی من بدم نمیاد استفاده کنه ولی اینکه اصلا من خبر نداشته باشم خوب نیست. من وسایل ارایش خواهرم رو حتما می گم و استفاده می کنم. راستش بیشتر از این ناراحتم که به راحتی تو وسایله ما رفتن و واسشونم مهم نیست که من بفهمم. یه سری عکس از اتلیه گرفته بودیم گفتن بیارید ببینیم بردیم نشون دادیم. از اون همه عکس فقط یه عکس تکی همسرم رو گفتن این خیلی قشنگ شده که بازم واسم مهم نبود بعد بهشون گفتیم کجا گذاشتید گفتن تو کشوی وسطی میز ارایشتون گذاشتیم زیر لباسا. حالا اونجا فقط لباس زیر هست. این واسم سوال بود کی عکس رو می ذاره اونجا؟؟ حتی وقتی کشو رو باز کردن به نظرش نیومده این نامناسبه جاش.
    تصمیم گرفتم من اصلا تماس نگیرم باهاشون تا خودشون پیش قدم بشن. همسرمم گفت وقتی اون بهشون گفته کار شما بد بوده جبهه گرفتن که تو بخاطر خانومت می گی و می خوای از اون طرفداری کنی. منم گفتم به مامانت بگو تو شهر خودشون بره پیش مشاوره و بگه عروسمون دوس نداره ما سر کشوی لباسای زیرش بریم یا دختر عمویمون از راه بیاد بره اتاق خوابشون (با اینکه ما یه خواب دیگه واسه مهمون داریم) وسایلش رو برزه رو تخت ، بعدم واسه خودش اونجا دراز بکشه. ببین اگه مشاور گفت کارشما اشتباهه دیگه حق ندارن دلخور باشن

  8. 5 کاربر از پست مفید mehrfar تشکرکرده اند .

    ayda86 (چهارشنبه 16 بهمن 92), fahimeh.a (یکشنبه 27 تیر 95), kamr (چهارشنبه 16 بهمن 92), بارن (چهارشنبه 27 دی 96), دختر بیخیال (چهارشنبه 16 بهمن 92)

  9. #15
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو
    سعی کن بانو کش ندین حق با شماست ولی شوهرت رو توی منگنه نزار لطفا نزار کش پیدا کنه شما داری دقیقا کاری میکنی که بینتون فاصله بیوفته سعی کن دیگه در موردش صحبتی نکنین با شوهرتون زوم کن روی خودت و شوهرت

  10. 2 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (یکشنبه 27 تیر 95), kamr (چهارشنبه 16 بهمن 92)

  11. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 17 مهر 93 [ 19:20]
    تاریخ عضویت
    1392-10-11
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    680
    سطح
    13
    Points: 680, Level: 13
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    390

    تشکرشده 100 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    راستش منظور من این بود که وقتی تذکر غیرمستقیم شما (از طریق همسرتون) کارساز نبود و همچنان به رفتاراشون ادامه میدادن ، بهتر بود وقتی کاری میکردن که ناراحتتون می کرد به جای سکوت کردن و حرص خوردن ، شمام محترمانه حرفتو میزدی. . گزینه ی قفل کردن درو به عنوان اخرین گزینه انتخاب می کردین . با وجودیکه رفتار اونا زشت بوده ولی الان میبینین که با قفل کردن در شما مجبور شدین توضیح بدین کارتونو.


    قضیه شما فقط به وسایل شخصیتون ختم نمیشه ،( کارای دیگشون مثل سرخود مهمون دعوت کردنشون و... ) لازمه حریم خصوصیتون رو براشون تعریف کنین و سرجای خودش نظرتونو بگین.

  12. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 مهر 93 [ 00:49]
    تاریخ عضویت
    1391-8-22
    نوشته ها
    603
    امتیاز
    2,846
    سطح
    32
    Points: 2,846, Level: 32
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    884

    تشکرشده 793 در 374 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    72
    Array
    با خاله قزی موافقم . بیشتر از این کشش نده. مطمئنا اونا فهمیدن کارشون اشتباه بوده دارن با قهر کردن کارشون رو توجیه میکنند.

    این دفعه رو دیگه بزرگی کن و بگذر. مطمئن باش دیگه همیچین کاری نمیکنن. این براشون یه چرغ قرمز شد. شما هم به جای دلخوری

    خودتون رو بزنید به اون راه و انگار نه انگار که اتفاقی افتاده. ولی نیازی هم به معذرت خواهی نیست. هم اشتباه از طرف اونا بوده.

  13. 2 کاربر از پست مفید kamr تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 16 بهمن 92), mehrfar (پنجشنبه 17 بهمن 92)

  14. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 16 فروردین 93 [ 16:39]
    تاریخ عضویت
    1392-10-17
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    239
    سطح
    4
    Points: 239, Level: 4
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    40

    تشکرشده 19 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دیشب با همسرم سر این موضوع بحثم شد. خود همسرم گفت با خانوادش بیشتر از 1 ساعت حرف زده که توجیهشون کنه که اشتباه از اونا بوده. بعد من گفتم واقعا اینقدر براشون عادیه سر وسایل شخصی دیگران رفتن. همسرم گفت من بهشون گفتم اصلا چی تو اتاق خواب می خواستید که فهمیدید قفله. گفتن داداشت رفته حمام و اومده برس می خواسته!!! یه برس نبوده بزنه به موش. منم عصبانی شدم گفتم تو که ماموریتی برستمبرده بودی روز قبل حتما رفتن برس استفاده کنن دیدن ماله منه فقط. برسم تو کشوی میزه. حالا می خواستن برن از برس من بدون اجازه استفاده کنن. گفتم وسیله شخصیه. وقتی یه خانوداه 10 روز می رن خونه کسی مهمونی مگه میشه با خودشون یه برس نبرن؟؟ گفتم یعنی تو این 10 روز داشتن بدون اجازه از وسایله ما استفاده می کردن؟؟ می تونستن اس ام اس بدن بگن برس می خواهیم منم می گفتم تو اون یکی اتاقه تو کمدش هست. یا می رفتن یکی می خریدن دیگه قهر کردن و جمع کردن رفتن چه معنی میده. همسرمم گفت اخه برس خیلی مهم نیست. منم گفتم هرچی می خواد باشه فکر کن برس نه اصلا یه یدونه گل سر باید اجازه بگیرن یا نه؟ تو این 10 روز هم بدون اجازه من استفاده کردن عذر بدتر از گناه اوردن. دیگه منم عصبانی شدم داد زدم گفتم خستم کردن. هر دفعه یه کاری می کنن. یه بار 5 نفری میان حوله حمام نمیارن با حوله من می رن حمام. یه بار برس می خوان. یه بار کلا کشوهای اتاق مارو می گردن. هر دفعه هم زنگ زدی مودبانه تذکر دادی و گفتی پذیرفتن. وقتی من واسه بار چندم می بینم فایده نداره قفل می کنم. از این به بعدم هر بار بیان اینجا بازم قفل می کنم و بهشونم می گن میاید اینجا وسایله شخصیتون رو بیارید.
    همسرم الان ماموریته بخاطر دلتنگی هم هست که اینقدر عصبانی می شم. ولی واسه من خیلی عجیبه چرا اینقدرواسشون عادیه از وسایل شخصیه بقیه استفاده کنن تازه مظلوم نمایی هم می کنن.

  15. #19
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    مهرفر عزیز،

    از نوشته هات معلومه که نه تو بد جنسی، نه خواهرشوهرت.
    فقط با هم متفاوتید. اونها حریم شخصی و وسایل خصوصی طور دیگه ای براشون تعریف شده. به جای بحث کردن و داد و بیداد و ناراحت کردن همسرت و ... باید منطقی فکر کنی و یک راه خوب پیدا و عملی کنی.

    دیگه در این مورد با شوهرت صحبت نکن. اگر هم ایشون حرف را پیش کشید، بگو دارم در موردش فکر می کنم وقتی برگشتی حصوری درباره اش صحبت می کنیم.
    یادت باشه شوهرت اولش باهات راه می آد، اما اگر خسته بشه احتمال گرایشش به سمت خانواده اش، بیشتر از احتمال گرایش به سمت شماست.
    چون تو همون خانواده تربیت شده و اونها را و استدلالشون را و رفتارشون را راحت تر درک می کنه.
    پس زندگیت را با دست خودت خراب نکن و شوهرت را از خودت دور نکن.

    دوم این که برو تاپیک رفتار جراتمندانه را بخون. شما نمی دونی چطور درست رفتار کنی و حرفت را بزنی و حقت را بگیری.
    خیلی از ما این مشکل را داریم. بلد نیستیم حدودمون را به دیگران معرفی کنیم و بعد از راههای دیگه مثل عصبانی شدن، قهر کردن، در را قفل کردن و ... اوضاع را بدتر می کنیم.

    خودت اشاره کردی که مادر شوهرت زن مهربون و خوبیه و دوستش داری. حتی از این که گریه کرده ناراحت شدی.
    مطمئن باش اونها هم قصد بدی ندارند.
    بعضی ها براشون این مسائل ساده تره و حساسیتی ندارند. من هم مث شما تو این مسائلی که گفتید حساسم.
    اما پیش اومده خونه دوستی یا آشنایی بودم و گفتم می خوام استراحت کنم کجا بخوابم یا ... خودش گفته برو رو تخت خودمون بخواب و من برام سخت بوده!

    بعد از این که تاپیک رفتار جراتمندانه را خوندی، خودت زنگ بزن و با مادرشوهرت صبحت کن و عذرخواهی کن.
    زیاد طولانیش نکن و بگو ایشاله زودتر بیایید و دوباره همدیگه را ببینیم و سوتفاهم شده و ... سعی کن تلفنی فقط عذرخواهی کنی.

    این بار که اومدن موقع وارد شدنشون هدایتشون کن به اتاق مهمون.
    وقتی وسایل را می ذارن یه شرح کوتاهی از وسایل تو اتاق بهشون بده.
    جای حوله و ملافه و برس و ... وسایل مهمون را نشونشون بده و بگو اینها را برای شما تهیه کردم که راحت باشید. اگر چیزی را فراموش کردم بگید براتون تهیه کنم.

    یه روز عصر که دارید چای می خورید، خیلی نرم و قاطع و مشخص برای مادرشوهرت توضیح بده که روی اتاق خوابت حساسی.
    بگو خجالت می کشم که وسایل شخصی و لباس زیر و ... را بچه ها یا مهمانهای دیگه ببینند (بچه ها اینجا منظورت خواهر شوهر، برادرشوهر باشه )
    دوست ندارم بقیه توی تختم بخوابند. من حساسم و از نظر بهداشتی هم صحیح نیست.
    بعد ازش راهکار بخواه. بگو به نظر شما چیکار کنم؟ مثلا دختر عمو می آد می ره رو تخت من چطوری بهش بگم؟
    اینطوری هم راه حل می ده و هم می فهمه که ناراحتی و دیگه انجام نمی دن.


    اونا از روی بدجنسی یا پررویی نیست که این کار را می کنند. فقط حساسیتهاشون با شما فرق داره.

    تاپیک رفتار جراتمندانه یادت نره.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : چهارشنبه 16 بهمن 92 در ساعت 12:48

  16. 5 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    ayda86 (چهارشنبه 16 بهمن 92), khaleghezey (چهارشنبه 16 بهمن 92), mehrfar (چهارشنبه 16 بهمن 92), paiize (چهارشنبه 16 بهمن 92), دختر بیخیال (چهارشنبه 16 بهمن 92)

  17. #20
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 24 فروردین 03 [ 05:12]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,564
    امتیاز
    44,676
    سطح
    100
    Points: 44,676, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,967

    تشکرشده 6,441 در 1,459 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    358
    Array
    سلام دوست عزیز منم باشیداوبقیه دوستان موافقم.اونهااینجورمسایل واسشون عادیه وقصدبی احترامی به شماروندارن. شمابایدبارفتارت حساسیتها وحدومرز شخصیت روواسشون روشن کنی.
    تجزیه وتحلیل وراهکاربهترازصحبتهای شیداجون گیرت نمیاد....موفق باشی.

  18. 4 کاربر از پست مفید paiize تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (یکشنبه 27 تیر 95), mehrfar (چهارشنبه 16 بهمن 92), دختر بیخیال (چهارشنبه 16 بهمن 92), شیدا. (چهارشنبه 16 بهمن 92)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:08 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.