موضوع: اهمیت تفاوت خانواده ها.....تا کجا؟

نوشته اصلی توسط شیدا.

من فقط موردی را که مثال زدید جواب می دم.
چون نظر جامع و کلی برای سوالتون ندارم.

در مورد عروسی های مختلط و حجاب و مراسم مذهبی، من فکر می کنم شما حتی در یک فامیل نزدیک هم یکدستی نمی بینید.
اگر فرزندان، نوه ها و نبیره های یک مادربزرگ در یک مراسم عروسی کنار هم باشند،
شما می بینید که بعضی ها لباس های بازتری پوشیدن، بعضی ها در حد رعایت حجاب بدن و بعضی ها هم با حجاب کامل هستند.

اگر تفاوت اونقدر شدید نیست که توی زندگی خودتون و عروسی خودتون به مشکل بربخوردید، شاید بشه این تفاوت را نادیده گرفت.
خودت می تونی تصمیم بگیری. از دور نمی شه فهمید منظور شما چیه.

بعضی از اقوام هستند که بخاطر رسوماتشون مراسم مختلط دارند. اما متانت و شرم و حیا و ... همه چیز توی مراسمشون رعایت می شه.
اینطور نیست که رقص و مشروبات و ... در مهمانی هاشون نا متعارف باشه و .... فقط به شکل سنتی مراسم مختلط دارند.

شیدا خانوم اول اینکه خیلی ممنونم که دوباره منت سر من گذاشتین و جواب دادین.
راستش من از شما خیلی پست خوندم تو این چند روز و به نظرم نظراتون خیلی پخته میومد. خیلی ممنون میشم اگه بتونین به منم کمک کنین. نظرتون شاید بقول خودتون با اطلاعات جامع نباشه ولی بازهم خوشحال میشم نظرتونو بدونم.
در مورد مسئله ازدواج مختلط هم من صرفا یه مثال زدم و اون مسئله به هیچ وجه غیر قابل کنارگذاشتن نیست برام و اصلا اولویت بالایی نداره. ولی من مسائلی از این دست منظورم بود. شاید از خیلیهاشونم حتی خودمم اطلاع نداشته باشم و تا درگیر مسئله نشم نفهمم.
بازم ممنون

سلام برادر عزیز.من از روی تجربه ای که تو خانواده داشتم حرف میزنم یعنی از روی تجربه های خواهرام و برادرام.اختلاف فرهنگی مهمه البته منظورم از فرهنگ همون نوع برگذاری رسومات و رفت و امدها.شماهرچقدر هم بگید طرف من با اونها فرق میکنه ولی باز از دامان اون خانواده و فامیل اومده تو جامعه.البته اختلاف فرهنگی مهمه ولی اگه شما و اون خانم مدیریت بالایی داشته باشید میتونید این اهمیت رو ازبین ببرید.
مثلا ماخانواده ی مذهبی هستیم ولی وقتی خواهرم ازدواج کرد همسرش حتی نمیذاشت با برادرام دست بده و خواهرم هم نمیتونست تو این مساله مدیریت کنه و فقط گریه میکرد و از اون طرف خانواده ی زن داداشم خوب مراسماتشون مختلط هست البته بدون رعایت هیچ نوع حجابی ولی برای مراسم عقدکنون خود همسر برادرم به مادرش اجازه نداد مراسم رو درهم بگیرن.
خوب اینها نمونه های کمی از مسائل هستند اگه شما مذهبی باشی نمیتونی یکسری حرکات خانواده ی اون رو تحمل کنی و بالعکس.البته من اینجا اصلا سطح مالی رو در نظر نگرفتم که اون هم برای خودش مشکلاتی داره.
به نظرم ببین اون خانم تا چه حد قدرت مدیریت تو مواقع بحرانی رو داره تاچه حد میتونه به خاطر همسرش از یکسری رسوم و یکسری عادات دست بکشه؟؟
و یک سوال که برام پیش اومد اینه که ایا شما قصد دارید بعد از ازدواج با همسرتون به خارج از کشور برید یا تنها؟؟؟واینکه بعد از اتمام دوره ی تحصیل برمیگردید؟؟؟
شاید اصلا اون خانم و یا خانوادشون راضی به رفتن به خارج از کشور نباشن...

نوشته اصلی توسط setareh 1390

سلام برادر عزیز.من از روی تجربه ای که تو خانواده داشتم حرف میزنم یعنی از روی تجربه های خواهرام و برادرام.اختلاف فرهنگی مهمه البته منظورم از فرهنگ همون نوع برگذاری رسومات و رفت و امدها.شماهرچقدر هم بگید طرف من با اونها فرق میکنه ولی باز از دامان اون خانواده و فامیل اومده تو جامعه.البته اختلاف فرهنگی مهمه ولی اگه شما و اون خانم مدیریت بالایی داشته باشید میتونید این اهمیت رو ازبین ببرید.
مثلا ماخانواده ی مذهبی هستیم ولی وقتی خواهرم ازدواج کرد همسرش حتی نمیذاشت با برادرام دست بده و خواهرم هم نمیتونست تو این مساله مدیریت کنه و فقط گریه میکرد و از اون طرف خانواده ی زن داداشم خوب مراسماتشون مختلط هست البته بدون رعایت هیچ نوع حجابی ولی برای مراسم عقدکنون خود همسر برادرم به مادرش اجازه نداد مراسم رو درهم بگیرن.
خوب اینها نمونه های کمی از مسائل هستند اگه شما مذهبی باشی نمیتونی یکسری حرکات خانواده ی اون رو تحمل کنی و بالعکس.البته من اینجا اصلا سطح مالی رو در نظر نگرفتم که اون هم برای خودش مشکلاتی داره.
به نظرم ببین اون خانم تا چه حد قدرت مدیریت تو مواقع بحرانی رو داره تاچه حد میتونه به خاطر همسرش از یکسری رسوم و یکسری عادات دست بکشه؟؟
و یک سوال که برام پیش اومد اینه که ایا شما قصد دارید بعد از ازدواج با همسرتون به خارج از کشور برید یا تنها؟؟؟واینکه بعد از اتمام دوره ی تحصیل برمیگردید؟؟؟
شاید اصلا اون خانم و یا خانوادشون راضی به رفتن به خارج از کشور نباشن...

\
سلام و ممنون از وقتی که واسه جواب دادن گذاشتین
خیلی نظرتون برام جالب بود و تاحدی برام خیلی مفهوم بود. آراه قطعا مدیریت افراد تو این مواقع خیلی مهمه و اتفاقا من این توان مدیریت رو توی ایشون میبینم. چون خیلی مستقل بار اومده و مدت زیادی دور از خونوادش بوده و خیلی از خصوصیات مدیریتی که در موردش صحبت کردین رو حتی تا حدی دیدم در ایشون. ولی سوالم اینه به نظرتون حتی اگه طرف به خاطر همسرش از این مسائل دست بکشه. یعنی مثلا ایشون حاضر بشه مراسمشو متفاوت اجرا کنه یا خونوادشون به همین شکل، به نظرتون باز هم اون حس درونی چه در خودشون و چه بدتر در خونوادشون بر ضد من وجود نخواهد داشت؟ یا برعکس در مورد خونواده خودم نسبت به ایشون؟ البته تا حدی اولا فکر میکنم این مسائل به شدت به شعور متقابل طرفین وابستست و ثانیا با مرور زمان یه مقدار بهتر میشه.اینطور نیست؟
در مورد سوالتونم باید بگم. بله قصد دارم با همسرم برم. شخصی که من مد نظر دارم هم خودشون همین قصد رو البته نه با جدیت من ولی دارن. و خونوادشون هم مشکلی از این لحاظ خوشبختانه ندارن و این طبق شواهد و قراین بهم اثبات شده و قطعا میدونم اینو. و قصد برگشت هم هنوز در موردش تصمیم نگرفتم ولی احتمال زیاد خیر، بر نمیگردم. ولی به مورد خوبی اشاره کردین چون دقیقا یکی از نگرانی هام همینه که در صورت برگشت و تبعا برخورد بیشتر با خونواده ها مشکلات بیشتر نشه.
خیلی احساس درماندگی میکنم. بارها و بارها فکر میکنم به تصمیم درست رسیدم ولی باز یه سری مسائل ته دلمو خالی میکنه.نمیدونم واسه همه همینطوریه یا من تو این مسئله اینقدر مته به خشخاش میذارم؟

دوستان خیلی ممنون میشم اگه جواب بهم بدین.مرسی

نوشته اصلی توسط Saman1

دوستان خیلی ممنون میشم اگه جواب بهم بدین.مرسی

برادر عزیز.نگرانی و احساس دودلی در ازدواج فکر کنم حداقل برای 70درصد از زوجهاپیش میاد من از خیلیها این رو شنیدم حتی برادرم میگفت سرعقد بارها ازخودم پرسیدم ایا انتخابم درسته ایا خوشبخت میشم و از این چیزها.شیرینی ازدواج به همینشه یعنی همون هندونه ی سربسته.
شما گفتید که طرفتون قدرت مدیریت رو داره پس خوبه.خود شماهم باید مدیریت خوبی داشته باشید.واینکه پرسیدید ایا حس بدی بهشون دست نمیده باید بگم ازدواج برای هر دو طرف یعنی ازخودگذشتگی اگه ایشون شمارو دوست داشته باشه و شماهم ایشون رو در اینجور مواقع که از یکسری عادات به خاطر طرف مقابل میزنید نه تنها حس بدی بهتون دست نمیده بلکه احساس خوشحالی هم میکنید چون تونستید دوطرف این ماجرا رو راضی نگهدارید به قول معروف نه سیخ سوخته نه کباب.
ضمنن شما قصد سفر دارید یعنی خیلی کم میتونید خانوادتون و خانواده ی همسرتون رو ببینید پس مطمئنن تاثیرات کمتر میشه و اینجور مسائل کمرنگتر.
در اخر هرچقدر هم من و باقی دوستان راهنماییتون کنیم باز شماهستید که تصمیم نهایی رو میگیرید پس باخودتون مشورت کنید و سبک و سنگین کنید تا بهترین راه رو بیابید.
از کسی شنیدم میگفت برای ازدواج باید واقع بین باشید نیعنی نه خوشبین باشید نه بدبین.
به عنوان خواهر کوچیکتون میدونم خودتون از من بهتر میدونید.جمله ی اخرم اینه:
هندونه میتونه شیرین و قرمز باشه یا سفید و بی مزه هرچقدر هم ادعا کنی هندونه شناسه خوبی هستی ولی تا وقتی نبریدیش نمیفهمی قرمز یا سفید