به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 6 از 6 نخستنخست 123456
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 60 , از مجموع 60
  1. #51
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط doubt نمایش پست ها
    اون كاملا ميدونه كه من خودمم نميخوام ازدواج كنم ( اينكه نميخوام ازدواج كنم دليل نميشه كه دوستش نداشته باشم چون دارم خيلي هم زياد دارم) اما الان واقعا اصلا دلم نميخواد با كسي ازدواج كنم نه با اون و نه با كس ديگه! حتي بهش گفتم كه بزرگترين اشتباه اين بود كه دوست شديم و رابطه رو ادامه داديم، اما با همه اينا ول كن نيست و واقعا فكر كنم چاره ديگه اي ندارم! چون واقعا خودمم خسته شدم و كلافه
    ولی بازم بنظر من تاثیر حرفایی که اینجا زدین خیلی بیشتر از اینه که بهش بگین دوستش دارین اما نمیخواین ازدواج کنینن. خب اون ممکنه واسه خودش یه خیال بافی دیگه ای بکنه. فک کنه مامانتون چیزی گفتن نمیخواین بهش بگین ناراحت شه.
    حالا اینم یه راهه اینجا معرفی کنین شاید حرفای دوستان روش تاثیر بذاره و جوابهای شما.
    من فکر نمیکنم این چیزایی که اینجاگفتین با این نحوه بیان به اوشون هم گفته باشین.

    اگه واقعا نمیخواینشون اینجا معرفی کنین،حرفاتونو بخونن.
    من نمیفهمم چرا اینکارو نمیکنین؟

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط doubt نمایش پست ها
    اون كاملا ميدونه كه من خودمم نميخوام ازدواج كنم ( اينكه نميخوام ازدواج كنم دليل نميشه كه دوستش نداشته باشم چون دارم خيلي هم زياد دارم) اما الان واقعا اصلا دلم نميخواد با كسي ازدواج كنم نه با اون و نه با كس ديگه! حتي بهش گفتم كه بزرگترين اشتباه اين بود كه دوست شديم و رابطه رو ادامه داديم، اما با همه اينا ول كن نيست و واقعا فكر كنم چاره ديگه اي ندارم! چون واقعا خودمم خسته شدم و كلافه
    ولی بازم بنظر من تاثیر حرفایی که اینجا زدین خیلی بیشتر از اینه که بهش بگین دوستش دارین اما نمیخواین ازدواج کنینن. خب اون ممکنه واسه خودش یه خیال بافی دیگه ای بکنه. فک کنه مامانتون چیزی گفتن نمیخواین بهش بگین ناراحت شه.
    حالا اینم یه راهه اینجا معرفی کنین شاید حرفای دوستان روش تاثیر بذاره و جوابهای شما.
    من فکر نمیکنم این چیزایی که اینجاگفتین با این نحوه بیان به اوشون هم گفته باشین.

    اگه واقعا نمیخواینشون اینجا معرفی کنین،حرفاتونو بخونن.
    من نمیفهمم چرا اینکارو نمیکنین؟

  2. کاربر روبرو از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده است .

    فرهنگ 27 (دوشنبه 14 بهمن 92)

  3. #52
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 آبان 95 [ 01:43]
    تاریخ عضویت
    1392-1-31
    نوشته ها
    326
    امتیاز
    4,077
    سطح
    40
    Points: 4,077, Level: 40
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 73
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,507

    تشکرشده 858 در 268 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    45
    Array
    سلام
    آفرین فقط دوست داشتن کافی نیست،اینو صد در صد قبول دارم،آقا شما چرا اینقدر خودتونو اذیت میکنید،هردو باهم یه مشاوره خوب برید شما حرفهاتونو بزنید ایشونم میزنه ،اون مشاور کارشو بلده و میگه فایده داره باهم بمونید یا همینجا تموم کنید ،دلایل منطقی براتون میاره اینجوری نه شما اذیت میشی که احیانا با خودتون فکر کنید در حق خانوم بی انصافی کردی نه اون خانوم فکر میکنه شما شونه خالی کردی،چرا گره ای که با دست باز میشه با دندون باز میکنید؟؟؟؟ ازدواج کنید بعد طلاق بگیرید؟برای چی آخه اینکارو بکنید؟ مهمترین تصمیم زندگی هر انسانی ازدواجه شما شناسنامه تون 4 برگ داره تولد و مرگ که شما نقشی نداری توش میمونه ازدواج و طلاق که اگه از شیوه ی درست و صحیح و اصولی ازدواج کنید هرگز کار به طلاق نمیکشه،من همچنان روی حرفهایی که قبلا هم بهتون زدم هستم،مسائل فرهنگی و خانواده و موقعیت بهتر فقط بهونه ست شما خسته شدی از طولانی بودن یه رابطه چون تبدیل شده به عادت ،عادت هم مخربه،دیگه با اون خانوم بحث نکنید که اعصاب جفتتون بهم بریزه،پیشنهاد بدید که مشاوره برید باور کنید بهترین نتیجه رو میگیرد که هر تصمیمی بگیرید پشیمونی نداشته باشه.حداقل برای چهار سال وقتی که ایشون گذاشتن و شما گذاشتید ارزش قائل بشید و اگه واقعا دوستشون دارید،از عقل و احساس با هم کمک بگیرید و مشاوره برید.
    موفق باشید
    ویرایش توسط asemaneabi222 : دوشنبه 14 بهمن 92 در ساعت 18:03

  4. 4 کاربر از پست مفید asemaneabi222 تشکرکرده اند .

    toojih (دوشنبه 14 بهمن 92), فرهنگ 27 (دوشنبه 14 بهمن 92), دختر بیخیال (دوشنبه 14 بهمن 92), ستیلا (دوشنبه 14 بهمن 92)

  5. #53
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 20 آذر 93 [ 20:13]
    تاریخ عضویت
    1392-11-14
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    27
    سطح
    1
    Points: 27, Level: 1
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 5 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من از مجموع پستهایی که خوندم، این مساله دستگیرم شد که شما و اون خانم هردو این رابطه غلط رو به دلیل یک نوع خودخواهی ( ببخشید کلمه لطیف تری الان به ذهنم نمیرسه !!) ادامه دادید
    شما از همون لحظه که ایشون گفت خانواده ها بهم نمیخورن، متوجه شدید که هرگز با اون ازدواج نمیکنید ولی دوستی رو ادامه دادید ( حالا به هر دلیلی که زیاد اینجا روشن نیست ولی حدس زدنش هم زیاد سخت نیست) و اون خانم هم دوستی رو ادامه داده به این امید که شما روزی انقدر عاشقش میشید که روی تفاوتها یک پرده میکشید و باهاش ازدواج میکنید.
    شما به اون محبت کردید تا توی یک همچین روزی بتونید خودتون رو راضی کنید و اون هم توی رابطه با شما موند تا چنین روزی برسه و بگه که رابطه اش با شما عمیق تر از اونکه به جدایی برسه..... خوب شاید بشه گفت سهم هردو در این اشتباه یکسان بوده ... اما حالا دم دست ترین راه حل اینکه شما اون خانم رو متقاعد کنید که دست نگهداره و خودش هم فکر کنه به نظرم از روی صحبتهای شما دختر باهوش، مغرور و ایده ال گرایی هست و اگر بدونه، ورودش به خانواده شما با عث تحقیر شدن خودش و خانوادش و یک عمر زندگی با آدمهایی که حداقل توی دلشون اونرو پایین تر میدونن روی این اصرارش تجدید نظر میکنه
    تشویقش کنید با یک مشاور خوب حرف بزنه اینم احتمالا کمک کننده است

  6. #54
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 فروردین 96 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1392-6-10
    نوشته ها
    834
    امتیاز
    8,579
    سطح
    62
    Points: 8,579, Level: 62
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 171
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    785

    تشکرشده 2,768 در 697 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    96
    Array
    منم قبول دارم دوست داشتن تنها كافي نيست الان درك ميكنم شما چه وضعيتي داريد يه را رو شروع كرديد چهار سال اومديد حالا نه ميتونيد برگرديد و بگيد هيچي نبود نه به ادامه مطمعنيد ولي تنها راه رو ادامه اونم به دليل تنها راه حل ميدونيد . نميدونم اگر من هم جاي اون دختر بودم به ازدواج حتي اگه به طلاق ميرسيد رضايت ميدادم ولي تا حالا اين طور بودم چيزي رو به زور نخوام اگر اون دختر خانوم خودش بيخيال اين قضيه مي شد شما هم راحت باهاش كنار مي اومديد و ختم به خير ميشد ولي الان اون دختر به خاطر چهار سال احساسي كه پاي اين رابطه گذاشته راه بازگشت نمي بينه.
    به نظر من هر دو يه فرصت به خودتون بديد يه مدت اين موضوع رو كنار بذاريد .از هم خبر نگيريد .بعد اگر بعد يه مدت هنوزم راه حل خوبي به ذهنتون نرسيد به توصيه دوستان مشكل رو با مشاور در ميون بذاريد.
    شرايطي كه شما در اون قرار داري سخته ولي هنوز جاي اميد هست بهترين تصميم رو بگيريد.

  7. #55
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 دی 93 [ 09:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-06
    نوشته ها
    147
    امتیاز
    1,812
    سطح
    25
    Points: 1,812, Level: 25
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 88
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 353 در 123 پست

    Rep Power
    27
    Array
    منم مثل سایر دوستان نظرم رو میگم ببینید برادر من الان شما تحت فشار برای ازدواج از طرف اون دختر خانم هستید و این باعث استرس شما شده در حالیکه اشتباهات در این رابطه دو طرفه بوده. اینجا کار این خانم به اصرار به ازدواج اشتباهه محضه . شاید بهتر بود ازتون فاصله بگیرن تا شمام به خودتون بیاید و خوب و سنجیده رو این مسئله فکر کنید بهترین کار یه مدت تموم کردن رابطه هست. و در نظر گرفتن همه جوانب هست حتی این خانم هم باید در نظر داشته باشن که می خوان با خانواده ای وصلت کنند که اختلافات زیادی از همه نظر با خانوادشون دارن. بله بهتر بود زودتر از اینها با خانواده های همدیگر آشنا میشدید تا زودتر تصمیم بهتری می گرفتید ولی من از حرفات این طور متوجه شدم که 2و3 ماهه که وارد رابطه عاظفی شدید و ایشون دوست معمولی بودن پس این خانم هم خیلی عجولانه دارن پیش میرن. بهترین کار هم برا خودتون هم اون دختر خانم اینه که یه مدت راههای ارتباطی رو ببندید تا خوب در مورد این مسئله فکر کنید بعد تصمیم بگیرید. منم به این معتقدم که همه چیز دوست داشتن نیست چون تفاوتها و اختلافات می تونه بعد از مدتی این دوست داشتنم از بین ببره.

  8. #56
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array

    همه چیز را واضح بهش بگید و ارتباطتون را قطع کنید.
    دو سه هفته موبایلتون را خاموش کنید و جواب ایمیل و تلفنش را ندید تا یه کم آروم بشه.
    آیا رابطه جنسی داشتید که اینقدر صریح گفته باید با من ازدواج کنی، حتی اگر طلاق بگیریم؟ دلیلش برای این حرف چی بوده به نظر خودتون؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  9. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    ayda86 (سه شنبه 15 بهمن 92), ستیلا (سه شنبه 15 بهمن 92)

  10. #57
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 بهمن 92 [ 12:08]
    تاریخ عضویت
    1392-11-02
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    114
    سطح
    2
    Points: 114, Level: 2
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 2 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از تمام جواب ها

    خانم شيدا نه چيز خاصي نبوده، نمي دونم چرا اينطوري ميگه!!

  11. #58
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    اینقدر که توی دوستی ها رابطه های جنسی عجیب غریب زیاد شده، یکی که رابطه نداشته باید بگیم خدا را شکر.

    واقعا خدا را شکر که چیز خاصی نبوده، چون وضعیت را برای اون دختر سخت تر می کرد.
    این خیلی خوبه که در 4 سال رابطه تونستید مراعات بعضی مسائل را بکنید.
    این همه بخاطر رابطه سرزنش شدید، بخاطر این کار مثبتتون باید آفرین گفت.

    این که تقصیر کی بود و چی شد، چیزی را عوض نمی کنه.
    یه جوری یک ماه ازش بی خبر باش (سفر، خاموش کردن تلفن، صحبت کردن با خودش و مطرح کردن موضوع ... هر روشی که مناسب می دونی) و خوب فکر کن و تصمیم نهاییت را بگیر.
    نه با عذاب وجدان
    نه با دلسوزی
    نه با گریه و خواهش ایشون
    نه با سرزنش های من و دیگری ...
    برای ازدواج تصمیم نگیر.
    اگر واقعا نمی خواهیش، چاره ای نیست که بهش بگی. براش سخت خواهد بود، اما به هر حال تاوان کاری هست که کرده (نگفتم چه کاری. می تونه منظورم دوستی باشه، می تونه سادگی باشه، می تونه اعتماد باشه، می تونه منفعت طلبی باشه، می تونه احساسی بودن باشه .... بسته به جزییات رابطه و هدف ایشون).
    تسلیم گریه هاش نشو.

    راه درازی در پیش داره و حیفه که بدون عشق و احترام واقعی زندگی کنه.


    گولش نزن. روشن باهاش صحبت کن. مث یک مرد تمامش کن.
    طوری ازش جدا شو که چیزی که تو این رابطه از دست می ده یک انسان باشه، نه یک باور.
    فقط تو باشی که از زندگیش می ری، نه اعتمادش به آدمها و مردها.

    یکی از دلایلش هم می تونه سن کم شما زمان شروع رابطه باشه. تصمیمات پسرها قبل از 25 سالگی خیلی قابل اعتماد نیست.


    فکر نمی کنم دیگه تو این تاپیک حرف جدیدی بشنوی.
    تعداد پست هاتون هم از ماکزیمم ظرفیت (50 تا) رد شده.
    اگر صلاح می دونی تاپیکت را ببند. یکی دو هفته فکر کن و بعد خواستی تاپیک چدید باز کن.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : سه شنبه 15 بهمن 92 در ساعت 09:59 دلیل: حذف تکرار

  12. 5 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    ayda86 (سه شنبه 15 بهمن 92), capitan (سه شنبه 15 بهمن 92), sanjab (سه شنبه 15 بهمن 92), فرهنگ 27 (سه شنبه 15 بهمن 92), ستیلا (سه شنبه 15 بهمن 92)

  13. #59
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط doubt نمایش پست ها
    ممنون از تمام جواب ها

    خانم شيدا نه چيز خاصي نبوده، نمي دونم چرا اينطوري ميگه!!
    سلام
    تا جایی که من از قوانین اینجا اطلاع دارم عن القریب که فرشته مهربون بیاین و پستتونو ببندن. چون تاپیک هایی که بالای پنجاه تا پست بشن بسته میشن. شما تا الان باید به یه نتیجه گیری ای رسیده باشین دیگه.

    اینجور که منم میبینم دوستان نظرات و پیشنهاداتی میدن یا با یه لایک و تشکر ازشون رد میشین یا همون لایک و تشکر هم نمیزنین و یه جمله مختصرو مبهم جواب دوستان میدین.

    من که دیگه فکر نمیکنم حرفی مونده باشه که دوستان به ذهنشون رسیده باشه و نگفته باشن بهتره اگه مشکل دیگه ای ندارین زودتر به جمع بندی برسین تا فرشته مهربون نیومده تاپیکتونو ببندن.

    اگه هم یه مشکل دیگه ای دارین میتونین یه تاپیک دیگه بزنین.

    ولی واقعا من یکی بعنوان یکی از دنبال کننده های این موضوع هنوز جواب سوالمو نگرفتم که چرا شما بطور قاطع با این خانوم صحبت نمیکنین یا از گفتن حرفایی که اینجا درمورد
    فرهنگ و سطح خانوادگیش زدین مطلعشون نمیکنین؟ واقعا برام جای سواله!!!

    البته اگه نگران نام کاربریتون هستین میتونین حرفاتون و حرفای دوستان و کپی کنین براشون.

    فکر میکنم اون وابستگبشون با خوندن این حرفا از بین میره. خصوصا که دوستان از دور این رابطه رو نگا کردن و نظراتشونو دادن. بد نیس آدما نظرات دیگران گاهی بشنوه.

    بازم حواستون جمع کنین من اومدم فقط یه اطلاعی بدم قبل از هشدار فرشته مهربون چون ایشون بیاین دگیه فقط اخطاز نمیدن همچین با یه قفل خیلیییی بزرگگگگ میاین با یه زنجیر بزرگ . تاپیک و چهار قفله میکنن:)دیگه نمیتونین درشو باز کنین هاااا از ما گفتن بود:)
    ویرایش توسط دختر بیخیال : سه شنبه 15 بهمن 92 در ساعت 10:10

  14. 3 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    ayda86 (سه شنبه 15 بهمن 92), فرهنگ 27 (سه شنبه 15 بهمن 92), مصباح الهدی (سه شنبه 15 بهمن 92)

  15. #60
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 17 مهر 93 [ 19:20]
    تاریخ عضویت
    1392-10-11
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    680
    سطح
    13
    Points: 680, Level: 13
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    390

    تشکرشده 100 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام اقای doubt

    من همون اوایل که تاپیکو شروع کردید یه پست گذاشتم. اون موقع پست اولتون رو که خوندم ، وقتی در مورد تردیداتون صحبت کردین احتمال دادم که شما هم. مثل خیلی از جوونای دیگه که وقتی میخوان به قضیه ازدواجشون جدی نگاه کنن ، به خاطر اینکه تعریف و اولویت بندی معیارشون کامل نیست ، دچار سردرگمی شدید.

    ام بعدها با دیدن بقیه پستاتون ، نظرم اینه که یکی از دلایلی که این ارتباط ادامه پیدا کرده اینه که شما تو این 4 سال نتونستین حرف دلتونو به این خانم بزنین. و هنوزم نحوه ی تفکر ،نگرش و نگرانی هانون رو در مورد مسایل مالی و فرهنگی به این خانم منتقل نکردید.

    یه بار بهش گفتین " انسانیت " مهمه ، در حالی که خودتون هنوز دارین با این طرز فکر کلنجار میرین و واسه خودتون جا نیافتاده.

    دغدغه هاتونو صادقانه باهاش در میون بزارید . فکر کنم بعد از 4 سال این حقو داره که بدونه تو فکر شما چی میگذره و قراره با کی ازدواج کنه . با این پنهان کردن نگرشتون، شما بهش اجازه ندادی به یه شناخت کامل از شما برسه .

    - - - Updated - - -

    شاید اصرارش به خاطر همین شناخت ناقصشه.

  16. 2 کاربر از پست مفید ayda86 تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (سه شنبه 15 بهمن 92), دختر بیخیال (سه شنبه 15 بهمن 92)


 
صفحه 6 از 6 نخستنخست 123456

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بدهكاري همسرم و قرض كردن چيكار كنم؟
    توسط Maleka در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 دی 95, 15:01
  2. شما جاي من بودين چي كار ميكردين
    توسط sepide2 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: شنبه 04 خرداد 92, 15:23
  3. پاسخ ها: 42
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 دی 91, 13:13
  4. با مامانم چيكار كنم ؟
    توسط حنان در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: چهارشنبه 19 فروردین 88, 19:55
  5. نميدونم چيكار كنم؟
    توسط ساقی جان در انجمن ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: پنجشنبه 08 فروردین 87, 07:40

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:32 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.