به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 13 , از مجموع 13
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 10 اسفند 92 [ 23:43]
    تاریخ عضویت
    1392-11-09
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    94
    سطح
    1
    Points: 94, Level: 1
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Cool

    نقل قول نوشته اصلی توسط TikTak نمایش پست ها
    سلام
    یک سوال ؟ مطمئنی عاشقی یا فقط خیال می کنی که عاشقی؟
    و حالا یک نکته! مشورت رو به کسی میدهند که آن را گرفته و بر رویش فکر کند و بر اساس آن گزینه مناسب رو انتخاب کند.
    در مورد شما فکر و منطقی دیده نمیشه که دوستان بخواهند به شما مشورت بدهند .
    به نظرت زندگی یعنی چی ؟ اگه زندگی رو بخوای با بازیچه های توش تعریف کنی تا آخر عمرت توی عذاب خواهی بود . فکر کن(یکم خواهشا) بچه کوچک بسیاری از اسباب بازی هاش رو از خیلی از موارد با اهمیتی که وجود داره بیشتر دوست داره و حتی آن موارد با اهمیت رو نمیشناسه . تا وقتی که درک و بینشش رشد کنه .
    دوست من اصل زندگی یعنی رشد کردن و متعالی تر شدن .
    بدون که آدمایی مثل شما خیلی فراوان هستند و توی همین فروم هم بگردی عاشقایی مثل شما زیادند .
    در پایان این مطلبی که من قبلا توی یک بحث دیگه دادم رو بخون ! بعضی مواردش شاید بدردت بخوره
    http://www.hamdardi.net/thread28576-2.html#post275610

    امیدوارم موفق باشی
    سلام تیک تاک عزیز,مرسی از وقتی که گزاشتی,از نظر عشق مطمنم که عشقه و احساس نیس,یعنی مطمنم عشقه وجود داره,حد اقل انقدر تجربه دارم,که فرقشو تشخیص بدم,من بیشتر از بچه ها در مورد,کاری که میخوام بکنم,مشورت میخواستم که از حرفاشون استفاده کردم,اما اینم در نظر بگیر که همه بیطرفن و تو شرایط من نیستن,طبیعتا برام سخته,اگر بخوام جدا شم,اما موضوع اینه که من چرا باید از یه دختری که ازش خوشم میادو از همه نظر تایدش میکنم جدا شم,تو وضع جامعه ما شاید این شرایط حد اقل برای من تکرار نشه,چون انقدر که از بقیه بدی و مشکل دیدم,میترسم که اون دخترم مناسب رو پیدا نکنم,واز طرفی هم خوب اون طرفم رو الان باشرایطم پیدا کردم,برای من معاشرت با یه خانوم کار مشکلی نیس,چیزی که زیاد دارم دوستای خوب دانشگاه,اما خوب اون شرایطی رو که من از این خانوم دیدم,تو هیچکدوم نبود ,ساده بگم ازش خوشم اومده,اما خوب باشرایطم سوالم اینه,جدا شدن کار درستی,از طرفیم نمیتونم دوس باقی بمونم به خاطر شرایط,حالا شما بگو منطق چی میگه؟حد اقل اگر میشه بگید چه راهی میتونم داشته باشم تا چند ساله دیگه حفظش کنم,که از نظر خونوادشم مشکلی نباشه

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط محمد هم دل نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز یک پیشنهاد رهاش نکن
    اما تنها وتنها به این شرط که تا وقتی که از سر بازی میای به هچ وجه با اون ارتباط نداشبه باشی (نه زنگ نه sms نه دیدار و...) و این موضوع را با ایشون درمیون بذار و بگو بخاطر شریط باید یه مدت دوری همو تحمل کنید(و یه جورایی به غیرت خانوادشم ربطش بده چون مسئله مهمیه) بعد از اینکه از سربازی اومدی دیگه خانواده حتما مشکلی ندارن اون موقع برو خواستگاری
    ولی این پیشنهاد تنها وتنها در صورتی پیشنهاد خوبیه که با ایشون به هیچ وجه ارتباط نداشته باشی.
    سلام محمد همدل عزیز,من نزدیک به چهار سال کار دارم,نمیتونم که چهار سال از طرفم بیخبر باشم,به حال خودش رهاش کنم,خونده باشی ,هم من هم طرفم قصد درس خوندن داریم,اگر بعد از کارشناسی, ارشد بزنم ,احتمال سربازی رفتنمم کمه,حالا حالاها,اگرم میخوای دوطرفو امتحان کنی,خودم امتحان کردم,بهم وفادار مونده,تویه مدتی,ازطرفیم نمیتونم کنار بکشم ,چون خانوادش با توجه به همون فرهنگ و طرز فکر قدیمی,نیازی نمیبینن که دختر درس بخونه و توقع دارن ازدواج کنه,من نمیتونم بعد ۴سال بیام و ببینم به زور شوهرش دادن,چون میدونم واقع منو دوس داره و ثابت کرده,اگرم خونده باشی به اصرار منو خونوادم قصد ادامه تحصیل داره چون خودشم علاقه داره,اما به خاطر شرایطی که گفتم و شرایط مالی,نمیتونس,براهمینم من میخوام که تو این مدت پشتیبانیش کنم,اگر میشه,راهنمایی کن,با این شرایط بهترین کار چیه؟بازم ممنون از توجه رفیق
    ویرایش توسط barobax : دوشنبه 14 بهمن 92 در ساعت 05:21

  2. کاربر روبرو از پست مفید barobax تشکرکرده است .

    faghat-KHODA (سه شنبه 15 بهمن 92)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 30 مهر 01 [ 00:16]
    تاریخ عضویت
    1387-6-19
    نوشته ها
    91
    امتیاز
    11,511
    سطح
    70
    Points: 11,511, Level: 70
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 139
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    64

    تشکرشده 167 در 67 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    اول ببخشید کمی طولانیه چون راه حل خواستی و اینکه دیگه نمی خواهم درباره این موضوع صحبت کنم مجبور شدم در حد امکان کامل بنویسم . خوب بریم سر اصل مطلب :س
    با اینکه من اعتقاد دارم که شما عشق را با چیز دیگه اشتباهی گرفتی اما چون خودت میگی که واقعا عاشقی من هم به نظرت احترام میزارم . دوست من برای این بخوای یک تصمیم درست درباره یک موضوع بگیری باید همه جوانب را در نظر داشته باشی من سعی می کنم توی این مسئله کمکت کنم :
    شرایط خودت :
    بعد از اینکه به قول خودت از یک نفر بازی خوردی برای فرار از آن شکست و پر کردن خلا های آن با یک دختر دیگر تلفنی دوست شدی و جالب اینه که میگی همه جوره هم کاملت کرده !!؟؟ برای من سواله چطور کسی تلفنی میتونه آدم رو کامل کنه حتی از بعد احساسی ! چون احساس تنها از طریق صدا نیست که منتقل میشه و عوامل دیگه ای هم در این بین دخیل هستند که گاهی بسیار مهمتر می باشند . چند نکته در این توضیحاتی که دادی هست :
    1 – اینکه شما سابقه انجام عمل احساسی رو داری (سوال : در رابطه قبلیت چه جور فکر میکردی؟) .
    2 – انسان برای تصمیم گیری بر چند عامل تکیه می کند : اول تجربیاتش که اگر به تنهایی استفاده شوند انسان رو به بیراهه می برند ، زیرا بعد کوچکی از زندگی رو در بر می گیرند و به همین دلیل هم موارد دیگر اضافه می شود که شامل ، دوم تجربیات دیگران و مشورت هایی که با آنها میکنی یعنی بخشی از همون مخالفت های خانواده (البته مقداری از مخالفت های آنها ناشی از احساس والد بودنشان است) و مثلا همین نظرات دوستان در اینجا . سوم هم مطالعات انسان هستش که دوباره آن ها هم شامل تجربیات نویسنده یا تحقیقات او است .و چهارم که خیلی مهم هست اگر انسان مذهبی باشی از تعلیمات دینی استفاده میکنی .
    خوب حالا شما با داشتن یک تجربه ، سعی می کنی یک نگاه جهان شمول داشته باشی و به همین دلیل بدبینی درون وجودت ایجاد شده (مواظب باش حتی اگر به این دختر خانوم هم برسی این می تونه برات مشکل ساز بشه).
    3 – رابطه فعلیت که درون آن افتادی در واقع برات به مانند یک مسکن یا مخدر عمل کرده که درد رابطه قبلیت رو هم تسکین داده و به همین دلیل احساس خیلی بهتری پیدا کردی اما توجه کن یک مسکن یا مخدر تا مدت محدودی کار سازه و کم کم بهش عادت می کنی !

    شرایط دختر خانوم :
    درباره شرایط ایشون و اینکه چرا ایشون به سمت دوستی با شما سوق داده شده اطلاعات خیلی کمتری از شرایط خودت وجود داره اما با همین اطلاعات هم میشه نکات زیر رو برداشت کرد :
    1 – اینکه یک دختر از طریق تلفن بدون شناخت درست با یک پسر از یک فرهنگ و موقعیت دیگر دوست می شود نشان دهنده ناپختگی آن خانم دارد .
    2- گفتید ایشان به خاطر شما می خواسته خودکشی کنه یا کرده ! به نظر میاد ایشون یا دچار بیماری روانی هستند یا بسیار ضعیف که دست به این کار زده (گل پسر این عمل ایشون برای شما هشداره و نه یک نشانه خوب) .
    3 – شاید رابطه این خانم با شما برای فرار از محدودیت های خانوادگی بوده و نه چیز دیگه که وقتی این محدودیت ها از بین بره احتمال داره رفتارشون هم تغییر کنه .

    شرایط خانواده شما :
    اول توجه کنید و بشینید فکر کنید که پدر و مادر شما با چه مشکلات و سختیهایی شما را از نوزادی به این مرحله رسوندند(همچنین پدر و مادر دختر خانوم) و به همین دلیل و هم بر اساس تجربیات حق اظهار نظر درباره زندگی شما را دارند و شما به هیچ عنوان نباید به خودتون اجازه بدید موضع گیری های سخت (مانند همان رفتار دختر خانوم در مقابل پدر مادرشان) را بگیرید و چند نکته :
    1- پدر و مادر شما بنا به گفته خودتان از شما یک اشتباه در این زمینه ها دیدند و باید هم به شما بدبین باشند . مگر چه چیزی در شما عوض شده که آنها را خوشبین کرده باشد .
    2 – فکر کنید به این احساس مادرانه که اگر این ازدواج شکل بگیرد پسر من باید مسیر تهران کرمانشاه را در این جاده های پر خطر دائما طی کند و آن وقت اضطراب ایشان را احساس کنید (لااقل کمی از آن را ) و همچنین در خانواده مقابل هم این امر صادق است.
    3 – به این دقدقه خانوادهتان توجه کنید که اگر این ازدواج بخواهد شکل بگیرد برای انجام مراسمات ان چه مشکلات و سختی هایی برای ایشان به وجود خواهد آمد . پسر خوب خیلی سخته انجام مقدمات و دعوت مهمان ها ، رفت و آمد ها و ... .
    4 – خانواده تان با توجه به گفته های شما ، مطمئنا درونتان شرایط تشکیل خانواده را نمی بینند و این امر هم عامل مخالفت است (در پایان می خوام بهت راه حل بدم پس صبور باش).
    5 – تفاوت فرهنگی دو خانواده هم تاثیرگذاره.

    شرایط خانواده خانوم :
    در بسیاری از موارد مشابه خانواده شما هست به اضافه :
    1 – رفتار های نابهنجار دخترشان .
    2- دور شدن احتمالی دخترشان از آنها (خیلی مهم توجه کن حتی اگر این ازدواج شکل بگیره با دور شدن دختر از خانواده مشکلات زیادی براتون ایجاد میشه که توضیحش جاش اینجا نیست).
    3 – شاید ششناخت از دخترشان و دانستن اینکه او توانایی ازدواج و اداره زندگی را ندارد و معلوم نیست چه زمانی ان را پیدا می کند (مانند خود شما).

    و حالا راه حل :
    اگه فکر کردی خیلی راحت می تونی یک قرص بخوری و همه چیز درست بشه سخت در اشتباهی که گفته اند هر که طاووس خواهد جور ... .
    دوست من برای رسیدن به نتیجه ابتدا باید با توجه به مواردی که بیان کردم (که مطمئنا با نظر به اطلاعات کم ، کامل نیستند) تکلیف خودت را روشن کنی (در ارتباط با تمام گروه ها و شخصیت های ذکر شده) و سپس یکی یکی مشکلات و نگرانی ها را تا حد تواناییت از بین ببری . مثلا به خانواده ات نشان دهی که توانایی اداره زندگی را داری ، دنبال کار مناسب باشی ، از رفتار های جوانی بپرهیزی و ... و در یک کلام از همه نظر خودت را به حداقل پختگی ها برسانی (اخلاقی ، اقتصادی ، روانی و ... ) و در کنارش در درس و تحصیل هم کوشا باشی . بعد سعی کنی رابطه تان با دختر خانوم بیشتر از این عمق نگیره و حتی کمتر هم شود تا بتوانی بعد احساسی ماجرا را نیز کنترل کنی .
    بعدا زمان ازدواج هم باید دقیقا مشخص گردد (و نه دو سال نامزد ، چند سال عقد و اگه شد ازدواج ) و زیاد طولانی نگردد تا بخشی از حساسیت ها کمتر گردد . همچنین باید درباره زندگی مشترک و مشکلات و شرایط مترتب بر آن آگاهی خودت را بالا ببری تا بتوانی دیدی درست از ازدواج پیدا کنی .
    در آخر هم بدان دختر خوب زیاده اگه ، مرد خوبی باشی (شاید بیشتر از مردها باشند اما مطمئنا کمتر نیستند) و جدا شدن در اینگونه موارد چون برای جلوگیری از مشکلات بعدی هستش می تواند و حتما راه درستی است .
    موفق و سربلند باشی

    هر که بی‌مشورت کند تدبیر * * غالبش بر غرض نیاید تیر

    بیخ بی‌مشورت که بنشانی * * بر نیارد بجز پشیمانی

  4. کاربر روبرو از پست مفید TikTak تشکرکرده است .

    faghat-KHODA (سه شنبه 15 بهمن 92)

  5. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 10 اسفند 92 [ 23:43]
    تاریخ عضویت
    1392-11-09
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    94
    سطح
    1
    Points: 94, Level: 1
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط TikTak نمایش پست ها
    سلام
    اول ببخشید کمی طولانیه چون راه حل خواستی و اینکه دیگه نمی خواهم درباره این موضوع صحبت کنم مجبور شدم در حد امکان کامل بنویسم . خوب بریم سر اصل مطلب :س
    با اینکه من اعتقاد دارم که شما عشق را با چیز دیگه اشتباهی گرفتی اما چون خودت میگی که واقعا عاشقی من هم به نظرت احترام میزارم . دوست من برای این بخوای یک تصمیم درست درباره یک موضوع بگیری باید همه جوانب را در نظر داشته باشی من سعی می کنم توی این مسئله کمکت کنم :
    شرایط خودت :
    بعد از اینکه به قول خودت از یک نفر بازی خوردی برای فرار از آن شکست و پر کردن خلا های آن با یک دختر دیگر تلفنی دوست شدی و جالب اینه که میگی همه جوره هم کاملت کرده !!؟؟ برای من سواله چطور کسی تلفنی میتونه آدم رو کامل کنه حتی از بعد احساسی ! چون احساس تنها از طریق صدا نیست که منتقل میشه و عوامل دیگه ای هم در این بین دخیل هستند که گاهی بسیار مهمتر می باشند . چند نکته در این توضیحاتی که دادی هست :
    1 – اینکه شما سابقه انجام عمل احساسی رو داری (سوال : در رابطه قبلیت چه جور فکر میکردی؟) .
    2 – انسان برای تصمیم گیری بر چند عامل تکیه می کند : اول تجربیاتش که اگر به تنهایی استفاده شوند انسان رو به بیراهه می برند ، زیرا بعد کوچکی از زندگی رو در بر می گیرند و به همین دلیل هم موارد دیگر اضافه می شود که شامل ، دوم تجربیات دیگران و مشورت هایی که با آنها میکنی یعنی بخشی از همون مخالفت های خانواده (البته مقداری از مخالفت های آنها ناشی از احساس والد بودنشان است) و مثلا همین نظرات دوستان در اینجا . سوم هم مطالعات انسان هستش که دوباره آن ها هم شامل تجربیات نویسنده یا تحقیقات او است .و چهارم که خیلی مهم هست اگر انسان مذهبی باشی از تعلیمات دینی استفاده میکنی .
    خوب حالا شما با داشتن یک تجربه ، سعی می کنی یک نگاه جهان شمول داشته باشی و به همین دلیل بدبینی درون وجودت ایجاد شده (مواظب باش حتی اگر به این دختر خانوم هم برسی این می تونه برات مشکل ساز بشه).
    3 – رابطه فعلیت که درون آن افتادی در واقع برات به مانند یک مسکن یا مخدر عمل کرده که درد رابطه قبلیت رو هم تسکین داده و به همین دلیل احساس خیلی بهتری پیدا کردی اما توجه کن یک مسکن یا مخدر تا مدت محدودی کار سازه و کم کم بهش عادت می کنی !

    شرایط دختر خانوم :
    درباره شرایط ایشون و اینکه چرا ایشون به سمت دوستی با شما سوق داده شده اطلاعات خیلی کمتری از شرایط خودت وجود داره اما با همین اطلاعات هم میشه نکات زیر رو برداشت کرد :
    1 – اینکه یک دختر از طریق تلفن بدون شناخت درست با یک پسر از یک فرهنگ و موقعیت دیگر دوست می شود نشان دهنده ناپختگی آن خانم دارد .
    2- گفتید ایشان به خاطر شما می خواسته خودکشی کنه یا کرده ! به نظر میاد ایشون یا دچار بیماری روانی هستند یا بسیار ضعیف که دست به این کار زده (گل پسر این عمل ایشون برای شما هشداره و نه یک نشانه خوب) .
    3 – شاید رابطه این خانم با شما برای فرار از محدودیت های خانوادگی بوده و نه چیز دیگه که وقتی این محدودیت ها از بین بره احتمال داره رفتارشون هم تغییر کنه .

    شرایط خانواده شما :
    اول توجه کنید و بشینید فکر کنید که پدر و مادر شما با چه مشکلات و سختیهایی شما را از نوزادی به این مرحله رسوندند(همچنین پدر و مادر دختر خانوم) و به همین دلیل و هم بر اساس تجربیات حق اظهار نظر درباره زندگی شما را دارند و شما به هیچ عنوان نباید به خودتون اجازه بدید موضع گیری های سخت (مانند همان رفتار دختر خانوم در مقابل پدر مادرشان) را بگیرید و چند نکته :
    1- پدر و مادر شما بنا به گفته خودتان از شما یک اشتباه در این زمینه ها دیدند و باید هم به شما بدبین باشند . مگر چه چیزی در شما عوض شده که آنها را خوشبین کرده باشد .
    2 – فکر کنید به این احساس مادرانه که اگر این ازدواج شکل بگیرد پسر من باید مسیر تهران کرمانشاه را در این جاده های پر خطر دائما طی کند و آن وقت اضطراب ایشان را احساس کنید (لااقل کمی از آن را ) و همچنین در خانواده مقابل هم این امر صادق است.
    3 – به این دقدقه خانوادهتان توجه کنید که اگر این ازدواج بخواهد شکل بگیرد برای انجام مراسمات ان چه مشکلات و سختی هایی برای ایشان به وجود خواهد آمد . پسر خوب خیلی سخته انجام مقدمات و دعوت مهمان ها ، رفت و آمد ها و ... .
    4 – خانواده تان با توجه به گفته های شما ، مطمئنا درونتان شرایط تشکیل خانواده را نمی بینند و این امر هم عامل مخالفت است (در پایان می خوام بهت راه حل بدم پس صبور باش).
    5 – تفاوت فرهنگی دو خانواده هم تاثیرگذاره.

    شرایط خانواده خانوم :
    در بسیاری از موارد مشابه خانواده شما هست به اضافه :
    1 – رفتار های نابهنجار دخترشان .
    2- دور شدن احتمالی دخترشان از آنها (خیلی مهم توجه کن حتی اگر این ازدواج شکل بگیره با دور شدن دختر از خانواده مشکلات زیادی براتون ایجاد میشه که توضیحش جاش اینجا نیست).
    3 – شاید ششناخت از دخترشان و دانستن اینکه او توانایی ازدواج و اداره زندگی را ندارد و معلوم نیست چه زمانی ان را پیدا می کند (مانند خود شما).

    و حالا راه حل :
    اگه فکر کردی خیلی راحت می تونی یک قرص بخوری و همه چیز درست بشه سخت در اشتباهی که گفته اند هر که طاووس خواهد جور ... .
    دوست من برای رسیدن به نتیجه ابتدا باید با توجه به مواردی که بیان کردم (که مطمئنا با نظر به اطلاعات کم ، کامل نیستند) تکلیف خودت را روشن کنی (در ارتباط با تمام گروه ها و شخصیت های ذکر شده) و سپس یکی یکی مشکلات و نگرانی ها را تا حد تواناییت از بین ببری . مثلا به خانواده ات نشان دهی که توانایی اداره زندگی را داری ، دنبال کار مناسب باشی ، از رفتار های جوانی بپرهیزی و ... و در یک کلام از همه نظر خودت را به حداقل پختگی ها برسانی (اخلاقی ، اقتصادی ، روانی و ... ) و در کنارش در درس و تحصیل هم کوشا باشی . بعد سعی کنی رابطه تان با دختر خانوم بیشتر از این عمق نگیره و حتی کمتر هم شود تا بتوانی بعد احساسی ماجرا را نیز کنترل کنی .
    بعدا زمان ازدواج هم باید دقیقا مشخص گردد (و نه دو سال نامزد ، چند سال عقد و اگه شد ازدواج ) و زیاد طولانی نگردد تا بخشی از حساسیت ها کمتر گردد . همچنین باید درباره زندگی مشترک و مشکلات و شرایط مترتب بر آن آگاهی خودت را بالا ببری تا بتوانی دیدی درست از ازدواج پیدا کنی .
    در آخر هم بدان دختر خوب زیاده اگه ، مرد خوبی باشی (شاید بیشتر از مردها باشند اما مطمئنا کمتر نیستند) و جدا شدن در اینگونه موارد چون برای جلوگیری از مشکلات بعدی هستش می تواند و حتما راه درستی است .
    موفق و سربلند باشی
    سلام خدمت دوست عزیزم تیکتاک,مرسی از راهنمایی ها و حرفای تاثیر گذارت,حتما سعی میکنم از مشورتت استفاده کنم,بازم ممنون از وقتی که برام گزاشتی,دوست عزیزم

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط TikTak نمایش پست ها
    سلام
    اول ببخشید کمی طولانیه چون راه حل خواستی و اینکه دیگه نمی خواهم درباره این موضوع صحبت کنم مجبور شدم در حد امکان کامل بنویسم . خوب بریم سر اصل مطلب :س
    با اینکه من اعتقاد دارم که شما عشق را با چیز دیگه اشتباهی گرفتی اما چون خودت میگی که واقعا عاشقی من هم به نظرت احترام میزارم . دوست من برای این بخوای یک تصمیم درست درباره یک موضوع بگیری باید همه جوانب را در نظر داشته باشی من سعی می کنم توی این مسئله کمکت کنم :
    شرایط خودت :
    بعد از اینکه به قول خودت از یک نفر بازی خوردی برای فرار از آن شکست و پر کردن خلا های آن با یک دختر دیگر تلفنی دوست شدی و جالب اینه که میگی همه جوره هم کاملت کرده !!؟؟ برای من سواله چطور کسی تلفنی میتونه آدم رو کامل کنه حتی از بعد احساسی ! چون احساس تنها از طریق صدا نیست که منتقل میشه و عوامل دیگه ای هم در این بین دخیل هستند که گاهی بسیار مهمتر می باشند . چند نکته در این توضیحاتی که دادی هست :
    1 – اینکه شما سابقه انجام عمل احساسی رو داری (سوال : در رابطه قبلیت چه جور فکر میکردی؟) .
    2 – انسان برای تصمیم گیری بر چند عامل تکیه می کند : اول تجربیاتش که اگر به تنهایی استفاده شوند انسان رو به بیراهه می برند ، زیرا بعد کوچکی از زندگی رو در بر می گیرند و به همین دلیل هم موارد دیگر اضافه می شود که شامل ، دوم تجربیات دیگران و مشورت هایی که با آنها میکنی یعنی بخشی از همون مخالفت های خانواده (البته مقداری از مخالفت های آنها ناشی از احساس والد بودنشان است) و مثلا همین نظرات دوستان در اینجا . سوم هم مطالعات انسان هستش که دوباره آن ها هم شامل تجربیات نویسنده یا تحقیقات او است .و چهارم که خیلی مهم هست اگر انسان مذهبی باشی از تعلیمات دینی استفاده میکنی .
    خوب حالا شما با داشتن یک تجربه ، سعی می کنی یک نگاه جهان شمول داشته باشی و به همین دلیل بدبینی درون وجودت ایجاد شده (مواظب باش حتی اگر به این دختر خانوم هم برسی این می تونه برات مشکل ساز بشه).
    3 – رابطه فعلیت که درون آن افتادی در واقع برات به مانند یک مسکن یا مخدر عمل کرده که درد رابطه قبلیت رو هم تسکین داده و به همین دلیل احساس خیلی بهتری پیدا کردی اما توجه کن یک مسکن یا مخدر تا مدت محدودی کار سازه و کم کم بهش عادت می کنی !

    شرایط دختر خانوم :
    درباره شرایط ایشون و اینکه چرا ایشون به سمت دوستی با شما سوق داده شده اطلاعات خیلی کمتری از شرایط خودت وجود داره اما با همین اطلاعات هم میشه نکات زیر رو برداشت کرد :
    1 – اینکه یک دختر از طریق تلفن بدون شناخت درست با یک پسر از یک فرهنگ و موقعیت دیگر دوست می شود نشان دهنده ناپختگی آن خانم دارد .
    2- گفتید ایشان به خاطر شما می خواسته خودکشی کنه یا کرده ! به نظر میاد ایشون یا دچار بیماری روانی هستند یا بسیار ضعیف که دست به این کار زده (گل پسر این عمل ایشون برای شما هشداره و نه یک نشانه خوب) .
    3 – شاید رابطه این خانم با شما برای فرار از محدودیت های خانوادگی بوده و نه چیز دیگه که وقتی این محدودیت ها از بین بره احتمال داره رفتارشون هم تغییر کنه .

    شرایط خانواده شما :
    اول توجه کنید و بشینید فکر کنید که پدر و مادر شما با چه مشکلات و سختیهایی شما را از نوزادی به این مرحله رسوندند(همچنین پدر و مادر دختر خانوم) و به همین دلیل و هم بر اساس تجربیات حق اظهار نظر درباره زندگی شما را دارند و شما به هیچ عنوان نباید به خودتون اجازه بدید موضع گیری های سخت (مانند همان رفتار دختر خانوم در مقابل پدر مادرشان) را بگیرید و چند نکته :
    1- پدر و مادر شما بنا به گفته خودتان از شما یک اشتباه در این زمینه ها دیدند و باید هم به شما بدبین باشند . مگر چه چیزی در شما عوض شده که آنها را خوشبین کرده باشد .
    2 – فکر کنید به این احساس مادرانه که اگر این ازدواج شکل بگیرد پسر من باید مسیر تهران کرمانشاه را در این جاده های پر خطر دائما طی کند و آن وقت اضطراب ایشان را احساس کنید (لااقل کمی از آن را ) و همچنین در خانواده مقابل هم این امر صادق است.
    3 – به این دقدقه خانوادهتان توجه کنید که اگر این ازدواج بخواهد شکل بگیرد برای انجام مراسمات ان چه مشکلات و سختی هایی برای ایشان به وجود خواهد آمد . پسر خوب خیلی سخته انجام مقدمات و دعوت مهمان ها ، رفت و آمد ها و ... .
    4 – خانواده تان با توجه به گفته های شما ، مطمئنا درونتان شرایط تشکیل خانواده را نمی بینند و این امر هم عامل مخالفت است (در پایان می خوام بهت راه حل بدم پس صبور باش).
    5 – تفاوت فرهنگی دو خانواده هم تاثیرگذاره.

    شرایط خانواده خانوم :
    در بسیاری از موارد مشابه خانواده شما هست به اضافه :
    1 – رفتار های نابهنجار دخترشان .
    2- دور شدن احتمالی دخترشان از آنها (خیلی مهم توجه کن حتی اگر این ازدواج شکل بگیره با دور شدن دختر از خانواده مشکلات زیادی براتون ایجاد میشه که توضیحش جاش اینجا نیست).
    3 – شاید ششناخت از دخترشان و دانستن اینکه او توانایی ازدواج و اداره زندگی را ندارد و معلوم نیست چه زمانی ان را پیدا می کند (مانند خود شما).

    و حالا راه حل :
    اگه فکر کردی خیلی راحت می تونی یک قرص بخوری و همه چیز درست بشه سخت در اشتباهی که گفته اند هر که طاووس خواهد جور ... .
    دوست من برای رسیدن به نتیجه ابتدا باید با توجه به مواردی که بیان کردم (که مطمئنا با نظر به اطلاعات کم ، کامل نیستند) تکلیف خودت را روشن کنی (در ارتباط با تمام گروه ها و شخصیت های ذکر شده) و سپس یکی یکی مشکلات و نگرانی ها را تا حد تواناییت از بین ببری . مثلا به خانواده ات نشان دهی که توانایی اداره زندگی را داری ، دنبال کار مناسب باشی ، از رفتار های جوانی بپرهیزی و ... و در یک کلام از همه نظر خودت را به حداقل پختگی ها برسانی (اخلاقی ، اقتصادی ، روانی و ... ) و در کنارش در درس و تحصیل هم کوشا باشی . بعد سعی کنی رابطه تان با دختر خانوم بیشتر از این عمق نگیره و حتی کمتر هم شود تا بتوانی بعد احساسی ماجرا را نیز کنترل کنی .
    بعدا زمان ازدواج هم باید دقیقا مشخص گردد (و نه دو سال نامزد ، چند سال عقد و اگه شد ازدواج ) و زیاد طولانی نگردد تا بخشی از حساسیت ها کمتر گردد . همچنین باید درباره زندگی مشترک و مشکلات و شرایط مترتب بر آن آگاهی خودت را بالا ببری تا بتوانی دیدی درست از ازدواج پیدا کنی .
    در آخر هم بدان دختر خوب زیاده اگه ، مرد خوبی باشی (شاید بیشتر از مردها باشند اما مطمئنا کمتر نیستند) و جدا شدن در اینگونه موارد چون برای جلوگیری از مشکلات بعدی هستش می تواند و حتما راه درستی است .
    موفق و سربلند باشی
    سلام خدمت دوست عزیزم تیکتاک,مرسی از راهنمایی ها و حرفای تاثیر گذارت,حتما سعی میکنم از مشورتت استفاده کنم,بازم ممنون از وقتی که برام گزاشتی,دوست عزیزم

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط TikTak نمایش پست ها
    سلام
    اول ببخشید کمی طولانیه چون راه حل خواستی و اینکه دیگه نمی خواهم درباره این موضوع صحبت کنم مجبور شدم در حد امکان کامل بنویسم . خوب بریم سر اصل مطلب :س
    با اینکه من اعتقاد دارم که شما عشق را با چیز دیگه اشتباهی گرفتی اما چون خودت میگی که واقعا عاشقی من هم به نظرت احترام میزارم . دوست من برای این بخوای یک تصمیم درست درباره یک موضوع بگیری باید همه جوانب را در نظر داشته باشی من سعی می کنم توی این مسئله کمکت کنم :
    شرایط خودت :
    بعد از اینکه به قول خودت از یک نفر بازی خوردی برای فرار از آن شکست و پر کردن خلا های آن با یک دختر دیگر تلفنی دوست شدی و جالب اینه که میگی همه جوره هم کاملت کرده !!؟؟ برای من سواله چطور کسی تلفنی میتونه آدم رو کامل کنه حتی از بعد احساسی ! چون احساس تنها از طریق صدا نیست که منتقل میشه و عوامل دیگه ای هم در این بین دخیل هستند که گاهی بسیار مهمتر می باشند . چند نکته در این توضیحاتی که دادی هست :
    1 – اینکه شما سابقه انجام عمل احساسی رو داری (سوال : در رابطه قبلیت چه جور فکر میکردی؟) .
    2 – انسان برای تصمیم گیری بر چند عامل تکیه می کند : اول تجربیاتش که اگر به تنهایی استفاده شوند انسان رو به بیراهه می برند ، زیرا بعد کوچکی از زندگی رو در بر می گیرند و به همین دلیل هم موارد دیگر اضافه می شود که شامل ، دوم تجربیات دیگران و مشورت هایی که با آنها میکنی یعنی بخشی از همون مخالفت های خانواده (البته مقداری از مخالفت های آنها ناشی از احساس والد بودنشان است) و مثلا همین نظرات دوستان در اینجا . سوم هم مطالعات انسان هستش که دوباره آن ها هم شامل تجربیات نویسنده یا تحقیقات او است .و چهارم که خیلی مهم هست اگر انسان مذهبی باشی از تعلیمات دینی استفاده میکنی .
    خوب حالا شما با داشتن یک تجربه ، سعی می کنی یک نگاه جهان شمول داشته باشی و به همین دلیل بدبینی درون وجودت ایجاد شده (مواظب باش حتی اگر به این دختر خانوم هم برسی این می تونه برات مشکل ساز بشه).
    3 – رابطه فعلیت که درون آن افتادی در واقع برات به مانند یک مسکن یا مخدر عمل کرده که درد رابطه قبلیت رو هم تسکین داده و به همین دلیل احساس خیلی بهتری پیدا کردی اما توجه کن یک مسکن یا مخدر تا مدت محدودی کار سازه و کم کم بهش عادت می کنی !

    شرایط دختر خانوم :
    درباره شرایط ایشون و اینکه چرا ایشون به سمت دوستی با شما سوق داده شده اطلاعات خیلی کمتری از شرایط خودت وجود داره اما با همین اطلاعات هم میشه نکات زیر رو برداشت کرد :
    1 – اینکه یک دختر از طریق تلفن بدون شناخت درست با یک پسر از یک فرهنگ و موقعیت دیگر دوست می شود نشان دهنده ناپختگی آن خانم دارد .
    2- گفتید ایشان به خاطر شما می خواسته خودکشی کنه یا کرده ! به نظر میاد ایشون یا دچار بیماری روانی هستند یا بسیار ضعیف که دست به این کار زده (گل پسر این عمل ایشون برای شما هشداره و نه یک نشانه خوب) .
    3 – شاید رابطه این خانم با شما برای فرار از محدودیت های خانوادگی بوده و نه چیز دیگه که وقتی این محدودیت ها از بین بره احتمال داره رفتارشون هم تغییر کنه .

    شرایط خانواده شما :
    اول توجه کنید و بشینید فکر کنید که پدر و مادر شما با چه مشکلات و سختیهایی شما را از نوزادی به این مرحله رسوندند(همچنین پدر و مادر دختر خانوم) و به همین دلیل و هم بر اساس تجربیات حق اظهار نظر درباره زندگی شما را دارند و شما به هیچ عنوان نباید به خودتون اجازه بدید موضع گیری های سخت (مانند همان رفتار دختر خانوم در مقابل پدر مادرشان) را بگیرید و چند نکته :
    1- پدر و مادر شما بنا به گفته خودتان از شما یک اشتباه در این زمینه ها دیدند و باید هم به شما بدبین باشند . مگر چه چیزی در شما عوض شده که آنها را خوشبین کرده باشد .
    2 – فکر کنید به این احساس مادرانه که اگر این ازدواج شکل بگیرد پسر من باید مسیر تهران کرمانشاه را در این جاده های پر خطر دائما طی کند و آن وقت اضطراب ایشان را احساس کنید (لااقل کمی از آن را ) و همچنین در خانواده مقابل هم این امر صادق است.
    3 – به این دقدقه خانوادهتان توجه کنید که اگر این ازدواج بخواهد شکل بگیرد برای انجام مراسمات ان چه مشکلات و سختی هایی برای ایشان به وجود خواهد آمد . پسر خوب خیلی سخته انجام مقدمات و دعوت مهمان ها ، رفت و آمد ها و ... .
    4 – خانواده تان با توجه به گفته های شما ، مطمئنا درونتان شرایط تشکیل خانواده را نمی بینند و این امر هم عامل مخالفت است (در پایان می خوام بهت راه حل بدم پس صبور باش).
    5 – تفاوت فرهنگی دو خانواده هم تاثیرگذاره.

    شرایط خانواده خانوم :
    در بسیاری از موارد مشابه خانواده شما هست به اضافه :
    1 – رفتار های نابهنجار دخترشان .
    2- دور شدن احتمالی دخترشان از آنها (خیلی مهم توجه کن حتی اگر این ازدواج شکل بگیره با دور شدن دختر از خانواده مشکلات زیادی براتون ایجاد میشه که توضیحش جاش اینجا نیست).
    3 – شاید ششناخت از دخترشان و دانستن اینکه او توانایی ازدواج و اداره زندگی را ندارد و معلوم نیست چه زمانی ان را پیدا می کند (مانند خود شما).

    و حالا راه حل :
    اگه فکر کردی خیلی راحت می تونی یک قرص بخوری و همه چیز درست بشه سخت در اشتباهی که گفته اند هر که طاووس خواهد جور ... .
    دوست من برای رسیدن به نتیجه ابتدا باید با توجه به مواردی که بیان کردم (که مطمئنا با نظر به اطلاعات کم ، کامل نیستند) تکلیف خودت را روشن کنی (در ارتباط با تمام گروه ها و شخصیت های ذکر شده) و سپس یکی یکی مشکلات و نگرانی ها را تا حد تواناییت از بین ببری . مثلا به خانواده ات نشان دهی که توانایی اداره زندگی را داری ، دنبال کار مناسب باشی ، از رفتار های جوانی بپرهیزی و ... و در یک کلام از همه نظر خودت را به حداقل پختگی ها برسانی (اخلاقی ، اقتصادی ، روانی و ... ) و در کنارش در درس و تحصیل هم کوشا باشی . بعد سعی کنی رابطه تان با دختر خانوم بیشتر از این عمق نگیره و حتی کمتر هم شود تا بتوانی بعد احساسی ماجرا را نیز کنترل کنی .
    بعدا زمان ازدواج هم باید دقیقا مشخص گردد (و نه دو سال نامزد ، چند سال عقد و اگه شد ازدواج ) و زیاد طولانی نگردد تا بخشی از حساسیت ها کمتر گردد . همچنین باید درباره زندگی مشترک و مشکلات و شرایط مترتب بر آن آگاهی خودت را بالا ببری تا بتوانی دیدی درست از ازدواج پیدا کنی .
    در آخر هم بدان دختر خوب زیاده اگه ، مرد خوبی باشی (شاید بیشتر از مردها باشند اما مطمئنا کمتر نیستند) و جدا شدن در اینگونه موارد چون برای جلوگیری از مشکلات بعدی هستش می تواند و حتما راه درستی است .
    موفق و سربلند باشی
    سلام خدمت دوست عزیزم تیکتاک,مرسی از راهنمایی ها و حرفای تاثیر گذارت,حتما سعی میکنم از مشورتت استفاده کنم,بازم ممنون از وقتی که برام گزاشتی,دوست عزیزم

  6. کاربر روبرو از پست مفید barobax تشکرکرده است .

    faghat-KHODA (سه شنبه 15 بهمن 92)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:27 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.