با سلام و احترام
1- بعضی کاربرهایی که رفته اند، پست های ارزشمندی می گذاشتند، اقدامی شد برای دلجویی از آنها؟
1 - آمدن و رفتن یاران همدردی به اختیار خود و شرایط خودشون بوده است. ما تمام سعی خود را کرده ایم که محترمانه و مودبانه و سازگارانه با همه یاران همدردی برخورد داشته باشیم که احتیاج به معذرت خواهی و دلجویی بعدی نداشته باشیم. در مواردی هم که حس کردیم برای باقیماندن عضوی که پست های ارزشمندی دارد باید از او دلجویی کنیم کوتاهی نکرده ایم.
اما واقعیت اینست که این محیط پردرد و رنج برای همه کس برای مدت طولانی قابل تحمل نیست
2- نقص های تالار را نام ببرید.
2 - متاسفانه محیطی که باید صرفا کار مشاوره ای، پیشگیری و آموزش داشته باشد و تعاملی و ساده باشد نیاز به برنامه نویسی خاص دارد که چنین هزینه و شرایطی از نظر مالی به هیچ وجه امکان پذیر نیست. لذا این محیط های تالاری که اکنون هست به صورت عمومی برای همه کارهای ارتباطی طراحی شده است نه برای مشاوره.
لذا به نظرم نقص های زیادی دارد.
مهمترینش اینست که وقتی مراجعی سئوالی می کند. همه کس راهنمایی به او می کند و ارزش همه آنها یکی نیست. ولی مراجع تازه وارد ممکن است آنها را هم عرض هم ببیند.
پزگرینه بودن صفحات، و شلوغ بودن تالارها معمولا برای کسانی که سابقه آشنایی با این محیط ها را ندارد، آنها را سردرگم می کند.
مهم بودن و سخت بودن شرایط مدیریت در این تالار آنقدر سخت هست که هم افراد بسیار کمی می توانند به این حوزه راه یابند و هم آنها که راه می یابند آنقدر زیر ذره بین و سخت گیری قرار می گیرند که تحمل ادامه را ندارند. و این سخت گیری ها به خاطر ماهیت کار مشاوره ای تالار هست که سایر تالار های غیر مشاره ای این مشکل را ندارند.
3- به درآمد زایی تالار فکر کرده اید؟ آینده تالار چه فرقی با الانش دارد؟
3 - این تالار اصلا و ابدا کار اقتصادی نمی کند.
مسئله حق عضویت ها صرفا روند و سیاست هدایتی تالار هست. تا:
1 -حجم ارسالهای غیر مشاوره ای به حداقل برسد.
2 -ارتباطات آسیب رسان اختصاصی که متاسفانه رایج و صدمه زننده هست کم شود،
3- وقت افراد برای شرکت در انجمن های مشاوره ای افزایش یابد،
4- کسانی که با چند کلیک عضو شده و شروع به ارسالهای سطحی می کنند کاهش یابد.
5- افراد بیشتر حاضر شوند سئوالات را در انجمن های عمومی رایگان ارسال کنند تا پاسخ آنها هم عمومی بوده و دیگران استفاده کنند.
6 - اینکه با هزینه های روز افزون تالار که به خاطر تحریم و افزایش قیمت دلار بر ما تحمیل شده است بتوانیم به نوعی مقابله کنیم و چرخ تالار از حرکت نایستد.
4- شما توصیه می کنید "رابطه دختر، پسر قبل از ازدواج با هر هدف، بجز شناخت به قصد ازدواج ممنوع!"... نظرتان در مورد این حدیث امام علی چیست که "لا تؤدبوا اولادکم باخلاقکم لانهم خلقوا لزمان غیر زمانکم". یعنی "بچه هایتان را با اخلاق خودتان تربیت نکنید، چرا که آنها برای زمانی غیر از زمان شما خلق شده اند" ؟
4- کاملا موافقم. اما چارچوب و معیارهای منطقی، شرعی ثابت هست. اما عرف تفاوت می کند.
نوع احساس به جنس مخالف و وابستگی های که به تبع آن می آید ثابت هست.
نوع احکام دینی در مورد حریم زن و مرد و مسئله لذت و دل و قلوه دادن هم ثابت هست.
و این عرف هست که فرق می کند.
لذا این حدیث به معنای نقض مسائل شرعی و منطقی نیست. بلکه به معنای تطبیق شرایط به نسل جدید هست.
مثلا در گذشته دختر و پسر یا همدیگر را در خواستگاری نمی دیدند یا با یک نگاه نظر می دادند و والدین تصمیم گیری می کردند.
امروزه ما توصیه می کنیم حتی اگر 6 ماه نیاز داشت و دختر و پسر یکدیگر را بررسی کنند، تحقیق کنند و رفت و امد داشته باشند. فقط خدا وکیلی لایی نکشند، و صرفا با احساس هم بازی کنند و بدون هماهنگی با خانواده و غیر رسمی و در خفا یکدیگر را وابسته کنند و بعد هم به بهانه ای قطع رابطه کنند و بعد بیاییند تالار و فریاد و ناله سر بزنند که فلان شدیم و بهمان شدیم.....
5- چه مقدار از اعتبار قعلی تالار حاصل زحمت کاربرانش است؟
5- نظر شخصی ام اینست که همه آن.
بدون کاربران، اصلا تالاری وجود نداشت. صرفا یک سایت با چند تا مقاله بود مثل
سایت همدردی
6- اگر در سوال قبل "کاربر" را به عنوان یک رکن ارزشبخش تالار می شناسید، چرا دائما این نکته تذکر داده می شود که " تالار با هزینه شخصی خودمان اداره می شود، پس خودمان قانون گزاریم؟"
6 - مسئله هزینه شخصی وقتی بیان می شود که هر یک از 30000 عضو تالار قصد داشته باشند تالار را آزادانه به جهتی بکشند. اینجا می گوییم ورود هر کاربر محترم پس از خواندن اهداف و قوانین تالار و قبول آنها هست و لذا تالار از این بعد شخصی محسوب می شوید. یعنی قوانین آن به اندازه تنوع کاربران باز نیست.
7- احساس شکست را تجربه کرده اید؟ کی و کجا؟ چگونه خلاص شدید؟ ( سوالم شخصی است، اگر نخواستید ننویسید.)
7 - بله خیلی زیاد.
انسان بودن یعنی شکست های متوالی. و موفقیت و پیروزی متوالی.
بیشتر شکست هایم بر می گردد به برنامه هایی که برای تغییر خود طی سالها کشیده ام. و گاهی اصلا موفق به تغییر نشدم و گاهی بسیار لاک پشتی و ضعیف.
اگر جزئی تر بخواهم بگویم. مثلا سحر خیزی یکی از مسائلی هست که خیلی رویش کار کردم و شکستهای زیادی هم خوردم . اما نسبتا تحت کنترل گرفته ام.
البته ما شکست مطلق یا پیروزی مطلق نداریم.
من هم کسی نیستم که از رو بروم.
اگر 100 سال عمر کنم و هر روز صبح نتوانم مثلا سحر خیز باشم. برای فردا با روش جدیدی حمله می کنم.
اگر هم موفق نشوم ، پیش وجدان خودم جواب دارم که همه سعی، آگاهی و مهارتم را به کار گرفته ام.
8- (سوالی که از "فرشته اردیبهشت" را پرسیدم، از شما هم می پرسم) اگر خدا روزی رسان است، پس چرا مردمی هستند که از گرسنگی می میرند؟
8 - ما معمولا خیلی وقت ها وسط کار می رسیم و قبل و بعد آن را بررسی نمی کنیم.
خداوند جان داده است.
خب ممکن است یک نفر اکنون اسلحه روی سر من بگذارد و جانم را بگیرد. آیا گردن خداست؟
همچنین از گرسنگی مردن هم اگر از قبل بررسی کنیم علل و عوامل زیادی دارد.
اگر من کارفرما هستم و روزی کارگری که باید مثلا روزی 50 هزارتومان باشد و حقش هست به خاطر زوری که دارم غصب می کنم و حق او را گرفته و روی 20 هزارتومان می دهم، گردن خداست.
این همه پرنده، درنده، خزنده ، چرنده و .... هر روز روزی می خورند و سیر می شوند. هیچ برنامه ای مثل ما هم نمی ریزند. این یعنی اینکه خدا روزی رسانی را جدا از عقل هر کس برایش تدارک دیده است.
9- لطفا از من انتقاد کنید.
9 - بنا بر اینست که من داغ بشوم نه شما؟!
با تشکر از شما
علاقه مندی ها (Bookmarks)