نوشته اصلی توسط
majid_k
هر انسانی چه دختر و چه پسر تا قبل از اینکه من به عنوان پسر و شما به عنوان دختر وارد زندگی اونا شده باشیم حق دارند عاشق شده باشند.. حق دارند دوست داشته باشن . حق دارند گذشته خودشون رو برای خودشون نگه دارن.
ملاک برای اون خانم آینده هست یا گذشته؟
من نگفتم این آقا چون 37 سالشه زندگی ولنگار (لغتی که شما استفاده کردید) داشته یا غیره. نگفتم حق نداشته عاشق بشه.گفتم آدم می تونه دو ساعت 5 ساعت ده ساعت گشنه باشه. وقتی رسید به صد ساعت باید ببینی چطور شده که صد ساعت تحمل کرده؟ آیا یواشکی چیزی خورده؟ آیا مریضه؟ آیا ...
البته این حرف شما را قبول ندارم که گذشته هر کس گذشته و ما قراره آینده را با هم بسازیم.
این حرف در شرایط خاص درسته.
گذشته من جایی ناپدید نشده از بین نرفته تمام نشده. گذشته من در حال من تجلی داره. منی که الان می بینید مجموعه ای هستم از آنچه پشت سر گذاشتم و بودم و تجربه کردم.
توی همه علوم بخشی به نام پیش بینی داریم. در این بخش با اطلاعات گذشته، مسیری که قبلا متغیرهای ما طی کردند و ... سعی می کنیم ادامه مسیر یا آینده را پیش بینی کنیم.گاهی یک یا چند داده پرت داریم که اون را کنار می ذاریم چون در مسیر کلی حرکت متغیر ما نیست.
همون اتفاقاتی که می شه چشم پوشید. همون خطاهایی که توبه می شه و برای همیشه کنار گذاشته می شه،
و همون چیزایی که گاهی می گیم گذشته را نبش قبر نکن یا یادآوری نکن.
اما مسیری که متغیر ما اومده، نشان دهنده بقیه راهی که خواهد رفت هست.
هر چند مسیر آتی هم ممکنه داده های پرت داشته باشه (رفتارهایی که ما انتظار نداشتیم و پیش بینی نکردیم) یا ممکنه صددرصد روی خط پیش بینی ما نباشه ولی در همون حوالی خواهد بود.
نوشته اصلی توسط
majid_k
صادقانه بگم اگر فردی چه دختر و چه پسر هیچ فرق نمیکنه. قرار باشه در شرایط فعلی جامعه بعد از سالها زندگی مجردی دست از پا خطا نکرده باشه. ( که البته من در چنین شرایطی این مورد رو خطا نمیدونم.) توقع نداشته باشید از نظر فکری و عقلی با انسان سالم و متعادلی روبرو بشید. پاسخ ندادن به مسائل جنسی حسن که نیست بلکه میتونه هزار مشکل بوجود بیاره. یک ذهن بیمار و اعصاب پریشان کوچکترین دستاورد این گونه پاکدامنی هاست.
اتفاقا دلیل تاکید من به بررسی رفتارهای جنسی این آقا همین بود. اشاره هم کردم "شوخی که نیست بالاخره یه جوری باید جواب داده باشه" و این چه جوریش باید مشخص بشه. برای من مهم هست که بدونم خواستگارم از راه صیغه نیازش را رفع کرده؟ دوست دختر داشته؟ به خانه های ... رفت و آمد داشته؟ باری به هر جهت بوده؟خودارضایی می کرده؟ سرکوبش کرده؟ اصلا نیاز نداشته؟؟؟ بالاخره یه چیزی بوده دیگه.
دقیقا به خاطر همین مشکلات روحی و روانی می گم باید مشخص بشه. کسی 37 سالش باشه و هیچ رابطه ای نداشته باشه؟؟؟؟؟ من که باورم نمی شه.
مگر این که انسان نرمالی نباشه.
نوشته اصلی توسط
majid_k
چرا من باید مجبور باشم برای مورد قبول قرار گرفتن یک خانم دروغی ببافم که تا آخر عمر ترس از برملا شدنش همیشه بر سرم سایه انداخته باشه. هزار و یک دلیل ممکنه وجود داشته باشه که یک جوون هرگز اقدامی برای ازدواج نداشته باشه.. مجرد بودن آقایون همیشه دلیلی بر داشتن زندگی ولنگاری قبلی نیست. گاهی حتی در نقطه مقابل، تعهد نسبت به خانواده پدری میتونه عاملی برای این موضوع باشه.
من اگر خواستگار 37 ساله ای داشته باشم که بگه تا حالا رابطه جنسی نداشته بدون شک ردش می کنم. چون یا مریضه یا دروغگو. اما اگر بدونم رابطه قبلیش چطور و با کی بوده بررسی می کنم ببینم برام قابل قبول هست یا خیر.
نوشته اصلی توسط
majid_k
خانم شیدا شاید متوجه شده باشید من در بکار بردن برخی کلمات حتی در این محیط وسواس خاصی دارم. اما با عرض پوزش مجبورم در مقابل گفته شما اشاره کنم.داشتن بکارت برای یک دختر هرگز و هرگز گواهی بر پاکدامنی ایشون محسوب نمیشه. این مورد اشاره ای بر همون دوست داشتن کلاه بر سر خود قرار دادنه. مسئله فرهنگی و عرفی هم دقیقا متناسب با هم برای هر دو گروه وجود داره.
نگفتم بکارت صددرصد نشانه پاکی است. گفتم یکی از موانع ارتباطی دختران است. فقط همین. یکی نه همه. هیچ نتیجه ای هم دال بر پاک بودن دختر ازش نگرفتم.
یکی از هزاران دختر ممکنه بخاطر حفظ بکارتش پاک مونده باشه. چیزی که برای پسر مانع نیست.
لطفا جمله را درست بخونید. "یک نفر از هزاران دختر از ترس بکارت ممکنه وارد رابطه جنسی نشه." همین. به همین سادگی.
آیا پسری را سراغ دارید که بگه بخاطر بکارت فیزیکی وارد رابطه نشده؟
نوشته اصلی توسط
میـشل
شیدا جان مرسی از جوابت.
انسانی که تو 25 سالگی اصولش اونقدر قوی باشن که فکرش سمت روابط بی اساس نره، و اونقدر قوی باشه که بتونه از انرژی جنسیش در جهت درست استفاده کنه (یعنی نه سرکوب، نه ارضاء، بلکه تغییر جهت) یا حداقل بهش دامن نزنه، احتمالش خیلی خیلی زیاده که با افزایش سن، سبک زندگیش رو تغییر نده.
همون انسانی که اصولی را پایه ریزی می کنه و اینقدر عاقلانه زندگی می کنه تا 37 سالگی رنج و سختی تنها زندگی کردن را به خودش نمی ده. اگر کسی اینقدر عاقل باشه و توانمند یک راهی هم برای تاهل و نرمال زندگی کردن برای خودش پیدا می کنه. در کنار همه مشکلات و مسائلی که ممکنه داشته باشه.
نوشته اصلی توسط
میـشل
اما نیاز جنسی با نیاز به خوردن یه تفاوت هایی هم داره. چون مسئله صرفا خود نیاز جنسی هم نیست. چیزیکه باعث میشه یه فرد اوائل جوونیش سبک زندگیش رو (در مورد روابط با جنس مخالفش) و نحوه برخورد با نیاز جنسیش رو مشخص کنه، بیشتر از خود نیازها، متاثر از خط مشی فکری اون فرد هست.
انسان یه اصولی رو برای خودش پایه ریزی می کنه. که این اصول حوالی 23 سالگی جوون هستند، بعدش به تدریج پخته تر و عمیق تر می شن. و با توجه به اینکه مهارت های کنترلی هم افزایش پیدا می کنن، پایبندی به اصول، آسون تر می شه.
درسته میشل جان
نیاز جنسی با خوردن فرق داره. اتفاقا قویتر هست و علاوه بر جنبه فیزیکی جنبه روحی روانی زیادی هم داره. با قربونت برم فدات بشم حل نمی شه. من نمی فهمم چرا می گی به شکل دیگه ای این انرژی را استفاده کنه. تا حدی برام قابل قبوله که می شه سر خودت را گرم کنی. می شه وقتی گرسنه هستی یک ساعت دوساعت ده ساعت فیلم ببینی،حرف بزنی، کتاب بخونی و ... اما آیا می شه چهار روز خودت را سرگرم کنی و غذا نخوری؟
این نیاز را هم می شه تا حدودی با پرداختن به مسائل دیگه کنترل کرد ولی تا کی؟ کجا؟ نمی خوایم خودمون را گول بزنیم که.
دو تا راه که بیشتر نداره، سرکوب یا تامین.سرکوب را می شه تا حدودی با روشهای دیگه جبران کرد. ورزش و گردش و ... اما بالاخره این همه سرکوب یه جایی به شما ضرر می زنه.
یا تامین می شه که باز باید دید چطور و کجا تامین شده. من هر تامین شدنی را قبول ندارم. اما دلیل نمی شه که بگم می شه 37 ساله باشه و تامین هم نشده باشه و سالم باشه. اگر کسی در 37 سالگی هیچوقت رابطه جنسی نداشته مشکل داره.
علاقه مندی ها (Bookmarks)