به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 29 , از مجموع 29
  1. #21
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 35,998 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Pooh نمایش پست ها
    اصلا گذشته رو بی خیال.
    الان من این حالات رو دارم:
    1-میل عاطفی و جنسی به جنس مخالف ندارم.
    2-آرزوی مادر شدن و تربیت فرزند رو ندارم.
    3-یک نیرو و تمایل قوی درونم هست که ازم میخواد دلسنگ باشم و نسبت به همه بی تفاوت.
    4-با تنهایی هم دیگه مشکلی ندارم.

    حالا با این حالات من چه دلیلی داره که ازدواج کنم؟

    سلام

    این دقیقاً انکار آنچه هست است ، به عبارتی
    واکنش وارونه ، بهتر هست در رابطه با این نوع واکنش بیشتر بدانی و از آن دست بکشی چون بهت آسیب میزنه و در دور تسلسل قرار می گیری . با خودت صادق باش .

    شاهد مثال واکنش وارونه داشتن همین وضعیت و روند و رویه ای است که با یک خواستگار داشتی و داری آسیب آنرا می بینی .

    با خودت صادق نباشی و دست از واکنش وارونه برنداری نه دردت معلوم میشه نه درمان متناسب باآن .

    و........





  2. 11 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (سه شنبه 08 بهمن 92), ammin (سه شنبه 08 بهمن 92), khaleghezey (سه شنبه 08 بهمن 92), meinoush (سه شنبه 15 بهمن 92), Pooh (چهارشنبه 09 بهمن 92), shabnam z (سه شنبه 08 بهمن 92), toojih (سه شنبه 08 بهمن 92), کاغذ بی خط (سه شنبه 08 بهمن 92), میشل (سه شنبه 08 بهمن 92), باران بهاری11 (سه شنبه 22 بهمن 92), شیدا. (سه شنبه 08 بهمن 92)

  3. #22
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام پوه عزیز،

    نباید پست تاییدی بذارم، اما از اونجائیکه با تشخیص فرشته مهربان، خیلی بیشتر از یه تشکر و یه لایک موافقم، راهی جز پست گذاشتن نمونده! شوخی می کنم، پستم بخاطر اینه که شاید تاکید من هم باعث بشه جدی تر بهش فکر کنی.

    نکته ای که فرشته مهربان بهش اشاره کردند، چیزیه که نه تنها از ابتدای این تاپیک به چشمم خورده بود، بلکه تو تاپیک های قبلیت هم دیده میشد. به همین خاطر با تایید یک سمت افکار متناقضت، سعی کردم با خودت مواجهت کنم. که البته سعیم خفیف بود و فکر نکنم که اثر کرد.

    در هر حال من هم تاکید میکنم که پست فرشته مهربان رو حسابی جدی بگیر و امیدوارم به زودی از این فضایی که برای خودت ساختی بیرون بیای.

    موفق باشی.

    - - - Updated - - -

    راستی یه نکته دیگه هم انتخاب مسیر اشتباهه. عنوان این تاپیک هست "نمیتونم عشق رو به دلم راه بدم" و حالا تو تونستی سد قلبت رو بکشنی. اما وضعیت بدتر شده. چرا؟ چون اصلا مسئله ای که داشتی روی حلش کار میکردی، مسئله تو نبوده...

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  4. 10 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (سه شنبه 08 بهمن 92), ammin (سه شنبه 08 بهمن 92), khaleghezey (سه شنبه 08 بهمن 92), meinoush (سه شنبه 15 بهمن 92), Pooh (یکشنبه 13 بهمن 92), shabnam z (سه شنبه 08 بهمن 92), فرشته مهربان (چهارشنبه 09 بهمن 92), کاغذ بی خط (سه شنبه 08 بهمن 92), باران بهاری11 (سه شنبه 22 بهمن 92), شیدا. (سه شنبه 08 بهمن 92)

  5. #23
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 آذر 94 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1392-8-09
    نوشته ها
    227
    امتیاز
    2,683
    سطح
    31
    Points: 2,683, Level: 31
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,932

    تشکرشده 348 در 164 پست

    Rep Power
    33
    Array
    poohعزیز حرف ها و رفتارهای شما بیشتر شبیه ادمی می مونه که خیلی لی لی به لالاش گداشتن یا این که همیشه یه جایی رو داره که هی غر بزنه و همه هی بیان بگن عزیزم این جوری با این جوری نباش.....
    من پست های قبلی شما رو که در مورد علی و اختلاف با مادرتون بوده مطالعه کردم....
    به نطرم بس دیگه پاشو یکم قامتت رو راست کن عنان احساساتت رو بگیر دستت...مثل یه شیر زن برو به سمت سرنوشت......
    پس فردا که تو زندگی هزار تا مشکل و اختلاف با همسرت پیش می خواد بیاد باز می خوای بگی وای حالم بده...وای یاد روزی افتادم که فلانی ازدواج کرد....بابا بس دیگه
    می بخشید انقدر تند گفتم به نطرم تو این محیط به واسطه این که شما همیشه نطرهای خوبی برای افراد می گذاری به عبارتی عضو همراه هستی زیادی دارن ناز می کشند

  6. 5 کاربر از پست مفید کاغذ بی خط تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 10 بهمن 92), Pooh (یکشنبه 13 آبان 97), shabnam z (سه شنبه 08 بهمن 92), toojih (سه شنبه 08 بهمن 92), میشل (سه شنبه 08 بهمن 92)

  7. #24
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشته مهربان نمایش پست ها

    سلام

    این دقیقاً انکار آنچه هست است ، به عبارتی
    واکنش وارونه ، بهتر هست در رابطه با این نوع واکنش بیشتر بدانی و از آن دست بکشی چون بهت آسیب میزنه و در دور تسلسل قرار می گیری . با خودت صادق باش .

    شاهد مثال واکنش وارونه داشتن همین وضعیت و روند و رویه ای است که با یک خواستگار داشتی و داری آسیب آنرا می بینی .

    با خودت صادق نباشی و دست از واکنش وارونه برنداری نه دردت معلوم میشه نه درمان متناسب باآن .

    و........
    واکنش وارونه دقیقا چیه؟ یه چیزی شبیه سرکوب؟
    ا

  8. #25
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 35,998 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    سرچ کن در تالار در رابطه با آن تاپیک داریم و کلاً در نت می توانی مقالات مربوط به واکنش وارونه پیدا کرده و مطالعه کنی .

    در کل نوعی انکار میل است






  9. 8 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 10 بهمن 92), Pooh (یکشنبه 13 بهمن 92), toojih (یکشنبه 13 بهمن 92), فرهنگ 27 (پنجشنبه 10 بهمن 92), کاغذ بی خط (پنجشنبه 10 بهمن 92), مصباح الهدی (پنجشنبه 10 بهمن 92), باران بهاری11 (سه شنبه 22 بهمن 92), خانوم مجرد (پنجشنبه 10 بهمن 92)

  10. #26
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    خب. تا حدی در موردش خوندم.
    فکر میکنم در مورد من صدق کنه.
    نقل قول نوشته اصلی توسط Pooh نمایش پست ها

    خب من توی هفت هشت سال اخیر، به استثنای یک سال آخرش، خیلی خیلی نیازهای مختلف رو حس میکردم. ولی خب هی هر کی اومد و من پسندیدم خانواده نذاشتن. موردهای زیادی رو بدون اینکه من حتی بفهمم رد کردند. قضیه فقط جریان علی نیست. کلا هر کسی من پسندیدم همین کارو کردند.
    من هم خب خیلی احساس نیاز داشتم.
    ولی کم کم چاره ای جز این ندیدم که نیازهامو سرکوب کنم. به هر سختی بود، گرچه تلاشم برای سرکوب نیازهای عاطفی و جنسیم ، و سرکوب آرزوهام کلا منو دچار یک بی تفاوتی و بی معنایی و دلسنگی کرد، اما به هر ترتیب کاملا سرکوبشون کردم.
    - - - Updated - - -

    یا مثلا این حرفام
    نقل قول نوشته اصلی توسط Pooh نمایش پست ها
    سلام.
    امیدوارم حال همگی خوب باشه.

    بعد از مدتها اومدم هم درد دل کنم هم ازتون راهنمایی بخوام.

    من چهار سال پیش یه شکست عاطفی داشته ام. بعد از اون خیلی دلم میخواست جایگزینی پیدا کنم ولی نه اهل دوستی هستم و نه خواستگار می اومد!!
    اما همون مواردی هم که پیش می اومد قبل از اینکه من بخوام طرف رو حتی ببینم و دو کلام باهاش حرف بزنم مامان و خواهرم و بزرگترا جواب منفی میدادن. بدون اینکه من نظری بدم.

    از رفتارشون ناراحت میشدم و خیلی احساس تنهایی میکردم ولی سعی میکردم خودم رو قانع کنم که حتما مناسب من نبوده که خانواده ام رد کرده اند.

    ولی هرچی گذشت دیدم انگار نه انگار. هرکی میاد (که تعدادشون هم محدود بوده یعنی در این چهار سال 4 تا خواستگار داشتم) اونا همون طور رفتار میکنن.
    کم کم دیگه سعی کردم بپذیرم که شاید من هرگز ازدواج نکنم. آرزوهایی که برای خودم و زندگی مشترک داشتم رو کنار گذاشته ام. حتی سعی کردم بپذیرم که من خیلی جذاب و خوشگل نیستم و نباید توقع داشته باشم مورد توجه قرار بگیرم. به خودم هم دیگه اجازه ندادم از کسی خوشم بیاد.
    ا
    - - - Updated - - -

    یا...
    نقل قول نوشته اصلی توسط Pooh نمایش پست ها
    من خیلی به این فکر میکنم که در مورد روابط جنسی پذیرش دارم یا نه. میلش رو دارم ولی فکر میکنم اصلا برام ممکن نیست اجازه بدم جنس مخالف از یک متری بهم نزدیکتر بشه چه برسه به اینکه بخوام اجازه ی رابطه جنسی بدم!! هم ترس هم خجالت شدید همراهش هست. ولی بیشتر از اون اینه که فکر میکنم اصلا برام ممکن نیست اجازه بدم کسی تا این حد بهم نزدیک بشه.
    ا
    - - - Updated - - -

    یا..
    نقل قول نوشته اصلی توسط Pooh نمایش پست ها
    من قاتی کرده ام. اوایل خدا رو پشت خودم میدیدم و میگفتم خدا بالاخره جوابم رو میده. دلم رو خوش میکردم که خدا یه آدم خوب رو جلو راهم میذاره. اما دیگه از خدا هم ناامید شدم. حس میکنم اگه این خواسته رو بیشتر از این داشته باشم پر توقعیه و باید تسلیم هر چیزی بشم که تقدیرمه.

    اما برام سخت بوده. شکست عاطفی اون هم به خاطر سنگهایی که خانوادم جلوم انداختن. چهار سال گذشته اون الان دو ساله که ازدواج کرده. اینکه دیگه به خودم حق نمیدم قلبم رو با خاطرات اون آروم کنم و مجبور بودم همه ی خاطرات رو بریزم دور. و تنهایی های بعدش.

    من خیلی احساس تنهایی میکنم.

    جدیدا دیگه به خودم دارم میقبولونم که تو دوست داشتنی نیستی!!1
    ا
    - - - Updated - - -

    ....
    نقل قول نوشته اصلی توسط Pooh نمایش پست ها
    و\فکر میکنم اینکه کسی از من خوشش نخواهد اومد یک حقیقته و باید اون رو بپذیرم.
    نمیدونم چطوری تمرکزم رو از روی این فکرها بردارم و همینطور چطور واگویه ی منفی نکنم.این واگویه ها به نظر خودم تلاش برای پذیرش حقیقته!!!
    ا
    - - - Updated - - -

    البته اینا فقط مال یکی از تاپیکای قبلیم بود. فکر کنم من توی همه اش داشه ام از انکار و سرکوب خودم و خواسته ایم به وضوح حرف میزده ام. فقط نمیدونم چرا زودتر این بحث واکنش وارونه تشخیص داده نشده بود. هی بهم گفتن کمالگرا هستی.

    - - - Updated - - -

    خب بابا...من که صد بار توی تالار گفته م که خیلی دوست داشتم ازدواج کنم ولی نمیشد.انوع امیال رو داشتم ولی خب چاره ام چی بود جز سرکوب؟ برای کنار اومدن با شرایطم و پذدیرششون و اینکه دیگه اذیت نشم سعی به انکار خودم در خودم کردم. من که اینا رو به بیانهای مختلف صد بار گفته ام که.

    - - - Updated - - -

    بعد هم راستش من اینقدر خودمو قاتی کرده ام که نمیدونم چی ام و چی رو میخوام و از چی خوشم میاد؟ یا چی رو نمیخوام و از چی بدم میاد؟
    بخاطر همینم الان من نمیفهمم منظور شما از انکار در این تاپیک کدومه؟ اینکه من میلی به ازدواج ندارم ولی خودمو مجبور کرده ام به ازدواج فکر کنم؟ یا اینکه میل به ازدواج دارم ولی میگم ندارم؟

    - - - Updated - - -

    بعد هم راستش من اینقدر خودمو قاتی کرده ام که نمیدونم چی ام و چی رو میخوام و از چی خوشم میاد؟ یا چی رو نمیخوام و از چی بدم میاد؟
    بخاطر همینم الان من نمیفهمم منظور شما از انکار در این تاپیک کدومه؟ اینکه من میلی به ازدواج ندارم ولی خودمو مجبور کرده ام به ازدواج فکر کنم؟ یا اینکه میل به ازدواج دارم ولی میگم ندارم؟


    - - - Updated - - -

    بعدش یه سوال دیگه هم داشتم.
    اینکه مثلا من علی رو دوست داشتم ولی مجبور میشدم نداشته باشم و از خودم دورش کنم. یا اینکه از رفتنش خیلی درد کشیدم ولی هی سعی میکردم با دردش کنار بیام و دردم رو انکار کنم. یا اینکه سعی کنم الکی توی ذهنم دنبال بدی و ایراد در او بگردم تا به خودم بتونم بگم بهتر که نشد. یا اینکه عملا نمیتونستم کسی رو اونقدر دوست داشته باشم ولی به هر حال خودمو مجبور میبینم بالاخره با یکی ازدواج کنم و زورکی هم شده یکی رو دوست داشته باشم و ....
    اینا همش نمونه های همین واکنش وارونه است؟

  11. کاربر روبرو از پست مفید Pooh تشکرکرده است .

    khaleghezey (سه شنبه 15 بهمن 92)

  12. #27
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 35,998 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array


    ببین اگر دقیق در خصوص
    واکنش وارونه خوانده باشی . فرد یا از حالتی می خواهد فرار کند لذا آنرا انکار می کند و واکنش وارونه نشان می دهد یعنی رفتارهایی که همه اش بخواهد ابراز کند من چنان نیستم یا فلان تمایل را ندارم را بطور افراطی از خود نشان می دهد و هیجاناتش بروز دهنده آن است . یا حالاتی و رفتاری و خواسته ای را تابو و نا مقبول از نظر اجتماع یا خانواده و .... می بیند و چون در درون آن رفتار و خواسته یا حالت را دارد و در بیرون تابو می بیند برای هماهنگی با بیرون و آنچه هنجار می شناسد آنرا انکار می کند و دست به واکنش وارونه می زند . در واقع می شود گفت واکنش وارونه حاصل یک نوع درگیری بین دو نیرو در درون هست یکی تمایلات و گرایشها و دیگری وجدان اخلاقی اینکه کدام درست هست ( تمایلات طبیعی هست و وجدان اخلاقی افراط دارد یا برعکس ) و به عبارتی تعادل فرد در چیست باید موردی و بنا به وضعیت و احوالات بررسی بشود .

    این توضیحات را دادم تا کمک کند خودت خودت را واکاوی کنی .
    آنچه مهم هست ، این است که هرچه بیشتر روی تمایلات و گرایشاهایت تمرکز کنی ، انکار هم شدید تر می شود و واکنش وارونه به شدت بروز می کند و لذا درگیری درونی باعث فرسوده شدنت و تحلیل رفتن توانت و در نتیجه مشکلات روحی و رفتاری می شود که رفته رفته از تعادل خارجت می کند و کنترل ذهن و رفتار و افکار را از تو می گیرد .

    چون این روند روندی اختلالی هست و از وضعیت طبیعی خارجت می کند سرگردان و درمانده هم می شوی و حتی چه بسا اختلال هویت پیش بیاورد مثل حالا که می گویی نمی دانم کی و چی هستم و چی می خواهم .

    راه کار ساده ای هم داره . از فکر کردن زیاد و از تمرکز زیادی روی خودت و هرآنچه هستی بیرون بیا و به زندگی در معمولی ترین سطح آن بپرداز .

    در ضمن کمالگرایی شما منافاتی با واکنشهای وارونه در شما ندارد بلکه چه بسا زمینه ساز آن باشد در جایی که کمالگرایی شما را سخت به دنبال ایداه آلها و تمایلات در بهترین وضعیت ، می کشاند و شما شرایط و امکان آنرا نمی بینی و سازگاری هم نداشته و دست از کمالگرایی برنمی داری لذا دست به انکار امیال و ..... میزنی .

    در هر صورت با توجه به چند تاپیک اخیرت بنده گرفتار واکنش وارونه بودن را تشخیص دادم . در تاپیکهای قبلی هم رویکرد کمالگرایانه ات بیشتر آشکار بود .

    به داد هردو برس با خاموش کردن ذهنت و ایست دادنها به او و دست از تمرکز روی خودت و اینکه چی می خواهی و چی نمی خواهی برداشتن .


    لینک زیر را بخوان به دردت می خورد :



    http://www.hamdardi.net/thread-10711.html










  13. 7 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 15 بهمن 92), meinoush (سه شنبه 15 بهمن 92), Pooh (سه شنبه 22 بهمن 92), rozaneh (سه شنبه 15 بهمن 92), shabnam z (سه شنبه 15 بهمن 92), میشل (سه شنبه 22 بهمن 92), باران بهاری11 (سه شنبه 22 بهمن 92)

  14. #28
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام
    فرشته مهربان عزیز، خیلی مطلب مفیدی برام بود. خیلی خیلی ممنونم.
    به خصوص لینک بهترین روش تصمیم گیری. فعلا دارم روی کنار گذاشتن تصمیم های ضعیف و اون سه پرسش اولیه برای گرفتن یک تصیم کار میکنم. خیلی ازتون ممنونم.

  15. 5 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    toojih (سه شنبه 22 بهمن 92), فرشته مهربان (سه شنبه 22 بهمن 92), میشل (سه شنبه 22 بهمن 92), باران بهاری11 (سه شنبه 22 بهمن 92), ستیلا (سه شنبه 22 بهمن 92)

  16. #29
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام دوستان.
    دلم برای همتون خیلییییییی تنگ شده بود. امیدوارم حال همگی خوب باشه.
    چند روزی هست خیلی تو فکر آقای جنوب سرخ هستم. امیدوارم حالشون خوب باشه.

    من هم خیلی بهترم.
    یک شغل نیمه وقت هم پیدا کرده ام. البته کار سطح بالایی نیست حقوقش هم بالا نیست. ولی به دلم نشسته. بخصوص همکارا خیلی خوبن. آدمای بی شیله پیله ای هستن.
    ارتباطم با افراد خانوادم و خودم هم بهتر شده و اعصابم خیلی راحت تره. با اینکه دارو هم دیگه نمیخورم.
    احساسم هم نسبت به دیگران بهتر شده.

    خیلی خیلی محتاج دعا هستم.

    خیلی خیلی زیاد دلم براتون تنگ شده بود.برای همتون آرزوی شادی و سلامتی و موفقیت دارم دوستان عزیز.

  17. 6 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    shabnam z (یکشنبه 04 اسفند 92), toojih (یکشنبه 04 اسفند 92), فرشته مهربان (یکشنبه 04 اسفند 92), میشل (یکشنبه 04 اسفند 92), دختر مهربون (یکشنبه 04 اسفند 92), شیدا. (یکشنبه 04 اسفند 92)


 
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نمیتونم از حق خودم دفاع کنم.
    توسط Pooh در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 خرداد 94, 00:32
  2. چه طوری میتونم بخشی از حافظه مو پاک کنم
    توسط ribbon در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: چهارشنبه 03 مهر 92, 17:59
  3. نه میتونم ادامه بدم نه جدا بشم
    توسط sheidajojo در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: چهارشنبه 16 مرداد 92, 10:57
  4. با خانواده افسرده ام چه کار میتونم کنم؟
    توسط pardis 1995 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: شنبه 15 مهر 91, 05:48
  5. هرچی به شوهرم میگم میگه نمیتونم!خوب منم نمیتونم چیکار کنیم؟؟؟؟؟؟
    توسط matra در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: شنبه 29 بهمن 90, 22:27

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:32 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.