به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 28 , از مجموع 28
  1. #21
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 22 فروردین 99 [ 19:23]
    تاریخ عضویت
    1392-7-28
    نوشته ها
    36
    امتیاز
    5,133
    سطح
    45
    Points: 5,133, Level: 45
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 49 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام خدمت شما دوست عزیز.
    شما باید ببینید چه چیزی باعث شده که همسرتون دیدش نسب به شما عوض بشه چون این چیزایی که فرمودید نمیتونه دلیل این اخلاق اون باشه پس مطمئنا مشکل از یه جای دیگست. راستش این رفتار و اخلاق خانومتون با عقل جور در نمیاد . نمیشه که آدم به خاطر یه حرف کوچیک اینجوری بشه . در حقیقت این چیزایی که اون دلیل بر جدایی میدونه فقط بهونه ای هست که بتونه دلیلی برای جداییش داشته باشه و به نظر بنده دلیل اصلی یه جیز دیگست. یه مدت زیر نظر داشته باشیدش ببینید با کی میره با کی میاد دوستاش کین . سعی کنید خودش نفهمه که شما اونو زیر نظر دارید .
    براتون آرزوی موفقیت میکنم دوس عزیز

  2. کاربر روبرو از پست مفید m.o.d تشکرکرده است .

    shorosh1 (شنبه 21 دی 92)

  3. #22
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 27 دی 92 [ 11:46]
    تاریخ عضویت
    1392-10-16
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    74
    سطح
    1
    Points: 74, Level: 1
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    18

    تشکرشده 8 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mercedes62 نمایش پست ها
    راستش سروش جان میخاستم نظری ندم ولی اینکه رسمی وقیحانه میگه دوست ندارم؟؟
    قضیه سئوالی میشه؟ و مرغش 1 پا داره؟

    ببین اینکه با دوستاش با مامان دوستاش بیرون بوده ، میدونی با کدوم دوستش یا مامان کدومشون استخر رفته؟
    مثلا بری سربسته و جسته گریخته آمارشو چرخشی آز چند نفر در بیاری (از طریق دوستاش یا دوستای مشترک یا مامان دوستاش و...) و ببینی حرفای چند نفر باهم میخونه یا زد و نقیضه ، قضیه استخر وجود خارجی داره؟؟؟ اصلا

    البته اگه استخری هم در کار نباشه شاید جا و کاری دیگه بوده و نخاسته به شما بگه ، ولی احتمال اینن هست که دلش 1 جا دیگه ای باشه
    معمولا خانوما دوست دارن شوهرشون بیاد دنبالشون یا حمایتشون کنه حتی اگه دل پرویی ازش داشته باشن ، معمولا خانوما این کارارو حمایت و امتیاز و کلاس میدونن جرا خانومتون نخاسته برید سره کوچه دنبالشون؟

    چون 1 زن هرچی هم از طرف شاکی باشه میدونه که مهر طلاق بضرر دختر تموم میشه تو فرهنگ ما و برا دختر و خانوادش خیلی خیلی گرون تموم میشه ، حالا اینکه اینجوری بجد طلاق میخاد منطقی نیست و جای سئواله؟؟ یعنی خانوادش موافق طلاقن؟ چیزی به ایشون نمیگن؟؟؟ اینکه پاشو کرده تو 1 کفش و طلاق میخاد عجیبه و جای سئوال

    البته آقا سروش نمیخام تو دلتو خالی کنم منتها باید تمام زوایارو ببینی و چیزی جا نمونه ، تو حرفاتن دیدم گفتی صاحب کارام رو تاثیر گذاشت و....این هم اصلا مردونه نیست و نپختگی و عدم بلوغ شما رو میرسونه (معذرت میخام اینو میگم شما هم مثل برادر من هستید ) متاسفانه مگه مرد از کسی تاثیر پذیری داره؟ اونن صاحب کار!!!!


    یا حق
    سلام عزیز جان .

    یه دوست بیشتر نداره که اونم من تقریبا میشناسمش ظاهرا دختر بدی نیست ولی من از خفای اون دختر خبر ندارم که چیکارس .

    وا... فقط همین یه دوست رو داره که قطعا اگر موضوع چیز دیگه بود با اونها هم جهت سوتی ندادن هماهنگ کرده بود .

    نمیدونم همین شکم داره منو مثل خوره از تو میخوره . نمیدونم چی داره میگزره 5 ماهه هیچ خبری ازش ندارم و بخاطر این که بی دلیل هم قهر کرده بهش مشکوکم واقعا ولی وقتی سربسته بهش هم میگم شاکی میشه و میگه تو به من تهمت میزنی و اینرو رو سوژه های قبلش برای طلاق قرار میده .

    نمیدونم اینم نمیدونم بخدا این آخرا دوبار این ماجرا پیش اومد و من گفتم حداقل بزار بیام سر کوچه دنبالت ولی عین دوبار هم کلید انداخت به در و اومد تو خونه که من خیلی از دستش شاکی شدم و بهش شک کردم و تو دلم گفتم شاید اونایی که به من میگه باهاشون میره بیرون وجود خارجی ندارن که بتونه نشون من بدشون . شاسا همین بوده !!!!!!!!!!!!!!!!!

    دقیقا باز همین به شک من اضافه میکنه ک خانوادشم هیچ تلاشی برای برگردوندش به سر زندگیش نمیکنن و دستشو به گرمی هم فشار میدن حالا نمیدونم باز چرا شاید خانمم انقد از من پیششون بد گفته که شستشو مغزی شدن و شاید هم خابی براش دیدن . قطعا از بدنامی که بعد طلاق براشون میمونه مطلع هستن و باز این هم شک منو بر می انگیزه ک چرا با تو جه به اینکه میدونن این موضوع رو چرا پافشاری میکنن نکنه که دلشون به کس محکمتری گرمه؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!

    بله در این مورد آخر هم کاملا حق با شماست و بارها من به اشتباهم اعتراف کردم که واقعا اصلاحش کردم . ولی ظاهرا برای خانمم هیچ فایده ای نداره توی صحبتهایی که با هم میکنیم میگه بهترین مرد دنیا هم شده باشی دیگه نمیخامت برو برای مادرت مردی کن ازین به بعد .

    ممنونتم

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط m.o.d نمایش پست ها
    با سلام خدمت شما دوست عزیز.
    شما باید ببینید چه چیزی باعث شده که همسرتون دیدش نسب به شما عوض بشه چون این چیزایی که فرمودید نمیتونه دلیل این اخلاق اون باشه پس مطمئنا مشکل از یه جای دیگست. راستش این رفتار و اخلاق خانومتون با عقل جور در نمیاد . نمیشه که آدم به خاطر یه حرف کوچیک اینجوری بشه . در حقیقت این چیزایی که اون دلیل بر جدایی میدونه فقط بهونه ای هست که بتونه دلیلی برای جداییش داشته باشه و به نظر بنده دلیل اصلی یه جیز دیگست. یه مدت زیر نظر داشته باشیدش ببینید با کی میره با کی میاد دوستاش کین . سعی کنید خودش نفهمه که شما اونو زیر نظر دارید .
    براتون آرزوی موفقیت میکنم دوس عزیز
    سلام عزیز جان.

    بخدا قسم شاید ده ها بار ازش پرسیدم که دلیل کارات چیه همش میگه من دیگه بهت علاقه ای ندارم و برای روند زندگی تصمیم گرفتم و کاملا فکر کردم و همین و هیچی دیگه بهم نمیگه که قانعم کنه . بنظرتون شک برانگیز نیست که وقتی میگم شک دارم تمام خاندانشون منو محکوم به تهمت زدن و شکاکی میکنن !!!!!!

    بله دقیقا بهونس وگرنه زن و شوهر تو زندگیشون هزاران بار دعوا میکنن ولی دلیلی بر جداییشون نمیشه .

    چند دفعه سعی کردم که از صبح زود وایسم سر کوچشون و تعقیبش کنم ولی نمیشه ما پایین شهر میشینیم و محله ها هم تابلو هست 5 دقیقه یجا وایسی صد نفر نخت میشن. خیلی خیلی دوست دارم چند روزی تعقیبش کنم ولی شرایطش مهیا نمیشه و من ازین بابت دارم زجر میکشم ک نمیدونم زنم ک اسمش تو شناسناممه 5 ماهه با کی میره و کی میاد و چیکار میکنه .

    نمیدونم بخدا واقعا در مونده شدم .

    - - - Updated - - -

    دیروز اومدم به توصیه دوستان به ایشون گفتم طلاقت میدم به شرطی که جند جلسه بیای مشاوره . ما تا اینو گفتیم شروع کرد پرخاشگری ( تو sms) که من نمیام و ازین حرفا گفت اگه اینجوری روال قانونیشو طی میکنم تا طلاقمو بگیریم ازت . منم گفتم راضیم طلاقتو بدم گفت پولت حاضره ( پول پیش خونه که تنها داراییمه 24 میلیون قراره از صابخونه بگیرم بدم به ایشون ) گفتم بله فردا بیا دادگاه گفت فردا نمیتونم پسفردا میام دیدم نخیر ایشون همچین ککشونم نگزید و کاملا استوار برای طلاق دارن پیش میان .

    امشبم که ساعت 9 بهش زنگ زدم بعد از کلی اسمس و زنگ جوابمو داد دیدم تو خیابونه این موقع شب گفت با مامانم بیرونم ولی تا الان سابقه نداشت که با مامانش این موقع شب جمعه بیرون برن منم دوباره شکم برانگیخته شد و خوره افتاد بجونم جوری که بلند شدم راه افتادم تو خیابونا مثل دیوونه ها راه رفتن . دیگه نمیدونم چیکار کنم از طرفی دوستش دارم و نمیخام با طلاق دادنش نگاه چپ و کثیف مردای جامعه روش باشه از طرفی داره بی مهری هاش منو عذاب میده و میگم نکنه کسی هست این وسط بزار طلاقش بدم باز از طرف دیگه میگم اگه طلاقش بدم نکنه کسی زیر سر داره بره با اون ازدواج کنه و تنها سرمایه منم با خودش ببره هاپیلی هاپو خلاصه دارم دیوونه میشم کم کم بخدا دارم ...

  4. کاربر روبرو از پست مفید shorosh1 تشکرکرده است .

    mahasty (شنبه 21 دی 92)

  5. #23
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 06 تیر 93 [ 06:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-22
    نوشته ها
    523
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,312

    تشکرشده 1,508 در 444 پست

    Rep Power
    64
    Array
    من نظر اولی که برات دادم رو با خوندن دست و پا زدنهات و بی تاثیر بودنش عوض کردم! موضوع خیلی خیلی مشکوکه. به نظر من دیگه خیلی داری کوتاه می یای.

    توی اینجور مواقع من فقط یک فکری به ذهنم میرسه اونهم اینه که یکی از دیگری خیلی پایین تره و در حد هم نبودند که ازدواج کردند.

    التماس برای نگهداشتن زندگی هم حدی داره. این یک وسیله یا هدفی نیست که یکطرفه بخاطرش تلاش کنی تا بدست بیاری. همه چی دوطرفه است.

    یک وکیل درست و حسابی بگیر. طلاقش نده و بهش اجازه نده حالا که تو میخوای زندگی کنی و اون نمیخواد براحتی بتونه هم پولت رو بگیره و هم اینجور پرتت کنه بیرون.

    در ضمن لطفا نگو که تو هم بد کردی و چه میدونم تحت تاثیر فلانی بودی و باید بهتر برخورد میکردی.... هیچکدوم از اینها دلیلی برای طلاق نمیشه وفتیکه خودت

    بارها و بارها بهش گفتی از کارهات پشیمونی. اینها فقط میتونه بهانه های خوبی برای این رفتارش باشه.

  6. 2 کاربر از پست مفید toojih تشکرکرده اند .

    mercedes62 (شنبه 21 دی 92), shorosh1 (شنبه 21 دی 92)

  7. #24
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 مهر 93 [ 00:49]
    تاریخ عضویت
    1391-8-22
    نوشته ها
    603
    امتیاز
    2,846
    سطح
    32
    Points: 2,846, Level: 32
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    884

    تشکرشده 793 در 374 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    72
    Array
    با سلام

    دوست عزیز با حرفایی که زدید من فقط یه چیزی دستگیرم شد. اینکه شما به جای گفتن حرف اصلی و به قول معروف حرف

    دلتون هی مدام به حاشیه ها پرداختید. اینکه مشکل اصلی شما با خانمتون فقط مربوط به نوع پوشش و آرایش ایشون هست

    که شما بدون گفتن اصل قضیه به خانمتون اینکه چه عاملی شما رو ناراحت میکنه هی گیر دادین به چیزای الکی.

    راستی مگه شما وقتی باهاش ازدواج میکردین نمیدیدین ایشون چطور لباس می پوشند؟ پس الان مشکلتون چیه؟

    اگر هم الان براتون مهم شده خیلی راحت راست و حسینی با خانمتون حرف بزنید و بهش بگید من از این پوشش تو خوشم

    نمیاد . لطفا مراعات کن. اگر هم میخوای آرایش کنی تو خونه واسه من آرایش کن نه واسه بیرون. به همین راحتی.

    البته ایشون به همین راحتی قبول نمیکنند. چون شما اونو اینجوری دیدین و پسندیدین و اگر اعتراض کنند حق دارند.

    پس سعی کنید یه جوری آروم و با ملایمت بهش بفهمونید.

    اگر هم یه جایی از چیزی ناراحت میشی که میدونی حق با توئه دیگه منت کشی لازم نیست. بذار خانمت روی حرفت فکر

    کنه و اگر لازم شد خودش بیاد آشتی.

  8. کاربر روبرو از پست مفید kamr تشکرکرده است .

    shorosh1 (شنبه 21 دی 92)

  9. #25
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    من متاسفانه خیلی متوجه مسائل شما نشدم.
    اما برای این مرحله که خانمتون دوست داره جدا بشه و از شما به نوعی فرار می کنه و شما دنبالش می رید،
    باید بگم که یه مدت به حال خودش ولش کنید. هر چی بیشتر دنبالش بدویی و به دست و پاش بپیچی بیشتر دور می شه.

    یه مدت رهاش کن به حال خودش. زنگ نزن، اس ام اس نده.
    اصلا کاری بهش نداشته باش.

    این لینک را بخون و تا جایی که برات ممکنه عمل کن.
    بذار یه کم هم ایشون و هم شما از نظر روحی استراحت کنید و یه فاصله و فضا برای فکر کردن بهش بده.

    خیلی منسجم نمی نویسید. شاید بهتر باشه کمی با خودتون تنها باشید تا افکارتون مرتب بشه.
    خانمتون را هم بگذارید کمی استراحت کنه.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  10. 3 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    mercedes62 (شنبه 21 دی 92), sanjab (شنبه 21 دی 92), shorosh1 (شنبه 21 دی 92)

  11. #26
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 22 فروردین 99 [ 19:23]
    تاریخ عضویت
    1392-7-28
    نوشته ها
    36
    امتیاز
    5,133
    سطح
    45
    Points: 5,133, Level: 45
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 49 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام.
    دوست عزیز من مشکلتون رو با یکی از آشناهامون که روانشناس هست در میون گذاشتم. راستش اون گفت نمیشه یه دختری که عاشق یه نفر باشه به خاطر همچین چیزی که اصلا مشکل آنچنانی نبوده خونه و زندگیشو ول کنه بره و درخواست طلاق بده. باید ببینید کجا بهش بی توجهی کردید و محبتت رو ازش دریغ کردی که اون محبت از یه جای دیگه دریافت کرده. بهترین راه اینه ببریش پیش مشاور به هر قیمتی که شده . چون مشاور حرف حر دونفرتون رو گوش میده و بهتر میتونه کمکتون کنه

  12. #27
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 27 دی 92 [ 11:46]
    تاریخ عضویت
    1392-10-16
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    74
    سطح
    1
    Points: 74, Level: 1
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    18

    تشکرشده 8 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط kamr نمایش پست ها
    با سلام

    دوست عزیز با حرفایی که زدید من فقط یه چیزی دستگیرم شد. اینکه شما به جای گفتن حرف اصلی و به قول معروف حرف

    دلتون هی مدام به حاشیه ها پرداختید. اینکه مشکل اصلی شما با خانمتون فقط مربوط به نوع پوشش و آرایش ایشون هست

    که شما بدون گفتن اصل قضیه به خانمتون اینکه چه عاملی شما رو ناراحت میکنه هی گیر دادین به چیزای الکی.

    راستی مگه شما وقتی باهاش ازدواج میکردین نمیدیدین ایشون چطور لباس می پوشند؟ پس الان مشکلتون چیه؟

    اگر هم الان براتون مهم شده خیلی راحت راست و حسینی با خانمتون حرف بزنید و بهش بگید من از این پوشش تو خوشم

    نمیاد . لطفا مراعات کن. اگر هم میخوای آرایش کنی تو خونه واسه من آرایش کن نه واسه بیرون. به همین راحتی.

    البته ایشون به همین راحتی قبول نمیکنند. چون شما اونو اینجوری دیدین و پسندیدین و اگر اعتراض کنند حق دارند.

    پس سعی کنید یه جوری آروم و با ملایمت بهش بفهمونید.

    اگر هم یه جایی از چیزی ناراحت میشی که میدونی حق با توئه دیگه منت کشی لازم نیست. بذار خانمت روی حرفت فکر

    کنه و اگر لازم شد خودش بیاد آشتی.
    سلام عزیز جان .

    البته ناگفته نماند من چندین بار بهش تذکر دادم خیلی دوستانه حتی تو خیابون مدام بهش گوش زد میکردم البته باز هم مهربانانه .

    بله اون موقع انقد آرایش نمیکرد بخدا اینچوری که العان داره میپوشه نمیپیوشید بدتر شده ولی خودشون ادعا دارن که من از اول هم همینجوری بودم . من میگم چرا من تغییر کردم تو چرا تغییر نکنی ؟؟؟ من بخدا همش مارک پوش بودم هر روز آرایش گاه مخصوص خودم بودم ولی هر کی منو تو محل بعد از ازدواج می دید میگفت چرا این شکلی شدی !!!!!!!!!1 خودمو از قیافه انداخته بودم تا جلب توجه نکنم ( نمیدونم جاشه که بگم یا نه من مدل بودم ) .

    اون موقع میگفتم بهشون ولی چند بار عکس خواستم رو دیده بودم ازش و خوب ناراحت میشدم . العانم که بهش میگم میگه الان که دیگه بر نمیگردم ولی همینی که هست ازینم بدتر میشم .

    العان انگار قدرت تفکرشو. از دست داده و فقط میگه طلاق .

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    من متاسفانه خیلی متوجه مسائل شما نشدم.
    اما برای این مرحله که خانمتون دوست داره جدا بشه و از شما به نوعی فرار می کنه و شما دنبالش می رید،
    باید بگم که یه مدت به حال خودش ولش کنید. هر چی بیشتر دنبالش بدویی و به دست و پاش بپیچی بیشتر دور می شه.

    یه مدت رهاش کن به حال خودش. زنگ نزن، اس ام اس نده.
    اصلا کاری بهش نداشته باش.

    این لینک را بخون و تا جایی که برات ممکنه عمل کن.
    بذار یه کم هم ایشون و هم شما از نظر روحی استراحت کنید و یه فاصله و فضا برای فکر کردن بهش بده.

    خیلی منسجم نمی نویسید. شاید بهتر باشه کمی با خودتون تنها باشید تا افکارتون مرتب بشه.
    خانمتون را هم بگذارید کمی استراحت کنه.
    سلام عزیز جان .

    من تمام حرفهایی که بین منو خانمم و داستانهایی که پیش اومده بینمون رو تو تمامی پست هام اوردم . حالا شاید درست نتونستم منظور رو برسونم .
    دقیقا همین بوده هر چی من پیش میرفتم اونها پس میکشیدن ولی بخاطر اینکه خیلی دوستش داشتم باز می رفتم سراغش . البته یه ماه به خودم قلبه کردم و سراغی ازش نگرفتم و اونجا بود که خانوادش بهونه گرفتن که این راضی به طلاقه چون چند ماهی هست که رفته و خبری ازش نیست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    ابتدا قهر خانمم مادرشون ادعا می کردن ک افسرده شده و باید سه ماه از من دور باشه و من نتونستم این موضوع رو هضم کنم چون نه آدرس دکتر رو به من دادن و نه مشخصات می گفتن دکترش رفته آلمان و مطب هم نداره ( در واقع خانم منو انگار تو خیابون ویزیت کرده !!!!!!!!!!!) کاش همون اول به حرفشون گوش داده بودم سه ماه بهشون فرصت میدادم تا ببینم چی میخاد بشه .

    عذر خواهی میکنم اگه حرفهام حاشیه زیاد داره آخه دلم پره و دوست دارم درد و دل کنم و ممکنه اصل حرفم تو حاشیه ها گم بشه .

    حتما به توصیه شما گوش میکنم .

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط m.o.d نمایش پست ها
    با سلام.
    دوست عزیز من مشکلتون رو با یکی از آشناهامون که روانشناس هست در میون گذاشتم. راستش اون گفت نمیشه یه دختری که عاشق یه نفر باشه به خاطر همچین چیزی که اصلا مشکل آنچنانی نبوده خونه و زندگیشو ول کنه بره و درخواست طلاق بده. باید ببینید کجا بهش بی توجهی کردید و محبتت رو ازش دریغ کردی که اون محبت از یه جای دیگه دریافت کرده. بهترین راه اینه ببریش پیش مشاور به هر قیمتی که شده . چون مشاور حرف حر دونفرتون رو گوش میده و بهتر میتونه کمکتون کنه
    سلام عزیز جان.

    ممنونم از توجه و پیگیریتون .

    وا... هر کاری میکنم پیش مشاور نمیاد حتی به این ترفند که طلاقت میدم ولی دو جلسه بیا بریم مشاوره باز هم قبول نکرد .

    نمیدونم دیگه از چ ترفندی استفاده کنم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

  13. #28
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 30 تیر 93 [ 13:05]
    تاریخ عضویت
    1392-10-06
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    417
    سطح
    8
    Points: 417, Level: 8
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    88

    تشکرشده 21 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    داداش من درکت میکنم و تجربیاتی سخت داشتم خوب گوش کن تا به مشکلات من دچار نشی
    بعدا اگه حوصله داشتم برات مینویسم
    داداش گلم بدون مقدمه بگم اولا دوران عقدید و هنوز سر خانه زندگی نرفتید پس اگر هم جدا شوید برای شما که پسر هستی مشکل چندانی برای بعد اتفاق نخواهد افتاد مشکلات برای اوست
    اما اینکه دلت به حال اینده او میسوزد این فکر رو کنار بگذار کسی که دلش به حال خودش نمی سوزد تو چرا خودت خوار کنی ومنت او را بکشی که بیاید و خودش را نجات دهد
    اما اینکه خیلی دوستش داری این مهم نیست چون زندگی جاده دو طرفه است به دوست داشتن فقط تو, مشکل حل نمی شود باید ایشان هم دوستتان بدارند
    اما اینکه چقدرشما را الان دوستتان میدارند خب معلوم است کسی که 4 ماه از کسی خبر نگیرد چقدر دوستش دارد ؟مگر دوران عقد دوران سر شار از احساسات نیست ؟پس کو این احساسی که او داشته است
    اما اینکه میگویی او قبلا مرا دوست داشته است نه عزیزم او چون رویایی فکر میکرده است و تو را مرد رویاهایش میدیده تو را به عنوان مرد رویاهایش دوست داشته نه مردی که الان هست به همین خاطر وقتی کمی گذشته گفته است تو را دوست ندارم راحت بگویم داداش گل, که او دوست داشتنش از روی احساسات بوده یعنی اگر هر پسر دیگری بود او را دوست داشت نه اینکه واقعا تو را دوست داشته باشد
    اما اینکه تو منت کشی میکنی و میگویی بیا و او میگوید نه, داداش گلم نیگاه این قضیه 50 سال زندگی است نه اینکه الان بیاد و تو را از لحاظ عاطفی و ... تامین کند قضیه 50 سال کسی که هر روز صبح باید از خواب بیدار شود و او را ببیند قضیه اینکه همین خانوم باید بچه های تو را به دنیا بیاورند و همین خانوم با این خصوصیاتش بچه های تو را تربیت کنند 50 سال زندگی با کسی که هر بار چیزی بگویی او بهش بر خورد و برود خانه پدرش پس احساسات کنار بگذار ادای لیلی و مجنون در نیار پس کمی حقیقت بین باش
    اما اینکه افسرده گی گرفتی و خودتو سرزنش میکنی اصلا دیگر این کار را نکن چون مهم تر از او خودت هستی پس خودت را برای یک آدم بی مهر از بین نبر که تا همین حالاهم در این 4 ماه به اندازه ی چند سال از بدنت کار کشیدی و فرسوده شان کردی پس آرام باش و اینکه احساس گناه و کوتاهی میکنی بگذار کنار,کوتاهی او کرده است که اطاعت نکرده ,کوتاهی او کرده است که خبر نگرفته,کوتاهی او کرده است که مثل مخبر مسائل خصوصی زندگی اش را رفته است همه جا را پر کرده است,و ...و پس تو وظیفتو انجام دادای نگو که بی تجربه بودم نه داداش خوب کاری کردی کسی که میخواهد برود بگذار بروددددد
    مشکل ما ادمای مذهبی همینه که میگیم باید گذشت و بخششو منت و اینا از ما باشه نه داداش بهت ظلم بزرگی کرده کسی که تعهد داده در سخترین لحظات کنارت باشه پس فکرشو از ذهنت بیرون بیار این خانوم سوهان عمرته الان این کار و کرده فردا که تو مشکلات طبیعی زندگی بیفته چی کار میکنه
    دیگه هم پدر و مادرتو و کسی دیگر رو نفرست که اگه هم بیاد میره او اگه دوست داشت این 4 ماه به احترام حداقل پدر و مادرت میومد
    پس مرد باش مرد,فکرشو هم نکن که به دردت نمی خوره
    اگه کسی دیگه هم برات ناز کرد بگو اگه کسی ما رو 100 تا دوست داشته باشه ما 99 تا او رو دوست داریم
    فقط حواست باشه طلاقش ندی او بذار قسطی مهریه اش را بگیرد تا چند سال ,آخرش به خاطر اینکه طلاق بخواهد بگو هر چه دادام بدهید تا طلاقش بدهم پس غصه ی پولت را هم نخور
    حرف اخر اینکه زمستان رفتنی است سیاهی برای زغال می ماند داداش این روزا گذشتی است اما یه روز پشیمون میشود روزی که تمام فرصتها تمام شده است برای او,
    و به دلت نگیر این مشکلات و فشار های روحی را انشاءالله همه تمام میشود ممکن است فقط یک شب با همسر جدیدت بخوابی
    طلاق بد است طلاق خوب نیست اما گاهی همین طلاق راه حل مشکل است روزی که وظیفه ات را انجام دادی
    ولی داداش توووووووووووووووو وظیفتو انجام دادی بلکه بیشتر از وظیفه ات انجام دادی
    فقط دیگه به کوتاهی ات فکر نکن خواهش میکنم که من برای آینده ات نگرانم نگران وبیشتر از این پدر و مادرت را نگران نکن با کم اشتهایی و تو جمع نرفتنو و غمگین بودن که دو روز دیگه اونا اتفاقی براشون بیفته تو جواب باید بدی پس مرد باش مرد.
    خانوم زندگی مثل اینکه جایتان خیلی گرم است و معنای حرفهای سروش را نمی فهمید او حرف دیگری می زند و شما چیز دیگری برداشت میکنید
    او میگوید مرا دوست ندارد و درخواست مهریه داده است و با این همه کوچک کردن خودم و خانواده ام نیومده اما شما میگویید بروید با او صحبت کنید یا می گویید احساس خودتان را بیان کنید
    از قدیم میگویند: عمود زندگی دوست داشتنِ دو طرفه است,اگر دو نفر یکدیگر را دوست داشته باشند اگر دریایی از اختلافات هم داشته باشند باز هم ممکن است روزی این اختلافات شود توافقات
    اما اگر دوست داشتن از طرف دونفر نباشد بلکه از یک طرف باشد دیگر طرف مقابل حاضر نیست یک سری کارها را انجام دهد یا ترک کند به خاطر او,چون او را دوست ندارد صحبت های او وخواسته های او هم برایش اهمیتی ندارد
    آقا سروش اینکه تو ذهنت افتاده که شاید با کسی در ارتباط باشه و سر و سری با کسی داشته باشه ,خب داشته باشه لیاقت چنین افرادی همون افراد است پس تو ذهن خودت رو مشغول نکن که چنین کسی لایق تو نیست کسی که ارزش ها را بی ارزش می داند
    از این به بعد هم ادامه زندگی با چنین کسی را از ذهنت بیرون بیار حتی اگر او پشیمان شد به دلایل گفته شده
    تو هم غصه نخور همه این مشکلات تمام می شود انشاءالله یکی از این بهتر گیرت میاد و برایت خانومی میکند چرا که این کسی رو که داشتی خانوم نبوده گویا عشق مردانگی را داشته
    پس مواظب باش که چه میکنی
    آقا سروش گفتنی ها را گفتم انتخاب با خودت
    یا علی برادر
    خدانگهدار

    - - - Updated - - -

    در ضمن این خانم مهستی چون هم خانومند و هم حرف شما رو نمی گیرند این راهکارهای ابتدایی رو میدن
    باز هم تاکید میکنم سعی نکن راه اشتباهی که دیگران رفته اند تو خودت بخواهی تکرار کنی
    خب دی این بن اشتباهاتی داشتی که باید تجربه شود برای زندگی بعدت چون این زندگی تمام شده است
    اول اینکه داداش انتخابتون چون از روی احساسات بوده نه عقلانیت خداحفظ کند حاجای دهنوی رو بارها تاکید میکرد که عاقلانه انتخاب کنید عاشقانه زندگی کنید بی رودر وایستی انتخاب های سنتی اونقدر بعدش به بند بس میخوره چه برسه به این نوع آشنایی ها <وقتش نیست و الا بیشتر در این مورد توضیح میدادم>
    دوم اینکه داداش اعتماد به نفس کافی رو نداشتی برای ازدواج به خاطر همین با حرف بقیه برافروخته میشدی
    سوم اینکه اگر مساله ای برایت خیلی مهم است مثل حجاب تو که حجابشو اول دیده بودی و اگر بعدش بدحجاب شده بود از مشاوری مشورت میگرفتی که چگونه بهش در مورد حجاب چیزی بگم
    چهارم اینکه علاوه بر اینکه قبلا کار اشتباه انجام می دادی<هر چند من می دانم به خاطر آن شب تو عصبانی نشدی یا به خاطر اون حجاب ان روزش بر افروخته نشدی بلکه این پیشینه ی قبلی داشته یعنی او آنقدر کار های غیر مذهبی یا خلاف خواسته ات انجام داده که حتی به خاطر یک کار او برافروخته و عصبانی میشدی پس خودت را دیگر سرزنش نکن به خاطر ان کار این کارم اینطور شد زندگی ام>الان دیگر اشتباهت را ادامه نده و نخش را بکن.
    گفتنی ها را گفتم دیگر وقت بیتر ندارم برای این مساله راهنمایی ات کنم.
    دوست شما:مهدیار

    - - - Updated - - -

    داداش من درکت میکنم و تجربیاتی سخت داشتم خوب گوش کن تا به مشکلات من دچار نشی
    بعدا اگه حوصله داشتم برات مینویسم
    داداش گلم بدون مقدمه بگم اولا دوران عقدید و هنوز سر خانه زندگی نرفتید پس اگر هم جدا شوید برای شما که پسر هستی مشکل چندانی برای بعد اتفاق نخواهد افتاد مشکلات برای اوست
    اما اینکه دلت به حال اینده او میسوزد این فکر رو کنار بگذار کسی که دلش به حال خودش نمی سوزد تو چرا خودت خوار کنی ومنت او را بکشی که بیاید و خودش را نجات دهد
    اما اینکه خیلی دوستش داری این مهم نیست چون زندگی جاده دو طرفه است به دوست داشتن فقط تو, مشکل حل نمی شود باید ایشان هم دوستتان بدارند
    اما اینکه چقدرشما را الان دوستتان میدارند خب معلوم است کسی که 4 ماه از کسی خبر نگیرد چقدر دوستش دارد ؟مگر دوران عقد دوران سر شار از احساسات نیست ؟پس کو این احساسی که او داشته است
    اما اینکه میگویی او قبلا مرا دوست داشته است نه عزیزم او چون رویایی فکر میکرده است و تو را مرد رویاهایش میدیده تو را به عنوان مرد رویاهایش دوست داشته نه مردی که الان هست به همین خاطر وقتی کمی گذشته گفته است تو را دوست ندارم راحت بگویم داداش گل, که او دوست داشتنش از روی احساسات بوده یعنی اگر هر پسر دیگری بود او را دوست داشت نه اینکه واقعا تو را دوست داشته باشد
    اما اینکه تو منت کشی میکنی و میگویی بیا و او میگوید نه, داداش گلم نیگاه این قضیه 50 سال زندگی است نه اینکه الان بیاد و تو را از لحاظ عاطفی و ... تامین کند قضیه 50 سال کسی که هر روز صبح باید از خواب بیدار شود و او را ببیند قضیه اینکه همین خانوم باید بچه های تو را به دنیا بیاورند و همین خانوم با این خصوصیاتش بچه های تو را تربیت کنند 50 سال زندگی با کسی که هر بار چیزی بگویی او بهش بر خورد و برود خانه پدرش پس احساسات کنار بگذار ادای لیلی و مجنون در نیار پس کمی حقیقت بین باش
    اما اینکه افسرده گی گرفتی و خودتو سرزنش میکنی اصلا دیگر این کار را نکن چون مهم تر از او خودت هستی پس خودت را برای یک آدم بی مهر از بین نبر که تا همین حالاهم در این 4 ماه به اندازه ی چند سال از بدنت کار کشیدی و فرسوده شان کردی پس آرام باش و اینکه احساس گناه و کوتاهی میکنی بگذار کنار,کوتاهی او کرده است که اطاعت نکرده ,کوتاهی او کرده است که خبر نگرفته,کوتاهی او کرده است که مثل مخبر مسائل خصوصی زندگی اش را رفته است همه جا را پر کرده است,و ...و پس تو وظیفتو انجام دادای نگو که بی تجربه بودم نه داداش خوب کاری کردی کسی که میخواهد برود بگذار بروددددد
    مشکل ما ادمای مذهبی همینه که میگیم باید گذشت و بخششو منت و اینا از ما باشه نه داداش بهت ظلم بزرگی کرده کسی که تعهد داده در سخترین لحظات کنارت باشه پس فکرشو از ذهنت بیرون بیار این خانوم سوهان عمرته الان این کار و کرده فردا که تو مشکلات طبیعی زندگی بیفته چی کار میکنه
    دیگه هم پدر و مادرتو و کسی دیگر رو نفرست که اگه هم بیاد میره او اگه دوست داشت این 4 ماه به احترام حداقل پدر و مادرت میومد
    پس مرد باش مرد,فکرشو هم نکن که به دردت نمی خوره
    اگه کسی دیگه هم برات ناز کرد بگو اگه کسی ما رو 100 تا دوست داشته باشه ما 99 تا او رو دوست داریم
    فقط حواست باشه طلاقش ندی او بذار قسطی مهریه اش را بگیرد تا چند سال ,آخرش به خاطر اینکه طلاق بخواهد بگو هر چه دادام بدهید تا طلاقش بدهم پس غصه ی پولت را هم نخور
    حرف اخر اینکه زمستان رفتنی است سیاهی برای زغال می ماند داداش این روزا گذشتی است اما یه روز پشیمون میشود روزی که تمام فرصتها تمام شده است برای او,
    و به دلت نگیر این مشکلات و فشار های روحی را انشاءالله همه تمام میشود ممکن است فقط یک شب با همسر جدیدت بخوابی
    طلاق بد است طلاق خوب نیست اما گاهی همین طلاق راه حل مشکل است روزی که وظیفه ات را انجام دادی
    ولی داداش توووووووووووووووو وظیفتو انجام دادی بلکه بیشتر از وظیفه ات انجام دادی
    فقط دیگه به کوتاهی ات فکر نکن خواهش میکنم که من برای آینده ات نگرانم نگران وبیشتر از این پدر و مادرت را نگران نکن با کم اشتهایی و تو جمع نرفتنو و غمگین بودن که دو روز دیگه اونا اتفاقی براشون بیفته تو جواب باید بدی پس مرد باش مرد.
    خانوم زندگی مثل اینکه جایتان خیلی گرم است و معنای حرفهای سروش را نمی فهمید او حرف دیگری می زند و شما چیز دیگری برداشت میکنید
    او میگوید مرا دوست ندارد و درخواست مهریه داده است و با این همه کوچک کردن خودم و خانواده ام نیومده اما شما میگویید بروید با او صحبت کنید یا می گویید احساس خودتان را بیان کنید
    از قدیم میگویند: عمود زندگی دوست داشتنِ دو طرفه است,اگر دو نفر یکدیگر را دوست داشته باشند اگر دریایی از اختلافات هم داشته باشند باز هم ممکن است روزی این اختلافات شود توافقات
    اما اگر دوست داشتن از طرف دونفر نباشد بلکه از یک طرف باشد دیگر طرف مقابل حاضر نیست یک سری کارها را انجام دهد یا ترک کند به خاطر او,چون او را دوست ندارد صحبت های او وخواسته های او هم برایش اهمیتی ندارد
    آقا سروش اینکه تو ذهنت افتاده که شاید با کسی در ارتباط باشه و سر و سری با کسی داشته باشه ,خب داشته باشه لیاقت چنین افرادی همون افراد است پس تو ذهن خودت رو مشغول نکن که چنین کسی لایق تو نیست کسی که ارزش ها را بی ارزش می داند
    از این به بعد هم ادامه زندگی با چنین کسی را از ذهنت بیرون بیار حتی اگر او پشیمان شد به دلایل گفته شده
    تو هم غصه نخور همه این مشکلات تمام می شود انشاءالله یکی از این بهتر گیرت میاد و برایت خانومی میکند چرا که این کسی رو که داشتی خانوم نبوده گویا عشق مردانگی را داشته
    پس مواظب باش که چه میکنی
    آقا سروش گفتنی ها را گفتم انتخاب با خودت
    یا علی برادر
    خدانگهدار

    - - - Updated - - -

    در ضمن این خانم مهستی چون هم خانومند و هم حرف شما رو نمی گیرند این راهکارهای ابتدایی رو میدن
    باز هم تاکید میکنم سعی نکن راه اشتباهی که دیگران رفته اند تو خودت بخواهی تکرار کنی
    خب دی این بن اشتباهاتی داشتی که باید تجربه شود برای زندگی بعدت چون این زندگی تمام شده است
    اول اینکه داداش انتخابتون چون از روی احساسات بوده نه عقلانیت خداحفظ کند حاجای دهنوی رو بارها تاکید میکرد که عاقلانه انتخاب کنید عاشقانه زندگی کنید بی رودر وایستی انتخاب های سنتی اونقدر بعدش به بند بس میخوره چه برسه به این نوع آشنایی ها <وقتش نیست و الا بیشتر در این مورد توضیح میدادم>
    دوم اینکه داداش اعتماد به نفس کافی رو نداشتی برای ازدواج به خاطر همین با حرف بقیه برافروخته میشدی
    سوم اینکه اگر مساله ای برایت خیلی مهم است مثل حجاب تو که حجابشو اول دیده بودی و اگر بعدش بدحجاب شده بود از مشاوری مشورت میگرفتی که چگونه بهش در مورد حجاب چیزی بگم
    چهارم اینکه علاوه بر اینکه قبلا کار اشتباه انجام می دادی<هر چند من می دانم به خاطر آن شب تو عصبانی نشدی یا به خاطر اون حجاب ان روزش بر افروخته نشدی بلکه این پیشینه ی قبلی داشته یعنی او آنقدر کار های غیر مذهبی یا خلاف خواسته ات انجام داده که حتی به خاطر یک کار او برافروخته و عصبانی میشدی پس خودت را دیگر سرزنش نکن به خاطر ان کار این کارم اینطور شد زندگی ام>الان دیگر اشتباهت را ادامه نده و نخش را بکن.
    گفتنی ها را گفتم دیگر وقت بیتر ندارم برای این مساله راهنمایی ات کنم.
    دوست شما:مهدیار


 
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: چهارشنبه 14 تیر 96, 19:57
  2. استفاده از سایت همسریابی برای آشنایی و ازدواج درست هست
    توسط شمیم بهار در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: پنجشنبه 14 فروردین 93, 17:30
  3. پاسخ ها: 37
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 فروردین 93, 16:14
  4. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 شهریور 91, 23:34
  5. پسری که دنبال تصاویر جنسی تو نت هست ممکنه مشکل درست کنه برای اطرافیانش؟
    توسط بهار.زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 12 اسفند 90, 15:20

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:34 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.