موضوع: دیگه خسته ام از مردی که مرد من نیست

خب نمیشه یه کاری کرد؟

ایشون که بعد از ظهر ها میره سر کارش ..

بهشون بگید پارت تایم کنه شغلش رو یعنی طوری برنامه ریزی کنه نصف روز به شغل و حرفه تخصصیش برسه و بقیه روز به سغلی که نیاز داره ..

والا خب اینروزا همه پسرا کنار درسشون یه شغلم باید داشته باشن چون واقا سخته زندگی کردن ..

نوشته اصلی توسط شیدا.

ببخشید که من حرفی کاملا نامرتبط با مسیری که دوستان دارن می رن می زنم.
ولی زندگی ای که بعد از سه سال زن و شوهر هنوز رابطه جنسی کامل ندارند و خانوم هنوز باکره است،
به نظرم نیاز به بررسی خیلی بیشتری داره.
مشکل همسر شما باید عمیق تر از این حرفها باشه.

من کارشناس نیستم و فقط نظر شخصی ام را گفتم.

درود بانو نظر من به بانو شیدا نزدیکه والا من یکی یکم گیجم یا اینکه واقعا اینو درک نمیکنم بعد 3سال رابطه نداشتین کامل؟!!!!!!!!!!!

بعضی از خانوم ها به درست یا غلط چنین طرز فکری دارن مثل بانو زن زندگی خوب دوس دارن شغل شوهرشون اینجوری باشه خانوم خود منم تقریبا همینجوریه شاید تا سال دیگه مغازم بزرگتر بشه تقریبا دوبرابر اینی که الان دارم به خانومم میگم شغلم رو عوض کنم مثلا میوه و سبزی اینا یا یه شغل دیگه میگه نه دوس ندارم از این شغلا باشی وقتی فکرشو میکنم درسته درآمدم بیشتر میشه ماهی مثلا 1 تومان اضافی میشه سرمایه هم خیلی نمیخواد نسبت به این شغلم ولی وقتی فکرشو میکنم میبینم خانومم حق داره کلا اینجور خانوم ها با درآمد کمتر راضی تر هستن تو یه شغل در شانشون تا یه درآمد بالاتر توی یه شغل سطح پایین

فکر کنم بعد کنکوری که میخواین بدین بهتره خودتون هم دنبال یه شغل باشین اینجوری نیاز مالیتون کمتر میشه.
شوهرتون توی تنگنای مالیه و روش فشاره هیچ مردی دوس نداره از خانوادش پول قرض بگیره واسش سخته ولی ایشالله تا پیدا کردن یه شغل مناسب صبور باشین.بنظر من بشخصه یه شغل باشه هم درآمدش خوب باشه تا حدودی هم اینکه در شان شما و ایشون باشه با نشستن توی خونه کاری پیش نمیره در این مورد بهتره شما هم بگردین شاید یه شغل مناسب تونستین پیدا کنین براشون یا واسه خودتون.

به صحبتای بانو شیدا در مورد رابطه کامل داشتن خواهشا بیشتر فکر کنین خیلی مهمه توی زندگی

خواهر خوبم من به این حرفی که میزنم معتقدم اونم اینه کار سطح پایین برای شخص خلاق و تحصیلکرده و باهوش وجود نداره ضمن اینکه هیچ کس از اولش از کار سطح بالا شروع نمیکنه عزیز من شما مجبوری نردبانو پله به پله بری بالا مگه میشه پرید رو پله دهم ؟همسر شما اگه روحیه کار افرینی و خلاقی داشته باشن مطمئن باشین تو کارشون پیشرفت خواهند کرد و بقال باقی نمیمونه ضمن اینکه الان دیگه بقال بهش نمی گن و سوپر مارکت میگن که خیلی با کلاستره . دوستی داریم که چندین سال پیش با شراکت برادرش تو یه مغازه اجاره ای سوپر زد الان یه فروشگاه بزرگ شبانه روزی دارن با خونه و ماشین و زن و زندگی عالی . من همیشه میگم نوع کار مهم نیست چطور انجام دادنش مهمه . ولی در کل برای موفقیت ایشون همراهی شما لازمه . حتما باید کنارش باشید و تشویقش کنید تا اعتماد به نفسش رو به دست بیاره . برای رابطه تون هم باید تلاش کنید تا اون رابطه ناقص رو به کامل برسونیدبا اعتماد به نفس و اعصاب ارام شاید بشه ولی بهش فشار نیارید اگه دیدید نشد حتما به متخصص مراجعه کنید

سلام خوش اومدید
ایشون بیشتر از اینکه مرد زندگی نباشه بخاطر اشتباهاتش در تصمیم گیری به نظر میرسه افتاده تو یک دور منفی که با شکست اعتماد به نفسش رو از دست داده و دوباره ترس از شکست نمیذاره تصمیم درست بگیره از طرفی برای یک مرد خیلی خیلی مهمه که از همسرش تایید بگیره ولی من فکر میکنم البته از صحبت هاتون اینطور برداشت کردم که شما کاملا از باب سرزنش باهاش برخورد میکنید....و هیچی مثل این یک مرد رو نابود نمیکنه اونهم از طرف کی؟ از طرف همسرش که دوست داره تنها قهرمان زندگی شما باشه ولی آیا این رو دریافت میکنه و رابطه تون هم که گفتید همه اینها در عصبیت و تخریب شخصیت و عدم اعتماد به نفسش تاثیر داره....اگه درمورد رابطه جنسی و طرز برخوردش با بدن شما هم سرزنش و سرکوبش کرده باشید که دیگه حسابی بنده خدارو کشتید گذاشتید کنار بعد انتظار دارید اعتماد به نفس داشته باشه؟ اما هیچوقت برای اصلاح زندگی دیر نیست کافیه شما شروع کنید با تایید های کوچیک بهش کمک کنید خودش رو پیدا کنه حتی اگه با کار مناسبی شروع نکرد به تصمیمش احترام بذارید و تشویقش کنید تا پیشرفت کنه بعد به مرور با پیام های زیبا و کادو پیچ شده بهش بفهمون که شان شما بالاتر از این کاره و تو توامندتر از این حرفایی بهتره تو زمینه شغلی حالا که مهارت های زیادی یاد گرفتی یه قدم بالاتر بری باید کاری کنی خودش به این نتیجه برسه ....برای مردها بازخوری که از همسرشون میگیرن واقعا مهم و حیاتیه.....برای اینکه بهتر بتونید اینکارو بکنید یکسری نکات رو که قبلا خونده بودم رو تو این تاپیک نوشتم راهنمایی های بقیه دوستان هم خیلی خوبه...امیدوارم موفق باشی
http://www.hamdardi.net/thread-30418.html
مواردی رو قدم به قدم باهم کار کردیم امیدوارم مفید باشه

- - - Updated - - -

اون فایل ها یی که توی اون تاپیک رو اگه گوش بدید واقعا به شوهرتون حق میدید که بشینه پای بازی و تی وی....و متوحه میشید که چه اشتباه هایی کردید و چطور میتونید کمکش کنید....شما بعد سه سال هنوز فکر میکنم خیلی آرمان گرا به زندگی نگاه میکنید انتظار شما از مطالعه همسرتون تو همچین شرایطی واقعا عجیبه....هرچند اینم خودش راه و روش داره...بعد خانوم ها بیشتر در لحظه زندگی میکنن ولی مردها باید آینده نگر باشن و فردا رو میبینن....شما باید فقط کمکش کنید نه بیشتر عصبیتش رو تشدید کنید و خودتون رو ازش دور کنید....راجع به مساله مدار بودن مردها....امنیت روانیشون....اثبات مردانگی شون و اینها صحبت شده که میتونه کمک کننده باشه

- - - Updated - - -

بعدشم مسایل جنسی خودش در آرامش یا استرس و عصبانیت رابطه شدید و مستقیم داره ...شما میتونید از این طریق خیلی موفق باشید ولی قدم به قدم و کاملا با آهنگ سرعت ملایم

باسلام وارزوی توفیق !!!
تمام مطالب شمارا خوندم متاثر شدم اولا از مشکلات عمومی ودیدگاه مشترک خانم ها که همیشه به ظاهر مسله فکرمیکنندواینده اون مسله براشون اهمیتی ندارد.خواهر خوبم هر شغل وهرکاری که نامشروع وحرام وخلاف نباشه یک مسلمان مجازهست برای جبران هزینه زندگی وامرمعاش بنا به مهارت وعلاقه شخصی وتوانایی خود اقدام کند.ولی متاسفانه شما خانم ها حالت ضروری وعادی براتون مهم نیست حال که وضع اقتصادی تون پایینه باید شوهرت برجبران اون دنبال هرکارسالم که رفت موافقت کنی تاازاین بحران نجات یابید ولی شما ناامید هستید که مدام درین بحران وتهیدستی خواهید موند نه چنین نیست مردزندگی تو عمرش فقط اوایل زندگی دستش خالی میباشد فقیری وبی پولی یه سال یا دو سال نهایتش طول می انجامد اگه بیشترازاین باشد مربوط به تنبلی مرد خانواده میشود.ودرضمن غیر از گزینه انتخابی وسوژه شخصی تون که عامل ازدواجتون شده سایر گزینه هارا منفور می دانید (مثلا سوپری /اهن سازی/)جه ایر ادی دارد؟ازبسا خانومهایی من می دانم که بااینکه پولدارتر هم هستند ولی شوهرش دنبال شغل باعرض پوزش(تخلیه چاه)رفته اونموقع زنه باید شوهرشو بکشه؟نه چنین نیست!ادم باید باتوجه به بازار ومهارت وموقعیت خودش میتونه شغلشو تغییر بدهد.مثلا من تا28 سالگیم تو یه شغل تعمیرکاری البته نماینده مجاز 18 شرکت الکترونیکی بودم بادرامد ماهانه 1تومان خوب زندگی میکردیم بعدها به فروش رو اوردم ذهن اقتصادیم رشد کردوتوانستم ماهی 10 م درسال 82 درامدداشته باشم بدون اینکه خانومم دخالت کنه .بعددیدم توی فلان کار(نمخوام شغلمو بگم چون مشهورم لو میرم)میشه ماهی 20 م دراوردمثلا دریک معامله که بایک وانت حدود 3تن میشد یه شبه 20 م کاسب میشدم ولی چون دوره امپراطوری همسر دوم بود داداشش که خودش ابدارچی یه جایی بود وماهی 60 تومان میگرفت بادید تمسخر اسم منو (ماشین پول)صدا میکرد واونموقع حرکت اشتباه خانوممو مشاهد کردم که گفت تو که اینقد سرمایه داری بیا طلافروشی برام بازکن .ومثل شما ادعا داشت این شغل تو متناسب باشخصیت تو نیست درحالیکه شغل من خرید اجناس ازکارخونه بمدت چک 18 ماهه بود وفروشش با 40 درصدسود بصورت یک شبه وفوری بود حتی تو باروخالی کردنش نقش نداشتم وبعد سرمایه گذاری اونمقدار پول درخرید زمینهای تجاری وواریز چکها ازفروش نیم صدم خریدزمینها جبران میشدویه شبه یه سرمایه که پول ازخودم نگذاشته بودم با 240برابرافزایشش میدادم هرروز همین کارا!!اما این شغلم سرسخت موردانتقادخانومم قرارگرفت گفت این شغل خوشم نمی اد مردم نمی دانند تو چی داری یا نداری بیا طلافروشی وخودنمایی کن همه حساب ببرن و...
اما کوتاه نظری ایشون باعث متلاشی شدن زندگیمون شد.خواهشا شما هم ازاد بزارید شوهرتون ازهرکاری که نون اوری زیاد باشه دنبالش بره !!یعنی چه من اگه مخواستم بااهنی وسوپری ازدواج کنم میکردم دیگه؟این فکرها غلط هست!!خانم محترم این بخاطر جبران امرمعاش برای اینکه ازشما شرمنده نشه به این کار رو اورده شما باید تشویق وازش تشکر نمایید که بلاخره انگیزه کاررفتن تو سرش هست..چه ایرادی دارد من درسال 1374در شهرک فرهنگیان غرب تهران جاروکش هیات امنا بودم .ظهرها چمن هارا اب میدادم شب ها هم تو خونه مردم نظافت کاری میکردم اونزمان چون نیازداشتم .کارعارنیست!!بیکاری ننگ هست!!!
امادرمورد رابطه تون چرا باکره؟؟
عجب!!!
این چه نوع معامله ایست که سه سال سرین مسله سکوت کرده اید؟این چه نوع تبادل؟؟زن که محاله سکوت اختیار کنه مگه اینکه مشکل ازخودش باشه!!مگه میشه یه شب بی خیال عواطف زن بشی وزن ترا ببخشه؟زنها ازهمه چی میگذرن بغیر این گونه صمیمیات!!!حالا در صورت واقعیت حرفهای شما!!اگه مشکل از شماست چرا شوهرت چاره ای نمی کند؟یاازشوهرته !!شما باید دنبال بهبودروابط باشید.یااینکه ایشون ناتوانی جنسی دارند خوب این گونه ناتوانی ها عامل دلسردی زندگی ها میشه!!یک مرد خوب باید از همه چی ساپورت بشه تا بشه مرد!!تا بتونه یه زندگی را بافوت بچرخونه نه باهل نه باجون کندن!!!!یعنی چه توی سه سال ارتباط ندارید؟مگه میشه؟شاید که فردایی به هیچ کدوممون نباشه چرااین موضوع را تموم نمی کنید؟اگه واقعا مشکل ازطرف شوهرتون هست خوب اسم برای خودت گذاشته اید (زن زندگی)درزندگی این مسله اولویت دارد وگرنه چرا عروسی ها را به روز اول وصلت موکول کرده اند مثلا انتخاب میکردند در 50 سالگی .که این هم مضحکه!!!!لطفا قال این مرض را بکنید وحلش کنید شاید حل این مشکل هست که هرحرکات شوهرتون بتون ازاردهنده هست!!چون اکثرا انسان وقتی ازکسی خوشش نیاددنبال کشف ایراداوست.
ودرضمن خانم محترم یه فکر اسوده دنبال کتاب خوندن میره نه اینکه شوهری که هرلحظه تصمیماتش توسط راکت زنانه بمباران میشه !!!مطالعه کتاب برای شوهرتون اولویت ندارد .شما اولویت های اصلی را تعطیل وبفکر اسباب بازی افتاده اید.با ش مشورت کن خوب وبد سود وضرر هرکاررا باهم مقایسه کنید وازاینکه شغل همسرت تحقیر کننده هست به دل نگیرید چون همیشه قرار نیست این کارو ادامه بدید.خداوند بزرگ هست پولدار خواهید شد راه کسب پولو یادخواهید گرفت .توایران که پول وهوا برا ی یه ذهن اقتصادی فرقی نداره../امادرمورد فاش اسرارتون که شوهرتون میگه درامدمون کمه باید نگه ولی اگه نتونست خودشو نگه داره باید با یه لحن شجاعانه اشکارکنه نه مظلومانه!!چون مرد باید مرد عمل باشه.
براتون ازخدا صمیمت ورونق اقتصادی ارزومندم.

سلام زندگی جون
اول از همه واست از خدا صبر و خوشبختی میخام
عزیزم بهتره باهم پیش مشاور برید
اگه نیومد ی روز ک حوصله داشته باشه دور از تشنج روحی بشین باهاش بحرف و دلیلشو بپرس
ولی یه چیزی که حواست باشه اینکه باکره ایتو از دست نده تا مطمعن نشدی ب سلامتی روحیش