ببخشید که من دیر جواب می دم. آقای نیکمرام من و همسرم رابطه داریم. رابطه ی کامل نداریم ... خیلی هم دوستم داره. منتها خب شرایط بد اقتصادی و زندگی درهممون باعث شده بحث مون بشه گاهی که بیشتر از ناحیه منه
تشکرشده 7 در 5 پست
ببخشید که من دیر جواب می دم. آقای نیکمرام من و همسرم رابطه داریم. رابطه ی کامل نداریم ... خیلی هم دوستم داره. منتها خب شرایط بد اقتصادی و زندگی درهممون باعث شده بحث مون بشه گاهی که بیشتر از ناحیه منه
تشکرشده 726 در 247 پست
الان شرایط کار خرابه
من خودم فوق عمران دارم
چرا فکر میکنید همسرتون باید درس بخونه
کلی آدم میشناسم که فوق دارن و بیکارن یا درآمد ناچیز دارن
اگه حقوق اون کار دولتی برای شما انقدر بد بوده که نمیخواستید همسرتون اونو به دیگران بگه پس چرا بزور وادارش میکردید بره سر اون کار
بزرگترین مشوق یک مرد برای رفتن سر یک کار حقوقیه که میگیره
اگه قرار باشه به اندازه خرید یک پفک نمکی به من پول بدن ترجیح میدم رو به آهن فروشی بیارم و چند سال به خودم سختی بدم اما بعد از چند سال درآمدم طوری باشه که کفاف زندگیم رو بده
باور کنید اوضاع کار خیلی بیریخته
اصلا کار نیست که نیست
حالا نمیدونم چرا گیر دادید به درس مگه کسی هست که از درس به پول رسیده باشه
تشکرشده 7 در 5 پست
آقای 123456 حق با شماست. کار نیست ولی خب من می گم از وقتای مرده اش استفاده کنه. مثلا وقتی بی کاره صبحا رو به جای این که بخوابه یا بشینه پای تلویزیون درس بخونه. بهرحال این هدف مشترک ما بوده. اصلا درس نخونه ! یه کتاب بگیره دستش بعد 3 سال ازدواج که من فکر می کردم اهل کتابه نه این که بگه اضطراب دارم و نمی تونم بخونم ... احساس می کنم اینا بهانه است و تو بهترین شرایطم همین طوره. این داره منو عذاب می ده و بدتر از اون شوخی ها و برخورداش توی جمعه
تشکرشده 3,304 در 1,073 پست
سلام
من فقط تاپیک اولتون رو خوندم و فکر می کنم همسرتون حق داره چون با 400 تومن خیلی خیلی خیلی سخت میشه زندگی کرد
اجازه بدید بره دنبال کاری که درامد بالایی داشته باشه و شما هم راحت تر زندگی کنید . به جای اینکه با روزردی از این و اون قرض بگیرید یا ...
حالا که استعدادشو داره علاقشو داره مطمئن باشید بعدها خودتونو سرزنش می کنید
مگه کار ازاد چه ایرادی داره مثلا آهن سازی که خودتون مثال زدید ؟؟
دزدی که نیست
یا کار دولتی با حقوق کمش چه مزایایی داره که این همه سنگشو به سینه می زنید
- - - Updated - - -
وقتی یک مرد مسئولیت زندگی به دوشش هست و مبلغ کافی پول نداره نمی تونه در نهایت ریلکسی بشینه کتاب بخونه اون نگران آینده هست و خیلی مسایل دیگه
خیلی از شما تعجب می کنم چقدر دور از واقعیت به زندگی نگاه می کنید
تشکرشده 7 در 5 پست
زندگی موفق عزیزم ممنون که وقت گذاشتی... حق با شماست و همسر من حقشه که بره دنبال علائقش حتی اگه من مخالف باهاش باشم. من با این قسمت مشکلی ندارم من با این قسمت مشکل دارم که خب اگه قرار بود من با کسی که توی کار آهن مثلا هست یا سوپر مارکت داره با کسایی دیگه ای ازدواج می کردم نه ایشون. همون موقع خواستگارایی داشتم که پول دار بودن ولی خب من به تناسب شخصیت و هم چنین شغل همسرمو انتخاب کردم. پس علائق من چی می شن ؟ چرا من باید با مردی ازدواج می کردم که انگار کس دیگه ای به جای من تصمیم گرفته ؟!
من کار دولتی یا آزاد برام مهم نیست اما واقعا نمی خوام با مردی زندگی کنم که مثلا سوپر مارکت داره یا ...
آیا این حق من نیست ؟ این جزو ارزش هایی بوده که بر اساسش من تصمیم گرفتم .
به نظرت مردی که نمی تونه یه کتاب دستش بگیره چه جوری بازی رایانه ای و فیلم و تلویزیون و دیدن مرتب فامیلش رو می تونه ؟!
ضمن اینکه من برای زندگی با ایشون خیلی خیلی تلاش کردم و خیلی چیزها رو تحمل کردم. حالا رفتاراش هم واقعا آزارم می ده مخصوصا همون بحث شوخی که نوشتم
تشکرشده 726 در 247 پست
سلام
فعلا بذارید بره سوپر مارکت و هر چیزی مد نظر خودشه امتحان کنه
مگه قراره شما برید سر کار اون و بجای اون کار کنید
خدایی از چشم و هم چشمی و کلاس گذاشتن با شکم خالی هیچکی به جایی نمیرسه
بعدا موقع بیپولی میفهمید چه کار بزرگی کردید
بازی و فیلم و .... باعث میشه ذهن مرد آروم بشه
اینا تفریحات سالمی هستند
حتما باید طرف دود بره تا خوشتون بیاد
زیاد به پر و بالش نپیچید اینا مشکلاتیه که به مرور زمان مرتفع میشه
وقتی کار نیست غرغر های شما کار درست نمیکنه
گفتم که وضعیت کار خیلی بحرانیه
بازم توصیه میکنم بیخودی مردتونو از خودتون دور نکنید
حتی بعضی مردا رقتار بچه گانه دارند
مثل خود من اگه یکی مدام بهم گیر بده که فلان کار رو نکن بعد از مدتی برای اینکه لج طرفو در بیارم در حالی که خودمم میخواستم دست بکشم اما بدتر میکنم
توکل کنید به خدا ایشال.... کار و مشکلات مالی مرتفع میشه
فقط سر مسائل الکی بهونه تراشی نکنید
هیچ زندگی بدون مشکل نیست ولی شما میخواهید برای کلاس گذاشتن پیش داداشتونو دوستاتون و فامیلتون زندگیتونو خراب کنید
کاغذ بی خط (سه شنبه 24 دی 92), zendegiye movafagh (چهارشنبه 25 دی 92)
تشکرشده 7 در 5 پست
123456 عزیز بحث کلاس گذاشتن نیست. ببینید ما دیگه وارد 30 سال شدیم. همسر من هنوز شغل نداره. تا حالا هر دو شغلی که گیر آورده رو فقط یکی دو سال توشون مونده. این طوری که من موافقت کنم و بره یه چنین کاری راه بندازه شاید یه رفاه نسبی بیاره اما اولا این شغل ممکنه دائم شه براش و سطحش همین بمونه. ثانیا خودش عذاب می کشه. مثلا الان اون شغل آزادش جوریه که با یه مشت جوون سر و کار داره و مدام داره حرص می خوره و رنج می کشه که این چه کاری بود؟ غرغرهاش هم مال من بدبخته. می دونم مثلا سوپری که بزنه هر روز شاکیه چرا ادبیات مخاطبش این جوریه؟ حالا هر چی من بگم بابا خودت خواستی و همینه دیگه. فایده نداره. ضمن این که من کلاس نمی خوام بذارم اینو برای زندگی موفق هم نوشتم من اگر می خواستم با کسی که چنین شغل هایی داره ازدواج کنم خواستگارای پول داری داشتم. برای من کلاس و پول مطرح نبود. کار و شغل روی آدم تاثیر می ذاره. این خواسته ی من بود. یکی از فاکتورای اصلی ازدواجم. مثه اینه که شما با یکی ازدواچ کنید و براتون معیار باشه تحصیلاتش نزدیک به شما باشه و بعد ببینید نیست. من نه آدمیم که بخوام گیر بدم نه اهل کلاس گذاشتنم. از وقتی ازدواج کردم فکر کنم خریدی در کار نبوده حتی . و این که نمی خوام بقیه فکر کنن از پس خودش برنمیاد مخصوصا خانواده خودم بخاطر خودش. بخاطر این که بی عرضه به نظر نیاد که خودش داره تموم تلاشش رو می کنه اینو به بقیه ثابت کنه
تشکرشده 148 در 55 پست
تا حالا فکر کردید شاید مشکلی هم از جانب شما باشه؟
شاید زیادی توی کارش دخالت می کنید؟
شاید نباید بهش بگید چه کار بکن و چه کار نکن؟
شاید مادرش نیستید و وظایف یک مادر در قبال بچه ی 5 ساله اش رو در مقابل ایشون ندارین؟؟!
کاغذ بی خط (سه شنبه 24 دی 92), شیدا. (چهارشنبه 25 دی 92)
تشکرشده 73 در 40 پست
عزیزم تو این زمینه حق همه دوستان هست.واقعا کار نیست و سخته و انتظار داشتن تو شرایط روحی سخت اینکه همسرتون درس بخونه از محالات هست.
اول به یک ثبات زندگی و شغلی برسه و بعد وقت برای ادامه تحصیل هست.
اشکال نداره شغل آزاد ولی ریسک کم باشه.
من و همسرم مثلا ارشد و دکترا هستیم لنگ کار درست درمیونیم.
مخصوصا شهرستان که کار واقعا سخت هست.ولی باز تو تهران تخصص باشه میشه با کاردانی هم حداقل یک درامد متوسر داشت.کمتر دخالت کنید در کارهاش.
پشت همسرت باشه و همراهش.ولی درکت میکنم خودم خیلی واسه کار اذیت شدم.هم من و هم همسرم.هنوز هم نگرانیم.
- - - Updated - - -
الان متاسفانه معیار درامد مهم هست نه مدرک.دکتر بی پول چه فیده.ولی دیپلم که کار داره خیلی راضی کننده است.جامعه بد شده مدرک فقط واسه قاب گرفتن است.
برید دنبال تخصص تو رشته خودتون کنارش شغل آزاد تا ایشالا بعدا
تشکرشده 5 در 3 پست
سلام عزیزم من با نظر واحد موافقم.
ماهم تو زندگی فشار مالی داشتیم و هرازگاهی داریم.سعی کن هوای شوهرتو داشته باشی بهش ارامش بده و تشویقش کن که به هرکاری علاقه داره بپردازه و بعدش ایشاا.. کم کم وسیع تر کنه.
به نظر من اگه حتی یه سوپرمارکت داشته باشه و پولش خوب باشه خیلی بهتر از اینه که کارمند باشه و منتظر سربرج!من خودم شوهرم کارمنده وسط ماه حقوقمون تموم میشه!
یکی از اشناهای همسرم سوپرمارکت دارن و جای مغازه اش خوبه اولش خیلی مغازه اش کوچیک بود ولی با زبون چرب و نرم و قیمت منصفانه مشتری پیدا کرد بیا و ببین زنش از خانواده فقیری بود هیچی نداشت حالا بیا ببین چه طلاها و لباسایی که استفاده نمیکنه!ماشین و خونه ام جای خود
الان کم کم مغازه بغلیشو گرفته و کمکم وسعت داده.خلاصه تو رفاه و راحتی همه صبر میکنن مهم اینه که تو این روزا پیش شوهرت باشی......همیشه گفتم شوهر کارگره زن بنا....با همون حقوق کم زندگیتوو بساز این ارزش داره
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)