دوست عزیز، البته منظور من این نبود که شما کلا عقب نشینی کنید.
تعجب کردم از اون همه حس و علاقه و این عقب نشینی ناگهانی.
منظورم این بود که فکر کنید و با فکر جلو برید.
من هم کمی فکر کردم.
من تا به حال موردی ندیدم و تجربه ندارم درمورد خط پایین:
فکر میکنید اگه مثلا مادر آقا پسری به آموزش دانشگاه مراجعه کنه و شماره دختر خانمی رو برای امر خیر جویا بشه، بهش میدن؟
فکر میکنم نهاد رهبری توی همه دانشگاه ها دفتر داره. یا بسیج دانشگاه. اینجور جاها توی امر خیر بیشتر کمک میکنن.
مثلا اگه مادرتون از طریق آموزش موفق نشدن، میتونن از طریق بسیج یا نهاد اقدام کنن. (البته همه اینها بستگی به این داره که شما خانواده رو تا چه حد همراه خودتون بکنید.)
اگه فکر میکنید احتمال پیدا کردن شماره منزل ایشون وجود داره، شما فرصت کافی دارید برای اینکه در وقت مناسب با خانواده خودتون در میون بذارید.
به نظر من اگه فکر میکنید دختر خانم ارزشش رو داره، جویا بشید و راهش رو پیدا کنید.
کسی که بخواد پیدا میکنه راهش رو.
یه وقت آدم یه کاری رو میخواد انجام بده، تمام تلاشش رو میکنه شب و روز وقت میذاره اما به ثمر نمیشینه. اون موقع آدم از خودش راضی هست و نسبتا آرامش بیشتری داره تا وقتی که از همون اول بگیم نمیشه و بدون تلاش عقب نشینی کنیم.
دقت کنید کار نیمه تمامی که بخاطر تلاش نکردن به ثمر نرسیده، ممکنه در آینده روی ذهنیت و میزان ارزش خودتون (از دید خودتون) اثر منفی بذاره
خلاصه کنم. با استفاده درست از عقل و منطق، تا حدی تلاش کنید که پس فردا خودتون رو به بی عرضه گی متهم نکنید.
موفق باشید
از زندگی چه می خواهی که در خدایی ِخدا، آنرا نمیابی؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)