موضوع: با این مادر شوهرم چه کنم؟

خب چرا خودت اینو ازش نخوای؟ چرا قبل از اینکه بگه بیا بریم خونه مامانم یا برم خونشون، ازش نمیخواید که باهم برین قدم بزنین، اللخصوص که الان براتون لازمه. البته حواستون به سرما هم باشه. تا ماههای اول بارداریتونه یه ذره می تونید تحرک داشته باشید. از این فرصت استفاده کنید. اگه از الان خونه نشین بشید چند ماه دیگه که دیگه هیچی!

سلام عزیزم میدونم چی میگی خانواده شوهر من تا این حد نیستن ولی یک جواری این جورین تازه خودشون کلی عاقل میدونن با فرهنگ فهمید میدونن شوهرم کلا وقتی میریم اونجا یکجور دیگه میشه انگار اون میره یک ادم دیگه میاد هرچی میگه من فقط باید تاییدش کنم بیشتر از همیشه حواسم باشه احترام خاصی بزارم ولی همینکه میایم بیرون میشه همون شوهر خودم که عاشقشم نمیدونم اونا همینطور دور هم میشینن به حرف زدن یک جا گوله میشن باهم حرف میزنن من اولش خیلی سعی کردم باهاشون دوست بشم ولی بهم برخورد وقتی میرفتیم یک گوشه میشستم کلا حرف نمیزدم الان حدود 3 سال از زندگیم میگذر خدا شکر الان خیلی بهتر شدن البته من یک بار رفتم جای شوهرم کلی گریه کردم اون رفت حال همشون گرفت از اون روز خیلی بهتر شدن

نوشته اصلی توسط mahasty

خب چرا خودت اینو ازش نخوای؟ چرا قبل از اینکه بگه بیا بریم خونه مامانم یا برم خونشون، ازش نمیخواید که باهم برین قدم بزنین، اللخصوص که الان براتون لازمه. البته حواستون به سرما هم باشه. تا ماههای اول بارداریتونه یه ذره می تونید تحرک داشته باشید. از این فرصت استفاده کنید. اگه از الان خونه نشین بشید چند ماه دیگه که دیگه هیچی!

اون نمیخواد قدمبزنه فقط میخواد به خونوادش سر بزنه همین.

دوست عزیز منم به دوستان موافقم سعی کن رفت و آمدت با خانواده شوهرت کمتر کنی ولی مواقعی هم که رفتی سعی کن مثل خودشون سرد ولی مودب برخورد کنی و بیشتر روی پدرشوهرت فوکوس کن و باهاش صمیمی تر شو
چون پدرشوهر بزرگ خانواده است و اینطوری به قول دوستان هم حامی داری و هم اینکه از تنهایی در میای و پیش ایشون عزیز میشی و ناخودآگاه این صمیمیت حس حسادت دیگرون رو برانگیخته می کنه و احتمال داره سعی کنن رفتارشون رو تغییر بدن
در مورد شوهرت اینطور که گفتی دوست داره و فقط به خاطر رفتارهای خانوادش گاهی در حضور اونها رفتارش تغییر میکنه پس نگران غیبت ها و صحبتاشون هم نباش چون اگر میخواست همسرت دهن بین باشه تا حالا تاثیرشو گذاشته بود پس سعی کن خودتو به همسرت نزدیک کن
وقتایی که دلت تنگ میشه و حوصلت سررفته با همسرت حرف بزن و درد دل کن و در مورد دلتنگی هات براش بگو ولی در مورد خانوادش بد نگو
بگو میخوام هوا بخورم و قدم بزنم یا بگو بریم پیاده روی و برای بچه مون لباس و سیسمونی ببینیم اینطوری شاید وسوسه بشه

واییییییی
عزیزم
حیف تو نیس با اون نی نی کوچولوی تو شکمت بشینی غصه مادر شوهر بخوری؟؟
اونم وقتی شوهر به این خوبی داری؟
ولشون کن.به خدا تنها راه برخورد با خونواده شوهر ندیده گرفتنشونه.هم اونا جو گیر نمیشن هم خودت اعصابت راحته.
زندگیتو بچسب.اونام لابد میدونن پسرشون چقدر زنشو دوس داره حسادت میکنن.جدی نگیر.

شرمنده عزیزم نمیخوام چیز بد یادت بدم ولی متاسفانه با بعضی ها مثل خودشون باید رفتار کرد. مثلا وقتی میری اونجا و می بینی دراز کشیدن و تکون هم نمیدن خودشون رو تو هم عین خدشون رفتار کن. تو هم کنارشون دراز بکش یا اگه لم دادن روی مبل تو هم لم بده یا پاتو دراز کن، گاهی برای فهمونده یه رفتار بد به یکی باید عین رفتارشو عملی کنی که بفهمه که بهتر از ادب و حرف جواب میده.

خوب من سعی میکنم نبینمشون اما نیش و کنایه هاشونو چکار کنم

در مورد غیبتشون هم اگه مثلا از جاریت غیبت کردن وو مسخره اش کردن اول گوش کن و آخرش بگو وای الان پشت سر منم دقیقا همین حرفا رو میزنید ها نه؟؟ بببین چی میگن مطمئن باش دیگه پشت کسی تو روی تو بد نمیگن. منم مادرشوهرم اینا خیلی دوست دارن یکیو سوژه کنن و هی غیبتشو بکنن چندبار که کردن گفتم ماشاءاله شما هم همیشه خدایکیو دارین واسه غیبت ها. بابا ولش کنید بیچاره رو . دیگه چیزی نمیگن

یه بار از اون جاری دیگم تعریف میکردند یه جوری که اره اون خوبه تو نه.منم جوابشونو دادم .تا یک ربع نشست اسم مادر و خواهرای منو برد که مادر و خواهرات اینجوری اند.منم وسط حرفاش بلند شدم رفتم توی اتاق.دیدم صدای خندش از بیرون میاد!!

- - - Updated - - -

جوری سر و صدا راه انداخت که ببخشید اب دهنش اینور اونور میرفت!از قوم و خویش های دورمون گرفت تا مادر و خواهرم رسید.

- - - Updated - - -

نوشته اصلی توسط kamr

شرمنده عزیزم نمیخوام چیز بد یادت بدم ولی متاسفانه با بعضی ها مثل خودشون باید رفتار کرد. مثلا وقتی میری اونجا و می بینی دراز کشیدن و تکون هم نمیدن خودشون رو تو هم عین خدشون رفتار کن. تو هم کنارشون دراز بکش یا اگه لم دادن روی مبل تو هم لم بده یا پاتو دراز کن، گاهی برای فهمونده یه رفتار بد به یکی باید عین رفتارشو عملی کنی که بفهمه که بهتر از ادب و حرف جواب میده.

من نمیتونم اینکارو بکنم.اخه خوشم نمیاد.البته وقتی میبینم خداحافطی یا تشکر نمیکنند منم همونجور برخورد میکنم اصلا تشکر نمیکنم. گاهی هم خداحافظی نمیکنم

یه نفر منو دریاب اینجا.چیکار کنم با این مادر شوهر؟