به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 28
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 اسفند 97 [ 18:25]
    تاریخ عضویت
    1392-3-30
    نوشته ها
    167
    امتیاز
    5,346
    سطح
    46
    Points: 5,346, Level: 46
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 194 در 95 پست

    Rep Power
    27
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط asemaneabi222 نمایش پست ها
    دقیقا همین کلمه منظورم بود "دختر بازی"ولی نگفتم ،منظورم اینه که جمله ای که گفتید یعنی دختر باز نیستم همون تلنگر لازمی بود که هر پسر توی دوران بلوغ باید به خودش بزنه،اون زمان اگه هیجان بود که کاملا هم اقتضای سنتون بود اما الان عشقه چون عامل پیشرفتتون شد،چون اگه مثلا باهاش دوست میشدید اون میشد اولین دوست دخترتون بعد از یه مدت هیجان از بین میرفت و دوست دختر بعدی و بعدی و بعدی و قبح اینکار براتون ریخته میشد و مثل اکثر جوونای دیگه یا زخم خورده میشدید یا خودتون زخم میزدید به بقیه و دلتون آلوده میشد،پس واقعا خداروشکر که برای بهتر شدن زندگیتون تلاش کردید انشالله ارشد هم تموم بشه و دکتری بخونید،بازهم میگم توکلتون به خدا باشه ،چون غیر ممکنه براش وجود نداره،بزرگترین آرزوی ما فقط به یه اشاره ی خدا بستگی داره
    99 درصد با حرفاتون موافقم

    ولی اون علاقه به خاطر وضعیت نامشخص خدشه دار میشد ولی از بین نمی رفت ولی خب بقیه حرفاتون درسته

    من اگر باهاش دوست میشدم مثلا یک سال 2 سال چند سال این رابطه رو پنهان میکردیم

    من الان بعد 10 سال کم کم دارم شرایط ازدواج پیدا می کنم

    نمی شد که 10 سال با هم دوست باشیم - قطعا خانواده دختره اجازه نمی دادن

    و این یه شکست بزرگ می شد تو زندگی من

    پسر عموی من تو 18 سالگی ازدواج کرد - چون باباش میلیونر بود سرمایه داد باهاش مغازه زد و ....

    ولی من هیچ حامی مالی نداشتم و الانم ندارم فقط باید خودم تلاش کنم

    ============

    الانم اگر به اون دختر نرسم همون شکست بزرگ رو تو زندگی خوردم

    ولی نمی دونم چرا زندگیم تو مسیری زیر نظر لطف خدا داره پیش میره خیلی امیدوارم به یه جایی برسه

    این همون خدایی که هروقت التماسش میکردم بدون رد خور فرداش میدیدمش این همون خداست

    - - - Updated - - -

    از چادری بودن مادرش و متانت خود دختره + حتی یک آرایش ساده نداشتنش می شد احساس کرد زیاد اهل این دوستی ها و ... مثل من نبود

    البته فقط احساسم اینو میگفت

    همه دوستاش حتی برای مدرسه آرایش و .. می کردن من حتی اون رو با لباس شخصی شانسی میدیدم یه بار حتی با یه آرایش کوچولو ندیدم - عجیب بود !

    =============

    امیدوارم خدا این منت رو روی سر من بزاره و این بندش که هیچ وقت کامل حق بندگی رو به جا نیاورد رو شرمنده خودش کنه

    . یه روز اپیک جدیدم تو این سایت پیدا کردنش تو حالت مجردی باشه - حتی اگر احتماله اینکه یه دختر تا 22 سالگی مجرد بمونه زیر 10 درصد باشه

    ولی این 10 درصد کل زندگی و آینده من هست

  2. کاربر روبرو از پست مفید farshidnaji تشکرکرده است .

    asemaneabi222 (شنبه 23 آذر 92)

  3. #12
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    سلام آقافرشيد


    اول بگذاريد به شما بخاطرخويشتندارى ، پاكى وايمان و ذاكرلطف خدا بودنتون تبريك بگویم.

    بسيارخوشحالم براى شما وحكمتهاى زيادى در اين ماجراى زندگيتون مي بينم كه درفرصت بعدى خواهم گفت.

    عجالتا، تقاضاميكنم ماجراى گوهرشاد و عشقى كه پسرى بهش بيداكرده بود رابخوان تا بعد وحرفهايى كه براتون دارم





  4. 4 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (شنبه 23 آذر 92), farshidnaji (شنبه 23 آذر 92), reihane_b (شنبه 23 آذر 92), الهام20 (شنبه 23 آذر 92)

  5. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 اسفند 97 [ 18:25]
    تاریخ عضویت
    1392-3-30
    نوشته ها
    167
    امتیاز
    5,346
    سطح
    46
    Points: 5,346, Level: 46
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 194 در 95 پست

    Rep Power
    27
    Array
    خیلی ممنون از لطف شما

    داستان اون خانوم رو هم پیدا کردم میخونم حتما

    بازم ممنون از کامنتتون

    - - - Updated - - -

    یه چیزایی هست میترسم بگم همه مسخره کنن بگن توهم زده

    اگه یادتون باشه گفتم چند ماهی هست بدجور احساس می کنم خدا داره کمکم میکنه و حتی بعد سالها 2 خواب در مورد اون دختر دیدم

    ولی جریان از این قرار بود که

    من وقتی بچه بودم احساس میکردم خیلی با بقیه تو یه مسئله ای فرق داشتم

    همه وقتی زودتر تعطیل می شدیم{تو دوران راهنمایی} میرفتن دم مدرسه دخترونه و ... ولی من سرم رو مینداختم میومدم خونه

    یه روز تو کلاس دینی معلممون یه حدیث گفت هر کس نامحرمی ببینه سرش رو بندازه پایین خدا یه پاداشی میده بهش شیرینیش رو احساس کنه

    من از اون روز به بعد کلا حتی نگاه اول هم به هیچ دختری تو خیابون نداشتم کلا سرم پایین بود

    که درست بعد یه مدت ون دختر وارد زندگیم شد

    شاید خیلی مسخره باشه ولی واقعا اینطوری بود

    ولی بعد دوران دبیرستان متاسفانه دیگه اون عفت محض رو نداشتم بعضی گیر پورنو هم افتاده بودم - مزاحم ناموس مردم نمیشدم - تا این سن حتی به یه دختر هم تیکه نپروندم - ولی تو خیابون دیگه سرم پایین نبود - یه نگاه یک ثانیه ای به مردمی که از روبرو میومدن داشتم

    من چند ماه پیش با خودم فکر کردم تنها تغییر من نسبت به گذشته ترک عفت محض بوده - شاید به این دلیل خدا اون رو از من گرفته تا آدم بشم - آخه تو قرآن آیه داریم مصیبتایی که به شما میرسه به خاطر گناهان شماست

    درست از چند ماه پیش تقریبا از خرداد تصمیم گرفتم دیگه به نامحرم حتی یک ثانیه نگاه نکنم و نزدیک سحر نماز شب بخونم و ....

    و درست از اون موقع زندگی من عوض شد - کارشناسی تموم شد بلافاصله ارشد الانم بلافاصله کار و پالسهایی از طرف خدا نسبت به اون دختر

    در صورتیکه قبلا همین کاردانی رو به زور خوندم و کارم هم اصلا جور نمی شد

    بازم میگم شاید مسخره به نظر بیاد ولی احساس می کنم اون دختر کادوی خدا برای عفت محض بود - اون روز یه دختره همکلاسیم ازم پرسید استاد امرو میاد ؟ گفتم نمی دونم ! بعد بهش گفتم من و شما همکلاسی هستیم ؟ گفت 2 ماه تو منو تو کلاس ندیدی ؟؟؟

    سر به زیر بودن تا این حد - حتی دیگه فیلم ایرانی هم از دلم نمیاد نگاه کنم به دخترها و زن ها دیگه هم میترسم و هم دیگه خوشم نمیاد نه اینکه به زور جلوی خودم رو بگیرم

    آهنگ هم فقط صوتی گوش می کنم و ....

    به نظر مسخره میاد ؟

  6. 2 کاربر از پست مفید farshidnaji تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (شنبه 23 آذر 92), reihane_b (شنبه 23 آذر 92)

  7. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 آبان 95 [ 01:43]
    تاریخ عضویت
    1392-1-31
    نوشته ها
    326
    امتیاز
    4,077
    سطح
    40
    Points: 4,077, Level: 40
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 73
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,507

    تشکرشده 858 در 268 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    45
    Array
    سلام آقا فرشید
    اصلا مسخره نبود هر انسانی به یه دلیل وارد زندگی ما میشه،در ضمن شکست خورده نیستید، نهایت پیروزی هستش که برای رضایت خدا یه انگیزه ی خیلی خوب دارید و با نفس خودتون جنگیدی که به گناه نیوفتی و همینطور پای قول و حرفتون موندی.
    نتیجه اش رو میبینی شک نکنید به خدا توکل کنید و به رضایتش هم راضی باشید

  8. 3 کاربر از پست مفید asemaneabi222 تشکرکرده اند .

    farshidnaji (شنبه 23 آذر 92), reihane_b (شنبه 23 آذر 92), الهام20 (شنبه 23 آذر 92)

  9. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 اسفند 97 [ 18:25]
    تاریخ عضویت
    1392-3-30
    نوشته ها
    167
    امتیاز
    5,346
    سطح
    46
    Points: 5,346, Level: 46
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 194 در 95 پست

    Rep Power
    27
    Array
    من خیلی تلاش کردم با بزرگترین پارتی ها و مقامات ارشد استانی بتونم یه جوری به پرونده اون دختر تو مدرسش نزدیک بشم

    ولی راه رسیدن به اون از طریق مادیات نبود چون با مادیات به دست نیومده بود

    اون هدیه خدا بود و راه دیدن دوبارش فقط خداست

    ======

    از همین منظر هم نگاه کنیم شاید خدا به خاطر اون 3 الی 4 سال گناه و بی عفتی کلا ازم گرفته باشه و اون دختر الان ازدواج کرده باشه

    ولی بدون امید به خدا و آینده نمیشه زندگی کرد

    واسه همین هر روز با کلی عشق و علاقه به خدا و توکل خالص بهش میرم بیرون به امید دیدنش

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط asemaneabi222 نمایش پست ها
    سلام آقا فرشید
    اصلا مسخره نبود هر انسانی به یه دلیل وارد زندگی ما میشه،در ضمن شکست خورده نیستید، نهایت پیروزی هستش که برای رضایت خدا یه انگیزه ی خیلی خوب دارید و با نفس خودتون جنگیدی که به گناه نیوفتی و همینطور پای قول و حرفتون موندی.
    نتیجه اش رو میبینی شک نکنید به خدا توکل کنید و به رضایتش هم راضی باشید
    منم همین نظر رو دارم میگم من که تا حالا صبر کردم

    حیف هست بعد 7 سال فقط به خاطر ارضای حلال نیاز جنسی برم زندگی شروع کنم که هم دختری رو بدبخت کنم هم خودمو { اینو واقعا به این نتیجه رسیدم اصلا نمی تونم به دروغ به یکی بگم دوست دارم }

    با اینکه سخت هست ولی همین تنهایی هدف دار و تنهایی که منو روز به روز داره بیشتر به عفت نزدیک میکنه به خدا نزدیک میکنه - میگم به این تنهایی فعلا ادامه بدم

    تازه تازه داره یه نتیجه هایی میده این تنهایی - تازه تازه سرم به سنگ خرده

  10. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 25 آبان 94 [ 22:07]
    تاریخ عضویت
    1391-12-18
    نوشته ها
    65
    امتیاز
    2,447
    سطح
    29
    Points: 2,447, Level: 29
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    48

    تشکرشده 100 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array
    قصد ندارم نا امیدت کنم فرشید جان و امیدوارم به عشقت برسی .

    ولی خیلی زیاد داری همه چیز رو به ماوراء الطبیعه ربط میدی .میدونم دوست داری منم بیام ازت تعریف کنم و بگم آره ممکنه خدا بهش برسونتت و...

    ولی چون خودم از این حرفا زیاد شنیدم و تجربه های متفاوتی نسبت به شنیده هام داشتم نمیتونم به این حرفها خوشبین باشم .
    من توصیه نمیکنم الان اقدام به ازدواج با کسی که هیچ حسی بهش نداری بکنی . قطعا در هر حالتی باید مدتی صبر کنی . اتفاق خاصی نمیافته . نهایا یکم فشار جنسی و عاطفی ...
    به نظر من مهمه که اون دختر رو فراموش کنی اگر قرار باشه بهش برسی میرسی و در غیر این صورت بهتره فراموشش کنی .

    امیدوارم موفق باشی.

    - - - Updated - - -

    قصد ندارم نا امیدت کنم فرشید جان و امیدوارم به عشقت برسی .

    ولی خیلی زیاد داری همه چیز رو به ماوراء الطبیعه ربط میدی .میدونم دوست داری منم بیام ازت تعریف کنم و بگم آره ممکنه خدا بهش برسونتت و...

    ولی چون خودم از این حرفا زیاد شنیدم و تجربه های متفاوتی نسبت به شنیده هام داشتم نمیتونم به این حرفها خوشبین باشم .
    من توصیه نمیکنم الان اقدام به ازدواج با کسی که هیچ حسی بهش نداری بکنی . قطعا در هر حالتی باید مدتی صبر کنی . اتفاق خاصی نمیافته . نهایا یکم فشار جنسی و عاطفی ...
    به نظر من مهمه که اون دختر رو فراموش کنی اگر قرار باشه بهش برسی میرسی و در غیر این صورت بهتره فراموشش کنی .

    امیدوارم موفق باشی.

  11. 2 کاربر از پست مفید soheil2 تشکرکرده اند .

    farshidnaji (شنبه 23 آذر 92), reihane_b (شنبه 23 آذر 92)

  12. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 اسفند 97 [ 18:25]
    تاریخ عضویت
    1392-3-30
    نوشته ها
    167
    امتیاز
    5,346
    سطح
    46
    Points: 5,346, Level: 46
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 194 در 95 پست

    Rep Power
    27
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط soheil2 نمایش پست ها
    قصد ندارم نا امیدت کنم فرشید جان و امیدوارم به عشقت برسی .

    ولی خیلی زیاد داری همه چیز رو به ماوراء الطبیعه ربط میدی .میدونم دوست داری منم بیام ازت تعریف کنم و بگم آره ممکنه خدا بهش برسونتت و...

    ولی چون خودم از این حرفا زیاد شنیدم و تجربه های متفاوتی نسبت به شنیده هام داشتم نمیتونم به این حرفها خوشبین باشم .
    من توصیه نمیکنم الان اقدام به ازدواج با کسی که هیچ حسی بهش نداری بکنی . قطعا در هر حالتی باید مدتی صبر کنی . اتفاق خاصی نمیافته . نهایا یکم فشار جنسی و عاطفی ...
    به نظر من مهمه که اون دختر رو فراموش کنی اگر قرار باشه بهش برسی میرسی و در غیر این صورت بهتره فراموشش کنی .

    امیدوارم موفق باشی.
    والله منم زیاد آدم با خدا و ... نیستم که اگر بودم تو راه حرام و پورنوگرافی و .. نمیوفتادم

    ولی چیزی که باعث گیر دادن من به ماوراء الطبیعه شده ارتباطش با زندگی واقعی من بوده

    مثلا 2 روز اون دختر رو نمیدیدم دعا میکردم دقیقا فرداش میدیدمش

    4 روز نمیدیدمش باز دعا میکردم دقیقا فرداش میدیمش

    یعنی تا ان حد تاثیر ماوراء الطبیعه تو زندگی من زیاد بود

    ======

    در مورد فراموش کردنش برام سخته مخصوصا وقت میبینم فقط فکر به اون دختر باعث شده گناهان رو ترک کنم انگیزه برای ادامه زندگی من هست

    الان بدون هیچ مشکل مالی از اخر هفته میرم سر کار چون میگم یه جور نباشه اگر اون دختر رو به احتمال 1 درصد دیدم علاف و بیکار باشم

    من اگر فراموشش کنم دوباره همون زندگی کثیف شروع میشه و ارتباطم با خدا کمرنگ میشه و .. افسردگی ها و ....

    ======

    ممنون از ارسالتون

  13. کاربر روبرو از پست مفید farshidnaji تشکرکرده است .

    الهام20 (شنبه 23 آذر 92)

  14. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 اسفند 97 [ 18:25]
    تاریخ عضویت
    1392-3-30
    نوشته ها
    167
    امتیاز
    5,346
    سطح
    46
    Points: 5,346, Level: 46
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 194 در 95 پست

    Rep Power
    27
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشته مهربان نمایش پست ها
    سلام آقافرشيد
    اول بكذاريدبه شمابخاطرخويشتندارى؛باكى وايمان وذاكرلطف خدابودنتون بهتون تبريك بكم؛بسيارخوشحالم براى شما؛وحكمتهاى زيادى دراين ماجراى زندكيتون مي بينم كه درفرصت بعدى خواهم كفت؛
    اجالتا؛تقاضاميكنم ماجراى كوهرشاد وعشقى كه بسرى بهش بيداكرده بودرابخوان تابعدوحرفهايى كه براتون دارم

    داستان واقعی شاگرد کار گر و گوهر شاد خاتون





    گوهر شاد خاتون همانطور که خواندید همسر شاهرخ تیمور بوده و یکی
    از زنان
    باحجاب بوده که من شنیدم همیشه نقاب به صورت داشته و خیلی هم

    مذهبی بوده ا و می خواست در کنار حرم امام رضا عليه السلام مسجدى

    بنا کند . چون مى خواست عمل صالحى انجام دهد به همه کارگران و

    معماران اعلام کرد دستمزد شما را دو برابر مى دهم ولى شرطش اين

    است که فقط با وضو کار کنيد و در حال کار با يکديگر مجادله و بد

    زبانى نکنيد و با احترام رفتار کنيد. و اخلاق اسلامى و ياد خدا را

    رعايت کنيد . او به کسانى که به وسيله حيوانات مصالح و بار به محل

    مسجد مى آورند علاوه بر دستور قبلى گفت سر راه حيوانات آب و

    علوفه قرار دهيد و اين زبان بسته ها را نزنيد و بگذاريد هرجا که تشنه

    و گرسنه بودند آب و علف بخورند . بر آنها بار سنگين نزنيد و آنها را

    اذيت نکنيد . اما من مزد شما را دو برابر مى دهم .. گوهر شادهر

    روز به سر کشی کار گران به مسجد می رفت؛ روزى طبق معمول

    براى سرکشى کار ها به محل مسجد رفت . در اثر باد مقنعه و حجاب

    او کمى کنار رفت و یک کارگر جوانى چهره او را ديد . جوان بيچاره

    دل از کف داد و عشق گوهر شاد صبر و طاقت از او ربود تا آنجا که

    مريض شد و و بيمارى او را به مرگ نزديک کرد. چند روزی بود که

    به سر کار نمی آمد و گوهر شاد خاتون حال اورا جویا شد . شنید که

    بیمار شده و به عیادت او رفت و حال اورا جویا شد .چند روز گذشت و

    روز به روز حال جوان بدتر می شد. مادرش که احتمال از دست رفتن

    فرزند را جدى ديد تصميم گرفت جريان را به گوش ملکه گوهر شاد

    برساند .وگفت اگر جان خودم را هم از دست بدهم مهم نيست . او

    موضوع را به گوهر شاد گفت و منتظر عکس العمل گوهر شاد بود.ملکه

    بعد از شنیدن این حرف با خوشرويى گفت: اين که مهم نيست چرا

    زودتر به من نگفتيد تا از ناراحتى يک بنده خدا جلو گيرى کنيم ؟ و به

    مادرش گفت برو به پسرت بگو من براى ازدواج با تو آماده هستم ولى

    فبل از آن بايد دو کار صورت بگيرد . يکى اينکه مهر من چهل روز

    اعتکاف توست در اين مسجد تازه ساز . اگر قبول دارى به مسجد برو

    و تا چهل روز فقط نماز و عبادت خدا را به جاى آور. و شرط ديگر

    اين است که بعد از آماده شدن تو . من بايد از شوهرم طلاق بگيرم .

    حال اگر تو شرط را مى پديرى کار خود را شروع کن. جوان عاشق

    وقتى پيغام گوهر شاد را شنيد از اين مژده حالش خوب شد و گفت چهل

    روز که چيزى نيست اگر چهل سال هم بگويى حاضرم . او رفت و

    مشغول نماز در مسجد شد به اميد اينکه پاداش نماز هايش ازدواج و

    وصال گوهر شاد باشد . روز چهلم گوهر شاد قاصدى فرستاد تا از حال

    جوان خبر بگيرد تا اگر آماده است او هم آماده طلاق باشد . قاصد به

    جوان گفت فردا چهل روز تو تمام مى شود و ملکه منتظر است تا اگر

    تو آماده هستى او هم شرط خود را انجام دهد . جوان عاشق که ابتدا با

    عشق گوهر شاد به نماز پرداخته و حالا پس از چهل روز حلاوت نماز

    کام او را شيرين کرده بود جواب داد : به گوهر شاد خانم بگو اولا از

    تو ممنونم و دوم اينکه من ديگر نيازى به ازدواج با تو ندارم. قاصد گفت

    منظورت چيست ؟ مگر تو عاشق گوهر شاد خانم نبودى ؟؟ جوان گفت

    آنوقت که عشق گوهر شاد من را بيمار و بى تاب کرد هنوز با معشوق

    حقيقى آشنا نشده بودم ولى اکنون دلم به عشق خدا مى طپد و جز او

    معشوقى نمى خواهم . من با خدا مانوس شدم و فقط با او آرام مى گيرم

    . اما از گوهر شاد هم ممنون هستم که مرا با خداوند آشنا کرد و او

    باعت شد تا معشوق حقيقى را پيدا کنم . . و آن جوان شد اولین پیش

    نماز مسجد گوهر شاد و کم کم مطالعات و درسش را ادامه داد و شد یک

    فقیه کامل و او کس نیست جز آیت اله شیخ محمد صادق همدانی ممنونم

    از همه شما که حوصله به خرج دادید و خواندید ممنونم
    من این داستان رو خوندم

    و فکر می کنم داستانش با من فرق می کنه

    قطعا این هوس جوانی بوده برای این پسر تو اون سن

    در صورتیکه من الان شک ندارم هیچ هوسی تو کار نبوده تو موضوع خودم

    تو این داستان طوری نوشته شده که دوست داشتن یه نفر با دوست داشتن خدا مطابقت داره ؟!

    و بازم میگم اون پسر از روی هوس تو اون سالها توهم زده که دوستش داره

    من اون سالها که اون دختر رو میدیدم - تا میرسیدم خونه 2 رکعت نماز شکر میخوندم

    الان بعد گذشت این سالها هنوزم فکر اون روزا باعث میشه هر روز ساعت ها خدا رو عبادت کنم از گناهانم توبه کنم و به مردم تا جایی که میتونم کمک کنم

    ما در حدیثی داریم ایمان افراد به نماز و روزه نیست بلکه به امانت داری و رابطشون با همسرشونه

    یعنی هیچ تضادی بین عشق حقیقی و عشق زمینی نیست

    منتها اگر واقعا دوست داشتن باشه نه یک هوس ! چند روزه

    دوست داشتنی که هزار تا دختر خوشگل تر از اون ببینم با کفش اون دختر عوضشون می کنم - اینو تو عمل نشون دادم

    سالها دور افتاد من از خدا به خاطر همین بود که خیلی خیلی کم به فکر اون دختر بودم

    شما به این فکر کن چه جور خیلی از مردهای متاهل هنوز درگیر پورنو هستند ولی فقط و فقط فکر اون دختر من رو از گناه نجات داده !

    رابطه اون دختر و خدا برای من یکی موازی بوده
    ویرایش توسط farshidnaji : شنبه 23 آذر 92 در ساعت 16:58

  15. کاربر روبرو از پست مفید farshidnaji تشکرکرده است .

    الهام20 (شنبه 23 آذر 92)

  16. #19
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 فروردین 98 [ 02:42]
    تاریخ عضویت
    1391-9-10
    نوشته ها
    485
    امتیاز
    9,513
    سطح
    65
    Points: 9,513, Level: 65
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,478

    تشکرشده 1,276 در 407 پست

    Rep Power
    73
    Array
    سلام آقای فرشید
    شما چقدر به جمله ی "کمال عشق در نرسیدنه" اعتقاد داری؟؟ من که خیلی اعتقاد دارم! فکر میکنی اگه توی اون سن و با مشکلاتی که داشتی یا حتی چند سال بعد وقتی پخته تر شدی و شرایطتت بهتر شد به اون خانوم میرسیدی و الان میخواستی از احساساتت بگی، جوری بود که همه ته دلمون شما رو تحسین کنیمو بگیم به این میگن یه عشق واقعی پاک؟؟ جوری مینوشتی که بشه عشقو از تک تک جمله هات حس کرد؟

    من فکر میکنم اون خانوم پاداش خدا به شما نبود، موقعیتی که الان داری و انسانی که الان شدی لطف و پاداشی بود که خدا بهت دادو اون خانوم فقط وسیله بود تا به اینجا برسی. شاید بهتر باشه به اون خانوم به عنوان یه جنس مونث فکر نکنی و فقط و فقط یه وسیله از طرف خدا ببینی که باعث شد عشقو تجربه کنی! حالا این عشقو بذار یه گوشه ی قلبتو بهش دست نزن و سعی کن از "دوست داشتن" لذت ببری! سعی کن زیبایی ها رو ببینی دوست داشته باشی و اجازه بدی دوستت داشته باشن! این هیچوقت خیانت به اون عشق نیست چون عشقت جایگاه خودشو داره!
    اگه بازم برای پیدا کردن این خانوم کاری از دستت برمیاد انجام بده اما نه تا آخر عمر! برای خودت یه زمانی در نظر بگیرو همه ی تلاشتو بکن اما اگه بازم موفق نشدی سعی کن نگاهتو عوض کنی. قطعا با این امیدواری هیچکس ازدواج با شخص دیگه رو بهت توصیه نمیکنه
    امیدوارم هرچی به خیر و صلاحتونه پیش بیاد

  17. کاربر روبرو از پست مفید sara 65 تشکرکرده است .

    farshidnaji (یکشنبه 24 آذر 92)

  18. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 اسفند 97 [ 18:25]
    تاریخ عضویت
    1392-3-30
    نوشته ها
    167
    امتیاز
    5,346
    سطح
    46
    Points: 5,346, Level: 46
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 194 در 95 پست

    Rep Power
    27
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط sara 65 نمایش پست ها
    سلام آقای فرشید
    شما چقدر به جمله ی "کمال عشق در نرسیدنه" اعتقاد داری؟؟ من که خیلی اعتقاد دارم! فکر میکنی اگه توی اون سن و با مشکلاتی که داشتی یا حتی چند سال بعد وقتی پخته تر شدی و شرایطتت بهتر شد به اون خانوم میرسیدی و الان میخواستی از احساساتت بگی، جوری بود که همه ته دلمون شما رو تحسین کنیمو بگیم به این میگن یه عشق واقعی پاک؟؟ جوری مینوشتی که بشه عشقو از تک تک جمله هات حس کرد؟

    من فکر میکنم اون خانوم پاداش خدا به شما نبود، موقعیتی که الان داری و انسانی که الان شدی لطف و پاداشی بود که خدا بهت دادو اون خانوم فقط وسیله بود تا به اینجا برسی. شاید بهتر باشه به اون خانوم به عنوان یه جنس مونث فکر نکنی و فقط و فقط یه وسیله از طرف خدا ببینی که باعث شد عشقو تجربه کنی! حالا این عشقو بذار یه گوشه ی قلبتو بهش دست نزن و سعی کن از "دوست داشتن" لذت ببری! سعی کن زیبایی ها رو ببینی دوست داشته باشی و اجازه بدی دوستت داشته باشن! این هیچوقت خیانت به اون عشق نیست چون عشقت جایگاه خودشو داره!
    اگه بازم برای پیدا کردن این خانوم کاری از دستت برمیاد انجام بده اما نه تا آخر عمر! برای خودت یه زمانی در نظر بگیرو همه ی تلاشتو بکن اما اگه بازم موفق نشدی سعی کن نگاهتو عوض کنی. قطعا با این امیدواری هیچکس ازدواج با شخص دیگه رو بهت توصیه نمیکنه
    امیدوارم هرچی به خیر و صلاحتونه پیش بیاد

    نوشتتون در عین سادگی خیلی سنگینه

    این که یه وسیله بود برای تعالی - خوب خدا خیلی ها رو با اهل بیت از گناه دورشون می کنه و به خودش نزدیک می کنه - چرا من یکی باید با یه دختر به تعالی برسم -

    یه جورایی فکر می کنم با حکمت الهی مغایرت داره - خدا برای درست شدن رابطه بندش با خودش نمیزنه آینده بندش رو خراب کنه - تازه همین آدم مثل من نه تنها خودش بلکه همسر آیندش رو هم بدبخت می کنه - چون دیگه نمی تونه عاشق کس دیگه ای بشه - یعنی خدا رابطه خودش رو با بندش درست کرد ولی زد از اون طرف 2 نفر رو بدبخت کرد !

    ===========

    اونو میشه یه جوری گذاشت کنار چون تو واقعیت زندگی می کنیم و خب تو واقعیت خبری از اون نبوده تو 7 سال اخیر

    در ضمن دیگه نمی تونم کسی رو دوست داشته باشم که حالا دوست داشتن یه نفر دیگه نوعی خیانت به اون حساب بشه

    واقعا دوست داشتن زوری نیست

    بعضی مواقع خیلی ناراحت میشم به خدا با لحنی مایم میگم آخه این چه کاری بود خدا - این همه آدم به راحتی میرن چه از طریق سنتی چه مدرن برای خودشون همسر انتخاب می کنند - من چرا باید مشکلم این همه مبهم و راز آلود باشه

    مثلا همین دختری که امروز پروژه پایان نامش رو کار کردم و براش فرستادم !!! به سادگی از تو چت روم پیدا کردم -

    ولی با خودم میگم فکر کن اگر به اون دختر برسی چی میشه ؟! این همه آدم با شک و تردید ازدواج می کنند ولی تو با یه ایمان کامل این کار رو می کنی

    - - - Updated - - -

    من میخوام زندگی خودم رو بکنم

    از فکرش در بیام

    این خواب های عجیب و غریب چین آخه


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. درخواست طلاق دادم ولی مادر شوهرم پیش همه دروغ میگه وآبرومو پیش همه میبره چکار کنم؟
    توسط یاصاحب زمان ادرکنی در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: پنجشنبه 11 آذر 95, 11:16
  2. پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 بهمن 93, 00:46
  3. قبول کردن پیشنهاد خوابیدن پیش هم در دوران نامزدی بدون هیچ محرمیتی !!!
    توسط tanhaei در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: یکشنبه 31 شهریور 92, 06:04
  4. پیامدهای روابط افراطی دختر و پسر پیش از ازدواج؟
    توسط keyvan در انجمن ارتباط دختر و پسر(عشق)
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: چهارشنبه 23 بهمن 87, 19:02

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:32 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.