به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 30
  1. #21
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 15 آذر 92 [ 23:08]
    تاریخ عضویت
    1392-6-22
    نوشته ها
    257
    امتیاز
    1,102
    سطح
    18
    Points: 1,102, Level: 18
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger First ClassOverdrive1000 Experience Points
    تشکرها
    136

    تشکرشده 293 در 136 پست

    Rep Power
    36
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط بهار سرد نمایش پست ها
    از طرفی می دونم پدرم خوبی من و می خواد از طرفی به یه مساله دیگه دارم فکر می کنم..
    من و همسرم از نظر اعتقادات مذهبی اصلا و اصلا مثل پدرم نیستیم اما خودمون با هم تفاهم کامل داریم تو این مساله.. پدرم از اول آرزو داشت من یه همسر مومن داشته باشم شاید خودم هم مومن شم.. می ترسم به خاطر این موضوع هست که پدرم به شدت می خواد طلاق من و بگیره..
    مشاور نمی شناسم اصلا.. لطفا راهنمایی کنید کجا برم..
    من چون نمیدونم که کدام شهر هستید و شاید مدیر سایت هم اجازه نده نمیتونم مشاوری معرفی کنم!

    بین دوستها و همکارانت اگر رشته روانشناسی و مشاوره یا حتی پزشکی داشته باشی میتوانی از آنها سراغ مشاوره ازدواج باتجربه و باسابقه را در شهرتان بگیری!

    برای شروع میتونید فردا صبح با شماره تلفن 1480 صدای مشاور تماس بگیرید که وابسته به بهزیستی هست و مشاوره تلفنی کنی! (احتمالاً با همین تلفن میتونی نشانی یک مشاور را در شهرتان بگیری!)

  2. کاربر روبرو از پست مفید ehsan_hamdardi تشکرکرده است .

    بهار سرد (سه شنبه 05 آذر 92)

  3. #22
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    اگه دوستشون دارین که باهاشون صحبت کنین ایشون شوهرتون هستن احترام به پدر واجبه اما نیازی به اجازه نیست.
    اما اکه زیاد احساسی نیستی. این رویه دوبار تکرار شده. ایشون دوبار فرصت داشته و خیلی بد تو این موقعیت عمل کرده. از یطرف آدم شکاکی هستن. که گفتن اون عکسی که فراموش شدس و شما مخفی کردی و اصن فکر نکردن که چیز مهمی نبوده که یادت بوده یعنی یجورایی هنوز باور نکردت که داری راست میگی فقط ترسیدن که دارن از دستتون میدن.
    پس مسله حل نشده. و ایشون هنوز اعتمادی بهتون ندارن.

    الان هنوز دختری و میتونی اسمشونو حذف کنی این امکانات و داری انا بعدا چی؟
    اگه دوباره شک کنن باز این جریانات تکرار بشه چی؟
    تو نیاز داری با کسی ازدواج کنی و یعمر باشی که بهت اعتماد داشته باشه و پشتیبانت باشه یا کسی که یهو پشتت و با حرف یه ادم غریبه خالی کنه؟؟
    بهرحال خودت تصمیم گیرنده ای.
    اکه واقعا پشینونن و قبولت دارن.خب ببخش
    به پدرت هم بگو .

  4. کاربر روبرو از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده است .

    بهار سرد (چهارشنبه 06 آذر 92)

  5. #23
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 شهریور 96 [ 07:29]
    تاریخ عضویت
    1390-9-26
    نوشته ها
    86
    امتیاز
    4,735
    سطح
    43
    Points: 4,735, Level: 43
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    149

    تشکرشده 135 در 57 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بهار جان خودت هم در حالت احساسي قضيه را بدجور به خانواده ات مخصوصا پدرت منتقل كردي كه الان مي گويد طلاق بگير در اين ماجرا هم تو و هم شوهرت ناپخته و خام عمل كرديد. (وقتي مي داني پدرت روي بعضي موضوعات تا اين حد حساس است چرا موضوع را رنگ و لعاب مي دهي و به او منتقل مي كني چرا بدون فكر و احساسي عمل مي كني)
    من مطمئن هستم قضيه بين تو و شوهرت با كمي كشمكش بالاخره حل مي شود ولي اين بين تو و شوهرت يك تجربه است تا هر موضوعي را سريعا به خانواده ها منتقل نكنيد
    ممكن راهنمايي من اشتباه باشد ولي به نظر من به شوهرت زنگ بزن و بگو تو هم تمايل به طلاق نداري و به او علاقه داري، از او كمك بگير براي پيگيري شكايت وضمنا از او بخواه بيايد با پدرت صحبت كند و از دلش در بياورد (سهم خودت را از اشتباهات ناديده نگير)

  6. کاربر روبرو از پست مفید سارا 2010 تشکرکرده است .

    بهار سرد (چهارشنبه 06 آذر 92)

  7. #24
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اردیبهشت 96 [ 21:21]
    تاریخ عضویت
    1392-9-04
    نوشته ها
    49
    امتیاز
    2,949
    سطح
    33
    Points: 2,949, Level: 33
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 101
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    62

    تشکرشده 84 در 36 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزيزم نامزدت اينهمه بدي كرده ولي تو بازم ميگي نياز داره باهام حرف بزنه!!!!!!!!!!!!!!!! اسم طلاقم كه خيلــــــــــــي راحت مياد و ميره گلم اين نشد زندگي پدرت راست ميگه كه شوهر بايد پشت زنش باشه
    همسرت نقطه ضعفتو خوب فهميده و خيلي خوب داره ازش استفاده ميكنه فردا اگه تو خيابون مثلــــا كسي بهت متلك انداخت رو ميكنه بهت ميگه كي بود ؟ ثابت كن كه باهاش هيچ رابطه اي نداشته(شايدم بدون اثبات راي شو صادر كنه) به نظر من احساسي برخورد نكن و بشين به اين فكر كن كه من با ادمي كه تا هيچي نشده حرف خصوصيمونو ميره به خونوادش ميگه - منو تهديد ميكنه كه پيش پدرت آبروتو ميريزم - ميگه تو اين دو روز دنيا ميخوام راحت زندگي كنم پس طلاق بگيريم- تا يه حرفي پيش مياد پاي طلاق در ميونه و..... ميتونم ازدواج كنم و ازش فرزندي داشته باشم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اگه خداي ناكرده فردا مشكلي بزرگتر به سراغمون اومد تكيه گاهم هست؟
    منطقي باش عزيزم موفق باشي

  8. 2 کاربر از پست مفید تازه نفس گرفته تشکرکرده اند .

    کاغذ بی خط (چهارشنبه 06 آذر 92), بهار سرد (چهارشنبه 06 آذر 92)

  9. #25
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 07 آذر 92 [ 23:31]
    تاریخ عضویت
    1392-9-02
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    57
    سطح
    1
    Points: 57, Level: 1
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    22

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط دختر بیخیال نمایش پست ها
    اگه دوستشون دارین که باهاشون صحبت کنین ایشون شوهرتون هستن احترام به پدر واجبه اما نیازی به اجازه نیست.
    اما اکه زیاد احساسی نیستی. این رویه دوبار تکرار شده. ایشون دوبار فرصت داشته و خیلی بد تو این موقعیت عمل کرده. از یطرف آدم شکاکی هستن. که گفتن اون عکسی که فراموش شدس و شما مخفی کردی و اصن فکر نکردن که چیز مهمی نبوده که یادت بوده یعنی یجورایی هنوز باور نکردت که داری راست میگی فقط ترسیدن که دارن از دستتون میدن.
    پس مسله حل نشده. و ایشون هنوز اعتمادی بهتون ندارن.

    الان هنوز دختری و میتونی اسمشونو حذف کنی این امکانات و داری انا بعدا چی؟
    اگه دوباره شک کنن باز این جریانات تکرار بشه چی؟
    تو نیاز داری با کسی ازدواج کنی و یعمر باشی که بهت اعتماد داشته باشه و پشتیبانت باشه یا کسی که یهو پشتت و با حرف یه ادم غریبه خالی کنه؟؟
    بهرحال خودت تصمیم گیرنده ای.
    اکه واقعا پشینونن و قبولت دارن.خب ببخش
    به پدرت هم بگو .

    عزیزم مرسی از راهنماییت
    حرفهایت واقع بینانه هست و طبق همون چیزی هست که پدر و مادرم می گن.. من دوستش دارم خیلی زیاد اما با این روش که پیش میریم مطمئنم این دوست داشتن زود جاشو به تنفر میده و اون موقع دیگه فرصتهامم از دست دادم.. می تونم طاقت بیارم..
    فقط چیزی که اذیتم میکنه اینه که از تنها بودن می ترسم.. کسایی رو می بینم که مثل من جدا شدن اما تا 40 سالگی هنوز تنها هستن یا مجبور شدن با مردی که بچه داره ازدواج کنن..
    الان 27 سال دارم.. 6 ماه بعد 28.. نکنه چند سال بعد بگم کاش با همون می موندم اما الان همه خاستگارام مسن و با بچه یا حتی نوه نبودن..

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط سارا 2010 نمایش پست ها
    بهار جان خودت هم در حالت احساسي قضيه را بدجور به خانواده ات مخصوصا پدرت منتقل كردي كه الان مي گويد طلاق بگير در اين ماجرا هم تو و هم شوهرت ناپخته و خام عمل كرديد. (وقتي مي داني پدرت روي بعضي موضوعات تا اين حد حساس است چرا موضوع را رنگ و لعاب مي دهي و به او منتقل مي كني چرا بدون فكر و احساسي عمل مي كني)
    من مطمئن هستم قضيه بين تو و شوهرت با كمي كشمكش بالاخره حل مي شود ولي اين بين تو و شوهرت يك تجربه است تا هر موضوعي را سريعا به خانواده ها منتقل نكنيد
    ممكن راهنمايي من اشتباه باشد ولي به نظر من به شوهرت زنگ بزن و بگو تو هم تمايل به طلاق نداري و به او علاقه داري، از او كمك بگير براي پيگيري شكايت وضمنا از او بخواه بيايد با پدرت صحبت كند و از دلش در بياورد (سهم خودت را از اشتباهات ناديده نگير)

    مرسی.. درست میگی من هم اشتباهاتی داشتم.. چیزی که پدرم روش تاکید داره این اتفاق نیست.. این هست که همسرم سر هر مساله ای سریع عصبانی میشه و به من بی احترامی و توهین می کنه.. این هست که الان مادرم هم که موافق ازدواج ما بود .. میگه مرد هر کاری میکنه اگه احترام زنشو حفظ نکنه زن انگیزشو و عشقشو از دست میده.. مخصوصا جلو جمع..
    من قبلا به خانوادم نگفته بودم با من چطوری رفتار میکنه.. نمی گم خودم مقصر نیستم در دعوا ها.. اما بهش بی احترامی نمیکنم.. اون راحت به من خفه شو.. گمشو و ... میگه..
    به نظر شما با مشاوره این رفتارش درست می شه؟؟؟؟

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط تازه نفس گرفته نمایش پست ها
    عزيزم نامزدت اينهمه بدي كرده ولي تو بازم ميگي نياز داره باهام حرف بزنه!!!!!!!!!!!!!!!! اسم طلاقم كه خيلــــــــــــي راحت مياد و ميره گلم اين نشد زندگي پدرت راست ميگه كه شوهر بايد پشت زنش باشه
    همسرت نقطه ضعفتو خوب فهميده و خيلي خوب داره ازش استفاده ميكنه فردا اگه تو خيابون مثلــــا كسي بهت متلك انداخت رو ميكنه بهت ميگه كي بود ؟ ثابت كن كه باهاش هيچ رابطه اي نداشته(شايدم بدون اثبات راي شو صادر كنه) به نظر من احساسي برخورد نكن و بشين به اين فكر كن كه من با ادمي كه تا هيچي نشده حرف خصوصيمونو ميره به خونوادش ميگه - منو تهديد ميكنه كه پيش پدرت آبروتو ميريزم - ميگه تو اين دو روز دنيا ميخوام راحت زندگي كنم پس طلاق بگيريم- تا يه حرفي پيش مياد پاي طلاق در ميونه و..... ميتونم ازدواج كنم و ازش فرزندي داشته باشم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اگه خداي ناكرده فردا مشكلي بزرگتر به سراغمون اومد تكيه گاهم هست؟
    منطقي باش عزيزم موفق باشي

    نفس جان ممنونم
    فکر نکنم تکیه گاهم باشه.. مخصوصا اینکه مساله طلاق رو سریع به خانواده ها گفته و من و پیش خانوادش سنگ رو یخ کرده..
    به بابام زنگ می زنه که من عاشق زنم هستم. ولی پدرم میگه این عشق نیست..

    مشاور حضوری نمی تونم بزم فعلا پدرم اجازه نمیده.. میگه طبق روشی که من میگم عمل کن اگر قرار باشه با هم ادامه بدید هم به این سادگی نمیشه..

    مادرم میگه باید درک کنه با زن چطوری رفتار کنه نه اینکه از ترس از دست دادن یه قول الکی بده.. اما چطوری؟؟؟

    می ترسم بعد از جدایی تنها بمونم خیلی می ترسم.. شاید تحمل این وضعیت راحت تر از تنهایی باشه

    البته من دختری نیستم که از لحاظ ظاهر یا موقعیت اجتماعی کمبودی داشته باشم.. پدرم در حد توانش سعی کرده مستقل و در رفاه نسبی باشم.. ولی اعتماد به نفسم و از دست دادم..
    نکنه برم بعدا با کسی که بگم کاش با همسر سابقم مونده بودم..

  10. #26
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 07 آذر 92 [ 23:31]
    تاریخ عضویت
    1392-9-02
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    57
    سطح
    1
    Points: 57, Level: 1
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    22

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    افسرده شدم.. نمی دونم چه کار کنم.. پیش مشاور حضوری نمی تونم برم. پدرم از ترس اینکه با همسرم ارتباط داشته باشم نمیذاره بیرون برم.. می خواد خودش این بار مسائل و درست کنه.. دوست دارم همسرمو.. کسی می تونه بهم بگه اخلاق بد همسرم و بی احترامی کردن هاش اگر خودش بخواد ممکنه درست بشه؟؟؟ ممکنه با مشاوره رفتن حل شه؟؟؟ یا اینکه مدتی خوب میشه و تو زندگی وقتی که دیگه دستم به جایی بند نیست باز میاد سراغش.. اگه جلو بچم یه روز بهم توهین کنه یا بد حرف بزنه چه کار کنم؟؟ چه کار کنم پدرم رضایت بده ما با مشاوره دو نفره رفتن تلاش کنیم مشکلاتمون رو حل کنیم..
    طلاق یا تلاش؟؟؟؟


  11. #27
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 شهریور 96 [ 07:29]
    تاریخ عضویت
    1390-9-26
    نوشته ها
    86
    امتیاز
    4,735
    سطح
    43
    Points: 4,735, Level: 43
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    149

    تشکرشده 135 در 57 پست

    Rep Power
    0
    Array
    تقريبا اخلاق و رفتار آدم بزرگها چندن تغييري نمي كند مگر آنكه استراتژي خودت را در مقابل شوهرت تغيير دهي، بعيد مي دانم راهكاري وجود داشتته باشد بدون آنكه شما رفتارت را در مقابل شوهرت تغيير دهي او واكنش متفاوتي در مقابل يك عمل خاص شما نشان دهد.
    يك سري از خصوصيات اخلاقي ژنتيكي و يك سري تربيت خانواده است. اگر شما شوهرت را عصباني نكني كه دشنام نمي دهد. اگر مي خواهي واكنش متفاوتي از شوهرت ببيني بايد روي رفتارهاي خودت متمركز شوي
    بهتر است پيش مشاور برويد تا به شما آموزش دهند در برخي موارد بهتر است هر يك از شما چه رفتاري داشته باشيد
    عزيزم هر كس يك خصوصيت خاصي دارد، منتظر آن نباش كه بعد از طلاق فردي كامل روبرو شوي هر كسي عيب و نقصي دارد و بهتر است هر دو شما با تغيير برخي رفتارها بتوانيد با هم شازش كنيد

  12. #28
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط بهار سرد نمایش پست ها
    افسرده شدم.. نمی دونم چه کار کنم.. پیش مشاور حضوری نمی تونم برم. پدرم از ترس اینکه با همسرم ارتباط داشته باشم نمیذاره بیرون برم.. می خواد خودش این بار مسائل و درست کنه.. دوست دارم همسرمو.. کسی می تونه بهم بگه اخلاق بد همسرم و بی احترامی کردن هاش اگر خودش بخواد ممکنه درست بشه؟؟؟ ممکنه با مشاوره رفتن حل شه؟؟؟ یا اینکه مدتی خوب میشه و تو زندگی وقتی که دیگه دستم به جایی بند نیست باز میاد سراغش.. اگه جلو بچم یه روز بهم توهین کنه یا بد حرف بزنه چه کار کنم؟؟ چه کار کنم پدرم رضایت بده ما با مشاوره دو نفره رفتن تلاش کنیم مشکلاتمون رو حل کنیم..
    طلاق یا تلاش؟؟؟؟

    جالبه همین الان یه تاپیکی خوندم خانوم ناراضی بود از انتخابش میگفت موقع نامزدی هم دعوا زیاد داشتیم و توهین و نایده گرفته شدن زیاد داشتیم اما من گوش ندادم اینحوری شد. الان بعد چند سال با یه بچه به پوچی رسیده و حس میکنه چه انتخاب اشتباهی کرده.کاش همون موقع جلو احساسشو میگرفت
    تازه مشاور هم رفتن و فایده ای نداشته.
    تازه شوهرش تو زندگی سردر شده و تهدید به رفتن دنبال کس دیگه کرده.

    خانوم هم الان دیگه خسته شده واقعا درمونده شده چه کنه.
    حالا اومدم اینجا شما یجورایی در زمانی هستین که اون خانوم آرزوشو داره.ولی بازم دارین همون انتخاب اون خانوم و میکنین


    ببینین این توهینات کم کم زندگی و نابود میکنه هیچوقت بهشون عادت نمیکنی. خودت فردا پشیمون میشی.
    درسته هیچوقت کامل نیسی و تو هم اشتباه داری اما نه در حدی که خودتو بندازی تو چاه من کاملا با نظر سارا مخالفم. چون همه ماها اشتباهاتی داریم هیچکدوم کامل نیسیم اما قرار نیس که انتخاب اشتباه کنیم. اشتباهات شما کم بوده. من کاری اصن به اشتباهات ندارم من کار به بی احترامی و توهین شوهرت دارم.

    ببین گلم پدر و مادر صلاحتو میخواین من اونا تایید میکنم بسپر دست اونا.
    ازدواج نکنی بهتر ه که ازدواج اشتباه کنی.
    خودت پشیمون میشی.
    بعدشثم مطمعن باش شوهر خوب گیرت میاد نمیخواد بخاطر تنهایی ازدواج کنی.
    سعی کن انتخاب خوب و درست کن.

    اگه خودش بخواد شاید ددرست شه اما تو از کجا میدونی که خودش میخواد.
    راست میگن بابات اکه برگشتی هم باشه سخت باید برگردی.
    مثلا ادم درستی بشه بعدا.
    چند ماه بی رابطه جنسی باهم باشین ببیننی درست شده یا نه. بعدا انتخاب کن.
    بذار ببین بابات چکار میکنه. ایشون بنظر ادم پخته ای میاین.
    تازه مشخصه دخترشو خیلی دوست داره.
    ببین اون مرد چه کرده که مامانت که دوستشون داشتن الان میگن نه.

    صبر کن عزیزم بذار اوشون تلاش کنن
    باید بترسه که خودشو درست کنه اگه ترس از دست دادن نداشته باشه که هیچی.
    تو فردا میری ازدواج میکنی خودتی و خودت با اون شخص دیگه بابا مامانت نیستن که.
    پس مطمعن باش اگه حرفی میزنن از دشمنی نیس
    تازه

    - - - Updated - - -

    تازه شما میتونین بعدا که پدرتون ارومتر شدن بگین دوست دارین برین پیش مشاور خوب شایدم خود پدرتون پیشنهاد بدن.برین ببینین اوشون چی میگن. بدر هم میخورین یا نه شوهرتون ادم شکاکی هستن یا نه از چه درجه ای هستن قابل تغییرن یانه.چون حرف سارا زمانی درسته که تو با آدم معمولی و نرمال طرف باشی اما تدمای شکاک و بدبین اینجوری به این ارحتی درست نمیشن.آدمای ذاتا بد اخلاق که همیشه تو دعواها اول فحش تو ذهنشون میاد براحتیا درست نمیشن. سخته.من با آدم شکاک سرو کار داشتم واقعا خیلی بدجورن به همه چی شک دارن و بدبینن. شاید سارا که اینا رو میگه تاحالا اذم شکاک ندیدن.بهرحال بنظر من به این راحتی هم نگیر بگی من مقصرم پس برگردم.نه صبر کن بذار بابات آرومتر شن بهشون اعتماد کنبعدش برو میش مشاور خوب.دوم بشین تصمیم گیری کن ببین مقصر بودی نبودی چقدره سهم تو از این تقصیرات.. ایا شوهرن درست میشه . نمیشه. . همه این موارد و بررشی کن انتخاب اشتباه کردن بهتره یا تتهایی؟؟؟

  13. کاربر روبرو از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده است .

    بهار سرد (پنجشنبه 07 آذر 92)

  14. #29
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 07 آذر 92 [ 23:31]
    تاریخ عضویت
    1392-9-02
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    57
    سطح
    1
    Points: 57, Level: 1
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    22

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دختر بیخیال عزیزم مرسی که راهنماییتون انقدر کامل و مفید بود

    پدرم با پدرش حرف زد و بعد از اینکه من و نصیحت کرد حالا اجازه داده باهاش حرف بزنم و خودم تصمیم بگیرم..
    بعد از اینکه با همسرم صحبت کردم خوب احساس می کنم یه سری از مشکلات قابل حل هستند..

    اما چند مساله هست:
    1- کلا آدم آرومی نیست و من قبلا چون عشق چشمم و کور کرده بود پرخاشهاشو نمی دیدم و می گفتم اشکال نداره..
    2- احساس می کنم بهش دیگه علاقه ندارم که بخوام مشکلاتو باهاش تحمل کنم.. نمی دونم چرا یک هفته دوری تا این حد من و سرد کرده..
    3- تو همین یک هفته کارش رو عوض کرده.. کاری و که داشت شروع می کرد به مشکل خورده و برای اینکه بی کار نمونه یه مغازه خریده و من همیشه از مغازه دار بدم میومده.. آیا درسته که بهش بگم از کارش بدم میاد یا اینکه حق دخالت تو این موضوع رو ندارم و شوهرمه هر کاری کنه باید بپذیرم..

    الان تازه دارم میفهمم چقدر انتخابم اشتباه بوده و من لیاقت آدم کاملتری رو داشتم و اگر قبلا فرصت پیدا کردن مرد کامل رو داشتم با این طلاق شاید از دست داده باشم..
    شاید هم خوبیهای همسرم رو دیگه نمی بینم..
    آخه اخلاقش که تنده.. از نظر شغل و مسائل مادی هم شرایط خوبی نداره.. دیگه عاشقش هم نیستم.. یعنی فکر جدا شدن تنم رو نمیلرزونه

    - - - Updated - - -

    دوستان کسی هست بدونه به بکارت آسیب دیده تاییدیه میدن برای طلاق و حذف نام همسر از شناسنامه یا نه؟؟ خیلی برام مهمه.. اگر تاییدیه ندن اسم طلاق هم نمی یارم هر جوری هست می سازم

  15. #30
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    حالا خیلی تند هم نرو.
    نه اینکه چشاتو ببندی بذاری کامل احساس تصمیم بگیره
    حالاتصمیم گیرنده چه حس عشق باشه چه تنفر . فرقی نداره.
    بهردو میگن تصنیم احساسی
    بنظر من حالا که آرومتر شدین .و پدرتون اجازه میدن.
    برین پیش مشاور. اونطوری بهتر تصمیم گرفتین

    اگه واقعا دوستتشون ندارین و حسای الانتون در مورد شغل و اخلاقشون درسته که بهتره تا مطمعن نشدین ادامه ندین. چون بعد ازدواج مشکلات دو چندان میشه تا کم بشه.
    سوال پرده بکارت هم از یه مشاور جقوقی فکر کنم باید بپرسین اوشون بهتر میتونن کمک کنن.
    اما تا جایی که من میدونم بکسایی میدن که رابطه نداشته باشن و هموز دخترن.
    بالاخره شما باهرکسی ازدواج کنین در نهایت اینارو باید بهش بگین. و در انتخاب آزاد بذارینشکم
    البته نه دردحد جزییات اما کلیات و که باید بدونن.

    مطمعنا اگه خودتون هم بخواین ازدواج کنین دوست دارین طرفتون باهاتون صادق باشه.
    اون دیگه بصداقت خودتون مرتبطه ورگرنه اسیب دیدگی جزیی و مگه میشخ فهمید؟. من اطلاعات کامل نیس فکر کنم مساور حقوقی کمک تون میکنه.


 
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 اردیبهشت 96, 00:33
  2. درخواست راهنمایی در خصوصی شدت بالای حساسیت بین فردیی (راه حل پرسشنامه کمالگرایی هیل)
    توسط آقای ام در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 خرداد 95, 19:05
  3. برای گرفتم تصمیم نهایی برای جدایی دور شدن کوتاه مدت مفید است یا مضر؟
    توسط فرخ رو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 خرداد 93, 22:39
  4. تنهایی - 24 سالمه، نمی خواهم با کسی دوست بشم، تنهایی اذیتم می کنه
    توسط sara19 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: پنجشنبه 23 آذر 91, 01:10

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:30 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.