یه کم سرد شده ...کمتر سمت من می یاد .چندین شبه پشت به من می خوابه .. و همچنان گوشیشو به خودش می چسبونه و اس ام اس بازیشو داره
نمی دونم چه کاری تو این وضعیت انجام بدم بهتره ؟
تشکرشده 3,304 در 1,073 پست
یه کم سرد شده ...کمتر سمت من می یاد .چندین شبه پشت به من می خوابه .. و همچنان گوشیشو به خودش می چسبونه و اس ام اس بازیشو داره
نمی دونم چه کاری تو این وضعیت انجام بدم بهتره ؟
الهام20 (دوشنبه 18 آذر 92)
تشکرشده 3,304 در 1,073 پست
??
تشکرشده 275 در 125 پست
خانم زندگی موفق ، شما اراده و انگیزه قوی برای درست کردن زندگی تون دارید ، امید دارید ، در واقع شما موتور زندگی مشترکتون هستید ، به شما زیاد نمیشه راهنمایی کرد ، چون تقریبا همه تکنیک ها رو استفاده کردید ، شاید فقط یکی دوتا مونده باشه ... حالا بحث شما بکنار . در مورد همسرتون ، حقیقتش من یکمی حسودیم میشه .. بعضی ها چه شانسی دارن.... .
zendegiye movafagh (شنبه 23 آذر 92)
تشکرشده 3,304 در 1,073 پست
دیگه واقعا بریدم خسته شدم
دیروز داره میگه من آدمی هستم که حرف بزنم سر حرفم وا میستم ...ولی تو نه.. میگم من سر حرفم وانمیستم ؟ میگه نه . میگم کجا کی ؟ میگه ولش کن حوصله یادآوری ندارم .
واقعا یادش رفته زیر همه حرفاش زده تعهدشو شکسته خیانتش و...؟؟؟
داره منو متهم می کنه میگه به خاظر اشتباهاتت تو شرکت من باید 30 میلیون به من بدی. میگم من که تو اون 5 سال ازت حقوق نگرفتم این به اون در تازه یه وام 15 میلیونی هم گرفته بودم که فقط 2 تومنش برا خودم موند بقیشو تو شرکت اون گذاشته بودم اما الا دارم قسطشو می دم .
میگه تو اسم حقوقو میاری پس این همه خ رجی که تو این 5 سال کردم و مسافرت و بریز بپاشا رو چی ؟؟
اصلا حواسش نیست که منم پا به پاش کار کردم و همیشه یک دهم اون هم خرید نمی کردم
یا میگه نصف پول ماشینو بده اما ماشینو به نام خودش بخره
یه طوری هم منطقی صحبت می کنه و حق به جانب و طلبکار که وسط حرفامون و بحثامون خودم هم حق رو بهش می دم و کوتاه میام بعضی وقتام معذرت میخام
همیشه بلده با لغات چطوری بازی کنه
می خوام بازم حرفای دلمو بهش بزنم یا زنگیه زنگ یا رومیه روم
همیشه از همه طلبکاره نمی تونم راضی نگهش دارم
نمی دونم همه مردها اینطورین ؟؟؟؟
اصلا نمی دونم چرا بهش وابسته شدم به خاطر کدوم اخلاقش
اصلا چرا می ترسم دوستم نداشته باشه
آخه این با این اخلاقش با کدوم دختری میسازه ؟؟
خیلی به هم ریخته ام
می ترسم باز خرابکاری کنم
میگه هر هفته آخر هفته بریم مسافرت
اما تو سفر هم همش اس ام اس می ده و شب پشتشو میکنه می خوابه
واقعا نمی دونم چه کنم
ویرایش توسط zendegiye movafagh : شنبه 23 آذر 92 در ساعت 13:57
تشکرشده 214 در 130 پست
عزیزم
سعی کن آروم باشی...یه طوری خودتو آروم کن.برو بیرون قدم بزن
قبلا باهاش مستقیم حرف زدی فایده ای نداشته پس تکرارش نکن
تنها چیزی که وضع زندگیتو بهتر کن صبر و تحمل و محبتت بود پس ادامه بده.
وقتی ازت میخواد باهم مسافرت برین خیلی خوبه یواش یواش بقیه چیزام درست میشه.باهاش برو.بازم محبت کن .اون حرفاش نشون میده هنوز یه کینه ای تو دلش داره ازت ازون موقع.هنوز شما دوتا انگار از نظر اقتصادی یه خانواده نیستین و از هم جدایین.این حس باید در هردوتون ازبین بره.وقتی از اون موقع ها صحبت میکنه هیچ چی نگو.سکوت کن.یا یا لبخند بزن و بحثو عوض کن.
به صبرت ادامه بده
zendegiye movafagh (دوشنبه 25 آذر 92)
تشکرشده 3,304 در 1,073 پست
دیروز دیدم یه سیمکارت دیگه دستشه هی می ذاره تو گوشی اس میده هی دوباره سیمکارتو عوض میکنه با سیم خودش اس میده
ازش پرسیدم سیمکارتت هنگ کرده ؟ گفت نه
گفتم سیمکارت جدید خریدی ؟ گفت نه
گفت گزینه بعدی ؟
گفتم نمی دونم خودت بگو
گفت سرت به کار خودت باشه
شب خواب دیدم داره بهم میگه مال دوست دخترمه انگار مزاحم داشته سیمکارتشو داده شوهرمجوابشو بده
از خواب پریدم
چه رزوهای سختی
چه زندگی سختی
... دیشب هی می خندید می گم چیه میگه هیچی پام درد میکنه از درد زیاد خندم میگیره
میفهمم که داره یاد خاطراتش یا صحبتهای رووزش می افته که خندش می گیره
آخه معمولا اینطوریه
خسته شدم
به قول شماها من همه روشها رو امتحان کردم
همچنان رفتارم باهاش خوبه و محبت آمیزه
دیگه فقط تنها امیدم خداست که بخواد زندگیمونو نجات بده
برام دعا کنید
ویرایش توسط zendegiye movafagh : دوشنبه 25 آذر 92 در ساعت 10:37
تشکرشده 378 در 207 پست
سلام خانوم
اميدوارم مشكلتون حل بشه ولي به نظر خودت زيادي صبور نيستي؟شوهرت قدر دانت هست؟
به خاطر توقع مالي ادامه نميده؟آيا روح و روان سالمي داره ؟ اون موقع دنبال بهونه نبوده؟
تا كي مي خواي صبور باشي ؟
تشکرشده 3,304 در 1,073 پست
خودم هم نمی دونم تا کی باید صبر کتم
یا اگر قراره حرف بزنم بگم چی ؟ بگم تو اولین شرطت تو زندگی وفاداری بود . چرا خودت سر حرفت نایتادی ؟ می ترسم بگه اشتباه کردم تو اون آدمی که من فکر می کردم نبودی
جوابی که پارسال بهم داد
ومن چی باید می گفتم ؟ گریه انکار بحث توضیح خواهش فرصت ناراحتی قهر صبر محبت .......
از طرفی یاد روزهای خوبمون که می افتم میگم اگه دوباره درست شه بهتر از جدا شدن هست
از طرفی دلبسته همسرم هستم و جداشدن برام واقعا سخته
از طرفی فقط خودم نیستم آینده بچمون هم هست
از طرفی این وضع رو نمی تونم تحمل کنم
یه طورایی نه راه پس دارم نه راه پیش
فقط امیدم به خداست
ویرایش توسط zendegiye movafagh : دوشنبه 25 آذر 92 در ساعت 13:44
تشکرشده 275 در 125 پست
برای من کلا همچین دیالوگی بین زن و شوهر نامفهومه ، بیشتر میخوره مال دو تا شریک اقتصادی باشه ، دوتا شریک یا همکار که با هم در مورد مسایل مالی اختلاف دارند.
شما واقعا صبور هستید ، از بابت صبر و امید شما به زندگی ، تحسینتون میکنم .
شما اگر بتونید دوباره همون مسیری که قبلا امدید رو ادامه بدید ، دوباره آرامش رو به زندگیتون بر میگردونید ، به یک دلیل ساده ، چون بدترین شوهر ها هم با یک زن به اخلاق و صبوری شما میتونن با آرامش زندگی کنن.
- - - Updated - - -
شما بچه دار هستید ؟
zendegiye movafagh (پنجشنبه 28 آذر 92)
تشکرشده 247 در 117 پست
عزيزم ميشه يه بار عواقب طلاق از همسرتون و زندگى با ايشون رو بازگو كنيد؟
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)