به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 64
  1. #21
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    یه کم سرد شده ...کمتر سمت من می یاد .چندین شبه پشت به من می خوابه .. و همچنان گوشیشو به خودش می چسبونه و اس ام اس بازیشو داره
    نمی دونم چه کاری تو این وضعیت انجام بدم بهتره ؟

  2. کاربر روبرو از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده است .

    الهام20 (دوشنبه 18 آذر 92)

  3. #22
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    ??

  4. #23
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 26 آذر 93 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-13
    نوشته ها
    165
    امتیاز
    1,059
    سطح
    17
    Points: 1,059, Level: 17
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    131

    تشکرشده 275 در 125 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خانم زندگی موفق ، شما اراده و انگیزه قوی برای درست کردن زندگی تون دارید ، امید دارید ، در واقع شما موتور زندگی مشترکتون هستید ، به شما زیاد نمیشه راهنمایی کرد ، چون تقریبا همه تکنیک ها رو استفاده کردید ، شاید فقط یکی دوتا مونده باشه ... حالا بحث شما بکنار . در مورد همسرتون ، حقیقتش من یکمی حسودیم میشه .. بعضی ها چه شانسی دارن.... .

  5. کاربر روبرو از پست مفید alireza35 تشکرکرده است .

    zendegiye movafagh (شنبه 23 آذر 92)

  6. #24
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    دیگه واقعا بریدم خسته شدم
    دیروز داره میگه من آدمی هستم که حرف بزنم سر حرفم وا میستم ...ولی تو نه.. میگم من سر حرفم وانمیستم ؟ میگه نه . میگم کجا کی ؟ میگه ولش کن حوصله یادآوری ندارم .
    واقعا یادش رفته زیر همه حرفاش زده تعهدشو شکسته خیانتش و...؟؟؟
    داره منو متهم می کنه میگه به خاظر اشتباهاتت تو شرکت من باید 30 میلیون به من بدی. میگم من که تو اون 5 سال ازت حقوق نگرفتم این به اون در تازه یه وام 15 میلیونی هم گرفته بودم که فقط 2 تومنش برا خودم موند بقیشو تو شرکت اون گذاشته بودم اما الا دارم قسطشو می دم .
    میگه تو اسم حقوقو میاری پس این همه خ رجی که تو این 5 سال کردم و مسافرت و بریز بپاشا رو چی ؟؟
    اصلا حواسش نیست که منم پا به پاش کار کردم و همیشه یک دهم اون هم خرید نمی کردم
    یا میگه نصف پول ماشینو بده اما ماشینو به نام خودش بخره
    یه طوری هم منطقی صحبت می کنه و حق به جانب و طلبکار که وسط حرفامون و بحثامون خودم هم حق رو بهش می دم و کوتاه میام بعضی وقتام معذرت میخام
    همیشه بلده با لغات چطوری بازی کنه
    می خوام بازم حرفای دلمو بهش بزنم یا زنگیه زنگ یا رومیه روم



    همیشه از همه طلبکاره نمی تونم راضی نگهش دارم
    نمی دونم همه مردها اینطورین ؟؟؟؟
    اصلا نمی دونم چرا بهش وابسته شدم به خاطر کدوم اخلاقش
    اصلا چرا می ترسم دوستم نداشته باشه
    آخه این با این اخلاقش با کدوم دختری میسازه ؟؟
    خیلی به هم ریخته ام
    می ترسم باز خرابکاری کنم
    میگه هر هفته آخر هفته بریم مسافرت
    اما تو سفر هم همش اس ام اس می ده و شب پشتشو میکنه می خوابه
    واقعا نمی دونم چه کنم
    ویرایش توسط zendegiye movafagh : شنبه 23 آذر 92 در ساعت 13:57

  7. #25
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 23 آذر 92 [ 14:29]
    تاریخ عضویت
    1392-2-02
    نوشته ها
    232
    امتیاز
    1,214
    سطح
    19
    Points: 1,214, Level: 19
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    128

    تشکرشده 214 در 130 پست

    Rep Power
    34
    Array
    عزیزم
    سعی کن آروم باشی...یه طوری خودتو آروم کن.برو بیرون قدم بزن
    قبلا باهاش مستقیم حرف زدی فایده ای نداشته پس تکرارش نکن
    تنها چیزی که وضع زندگیتو بهتر کن صبر و تحمل و محبتت بود پس ادامه بده.
    وقتی ازت میخواد باهم مسافرت برین خیلی خوبه یواش یواش بقیه چیزام درست میشه.باهاش برو.بازم محبت کن .اون حرفاش نشون میده هنوز یه کینه ای تو دلش داره ازت ازون موقع.هنوز شما دوتا انگار از نظر اقتصادی یه خانواده نیستین و از هم جدایین.این حس باید در هردوتون ازبین بره.وقتی از اون موقع ها صحبت میکنه هیچ چی نگو.سکوت کن.یا یا لبخند بزن و بحثو عوض کن.
    به صبرت ادامه بده

  8. کاربر روبرو از پست مفید reyhan تشکرکرده است .

    zendegiye movafagh (دوشنبه 25 آذر 92)

  9. #26
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    دیروز دیدم یه سیمکارت دیگه دستشه هی می ذاره تو گوشی اس میده هی دوباره سیمکارتو عوض میکنه با سیم خودش اس میده
    ازش پرسیدم سیمکارتت هنگ کرده ؟ گفت نه
    گفتم سیمکارت جدید خریدی ؟ گفت نه
    گفت گزینه بعدی ؟
    گفتم نمی دونم خودت بگو
    گفت سرت به کار خودت باشه
    شب خواب دیدم داره بهم میگه مال دوست دخترمه انگار مزاحم داشته سیمکارتشو داده شوهرمجوابشو بده
    از خواب پریدم
    چه رزوهای سختی
    چه زندگی سختی
    ... دیشب هی می خندید می گم چیه میگه هیچی پام درد میکنه از درد زیاد خندم میگیره

    میفهمم که داره یاد خاطراتش یا صحبتهای رووزش می افته که خندش می گیره
    آخه معمولا اینطوریه
    خسته شدم
    به قول شماها من همه روشها رو امتحان کردم
    همچنان رفتارم باهاش خوبه و محبت آمیزه
    دیگه فقط تنها امیدم خداست که بخواد زندگیمونو نجات بده
    برام دعا کنید
    ویرایش توسط zendegiye movafagh : دوشنبه 25 آذر 92 در ساعت 10:37

  10. #27
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 11 دی 95 [ 09:45]
    تاریخ عضویت
    1391-12-20
    نوشته ها
    343
    امتیاز
    5,466
    سطح
    47
    Points: 5,466, Level: 47
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    59

    تشکرشده 378 در 207 پست

    Rep Power
    53
    Array
    سلام خانوم
    اميدوارم مشكلتون حل بشه ولي به نظر خودت زيادي صبور نيستي؟شوهرت قدر دانت هست؟
    به خاطر توقع مالي ادامه نميده؟آيا روح و روان سالمي داره ‌؟ اون موقع دنبال بهونه نبوده؟
    تا كي مي خواي صبور باشي ؟

  11. #28
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    خودم هم نمی دونم تا کی باید صبر کتم
    یا اگر قراره حرف بزنم بگم چی ؟ بگم تو اولین شرطت تو زندگی وفاداری بود . چرا خودت سر حرفت نایتادی ؟ می ترسم بگه اشتباه کردم تو اون آدمی که من فکر می کردم نبودی
    جوابی که پارسال بهم داد
    ومن چی باید می گفتم ؟ گریه انکار بحث توضیح خواهش فرصت ناراحتی قهر صبر محبت .......

    از طرفی یاد روزهای خوبمون که می افتم میگم اگه دوباره درست شه بهتر از جدا شدن هست
    از طرفی دلبسته همسرم هستم و جداشدن برام واقعا سخته
    از طرفی فقط خودم نیستم آینده بچمون هم هست
    از طرفی این وضع رو نمی تونم تحمل کنم
    یه طورایی نه راه پس دارم نه راه پیش
    فقط امیدم به خداست
    ویرایش توسط zendegiye movafagh : دوشنبه 25 آذر 92 در ساعت 13:44

  12. #29
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 26 آذر 93 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-13
    نوشته ها
    165
    امتیاز
    1,059
    سطح
    17
    Points: 1,059, Level: 17
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    131

    تشکرشده 275 در 125 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط zendegiye movafagh نمایش پست ها
    دیگه واقعا بریدم خسته شدم
    دیروز داره میگه من آدمی هستم که حرف بزنم سر حرفم وا میستم ...ولی تو نه.. میگم من سر حرفم وانمیستم ؟ میگه نه . میگم کجا کی ؟ میگه ولش کن حوصله یادآوری ندارم .
    واقعا یادش رفته زیر همه حرفاش زده تعهدشو شکسته خیانتش و...؟؟؟
    داره منو متهم می کنه میگه به خاظر اشتباهاتت تو شرکت من باید 30 میلیون به من بدی. میگم من که تو اون 5 سال ازت حقوق نگرفتم این به اون در تازه یه وام 15 میلیونی هم گرفته بودم که فقط 2 تومنش برا خودم موند بقیشو تو شرکت اون گذاشته بودم اما الا دارم قسطشو می دم .
    میگه تو اسم حقوقو میاری پس این همه خ رجی که تو این 5 سال کردم و مسافرت و بریز بپاشا رو چی ؟؟
    اصلا حواسش نیست که منم پا به پاش کار کردم و همیشه یک دهم اون هم خرید نمی کردم
    یا میگه نصف پول ماشینو بده اما ماشینو به نام خودش بخره
    یه طوری هم منطقی صحبت می کنه و حق به جانب و طلبکار که وسط حرفامون و بحثامون خودم هم حق رو بهش می دم و کوتاه میام بعضی وقتام معذرت میخام
    همیشه بلده با لغات چطوری بازی کنه
    می خوام بازم حرفای دلمو بهش بزنم یا زنگیه زنگ یا رومیه روم
    برای من کلا همچین دیالوگی بین زن و شوهر نامفهومه ، بیشتر میخوره مال دو تا شریک اقتصادی باشه ، دوتا شریک یا همکار که با هم در مورد مسایل مالی اختلاف دارند.
    شما واقعا صبور هستید ، از بابت صبر و امید شما به زندگی ، تحسینتون میکنم .

    شما اگر بتونید دوباره همون مسیری که قبلا امدید رو ادامه بدید ، دوباره آرامش رو به زندگیتون بر میگردونید ، به یک دلیل ساده ، چون بدترین شوهر ها هم با یک زن به اخلاق و صبوری شما میتونن با آرامش زندگی کنن.

    - - - Updated - - -

    شما بچه دار هستید ؟

  13. کاربر روبرو از پست مفید alireza35 تشکرکرده است .

    zendegiye movafagh (پنجشنبه 28 آذر 92)

  14. #30
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 بهمن 95 [ 05:25]
    تاریخ عضویت
    1392-2-15
    نوشته ها
    229
    امتیاز
    4,356
    سطح
    42
    Points: 4,356, Level: 42
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    321

    تشکرشده 247 در 117 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    33
    Array
    عزيزم ميشه يه بار عواقب طلاق از همسرتون و زندگى با ايشون رو بازگو كنيد؟


 
صفحه 3 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:37 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.