تشکرشده 25 در 9 پست
farshidnaji (پنجشنبه 23 آبان 92)
تشکرشده 194 در 95 پست
حرفای شما که ینقدر انسان هستید و بی قید و بند نبودید که مثل اکثر پسرا با احساسات یه دختر بازی کنید بیشتر به من آرامش میده
که کسایی هستن که به حاضر هستن رو خودشون پا بزارن تا شکست عشقی رو به کسی تحمیل نکنند
قطعا شما این توانایی رو دارید برای بهتر کردن زندگیتون
حالا فکر کردن به زمان برگشت به شهر خودتون به تصمیم شما بستگی داره
ولی من امیدوارم امشب خیابونای شهری که توش زندگی میکنید پذیرای شما 2 نفر باشن
- - - Updated - - -
فکر نمیکنم ما اینجا برای متهم کردن افراد اینجا باشیم
آقا سیاوش هم خودش میدونه که اشتباهاتی تو زندگی داشته
همونطور که من داشتم و خود شما داشتید
سرزنش کردن و بازنگری گذشته هیچ کمکی به آینده زندگی این 2 نفر نمی کنه
فکر کنم به جای پیدا کردن مقصر دنبال گرم کردن زندگی باشیم بهتر میشه
شما حرف آخرتون چیه میگید بهم میزد ؟ پس احساسات اون دختر بعد 3 سال چی میشه
این دختری که الان همسرش رو دوست داره وضعیت بهتری داره یا دختری که شکست عشقی خورده بود و شاید تا الانم ازدواج نکرده بود و نابود شده بود ؟
مصباح الهدی (پنجشنبه 23 آبان 92), بالهای صداقت (دوشنبه 09 دی 92), جاثیه (پنجشنبه 23 آبان 92)
تشکرشده 146 در 71 پست
سلام آقای farshidnaji
قصد متهم کردن نداشتم . دنبال مقصر هم نمی گردم . خودم هم از همه بدترم .
سرزنش کردن فایده ندارد ولی بازنگری گذشته فایده دارد.
فایده اش این است که آدم اشتباهات گذشته را مرتکب نمی شود.
دنبال مقصر نمی گشتم دنبال ایراد می گشتم آن هم به قصد این که ایراد اصلاح بشود .
ایشان می نویسند که نمی خواسته اند رابطه دوستانه ادامه پیدا کند ولی ادامه داده اند ، نمی خواسته اند ازدواج کنند ولی ازدواج کرده اند ، نمی خواهند ادامه بدهند ولی دارند ادامه می دهند...
و اگر به مطالبی که نوشته اند توجه کنید دلیل هر سه تای این موارد یکی است...
و نوشته اند نه خودشان نه همسرشان راضی نیستند از وضعیت فعلی و نوشته اند که خودشان هم می دانند اراده شان ضعیف است...
حرف آخرم این است که ایشان باید سعی کنند شجاع بشوند. به فکر مردن نباشند. یا رابطه شان را درست کنند یا با احترام از همسرشان طلاق بگیرند و آن لینک را هم اگر مطالعه کنند خوب است. خودم که ازهمه بدترم آن لینک را خواندم خیلی استفاده کردم.
farshidnaji (پنجشنبه 23 آبان 92), meinoush (پنجشنبه 23 آبان 92), sanjab (پنجشنبه 23 آبان 92), دختر بیخیال (پنجشنبه 23 آبان 92)
تشکرشده 25 در 9 پست
قیافه برام مهم بود نمی خواستم ازدواج کنم فکر نمی کردم چدی بشه و جدی بگیره بعد. راستش رو بخوای یه جورایی فکر میکنم اون این دوستی رو برا ازدواج میخواست چه جوری بگم من یه جورایی اولش میخواستم برای ادامه پیدا کردن رابطه بهش گفتم ازدواج میکنم تقصیر خودم بود که برا خودم توهم میزدم یه جوزایی الکی الکی بعد یه مدت نتونستم این رابطه رو تموم کنم احساس بدی داشتم . نمیدونم من همه چیز و باهم میخواستم حکایت هم خدا رو میخواست هم خرماهه ولی میشه گفت اجبار نبود من از اول یه دوستی معمولی بدون ازدواج میخواستم ولی اون برعکسش. کلا کرم از خودم بود.سن رو اولش نمی دونستم فکر میکردم به خاطر قیافش از من 1یا 2 سال کوچیکتر باشه . بعدا فهمیدم گفتم برام مهم نیست باهاش کنار میام. راجع به خانوادش تحقیق نکردم و نمی دونستم چه جوری هستند از گفته های خودش فقط. (کلا آدمی هواس پرت در مجموع به حرف کسی گوش نمیدم ) وقتی کسی حرف میزنه بهش فکر نمیکنم . در با خانوادش خیلی خوب نیستم . مجبور نبودم ولی شد دیگه.جهت سعیم رو عوض کرده بودم دیگه باهاش رابطه نداشتم ولی این موضوع تو 2 هفته اتفاق افتاد. بعد از مدتی که دیگه اصلا به رابطه باهاش فکر نمی کردم دیدمش خیلی ناراحت بود تنها برا خودش نشسته بود من نمی دونم چی شد که ایکاش نمی رفتم طرفش.رفتم و فرداش هم گفتم میام خاستگاریت وبفیه ماجرا بخدا وقتی دیدمش فکر می کردم همش تقصیر منه من اونو به این روز انداختم. جاثیه شاید شما برایتان سخت نباشه ولی برای من خیلی سخت بود که بخوام دل کسی رو براحتی بشکنم بعدش اون به من حرفهایی زده بود از طرف خودش و خانواده خودش که من پیش خودم فکر میکردم که شاید قیافه خوبی نداشته باشه ولی با ازدواج با اون به جاهای میخوام میرسم البته قول نداده بود استنباط خودم بود.
farshidnaji (پنجشنبه 23 آبان 92), noamooz (چهارشنبه 13 فروردین 93), جاثیه (پنجشنبه 23 آبان 92)
تشکرشده 194 در 95 پست
تشکرشده 6,499 در 1,515 پست
به نظر من که قد همسرتون در بین دختران ایرانی کاملا نرمال هست و فکر می کنم که اینکه می گین از اینکه با بیرون رفتن باهاشون احساس خوبی ندارید و این قضیه شما را اذیت می کند؛دلیلش این باشد که شما روی این نکته تمرکز منفی کرده اید.
به نظر من نگرشتون را نسبت به این موضوع عوض کنید!روی این موضوع تمرکز مثبت کنید!
*من یادم نیست ولی یه جایی توی همین تالار خوندم که یه آقایی از خانومای کوتاه خوشش میومد!و می گفت دوست دارم قد خانمم جوری باشه که موقع بغل کردن سرش را روی سینه ام بذاره!!!
خب فکر می کنم شما هم می تونید از این زاویه به این موضوع نگاه کنید.باور کنید تلقین معجزه می کند!!!
*حتی یکی هم نوشته بود: همسر من قدش بلنده و من دوست ندارم(با اینکه خودش هم قد بلند بوده)و وقتی تو مهمانی ها دخترانی را می بینم که با کفش های پاشنه بلند هنوز هم قدشون از من کوتاهتره حسرت می خورم!
به این فکر کنید که وقتی جثه کوچیک خانمتون را بغل می کنید چقدر حس حمایت بیشتر در شما زنده میشه.تا اینکه یه خانم خیلی قد بلند و بزرگ بغلتون باشه!
قد کوتاه یه مزیتی که داره اینه که همیشه آدم را از سن خودش کمتر نشون می ده!و این موضوع را به عینه دیده ام.
یکی از همکلاسی هایم قدش کوتاه است و جثه ریزی دارد.سنش 32 سال است.وقتی که به من گفت باورم نمیشد!فکر می کردم نهایتش 25 سالش باشد.
پیشنهاد می کنم این دفعه خانمتون را با این زاویه دید بغل کنید.مثلا به خودتون این طوری بگید که چقدر راحت تو بغل من جا میشه.
یا اینکه من چقدر راحت می تونم بلندش کنم.حتی می تونم تو بغلم با خودم این ور و اون ور ببرم!!!
*تو همین تالار یکی نوشته بود:من خودم هیکلم درشته.اما خانم های کوچولو را دوست دارم.احساس می کنم وقتی خانمم ظریف باشه وقتی عصبانی میشم دلم نمیاد که سرش داد بزنم! و یه جورایی دل رحم میشم!
خلاصه همه چیز به زاویه دید آدم بر می گرده! نگرشتون را به مرور تغییر دهید!همه چیز حل میشه!
حتی به نظر من در این مورد به اهل بیت خیلی توسل کنید!محبت واقعی نزد آنان است.
del (دوشنبه 27 آبان 92), farshidnaji (پنجشنبه 23 آبان 92), maryam9966 (سه شنبه 28 آبان 92), meinoush (پنجشنبه 23 آبان 92), Pooh (جمعه 24 آبان 92), واحد (دوشنبه 09 دی 92), بالهای صداقت (دوشنبه 09 دی 92), جاثیه (پنجشنبه 23 آبان 92), دختر مهربون (شنبه 25 آبان 92), دختر بیخیال (پنجشنبه 23 آبان 92)
تشکرشده 25 در 9 پست
از همتون ممنونم دلم میخواد زندگیم خوب بشه خودم از این وضعیت خارج بشم سعیم رو هم میکنم ولی بعضی وفتا این افکار این مقایسه کردنا خیلی منو اذیت میکنه . این دردو دل کردنا خیلی بهم آرامش داد این حرفایی بود تا حالا به کسی نگفتم
باز همه دوستای عزیز تشکر میکنم
ویرایش توسط siavash365 : پنجشنبه 23 آبان 92 در ساعت 16:59
farshidnaji (پنجشنبه 23 آبان 92), noamooz (چهارشنبه 13 فروردین 93), Pooh (جمعه 24 آبان 92), جاثیه (پنجشنبه 23 آبان 92)
تشکرشده 6,499 در 1,515 پست
میشه یه لیستی از خوبی های همسرتون هم برای ما بنویسید؟
آیا ایشان ناز و عشوه بلد هستند؟آیا رفتارهای زنانه دارن؟
آیا خانه داری ایشان خوب هست؟
- - - Updated - - -
راستی روی جملات پست 16 با نگاه مثبت فکر کنید.
تشکرشده 25 در 9 پست
farshidnaji (پنجشنبه 23 آبان 92), Pooh (جمعه 24 آبان 92), جاثیه (پنجشنبه 23 آبان 92)
تشکرشده 194 در 95 پست
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)