نوشته اصلی توسط
آراس
اخرش شب موقع خواب ميگه چيه تو لكى؟
اشكم دراومد
ميگم حالم خوب نيست
سلام خانم آراس
چقدر خوب وقایع رو ثبت می کنید. این کمک میکنه که بهتر بشه موضوع رو بررسی کرد.
اول از همه بگم ، بپذیرید که این نوع مکالمات جزئی از زندگیتونه ، پذیرش این مساله و چرا چرا نکردن نصفی از حل مشکله.
اگه پذیرفتید که زندگی شما هم با کم و زیادش مثل خیلی از زندگیهای دیگس ، نحوه مواجهه با اون هم متفاوت میشه ، تمرکزتون از اینکه زندگی تون یه استثنا ست خارج میشه و بستری برا شروع کم کردن این تنشها بوجود میاد.
حالا با واقعیات زندگی تون بهتر و بهتر واکنش نشون میدید.
نکته اصلی در بهم ریختن همسرتون ، همین "اومدن اشک" شما بوده. اشک یه خانم این پیام رو به مرد میده که "اون بی عرضه است"
و همین هم اونو داغون می کنه ، با خودش فکر می کنه که این همه داره جون می کنه آخرش هم نتونسته همسرش رو راضی کنه. بخاطر همین هم دست به اعتراض می زنه. شاید دارید تعجب می کنید. !!!
در موقع گریه شما انتظار محبت دارید ، اینکه شوهرتون درکتون کنه ، در حالیکه اون شروع به انتقاد و تحقیر می کنه.
حالا راه حل : چند مدتی نمی خواد اصلا ازش تعریف کنید ، فقط تو خونه سر حال باشید ،
دو حالت در نظر بگیرید :
1- خیلی تو خونه کار بکنید ، تا به همسرتون بفهمونید که من هم به اندازه شما کار می کنم ، شب که شوهرتون اومد مثلا دستهای زبرتون رو نشونش بدید که از شدت ظرف شستن خشکی زده باشن.
2-خودتون رو کمتر خسته بکنید ، به استراحتتون بیشتر برسید ، اما در عین حال وقتی که میاد ازش یه استقبال خوب بکنید ، آثار خستگی تو چهره تون نباشه ، و سعی کنید افکار مثبت رو تو ذهنتون مرور کنید (نه ازین فکرها که من کلفتشم ، انگار به اسیری اورده ، هی بساب و بروب و بشور و...)
منظور من دومیه ، به این ترتیب بدون اینکه بخواید خودتون رو به زحمت بندازید ، حس مفید بودن و عزت نفس رو به شوهرتون هدیه دادین. کسی هم که عزیز شد ، هم کم تر انتقاد می کند ، هم کم تخریب مبی کند ، هم بی احترامی نمی کند.
گریه رو تا می تونید از زندگی تون حذف کنید .
بدترین چیزی که یه مرد رو از پا میندازه گریه همسرشه.
يهو ريخت بهم (دیگه دلیلش با توضیحات بالا معلومه ، بخاطر دیدن گریه همسرش بوده)
خيلي وقت نشناسي! نمى دونى كى چى بگى؟
من با اين درد دندونم ( ٣ روزه دندون عقل كشيده) با اين حرفات اعصابمو ميريزى بهم
صبح بايد برم سر كار خوابمو خراب كردى
وخلاصه تا يك ساعت بعد تو رخت خواب ميپيچيد به خودش
براش آب اوردم نازش كردم (اگه در عمل نشون بدی که از زندگیت راضی هستی ، نیازی به ناز کشیدن های بعدی نیست)
محلم نزاشت تا بلاخره خوابيد
و حالا من ٤ صبح در حالى كه اشكم بند نميان (نباید فکرهای بد به خودت راه بدی که باعث سرازیر شدن اشکهات بشه)
مينويسم تا كمى سبك شم
و مثل يه خدمتكار باوفا براش شير برنج درست ميكنه كه صبح بخوره! (اینا افکار مخربه)
موفق باشی ، شما زندگی خیلی خوبی خواهید داشت. چند سالی طول می کشه تا هر زندگی ای روال عادی به خود بگیره. رفتارها و واکنشها در طول زندگی خیلی مهمن.
«خدا گوید:تو ای زیباتر از خورشید زیبایم،
تو ای والاترین مهمان دنیایم،
بدان آغوش من باز است،
شروع کن، یک قدم با تو،
تمام گامهای مانده اش با من…»
علاقه مندی ها (Bookmarks)