نوشته اصلی توسط
medaso
دوست عزیز من هم پسری مثل شما بودم
البته این کار واسم در دوره ی کارشناسی اتفاق افتاد
باور کن تو کل دانشگاه پیچیده بود و جالب این بود که همه میگفتن من دختره رو میخوام
خیلی تو اون 4 سال سختی کشیدم همش میرفتم تو جلوی کلاس مینشستم تا مشکلی پیش نیاد
خیلی نرمال 4 سال رو پست سر گذاشتم از اون جایی که من بچه ی درس خونی بودم زیاد واسه مشکلات درسی به من زنگ میزد
تا این که دانشگاه تموم شد و اون دختر به بهانه ی های مختلف مثل امتحان کارشناسی ارشد و ... به من زنگ میزد اونم همشهری من بود
یه روز که به من زنگ زد بهش همین طوری گفتم که دلم برات تنگ شده و میخوام ببینمت وقتی اونو تو خیابون دیدم همه چی رو بهش گفتم اولش خودشو به نفهمی زده بود ولی بعد نشستم و 2 ساعت باهاش حرف زدم و گفتم من و تو یه روزی همکلاسی بودیم و از این به بعد هیچ دلیلی برای تماس ما وجود نداره و باهاش خداحافظی کردم....
همین تموم شد...
دوست عزیز شما عادی برخورد کن میدونم خیلی سخته چون تجربشو دارم.....
خب این کار را 4 سال پیش می کردی.
4 سال خودت را عذاب دادی و از دستش در می رفتی و فضای دانشگاه را برای خودت عذاب آور کردی
اون دختر را هم حالا به هر شکلی امیدوار نگه داشتی که چی بشه؟
این دوستمون هم بهتره اگر قضیه خیلی آشکار و جدی است مستقیم به دختر خانم بگن
اگر هم یک حدسهایی می زنند رابطشون را با اون خانم به صفر برسونند. اس ام اس درسی و غیر درسی هم نداریم. شما اس ام اس تبلیغاتی هم براش بفرستی اون به خودش میگیره.
پس رابطه ات را کامل قطع کن تا بدونه که مایل به هیچ چیز نیستی.
اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
مادر ترزا
علاقه مندی ها (Bookmarks)